روزهای رفتهای که تکلیف آینده را روشن میکنند
تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۲۳۸۷۵۷
1 در پی نشر دو کتاب «تاریخ تفکر مدیریت» که سال گذشته ترجمه و تدوین کردم و «تاریخ تحلیلی جامعهشناسی دیوانسالاری در ایران» که امسال تألیف کردم بسیار مورد پرسش واقع شدم که چرا تا این حد بر «تاریخنگاری» تمرکز و تأکید دارم؟
چرا به جای پرداختن به «تاریخ» یک علم، نگاهمان را به آینده ندهیم یا تمرکزمان را بر حل مسائل امروز جامعه نگذاریم؟ اهمیت پرداختن به «تاریخنگاری» در هر رشتهای چیست؟ اساساً رسیدن به «تفکر تاریخی» چه ضرورتی برای نسل امروز و حل معضلات امروز جامعه ما دارد؟ گفتار پیش رو، در واقع پاسخی موجز به این دست از پرسشها است.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
3متأسفانه «تاریخنگاری» در حوزههای دانشی مختلف در کشور ما چنان که باید جدی گرفته نمیشود و زمانی که از چرایی این غفلت پرسش میکنیم، اغلب میشنویم که گفته میشود هر زمانهای الزامات و اقتضائات خاص خود را دارد و نمیتوان برای حل مسائل امروز، صرفاً بر تفکر و رهیافتهای گذشته تکیه کرد. اما واقعیت این است که حتی مسائلی که امروز ما با آنها دست و پنجه نرم میکنیم از یک پیشینه و عقبه برخوردار است. مسائل امروز ما یک مسیری را طی کرده است، جامعه از یک جایی شروع شده و مراحلی را پشت سر گذاشته است. در حافظه جمعی همه ما، یک «تاریخ» نهفته است و نمیتوان آن را نادیده گرفت. برای مثال، ممکن است حمله مغول را هیچ یک از ما درک نکرده باشیم اما در حافظه تاریخی و هویت جمعی ما چنین غارتگری ثبت شده است و نشاندهنده تاریخی است که بر این مملکت و هویت جمعی ما گذشته است و نمیتوان آن را نادیده گرفت و در افق دیدمان در آینده از آن غفلت کرد.
با توجه به ضرورتی که مطالعات تاریخی و تاریخنگاری در هر رشتهای دارد، طبیعتاً هر رشتهای به سهم خود کوشیده تا به این فضا (تاریخنگاری) ورود کند. برای مثال در رشته جامعهشناسی، استادانی چون دکتر غلامحسین صدیقی که یکی از بنیانگذاران جامعهشناسی در ایران است یا مرحوم دکتر غلامعباس توسلی و دکتر باقر ساروخانی و... هر یک آثاری را در حوزه تاریخ جامعهشناسی به رشته تحریر درآوردهاند، اما در حوزه مدیریت کمتر «تفکر تاریخی» جدی گرفته شده است، هر چند که پیشتر در دهه 1350، دکتر علیرضا بشارت، اشاراتی در مورد تاریخ مدیریت در دنیا مطرح کرده است منتها در پژوهش ایشان بیشتر تاریخ مدیریت در جهان محل نظر است و به ایران پرداخته نشده است. شاید نخستین کارهایی که در زمینه تاریخ مدیریت در ایران انجام شده، دو کتاب «تاریخ تفکر مدیریت» و کتاب «تاریخ تحلیلی جامعهشناسی دیوانسالاری در ایران» باشد. من در این دو اثر کوشیدهام تا به این دغدغه جدی یعنی «ضرورت تاریخنگاری در رشته مدیریت» بپردازم.
«تاریخ تحلیلی جامعهشناسی دیوانسالاری در ایران» نشان میدهد که ایران یک حکومت دور و دراز داشته و بیش از سه هزار سال پیش از میلاد مسیح قدمت دارد. از آن جمله میتوان به حکومتهای اکد، انشان، چغازنبیل و... اشاره کرد. وجود این حکومتها نشان میدهد که در ایران از سه هزار سال پیش، یک دیوانسالاری گستردهای حاکم بوده است. این دیوانسالاریها در برخی از مواقع نیز بسیار کارآمد بودهاند و میتوان با آگاهی از آنها، امروز نیز از این کارآمدی بهره گرفت.
4واقعیت این است که یکی از جدیترین مسائلی که بویژه در حوزه علوم انسانی با آن مواجه هستیم این است که ما «تولید فکر» نداریم و به مسائل بومیمان نمیاندیشیم. به نظر میرسد که یکی از پیامدهای غفلت از تاریخنگاری همین خلأ تولید فکر باشد. علم را باید از هر جایی گرفت اما اگر این علم از درون خود جامعه تولید شود، جامعه به شیوه درستتری ساماندهی میشود.
«شناخت تاریخ» این اعتماد به نفس را به یک جامعه میدهد که با آگاهی از توانمندیهای گذشته برای آیندهاش تصمیمگیری کند. به این اعتبار، میتوان مدعی شد کشورهایی که به «تاریخنگاری» و «تفکر تاریخی» اهمیت بیشتری میدهند آیندهنگری بیشتری هم دارند.
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: تاریخ نگاری جامعه شناسی رشته ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۲۳۸۷۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«سیزیف» به مردم ایران چه می آموزد؟ / ورود ایرانیان به دالان باریک آزادی / مهمترین پروژه توسعه ایران توانمندسازی جامعه
گروه اندیشه: در یادداشتی که امیر ناظمی در کانال خود منتشر کرده، که خود برگرفته از کتاب تازه منتشرشده «ضربه سخت انتشارات شرق» است، مردم ایران را از سرنوشت شوم سیزیف برحذر می دارد که سیزیف استعاره ای است از تکرار کشنده و تلاشی نافرجام. ناظمی که خود از زمره نو نهادگرایان محسوب می شود، در یادداشت زیر معتقد است که تنها با حکومت قوی و جامعه قوی است که می توان از مدار ملال آور تکرار، رهایی جست، و بدون جامعه قوی، امکان عبور از مدار توسعه نیافتگی و ورود به دالان باریک آزادی محال می شود. این یادداشت در زیر از نظرتان می گذرد.
ما و تکرار بیهوده تاریخ:
ناظمی در مطلب خود یادآور می شود که «سیزیف راز خدایان را فاش کرده و به همین دلیل، محکوم شده بود تا سنگی بزرگ را بر بالای قلهای ببرد. اما سنگ هر بار از بالای قله به پایین میغلتید و سیزیف دوباره آن را به بالا میبرد، اما سنگ دوباره به پایین میغلتید و دوباره و دوباره و دوباره...»
از نظر ناظمی «سیزیف استعارهای است از تکرارِ کشندهی تلاشی نافرجام.» او در ادامه به نگاه آلبر کامو برای رهایی سیزیف از بن بست اشاره می کند می نویسند: « او محکوم به تکرار چرخهای پایانناپذیر و بیحاصل بود. با وجود اینکه تاریخ، رویدادهای شکلدهنده به امروز ماست، ناآگاهی ما از آن میتواند تاریخ را به الگوهایی تکرارپذیر از تلاشهای نافرجام تبدیل کند؛ الگوهایی تکرارپذیر که تا زمانی که اسیر آنها باشیم، توان خروج از چرخههای تکراریشان را نداریم و گویی در اسطورهی سیزیف زندگی میکنیم. آلبر کامو پیروزی او را در آگاهی میداند، به همان شیوهای که رهایی از چرخههای تکرارپذیر تاریخ فقط با خودآگاهی جمعی است که پایان مییابد؛ در غیر این صورت، ما نیز محکوم میشویم به تکرار چرخهای پایانناپذیر و بیحاصل.»
پاندولی میان استبداد و هرجومرج:
این پژوهشگر حوزه عمومی سپس با اشاره به نحوه تعامل جامعه و دولت در ایران اشاره کرده می نویسد: «وقتی حکومتها فشارها را از حد گذرانده و از آستانهی تحمل جامعه (یا همان حدِ نهایی قدرت حکومت) عبور میکنند، یک ضربهی سخت دریافت میکنند. ضربهی سخت است که حکومتها را از ادامه دادن به قدرت بازمیدارد. در حقیقت ضربهی سخت به حکومت است که منجر به تغییر حکمرانان در ایران میشود. به دنبال این ضربهی سخت است که جامعهی ایرانی به دنبال سهم خود از قدرت حرکت میکند، اما به دلیل آنکه ظرفیتهای نهادی لازم برای حکمرانی و مدیریت این قدرت را ندارد به سرعت در دام یک هرجومرج دستوپا میزند.این هرج و مرج نیز به سرعت منجر به مقاومت حکومت شده و به این ترتیب، جامعه از آستانهی تحمل حکومت رد میشود و حکومت (فارغ از آنکه در دست چه کسی باشد)، در واکنشی طبیعی، به دنبال بازپسگیری قدرت انحصاری خود برمیآید. بنابراین ضربهی سختِ بعدی از دل این رد شدن از آستانهی تحمل حکومت رنگ میگیرد.»
او در ادامه می نویسند: «ضربههای سخت پیدرپی و گیجیهای بامداد خمارِ پس از آنها الگوی تکرارشوندهی تاریخ ایران در ۲۵۰ سال اخیر بوده است. جامعهی ایرانی با هر ضربهی سخت بخشی از توانمندیهای خود را از دست داده و پس از هر ضربهی سخت مجبور شده است زمان و انرژیاش را صرف بازسازی توانمندیِ ازدسترفته کند. محکومیت تکرار بیهودهی گذشته فقط با یک خودآگاهی جمعی میتواند پایان یابد؛ جایی که خودآگاهی جمعی به ما یاد میدهد از دالان باریک به سرعت به بیرون پرتاب نشویم و بتوانیم با کنترل خود، توازن میان قدرت حکومت و قدرت جامعه را حفظ کنیم و در دالان باریک به حرکت ادامه دهیم.»
الگوی این رفتار تکرارشونده در نمودار زیر به نمایش درآمده است.
جامعه آونگی
ناظمی ادامه «حرکتهای زیگزاگی در میانهی دو دیوارهی صخرهای» را «تکرار اصلی در تاریخ ایران می داند و به ویژگی ایجاد شده در آن یعنی ویژگی آونگی اشاره می کند: «دورههای متعددی از هرجومرج و استبداد ایران را تبدیل به جامعهای آونگی (پاندولوار) کرده است. این تکرارها فرصت حرکت آرام در میان دالان باریک را از ما ربودهاند و با ضربههای متناوب سخت، ما را در میانهی دو دیواره گروگان گرفتهاند. در این الگوی تکراری، حکومتها آنچنان به سرعت به سمت بیشترین حد قدرت حکومت حرکت میکنند و از تمامی سازوکارهای استبدادی برای تمرکز قدرت بهره میبرند که سرنوشت محتوم ایران ضربههای سختِ مکرر میشود.»
شاید حکومت مغ های زرتشتی در زمان ساسانیان الگوی نظری ناظمی باشد که می نویسد: « حکومتهای شیفتهی استبداد، بیتوجه به آستانهی تحمل جامعه، چنان بر جامعه سخت میگیرند که عصیان جامعه در قالب انقلابها و درگیریهای نظامی و گاهی نیز توسل به قدرتهای خارجی تنها راه بازگشت قدرت به جامعه دانسته میشود. حکومتهای استبدادی به صورت همزمان ظرفیتهای حکمرانی جامعه را نیز کاهش میدهند؛ ظرفیتهایی که میتوانند نظام حکمرانی را از طریق مشارکتورزی جامعه توانمندتر کنند.به این ترتیب، حکومت استبدادی هم توانمندی حکومت و هم توانمندی جامعه را همزمان کاهش میدهد؛ در نتیجه، از یک سو، با یک ضربهی سخت، حکومت تغییرات شدید میکند و ثبات جامعه تضعیف میشود و از سوی دیگر، زمانی که جامعهی ایرانی پس از آن ضربهی سخت به حکومت، قدرت جامعه را بازپس میگیرد، فاقد توانمندی لازم برای حکمرانی میشود و به سرعت به سوی هرجومرج میرود.»
تحلیل و تجویز راهبردی
در آخر ناظمی سه راهبرد اصلی برای برون از این وضعیت که به پایداری دولت و جامعه منتهی می شود، به شرح زیر ارائه می دهد:
۱-مهمترین پروژه توسعه در ایران ایجاد ظرفیتهای نهادی برای توانمندسازی جامعه است.
۲-هر سازوکاری که بتواند جامعه را توانمند کند، بر هر پروژهای که قدرت دولت را افزایش دهد اولویت دارد.
۳-تلاش برای کاهش قدرت حکومت، تا مادامی که همراه با ایجاد ظرفیتهایی برای توانمندسازی جامعه نباشد، در بهترین حالت منجر به هرجومرج میشود و چیزی جز تکرار یک تاریخ بیهوده نیست.
*پژوهشگر سیاستگذاری عمومی و معاون سابق وزیر ارتباطات
بیشتر بخوانید:
که شب می گذرد! نوروز به مثابه نهاد توسعه
سایهروشن یک شاه یا یک ملت؟
درسی که باید از جنبشهای زنان آموخت (به مناسبت ۸مارس)
انتخابات در جامعه فحشزده
مهندسان عاشقپیشه و مهندسان قاتلپیشه
216216
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902758