پیش نیاز گشایش اقتصادی اجرای برجام منطقهای است/ حنای «خاتمی» دیگر برای مردم رنگی ندارد
تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۲۴۲۵۸۵
لیدر جریان اصلاحات، نقش تعیین کننده ای در جمع آوری پول برای نجات «قاتلِ یک زن» ایفا کرد و در نهایت اصلاح طلبان حدود ۱۰ میلیارد تومان برای نجات نجفی هزینه کردند.
سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
*******
**پیش نیاز گشایش اقتصادی، اجرای برجام منطقه ای است
روزنامه آرمان در یادداشتی با عنوان «همه موانع پیش روی برجام» به قلم «علی بیگدلی» فعال سیاسی اصلاح طلب نوشت: «امروز فشارها برای اینکه ایران نتواند بار دیگر برجام را احیا کند از جهتهای مختلف وارد میشود...برخلاف برجام اوباما، برجام امروز به مراتب پیچیدهتر شده است و موانع بر سر مسیر آن بسیار هستند و اگر بخواهیم با طرفهای مقابل به توافق برسیم باید در ابتدا در داخل به اجماع برسیم و سپس در منطقه نیز در برخی سیاستهای خود تجدیدنظر کنیم».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «ایران در راستای حل مشکلات باید مشکلات خود را با کشورهای همسایه حل کند و با آنها به توافق برسد تا حداقل در اطراف خود مخالف جدی نداشته باشد و سپس به سراغ حل مشکلات بزرگتر برود...ایران هنوز هم میتواند با یک دیپلماسی خوب همه چیز را حل کند و روابط خود را با همسایگانش بهبود بخشد و فضا دست سایر کشورها ندهد... پس از این اتفاق نیز میتوانیم بهراحتی برجام را احیا کنیم و به سمت گشایشهای اقتصادی گام برداریم».
در روزهای گذشته، «دانیل بناییم» مشاور و نطقنویس «جو بایدن» در زمان معاونت ریاستجمهوری و نامزد دولت او برای منصب «کارشناس ارشد حوزه خاورمیانه» در مصاحبه با ماهنامه جاکوبین گفت: «خروج ترامپ از برجام به اعتماد ایرانیها ضربهای ویرانگر زد و به منظور بازگرداندن آنها به میز مذاکره، باید امتیازات جذاب اما غیر راهبردی به ایران داده شود».
وی در ادامه تصریح کرد: «دادن "امتیازات جذاب اما غیر راهبردی به ایران"باید با حفظ ساختار تحریمها و کارزار فشار حداکثری صورت گیرد».
این اظهارنظر و اظهارات مشابه از سوی مقامات آمریکایی، بیش از پیش بر این مسئله صحه می گذارد که تحریم از نگاه مقامات آمریکایی، یک ابزار قدرت است و واشنگتن به دلیل خوی زورگویی و غارتگری به هیچ عنوان حاضر نیست که این ابزار قدرت را کنار بگذارد.
در سوی مقابل برای دیگر کشورها دو راه وجود دارد، یا با مذاکره و توافق تحریم ها را لغو کنند و یا با زبان قدرت و اقتدار، تحریم ها را بی اثر کند. تجربه برجام در ایران و تجربه های مشابه از سوی دیگر کشورها ثابت کرده است که از طریق مذاکره و توافق با آمریکا و اجرای یکطرفه تعهدات هیچگاه نمی توان به لغو تحریم ها رسید.
در سوی مقابل تجربه ساخت پالایشگاه ستاره خلیج فارس و نقش آن در بی اثر کردن تحریم بنزین ایران و همچنین ارسال چندین نفتکش حامل بنزین ایران به ونزوئلا و موارد مشابه دیگر ثابت کرد که با زبان اقتدار می توان تحریم ها را بی اثر کرد.
حالا با این وجود، حامیان برجام همچنان مدعی هستند که پیش نیاز گشایش اقتصادی در ایران، اجرای برجام منطقه ای است.
ایران در منطقه پیشتاز مبارزه با تروریسم است. در سوی مقابل برخی حکام مرتجع در منطقه حامی و پشتیبان و تجهیزکننده گروهک های تکفیری تروریستی هستند. بر همین اساس یکی از مضرات اجرای برجام منطقه ای، باز کردن پای تروریست ها در داخل کشور و کوچه و خیابان های شهرهایمان است.
این وضعیت هیچگاه به گشایش اقتصادی و لغو تحریم ها منجر نخواهد شد.
متاسفانه اصلاح طلبان اصرار دارند که خسارت محض برجام را انکار کرده و حتی این خسارت محض را به دیگر مولفه های قدرت کشورمان تعمیم دهند.
حامیان برجام دیروز معیشت مردم را به توافق و مذاکره گره زدند و امروز امنیت مردم را به برجام گره زده اند.
** حنای «خاتمی» دیگر برای مردم رنگی ندارد
روزنامه شرق در گزارشی با عنوان «اصلاح طلبان در رد و تمنای خاتمی» نوشت: «شورای عالی سیاستگذاری بهعنوان یک تشکیلات اجماعساز اصلاحطلبان بعد از انتخابات مجلس دیگر جلسهای برگزار نکرد تا این شائبه قوت یابد که اصلاحطلبان در انتخابات 1400 بدون هرگونه تشکیلات مرکزی وارد میشوند»
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «ورود مجمع روحانیون مبارز به انتخابات هم جالب توجه است، زیرا در چند دورهای که خاتمی شخصا به موضوع انتخابات وارد شد، این تشکیلات به شکل کنونی اعلام حضور نکرد و مجموعه روحانیون مبارز ذیل نظر خاتمی حرکت کردند اما در این دوره پایگاه حزبی و تشکیلاتی خاتمی یعنی مجمع روحانیون بهصورت مستقل وارد شده است و حتی اینبار سید محمد موسویخوئینیها و نه خاتمی از اصلاحطلبان خواست که در انتخابات شرکت کنند. این گزاره نشان میدهد که شخص خاتمی هم چندان تمایل ندارد بازهم خود را خرج انتخابات کند، زیرا از یکسو ممکن است دیگر جامعه واکنش سراسر مثبت به درخواست او نشان ندهد و از سوی دیگر این احتمال وجود دارد که حتی نیروهای اصلاحطلب هم بر خواست او به اجماع کامل نرسند».
شرق تصریح کرد: «با چنین اوصافی آنچه در مقطع کنونی برای اصلاحطلبان یک مخاطره مهم به نظر میرسد، آن است که اولا در چند قدمی انتخابات ریاستجمهوری هنوز یک تشکل وحدتبخش شکل نگرفته است؛ ثانیا اگر در گذشته این امید وجود داشت که خاتمی بتواند در نهایت به اختلافنظرها پایان دهد و همه را بر یک موضوع واحد متفقالقول کند، اکنون تصور چنین نقشی برای او در پرده ابهام است».
این روزنامه اصلاح طلب به دو مسئله مهم اذعان کرده است؛ اول اینکه خاتمی دیگر در میان افکارعمومی از اعتبار لازم برخوردار نیست و دوم اینکه خاتمی حتی در میان احزاب اصلاح طلب نیز دیگر مقبولیت سابق را نداشته و نمی تواند نقش لیدر اصلاحات را ایفا کند.
این روزها از «محمد خاتمی» هیچ خبری نیست. وی در سالهای ۹۲ و ۹۶ با «تَکرار می کنم»، مردم را به رای دادن به روحانی تشویق کرد و تاکید کرد که با روحانی در میانه راه هستیم و باید «تا ۱۴۰۰ با روحانی» پیش برویم و اگر اینکار را انجام دهیم، هیچوقت «به عقب برنمی گردیم».
حالا این روزها که مردم به واسطه سیاستگذاری های نادرست «دولتِ اصلاح طلبان» با مشکلات عدیده اقتصادی دست و پنجه نرم می کنند، از خاتمی خبری نیست.
البته خاتمی وقتی به میدان می آید که دغدغه های قبیله ای و حزبی و باندی در میان باشد. برای نمونه وقتی «محمدعلی نجفی» سیاستمدار مشهور اصلاح طلب با سلاح غیرمجاز همسر دومش را به ضرب گلوله به طرز فجیعی به قتل رساند، خاتمی به سرعت به موضوع ورود کرد.
در آن مقطع فعالین اصلاح طلب با محوریت «محمد خاتمی» به صورت تشکیلاتی و با استفاده ازپتانسیل مهرههای استانی اصلاح طلب جهت اخذ رضایت از خانواده مقتول فعال شدند.
در اردیبهشت سالجاری نماینده دادستان گفت: «نجفی با پرداخت وجه المصالحه گزاف رضایت اولیا دم را اخذ کرده است و براساس آنچه شنیده ایم، با این مبلغ می توان نیمی از محکومان به قصاص در زندان رجایی شهر را که بخاطر خشم آنی مرتکب قتل شدند، آزاد کرد».
لیدر جریان اصلاحات، نقش تعیین کننده ای در جمع آوری این پول برای نجات «قاتلِ یک زن» ایفا کرد و در نهایت اصلاح طلبان حدود ۱۰ میلیارد تومان برای نجات نجفی هزینه کردند.
خاتمی یکی از بانیان اصلی وضع موجود اقتصادی است اما وی هیچگاه مسئولیت اقدامات خود را نپذیرفته و با بی اعتنایی نسبت به مردم، صرفا مشغول رسیدگی به امور قبیله ای و حزبی است.
** خرازی: طرح مجلس به سود دولت است
«سید محمدصادق خرازی» دیپلمات سابق و از فعالین اصلاح طلب در یادداشتی در روزنامه ایران با عنوان «فرصتی برای دیپلماسی» نوشت: «تجربه نشان داده هرگاه در برابر طرف مقابل با قاطعیت وارد میدان شوید، عقب مینشیند و اگر ببیند طرحی جدی در اختیار دارید که میتواند محاسباتش را به هم بریزد حاضر میشود امتیاز دهد و شما را راضی کند که معادلات بازی را حفظ کنید».
خرازی در ادامه نوشت: «طرح اخیر مجلس میتواند اهرم فشاری در اختیار دستگاه سیاست خارجی کشورمان قرار دهد تا طرف غربی را وادار کند به برجامی که خود نقض کرده، پایبند بماند و به طور جدی خواسته اصلی ایران را که همان رفع واقعی تحریمهاست، محقق کند. هنر دیپلماسی استفاده بهینه از فرصتها و تبدیل موقعیتها و احیاناً تهدیدها به فرصت است. اگر از این دریچه به موضوع نگاه شود، میتوان گفت که طرح مجلس میتواند به سود مذاکرهکنندگان ما باشد».
پس از تصویب طرح «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از حقوق ملت ایران» در مجلس شورای اسلامی، برخی دولتمردان در کنار فعالین اصلاح طلب به این طرح حمله کرده و آن را مانعی در مقابل سیاست خارجی دولت قلمداد کردند. در ادامه، بیانیه دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی نشان داد که دولتمردان پیش از این در جریان جزییات این طرح بوده اند.
همزمان، کارشناسان و صاحبنظران تاکید کردند که این طرح، ابزاری مفید در دست دولت و وزارت خارجه قرار می دهد و محاسبات طرف عهدشکن را بر هم می ریزد.
آمریکا- هم دموکرات ها و هم جمهوری خواهان- در کنار تروئیکای اروپایی به این نتیجه رسیده بودند که بی عملی و عهدشکنی آنان، پاسخ متقابلی از سوی دولت روحانی و وزارت خارجه به ریاست ظریف، نخواهد داشت.
اما طرح اخیر مجلس، این پیام را به طرف غربی می دهد که دیگر بی عملی و عهدشکنی بدون هزینه نخواهد بود.
دولت و وزارت امور خارجه می بایست فارغ از مسائل جناحی و سیاسی، با اجرای دقیق طرح اخیر مجلس، پاسخ قاطعی به طرف عهدشکن داده و آنها را از ادامه گستاخی و عهدشکنی بازدارد.
منبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا شهید محسن فخری زاده ویژه های مشرق وزارت خارجه محمد علی نجفی سید محمدصادق خرازی روزنامه ایران روحانی ویژه های مشرق خلیج فارس مجمع روحانیون ویژه های مشرق محمد خاتمی ترامپ سیدمحمد موسوی خوئینی ها ونزوئلا اصلاح طلب قاتل یک زن وزارت امور خارجه سید محمد خاتمی جو بایدن محمدعلی نجفی مجلس شورای اسلامی نجفی خرازی علی بیگدلی محمد جواد ظریف مجمع روحانیون مبارز اجرای برجام منطقه ای گشایش اقتصادی اصلاح طلبان اصلاح طلب برای نجات تحریم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۲۴۲۵۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جنجال نظرات مهدی نصیری درباره شاهزاده پهلوی و اپوزیسیون!
آفتابنیوز :
مهدی نصیری، چپ سابقاً انقلابی و سوپر منتقد جمهوری اسلامی که از درون ایران سیاستهای حکومت را با تندترین ادبیات نقد و به ساختارها حمله میکرد طی روزهای گذشته بدون هیچ مشکلی از ایران خارج شد و به اتفاق همسرش برای یک سفر سه ماهه و دیدن فرزند خود به کانادا رفت.
به نوشته سازندگی، او در اولین فرصت نیز در گفتوگویی با تلویزیون بیبیسی در اقدامی شاذ و عجیب خواستار آن شد که اپوزیسیون شکاف بین مصطفی تاجزاده و رضا پهلوی را با یک اتحاد پر کند. او مدعی است که پادشاهی مشروطه و جمهوریخواهی میتوانند متحد شوند. نصیری از مهندس میرحسین موسوی، مصطفی تاجزاده، نرگس محمدی و فائزه هاشمی به عنوان افراد اصلاحطلبی نام برد که میتوانند این جریان جدید را پوشش بدهند و برای رفع مشکلات کشور با سلطنتطلبان چارهاندیشی کنند.
پیش از بررسی این پیشنهاد عجیب و غیرمعمول باید پرسید که مهدی نصیری کیست و از چه جایگاهی چنین نسخهای میپیچد؟ او اصلاحطلب است؟ خیر. آزادیخواه است؟ چنین چیزی در کارنامه او بهخصوص در سالهایی که مدیرمسئول روزنامه کیهان بود، دیده نمیشود. چه آنکه مقالات تندوتیز و افشای نیمه پنهان روشنفکران، سیاستمداران و هنرمندان در دوره او در کیهان راهاندازی شد تا با تندرویهای بسیار پنجه بر صورت این افراد بکشد.
هنوز فراموش نشده زمانی که او در غوغای جوانی سیر میکرد، چگونه مهندس بازرگان که دو برابر سن او در امر سیاسی کار کرده بود را تمسخر میکرد و وی را تخفیف میداد. با این حال مهدی نصیری در سالهای اخیر به ناگهان مسیر سیاسی خود را از چپ رادیکال انقلابی به راست افراطی و سلطنتطلب تغییر داد و با راهاندازی یک کانال تلگرامی آنچنان مطالب تند و تیزی علیه حاکمیت نوشت که برای کسانی که او را میشناختند، حیرتانگیز بود.
کسانی که کیهان اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ را میخواندند، فراموش نکردند که وی چگونه به یک فیلمساز ایرانی به دلیل تراشیدن ریشهایش خرده گرفت و او را از دایره حزبالله خارج خواند و در گام بعدی مادر آن فیلمساز را صیغهای خواند و با این جمله جنجالی به پا کرد.
اکنون مردی با آن سوابق در رادیکالیسم از این سو افتاده است. او چندی مطالب تند و تیزی را علیه حاکمیت منتشر کرد بیآنکه بازداشت شود. در حالی که دیگران با مطالبی خفیفتر از آنچه نصیری مینوشت، بازداشت و دادگاهی میشدند. حال وی بیهیچ مانعی به خارج از کشور رفته و در گفتگو با بیبیسی، رضا پهلوی را شاهزاده میخواند و او را پیشاپیش بر سریر پادشاهی مینشاند و از جانب کسانی که در دوره سلطنت شکنجه شدند، زندان افتادند و ستم و ظلم دیدند، سخن میگوید و خواهان یک اتحاد نامقدس میشود.
آقای مهدی نصیری «این تذهبون»؟ به کجا چنین شتابان؟ شما آیا نماینده مهندس میرحسین موسوی هستید که از جانب او که سالها در حصر است، سخن میگویید؟ شما آیا نماینده جمهوریخواهان ایرانی هستید و سخنگوی آنها شدهاید؟ تاجزاده اگر قرار بود پیوندی با رضا پهلوی داشته باشد که در ایران نمیماند. از افکار فائزه هاشمی علیه سلطنتطلبان خبر دارید؟ نرگس محمدی چیزی در این خصوص نوشته که شما باور کردید باید چنین پیشنهادی بدهید؟
فردی که شما او را شاهزاده میخوانی، حتی نتوانست یک جمع پنج نفره را برای چند ماه دور هم نگهدارد؟ از کدام اپوزیسیون سخن میگویید؟ همان اپوزیسیون خائنی که کمر به تجزیه ایران و نابودی مردم بسته و هر روزه برای روسای جمهوری آمریکا و کشورهای دیگر نامه فدایت شوم مینویسد که تحریمهای اقتصادی علیه مردم را بیشتر کنند؟
فرض محال که محال نیست، اما آیا با این اتحاد نامیمون، ایران آباد میشود و در مدار توسعه قرار میگیرد؟ آیا مشکلات حل میشود؟ بیتردید شما با خیال خامی که دارید، کشور را به دامن یک خونریزی تمام عیار و جنگ داخلی سوق میدهید بدون اینکه دستاوردش توسعه و آبادانی ایران باشد.
مردم ایران به گواه تاریخ، همیشه از افراطیون لطمه دیدند. افراطیون چه در جایگاه چپ و چه از منظر راست با ناعقلانیگرایی سیاسی، بیشترین ضربات را بر پیکر این کشور زدهاند.
شما نیز اکنون در همان جایگاه نشستهاید و به دلیل اینکه دو دوره در حیات سیاسی جمهوری اسلامی به شدت ذیل رادیکالیسم فعالیت کردهاید، میتوان به قطعیت گفت، پیشنهاد غیرمنطقی شما ناممکن است. زیرا بین جمهوریخواهان و سلطنتطلبان، دریایی از اختلاف تاریخی و نظری وجود دارد که نمیتوان به سادگی از آنها چشم پوشید.
جواد امام، محمد علی ابطحی و محمود صادقی درباره گفتوگوی اخیر مدیرمسوول سابق کیهان با BBC، سخن گفتند
روزنامه اعتماد نیز نوشت: «سوپر حزباللهی دیروز که امروز رویکردهای براندازانه ارائه میکند.» این ترجیعبندی است که از دیروز و پس از مصاحبه مهدی نصیری و ارائه راهبرد از بین بردن فاصله از شاهزاده تا تاجزاده توسط بسیاری از چهرههای سیاسی به گونههای مختلف تکرار شده است. چهرهای که در سالهای ابتدایی انقلاب در دهه ۶۰ همکاری با کیهان را در قم آغاز کرد و بلافاصله پلههای پیشرفت را به سرعت پیمود و در شمایل چهره رادیکال جناح راست و سوپر انقلابی در کیهان، نسخههایی برای سرکوب منتقدان و دگراندیشان مینوشت.
نصیری که در حوزه متعلق به مکتب تفکیک (عدم ورود به حوزه سیاسی) بود در ادامه نهتنها به عرصه سیاسی ورود کرد، بلکه به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران، بیش از اندازه در سیاست غوطهور شد و از گذشتهاش فاصله گرفت.
این، اما همه سرنوشت نصیری نبود؛ کار به جایی رسید که آرام آرام از سالهای انتهایی دهه ۸۰ نوع دیگری از کنشگری را برگزید و منتقد تند تصمیمات نظام شد. مسیری که به شکل و شمایل دیگر، توسط محسن مخملباف و بسیاری دیگر از چهرههای سیاسی بریده هم پیموده شده بود. چهرههایی که فعالیت خود را در عرصه سیاسی با اصرار در تحقق آرمانهای انقلابی آغاز میکنند. اما نهایتا با انکار همان آرمانها به خط پایان کنشگری سیاسی میرسند. مصاحبه نصیری در بیبیسی فارسی، اما در عرصه داخلی بازخوردهایی هم پیدا کرد.
محمود صادقی، چهره اصلاحطلب به این نکته اشاره کرد که: «اساسا بین تاجزاده، به عنوان یک اصلاحطلب دموکراسیخواه مخالف با قدرت متمرکز فردی و شاهزاده به عنوان نماد بازگشت به سلطنت موروثی فردمحور هیچ وجه اشتراکی وجود ندارد. ترسم نرسی به کعبهای اعرابی! کاین ره که تو میروی به ترکستان است...»
محمدعلی ابطحی، فعال سیاسی اصلاحطلب از مهدی نصیری، مدیرمسوول اسبق روزنامه کیهان انتقاد کرد و نوشت: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزباللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است. نه بولتننویسی و اظهارنظرهای تند حزباللهیاش در گذشته توانست ریشه اصلاحطلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزوسیونیاش مورد قبول اپوزوسیونی قرار میگیرد که ۴۰ سال است در تلاش برای براندازی هستند و نیازی به تازهوارد از راه دور آمده ندارند. گفتهاند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش میداند نه شاهزاده میتواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقهمند به همکاری با شاهزاده است. مهندس موسوی، نرگس محمدی، فائزه هاشمی و تاجزاده هم، چون دلسوز این جامعه بودهاند در ایران باقی ماندهاند و در زندان و حصر هستند. بد پوست خربزهای زیر پای آقای نصیری انداختهاند تا تمامش کنند. هم از داخل حاکمیت و هم از خارج و از درون اپوزوسیون.»
با توجه به بازخوردهای موضوع «اعتماد» گفتوگویی را با جواد امام، دبیر کل مجمع ایثارگران برنامهریزی کرد تا درباره بخشی از دیدگاههای مطرح شده در این گفتگو بحث کند. امام با واکاوی گزارههای بنیادین اصلاحات به این نکته اشاره میکند که جمهوری مسیر طبیعی مشروطه ایرانی است و بازگشت دوباره به مشروطه در واقع نوعی عقبگرد محسوب میشود و فایدهای برای ایران نخواهد داشت. امام با واکاوی دیدگاههای چهرههایی، چون تاجزاده، موسوی و خاتمی رویکردهای افراطی چهرههایی مانند نصیری را برخلاف حرکت طبیعی اصلاحات ایرانی میداند.
صحبتهای اخیر مهدی نصیری با بیبیسی بازخوردهایی در فضای عمومی کشور پیدا کرده است. نصیری در این گفتگو با بردن نامهایی، چون تاجزاده، میرحسین موسوی و اصلاحطلبان، دیدگاههایی را مطرح کرده است. درباره این دیدگاهها نظری دارید؟
از آنجا که مهدی نصیری اسامی افرادی مانند مهندس میرحسین موسوی و مصطفی تاجزاده و سایر چهرههای اصلاحطلب را مطرح کرده، لازم است توضیحاتی درباره موضوع داده شود. این افراد مطرح شده، مواضع روشنی دارند و مشخص است سالهای سال در راستای تحقق مفاهیمی، چون آزادی، عدالت، تنشزدایی، شایستهسالاری و... فعالیت میکنند. البته من نماینده این دوستان نیستم، اما تا جایی که میدانم، فردی مانند مصطفی تاجزاده هرگز در مسیری حرکت نکرده است که نصیری ادعا میکند. مسیر اصلاحطلبان و مرزبندیهای آنان هم روشن است؛ مهدی نصیری نه از اصلاحطلبان نمایندگی دارد و نه میتواند از جانب افراد اصلاحطلب صحبت کند. پیشنهاداتی هم که در گفتوگوی اخیر خود طرح کرده، بیشتر در راستای انشقاق و تحتفشار قرار گرفتن جریانات داخلی بوده است نه دستیابی به انسجام. در واقع ایشان به دنبال دعوای جدیدی است. امروز بحثهای مرتبط با براندازی روشن شده به قول سید محمد خاتمی، شرایط امروز کشور به گونهای نیست که از طریق براندازی بتوان مطالبات مردم را محقق کرد. اتفاقا بسیاری از افرادی که نگران ایران و ایرانی هستند، هرگز نسخه براندازی را توصیه نمیکنند. شخصا نمیتوانم شخصیت چهرهای مانند مهدی نصیری را تحلیل کنم و ببینم این اظهارات با چه مبنایی سازگار است. نصیری یک چهره اصولگرای تند و رادیکال است که در رزومه او فعالیت در روزنامه کیهان درج شده است. امروز حسین شریعتمداری وارث دیدگاههایی است که قبلا توسط مهدی نصیریها پایهگذاری شده بود. در عین حال مشخص نیست آیا اظهارات نصیری در راستای یک پروژه تعریف شده، مطرح شده یا پای موارد دیگری در میان است.
چرا اینطور فکر میکنید. در ظاهر یک چهره سیاسی و رسانهای اظهاراتی را درخصوص موضوعی خاص مطرح کرده است، چرا فکر میکنید این رویکردهای مطرح شده، ابهاماتی دارد؟
بسیاری از دوستان اصلاحطلب، فعالان سیاسی و دانشگاهی، نقدهایی مبناییتر، علمیتر و در چارچوب منافع ملی کشور مطرح کردند و با مشکلات عدیدهای روبهرو شدند، اما مهدی نصیری هرگز دچار این مشکلات نشد. این موضوع کمی نیست. چرا در ساختاری که با کوچکترین نقدها برخورد شده، هیچ برخوردی با اظهارات تند نصیری نشده است؟ به نظر میرسد مهدی نصیری امروز قصد دارد، افراد و جریاناتی را علیه اصلاحات تحریک کند. قبل از مهدی نصیری، بسیاری از براندازان بیرون از کشور به بنبست برخورد کردند. اگر قرار به پویش مسیری در ایران باشد، مسیر اصلاحات است و اگر ساختاری قرار باشد این پروژه را پیش ببرد، این جریان اصلاحات است که میتواند این پروژه را راهبردی کند. نصیری ابتدا باید خود را تعریف کرده و تبار سیاسی خود را روشن کند. اگر مهدی نصیری بخواهد جریانی را مخاطب قرار دهد، باید جریان خودبرانداز داخلی و اصولگرایان رادیکال را مخاطب قرار دهد. او نماینده اصولگرایان تندرو و رادیکال کشور است. چه افرادی که برانداز هستند و چه افراد و جریاناتی که با رفتار، عمل و سیاستهایشان کشور را به سمت خودبراندازی سوق میدهند، به افکار و رفتار نصیری نزدیک هستند. مرزبندی اصلاحات کاملا روشن است. ما نگران آینده ایران، مردم، جوانان و زنان این سرزمین هستیم. اینکه ناگهان اصلاحطلبان و پهلوی ناگهان در کنار هم قرار داده شوند و ایدهای با عنوان از تاجزاده تا شاهزاده طرح شود، مشخص نیست از قوطی کدام عطاری بیرون آمده است.
آیا شما هیچوقت با مهدی نصیری صحبتی داشتهاید. از نزدیک او را میشناسید؟
زمانی صحبت محدودی با مهدی نصیری داشتم و ایشان تصور میکرد ممکن است سلطنتطلبان پایگاههای جدی در کشور داشته باشند. من به او پاسخ دادم که قطعا آنچه که بیرونیها ساخته و پرداخته کردهاند، برآمده از اشتباهات جمهوری اسلامی بوده است نه توان طرف مقابل. جمهوری اسلامی هر نقد و اعتراض داخلی را به ناحق به جریانات بیرونی و سلطنتطلبها منتسب کرده و به این شیوه برای آنها ارزش افزوده سیاسی ایجاد کرده است. معترضان داخلی و منتقدان داخلی اساسا نسبت چندانی با براندازان بیرونی ندارند. ضمن اینکه ظرفیتهای بسیاری در خارج از کشور وجود دارند که قلبشان برای ایران میتپد و حاضرند برای اصلاح وضع موجود هزینه دهند. این تصور که مردم ایران علاقه زیادی به تاج و تخت دارند یک توهم است. مردم ایران هزینههای بسیاری برای تحقق جمهوری دادهاند و این انقلاب هم خروجی عملکرد رژیم گذشته بوده است. نادیده گرفتن همه این مسیر و سپردن کشور به دست فرد و جریانی که هیچ عملکرد مثبتی طی ۵ دهه گذشته نداشته است، منطقی نیست. چهرههایی مانند خاتمی، تاجزاده و میرحسین موسوی شخصیتهایی هستند که برای این کشور و آرمانهای مردم هزینه دادهاند. آنچه منافع مردم را تامین میکند، جمهوری، دموکراسی، آزادی، حاکمیت قانون و تنشزدایی است. نمیتوان دوباره منافع و آینده مردم را به خطر انداخت و این آینده را دراختیار فردی سپرد که برای ایران و ایرانی اهمیتی قائل نیست و به دنبال به دست آوردن تاج و تخت خود است.
چه نسبتی میان این اظهارات و تندرویهای داخلی و خالصسازی مشاهده میشود؟
اگر امروز به وضعیت موجود و یکهسالاری موجود، خالصسازی، شکاف میان مردم و دولت و... نقدهای جدی داریم به این معنا نیست که قرار است مسیر سلطنتطلبی را در پیش بگیریم. اصلاحطلبان بدون مردم جایگاهی ندارند. مقولهای که حاکمیت فعلی به آن نیاز دارد، بازگشت به حاکمیت مردم و سنجش مقبولیت جریانات سیاسی در داخل کشور است. اگر اپوزیسیون ایرانی قرار باشد به سمت معامله با افراد و جریانات امتحان پس داده بروند، مقبولیتی در جامعه نخواهند داشت. در جمعبندی میتوان گفت که معلوم نیست صحبتهای مهدی نصیری آیا توسط خودش بیان شده یا پروژهای پشت این فرد است. تا شفافسازی نشود، نمیتوان تحلیل جامعی صورت داد. گذشته نصیریها روشن نیست. مهدی نصیری علیرغم اینکه خود را ذیل مکتب تفکیک تعریف میکند و این دیدگاه اساسا معتقد به مشارکت در حکومت و ورود به آن نبودند به فعالیتهای سیاسی ورود کرده است. آقای نصیری باید توضیح دهد چگونه از دل مکتب تفکیک به سمت فعالیتهای سیاسی و حاکمیتی کشیده شده و نهایتا سر از یک قلمروی برهوت و نامشخص در آورده است. ما هرگز به دنبال ترقی معکوس نبوده و نیستیم. باید همه ظرفیتهای کشور و ظرفیتهای خارج از کشور در یک راستا جمع شوند و برای توسعه و پیشرفت و آزادی ایران به کار برده شوند. مسیری که نصیریها طی میکنند، مشکوک است و بیشتر در راستای انشقاق و دعواهای سیاسی میتوان آن را دستهبندی کرد.
فارغ از اینکه مهدی نصیری کیست و چه گذشتهای دارد و درباره تاجزاده و شاهزاده چه گفته، درباره تجمیع ظرفیتهای جمهوریخواهان و اصلاحطلبان از یکسو و مشروطهخواهان از سوی دیگر صحبت کرده است. از منظر بنیادین آیا تمزیج و ترکیب این دو گفتمان (جمهوریخواهی و مشروطهخواهی) با هم امکانپذیر است؟
گفتمانی که ما در جریان اصلاحات دنبال میکنیم، در ادامه مسیر مشروطهخواهی است. اقتضای شرایط امروز ایران و گزارهای که پاسخ داده است، حاکمیت رای و نظر مردم است. هنوز نسخه مناسبتری ارائه نشده است. آنچه ما از آن دم میزنیم بحث جمهوری است. اگر قرار باشد اشتباهات گذشته دوباره تکرار شود و هزینههایی که ملت ایران از زمان مشروطه تا به امروز پرداختهاند کنار گذاشته شود، نوعی بازگشت به عقب است. همین امروز افراد و جریاناتی در داخل کشور حضور دارند که دانش و تجربه لازم برای اداره کشور دارند، تصور اینکه همه این تجربهها نادیده گرفته شده و استارت بازگشت به گذشته شود، اشتباه است. اقتضای امروز کشور نظام جمهوری است که مورد نظر اکثریت باشد. جمهوری هم به معنای رای و نظر اکثریت و حاکمیت قانون است. یکی از اشتباهات تحلیلی آن است که اشتباهات نظام جمهوری اسلامی با اشتباهات رژیم گذشته قیاس میشود درحالی که اگر اشتباهات رژیم گذشته نبود، اتفاقات سال ۵۷ رخ نمیداد و این همه هزینه متوجه کشور نمیشد. وقتی این همه هزینه برای حاکمیت مردم و قانون صورت گرفته باید تلاش کرد این ایده و آرمان محقق شود نه اینکه اشتباهات گذشته دوباره تکرار شود.
برخی معتقدند مهدی نصیریها از اصرار مطلق به انکار مطلق رسیدهاند. یعنی چهرههای تندرویی که در ادامه نوع متفاوتی از تندروی را تجربه میکنند. نظر شما چیست؟
اساسا تندروی و رادیکالیسم با جریان راست عجین است. تکلیف اصلاحطلبی با تندروی مشخص است، اساس اصلاحطلبی با میانهروی و خردورزی همراه است. روزی و روزگاری، نصیریها روبهروی مطالبات مردم ایستادند و تندروی کردند، امروز هم بدون اینکه نمایندگی از مردم داشته باشد درباره آنها صحبت کرده و راهکارهای مسالهساز ارائه میدهد. من شناخت دقیقی از مهدی نصیری ندارم، بنابراین اظهارنظری هم درباره ایشان ندارم، اما برایم قابل فهم نیست، مدیر مسوول سابق کیهان به جای نقد گذشته خود و جریانی که به آن تعلق داشت، به سمت تخریب و انشقاق و دادن نسبتهای ناروا به جریانات مختلف است. معتقدم خوب بود، نصیری این پیشنهاد را در ایران مطرح میکرد و دیدگاه فعالان سیاسی و مردمی را دریافت میکرد. میرحسین موسوی هر حرفی که زده و هر دیدگاهی را مطرح کرده در راستای مطالبات مردم بوده است. همواره هم بر حاکمیت قانون و اکثریت تاکید داشته، نمیتوان از جانب مردم صحبتی کرد که به جای انسجام، انشقاق میآفریند. ایشان در داخل باید به فکر انسجام نیروهای داخلی بودند نه در خارج. معتقدم که مخاطب ایشان هم براندازها و خودبراندازها هستند. ایشان باید از خاستگاه اصلی خود که خودبراندازهای داخلی و براندازهای خارجی است، صحبت کنند نه از جانب اصلاحطلبان. اصلاحطلبان با برانداز و خودبرانداز فاصله دارند و معتقدند باید به فکر حاکمیت اکثریت بود.