Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «عصر ایران»
2024-05-06@08:08:28 GMT

شیوع کرونا و ابتلا به سوگ جمعی

تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۲۲۲۲۷۴

شیوع کرونا و ابتلا به سوگ جمعی

قبرهای آهکین، آدم‌های سوگوار، خانواده‌های داغدیده، خانه‌های سیاهپوش، آگهی‌های ترحیم، آدم‌های خموده در کوچه‌ها، آرزوهای بر باد رفته، سلسله‌ای از مرگ‌ها، جیب‌های خالی و صورت‌های در هم و خطوط خستگی بر پیشانی پرستاران و پزشکان و چشمانشان که به امید روشن است؛ این حکایت ۲۹۰ روز شیوع کرونا و مرگ ۵۰ هزار نفر بر اثر ابتلا به این بیماری است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

روزنامه همشهری در ادامه نوشت: «۲۹۰روز است که کرونا در کشور شایع شده؛ پاندمی هولناکی که هر روز تعداد کشته‌ها را بالاتر می‌برد. تنها در ۱۰‌ماه گذشته بر اساس آمار رسمی ۵۰هزار و ۱۶نفر به‌ دلیل ابتلا به کرونا جانشان را از دست داده‌اند. آمارهای غیر رسمی اما حکایت از فوت ‌شدگان بسیار بیشتری دارد. شمار مبتلایان هم، از یک‌میلیون نفر گذشته و در آستانه یک‌سالگی شیوع ویروس در کشور، هنوز کسی معمای پیچیده آن را حل نکرده است.

بیش از ۵هزار و ۸۱۷بیمار روی تخت‌های ‌آی‌سی‌یوی بیمارستان‌ها با مرگ می‌جنگند و چندین برابر آنها در خانه‌ها دست به دعا شده‌اند.  آنها نگران از دست دادن عزیزشان هستند، نکند فوت کند  و سیاهپوش شوند و بمانند در حسرت مراسمی که برگزار نمی‌شود.

سوگواری به سلوک کرونا، همه‌گیر و خاموش است. آنها «لشکر ماتم‌زدگان تنها» هستند. در میان انبوه اخبار تلخ، روز گذشته خبری از سازمان بهداشت جهانی رسید که جهان را امیدوار کرد. بر اساس اعلام مدیر کل این سازمان، از آنجا که آزمایش واکسن کرونا، نتایج مثبتی داشته است، می‌توان گفت که به پایان همه‌گیری کرونا نزدیک می‌شویم. از دی‌ ماه زمستان ۸۲ که ایران سیاهپوش شد، ۱۷سال می‌گذرد. ۵ دی سال ۸۲ را همه به یاد دارند که چطور زمین‌لرزه‌ای ۶.۶ ریشتری در بم جان نزدیک به ۵۰ هزار نفر را گرفت. حالا کرونا آماری ساخته که تا امروز از نظر شمار جان‌باختگان با فاجعه بم برابری می‌کند و روزهای دیگر این عدد را هم پشت سر می‌گذارد و پیش می‌رود.

ایرانیان قبل از آن، خرداد سال ۶۹ هم عزادار شده بودند؛ زلزله ۷ریشتری رودبار و منجیل، نفس ۳۵هزار نفر را زیر آوار برید. حالا کرونا هم به جمع مرگبارترین اتفاقات قرنی که رو به پایان است، اضافه شده است. از اول اسفند سال گذشته زنجیره پرتکرار مرگ‌ و فقدان دور گردن بیماران حلقه‌زده و آمارهای روزانه مرگ را از ۱۰۰ و ۲۰۰نفر به ۴۸۰نفر رسانده است.

هر روز به تعداد متوفیان، اجساد منتقل شده به پزشکی قانونی، خاکسپاری در گورستان‌ها، آدم‌های سیاهپوش و آگهی‌های ترحیم سردر خانه‌ها، کوچه‌ها و مغازه‌ها و فریادهای فروخورده اضافه شده و دایره آدم‌های درمانده از سوگواری و ماتم و فقدان، بزرگ‌تر می‌شود.

اسفند پارسال نخستین تصاویر خاکسپاری متوفیان از کرونا که منتشر شد، وضعیت آخرالزمانی را برای همه تداعی کرد؛ آدم‌هایی با سرهمی‌های سفید و ماسک‌هایی شبیه آن چه در عملیات‌های شیمیایی دوران جنگ دیده می‌شوند. عزاداران، حتی فرصتی برای دست گرفتن تن بی‌جان عزیزشان نداشتند و سوگواری را به‌تنهایی در خانه‌هایشان در سایه ترس و سکوت بر پا کردند.

در بخشی از مجموعه مقالات برگرفته از پژوهش «سوگ بازداری‌شده در ایام همه‌گیری کرونا» که با همکاری انجمن انسان‌شناسی ایران و شهرداری تهران انجام شده، به تأثیرات روانی نحوه خاکسپاری فوتی‌های کرونا توجه شده است: «فارغ از برپایی مناسک مرتبط با جسد که خود تأثیر بسزایی در ذهن بازماندگان فرد متوفی داشت، نحوه حضور بازماندگان در مناسک و انجام ناقص یا انجام نشدن بسیاری از مناسک تشییع، به‌ واسطه دستورالعمل حفظ فاصله فیزیکی، موجب شد تا بی‌نظمی ناشی از فقدانِ یک فرد در یک گروه اجتماعی کماکان باقی بماند.» همین جا بود که دایره سوگ، ناتمام ماند.

مریم رسولیان، رئیس انجمن علمی روانپزشکان ایران، فروردین امسال نسبت به عواقب سوگ ابراز نشده خانواده‌های متوفیان اعلام نگرانی کرد. در بخشی از تحقیق دیگری که با عنوان، «پاندمی کرونا عاملی برای سوگ تأخیری در بازماندگان» توسط محمدحسین جوادی و مریم سجادیان (گروه مددکاری اجتماعی و مشاوره دانشگاه علوم بهزیستی تهران) انجام شده، این موضوع با عنوان سوگ تأخیری معرفی شده است: «سوگ تأخیری یعنی سوگواری به‌ موقع انجام نشده یا زمان پاسخ هیجانی مناسب، مهار شده است. همین موضوع سبب می‌شود تا فرد در آینده به‌ دلیل نشان ندادن واکنش عاطفی مناسب، واکنش بیش از حدی از خود نشان دهد.»

بر اساس آن چه در این مقاله آمده، ویژگی اصلی سوگ تأخیری انکار طولانی مسئله فقدان است. این اتفاق منجر به ایجاد مشکلات روانی مثل افسردگی، اختلالات اضطرابی، دوقطبی، وسواس، اختلالات خواب و تغذیه، احساس خشم و گناه و حتی خودکشی می‌شود.

یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد میان سوگ تأخیری و تشدید اختلالات روانی رابطه وجود دارد. غلامحسین معتمدی، روانپزشک و مرگ‌شناس به همشهری می‌گوید، مناسک عزاداری، ۲هدف را  دنبال می‌کند؛ یکی پذیرش مرگ و دوم ایجاد شبکه حمایتی از سوی دیگران برای همدردی احساسی و عاطفی. وقتی این اتفاق نیفتد، فرد دچار واکنش ماتم نابهنجار می‌شود. ماجرا اما فقط به خانواده متوفی محدود نمی‌شود.

خود بیمار قبل از مرگ، دچار فقدان می‌شود. او وقتی هیچ‌کسی از خانواده و عزیزانش را اطرافش نمی‌بیند و حتی فرصت گفت‌وگوی کوتاهی با آنها پیدا نمی‌کند به این حالت دچار می‌شود. خانواده‌ها تحت‌ تأثیر شرایط فعلی و ضرورت رعایت فاصله اجتماعی تصویر نامشخصی از شرایط عزیزشان دارند. آنها امکان قرار گرفتن در کنار او را ندارند؛ تا جایی که حتی در مراسم تدفین هم ممکن است حضور نداشته باشند.

روانشناسان، روانپزشکان و نهادهای رسمی در هفته‌های اول شیوع ویروس و بالا رفتن آمار متوفیان، نگران حال روحی خانواده‌هایشان بودند. مراکز مشاوره‌ای هم برای خدمات روان به این افراد معرفی شد. دانشگاه‌های علوم‌ پزشکی اعلام آمادگی کردند، اما ۱۰‌ماه بعد، مرگ در جنگی نابرابر، آن قدر طنابش را به دور گردن آدم‌ها انداخته و نفس‌شان را گرفته که توجه کافی به شرایط خانواده متوفیان و نیازهایی که برای همدلی و مواجهه با این شرایط بحرانی دارند، فراموش شده است. ۲‌ماه دیگر، آنها در فاصله‌های زیاد، کنار قبر عزیزانشان در یک‌سالگی مصیبت دور هم جمع می‌شوند و اشک می‌ریزند.

ویروس کرونا، نخستین بیماری واگیردار در ایران نیست. با استناد به اسناد تحقیقی، از سده سیزدهم هجری، شیوع بیماری‌های واگیردار در ایران اوج گرفت. در سال‌های ۶۲۷-۶۲۸ میلادی، «طاعون شیرویه» همه استان‌های باختری شاهنشاهی ساسانیان، به‌ویژه میان‌رودان را پر کرد و نیمی از جمعیت جان خود را از دست دادند.

طاعون و وبا چندین‌ بار در دوره صفویه شیوع پیدا کرد و تعداد زیادی از مردم شهرهای مختلف قربانی این بیماری‌ها شدند. در دوره قاجار هم وبا در ایران همه‌گیر شد. بین سال‌های ۱۸۲۰ تا ۱۹۰۳ میلادی،  ۷اپیدمی بزرگ «وبا»، با نرخ مرگ‌ومیر بالا، به‌ویژه در میان کودکان در ایران اتفاق افتاد که بخشی از همه‌گیری جهانی وبا در آن دوره را شامل می‌شد.

در سال ۱۲۴۶ شمسی وبای شدیدی در همه شهرهای ایران شایع شد که بر اساس برآورد پزشک مخصوص ناصرالدین‌شاه، حدود ۱۰۰هزار نفر به آن مبتلا شده و جان دادند. تیفوس و حصبه هم در سال‌های نخست دهه٢٠شمسی از دیگر بیماری‌های همه‌گیر بود.

خطر سونامی واکنش ماتم نابهنجار

سوگ اما، تنها آدم‌های داغدیده را میزبان نشد و خیلی‌های دیگر را خسته از مرگ‌های پرتکرار و خبرهای روزانه مرگ و اعدادی که پشت آنها چندین خانواده سیاهپوش نشسته‌، در آغوش گرفت. آنها در یک درد مشترک، مدت‌هاست که جامه‌سیاه به تن کرده‌اند و در دل‌ و مغزشان، عزاداری می‌کنند. مرگ سایه سنگین و بزرگش را پهن کرده است.

معتمدی می‌گوید، سوگواری ناتمام، واکنش ماتم یا سوگ نابهنجار در مقابل واکنش ماتم بهنجار قرار می‌گیرد. واکنش ماتم نابهنجار، انگار زخمی است که خوب نمی‌شود. عفونت دارد. بین ۵۰تا ۷۰درصد آدم‌هایی که به کلینیک‌های درد مراجعه می‌کنند، ماتم نابهنجار دارند. دایره بزرگ مرگ و فقدان در جامعه، این روانپزشک را نگران ایجاد سونامی واکنش ماتم نابهنجار کرده که حتی برای بسیاری از روانپزشکان‌، ناآشناست. به گفته ناصر قاسم‌زاده که دبیر انجمن حمایت از سلامت بهداشت و روان جامعه است، واکنش سوگ، ۳نشانه دارد؛ یکی جسمی، دومی عاطفی و سومی شناختی. سوگ ابراز نشده می‌تواند فرد را به احساس پوچی برساند. ما نمونه این اتفاق را در حوادث پاییز سال گذشته دیدیم یا وقتی هنرمندی را از دست دادیم و نتوانستیم هیجاناتمان را بروز دهیم: «دولت در این بخش، باید همدلی و همراهی می‌کرد اما شاهد هستیم که حتی سامانه ۴۰۳۰ که برای بررسی مشکلات سلامتی ناشی از کرونا، راه‌اندازی شده بود، با اختلال در پاسخگویی مواجه شد. هیچ‌کدام از وعده‌های حمایتی که قبلا داده شده بود هم عملی نشد.»

به گفته این روانشناس، زمانی که گفته می‌شود مدت زمان شیوع این ویروس طولانی است، باید راه‌های زندگی با آن هم آموزش داده شود. وقتی در کوچه‌ای، خانواده‌ای سوگوار می‌شود، باید به مردم آموزش داد که با خانواده سوگوار، همدردی کنند. نبود چنین شرایطی سلامت روانی افراد در آینده را مختل می‌کند: «در واکنش سوگواری جمعی یا حتی فردی، ما به ارائه حمایت‌های عاطفی و اجتماعی نیاز داریم. باید با انجام یکسری مداخلات، افرادی که نیاز به کمک دارند، شناسایی شوند. باید تنش در میان خانواده‌ها در دوران قرنطینه و شیوع بیماری رصد شود. صداوسیما که رسانه‌ای بزرگ است، می‌تواند در این زمینه نقش داشته باشد، اما در ۲هفته اخیر که مردم خانه‌نشین بودند، تلویزیون چه تغییری در برنامه‌هایش ایجاد کرد؟»

سال مرگ‌ آرزوها

فقدان را گم کردن و از دست دادن تعریف کرده‌اند؛ فقدان آرزوها، آدم‌ها، رویاها و خاطره‌ها؛ فقدان زندگی‌ها، جان‌ها و سلامتی. فقدان را تنها برای از دست دادن عزیزی نمی‌گویند؛ یک خیال خوش از دست‌ رفته هم فقدان است.

معتمدی می‌گوید شرایط طوری است که غبار مرگ بر سر همه نشسته. خیلی‌ها شخصا عزیزی از دست نداده‌اند اما دیدن مرگ‌های روزانه آزارشان می‌دهد و احساس فقدان می‌کنند. فقدان تنها چیز از دست‌ رفته نیست؛ حتی آن چه به آن فکر می‌کنیم یا نگران از دست دادنش هم هستیم، فقدان است.

امیرحسین جلالی‌ندوشن، روانپزشک با معتمدی هم‌نظر است. او درباره فقدان به همشهری می‌گوید، از دست دادن سال‌های عمر یا آرزوها هم فقدان به شمار می‌رود. کرونا تجربه‌های زیادی از جنس فقدان برای انسان ایجاد کرد. حتی افراد را با این سؤال مواجه کرد که آیا سال آینده را خواهیم دید؟ یا این بیماری با ما چه خواهد کرد؟ به اعتقاد معتمدی، در این حالت افراد دچار ماتم انتظاری می‌شوند. درست مانند کسی که پدر یا مادر مبتلا به سرطان دارد و می‌داند که او را از دست خواهد داد. حتی هراس از مرگ یا ابتلای خود و خانواده‌ هم در این وضعیت قرار می‌گیرد؛ بنابراین همه در حالتی از فقدان جمعی به‌ سر می‌برند. حالا به همه اینها، مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی را هم باید اضافه کرد.

ماتم قبل کرونا

سال گذشته، سال پراتفاق و پرتنشی در کشور بود. تعطیلات نوروز با سیل آغاز شد. حادثه سیل نوروز ۹۸ را نهمین حادثه خسارت‌بار جهان اعلام کرده‌اند. در ۲۴ ساعت ۲ شهر استان گلستان به زیر آب رفت و بعد از آن در پی بارندگی شدید در استان‌های فارس، لرستان، خوزستان و کردستان، سیل دیگری جاری شد. ۵۰ هزار خانه خراب شد، ۷۰۰ هزار هکتار از زمین‌های کشاورزی از میان رفت و جان بیش از ۷۰ نفر گرفته شد. آثار خسارت‌بار سیل تا ماه‌ها بعد هم ادامه داشت و تا آبان، کسی حادثه را فراموش نکرد. ۲۴ آبان اما با اصلاح قیمت بنزین، حوادث گسترده‌ای رقم خورد. حلقه‌ای از اعتراضات در شهرهای مختلف در واکنش به تغییرات قیمت بنزین شکل گرفت. افرادی جانشان را از دست دادند و خسارت‌های سنگینی هم وارد شد.

مردم در نخستین‌ ماه از زمستان، شاهد اتفاقات تلخ دیگری بودند. خبر ناگهانی و تکان‌دهنده دیگری رسید؛ ترور شهید سردار قاسم سلیمانی در آن سوی مرزهای ایران. کشور در بهت و شوک دوباره‌ای فرورفت. موج دیگری به راه افتاد از اندوه، حسرت و خشم. در همین بحبوحه به‌ دلیل اشتباه، هواپیمای اوکراینی پرواز ۷۵۲ با ۱۷۶سرنشین در هفدهم دی، سقوط کرد. تمام سرنشینان جانشان را از دست دادند. با اعلام خطای انسانی در وقوع این حادثه، زنجیره دیگری از واکنش‌های مردمی شکل گرفت.

چند هفته بعد، هیولای کرونا در چین پدیدار شد و ترس بر جهان غلبه کرد. ایران دست به دعا شد تا پای ویروس به کشور باز نشود. سی‌ام بهمن اما با مرگ ۲بیمار، پرونده شیوع کشنده کرونا در ایران باز شد. ۲۹۰روز است که به‌ طور میانگین روزانه ۱۷۰نفر بر اثر ابتلا به این ویروس جانشان را از دست داده‌اند و مرگ دست از سر آدم‌ها برنمی‌دارد. کسب‌و کارها مختل شده‌، روابط اجتماعی به کمترین میزان ممکن رسیده، ممنوعیت تردد شبانه و خروج از شهر و ماندن در شهری ماتم‌زده با کوچه‌هایی که هر یک صدای ناله عزیز از دست داده را شنیده، آدم‌ها را وارد مصیبت جمعی کرده است.

به اعتقاد جلالی، روانپزشک مشکلات اجتماعی جامعه ایران، از اوایل سال ۹۷ که اوضاع اقتصادی به هم ریخت و به‌تدریج با حوادث دیگر همراه شد تا به اسفند سال ۹۸ و شیوع کرونا رسید.

جلالی می‌گوید، هر انسانی ظرفیتی دارد که جایی پر می‌شود. هر انسانی توان تحمل مجموعه‌ای از استرس‌ها را دارد اما وقتی استرس‌ها از حد تحمل فرد فراتر رود، او در معرض آسیب‌های زیادی قرار می‌گیرد. به گفته او، جامعه ما هم‌اکنون در وضعیت سوگ جمعی قرار دارد؛ در حالی‌ که ظرفیت چندانی هم در نهادهای اجتماعی برای رسیدگی به این موضوع وجود ندارد.

به گفته او، دنیا هم دچار سوگ جمعی است اما وضعیت ما متفاوت با سایر کشورهاست: «جامعه دچار اندوه گروهی است و نیاز به سوگواری دارد. اگر این سوگواری اتفاق نیفتد و نتواند برون‌ریزی داشته باشد، دچار رکود یا خشم منفعل می‌شود. جامعه‌ای که بتواند هیجاناتش را ابراز کند، جامعه سازنده و خلاقی می‌ماند اما وقتی دچار یأس و ناامیدی متراکم و ابراز نشده می‌شود، آن سرزندگی را از دست می‌دهد.»

تأثیر بحران‌های سال‌های گذشته را در بالا رفتن میزان اضطراب عمومی و هیجان منفی جامعه می‌توان دید. این نظر دبیر انجمن حمایت از سلامت بهداشت و روان جامعه است. او به تمام این اتفاقات تحریم‌های اقتصادی و سیاسی علیه کشور را هم اضافه می‌کند که تأثیر مستقیم آن بر سفره مردم قابل مشاهده است: «مردم در شرایطی وارد سال جدید شدند که ویروس شیوع پیدا کرده بود و مشکلات اقتصادی سال قبل نه‌تنها حل نشده که موارد جدیدی هم به آن اضافه شده بود. هر چند که کرونا، جهان‌شمول بود و اقتصاد جهانی را تحت‌ تأثیر قرار داد، اما در کشور ما به‌ دلیل انباشت مسائل از سال‌های قبل، فقر و بیکاری را تشدید کرد. اینها مسائلی بود که پذیرش آن برای هر شهروندی سخت است.»

او نقش رسانه‌ای مثل تلویزیون و فضای مجازی‌ را در ایجاد اختلالات روان در میان افراد بسیار مؤثر می‌داند. انتشار اخبار نادرست و اطلاعاتی که به‌موقع به مردم داده نمی‌شود، مزید بر علت شده است.

همه اینها نشان می‌دهد که ما نتوانسته‌ایم مدیریت یکپارچه‌ای در اطلاع‌رسانی و مدیریت حوزه کرونا داشته‌ باشیم؛ درست مانند اقتصادمان. به گفته این روانشناس، باید حمایت‌های روانی و اجتماعی از مردم با ارائه اطلاعات درست انجام شود؛ همین مسئله سبب می‌شود تا مداخلات درست‌تری اتفاق بیفتد و بعد از آن می‌توان از طریق روانشناسی به سلامت روان مردم کمک کرد.

فکر سالم، منجر به واکنش سالم هم می‌شود. نیره توکلی، جامعه‌شناس هم نقش رسانه را بر حال عمومی مردم مؤثر می‌داند و از روند همدردی با مردم انتقاد می‌کند: «در همین رسانه، چقدر سعی شد با مردم احساس همدلی و همدردی ایجاد شود؟ حداقل کاری که می‌توانستند انجام دهند، انتشار تصاویر و اسامی فوتی‌ها بود تا یک همدردی با خانواده‌ها ایجاد شود.»

تقابل میان شادی و مرگ

ایرانیان ملت شادی نیستند. آنها در طول تاریخ با انبوه چالش‌ها، بحران‌ها و تنش‌ها، حمله‌ها و بیماری‌ها مواجه بوده‌اند و به گفته پژوهشگران، تحت‌ تأثیر همان اتفاقات، نرخ شادی در کشور پایین است.

معتمدی، مرگ‌شناس، می‌گوید، مرگ‌آورترین حادثه در ایران، مربوط می‌شود به حمله مغول. ما در گروه کشورهای ناشاد دنیا قرار داریم. حالا وضعیت کرونا و تبعات ناشی از آن، شرایط ما را شدیدتر کرده است. نتیجه آخرین شاخص جهانی شادکامی برای سال ۲۰۲۰ که از سوی مؤسسه نظرسنجی گالوپ انجام شده، نشان می‌دهد رتبه ایران در مقایسه با سال قبل از انجام تحقیق، از میان ۱۵۷ کشور، ۱۱۸ است.

به اعتقاد سعید معیدفر که جامعه‌شناس است، در گذشته تاریخی ایران کشتار بالایی وجود داشته و حملات زیادی اتفاق افتاده است. از سوی دیگر بیماری‌های زیادی هم شیوع پیدا می‌کرد، اما نکته، تفاوت حال حاضر با گذشته است. در گذشته مردم خودشان را برای انواع گرفتاری‌ها و مشکلات آماده کرده بودند.

آنها با معرفتی که داشتند و با اعتقادات عمیق دینی‌شان با حوادث مواجه می‌شدند و فرهنگ صبر و توکل آنها را در برابر لطمات روحی حفظ می‌کرد. اما دنیای امروز به‌ گونه‌ای است که بشر، با دخالت علم توانسته بسیاری از مشکلات و مصیبت‌ها را حل کند و دیگر وبا و طاعون و لشکرکشی ندارد. مردم پذیرفته‌اند که با مداخله عقل، علم و اخلاق می‌توانند جلوی بسیاری از مصیبت‌ها را بگیرند.

معتمدی درباره مقایسه ماتم و فقدان جمعی مردم در شرایط فعلی با گذشته با معیدفر هم‌نظر است. او می‌گوید در سال‌های دور، همواره جنگ وجود داشته که طی آن آدم‌های زیادی از بین می‌رفتند اما حالا دستاوردهای علمی بسیار بهتر شده، خیلی‌ها جانشان را از دست می‌دهند، اما تعداد زیادی هم درمان می‌شوند. نمی‌توان شرایط را با گذشته مقایسه کرد. هر حادثه و اتفاقی باید در اندازه خودش دیده شود.

بعد از کرونا

همه به جهان بعد از کرونا چشم دوخته‌اند؛ جهانی بدون ویروس و ترس‌ها و نگرانی‌های آن. به اعتقاد روانپزشکان و جامعه‌شناسان، جهان ما با جهان کشورهای دیگر متفاوت خواهد بود. در کشور ما به‌ دلیل انباشت خشم و احساسات و عواطف منفی، میزان افسردگی بالا می‌رود، آسیب‌های اجتماعی افزایش پیدا می‌کند و مردم به‌تدریج احساس خشم بیشتری را تجربه خواهند کرد؛ هر چند که به اعتقاد معتمدی، همین حالا هم مردم خشن‌تر شده‌اند و اضطراب دارند. آنها یا ناامیدند یا احساس ناامنی می‌کنند.

معیدفر، هم که معتقد است هم‌اکنون، مصیبت عمومی به جامعه تحمیل شده، می‌گوید که این شرایط منجر به تغییراتی در ارزش‌های اجتماعی و فرهنگی می‌شود.

به گفته او، مصیبت‌هایی که به جامعه تحمیل شده، انواع مشکلات اقتصادی، سرخوردگی ناشی از فقر و فاصله طبقاتی شدید و تبعیض‌هاست که پیامدهای آن در جامعه دیده می‌شود.

قاسم‌زاده، روانشناس معتقد است در دوران پساکرونا هم بی‌برنامه خواهیم ماند. باید از همین حالا میزان افسردگی جامعه بررسی شود. نباید حال را از دست داد.  باید از وقوع اختلال‌های روانی جلوگیری و از مشاغل حمایت کرد. همین حالا هم آمار افسردگی و اضطراب بالاست و بعد از این دوران هم بیشتر می‌شود. باید تدابیری اندیشیده شود تا کمترین لطمات به سطح جامعه وارد شود. باید راهکاری برای خروج خانواده‌ها از بحران در نظر گرفته شود. سازمان بهزیستی، سازمان روانشناسی و وزارت بهداشت باید در این زمینه فعالیت بیشتری داشته باشند.

جامعه سوگوار ماتم‌زده، در اندوه فقدان، هنوز زنده است، نفس می‌کشد و جان‌های هر روز رفته را می‌شمارد. از ۱۰‌ماه پیش اعداد برای ایرانیان مفهوم دیگری پیدا کرده‌اند؛ عدد، یعنی مرگ، یعنی ابتلا، یعنی سال‌های از دست رفته. ایرانیان امسال در حلقه بزرگی از ماتم نشسته‌اند به انتظار. انتظار پایان مراسم سوگواری.»

لینک کوتاه: asriran.com/003BYN

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: کرونا جانشان را از دست دست دادن خانواده ها بیماری ها هزار نفر بر اساس خانه ها آدم ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۲۲۲۲۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شارژ رفاه با دورکاری؛ کرونا با زندگی ما چه کرد؟!

شوک کرونا باعث گسترش دورکاری در اکثر کشور‌ها شد. حال پس از گذر از این همه‌گیری، اندکی از حجم دورکاری‌ها کم شده است؛ اما مزیت‌های آن باعث شده است که تعادل جدیدی میان کار و زندگی ایجاد شود. مطالعات جدید نیز نشان می‌دهد، می‌توان تعطیلات یا دورکاری نیروی کار را به نحوی تنظیم کرد که نه تنها اثر منفی در عملکرد اقتصادی نداشته باشد، بلکه باعث بهبود رفاه خانوار‌ها شود.

به گزارش دنیای اقتصاد؛ یک مطالعه جدید از صندوق بین‌المللی پول، اثرات کاهش زمان رفت و آمد بر افزایش رفاه را تایید کرده است. همچنین یک گزارش در اکونومیست نیز شکل جدید دورکاری در اقتصاد آمریکا را مورد بررسی قرار داده که باعث بهبود وضعیت زندگی افراد شده است.

در هفته‌های اخیر، بحث تعطیلات دو روزه در ایران مطرح شده است که بسیاری از کارشناسان بر مزایای اجرایی شدن آن تاکید می‌کنند؛ بنابراین می‌توان همسو با عصر جدید پساکرونا، در اقتصاد ایران نیز تعادل جدیدی میان کار و زندگی تعریف کرد.

یک پژوهش انجام‌شده توسط صندوق بین‌المللی پول نشان داده است که کاهش ساعات رفت‌وآمد برای کار یکی از والدین می‌تواند اثری مثبت معادل ۱.۵ تا ۴.۵ درصد میزان مصارف خانوار برای آن خانواده داشته باشد. این پژوهش در زمانی که مباحثه در رابطه با ویکند دو روزه در کشور بالا گرفته است، می‌تواند دلالت‌های مثبتی را در حمایت از این طرح داشته باشد. پژوهش صندوق بین‌المللی پول اثر مثبت رفاهی انواع دورکاری را که می‌تواند رفت‌وآمد افراد را کاهش دهد، ارزیابی کرده است.

اثر کرونا بر کاهش زمان رفت‌وآمد‌ها

همه‌گیری کووید-۱۹ به روش‌های بی‌سابقه‌ای دنیای کار را تغییر داده است؛ به‌طوری که کار از راه دور یا دورکاری به‌عنوان یک نوع مهم کار در بازار‌های کاری دنیا مورد توجه قرار گرفته است. با گسترش دورکاری، شیوه کار، مکان انجام کار و ساختار آن تغییر داده شده و هنجار‌های سنتی در مورد زمان کار، رفت‌وآمد و تعادل بین کار و زندگی به چالش کشیده شده است.

توانایی دورکاری به‌طور قابل توجهی زمان رفت‌وآمد را کاهش می‌دهد یا حتی به‌طور کامل آن را حذف می‌کند، یک جزء تقریبا بزرگ از روز کاری که می‌تواند به فعالیت‌های دیگر اختصاص یابد. این تغییر در الگو‌های کار و رفت‌وآمد به تنهایی بر کارگران تاثیر نمی‌گذارد؛ اما می‌تواند تصمیمات کل خانواده را تغییر دهد.

دورکاری یکی از والدین می‌تواند به‌طور قابل توجهی بر تخصیص زمان دیگری تاثیر بگذارد؛ میزان اثرگذاری این زمان ذخیره‌شده بستگی به این دارد که زمان پس‌انداز شده، چگونه صرف می‌شود. با وجود مطالعات بسیاری که در مورد تغییرات در الگو‌های کاری و تخصیص زمان به دلیل همه‌گیری انجام شده است، پویایی‌های مرتبط بین همسران و پیامد‌های رفاهی گسترده‌تر این پویایی‌ها نسبتا ناشناخته باقی مانده است.

هدف پژوهش انجام‌شده توسط صندوق بین‌المللی پول این بوده است که با تحلیل چگونگی تغییر تخصیص زمان در دوران پس از همه‌گیری، با در نظر گرفتن تغییرات بر اساس جنسیت و شغل افراد، به این حوزه مطالعاتی توسعه‌نیافته کمک کند.

در این پژوهش از داده‌های نظرسنجی استفاده از زمان آمریکا (ATUS) استفاده شده است، یک نظرسنجی جامع که توسط اداره آمار کار ایالات‌متحده انجام شده است و نحوه تخصیص زمان افراد در ایالات‌متحده را در فعالیت‌های مختلف ارزیابی می‌کند. داده‌های ATUS نشان می‌دهد قبل از همه‌گیری تفاوت‌های قابل‌توجهی در تخصیص زمان بین مردان و زنان وجود دارد.

به‌طور کلی مردان ساعت‌های بیشتری کار می‌کنند و بیشتر از زنان در رفت‌وآمد هستند. پس از همه‌گیری، کاهش قابل توجهی در زمان رفت‌وآمد کارگران در مشاغل دورکار شناسایی شده است که به ۱.۷ ساعت در هفته برای مردان و ۱.۲ ساعت در هفته برای زنان می‌رسد. علاوه بر این، بررسی‌های این پژوهش حاکی از کاهش بیش از یک‌ساعت در هفته در ساعات کاری مردان است، با این حال تغییر قابل توجهی در ساعات کاری زنان مشاهده نمی‌شود.

نتایج پژوهش چه می‌گوید؟

بررسی‌ها نشان می‌دهد دستاورد‌های رفاهی قابل توجهی با کاهش زمان رفت‌وآمد به‌دست می‌آید و این دستاورد‌ها برای خانواده‌هایی که کاهش بیشتری را تجربه می‌کنند، بیشتر است. هنگامی که حداقل یکی از همسران در یک شغل از راه دور کار می‌کند، سود کل رفاه از ۱.۵ تا ۴.۵ درصد در معادل مصرف متغیر است.

این سود مخصوصا برای زوج‌هایی که هر دو طرف در مشاغل دورکار، کار می‌کنند مشهود است؛ زیرا زن و شوهر هر دو از این تغییر سود می‌برند. دومین سود بزرگ را زوج‌هایی در یافت می‌کنند که شوهر در شغلی از راه دور کار می‌کند و کمترین سود زمانی مشاهده می‌شود که زن در یک شغل دورکار مشغول شده است.

دلالت‌های این پژوهش برای ایران چه می‌تواند باشد؟

دورکاری به‌عنوان یک گزینه کاری در بسیاری از محیط‌های کاری ایران نیز در دوران همه‌گیری به‌صورت گسترده اجرایی شد. کسب‌وکار‌های فراوانی به صورت دورکار به پیشبرد اهداف خود پرداختند؛ با این حال، با پایان همه‌گیری و بازگشایی پس از آن، اغلب کسب‌وکار‌ها به شیوه حضوری کار کردن بازگشتند.

بررسی‌های این پژوهش نشان می‌دهد دورکاری در بسیاری از کسب‌و‌کار‌ها می‌تواند مازاد رفاهی را برای کارکنان شرکت‌ها ایجاد کند که بدون هزینه مشخص مالی برای کارفرماست. البته این مساله در این پژوهش مورد بررسی قرار نگرفته که دورکاری چه اثری بر بهره‌وری کسب‌وکار‌ها می‌گذارد، با این حال اثر رفاهی این شیوه کار و جذابیت آن برای نیروی کار اثبات شده است.

به‌خصوص در شرایطی که رفت‌وآمد در شهر‌های بزرگ هزینه‌های زیادی را چه به لحاظ زمانی و چه به لحاظ مالی بر افراد تحمیل می‌کند.

دلالت مهم دیگر این پژوهش را می‌توان اهمیت کاهش رفت‌وآمد‌ها و فراغت کارکنان از کار، با کاهش ساعت کاری دانست. مدت‌هاست در کشور ما، صحبت‌ها در رابطه با ویکند یا آخر هفته دوروزه بالا گرفته است. به نظر می‌رسد دو روزه شدن تعطیلات آخر هفته، حتی اگر منجر به کاهش ساعات کاری نیروی کار نیز شود، اثر رفاهی مثبتی را برای جامعه خواهد داشت.

پژوهش‌هایی که در رابطه با اثر ویکند دوروزه بر میزان بهره‌وری کسب‌وکار‌ها انجام شده است، تاکید دارند که این شیوه از توزیع روز‌های تعطیل اثر منفی بر بهره‌وری کسب‌وکار‌ها ندارد و چه بسا با تقویت وضعیت روحی نیروی کار، منجر به رشد بهره‌وری کسب‌وکار‌ها نیز بشود.

دیگر خبرها

  • آنروا درباره وقوع اپیدمی در غزه با آغاز فصل گرما هشدار داد
  • شارژ رفاه با دورکاری؛ کرونا با زندگی ما چه کرد؟!
  • هشدار دامپزشکی : شیوع بیماری تب کریمه کنگو در فصل گرما
  • قاچاق سوخت تهدید جدی برای شیوع مالاریا در شرق کشور
  • در فقدان خاموشی یک صدای ناب از موسیقی شریف خراسان
  • ورزش و کاهش وزن نخستین اقدام برای درمان کبد چرب
  • فقدان امنیت شغلی؛ دغدغه اول جامعه کارگری
  • گندم‌کاران مراقب شیوع بیماری زنگ زرد باشند
  • آخرین تصویر ملوک طلوع‌نژاد پیش از فوت/ عکس
  • فقر و فقدان قدرت خرید اخلاق اجتماعی را مخدوش می‌کند