انتشار یک رمان با نگاه به مباحث روانشناختی
تاریخ انتشار: ۹ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۱۴۲۹۶۸
رمان «پایانی متفاوت» با نگاه به مباحث روانشناختی نوشته فرشته حیدری منتشر میشود.
به گزارش ایسنا، این نویسنده درباره کتابش که در انتشارات سروش منتشر خواهد شد، اظهار کرد: «پایانی متفاوت» یک اثر عمومی است اما شاید بیشتر مورد استقبال زنان و همچنین روانشناسان قرار گیرد. این کتاب روایت زندگی زنی است که فکر میکند همسرش به او خیانت کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او در ادامه اظهار کرد: مباحث اصلی مطرحشده در این اثر شامل موضوعات دلبستگی، روابط زوجین، مکانیسمهای دفاع روانی، اختلالات روانشناختی و درمانهای مرتبط، رفتار جراتمندانه، مهارتهای اجتماعی در ارتباطات و سایر مهارتهای زندگی است.
حیدری با بیان اینکه سعی شده این مباحث از نگاه قهرمان داستان مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد، بیان کرد: به هر یک از این موضوعات در دل داستان پرداخته شده است و در این تجزیه و تحلیل و غنی شدن هر کدام از این مباحث در نگاه این زن، جایگاه روانشناس او و اطلاعاتی که از سایر منابع میگیرد مشهود است.
او با توجه به افزایش آمار مراجعین به مراکز مشاوره با موضوع خیانت و لزوم توانمندی زنان در این بحث، ادامه داد: نوشتن چنین موضوعاتی در قالب رمان جذابیت خودش را دارد و میتواند در افزایش اطلاعات افراد بسیار موثر باشد. این اثر به توان انسان در تسلط بر خود در شرایط دشوار تاکید دارد. در صورت آگاهی از این قدرت، هر فردی میتواند در شرایط سخت مدیریت اوضاع را به دست بگیرد. آگاه بودن و فکر کردن در این شرایط منجر به عدم اقدام عجولانه و تصمیم بالغانه خواهد شد و این مساله دغدغه اصلیام برای نوشتن این موضوع بود.
او تاکید داستان را اشاره به توانمند بودن ذاتی انسان دانست و گفت: در دنیای واقعی کمتر به این توانمندی توجه میشود. این توانمند بودن در سایه خودآگاهی قابل دستیابی است و تلاش شده است تا مخاطبان به این واقعیت دست یابند. خواندن داستان از زبان یک مراجع و تلاشی که در شناخت خود با کمک روانشناس و مطالعات خود داشته است دیگران را به این مسیر رهنمون میکند که با اندکی تلاش میتوان مدیریت اوضاع را به دست گرفت و از افت و پیشروی در مشکلات پیشگیری کرد.
حیدری ویژگیهای دیگر این اثر را اشاره به نقش روانشناسان و همچنین استفاده از آموزههای دینی در رسیدن سریعتر مراجعین به این توانمندی عنوان کرد و افزود: این دو منبع قدرتمند میتواند بهعنوان ابزارهایی مهم در افزایش مهارتهای زندگی، در هر موقعیتی مورد استفاده قرار گیرد.
فرشته حیدری دارای دکترای روانشناسی عمومی است.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: پایانی متفاوت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۱۴۲۹۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نویسندهای که برای مخاطب دام پهن نمیکند
خون میچکید...خشم میخروشید و زمین میلرزید.
زنجیرها بریده و دشنهها در دست، خون زیر پوست شهر دویده بود.
سرها میغلتید.
از گیوتینها خون میچکید...
کوچههای پاریس در آن روزها قهرمانان زیادی را دید اما چارلز دیکنز قهرمانی را میبیند که شاید به چشم کوچههای پاریس هم نیامده باشد، قهرمانی که در تاریکی میایستد تا دیده نشود. چارلز دیکنز، داستان از خود گذشتن را روایت میکند. داستان پیدا نشدن و در کرانه ماندن.
«داستان دو شهر»، پیدایی است که میکوشد پنهان بماند؛ شاهکاری است که میخواهد معمولی باشد. شاید به همین دلیل بیرنگ و لعاب نشان داده میشود و بیشتر از آنکه جذاب به نظر برسد، ماندگار است. چارلز دیکنز با توصیف فخر نمیفروشد؛ مشتش را میفشارد تا قدرت توصیفش سرازیر نشود و این خودنگهداری آگاهانه، توصیفاتی خیرهکننده را پدید میآورد؛ مانند توصیف آتش گرفتن یک خانه که زندهتر و شفافتر از هر تصویری است.
توصیفات دیکنز بریده از داستان نیست و متناسب حالوهوای سکانس است؛ طلوع خورشید در آرزوهای بزرگ و داستان دوشهر فرق میکند، چون محتوای این دو داستان متفاوت است.چارلز دیکنز با توصیف دنیای پیرامون شخصیتها، به اعماق وجود آنها راه پیدا میکند؛ نویسنده برای مخاطب دامی پهن نمیکند. دیکنز تعلیق نمیسازد، بلکه داستان را از نقطهای آغاز میکند که تعلیق متولد میشود بیآنکه مخاطب دست نویسنده را در ایجاد تعلیق ببیند. نویسنده داستان را از اوج یک موج آغاز میکند.چینش موقعیتها بهگونهای نیست که از نقطهای شروع شود و به نقطهای دیگر ختم شود، بلکه خطوطی دوار است که از نقطهای آغاز میشود و به همان نقطه برمیگردد؛ بازگشتی که همراه با تکامل درونی شخصیتهاست.مخاطب در ابتدای داستان، خودش را در جزیرههایی دورافتاده از هم میبیند، ولی بهتدریج میفهمد که این جزیرهها پیکرهای واحدند که یک زلزله آنها را از هم دور ساخته و این زلزله همان نقطه اصلی و همان موج است. چگالی بالای نقطه مرکزی، قوامبخش تمام داستان است و مخاطب تا پایان داستان، دامنههای موج اولیه را لمس میکند. فرجام غافلگیرکننده داستان، فرمزده نیست؛ بلکه اوج گرفتن محتواست که مخاطب را در پایان غافلگیر میکند.فرم در نگاه دیکنز، تنها آیینهای برای نشان دادن محتواست و فنای فرم در محتوا، فرجامی ماندگار را در تاریخ ادبیات رقم میزند. فرجامی که به سینما هم میرسد و الهامبخش کریستوفر نولان، برای فرجام بتمن میشود.
تلاش دیکنز برای معمولی نگهداشتن حالوهوای داستان، قهرمان را دستیافتنی میکند؛ نویسنده جایگاه قهرمان را با تکنیکهایی مصنوعی تنزل نمیدهد تا مخاطب آن را باور کند. دست نویسنده در شکلگیری قهرمان پیدا نیست. انگار نویسنده فقط گردابی فراهم میکند و به پاخاستن شخصیتها از این گرداب، انتخاب خودشان است.گویی شخصیتها راه خودشان را میروند و خود فرجامشان را انتخاب میکنند.احساس استقلال شخصیتها از نویسنده، مخاطب را به آنها نزدیک میکند، آنقدر نزدیک که داستان دوشهر را تنها داستان پاریس و لندن نمیداند؛ هر کجا که رخوتی آرامشنما باشد، لندنی را هم میبیند. هر کجا که تلاطمی درونی باشد پاریسی را هم پیدا میکند و هر کجا که وجدانی باشد، گردابی را هم حس میکند.
از زندان معاف شد!
چارلز دیکنز با نام کامل چارلز جان هافِم دیکنز، در۷فوریه۱۸۱۲ در انگلستان به دنیا آمد. پدر او کارمند یکی از ادارات سازمان نیروی دریایی پادشاهی بریتانیا بود. اوهمیشه تلاش میکرد که خانوادهشان را بهعنوان خانوادهای مرفه و ثروتمند به دیگران بشناساند و در این راه حتی دست به فریب و نیرنگ با گرفتن وام و قرض میزد. به دلیل همین نیرنگها و بدهیها بود که پدر چارلز دیکنز مدتی را هم در زندان گذراند.در آن زمان اگر کسی بهدلیل بدهی راهی زندان میشد، تمام اعضای خانوادهاش را نیز با او به زندان میفرستادند. این قانون شامل حال خانواده دیکنز نیز شد و تنها چارلز دیکنز که در آن زمان ۱۲سال داشت، از زندان رفتن معاف شد. این اتفاق بار زیادی را روی دوش چارلز دیکنز جوان گذاشت. حالا او باید تمام بدهیهای پدر و مخارج خودش را تأمین میکرد. به همین دلیل به کارخانه واکسسازی رفت و تا آزادی پدر، در آنجا مشغول به کار شد. او پس از آزادی پدر مجددا توانست به مدرسه برگردد و تحصیل را ادامه دهد.