Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ناطقان»
2024-05-07@23:48:54 GMT

قوم آشور چه کسانی بودند؟

تاریخ انتشار: ۱۳ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۱۹۰۴۱۵

قوم آشور چه کسانی بودند؟

زندگی اقتصادی مردم آشور با مردم بابل تفاوت فراوانی نداشته، چه ساکنان این دو ناحیه، در واقع، ساکنان شمال و جنوب فرهنگ و تمدن واحدی بوده اند. مهمترین اختلاف آشور و بابل در آن است که مردم بابل بیشتر به بازرگانی اشتغال داشتند، و آشوریان بیشتر به کار کشاورزی می پرداختند؛ ثروتمندان بابلی غالباً تاجر بودند، ولی اکثر ثروتمندان آشوری صاحبان املاک بزرگ بودند و شخصاً اداره زمینهای وسیع خود را برعهده می گرفتند و، مانند رومیان که پس از ایشان آمدند، به کسانی که از راه ارزان خریدن و گران فروختن ثروتمند می شوند به چشم حقارت می نگریستند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ناطقان: زندگی اقتصادی مردم آشور با مردم بابل تفاوت فراوانی نداشته، چه ساکنان این دو ناحیه، در واقع، ساکنان شمال و جنوب فرهنگ و تمدن واحدی بوده اند. مهمترین اختلاف آشور و بابل در آن است که مردم بابل بیشتر به بازرگانی اشتغال داشتند، و آشوریان بیشتر به کار کشاورزی می پرداختند؛ ثروتمندان بابلی غالباً تاجر بودند، ولی اکثر ثروتمندان آشوری صاحبان املاک بزرگ بودند و شخصاً اداره زمینهای وسیع خود را برعهده می گرفتند و، مانند رومیان که پس از ایشان آمدند، به کسانی که از راه ارزان خریدن و گران فروختن ثروتمند می شوند به چشم حقارت می نگریستند.


 

دو نهر دجله و فرات بر زمینهای هر دو کشور جاری بود و خوراک مردم از آنها به دست می آمد؛ سدبندی و ترعه سازی، برای نگاهداری زیادی آب و تقسیم آن، و همچنین شادوفهایی که با آن آب را از نهرها بالامی آوردند، در هردو جا به یک شکل بود؛ در شمال و جنوب محصولات مشابه ی، مانند گندم و جو و ارزن و کنجد کشت و زرع می شد.

 

در شهرهای هردو ناحیه فعالیتهای صنعتی با یکدیگر شباهت داشت؛ در هردو کشور ترتیب واحدی برای وزن کردن وکیل کردن و سنجیدن کالاهایی که با یکدیگر مبادله می شد به کار می رفت؛ اگر چه نینوا،و شهرهای بزرگ دیگر آشور، به اندازه ای در شمال واقع شده بود که نمی توانست عنوان مرکز بزرگ بازرگانی پیداکند، ثروتهای هنگفتی که سلاطین آشور به این شهرها می آوردند سبب آن بود که جریان امور بازرگانی و صنعتی درآنها رونقی داشته باشد. فلزات از داخل کشور استخراج می شد، یا آنها را از خارج به مقدار زیاد وارد می کردند؛

 

درحوالی سال ۷۰۰ ق.م، آهن، به جای مفرغ عنوان فلز اساسی در صناعت و ساختن ساز و برگ جنگی آشور را پیداکرد. گداختن فلزات و ساختن شیشه و رنگ کردن پارچه و لعاب دادن سفال در آشور رایج بود؛ آراستن و پیراستن خانه های آشوری به صورتی بود که خانه های اروپا، پیش از انقلاب صنعتی، چنان صورتی را داشت.

 

 

در زمان سناخریب آبراهه ای بر روی پایه هایی ساختند که آب را از پنجاه کیلومتری به شهر نینوا می رساند- بتازگی در حدود سیصد متر از این آبراهه ها را از زیر خاک بیرون آورده اند- و این قدیمیترین آبراهۀ پایه داری است که تاکنون شناخته شده. بانکهای خصوصی به بازرگانان و صاحبان صنایع وام می دادند و، در مقابل، سودی معادل۰/۰۲۵ میگرفتند.سرب و مس و نقره و طلا عنوان پول و وسیلۀ مبادلۀ اجناس را داشت؛ در حوالی ۷۰۰ ق.م، سناخریب سکه هایی ازنقره ضرب کرد که ارزش هر یک نیم-شکل-(شاقل) بود.

 

این قدیمیترین مسکوک رسمی است که تاریخ از آن به ما آگاهی داده است. در آشور مردم به پنج طبقه قسمت می شدند: اعیان و اشراف؛ صاحبان صنایع و رؤسای حرف، که تشکیلات صنعتی داشتند و بازرگانان و پیشه وران هر دو در این طبقه قرار می گرفتند؛ کارگران و کشاورزان آزاد وغیرماهری که در شهرها و دهکده ها به سر می بردند؛ کشاورزانی که، مانند کشاورزان اروپای قرون وسطی، در املاک اربابی بزرگ کار می کردند و با زمین خرید و فروش می شدند؛ غلامانی که یا اسیر جنگی بودند، یا به واسطۀ مقروض شدن به حالت بندگی درآمده بودند، و ناچار، برای آنکه همه آنان را بشناسند، باید گوششان سوراخ و سرشان تراشیده باشد، و کارهای حقیر و پست به دست آنان انجام شود.

 

در نقش برجسته ای از زمان سناخریب پاسبانی دیده می شود که، تازیانه به دست، دو صف متوازی ازاین بندگان را، که با طناب مجسمۀ بزرگی را بر روی تیرهای چوبی می کشند، به کار وا می دارند.مانند همۀ کشورهای نظامی، در آشور نیز به زیاد شدن نسل اهمیت فراوان داده می شد و مقررات اخلاقی و قوانین خاص برای آن وجود داشت.

 

کیفر سقط جنین اعدام بود. زنی را که سقط جنین می کرد، حتی اگر در ضمن انجام این عمل می مرد، بر چوب نوک تیزی می گذاشتند و آن چوب را به شکم او فرو می کردند. اگر چه پاره ای از زنان آشور، به وسیلۀ زناشویی یا توسل به دسایس، به مقام و قدرتی می رسیدند، به طور کلی منزلت زن در آشور پست تر از بابل بود: هرگاه زنی به شوهر خود دست دراز می کرد، کیفر سخت می دید؛ زنان مجاز بودند که بدون حجاب به کوچه درآیند؛ در عین آنکه مردان، هر اندازه که می خواستند، می توانستند برای خود معشوقه بگیرند، از زنان چنان توقع داشتند که بی اندازه در نگاهداری ناموس خویش امین و وفادار باشند.

 

فحشا در عرف آن زمان همچون امری به شمار می رفت که گریزی از آن نیست، و به همین جهت برای سامان دادن به آن قوانین خاص داشتند. شاه حرم مخصوص داشت، و زنان وی مجبور بودند در گوشه ای به سر برند و روزگار خود را به رقصیدن و آوازخواندن و نزاع کردن با یکدیگر و سوزنزنی و دسیسه انگیختن بگذرانند.

 


 

اگر مردی زن خود را در حال خیانت می یافت، او را می کشت، و این حقی برای او به شمار می رفت؛ همین عادت است که، در بسیاری از قوانین موجود، هنوز برجای مانده است. از این گذشته، قوانین ازدواج در آشور مانند بابل بود، با این تفاوت که زناشویی غالباً صورت خرید داشته و زن بیشتر در خانۀ پدر خود به سر می برده و شوهر گاهگاه به دیدن او می رفته است.

 

در همۀ تجلیات زندگی مردم آشور پدرشاهی و تسلط کامل پدر در خانواده مشاهده می شود؛ این، خود، برای ملتی که در راه کشورگشایی و در حدود توحش زندگی می کرده، امری طبیعی به نظر می رسد. درست همان گونه که رومیان، پس از جنگها، اسیران را به بندگی می گرفتند و گروهی از آنان را در میدانهای نمایش طعمۀ درندگان می ساختند، مردم آشور نیز با شکنجه دادن اسیران تسلای خاطری پیدا می کردند، یا آن را سرمشقی برای تربیت جنگی فرزندان خویش قرار می دادند؛ فرزندان اسیران را در پیش چشم پدرانشان کور می کردند؛ یا آنان را زنده زنده پوست می کندند؛ یا کباب می کردند؛ یا، برای تماشای مردم، در قفس به زنجیر می کردند؛ و بقیه را که زنده می ماندند به دست جلادان می سپردند.

 

آسوربانی پال در این باره خود چنین می گوید:(تمام سرکردگان را که بر من خروج کردند پوست کندم، و با پوست آنان ستونی را پوشاندم؛ و پاره ای از آنان را میان دیوار گذاشتم، و بعضی دیگر را به سیخ کشیدم؛ گروهی را، بر گرد ستون، سوار بر میله های نوک تیز کردم و آن میله ها را از میانشان گذراندم… دست و پای رؤسای قبایل و کارمندان دولتی را، که شوریده بودند، بریدم).

 

آسوربانی پال به این افتخار می کند که(سه هزار نفر اسیر را سوزانیده و یکی از آنها را به عنوان گروگان زنده نگذاشته است).در کتیبۀ دیگری چنین می گوید:(آن جنگاورانی که در حق آشور عصیان ورزیدند و به بدخواهی من برخاستند… از دهانهای بدخواهشان زبانها را بیرون کشیدم، و کسانی را که زنده ماندند قربانی کردم… اعضای بریده آنها را به خورد سگان و خوکان و گرگان دادم… وبا این کارها مایۀ شادی خدایان بزرگ را فراهم ساختم).

 

شاه دیگری دستور داد تا بر روی آجرهایی که می سازند،برای عبرت و توجه آیندگان، چنین نقش کند:(ارابه های جنگی من انسانها و جانوران را زیر خود خرد می کند. بناهایی که من برافراشته ام از جسد آدمیانی است که سر و دستشان را بریده ام. هر که زنده به اسارت من درآمده دستهایش را بریده ام).در نقشهایی که در ضمن حفاریهای نینوا به دست آمده تصویر مردمی دیده می شود که میل از میان آنان می گذرانند یا پوستشان را می کنند یا زبانشان را از دهان بیرون می آورند.

 

 

در یکی از نقشها صورت پادشاهی را می بینیم که با نیزه چشم اسیران را برمی کند، و برای آنکه سر مرد اسیر در جای خود بماند طنابی از میان دو لب او گذرانده و سرش را محکم بسته اند. چون شخص این چیزها را می خواند، ناچار، از وضع متوسطی که ماکنون دارد سپاسگزار و خشنود می شود.

 

ظاهراً دین در تخفیف این قساوت و بیرحمی هیچ تأثیر نداشته، و باید گفت که تسلط دین بر دستگاه حکومت در آشور به اندازه بابل نبوده؛ درواقع، دین برحسب ذوق و سلیقه و احتیاج شاهان تغییر شکل می داده است. خدای ملی، یعنی آشور، یکی از خدایان خورشیدی بود و روح جنگی داشت و بر دشمنان خود رحم نمی کرد.

 

بندگان وی معتقد بودند که این خدا از کشته شدن اسیران در برابر ضریح خود خشنود می شود. اساسی ترین کار دین آشوری آن بود که، از کودکی، مردم را به اطاعتی که وطن پرستی مقتضی آن است آشنا سازد و به مردم بیاموزد که، برای خوش آمد خدایان و جلب دوستی آنها، به انواع گوناگون سحر و قربانی متوسل شوند. به همین جهت است که نوشته های دینی که از آن زمان برجای مانده، از عزایم و فال بد و خوب زدن تجاوز نمی کند. در میان این آثار، فهرستهای درازی است که نتایجی را که از هر حادثه ممکن است حاصل شود شرح می دهد و می گوید چه باید کرد تا چنان نتایجی حاصل نشود.

 

چنان تصور می کردند که عالم پر از شیاطین است و باید با طلسم هایی که به گردن آویخته می شود، یا اوراد خاصی که باید با دقت کامل تلاوت شود، از گزند آن شیاطین جلوگیرند. در چنان محیطی طبیعتاً چیزی جز علم جنگ و خونریزی ترقی نمی کند. پزشکی آشوری همان پزشکی بابلی است و چیزی بر آن افزوده نشده ؛علم نجوم آشوری جز احکام نجوم بابلی چیز دیگری نیست، و بزرگترین منظوری که در خواندن علم نجوم داشته اند همان پیشگویی و خبرگرفتن از غیب بوده است.

 

هیچ سند و مدرکی به دست نیامده که مردم آشور در مباحث فلسفی وارد شده باشند، نیز دلیلی در دست نیست که آن مردم، در اندیشۀ تفسیر جهان، از راهی جز راه دین، افتاده باشند. علمای لغت آشور فهرستی از نامهای گیاهان مرتب کرده اند؛ شاید تهیۀ این فهرست برای آن بوده است که از آن در صناعت پزشکی استفاده کنند، و باید گفت از این راه سهمی در پیشرفت علم گیاهشناسی دارند.

 

نویسندگان دیگر فهرستهایی ترتیب داده اند که تقریباً شامل هرچه بر روی زمین بوده می شد، و این فهرست نویسی مورد استفاده علمای طبیعی قدیم یونان قرار گرفته است. بسیاری از آن لغات، به میانجیگری زبان یونانی، وارد زبانهای اروپایی شده و هم اکنون وجود دارد؛ از آن قبیل است کلمه های hangar (انبار مسقف بی دیوار),gypsum ( گچ ),camel( شتر) ,plinth(ازاره دیوار),shekel(شاقل، واحد وزن، مثقال)و…….الواحی که مشتمل بر کارهای شاهان است، گرچه از لحاظ اینکه همه شرح خونریزی و آدمکشی است مایۀ ناراحتی و ملالت خاطر خواننده می شود، این مزیت را دارد که قدیمیترین تاریخ نوشته را در پیش چشم ما می گذارد.

 

از این الواح، آنچه مربوط به اوایل تاریخ آشور است، تنها به شرح پیروزیهای شاهان می پردازد و هیچ گاه از شکستی در آنها سخن نمی رود. الواح مربوط به سالهای بعد رنگ ادبی دارد و حوادث مهم زمان هر شاهی را به صورت جالب توجهی وصف می کند. مهمترین چیزی که نام آشور را در تاریخ تمدن جاودانی ساخته کتابخانه های آن است. کتابخانۀ آسوربانی پال سی هزار لوحۀ طبقه بندی شده و فهرستدار دارد، و به هر لوحه برچسبی متصل است که بآسانی می توان آن را شناخت.

 

بر بسیاری از لوحها این عبارت، که از علامات خاص سلطنتی است، دیده می شود:(هرکس این لوح را از جای خودنقل مکان دهد، به لعنت آشور و بلیت گرفتار شود… و نام او و نام فرزندانش را از صحنۀ روزگار محو کنند.)بیشتر این لوحها از نسخه های قدیمیتری استنساخ شده، که تاریخ آنها معین نیست و پیوسته اشکال قدیمیتر آنها در ضمن اکتشافات به دست می آید؛ قصد آسوربانی پال، بنا بر اظهار خود وی، آن بوده است که ادبیات بابلی را از خطر فراموشی محفوظ نگاه دارد، ولی عده کمی از الواح را می توان در جزو ادبیات قرار داد؛ بیشتر این الواح عبارت است از گزارشهای رسمی و ارصاد نجومی، که به منظور احکام نجوم و تعیین طالع و فال بد و خوب زدن صورت گرفته؛ و دستورها و نسخه های پزشکی؛ و گزارشهای سحری و تعاویذ و سرودها و اوراد دینی؛ و سلسله نسب شاهان و خدایان.

 

آنچه در میان الواح این کتابخانه خواندش کمتر مایۀ ملالت می شود دو لوح است، که آسوربانی پال در آنها به کتابدوستی و عشق به معرفت خویش، با شوق و شور بی اندازه، اعتراف می کند: من، آسوربانی پال، حکمت نابو را دریافتم، و به همۀ هنرهای نوشتن الواح واقف شدم. دانستم که چگونه تیراندازی کنم و لگام به دست بگیرم و اسب و ارابه برانم… حکیم خدایان مردوک علم و فهم را چون هدیه ای به من ارزانی داشت… انورت و نرگال بأس و شدت و نیروی بیمانندی به من بخشیدند. صنعت آداپای حکیم را فهم کردم، و به همۀ اسرار نهان فن منشیگری راه یافتم؛ ساخته های آسمانی و زمینی را خواندم و در آنها تدبیر کردم؛ در انجمنهای نویسندگان حاضر شدم و مراقب پیشگوییها و اخبار غیبی بودم؛ با کاهنان دانشمند به شرح آسمانها برخاستم؛ به ضربها و تقسیمهای پیچیده ای آگاهی یافتم که در نخستین نظر واضح و آشکار نیست.

 

یکی از اسباب شادی من آن بود که نوشته های زیبا و غامض سومری و نوشته های اکدی را، که به خاطر سپردن آنها دشوار است، تکرار کنم… بر پشت کره اسبها قرار گرفتم و چنان با مهارت بر آنها سوار شدم که آرام گرفتند؛ برسان جنگاوران، زه کمان را کشیده و تیر پرتاب کردم و زوبین لرزنده را چنان انداختم که گویی نیزه کوتاهی است… همچون رانندگان ارابه، مهار را به دست گرفتم… برسان مهندس جنگی، کار بافتن سپرهای نیی و صفحات سینه پوش را به راه انداختم. به دانشی که همۀ طبقات گوناگون نویسندگان، در سالهای پختگی خود، به آن می رسیدند دست یافتم، و در عین حال، آنچه را برای سروری و فرمانروایی لازم است آموختم، و در راه شاهانۀ خود پیش رفتم.
برچسب ها: قوم ، آشور ، ناطقان ، تاریخ

منبع: ناطقان

کلیدواژه: قوم آشور ناطقان تاریخ مردم بابل برای آن بر روی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت nateghan.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ناطقان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۱۹۰۴۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نیکا قربانی چه کسانی شد؟

با گذشت پنج ماه از اختلافات خانواده نیکا شاکرمی در فضای مجازی، توئیت سالومه سیدنیا دوباره این اختلافات را در شبکه‌های اجتماعی علنی کرده و به بحث و جدل کشانده است.

سرویس سیاست مشرق- پس از انتشار روایت تحریف‌شده بی‌بی‌سی درباره مرگ نیکا شاکرمی،مجری شبکه تعطیل شده منوتو توئیتی درباره خانواده این دختر نوجوان منتشر کرد و موجب شد تا اختلافات خاله و مادر این دختر در شبکه‌های اجتماعی دوباره سر باز کند.

پیشتر در دی‌ماه ۱۴۰۲، مادر نیکا شاکرمی در صفحه اینستاگرامی خود، تصویری نقاشی‌شده منتشر کرد و مدعی شد آن را نیکا کشیده است. او در کپشن آن پست، بابت کلاه‌برداری عمو و خاله نیکا در گذشته از این خانواده گلایه کرده بود.

مادر نیکا شاکرمی مدعی شده بود پس از فوت همسرش، عموی نیکا، پول و سرمایه این خانواده را دزدیده است، او در بخش دیگری مدعی شده بود بارها از سوی اعضای فامیل، مورد تهدید و یا در خطر زیرگرفتن خودرو قرار گرفته‌ است!

پس‌ازاین پست اینستاگرامی، آتش شاکرمی(خاله نیکا) تصویر نقاشی‌شده را استوری کرد و مدعی شد مادر نیکا به دروغ گفته که دخترش آن را کشیده و بر همین اساس، دیگر گفته‌های او درباره کلاهبرداری نیز کذب است.

این استوری باعث شد خواهر نیکا شاکرمی در حمایت از مادرش، با تندی به خاله خود پاسخ دهد. آیدا شاکرمی گفت نیکا در زمان کودکی مورد ظلم خاله‌اش قرار گرفته بود و پس از مرگش نیز آتش شاکرمی سواستفاده‌های زیادی از عنوان نیکا کرده بود!

این کشمکش‌های مجازی ادامه پیدا کرد و این دو عضو خانواده نیکا شاکرمی در استوری‌های اینستاگرامی علیه یکدیگر جنجال به پا کردند.

مجادله‌ها پس از فوت نیکا شاکرمی نشان داد که این خانواده دچار آشفتگی‌های شدید اجتماعی است، به‌خصوص اینکه یکی از دوستان نیکا، درباره صحبت‏‌های آتش شاکرمی، با رسانه‌های فارسی‌زبان معاند، مطالب قابل‌تأملی را افشا کرده بود و گفت خاله او از ادعای کشته شدن نیکا خوشحال بود و می‌گفت: «خوب شد که این خبر به گوش همه رسید؛ وگرنه مردم خرم‌آباد می‌گفتند نیکا دختری خیابانی بوده و خودکشی کرده است.»

حالا با گذشت پنج ماه، دوباره این اختلافات را در شبکه‌های اجتماعی علنی شده است.

آتش شاکرمی که فردی با سابقه نزدیک به گروهک‌های چپ‌گرا است، مدعی شده نیکا در خانه مورد آزار و خشونت خانگی قرار گرفته است. شاکرمی جزئیات بیشتری را افشا می‌کند می‌نویسد: «مادر و خواهر نیکا هرروز او را شکنجه می‌کردند و حتی در یک مورد، آیدا، خواهرش، دست و پای نیکا را گرفته و مادرش او را کتک زده است.

همچنین در موردی دیگر، در خرداد سال ۱۴۰۰، مادر نیکا او را از به منزل اقوام در خرم‌آباد برده و رهایش کرده. طبق گفته آتش شاکرمی، مادر نیکا بدون دخترش به منزل خود در کرج بازگشته و این دختر نوجوان، ۵۰ روز در خرم‌آباد، به دور از خانواده و توجه اقوام، سپری کرده است.

در حالی که سرویس جهانی بی‌بی‌سی گزارشی سراسر تحریف از چگونگی فوت نیکا شاکرمی منتشر کرده است، اما خانواده این دختر نوجوان، در واکنش به این موضوع سکوت کرده‌اند و صرفا تصاویر و متون احساسی و ابراز دلتنگی برای دخترشان منتشر می‌کنند. درست یک هفته پس از دروغ بی‌بی‌سی مبنی بر کتک خوردن نیکا شاکرمی بوسیله باتوم، خاله نیکا اعلام کرده که مادرش او را آنقدر کتک می‌زده تا خسته شود. آنها نه‌تنها واکنش قابل تاملی به گزارش بی‌بی‌سی نداشتند که بالعکس مشغول اختلافات خانوادگی و حتی شکایت علیه یکدیگر شده‌اند!

نیکا شاکرمی پس از فوتش گرفتار نزدیکان خود شده و از سال ۱۴۰۱ تاکنون، روایت‌های مختلفی درباره این دختر نوجوان در رسانه‌ها منتشر شده است. در همان ایام خودکشی، یک رسانه‌ آلمانی با یک دختر اهل لایپزیگ آلمان مصاحبه کرده بود و ادعا کرده بود که نیکا شاکرمی دوست مجازی آلمانی داشته است. در این مصاحبه، دختر آلمانی به نام «نلی»، از علاقه خود و نیکا به شخصیت‌ شیطان‌پرست، رنگ مشکی و عواطف احساسی دوران نوجوانی گفته بود که مورد سواستفاده سردبیر سایت‌های فارسی‌زبان همجنسگرا در میانه اغتشاشات قرار گرفته بود. با این حال خانواده نیکا شاکرمی علیه اظهارات این سایت‌ها موضع گرفتند و تایید نکردند.

دیگر خبرها

  • نماینده مجلس: با فروش فیلترشکن به مردم یاد دادیم که می‌توانند خلاف کنند
  • ۴ گزینه اصلی ریاست مجلس دوازدهم چه‌کسانی هستند؟
  • ۴ گزینه اصلی ریاست مجلس دوازدهم چه کسانی هستند؟
  • جذب در آموزش و پرورش بر مبنای سوابق آموزشی معلمان
  • نیکا قربانی چه کسانی شد؟
  • پیام نتانیاهو به آمریکا: نمی‌توانیم به کسانی که به ما وعده می‌دهند اطمینان کنیم
  • چه کسانی نباید آب زرشک بخورند؟
  • چشم‌ها را با چای بشوییم یا نه؟/ یک توصیه‌ به کسانی که زیاد با نمایشگر کار می‌کنند
  • حزب‌الله: دیوانگی اسرائیل ما را نمی‌ترساند
  • چه کسانی خودروهای وارداتی برقی را خواهند خرید؟