بازی درمان مشکلات عاطفی و روانی کودکان
تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۱۸۷۱۷۹
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از مرکز مشاوره انتخاب نو ، امروزه روانشناسان کودک مراکز بازی درمانی تهران شیوه های بازی درمانی گوناگونی را برای معالجه بیماری های روانی و عاطفی ابداع کرده اند و از طریق بازی مشکلات آن ها را شناسایی و از بازی درمانی برای درمان آن استفاده می کنند . متخصصان بازی درمانی به کمک این فن و تدارک اسباب بازی های ضروری و تشکیل جلسات بازی برای کودکان ، رفتارهای آنان را زیر نظر می گیرند و صمن بررسی به ریشه های مشکلات کودکان به درمان آن ها می پردازند .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بازی در بخش های مختلف شخصیت کودکان تاثیر فراوانی دارد که برخی از نقش های بازی کودکان عبارت اند از : رشد جسمانی ، رشد عقلانی و اعتماد به نفس ، رشد عواطف ، رشد اجتماعی و ارتباط با همسالان ، رشد اجتماعی کودک ، رشد خلاقیت و استقلال فردی ، رشد ذهنی و هوشی و نقش در بهداشت روانی کودک . اگر بخواهیم از نقش بازی در کودک اطلاع یابیم می توانیم بازی را به عنوان وسیله ای برای مصرف انرژی اضافی ، تقویت همه قسمت های بدن ، افزایش حافظه و ایجاد تمرکز روی مطالب ، افزایش قوه ی ابتکار و خلاقیت و حتی راهی برای خشم و حسادت و ترس و غم و اندوه و همچنین فرصتی برای یادگیری چگونگی کنار آمدن با کودکان دیگر معرفی کنیم .
انواع بازی ها چیست ؟انواع بازی ها بر اساس بازی درمانگران خوب تهران گردآوری شده اند که به معرفی هر کدام از آن ها می پردازیم .
بازی های جسمی :طبق نظر روانشناس کودک و بازی درمانگر ، کودک برای خارج کردن نیروی اضافی بدن خود و رهایی از خستگی اوقاتی را به بازی های جسمی اختصاص می دهد و کودک در آن ها از قدرت ، چابکی و هماهنگی استفاده می کند .
بازی های تقلیدی :تقلید کودکان از رفتار ها و اعمال دیگران از ویژگی های رشد اجتماعی و شناختی به شمار می رود . این نوع بازی نشان می دهد کودک کاری را مشاهده کرده و قادر به تشخیص و تکرار آن شده ، به همین دلیل تا حدودی دارای مفهوم است .
بازی های تخیلی :دنیای کودکان به صورت عینی می باشد و کودکان مانند بزرگسالان نمی توانند تصورات ذهنی داشته باشند . تجربه های کودک از طریق بازی و تماس با دنیای خارج ، قدرت ذهنی کودک را پرورش می دهد و به تدریج با افزایش سن به مفاهیم پی می برد و مهارت او در بر قراری ارتباط کلامی افزایش می یابد . بازی های تخیلی ریشه در خلاقیت کودک دارد و تخیل کودک همراه با رشد ذهنی او از مرحله ی بازی ها خارج شده و در گفتار های کودک رو نمایی می شود .
بازی های نمایشی :کودکان در ضمن تقلید رفتار بزرگسالان ، با پوشیدن و استفاده از لباس های آن ها بازی خود را واقعی تر نشان می دهند . پوشیدن لباس و استفاده از وسایل مخصوص بزرگسالان یکی از بازی های مورد علاقه ی کودکان می باشد . بهترین بازی که در آن احساسات ، نیاز ها و عواطف کودکان می تواند بروز کند ، بازی نمایشی می باشد که در آن کودک فرصت می یابد تا شخصیت درونی خود را بیرون بریزد و به آشکار سازی شخصیت خود همت گمارد .
بازی های قانونمند :در این نوع بازی سطوحی از شناخت درباره ی مشارکت ، داد و ستد بر طبق نتایج در نظر گرفته می شود . بازی قانونمند معمولا از حدود 4 سالگی آغاز می شود . بازی های گروهی که چالش های رقابتی در کودکان بزرگ تر و بزرگ سالان ایجاد می کنند ، موضوعی برای قوانین است .
بازی درمانی چیست ؟بازی درمانی تعاملی بین کودک و بزرگسال آموزش دیده می باشدکه از طریق ارتباط نمادین در بازی ، در جست و جوی راه هایی برای ایجاد ارتباط و کاهش آشفتگی های هیجانی کودک است . به طوری که کودک در طی تعاملات بین فردی با متخصص بازی درمانگر در کلینیک بازی درمانی ، پذیرش ، تخلیه هیجانی ، کاهش اثرات رنج آور و ... را به همراه دارد . بازی درمانی بسته به درمانگر و نیاز های خاص کودک متفاوت خواهد بود . بازی درمانی در بسیاری از مشکلات و اختلال های کودکان نظیر ترس ، اضطراب و استرس ، افسرگی ، لالی انتخابی ، بیش فعالی ، اوتیسم و موارد دیگر تاثیر گذار می باشد. فرایند این نوع درمان به این شکل است که در ابتدا بازی درمانگر خوب کودک را در هنگام بازی مشاهده خواهد کرد و همچنین مصاحبه جداگانه با کودک و والدین انجام خواهد شد . پس از ارزیابی دقیق ، متخصص بازی درمانی اهداف درمانی را تعیین می کند و تصمیم می گیرد که چه محدودیت هایی ممکن است لازم باشد . از مواردی که روانشناس کودک در اتاق بازی درمانی به آن توجه می کند که کودک چگونه از والدین جدا می شود ، چگونه به تنهایی بازی می کند و هنگام بازگشت والدین خود چه واکنشی نشان می دهد . در ارتباط کودک با انواع مختلف اسباب بازی ها و این که چگونه رفتار آن ها جلسه به جلسه تغییر می کند می توان به نتایج بسیاری دست یافت . آن ها ممکن است از بازی برای حل ترس و اضطراب و به عنوان یک مکانیسم تسکین دهنده و یا برای بهبود و حل مسئله استفاده کنند . بهترین بازی درمانگر بر طبق نیاز های کودک و رفتار و پیشرفت درمانی و نوع مشکل کودک برنامه مناسب را تعیین می کند بازی درمانی نظیر نقاشی درمانی ، هنر درمانی ، شن درمانی ، بادکنک خشم ، بازی کلمات احساسی و .... می باشد و حتی در مواردی از والدین و خواهران و برادران کودک در جهت حل تعارض ، ترویج بهبود و پویایی خانواده استفاده کند .
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: بازی درمان کودک بازی درمانگر طریق بازی بازی درمانی بازی درمان ی کودکان بازی ها ی بازی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۱۸۷۱۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«کودک شو» : تلاش بودجهسوز برای استمرار یک تجربهی تمامشده
«کودک شو» همان بار اولی که بازغی از برنامه جدا شد، یک تجربهی به پایان رسیده بود، فقط معلوم نیست که اصرار مدیران شبکهی نسیم برای ادامه دادن بیهوده این مسیر برای چیست.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق- در اوایل آذرماه سال گذشته، پژمان بازغی، بازیگر محجوب و کمحاشیهی کشورمان، اعلام کرد که بعد از تقریبا ۵ فصل تجربهی مجریگری در مسابقهی «کودک شو» از این برنامه کنار گذاشته شد. یک روز بعد از مصاحبهی بازغی، رضا نصیری کارگردان فصلهای قبلی این برنامه از کنارگذاشته شدن تیم قبلی ساخت «کودک شو» خبر داد.
حقیقت ماجرا این است که از قضاء آقایان بازغی و نصیری بسیار خوب موقعی از برنامه کنار رفتند و در واقع یک توفیق اجباری برای ایشان دست داد!
«کودک شو» بعد از سه فصل، یعنی همان زمانی که حمید گودرزی به عنوان مجری جایگزین پژمان بازغی شد، روند افول خود را شروع کرد و بازگشت دوباره بازغی هم نتوانست به لحاظ کیفی برنامه را بالا بکشد.
به بیان دیگر، «کودک شو» همان بار اولی که بازغی از برنامه جدا شد(آبان ۹۹) یک تجربهی به پایان رسیده بود که دیگر چیز دندانگیری برای عرضه نداشت. فقط معلوم نیست که اصرار مدیران شبکهی نسیم برای ادامه دادن به این تجربهی به ته دیگ خورده، آن هم با تغییر عوامل اصلی، برای چیست.
در حقیقت سوخت اصلی و تنها کارمایهی باقیمانده از فصل چهارم به بعد مسابقهی «کودک شو»، میل طبیعی و غریزی پدر و مادرها برای جلوی دوربین رفتن فرزندان دلبندشان و ثبت ان روی آنتن تلویزیون ملی است. از همین رو، کف استقبالی که به طور ثابت والدین، چه در شکل شرکتکننده و چه در شکل ببینده، حتی تا فصل n ام از چنین برنامهای خواهند داشت، نباید موجب اشتباه محاسبه شود که این برنامه چون حدی از «بیننده» دارد، باید به هر قیمت ادامه پیدا کند.
چنین مسابقههایی یک تیم قوی ایده پرداز، طراح و اجراکننده فنی نیاز دارد، چیزی که در «کودک شو» دیده نمی شود. ایدهها بسیار پیشپاافتاده و اجرای آنها آماتوری است. این که عوامل برنامه برای پر کردن خلاهای برنامه بیش از حد روی پرسیدن سوالات تکراری از آنان و ظرفیت شیرینزبانی کودکان جلوی دوربین حساب باز کردهاند، نشان از سادهانگاری و سهلپنداری بیش از حد ذهنیت دوستان درباره برنامهی «کودکانه» دارد. در شرایط کنونی، برنامه از هر نوع ارزش افزوده هنری و فنی خالی است و هیچ خلاقیتی در طراحی و اجرا ندارد.
برای مثال، جای یک شخصیت کودکانه، در قالب عروسک یا عروسک قدی یا همکار/دستیار مجری با ظاهر و ادبیات کودکان در برنامه خالی است، شخصیتی که معمولا به نماد چنین برنامههایی تبدیل می شود. چنین شخصیتی می تواند فاصله میان شرکتکنندگان کودک و مجری را پر کند و شور و شعف کودکانه برنامه را بالا ببرد. به ویژه چون ملیکا شریفی نیا تجربهای در اجرا ندارد و به طریق اولی، ابدا کار تخصصی اجرا برای کودکان را پیش از این تجربه نکرده، وجود یک شخصیت میانجی کاملا ضروری به نظر می رسید.
ملیکا شریفی نیا مسلط بر اجرا نیست به نحوی که همه دست اندازها و تپهچالههای اجرای خود را با قربانصدقه رفتن کودکان جبران می کند.
به عبارت دیگر، او در حال بازی کردن نقش «گرمی» و «صمیمیت» با مهمانان و کودکان است و متاسفانه این نقش بازی کردن زیادی به چشم می آید. مجری برنامه اصطلاحا "زیادی شلوغش می کند" و با انرژی بالای کاذب و ساختگی و بعضا داد و فریاد می خواهد چیزی را بر آن تسلط ندارد، در چشم مخاطب فرو کند.
البته این که مجری دارای یک صدای شفاف و رسا باشد، جزو اصول اولیهی فیزیولوژی یک مجری است و متاسفانه صدای خانم شریفینیا به واسطهی دورگه و خشدار بودن، ابدا مناسب اجرا نیست.
جدای از این، مجری جدای از این که باید بتواند ایدهها و گفتارهای از پیش تعیین و نوشتهشده را به درستی اجرا کند، به لحاظ شخصیتی باید واجد گونهای حاضرجوابی، بداههپردازی و شوخطبعی غریزی باشد.
در واقع، مجری باید برای اجرای برنامه با تم خاص(در اینجا کودکانه) یک شخصیتپردازی متناسب با آن انجام دهد، در حالی که خانم شریفینیا علیرغم سابقهی بازیگری، چنین طراحی برای حضور جلوی دوربین «کودک شو» ندارد. ظاهرا هم ایشان و هم عوامل برنامه زیادی کار اجرا مسابقهی کودکمحور را سهل و ساده فرض کردهاند.
بیانصافی است که بگوییم «کودک شو»، در کلیت خود پروژهی شکستخورده و ناموفقی بود. بله در دو سه فصل ابتدایی، «کودک شو» به واسطهی ایدهی جدید خود(در مقیاس تلویزیون ایران، وگرنه انواع شوها و برنامههای موفق و پرطرفدار با حضور کودکان و نوجوانان در دنیا ساخته شده است)، جذابیت پژمان بازغی به عنوان یک ستاره سینمایی و داشتن کف استعداد لازم برای اجرا و البته عطش شدید جامعه به حضور نمایشی کودکان خود، آن هم در صفحهی سیمای ملی، توانست در جذب مخاطب موفق باشد. اما «کودک شو» هر پتانسیل و ظرفیت و طراوتی اگر داشت، در نهایت تا همان فصل سوم عرضه کرد و پس از آن، چیزی جز تکرار مکررات و صرف هزینه با هدف پرکردن آنتن نبود.
معضل اصلی «کودک شو» این است که نه در کلیت خود و نه دستکم در هر فصل خود، فاقد یک «ایده» کانونی است که هم جنبهی نوآوری داشته باشد و هم کلیت برنامه را منسجم و باکیفیت نگه دارد.
برای روشن شدن موضوع لازم است اشاره کنیم که تقریبا هر شو یا برنامه یا مسابقهی تلویزیونی مشهور با محوریت کودک و نوجوان در شبکههای بزرگ دنیا، دارای یک ایدهی مرکزی است. برای مثال رقابت «آشپزی» بین کودکان یا نوجوانان محمل ساخت شماری از معروفترین برنامهها چون «MasterChef Junior»، «Kids Baking Championship»، «Food Network Star Kids» و «Disney's Magic Bake-Off» و... بوده است.
یا آمادگی جسمانی و مانورپذیری کودکان و نوجوانان در شوی محبوب «American Ninja Warrior Junior» محور کار بود. مسابقهی «Genius Junior» صحنهای برای معرفی و جلوهگری کودکان بااستعداد و نابغه در زمینه ریاضیات، هجی و املای کلمات و اطلاعات عمومی است که در قالب یک مسابقهی بسیار جذاب و هیجانآور به تصویر کشیده می شود.
شوی «Shark Tank Young Entrepreneur Special» ایدههای ناب کارآفرینی از سوی کودکان خلاق و هوشمند را توسط تیمی از کارآفرینان مشهور و موفق قضاوت می کند. مسابقهی «Endurance» قدرت، تحمل، خلاقیت و کار تیمی کودکان را در شرایط سخت شبیهسازی شده در محیطهایی چون جنگل به سنجش می گذارد.
در « Mythbusters Jr» تیمی از کودکان با بهرهگیری از قدرت تحلیل و منطق خود و ابزارهای در اختیار علمی، افسانههای معروف محلی در نقاط مختلف آمریکا را مورد بررسی قرار می دهند تا نسبت آنها را با دروغ یا واقعیت تعیین کنند.
ملاحظه می شود که انواع ایدههای مرکزی جذاب و بعضا بسیار خاص در محور طراحی مسابقات کودکان و نوجوانان قرار می گیرد. اما «کودک شو»، علیرغم این که به فصل ششم رسیده، فاقد چنین ایدهی منسجمکننده و خلاقیتسازی است، از همین رو، فصل ششم آن کاملا به لحاظ ایده و اجرا، ولنگار و باری به هر جهت است. نه بازیهای طراحیشده بدیع و سرگرمکننده هستند، نه نکات آموزشی خاصی در کلیت برنامه دیده می شود و تجربهی خاصی از این حضور در آنتن سیمای ملی برای «والدین» شرکتکننده رقم زده می شود.
ظاهرا تلاشی بیوقفه در جریان است که به هر قیمتی بودجههای عمومی که در اختیار سازمان است، از طریق تیمهای برنامهسازی(دقیقتر: برنامه پر کُن)، با بسیطترین ایدهها، تکراریترین شیوهها و البته کشدارترین زمانها تلف شود. این سطح از کیفیتستیزی برنامهسازان از یک سو، و نظارتگریزی از سوی مدیران میانی چه در مرحله تصویب طرح و چه در حین ساخت و پخش از سوی دیگر، واقعا نوبر است و نشان از بحران در ساختار تولید و برنامهسازی در شبکههای سیما دارد.