Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-26@18:47:03 GMT

پدرسالار اصلاحات کیست؟

تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۱۶۴۵۵۱

پدرسالار اصلاحات کیست؟

اختلاف دو طیف راست و چپ اصلاحات امر جدیدی نیست و اوج این تفاوت دیدگاه‌ها را می‌توان در زمانی جست که تازه دولت اول محمد خاتمی روی کار آمده و حزب مشارکت شکل گرفته بود. بالارفتن اختلافات در آن زمان تا حدی بود که نیروهای طیف چپ در کتاب‌ها، سخنرانی‌ها و مقالات خود به شکلی بی‌سابقه علیه اکبر هاشمی‌رفسنجانی می‌تاختند و بعضا او «عالیجناب سرخ‌پوش» یا «پدرخوانده» خطاب می‌شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گزارش شرق، رفته‌رفته و با تغییر فضای سیاسی کشور این دو طیف اگر نه به‌طور کامل از نظر تئوریک اما دست‌کم از نظر سیاسی به یکدیگر نزدیک شدند و بعد از آخرین ضربه اختلافات که ناکامی اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست‌جمهوری به ‌دلیل عدم اجماع بر یک نامزد واحد و روی‌کارآمدن محمود احمدی‌نژاد بود، سعی کردند تا حد ممکن از مناقشات بپرهیزند و به هم نزدیک شوند.

مواضع هاشمی‌رفسنجانی، چه قبل و چه بعد از انتخابات 88، او را به‌عنوان شخصیتی کاملا اصلاح‌طلب، به اصلاح‌طلبان و البته به مردم معرفی کرد. اوج این نزدیکی در سال 92 مشاهده شد؛ وقتی هاشمی‌ نامزد مورد حمایت همه اصلاح‌طلبان بود و هیچ بحثی بر سر اینکه او باید رئیس‌جمهور شود، وجود نداشت تا آنکه شورای نگهبان او را ردصلاحیت کرد. پس از ردصلاحیت هاشمی، اصلاح‌طلبان باید میان روحانی و عارف یکی را انتخاب می‌کردند که گویا تمایل طیف سنتی اصلاحات حمایت از عارف بود و کارگزاران و شخص هاشمی اصرار بر روحانی داشتند.

به گفته ابراهیم اصغرزاده، اصلاح‌طلبان به خواسته هاشمی تن دادند و از روحانی حمایت کردند. او درباره این موضوع، سال گذشته به روزنامه «شرق» گفت: «آقای هاشمی در انتخابات سال ۹۲ نقش مهمی ایفا کرد. او توانست سرمایه اجتماعی بالایی را به انتخابات تزریق کند. او بعد از رد‌صلاحیتش از جانب شورای نگهبان، این سرمایه اجتماعی را در مذاکره با اصلاح‌طلبان روی میز گذاشت و اصرار کرد که فقط باید از آقای روحانی حمایت کرد و زیر بار حمایت از آقای عارف نرفت. در واقع اصلاح‌طلبان با آقای هاشمی ائتلاف کردند، نه با آقای روحانی. تصوری هم که اصلاح‌طلبان از وضعیت سیاسی آن زمان داشتند، این بود که مشکل اصلی کشور پرونده هسته‌ای است و به دلیل آنکه آقای روحانی سابقه خوبی در این عرصه داشت، به نظر می‌رسید که می‌تواند پرونده هسته‌ای را به خوبی پیش ببرد. به دلیل این موارد اصلاح‌طلبان از آقای روحانی حمایت کردند». در تمام این سال‌ها یعنی از سال 92 تاکنون، آرام‌آرام طیف چپ اصلاحات گاهی به آرامی و گاهی به تندی به سیاست‌های دولت روحانی انتقاد می‌کردند اما کارگزاران تا همین اواخر مدافع عملکرد روحانی بودند و اخیرا که انتقادهای عمومی به‌شدت افزایش یافت، قدری ادبیات انتقادی در مواجهه با دولت در پیش گرفتند؛ یعنی در این قریب به هشت ‌سال هم گرچه اختلاف نظر بسیار زیادی میان این دو طیف وجود نداشت اما به هر حال نوع نگاه ایشان به دولت روحانی متفاوت بود. علاوه بر این، در بحث‌های انتخاباتی نیروهای چپ کارگزاران را متهم می‌کردند که همیشه تمایل دارد نقش پدرسالاری را ایفا کند.

‌فائزه هاشمی: خاتمی تحت تأثیر حزب اتحاد ملت است
حالا اما فائزه هاشمی‌رفسنجانی در گفت‌وگویی با «خبرآنلاین» سخنی عکس این موضوع بیان کرده است: «کارگزارانی که چندین سال است تقریبا در جریان اصلاحات تصمیم‌گیر مؤثر نیستند، چگونه می‌خواهند نقش پدرسالاری را ایفا کنند. با این نظر موافق نیستم. درست است که وزرا یا معاونان بابا این حزب را تأسیس کردند و شعارها و اهداف حزب کارگزاران از تفکرات توسعه‌ای بابا بود، ولی به خاطر ندارم که بابا به آنها گفته باشد این کار را کنید یا نکنید، مگر اینکه خودشان مشورت می‌کردند و بابا هم نظر خودش را می‌گفت؛ این‌طور نبود که این حزب توسط بابا هدایت شود... اینکه کارگزاران نقش پدرسالارانه را در جریان اصلاحات بازی می‌کنند، درست نیست. جریانی که پدرسالار است حزب اتحاد ملت است که نزدیک‌ترین به آقای خاتمی است. جریان اصلاحات را آقای خاتمی رهبری می‌کند و ایشان هم بیشتر تحت تأثیر نظرات و افکار این حزب است. مواردی بوده که کارگزاران با آقای خاتمی در موضوعی بحث کرده‌اند، پیشنهاد دیگری داده‌اند اما ایشان بدون منطق آن را قبول نکرده یا منطق ضعیفی داشته که قابل قبول نبوده است. به‌ نظرم این‌گونه که می‌گویید نیست».

او در پاسخ به این پرسش که منابع مالی حزب کارگزاران از کجا تأمین می‌شود نیز گفته است: «معمولا دبیرکل تأمین مالی می‌کند، اعضای حزب حق عضویت پرداخت می‌کنند و اگر دستشان برسد کمک هم می‌کنند». هاشمی همچنین درباره اینکه اکنون جایگاه کارگزاران در بین اصلاح‌طلبان کجاست، ادامه داده است: «دوره به دوره فرق می‌کند. کارگزاران یک حزب اصلاح‌طلب است، از زمان تأسیس به دنبال توسعه بوده، یک گروه تکنوکرات هستند که از نظر من به همین دلیل بهترین است، چون اعضای آن مدیرانی هستند که معمولا واقع‌بینانه و به‌دور از شعار و احساسات و سیاست‌زدگی فکر و عمل می‌کنند؛ البته این را نیز بگویم که چند سال است مثل اکثر احزاب اصلاح‌طلب، شاخص‌های اصلاح‌طلبی کمتر در آنها دیده می‌شود... [و] بیشتر در کنار حاکمیت قرار گرفته‌اند».‌

فرزند آیت‌الله هاشمی درباره شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان هم این‌گونه اظهارنظر کرد: «متأسفانه خود اصلاح‌طلبان هم دموکرات نیستند و در درون خودشان اعتقاد واقعی به دموکراسی ندارند، این موضوع به لیدری آقای خاتمی هم برمی‌گردد. در شورای عالی اصلاح‌طلبان افراد بیشتر بر اساس سلیقه آقای خاتمی حضور دارند، سیستمی وجود ندارد که چند درصد زنان، چند درصد جوانان و کلا چه ترکیبی آنجا باشند. بخشی از ناامیدی اصلاح‌طلبان از جمله خودم همین‌جاست؛ همچنین این روند دموکراتیک در احزاب هم کمتر وجود دارد، خود اصلاح‌طلبان در درون خودشان نیاز به اصلاحات جدی دارند».
او در پایان با ذکر این نکته که کسی به‌ دنبال گرفتن جای خاتمی نیست، گفت: «نشنیده‌ام کسی دنبال جایگزین باشد، چنین صحبتی نیست. اگر کسی نقد می‌کند به این معنی نیست که دنبال جایگزین است؛ نقد می‌کنند تا اصلاح شود، اصلاحات را باید از خودمان شروع کنیم».

‌کرباسچی: دیگر با کسی نباید رودربایستی داشت؛ چه خاتمی چه دیگران
انتقادهای فائزه هاشمی به نوعی در ادامه مواضعی است که چندی پیش غلامحسین کرباسچی هم درباره جایگاه رهبری در اصلاحات و هم درباره اطرافیان خاتمی مطرح کرده بود: «دیگر با کسانی که شاید برای ما کاریزما بوده و شخصیت مورد علاقه ما باشند نباید رودربایستی داشت؛ حالا آقای خاتمی یا هر کدام از رفقا. به خاطر شخصیت‌های بزرگوار و خصلت‌های قابل تحسینی که دارند، به خاطر اینکه نمی‌توانند به هیچ‌کسی نه بگویند و... نباید تعارف داشته باشیم... از نظر من هر مجموعه سیاسی اگر حرف‌های بی‌محتوا و سیاسی بزند، کمکی به اصلاح مسائل مملکت نمی‌کند. فرقی هم ندارد؛ چه رسایی از آن طرف و چه آقای تاج‌زاده و دیگران از این طرف. این رویه فقط یک جنگ حیدری- نعمتی را تشدید می‌کند».

‌او درباره جایگاه خاتمی در جبهه اصلاحات هم گفته بود: «رهبری یعنی اینکه اگر زمانی به مشکلی برخورد کردیم، او بیاید و مشکل را حل‌وفصل کند. اگر نقصی وجود دارد، رفع آن نقص توسط رهبری جریان انجام شود. اگر لازم باشد در نقاط حساسی حضور یا عدم حضور افراد را مدیریت کند. قبول مسئولیت در زمان‌های حساسی که باید عواقب یک تصمیم بر عهده گرفته شود، از نقش‌های مهم رهبر یک جریان است. رهبری تنها وجه علاقه و احترام از طرف اعضا و گروه‌ها نیست و باید تمامی جنبه‌ها را دنبال کند؛ نه آقای خاتمی هرگز چنین ادعایی داشته‌اند که رهبر مجموعه جریان اصلاحات هستند و نه جریان اصلاحات با هم بر سر رهبری جریان اصلاحات توافق کرده‌اند. گروه‌های جریان اصلاحات به آقای خاتمی بسیار علاقه‌مند هستند اما این‌گونه نیست که همه با هم توافق کرده‌اند که در شرایط فعلی ایشان رهبر جریان اصلاحات تلقی شوند. شاید جمله درست‌تر این باشد که جریان اصلاحات پیش از آنکه به رهبر جدید نیاز داشته باشد، از اساس نیازمند رهبر است».‌

کرباسچی 12 سال پیش، یعنی در سال 87 نیز درباره طیف چپ اصلاحات و ذکر خاطره‌ای از دیدار با خاتمی گفته بود: «در آخرین جلسه‌ای که در منزل ما با حضور جمعی از اعضای شورای مرکزی و آقای خاتمی تشکیل شد، ایشان پرسید: بالاخره کارگزاران همراه با دیگران طرفدار ما می‌شود و پاسخ ما این بود که همه چیز بسته به برنامه کاری و روش‌های نیروهای شما در صحنه اجراست. ما در آن روز معتقد بودیم که بسیاری از دوستان معروف به طیف چپ که در کنار آقای خاتمی هستند، تجربه و بینش لازم را برای اداره صحیح کشور ندارند و نوع نگاه‌های صرفا سیاسی آنها می‌تواند کشور را به سوی بن‌بست‌های جدی سوق دهد». ‌همه این سخنان گویا حکایت از آن دارد که حالا و پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری 1400 باز هم اختلافات کهنه سر باز کرده است؛ البته نه به‌شدت سابق، اما به هر حال میزانی از آن را مشاهده می‌کنیم که شاید وجود چنین اختلافاتی تا انتخابات ریاست‌جمهوری بر اساس تجربه تاریخی چندان به نفع اصلاح‌طلبان نباشد.

منبع: فرارو

کلیدواژه: کرونا قیمت دلار اصلاح طلبان پدرسالار جریان اصلاحات اصلاح طلبان آقای روحانی آقای خاتمی طیف چپ

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۱۶۴۵۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فرشاد مومنی: به سوی روند قهقرایی گسترش فقر و عقب ماندگی حرکت می کنیم/ راحت می گویند نقشی در افزایش نرخ ارز نداریم! / وزیر مسئول تولید، می گوید آنقدر واردات کرده ایم که گلوگاه های گمرکی بند آمده! با عنوان «اصلاحات پارامتریک» از جیب حقوق بگیران سرقت می کنند

گروه اقتصاد و درآمد : دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی ضمن هشدار نسبت به وضعیت صندوقهای بازنشستگی کشور با بیان اینکه اگر شیوه های فعلی اصلاح نشوند، چالش های بزرگتری در راهند، گفت: در نظام تصمیم گیری ما افرادی هستند که شخصا آدم های محترمی هستند اما صلاحیت تخصصی در زمینه اقتصاد توسعه ندارندآنها با مافیای رسانه ای شان از ضعف اندیشه ای افراد کارشناس استفاده می کنند و می گویند ما را با کشورهای صنعتی مقایسه می کنند و می گویند آنها هم اصلاحات پارامتریک و افزایش سن بازنشستگی هم دارند. ولی نمی گویند نرخ مشارکت نیروی کار در آن کشورها بین 70 تا 80 درصد است

 

به گزارش جماران، دکتر فرشاد مومنی که در نشست موسسه مطالعات دین و اقتصاد و با عنوان «بررسی رویکردهای نظری و تجربی در استقرار نظام ارزیابی صندوق های بازنشستگی کشور» سخن می گفت، با تاکید بر فوریت حل بحران این صندوق ها، این بحرانها را ناشی از سیاست هایی مانند تعدیل ساختاری اقتصاد ایران و نگاه چرتکه ای به این صندوق ها دانست و از فساد و مدیران نالایق در این صندوق ها انتقاد کرد. 

 

شیوه ها اصلاح نشوند، چالش های بزرگتری در راهند

 دکتر فرشاد مومنی - استاد تمام اقتصاد دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه - با تاکید بر اینکه اگر قرار باشد در نحوه مواجهه نظام تصمیم گیری با مساله صندوق ها بازنگری بنیادی نشود و با همین شیوه های موجود وضعیت پیش رود، از این ناحیه نظام ملی در معرض چالش ها و تهدیدهای خیلی جدی قرار خواهد گرفت.، خاطرنشان کرد: در این شرایط، چالش هایی که بسیار فراتر از آنچه که اکنون تصور می شود، پدیدار می شود.

او افزود: شاید یکی از منصفانه ترین و در عین حال بی طرفانه ترین مواجهه در چارچوب قرائت رسمی از بحران صندوق های بازنشستگی، گزارشی است که چند روز پیش در کادر بررسی بخش دوم لایحه بودجه سال 1403 توسط مرکز پژوهش های مجلس مطرح شد که نشان می دهد دغدغه محوری، وجه مالی مساله است. من اسم این رویکرد را نگرش چرتکه ای به مسائل اداره کشور گذاشته ام..

 

بودجه حاکی از ورشکستگی تمام عیار همه صندوقها به جز تامین اجتماعی 453همت بار مالی ورشکستگی صندوقها بر دوش بودجه 1403 روند نمایانگر غرق شدن در باتلاق است

مومنی گفت: خلاصه این نگرش این است که می گویند به هر دلیلی با چشم انداز مالی بحرانی دچار شده اند و در این چارچوب بر اساس لایحه بودجه سال 1403 به جز تامین اجتماعی همه صندوق ها دچار ورشکستگی تقریبا تمام عیار شده اند و این ورشکستگی بار مالی اش بر اساس لایحه بودجه 1403 چیزی بالغ بر 453 هزار میلیارد تومان از منابع دولت را به خود اختصاص می دهد. می گویند این روند نمایانگر غرق شدن در باتلاق است. این رویکرد درستی نیست که بدون اینکه مساله به صورت اصولی مورد فهم و حل و فصل قرار گیرد، مرتب سهم پوشش منابع مورد نیاز برای حل ورشکستگی صندوق ها از کل بودجه دولت افزایش یابد.

 

رقم هیولایی بودجه دولت برای پوشش ورشکستگی صندوق ها اصلاحات پارامتریک، بیان محترمانه عهدشکتی دولت 

او افزود: گفته می شود در سال 1396 کل منابعی که برای پوشش این ورشکستی صرف شده 11 درصد بودجه عمومی کشور بوده است و الان به 16 درصد رسیده است و این رقم یک رقم هیولایی است و بعد گفته می شود که هیچ چاره ای هم برای آن ندارند و به سمت یک راهکار کوته نگرانه دیگر می روند که نامش  را اصلاحات پارامتریک گذاشته اند که در واقع بیان محترمانه نقض عهد حکومت نسبت به تعهداتش در مورد بازنشسته هاست. دولت طی سال ها سهم خود از حقوق حقوق بگیران را گرفته و حالا به دلیل بی کفایتی و فساد و ندانم کاری با بحران روبرو شده اند و در برابر گرفتاری بازنشسته ها نسبت به تورم و مشکلات اقتصادی فقط ابراز همدردی می کنند و می گویند تعهدی ندارند. از دل این سخنان استنتاج رها سازی مستمری بگیران می شود. این که اینها را به امان خدا رها کنند.

مومنی در ادامه گفت: بحث ما این است که می گوییم این طرز نگاه ادامه آن نگاه منحط تعدیل ساختاری است که کل سیستم را دچار بحران کرده است. این نگاه در نظام تدبیر ملی ما طی بالغ بر سه دهه گذشته همواره آزموده شده و همواره هم شکست خورده ولی چون عزیزان مایل یا قادر نیستند که سطح بحث را بالاتر ببرند و کانون اصلی ماجرا را شناسایی کنند، مساله را ریشه یابی نمی کنند.

رئیس جمهور گزارش دهد کارنامه اش چیست! چه تحویل گرفتید، چه دادید!؟

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد با انتقاد از سخنان اخیر رییس جمهور گفت: در شبکه های مجازی نطق قدیمی آقای رییس جمهور فعلی را می بینیم که می خواهد به دولت قبلی طعنه بزند و خطاب به دولت قبل می گوید «شما کاری کردید که قیمت دلار به 5 هزار رسیده است» ولی الان وقتی قیمت دلار را می بیند، چه حالی می شود؟ گزارش بدهد که چه تحویل گرفته، چه وعده داده و کارنامه اش چیست؟

 

روش های فعلی برای حل بحران راهگشا نیست

این استاد دانشگاه گفت: اهل خرد و دانایی، به ویژه کارشناسان شرافتمند علوم انسانی و اجتماعی باید به نظام تصمیم گیری های اساسی کشور بگویند که در برابر مسائلی مانند بحران صندوق های بازنشستگی آن نگاه که این بحران را ایجاد کرده، راهگشای حل مشکل نیست و باید بنیادی تر به مساله نگاه کنند. فردریک لیست ، اقتصاد دان آلمانی قرن هجدهم، در کتاب «نظام ملی اقتصاد سیاسی» این بحث را مطرح کرد که بازی با قیمت یا نظریه قیمت محوری اداره کشور یک نظام اندیشه ای است که به تولید، کمتر از مصرف اهمیت می دهد و به چشم انداز بلند مدت نظام های ملی بی اعتناست و مساله اساسی اش هم این است که می خواهد مساله اقتصادی را مستقل از عناصر شکل دهنده به نظام حیات جمعی بررسی کند.

او ادامه داد: «فردریک لیست» می گوید این دیدگاه منحط است و در 1840 به رهبران وقت آلمان می گوید اگر شما تولید را کنار بگذارید و اولویت را به تحریک مصرف بدهید و ابزار یگانه سیاستی تان هم بازی با قیمت باشد، بدون تردید دست نشانده قدرت هایی می شوید که از سطح بالایی از بنیه تولیدی برخوردار هستند.

رویکرد قیمت محور، تولید را متزلزل می کند

مومنی گفت: اندیشمندان توسعه می گویند رویکرد قیمت محور، تولید را متزلزل می کند و در مقابل برای یک حکومت توسعه گرا تولید باید در کادر نظام حیات جمعی دیده شود برای چنین حاکمیتی امنیت حقوق مالکیت و ثبات اقتصاد کلان و کیفیت نظام پاداش دهی در جهت فعالیت مولد است نه مفتخوارگی و فساد. در غیر این صورت، این طور نمی شود که قباحت فسادهای بزرگ را از بین ببرید و طوری شود که اگر در تبلیغات رسمی بگویند دزدی گرفته اند که 100 میلیارد تومان دزدی کرده، مخاطبان احساس ترحم می کنند و بگویند بدبخت !می توانست خیلی بیشتر دزدی کند، اما به 100 میلیارد قانع بوده است!

 

اگر غفلت کنید وابستگی ذلت آور به قدرت های بزرگ پیدا می کنید

رییس موسسه مطالعات دین و اقتصاد در ادامه افزود: ماجرا این است که هر چقدر که از نخستین موج انقلاب صنعتی تا به امروز می آییم، قابلیت خلق کالای تولید فناورانه، به طرز اعجاب آوری افزایش می یابد و در گامهای نخستین از دوره ربع پایانی قرن 18 به این سو تغییرات به صورت درصدی بود، بعد این تغییرات درصدی درشت تر شد و نام آن را تصاعد عددی گذاشتند و اکنون گفته می شود که قابلیت خلق کالای تولید فناورانه، خصلت نمایی پیدا کرده است. به طور خلاصه مسیری که طی شده، از تولید کارگاهی به تولید انبوه و سپس تولید ناب، قابلیت های غیرقابل تصوری را پدید آورده است، چون این طور است نظم تولید محور دائما خلق تقاضاهای جدید می کند و اگر غفلت کنید وابستگی ذلت آور به قدرت های بزرگ پیدا می کنید.

او در ادامه گفت: فکر می کردند می توانند جلوی ویدیو و ماهواره را بگیرند اما الان اگر نتوانند گوشی تلفن همراه برای شهروندان یا لپ تاپ برای دانشجویان فراهم کنند، مشروعیت خود را از بیخ و بن از دست داده اند و آنها که فکر می کنند از طریق خام فروشی نمی توان کشور را اداره کرد، بدانند که از 200 سال پیش تاکنون دیگر نمی شود.

 

تولید فناورانه ارتقا نیابد در کشور بی ثباتی بازتولید می شود

مومنی افزود: مهمترین مساله کلیدی تولید فناورانه این است که نابرابری ها را هم افزایش می دهد و برای این افزایش نابرابری ها اگر مواجهه خردورزانه ای مبتنی بر ارتقای بنیه تولیدی تدارک دیده نشود، هم درون کشور دائما بی ثباتی و بی مشروعیتی و هرج و مرج را بازتولید می کند و هم در ارتباط با قدرتهای دیگر بحران امنیت ملی پدیدار می کند. در کتاب «اقتصاد ایران در دوران تعدیل ساختاری» تاکید کرده ام که نظریه اداره اقتصاد ملی بر محور بازی با قیمت، بنا به مسائل خاص اقتصاد سیاسی بین المللی و در چارچوب بحران بدهی ها به عنوان زورگویی و باج خواهی به کشورهای در حال توسعه تحمیل شد. از جنبه اندیشه ای این برنامه به اعتبار اینکه روی رویکرد قیمت محور استوار بوده طبیعتا نگرشش فرد محور و تحلیل هایش منحصرا در سطح خرد است.

مومنی در ادامه سخنان خود گفت: بر اساس نگرش سطح خرد نگاه به تولید و مصرف به صورت کاملا انتزاعی و مجزا از نظام حیات جمعی و مجزا از ملاحظات اقتصادی بین المللی و بی اعتنا به تاریخ و فلسفه وجودی به نهادهای پشتیبانی کننده مثل تامین اجتماعی و صندوق های بازنشستگی نگاه می کند. در چارچوب این نگاه کل ماجرا این است که شکافی بین منابع و مصارف وجود دارد و برای حل آن راه حل های مجزا از سایر مشکلات راهی پیدا کرد در حالی که بحران های ایجاد شده در واقع معلول است و ریشه در  بحران های زاییده برنامه تعدیل ساختاری دارد.

مشکلات صندوقهای بازنشستگی را دهه هفتاد پیش بینی کردیم هشدار داده بودیم

این استاد دانشگاه گفت: موسسه مطالعات دین و اقتصاد در دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی و در مقطع مجلس ششم، نتایج مطالعه ای که انجام داده بود را به دولت و مجلس، تقدیم کرد. آن زمان نیمه دوم دهه هفتاد بود و در آن گزارش تاکید کردیم که که این بساطی که پس از جنگ به نام برنامه تعدیل ساختاری ایجاد شده کمر نظام ملی را خواهد شکست و یک روز چشم باز می کنید و می بینید که با بی شمار بحران روبرو هستید و یکی از بحران ها مشکلات صندوق های بازنشستگی بود که اشاره کرده بودیم.

او با بیان این که «وقتی به نظام تامین اجتماعی چرتکه ای نگاه می کنید و می گویید پول نداریم پس تعهدات را رها کنیم بدیهی ترین دستاوردهای تمدن بشری را منکر می شوید» افزود: حقوقی که جامعه جهانی و منشور حقوق بشر با آن همه مرارت هایی که جامعه بشری متحمل شد و آن همه تجربه هایی که به دست آورد و به نیروی کار تعلق گرفته را یکی یکی از بین می برید.

 

با عنوان «اصلاحات پارامتریک» از جیب حقوق بگیران سرقت می کنند نمی شود از کل دینانت، تنها به زلف و ریش و آستین کار داشته باشیم وقتی که قباحت ها ریخته می شود، همه باهم می ریزند

مومنی با هشدار نسبت به پدیده حاکمیت زدایی از حکومت به دست حاکمان، گفت: این برآیند آن بلایی است که تعدیل ساختاری بر نظام تدبیر ملی آورد، از دریچه این موضوع شما ببینید که گزارش های رسمی که بنا به تعریف، محافظه کارانه ترین و خوشبینانه ترین برآوردها را می دهد می گوید 58 درصد نیروی کار شاغل در بخش صنعت ایران را غیر رسمی ها تشکیل می دهند. با عنوان اصلاحات پارامتریک از جیب حقوق بگیران سرقت و جیب بری  می کنند در حالی که طبق قرارداد هر ماه از حقوق  او سهم بیمه برداشت می کنند. در حالی که طبق آموزه های دینی مومن باید به عهد خود وفادار باشد. نمی شود از کل ماجرای دینانت به زلف و ریش و آستین کار داشته باشیم و به تعهدات مصرح خودمان که مکتوب و قانونی هم هست پشت پا بزنیم این قابل قبول نیست. وقتی که قباحت ها ریخته می شود همه باهم می ریزند.

او افزود: وقتی در گزارش های رسمی می گویند، 58 درصد نیروی بازار کار در بخش غیر رسمی است یعنی هر قاعده ای بگذارید دو سوم نیروی کار را شامل نمی شود و اگر غیرت و شرافتی مبنا شود معلوم می شود که داده های مطالعاتی مستقلی وجود دارد که برآوردهایشان از اندازه واقعی بخش غیررسمی از 80 درصد هم بالاتر است، ببینید چه خبر است!

 

 تا آنجا که زورشان برسد از تعهداتی که به سازمان بین المللی کار داده اند، طفره می روند

مومنی خاطرنشان کرد: دو سال پیش مرکز پژوهش های مجلس گزارشی منتشر کرد و در آن نوشته بود که با پدیده بی سابقه جدیدی روبرو هستیم و آن هم غیر رسمی سازی نیروی کار به دست حکومت در شرکت های دولتی است. یعنی اگر روزی بازیگران و شاغل های بخش غیر رسمی در کارگاه های چند نفره غیررسمی استخدام می شدند، الان در شرکت های غول پیکر دولتی و شبه دولتی هم این کار را می کنند و تا آنجا که زورشان برسد از تعهداتی که ایران در چارچوب سازمان بین المللی کار پذیرفته و در قانون کار کشور نسبت به کارگرانن داده، طفره می روند. عین این مساله در بازار پول و سرمایه و نرخ ارز و بازار کالا هم هست.

بیش از 400 میلیارد دلار از منابع بین نسلی کشور را صرف این بازی زشت کرده اند عجزی که در کنترل نرخ ارز ابراز می کنند، قباحت دارد

او با بیان این که «برای یک حکومت چقدر قباحت دارد این عجزی که ابراز می کنند و می گویند دلمان نمی خواهد نرخ ارز بالا برود ولی بالا می رود، گفت: بر اساس گزارش بانک مرکزی در سی و چند سال اخیر بیش از 400 میلیارد دلار از منابع بین نسلی کشور را صرف این بازی زشت کرده اند و تبلیغ هم می کند که از افزایش قیمت ارز ناراحت هستند.

شرم نمی کنند و راحت می گویند که از افزایش نرخ ارز سود نمی بریم و نقشی در آن نداریم!

مومنی در ادامه گفت: مسئولان شرم نمی کنند و راحت می گویند که از افزایش نرخ ارز سود نمی بریم و نقشی در آن هم نداریم. چطور می شود؟ آیا تصادفی است که هر گاه کف گیر خزانه به ته دیگر می خورد دستی از غیب می آید و نرخ ارز را بالا می برد! این چه حرف هایی است که می گویند.

او افزود: از این دریچه باید گفت که بحران صندوق ها و بحران نظام تامین اجتماعی ایران مانند اکثریت قریب به اتفاق بحران های موجود ریشه در برنامه تعدیل ساختاری به واسطه محور بودن شوک درمانی دارد. در مورد قیمت های کلیدی ما شاهد این هستیم که کانون اصلی خلق ارزش به جای اینکه به دنبال تولید فناورانه باشد و به جای این که با ایجاد یک نظام انگیزشی، دانایی و کارایی و بهره وری را بالا ببرد، انگیزه های خلافش را بالا برده است.

 

گویی قرار است به پیشاتاریخ برگردیم! وزیر مسئول تولید، می گوید آنقدر واردات کرده ایم که گلوگاه های گمرکی بند آمده!

او گفت: ما می گوییم شما با شوک درمانی به غیرمولدها پاداش می دهید و مولدها را با انواع فشارها روبرو می کنید. واقعا اگر این را بفهمند دیگر بعضی مقامات گرامی کشورمان به قباحت برخی حرف هایی که می زنند، پی خواهند برد. وزیری که مسئول امور تولید فناورانه کشور است با افتخار می گوید آنقدر خودرو وارد کرده ایم که گلوگاه های گمرکی بند آمده است! و به این جمله افتخار هم می کند! یا احساس شرم ندارند وقتی که رسما به کارخانه ها اعلام می کنند که خودشان به فکر تامین برق و گاز مصرفی شان باشند احتمالا در آینده جاده سازی و پیاده روسازی را هم به عهده کارخانجات خواهند گذاشت! گویی قرار است به پیشاتاریخ برگردیم! به رسانه هایی که نظرات واقعی کارشناسان را منتشر می کنند پیام می دهند و تهدید می کنند که باید مطالب بی کیفیت شان را منتشر کنند!

 

وزیر اقتصاد و صمت را به مناظره دعوت می کنم 

این استاد دانشگاه افزود: اگر اراده ای برای فهم واقعیت ها وجود دارد من وزیر گرامی صنعت و معدن و تجارت را به مناظره دعوت می کنم تا کمک کنم که کانون های اصلی گرفتاری روشن شود. اگر او متولی امر تولید صنعتی است می توانیم راجع به وضعیت نظام مالیات ستانی مناظره کنیم تا معلوم شود بخش اعظم تولید کننده های ما با این نظام مالیات ستانی انگیزه سرمایه گذاری بیشتر پیدا می کنند یا نه! حاضرم درباره نحوه تخصیص وام بانکی و یا هزینه دلارهای نفتی صحبت کنم. چه وزیر اقتصاد و چه وزیر صمت اگر فکر می کنند کارشان درست است آنها را دعوت به مناظره می کنم که معلوم شود آیا راهی جز تولید فناورانه برای کشور سراغ دارند، اگر راهی نیست که نیست چرا دلال پروری و رباخوار پروری و واردات چی پروری می شود.

به سوی روند قهقرایی به سمت فقر دائما رو به افزایش و عقب ماندگی دائما رو به افزایش حرکت می کنیم

او تاکید کرد: بیش از 5 سال است که می گوییم که گزارش های رسمی که منتشر شده حکایت از این دارد که به سوی یک روند قهقرایی به سمت فقر دائما رو به افزایش و عقب ماندگی دائما رو به افزایش حرکت می کنیم. شاخص های بهره وری کل عوامل تولید و روند ها و شاخص پیچیدگی اقتصادی و رابطه مبادله، از ناتوانی فزاینده سیستمی برای مواجهه خردورزانه و موثر با مساله فقر حکایت می کند.

89 فقرا از شاغلین سابق و امروز هستند ماجرای تحمیل ایمان با زور را کنار بگذارید

مومنی گفت: مرکز آمار گزارشی منتشر کرده و می گوید از کل جمعیت فقیر ایران 89 درصد شان شاغلین سابق و لاحق هستند، این عدد تکان دهنده است! یعنی بیکار نیستند ولی شغل هایی دارند که از نظر بازدهی درآمدی، قادر به تکافوی حداقل نیازهای اساسی شان نیست. اگر شما از کلام پیامبر می فهمید که فقر از هر دری که وارد می شود ایمان از آن در خارج می شود، ماجرای تحمیل ایمان با زور را کنار بگذارید و ریشه های اصلی مساله را بفهمید!

مرتبا آدرس های غلط به نظام تصمیم گیری می دهند

این استاد دانشگاه ادامه داد: اگر توسعه می خواهید جامعه ای که 89 درصد فقرای سابق و لاحقش را شاغل ها تشکیل دهند تا زمانی که در مساله تولید بازنگری نشود نمی تواند مساله فقر را حل و فصل کند.  آنهایی که از این مناسبات نفع می برند با تکیه بر مافیای رسانه ای که از منافع آنها تغذیه و از آنها پشتیبانی می کنند مرتبا آدرس های غلط به نظام تصمیم گیری می دهند و می گویند هر کاری برای رفع بحران ناترازی صندوق ها می توانید انجام دهید ولی به ساختار کنونی دلال پرور و رباخوار پرور کار نداشته باشید و تولید را هم از گردونه حساسیت هایت حذف کنید!

قدرت تولید سرانه ما فاصله وحشتناکی با کشورهایی که ما را با آنها مقایسه می کنید دارد

مومنی به بحران های صندوق بازنشستگی اشاره کرد و گفت: در بحران صندوق ها عوامل اصلی مثل نقش بی بدیل سقوط بنیه تولیدی کشور در شکل گیری بحران صندوق ها و یا نقش بی همتای شوک درمانی در آشوبناک ساختن و رباخوار پرور کردن نظم اقتصادی کشور و فسادزا و نابرابر کردن آن را نادیده می گیرند و بعد آدرس های غلط می دهند و می گویند که مساله با اصلاحات پارامتریک درست خواهد شد و تجربه کشورهای پیشرفته را به رخ ما می کشند! اگر شرافت کارشناسی مبنای گفتگو باشد حتما می دانید که قدرت تولید سرانه ما  چه فاصله وحشتناکی با آن کشورهایی دارد که ما را با آنها مقایسه می کنید. ماجرا این است که ارزشی نمی توانید خلق کنید که بعدا سهمی عادلانه تقسیم کنید.  

 

مقایسه های اشتباه و تجویز اصلاحات پارامتریک 70درصد زنان دانش آموخته دانشگاهی بیکار هستند

او گفت: در نظام تصمیم گیری ما افرادی هستند که شخصا آدم های محترمی هستند اما صلاحیت تخصصی در زمینه اقتصاد توسعه ندارند. آنها با مافیای رسانه ای شان از ضعف اندیشه ای افراد کارشناس استفاده می کنند و می گویند ما را با کشورهای صنعتی مقایسه می کنند و می گویند آنها هم اصلاحات پارامتریک و افزایش سن بازنشستگی هم دارند. ولی نمی گویند نرخ مشارکت نیروی کار در آن کشورها بین 70 تا 80 درصد است. آقایان در چارچوب برنامه تعدیل ساختاری، نظم اقتصادی را درست کرده اند که دو، سوم نیروی کار غیر رسمی است و نرخ مشارکت در ایران بین 38 تا 44 درصد است. مرکز آمار هفته قبل گزارشی داد و می گوید چیزی حدود 70 درصد زنان دانش آموخته دانشگاهی ایران بیکار هستند! این را هم در مقایسه باید گفت.

مومنی با انتقاد از آمارهای رسمی بیکاری گفت: آمار داده اند و می گویند نرخ بیکاری در این کشور هفت درصد است در حالی که دکتر طایی محاسباتی انجام داده و نشان داده است که این نرخ در ایران 8.5 درصد است. ضمن این که دو، سوم جمعیت در حال فعالیت نقشی در تولید ندارند و گزارش خودشان هم می گوید کارخانه های ما با 41 درصد ظرفیت کار می کنند و دو سوم ظرفیت تولیدشان بلا استفاده است. بعد همان میزان اندک تولیدی که می کنند طبق گزارش ها در انبارها مانده و فروش نرفته است. چون اکثریت جمعیت فقیر شده اند.

 

راه حل ها مبتنی بر استثمار نیروی کار است

او ادامه داد: گزارش های رسمی می گوید حدود 30 درصد جمعیت ما به کلی زیر خط فقر است و 40 درصد هم در آستانه فرو افتادن به خط فقر است پس ما اینجا با بحران تقاضای موثر هم روبرو هستیم، چرا ؟ چون راه حل ها مبتنی بر استثمار نیروی کار است. پیشنهاد می دهم وزیر محترم شرافتمندانه مطالعه هایی که در وزارت کار راجع به معادل دلاری قدرت خرید حداقل دستمزد انجام شده است را منتشر کند تا ببینید چقدر ماجرا شرم آور است و با نیروی کار چطور رفتار می شود.

این استاد دانشگاه با انتقاد از تورم زا دانستن افزایش دستمزد توسط برخی، گفت: بلوا راه می اندازند که افزایش نرخ بهره وام بانکی که سهمش در قیمت تمام شده محصولات برای برخی کارخانه های کلیدی ما حدود 30 درصد است در تورم تاثیر ندارد، اما افزایش دستمزد نیروی کار تورم ایجاد می کند! مدیران با شرفی از بنگاه های صنعتی با من تماس گرفته اند و می گویند از کارگران خجالت می کشیم چون اگر دستمزد آنها را زیاد کنیم ما را با ده ها مانع قانونی و رسمی روبرو می کنند!

 

آمارهایی ارائه می دهند که برای فهم واقعیت، خاصیت ندارند 

این اقتصاددادن اضافه کرد: چند ماه پیش مرکز پژوهش های مجلس گزارشی منتشر کرده که در آن می گوید نرخ بیکاری که در اعلام می شود برای فهم واقعیت هیچ خاصیتی ندارد چرا که در آن 11 ایراد ساختاری وجود دارد و بخش های بزرگی از واقعیت بیکاری در ایران را نمی تواند نشان دهد اما به این گزارش توجهی نمی شود فقط این طور لذت می برند که بگویند ما نرخ بیکاری را هفت درصد کرده ایم! این شرم آور است و هیچ نسبتی با واقعیت ندارد.

 

برخورد دوگانه با سازمان های بین المللی

این شیوه اداره امور در اقتصاد ایران شده است که وقتی سازمان های بین المللی گستره و عمق فساد را در کشور برملا می کنند. می گویند اینها بوق های استکباری هستند. اما سازمان بین المللی کار خود گزارش منتشر کرده و می گوید بر حسب سطوح مختلف توسعه ما باید 11 شیوه متفاوت برای اندازه گیری بیکاری داشته باشیم یکی از آن شیوه ها این است که با اقتضائات عصر دانایی مطابق باشد.  اگر در طول یک هفته قبل منتهی آمارگیری مثلا یک ساعت یا دو ساعت کار کرده باشد ما آن را شاغل محسوب می کنیم. حال آن عزیزان که تا دیروز سازمان بین المللی را بوق استکبار می خواندند این را مبنای سنجش نرخ بیکاری در ایران قرار داده اند، در حالی که سازمان بین المللی منظورش کار در عصر دانایی و تولید ناب است و به ما ربطی ندارد که هنوز از تولید کارگاهی هم عبور نکرده ایم و 90 درصد نیروی کار شاغل مان در بنگاه های 10 نفره و کمتر کار می کنند. این طور آمار دادن ها برای ادا در آوردن خوب است ولی انسان با شرف مسئول وقتی می بیند که فقر و فلاکت در این مملکت این قدر کرامت انسان ها را مخدوش می کند چطور تن می دهد به این اداها؟

تفاوت اجرای سیاست اصلاح قیمت به سبک ایرانی با دیگر کشورها

او افزود: مثلا بیمه های ما را مقایسه می کنند، اما به تفاوت پوشش و خدمات بیمه ما  و آنها کار ندارند. درست مثل شوک درمانی که در همان نظریه قیمت می گوید برای یک اصلاح تعادل بخش، 100 کار باید انجام شود و اقدام آخر بازی با قیمت است. اما در چارچوب شوک درمانی به سبک بازارگراهای ایرانی آن 99 کار حذف شده و حرف آخر را اول می زنند و کل ماجرا را به بازی با قیمت منحصر و صورت مساله را پاک می کنند.

این استاد دانشگاه اضافه کرد: در مورد افزایش سن بازنشستگی به شکل درست گفته می شود 47 تمهید نهادی را باید انجام دهید تا نوبت به تغییر سن بازنشستگی به عنوان اصلاح پارامتریک برسد. اما در ایران همه آنها حذف می شود چون آنها به حقوق انسانی و شرافت و کرامت انسان ها و توسعه اهمیت می دهند و این جا چنین چیزی نیست.از این زاویه وقتی نگاه می کنید می بینید در گزارش ها یک تیتر خیلی بی روح می گذارند که  "سهم سرمایه گذاری ها صندوق ها در پوشش هزینه هایشان ناچیز است" اما لازم آن را به اصطلاح به فارسی دوبله کنند تا  آن مقام با شرف بفهمد که اینها بازدهی مناسب برای سرمایه ندارند چون صندلی های مدیریتی در هیات مدیره های این شرکت ها به افرادی داده شده که کمتر صاحب صلاحیت تخصصی هستند وقتی مغز یک دستگاه از کار می افتد آن دستگاه بازدهی نمی تواند داشته باشد.

یک روز می گویند شرکت داری را جمع کنید، فردا شرکت ها را به صندوق ها می دهند! پشت پرده تعویض مکرر روسای سازمان های تامین اجتماعی در دولتها احمدی نژاد و روحانی و دولت اول رییسی

رییس موسسه مطالعات دین و اقتصاد گفت: همان طور که با شوک درمانی رانت های مفت خوارگی برای یک گروه اندک فراهم می کنید، بابت پرداخت سهم دولت به این صندوق ها شرکت ها را هم به این صندوق ها می دهید. این کار این سر تا پا تناقض است. یک روز می گویند شرکت داری را جمع کنید، بعد شرکت ها را به جاهایی می دهند که صلاحیتی در اداره آن شرکت ها ندارند و صندلی های مدیریتی رانتی برای برخی فراهم می کنند. به همین دلیل در دوره احمدی نژاد و روحانی و دولت اول رییسی می بینیم که بارها روسای سازمان های تامین اجتماعی تغویض شدند. معلوم است که ماجرای توزیع این پست ها چه وضعیتی پیدا می کند. همین است که ناکارآمدی و فساد ایجاد می کند.

 

مومنی تاکید کرد: باید مراقب باشیم که در نتیجه تمام آن بحران هایی که در چارچوب کاهش نسبت پشتیبانی و تحولات جمعیتی و عدم واکنش مناسب به آنها، وضعیت نامناسب سرمایه گذاری ها و به ویژه تحمیل قوانین و مقررات به غایت بی کیفیت و فسادزا که این صندوق ها را احاطه کرده ،صندوق ها به این روز افتاده اند. اینها معلول مناسبات رانتی است که از دل شوک درمانی و آزادسازی ها و خصوصی سازی های نسنجیده و فسادزای بحران آفرین پدید آمده است.

 

تورم و بیکاری، دو تیغه قیچی که صندوق ها را نابود می کنند 

او افزود: شوک درمانی دو فشار کمرشکن به صندوق ها وارد می کند، و  منشاء تورم و بیکاری می شود. این دو مثل دو تیغه قیچی، بنیان این صندوق ها را نابود می کنند. اما به جای مقابله با این دو تیغه قیچی فشار می گذارید که دستمزد پرداختی به بازنشسته ها کمتر شود! این مسیری است که ما را به جایی نمی رساند. نظام تصمیم گیری های اساسی ما باید هر چه زودتر متوجه این قضیه شود تا زودتر جلوی گسترش و تعمیق خسارت ها گرفته شود و در این صورت می توان امیدوار بود که در دولت و مجلس کارشناسان میهن دوست و با شرافت و پاکدامن با کمک رسانه ها کانون اصلی گرفتاری مان در زمینه صندوق ها شناسایی و حل شود. والا راه حل هایی که در چارچوب اصلاحات پارامتریک و اصلاح سن بازنشستگی مطرح می شود حکم پیشروی در باتلاق را دارد.

       

دیگر خبرها

  • عملیات «وعده صادق» موجب شادی تمام حق طلبان شد
  • هاشمی: با اصلاح قانون جدید ورزشکاران بیشتری شامل معافیت و قانون استخدامی می شوند/ تخصیص ۵٠٠ میلیارد برای نوسازی تجهیزات فدراسیون‌ها
  • لزوم بازنگری در زمان اجرای مالیات بر عایدی سرمایه
  • شارلاتان‌بازی نشریات توقیف‌شده به روایت اصلاح‌طلبان
  • راهبرد اصلاح طلبان برای مدیریت فضای داخلی مجلس دوازدهم/اعتراف تلویحی هم میهن: آشوب‌های ۷۸ کار دوستان ما بود!
  • فرشاد مومنی: به سوی روند قهقرایی گسترش فقر و عقب ماندگی حرکت می کنیم/ راحت می گویند نقشی در افزایش نرخ ارز نداریم! / وزیر مسئول تولید، می گوید آنقدر واردات کرده ایم که گلوگاه های گمرکی بند آمده! با عنوان «اصلاحات پارامتریک» از جیب حقوق بگیران سرقت می کنند
  • روبن آموریم کیست و چرا بازارش این‌قدر داغ شده؟
  • عکس| سرمربی جدید تیم ملی والیبال کیست؟
  • تبلیغ نافرمانی مدنی توسط رئیس جبهه اصلاحات
  • کیهان: مذاکره با آمریکا به نفع آمریکا است نه ایران