موسویان: بایدن باید بدون پیش شرط به برجام بازگردد
تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۱۷۲۱۰۲
به گزارش ایرنا، «سیدحسین موسویان» در این مقاله که در نشریه «میدل ایست آی» انتشار یافت، نوشت: محسن فخری زاده یکی از دانشمندان برجسته ایران هفته پیش ترور شد. سه مقام ناشناس آمریکایی به نیویورک تایمز اعلام کردند که رژیم اسرائیل پشت این ترور بوده است. چند روز پیش از این ترور، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم اسرائیل ، محمد بن سلمان ولیعهد عربستان و مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا در عربستان ملاقات محرمانه داشتند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ادامه این مقاله آمده است: در سالهای پیش از امضا برجام رژیم اسرائیل پنج دانشمند هستهای ایران ترور کرد که به آنها شهید لقب داده شده است. آنها عبارتند از ارشید حسین پور، مسعود علی محمدی، مصطفی احمدی روشن، داریوش رضایی و مجید شهریاری. رژیم اسرائیل همچنین تلاش کرد تا فریدون عباسی رئیس آژانس انرژی اتمی ایران را هم ترور کند اما موفق نشد.
بعد از ترور سردار قاسم سلیمانی، ترور فخری زاده زشتترین و غیر انسانیترین اقدام خشونتآمیز علیه مقامهای ایرانی پس از برجام است. او نه تنها یک دانشمند برجسته ای هسته ای بود بلکه در ساخت کیت ایرانی تشخیص و واکسن کرونا برای خروج کشور از همهگیری این ویروس نقش حیاتی ایفا کرد.
دیدگاه واقع بینانه
به گفته موسویان، زمان وقوع این ترور اتفاقی نبوده است. بایدن رییس جمهوری منتخب آمریکا اعلام کرده که در صورتی که ایران به برجام برگردد، ایالات متحده نیز به برجام باز خواهد گشت تا بتواند مذاکرات بعدی با تهران را ادامه دهد. این ترور با هدف تخریب این سیاست صورت گرفت.
وی یادآور شد: حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی رییس جمهوری ایران نیز گفته که اگر بایدن به شرایط پیش از ۲۰ ژانویه ۲۰۱۷ که ترامپ رییس جمهوری آمریکا شد برگردد، حل مشکلات روابط ایران و آمریکا خیلی آسان خواهد بود. روحانی همزمان تاکید کرد که سیاست ایران بر مبنای "تعهد درمقابل تعهد، عمل درمقابل عمل و تنش زدایی در مقابل تنش زدایی" است.
دیپلمات پیشین کشورمان همچنین به بیانات رهبر معظم انقلاب که فرمودند «ما رفع تحریم را از طریق مذاکره تجربه کردیم که نتیجه نداد» اشاره کرد و افزود: ایشان با این اظهارات دوباره بی اعتمادی خود به مذاکره با آمریکا را نشان دادند. خروج ترامپ از برجام و جنایاتی همچون ترور سردار سلیمانی و فخری زاده نشان می دهد که برداشت رهبر معظم ایران واقع بینانه تر از رئیس جمهوری است.
در حالیکه آمریکا و ایران با مشکلات عدیده داخلی برای احیاء برجام روبه رو هستند، سیاست بازگشت به برجام بایدن، لرزه به اندام نتانیاهو و بن سلمان انداخته درحدی که ملاقات بی سابقه ای با پمپئو داشتند. آنها از هیچ اقدامی [علیه برجام] فروگذار نبوده و به تلاشها برای جلوگیری از بازگشت دولت بایدن به توافق هستهای ایران ادامه خواهند.
ترور فخری زاده با هدف بلوکه کردن سیاست بایدن در مورد ایران بود. بایدن تاکید کرده بود که هدفش در مورد بازگشت به برجام درحقیقت بازگشت به دیپلماسی است.
صحنه سیاسی داخلی ایران
موسویان در این مقاله ادامه داد: بهنظر می رسد بایدن بازگشت به برجام را مقدمه گفتوگو با ایران در مورد سایر مسائل همچون توان موشکی و نقش منطقه ای ایران می داند. اما بایدن باید به واقعیت های صحنه سیاسی ایران توجه داشته باشد.
سیاست بیمارگونه فشار حداکثری ترامپ، خروج او از برجام و اعمال شدید ترین تحریمهای اقتصادی در تاریخ معاصر، موجب شده تا مردم ایران با بدترین شرایط اقتصادی بعد از انقلاب ۱۹۷۹ روبه رو شوند. نتیجه این شده که نیروهای معتدل ایران در مورد مذاکره با آمریکا ناامید شوند.
پژوهشگر دانشگاه پرینستون یادآور شد که در انتخابات پارلمانی سال گذشته، جناح اصولگرایان به پیروزی بی سابقه ای دست یافتند بطوریکه بیش از ۲۲۱ صندلی از ۲۹۱ صندلی پارلمان را بدست آوردند. وی بر همین اساس پیشبینی کرد که اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری سال اینده ایران نیز پیروز شوند.
دیپلمات پیشین کشورمان به مذاکراتش با برخی مقامهای اصولگرا در ایران اشاره کرد و نوشت: آنها معتقدند که تفاوتی بین دمکراتها و جمهوریخواهان نیست چون هر دو به دنبال تغییر حکومت در ایران هستند. حتی دمکراتها پیچیدهتر، و خطرناکتر از جمهوری خواهان هستند زیرا برخلاف ترامپ، از سازوکارهای چندجانبه برای فشار به ایران استفاده می کنند و لذا کار با چنین دولتی چالش بر انگیزتر است. در نتیجه، اصولگرایان معتقدند که ایران باید از مذاکرات با دولت بایدن در مورد اصلاح برجام، توان موشکی و نقش منطقه ای ایران اجتناب کند.
آغاز بکار بایدن بهعنوان رییس جمهوری جدید آمریکا در ۲۰ ژانویه مصادف خواهد شد با آغاز مبارزات انتخابات ریاست جمهوری جدید ایران در ژوئن ۲۰۲۱ و دولت روحانی نیز در اوت ۲۰۲۱از صحنه سیاسی ایران خارج خواهد شد. لذا انتظار از دولت روحانی در ماههای آخر عمر خود برای رسیدن به توافق بزرگی در خصوص روابط آمریکا و ایران، غیر از حرکت در زمینه احیای برجام غیر واقعی است.
احیای برجام برای روحانی به همان اندازه مهم است که برای بایدن. فراموش نکنیم که بایدن، تونی بلینکن وزیر امور خارجه احتمالی و جیک سولیوان مشاور امنیت ملی او نیز حامی برجام و در خلق آن شریک بوده اند.
به نوشته موسویان، بایدن نهایتا باید نکات کلیدی زیر را درک کند:
رفع تحریمها
اول: بایدن نباید در مدت باقیمانده دولت روحانی، برای بازگشت به برجام شرط و پیش شرط تعیین کرده و بدنبال گسترش موضوع های مورد گفتوگو با ایران باشد. چنین خواسته ای موجب شکست فرآیند احیاء برجام خواهد شد زیرا احساسات ضد آمریکایی مردم ایران بهویژه بعد از ترور سردار سلیمانی و فخری زاده را نمی توان نادیده گرفت.
دوم: برجام باید کامل و یکپارچه اجراء شود. زمانیکه برجام امضاء شد، اجرای کامل آن بهدلیل تحریم های اولیه آمریکا( تحریم های ماقبل برجام) ممکن نشد و ایران نتوانست از منافع اقتصادی کامل برخوردار شود. بنابراین واشنگتن باید تحریمهای اولیه را تعلیق کند تا همه اعضای برجام بتوانند این توافق را کامل اجرا کنند.
سوم: مسائل منطقه ای همچون تسلیحات متعارف و غیر متعارف باید بطور منطقه ای، جامع و از طریق دیپلماسی چند جانبه حل شود. عربستان موشک های چینی با برد ۵ هزار کیلومتر همراه با برنامه مخفی هسته ای دارد. رژیم اسرائیل موشکهای جریکو با ۵ هزار کیلومتر برد و قابلیت حمل کلاهک هسته ای دارد و علاوه بر آن صدها بمب هسته ای هم دارد. با این وجود، تمام جیغ و فریادی های غربیها در مورد توان موشکی ایران است که حداکثر ۲۰۰۰ کیلومتر برد دارد و بمب هسته ای ندارد.
بایدن چه اقداماتی باید انجام دهد
دیپلمات پیشین کشورمان در پایان این مقاله نوشت: بهنظر می رسد که رییس جمهوری آینده ایران از جناح اصولگرا خواهد بود. چنین تحولی به ایجاد حکومتی هماهنگ و یکدست در ایران کمک خواهد کرد چون اکثریت پارلمان هم دست اصولگرایان است. چنین دولتی بیشتر مورد اعتماد رهبر معظم ایران خواهد بود و قدرت تصمیم گیری بیشتری خواهد داشت. باید توجه داشت که رهبر معظم ایران تصمیم گیرنده نهایی سیاست خارجی است. همچنین سپاه پاسداران مانند ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا نقش محوری در منطقه ایفاء می کند.
وی افزود: لذا جهت فراهم شدن امکان گفتوگو با دولت بعدی ایران درباره موضوعاتی فراتر از مساله هستهای، بایدن باید به برجام بازگردد، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را از فهرست سازمانهای تروریستی حذف کند و تحریمها را علیه مقامات تراز اول از جمله رهبر معظم ایران بر طرف کند.
برچسبها برجام اصولگرایان ترامپمنبع: ایرنا
کلیدواژه: برجام اصولگرایان ترامپ برجام اصولگرایان ترامپ اخبار کنکور رهبر معظم ایران بازگشت به برجام رییس جمهوری فخری زاده منطقه ای تحریم ها هسته ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۱۷۲۱۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ترور برای بقا
این روزها نام فلسطین بیش از هر زمان دیگری بر سر زبانها افتاده و از اقصینقاط جهان به گوش میرسد و یک جنبش عمومی برای احقاق حقوق مردم غزه آغاز شده است. البته جنایت صهیونیستها که در ماههای اخیر به اوج خود رسیده، محدود به وقایع بعد از عملیات طوفانالاقصی و ماههای اخیر نمیشود و قدمتی ۷۵ ساله دارد و مهاجرت اجباری و پاکسازی قومیتی سوغات شوم صهیونیستها در این تهاجم است.
به گزارش ایسنا، به نقل از جام جم، رسانهایشدن بخشی از جنایتهای ارتش صهیونیستی در غزه و مخابره تصاویر بیمارستانها و مراکز درمانی که تاکنون سانسور میشد همبستگی عمیقی را بین ملتهای مختلف علیه رژیم کودککش اسرائیل رقم زد و این کینه به اقدام بزرگ و ارزشمندی نظیر تظاهراتمردم وتجمعدانشجویان جهان علیه صهیونیستهامنجرشد.گزارشهای ارسالی ازدانشگاههایآمریکا یکیاز شگفتانگیزترین اخبار این روزها بود و باعث شد تا نقاب از چهره سران آمریکا کنار رفته و افکارعمومی جهان با ماهیت تروریستپرور این دولت استعماری آشنا شوند چراکه اگر حمایتهای بیدریغ کاخسفید از این رژیم تداوم نداشت، کار اسرائیل پیش از اینها یکسره شده بود و ملت مظلوم غزه قربانی زیادهخواهی صهیونیستهای غاصب نمیشدند.
مروری بر تاریخ پرفرازونشیب منطقه غرب آسیا حکایت از این دارد که کشورهای غربی ازجمله آمریکا برای بهرهمندی از مواهب و امکانات استراتژیک این منطقه، رژیمی با عنوان اسرائیل را علم کردند تا با اقدامات ایذایی و تروریستی علیه ملتهای منطقه غرب آسیا، اهداف استعماری آنها را محقق کند اما رویدادهای اخیر نشان میدهد که بومرنگ این بدخواهیها به سمت کشورهای غربی برگشته است و افکارعمومی این کشورها با محاکمه آنها خواستار بازنگری این سیاستهای نژادپرستانه هستند؛ مسألهای که به زعم کارشناسان توجه و عدم توجه به آن، حاکمیت آمریکا و دولت بایدن را با چالشی جدی مواجه کرده و به افول هژمونی آن میانجامد.
یکی ازموضوعاتی که ریاکاری و استانداردهای دوگانه دولتهای غربی را بهصورت واضح آشکار کرده و موجب رسوایی آنها میشود استفاده دوپهلو از پدیده تروریسم است. سیاستمداران غربی از یکسو در سخنرانیها و موضعگیریهایشان مکررا از لزوم مقابله با تروریسم میگویند و از طرف دیگر با حمایت از گروههای تروریستی و تقسیم آن به دو بخش خوب و بد، رویه دروغین خود در فریب افکارعمومی را آشکار میکنند.
سناتورهای آمریکایی و دیپلماتهای اروپایی پشت تریبونهای رسمی، خودشان را دشمن نخست گروههای تروریستی معرفی میکنند اما تاکنون عملیات قابلتوجهی از سوی آنها علیه اهداف غربی صورت نگرفته است و همواره در راستای تحقق اهداف آمریکا که جنگافروزی و دستاندازی به ثروتهای ملتهاست حرکت کردهاند و بیدلیل نیست که از حمایت آنها نیز برخوردار هستند و تروریسم در خدمت آمریکاست؛ مسألهای که با نگاهی به عملکرد دولتهای غربی قابل رویت است و میتوان رد پای آنها را در روابط متقابل دید. تشکیل دولت غاصب صهیونیست که مصداق کاملی از تروریسم است بخشی از این تعامل است که صدمات زیادی را بر پیکره جهان اسلام و جامعه بشری وارد کرد. شواهد و مستندات بسیاری وجود دارد که نشان میدهد مقامات اروپایی با همراهی صهیونیستها، از حمایت مردم بیدفاع غزه خودداری کرده و ناقض حقوقبشری شدهاند که داعیه پاسداری از آن را دارند و عجیبتر آنکه در برخی موارد از اقدامات بشردوستانهای که در حمایت از حقوق مردم فلسطین انجام گرفته است نیز جرمانگاری کرده و مانع ارسال کمکهای بشردوستانه شدهاند.
نقش آمریکا در تثبیت جریانهای تروریستی
می سال ۱۹۴۸ بود که اعلامیه دولت آمریکا مبنی بر شناسایی دولت اسرائیل صادر شد. درحالیکه این طرح هنوز در مجمع عمومی سازمان ملل در جریان بود و کارشناسان مشغول بررسی و گفتوگو درباره طرح قیمومیت بودند اما تصمیمگیرندگان کاخسفید مثل همین حالا که چشم و گوش خود را نسبت به جنایات صهیونیستها بستهاند، بدون توجه به نتایج بررسی سازمان ملل، دولت اسرائیل را به رسمیت شناخته و مسئولان اسرائیلی نیز استقلال خود را اعلام کردند و این آغاز راه آمریکا برای حمایت از اسرائیل بود. موضوعی که در این هفتهها بهدلیل آن به مصاف شهروندان کشورش رفته و حتی برای حفاظت از منافع اسرائیل تمام اصول قانونی را زیر پا گذاشته است.
رئیسجمهور آمریکا در ادامه تصمیمهای متعددی را در راستای پاسداری از موجودیت نحس اسرائیل اتخاذ کرده و در نخستین ملاقات رسمی با مقامات صهیونیستی، مبلغ صدمیلیون دلار در اختیار آنها قرار داد و با تأسیس دفتر سیاسی در تلآویو به روابط دیپلماتیک میان آمریکا و اسرائیل رسمیت بخشید تا سایر کشورها نیز از این قاعده پیروی کنند. خوابی که برای منطقه غربآسیا دیده بودند و با جهاد رزمندگان محور مقاومت کابوسی شد که علاوه بر اضمحلال صهیونیستها برای آمریکاییها نیز پرمخاطره شده است. اما آمریکا به همین هم بسنده نکرده و تلاشهای زیادی را برای پذیرش اسرائیل در سازمان ملل متحدانجام داد واین خوشخدمتیها بالغو تحریم نظامی وارسال اسلحه به اسرائیل از طرف آمریکا تکمیل شد و مجموعه این کارها اراده آمریکا در تشکیل این رژیم تروریستی را نشان میدهد که علنا اعلام جنگی علیه اعراب و ساکنان فلسطین بود.
ریشههای تروریسم در غرب آسیا
این سلسلهاقدامات باعث شد تا کشورهای غربی به رهبری آمریکا، رژیم غاصب صهیونیستی و دلارهای نفتی برخی حکام دستنشانده در منطقه اضلاع مثلث تروریسم را در منطقه غربآسیا کامل کنند. برخورداری از منابع طبیعی فسیلی یکی از مواردی بود که باعث شد تا غربیها چشم طمع به این منطقه دوخته و این پهنه جغرافیایی را تبدیل به مأمن تروریستها کنند. از سوی دیگر وقوع جنگ در این منطقه سود کلانی را نصیب این دولتهای استعماری میکرد و آمریکا برای ادامه حیات خود محتاج میلیونها دلاری است که از طرف کارخانههای اسلحهسازی به خزانه آنها سرازیر میشود. پس پرواضح است که جنگافروزی از طریق حمایت از تروریسم در منطقه بهترین راه برای جوشدادن این معاملات پرسود است.علاوه بر آمریکا، اسرائیل نیز به دلایل متعددی برای حمایت از گسترش تروریسم در منطقه اشتیاق دارد: از ابتدای تأسیس رژیم منحوس صهیونیستی در غربآسیا و در قلب سرزمینهای اسلامی حفظ امنیت مهمترین دغدغه این رژیم بوده و هست. از طرفی صهیونیستها بهدلیل نداشتن وسعت و جمعیت کافی بهمنظور جنگ مجبور است تا از درگیری بلندمدت با کشورهای منطقه و حتی جنبشهای اسلامی مانند حزبا... و حماس اجتناب کند. بنابراین بهترین راه برای درگیرنشدن مستقیم در منطقه حمایت از گروههای تروریستی است تا کشورهایی مانند سوریه، لبنان و ایران درگیر مبارزه با تروریسم شوند و از مبارزه با اسرائیل دست بردارند.
تولید و حمایت تروریسم از سوی آمریکا یکی از توطئههای پنتاگون است تا طی آن رقبای منطقهای این دولت استکباری مشغول حلوفصل این مسأله ویرانکننده در داخل مرزهایشان باشند و برای رهایی از آن دست به دامان آمریکا یا متحد صهیونیستها شوند و بهاینترتیب این کشورها علاوه بر اینکه مجری سیاست آمریکا باشند، منافع اقتصادی چشمگیری را نیز نصیب دولتهای غربی کنند. پس از بهار عربی و سقوط حکومتهای خودکامه در آفریقا و غربآسیا، حکومتهای وابسته که با دیدن عاقبت همکیشان خود دچار هراس شده بودند برای رهایی از خشم مردم به دولتهای تروریستپرور متوسل شدند و اعتراف مقامات آمریکایی در تاسیس داعش نشان از همراهی مستمر آنها با گروههای تروریستی دارد و عجیب آنکه بازهم دولتهای خودکامه وابسته به غرب از گزند داعش در امان بودند.
حمایت دولتهای اروپایی از گروهک تروریستی منافقین و پشتیبانی از گروههای مسلح تجزیهطلب مثالهای نغزی است که نشان میدهد دولتهای غربی با استانداردهای دوگانه خود گاهی برای مقابله با تروریسم به کشورهای دیگر لشکرکشی کرده و استقلال آنها را زیر سؤال میبرند و بعضا با پذیرش افرادی که نقش مستقیمی در کشتار ۱۷هزار نفر از شهروندان ایرانی داشتهاند، تمام قوانین مرتبط با این موضوع را زیر پا گذاشته و برای آنها فرشقرمز پهن میکنند.
به هرتقدیر وقایع این روزهای غزه وجنون نسلکشی توسط صهیونیستها و حمایت عریان مدعیان حقوقبشر از این رژیمنژادپرست نشان میدهد که باید مراقب آدرس غلط رسانههای غربی بود. موضوعی که در نامه رهبر معظم انقلاب که سالها پیش خطاب به جوانان اروپایی نوشته شده بود هم به آن اشاره شده بود و معظمله فلسطین را مرز حق و باطل عنوان و تاکید کرده بودند: «تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلط باشد و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود و تا روزی که منافع دولتها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشههای خشونت را در جای دیگر جستوجو کرد.» بنابراین صحنههای غمانگیزی که این ماهها از غزه مخابره میشود ریشه در خشونت آمریکایی دارد و به فضل خدا با بیداری جهانی که در سطح جهان فراگیر شده است، به نابودی صهیونیسم و آزادی قدس منجر میشود.
انتهای پیام