ایران در دوراهی حساس پس از ترور محسن فخری زاده
تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۲۱۶۱۱۶
رویداد۲۴ هادی برهانی؛ استاد مطالعات اسرائیل: محسن فخری زاده، رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع، جمعه گذشته، حوالی ساعت دو بعد از ظهر، در آبسرد دماوند مورد سوء قصد قرار گرفت و ساعتی بعد در بیمارستان بقیه الله تهران به شهادت رسید. پس از یک هفته، هنوز ابعاد واقعه روشن نشده و همچنان روایتهای متفاوت و متضادی از کیفیت ترور او منتشر میشود.
بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
همچنین مشخص است که وی هدف شماره یک دستگاه ترور اسرائیل در ایران بشمار میرفته است. وی تنها ایرانی بود که نتانیاهو رسما و علنا وی را تهدید نموده بود. پس از عملیات ادعایی شورآباد موساد، نتانیاهو در کنفرانسی مطبوعاتی، در حالیکه تصاویری را به نمایش گذاشته بود، سندی [ادعایی]را نشان داد که فخری زاده را مسئول اصلی پروژه آماد، برنامه هستهای نظامی، ایران معرفی مینمود. او در همین کنفرانس صریحا تهدید نموده بود این نام (محسن فخری زاده) را به خاطر داشته باشید.بیشتر بخوانید: ترور دانشمندان هسته ای؛ هدف جلوگیری از بازگشت بایدن به برجامدو نکته فوق الذکر در باره این ترور (در کنار نکات دیگری در این رابطه) میتواند این عملیات را به عنوان سنگینترین ضربه موساد به ایران معرفی نماید. بدترین پیام این عملیات برای ایران این است که اسرائیل میتواند از همه سطوح حفاظتی و امنیتی کشور عبور کند.
ابعاد بی سابقه این ضربه اطلاعاتی/امنیتی موجب واکنش سریع و وسیع محافل و مراکز مختلف در کشور شد. بسیاری از تحلیلهای ارائه شده (به ویژه در سطح افواه) آلوده به افکار توطئه اندیشانهای است که مسئولان داخلی، در ردههای مختلف، را عامل یا همدست این عملیات قلمداد مینماید. احتمالا فرضیه اصلی این ادعای بدبینانه و ضعیف (و محصول جامعه شناسی خودمانی!) این است که بدون دخالت عناصر رسمی داخلی امکان انجام چنین عملیاتی وجود ندارد. تحلیلهای جدیتر بر وجود اهمال یا تقصیر در حفاظت از ایشان انگشت میگذارد. در این حوزه (برخی در) جناحهای سیاسی مختلف کشور سعی میکنند توپ را به زمین طرف مقابل بیاندازند. مخالفان دولت و دیپلماسی تنش زدای دکتر ظریف تلاش میکنند این ترور را نتیجه مذاکره با آژانس بین المللی انرژی اتمی، طرفهای غربی و حتی برجام نشان دهند. در مقابل عده بسیاری مسئولین امنیتی و اطلاعاتی را (که مسئولیت مستقیم حفاظت از جان ایشان را به عهده داشتند) مسئول این شکست میدانند.
ترور شهید فخری زاده اولین اقدام اسرائیل علیه امنیت کشور نیست. اسرائیل در طول سالهای گذشته اقدامات ضدامنیتی متعددی را علیه جمهوری اسلامی ایران انجام داده است. ترور (حداقل) پنج دانشمند هستهای در دهه هشتاد، خرابکاری در سایت هستهای نطنز از طریق ویروس استاکس نت و انفجار اخیر در سایت نطنز نمونههای مهم و آشکار این اقدامات میباشد. علاوه بر اینها ترور سردار قاسم سلیمانی و صدها حمله هوایی و موشکی به مواضع ایران و هم پیمانان آن در سوریه و عراق را نیز میتوان به اسرائیل نسبت داد.
مروری بر حوادث قبلی نشان میدهد در طول همه سالهای گذشته و پس از هر عملیات اسرائیل فضای مشابهی در کشور ایجاده شده است، فریاد انتقام بلند شده، تهدیدهایی مطرح شده و وعده مجازات پشیمان کننده عاملان داده شده است یا سخن از وجود حفرههای امنیتی و ضرورت رفع آنها رفته، سرنخهایی پیدا شده و ...، اما هیچ یک از آنها نتوانسته روند اوضاع را عوض نماید. نه تنها نتوانسته بلکه اوضاع بتدریج بد و بدتر شده است. پیش بینی میشود این بار نیز همان داستان تکرار شود.
با در نظر گرفتن واقعیتهای نبرد ایران و اسرائیل در این میدان (میدان امور نظامی و امنیتی) باید اعتراف نمود ایران در طول سالهای اخیر متحمل ضربات سنگین و خسارت باری شده است. این ضربات به تدریج سنگین تر، موثرتر و جسورانهتر شده است و از این طرف، ایران توان محدودی برای تلافی و پاسخگویی نشان داده است. توان تلافی ایران نه تنها اسرائیل را متوقف نکرده بلکه جسارت بیشتری به آن بخشیده است. تداوم روند فعلی در تحولات مربوطه چشم انداز نگران کنندهای را ترسیم مینماید.
در نگاه اول نهادهای نظامی و امنیتی کشور مسئول و مقصر اصلی این شکستها به نظر میرسند. اما ادامه مقاله توضیح خواهد داد در این قضاوت تاریخ منطقه و واقعیتهای مهمی نادیده گرفته شده است. نگاهی به تاریخ درگیری اسرائیل و مخالفان نشان میدهد این تجربه تلخ نه تنها مختص جمهوری اسلامی ایران نیست بلکه در همه موارد قبلی نبرد با اسرائیل تکرار شده است. تمامی قدرتهای عربی که در گذشته در برابر اسرائیل ایستادند و درگیریهای نظامی و امنیتی با اسرائیل داشتند، متاسفانه به سرنوشت مشابهی دچار شدند. نمونههای مصر، سوریه، عربستان، عراق و سازمانهای فلسطینی در این رابطه قابل ذکر است. در همه این نمونهها اسرائیل توانست برتری اطلاعاتی و عملیاتی خود را به میدان نبرد تحمیل نماید. در همه این نمونهها کشورهای عربی در این جنگ اطلاعاتی/امنیتی تلفات سنگینی دادند و خسارات بسیاری متحمل شدند و از پاسخگویی مناسب و موثر عاجز و ناتوان ماندند. بسیاری از مقامات و مسئولین کلیدی، نخبگان نظامی و دانشمندان امور نظامی و هستهای در کشورهای عربی ترور و شهید شدند، اما اسرائیل توانست نقشههای کشورهای عربی برای پاسخگویی و انتقام را خنثی نماید.
در طول تاریخ درگیری اعراب و اسرائیل، اسرائیل در محافظت از نخبگان رسمی و غیررسمی خود (و همچنین در هدف قراردادن نخبگان دشمن) فوق العاده عمل کرده است. تقریبا همه مقامات عالیرتبه و نخبگان کلیدی اسرائیل در طول هفتاد و اندی سال نبرد همه جانبه و خونین با طرفهای عربی از حملات و طرحهای حذف مصون مانده اند. براساس اطلاعات موجود، مهمترین خسارت اسرائیل در این میدان ترور یک وزیر کابینه (رهاوام زیوی)، آن هم عهده دار پست غیرحساس گردشگری، بوده است.
در واقع علت اصلی عقب نشینی کشورهای عربی از صحنه مبارزه با اسرائیل، به ویژه نمونههای ساف، مصر و اردن را باید در ناتوانی و استیصال این کشورها در مبارزه موثر و موفق با اسرائیل و خسارات و تلفات سنگین آنها در این مبارزه جستجو کرد. جمهوری اسلامی ایران البته نسبت به این واقعیت بی توجه بوده است و تمامی این تحولات را به خیانت و سرسپردگی رهبران عرب نسبت داده است. انور سادات، حسنی مبارک و یاسرعرفات عمر خود را در مبارزه با اسرائیل سپری کردند و قهرمانان نبرد با اسرائیل بودند، اما به دلیل تلفات و خسارات تحقیرکننده مجبور شدند تغییر موضع دهند و با اسرائیل از در مسالمت درآیند.
پس از ترور آبسرد، اینک جمهوری اسلامی ایران در برابر یک دوراهی حساس قرار گرفته است: یا چشم بر واقعیات و سابقه نبرد با اسرائیل ببندد، منکر حقایق تاریخ این نبرد شود، منکر شکستها و خسارتها شود، مدعی پیروزی گردد، مواضع گذشته را تکرار کند و یا راه جدیدی در پیش گیرد و واقعیتهای انکار ناپذیر میدان و تاریخ نبرد را به رسمیت بشناسد. چونان گذشته میتوان به آسانی مسئولیت فاجعه آبسرد را به محافظان، به دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی، به یک شخص یا یک نهاد نسبت داد و از این میدان و این برهه عبور کرد. اما تجربههای پیشین نشان داده است که چنین حرکاتی نه تنها مسئله را حل نخواهد کرد بلکه زمینه را برای شکستی بدتر و ضربهای دردناکتر در آینده فراهم مینماید. تاریخ صدساله نبرد با صهیونیسم در منطقه یادآوری میکند مسئول اصلی شکست آبسرد یک شخص یا یک نهاد نیست، یک سیاست است.
سیاست اسرائیلی ما به مشکلاتی اساسی دچار شده که ظرفیت و شانس پیروزی را از آن سلب کرده است. این سیاست به تاریخ درگیری اعراب و اسرائیل و نتایج و حقایق آن توجهی ندارد و ایران را تافتهای جدابافته در منطقه میپندارد که از شکست و خسارتی مشابه شکست اعراب در امان است. این سیاست فاقد درک درستی از اوضاع جهان و جهان شناسی واقع بینانه و علمی است. این سیاست بر خاورمیانه شناسی درست و اصولی بنا نشده و از تاریخ خاورمیانه اطلاع چندانی ندارد. این سیاست همچنین از عنصر اسرائیل شناسی ضعیفی برخوردار است. با نقاط قوت، ضعف و دستاوردهای اسرائیل آشنا نیست و درک دقیقی از سیاستها، اهداف و پیچیدگیهای آن ندارد. حتی درک این سیاست از ایران، ظرفیتها و توانائیهای آن غیرواقع بینانه، غیرعلمی و عمدتا مبتنی بر آموزههای ایدئولوژیکی است.
ایران در پرتو پیگیری سیاست اسرائیلی کنونی در حال تکرار اشتباهاتی است که پیشتر کشورهای عربی بدان مبتلا شده بودند، کشورهایی که برای رویارویی با نیروی جهنمی اسرائیل فاقد زیرساختها و امکانات لازم بودند، قدرت اسرائیل را دست کم میگرفتند، نیازی به شناخت اسرائیل و مطالعات اسرائیل نمیدیدند، واقع بین نبودند، برنامه مدون و مشخصی برای مبارزه با اسرائیل نداشتند و ... اشراف علمی، اطلاعاتی و عملیاتی اسرائیل بر صحنه و میدان نه تنها آنها را سردرگم نمود بلکه بسوی مناطق و مواضعی هدایت کرد که مطلوب اسرائیل و نیروهای نظامی و امنیتی اسرائیل بود.
ایران سرمایههای عظیمی برای حفاظت از خود و امنیت خود در اختیار دارد. جمهوری اسلامی ایران فرصت دارد از تجربههای گذشته استفاده نموده و سیاست اسرائیلی معقول و موفقی در پیش گیرد، سیاستی که مورد تایید کارشناسان و متخصصان این حوزه است، اما این امر مستلزم بررسی دقیق و عالمانه موضوع و بازنگری همه جانبه سیاست فعلی است، لازمه این کار جهان شناسی، خاورمیانه شناسی، اسرائیل شناسی و حتی ایران شناسی عالمانه است. فاجعه آبسرد و تمامی اتفاقات قبلی نشان میدهد این امر تنها یک انتخاب نیست، یک ضرورت است.
منبع: انتخاب لینک کوتاه: کپی در کلیپ بورد کپی لینک خبر های مرتبط
منبع: رویداد24
کلیدواژه: رویداد24 محسن فخری زاده اسرائیل انتخابات 1400 جمهوری اسلامی ایران نظامی و امنیتی کشور های عربی فخری زاده نمونه ها نه تنها کشور ها هسته ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۲۱۶۱۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نگاهی به توافق امنیتی جدید عربستان و آمریکا/ واشنگتن و ریاض در انتظار چراغ سبز اسرائیل
به گزارش خبرآنلاین ، جماران به نقل از سی ان ان نوشت:
یک معاهده دفاعی، ائتلاف امنیتی هفت دهه ای بین عربستان سعودی و ایالات متحده را مستحکم و آنها را هر چه بیشتر به یکدیگر نزدیک می کند، زیرا دشمنان ایالات متحده مانند ایران، روسیه و چین به دنبال گسترش نفوذ خود در خاورمیانه هستند. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، مدتهاست که به دنبال روابط با عربستان سعودی است، زیرا این اقدام میتواند در سراسر جهان اسلام تاثیر خود را بگذارد.
متیو میلر، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا روز پنجشنبه گفت که ایالات متحده در حال مذاکره برای یک قرارداد بزرگ شامل سه جزء است.
مولفه اول شامل بسته ای از توافقات بین آمریکا و عربستان سعودی، مولفه دیگر عادی سازی روابط بین عربستان سعودی و اسرائیل و مولفه سوم تشکیل کشور فلسطین است.
به گفته سخنگوی وزارت خارجه آمریکا این سه با هم مرتبط هستند و هیچ کدام بدون دیگران جلو نمی روند. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، در یک میزگرد در کنفرانس اقتصادی این هفته در ریاض گفت: برای اینکه عادی سازی بین عربستان سعودی و اسرائیل محقق شود، باید مسیری برای تشکیل کشور فلسطین و «آرامش در غزه» وجود داشته باشد. به نظر من کاری که عربستان سعودی و ایالات متحده با هم در زمینه توافقات خود انجام داده اند، به طور بالقوه به اتمام نزدیک است، اما برای پیشبرد عادی سازی دو چیز لازم است: آرامش در غزه و مسیری معتبر به سوی یک کشور فلسطینی.
وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد، در حاشیه این مجمع، بلینکن با محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی (MBS) دیدار کرد تا در مورد این توافق گفتگو کند. کارشناسان، پیمان عربستان و آمریکا را «مجموعه ای جامع از تفاهمات» توصیف می کنند که شامل تضمین های امنیتی، اقتصادی و فناوری برای سعودی و همچنین حمایت از برنامه هسته ای غیرنظامی این کشور می شود.
انتظار میرود این توافق عادیسازی از توافقنامه ابراهیم، مجموعهای از معاهدههایی که چهار کشور عربی اسرائیل را در سال ۲۰۲۰ به رسمیت شناختند و تقاضای دیرینه اعراب برای تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی به عنوان پیششرط به رسمیت شناختن اسرائیل را نادیده گرفتند الگوبرداری شود.
محمد بن سلمان پیشتر گفته بود که توافق با اسرائیل «بزرگترین توافق تاریخی از زمان جنگ سرد» خواهد بود. در سال ۲۰۲۱، نتانیاهو این توافق را اینگونه توصیف کرد که اسرائیل را قادر میسازد «دکترین قدیمی و خطرناک سرزمین در ازای صلح را جایگزین کند و صلح را در ازای صلح به ارمغان آورد، بدون اینکه اسرائیل حتی یک سانتیمتر از دست بدهد».
از آن زمان، دولت بایدن عادی سازی اسرائیل و عربستان را در مرکز سیاست خاورمیانه ای خود قرار داده است. ایالات متحده و عربستان سعودی در سال ۲۰۲۳ به گفتگوها درباره این پیمان ادامه دادند و انتظار میرفت که بلینکن در ۱۰ اکتبر سال گذشته به ریاض برود تا درباره جزئیات آن صحبت کند، این تاریخ درست سه روز قبل از حمله حماس به اسرائیل بود که عملا این توافق را به تاخیر انداخت.
تحلیلگران می گویند که حمله بعدی اسرائیل به غزه که این منطقه را ویران کرده و بیش از ۳۴۰۰۰ فلسطینی را کشته، ممکن است پارامترهای توافق را برای عربستان سعودی تغییر داده باشد. اکنون پذیرش بخشی که خواستار مسیری «غیرقابل بازگشت» به سوی تشکیل یک کشور فلسطینی است، کلید اصلی بخش عادی سازی توافق گسترده تر خواهد بود.
نتانیاهو بارها چشم انداز تشکیل کشور مستقل فلسطینی را رد کرده و استدلال می کند که این امر به امنیت اسرائیل آسیب می زند و بر ادامه جنگ غزه تا زمانی که حماس از بین برود، مصمم است.
تحلیلگران می گویند که این موانع ممکن است منجر به تلاش عربستان برای بستن توافق دوجانبه بدون جزء عادی سازی توافق شود. اما چنین رویکردی با موانع بزرگی روبرو خواهد شد. سناتور جمهوری خواه لیندسی گراهام در این باره می گوید: توافقی که تعهد نظامی قاطعانه ایالات متحده به امنیت عربستان سعودی را بدون مولفه عادی سازی ایجاد می کند، بعید است از کنگره آمریکا عبور کند.
اگر توافقنامه دفاعی متقابل در قالب یک معاهده مورد مذاکره قرار گیرد، برای الزام آور شدن نیاز به ۶۷ رأی در سنا دارد. گراهام در پاسخ به گزارشهایی مبنی بر تصمیم عربستان سعودی گفت: بدون عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان و اطمینان از تامین نیازهای امنیتی اسرائیل در مورد پرونده فلسطین، رای بسیار کمی برای توافق دفاعی متقابل بین ایالات متحده و عربستان سعودی وجود خواهد داشت.
کارشناسان می گویند که شاید بایدن بتواند با الگوبرداری از توافقنامه امنیتی دیگری که سال گذشته با بحرین امضا کرد، کنگره را برای رسیدن به توافق دور بزند. به گفته فراس مکساد، کارشناس ارشد و مدیر توسعه استراتژیک در موسسه خاورمیانه در واشنگتن دی سی، مسیر دیگری وجود دارد که حول توافقنامه یکپارچگی و رفاه امنیت جامع که دولت بایدن در سپتامبر ۲۰۲۳ با بحرین امضاء کرد، الگوبرداری شده است. متن این پیمان صراحتاً بیان میکند که ممکن است از طرف های دیگر برای پیوستن دعوت شود.
با این حال، هیچ نشانه ای مبنی بر اینکه دولت بایدن برای تصویب توافق دوجانبه با عربستان سعودی، کنگره را دور بزند، وجود ندارد. برای عربستان سعودی، توافق دوجانبه با ایالات متحده یک پیروزی بزرگ خواهد بود، که نشان دهنده پایان دورانی است که بایدن به دنبال تضعیف محمد بن سلمان به اتهام دست داشتن در قتل جمال خاشقجی، ستون نویس واشنگتن پست در کنسولگری سعودی در استانبول بود.
برخی کارشناسان معتقدند که این توافق همچنین «سلطه آمریکا را در خاورمیانه برای نسلها تثبیت میکند و چالش رو به رشد چین و روسیه را کمرنگ میکند.» محمد بن سلمان مشتاق تقویت سیستم دفاعی عربستان و تنوع بخشیدن به اقتصاد عربستان به دور از هیدروکربن است، زیرا او یک سیاست اقتصادی بلندپروازانه به نام چشم انداز ۲۰۳۰ را دنبال می کند. پادشاهی سعودی دارای یک برنامه هسته ای غیرنظامی نوپا است که ولیعهد مایل به توسعه آن با حمایت ایالات متحده است.
به گفته کارن یانگ، محقق ارشد پژوهشی در مرکز دانشگاه کلمبیا، عربستان سعودی مایل است با ایالات متحده معامله کند و این احتمالاً بهترین زمان در دوران دولت بایدن برای کمک به برخی از مسائل مهم در کنگره نظیر سیاست جهانی انرژی است.
یکی دیگر از نقاط سخت در حمایت ایالات متحده از چنین برنامه ای، مخالفت آمریکا با غنی سازی محلی اورانیوم در داخل خاک کشورها است، غنی سازی یک جزء کلیدی برای تولید انرژی هسته ای است که می تواند برای تولید سلاح های هسته ای نیز استفاده شود. عربستان سعودی از نظر ذخایر اورانیوم غنی است و اصرار دارد که بتواند آن را در داخل غنی سازی کند . در صورت تحقق چنین مسئله ای این برای یک کشور عربی برای اولین بار خواهد بود. برای مثال، امارات متحده عربی همسایه، اورانیوم غنی شده را برای نیروگاه های هسته ای خود وارد می کند.
روز چهارشنبه، سناتور دموکرات، اد مارکی، رئیس مشترک گروه کاری تسلیحات هستهای و کنترل تسلیحات، از دولت بایدن خواست اطمینان حاصل کند که ریاض از غنیسازی و بازفرآوری مواد هستهای خودداری میکند . او در بخش هایی از سخنان خود به اظهارات قبلی محمد بن سلمان استناد کرد که گفته بود عربستان سعودی در صورت حرکت تهران به سمت سلاح هسته ای در این مسیر گام خواهد گذاشت. وی گفت: مسیر صلح خاورمیانه نباید شامل چشم انداز عربستان سعودی مجهز به سلاح هسته ای باشد که منافع آمریکا، متحدان و شرکای خود را در سراسر منطقه تضعیف کند.
پیمان عربستان سعودی و آمریکا دو کشور را موظف می کند که برای بازدارندگی و مقابله با هرگونه تجاوز خارجی با یکدیگر همکاری کنند، اما به این تعهد جنبه معاهده رسمی نمی دهد.
زمانی که شرایط سیاسی اجازه دهد، هنوز جایی برای یک توافق امنیتی چندجانبه که در نهایت شامل اسرائیل، بحرین، ایالات متحده و دیگران باشد، وجود خواهد داشت. انتخاب با اسرائیل خواهد بود که چه زمانی آماده پاس دادن توپ به سمت تشکیل کشور مستقل فلسطین باشد.
۳۱۱۳۱۱
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902948