اصلاح طلبان به آمریکا چراغ سبز نشان دادند تا مذاکرات جلیلی متوقف شود/ هیچ اصولگرایی موافق مذاکره با آمریکا نیست
تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۲۵۸۹۷۱
رویداد۲۴ زینب غبیشاوی: بحث مذاکرات هستهای، اکنون بیش از هر زمان دیگری داغ است. دولت روحانی با پیروزی جو بایدن به دنبال بازگشت به میز دیپلماسی و احیای برجام است و از سوی دیگر، اصولگرایان انتخابات ۱۴۰۰ را فرصتی برای سپردن فرمان مذاکره با آمریکا به دست یک رئیسجمهور جوان انقلابی اصولگرا میدانند. این در حالی است که زمزمههایی از طرح برجام پلاس، به معنای مذاکراتی فراتر از موضوع برنامه هستهای ایران شامل برنامه موشکی و رفتار منطقهای ایران از سوی اروپا به گوش میرسد و در طرف مقابل تصویب و ابلاغ طرح رفع تحریمها در مجلس ایران، همگی گره بازگشت به برجام را کور کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیشتر بخوانید: اصلاحطلبان سمت گزینه اجارهای نروند/ خاتمی نامزد شود میزان مشارکت رکورد میزند
حمیدرضا ترقی فعال سیاسی اصولگرا و عضو حزب موتلفه در گفتوگو با رویداد۲۴ گفت: در هر دورهای از انتقال قدرت، ما متغیرهای خارجی بسیاری داریم که در فرآیند انتخابات و نحوه انتخاب مردم تاثیر گذار است. این متغیرها به طور طبیعی هم در عرصه سیاسی و هم در عرصه اقتصادی و هم فرهنگی و اجتماعی وجود دارند. امروز ما در چند جبهه و در چند عرصه مشکلات متعددی داریم که چالشهایی را برای مردم و دولت ایجاد کرده است. این چالشها به طور طبیعی مردم را به سمت گزینههایی سوق میدهد که میتواند جامعه و کشور را از این چالشها عبور دهد، بنابراین طبیعی است که انتخابات پیش رو نه تنها از اهمیت ویژهای برخوردار است، بلکه تنها فرصت برای مردم است که بتوانند با یک انتخاب درست و صحیح، بستر خروج از این چالشها را فراهم کنند.
وی ادامه داد: طبیعی است مردم در شرایط کنونی به دلیل اینکه بسیاری از وعدههای دولت عملی نشده و فشار بالای اقتصادی به آنها وارد شده است و در عرصههای فرهنگی و اجتماعی موردی که بتوانند به آن دل ببندند وجود ندارد، لذا میزان مشارکت در شرایط فعلی پایین خواهد بود. یقینا تا زمان انتخابات، صداوسیما و برخی از مجموعهها میتوانند در راستای امیدآفرینی ایفای نقش کنند. اما به طور طبیعی این شرایط در نوع نگاه و انتخاب مردم تاثیر خواهد گذاشت.
ترقی یاد آور شد: مردم به هرحال یک جریان سیاسی را که قدرت را در دست دارد و مسئولیت اجرایی دارد را آزمایش کردند و بیش از ۷ سال معطل برجام و مذاکره ماندند و دستاوردی هم به دست نیاورند لذا گرایش مردم به سمت جریان و اشخاصی خواهد بود که بتوانند با کارامدی و شجاعت و همت بیشتر در جهت ایجاد دولت مطلوب و مقتدر خواهد بود.
مردم در انتخابات انتخابات ۱۴۰۰ مدیری مقتدر میخواهنداین فعال سیاسی با بیان اینکه شعار اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمامه ماجرا توسط عده قلیلی از افراد سر داده میشود، تصریح کرد: افرادی که این شعارها را مطرح میکنند عده کمی هستند و حتی نیم درصد را هم تشکیل نمیدهند و اکثریت جامعه دارای طیف سیاسی و بصیرت هستند. طبیعتا برای مردم روشن است جریانی تحت عنوان اصولگرایی که به آرمانهای امام پایبند است توانسته در طول این سالها به صورت محدود مانند دولت نهم مسئولیت را به خوبی برعهده بگیرند. دولت نهم توانست رکوردهایی را به لحاظ رشد و توسعه در کشور پدید آوردد و این رکوردها توسط هیچ دولتی تاکنون شکسته نشده است و اکنون اگر از مردم بپرسید، همچنان دوره نهم را یک دوره موفق نه به لحاظ شخصیتی بلکه به لحاظ مدیریتی میدانند. مردم مدیری میخواهند که به لحاظ سیاسی، بین المللی و اقتصادی بتواند اقتدار داشته باشد.
اصولگرایان به دنبال ایجاد دولت مد نظر رهبری باشندوی با اشاره به برنامه اصولگرایان برای انتخابات ۱۴۰۰ گفت: ایجاد یک دولت انقلابی و حزب الهی و جوان، جز با وحدت و انسجام تحققپذیر نیست و یقینا این حرکتی که اصولگرایان در راستای ایجاد یک ائتلاف وسیع آغاز کردهاند، آنها را به سمت گزینه واحدی سوق میدهد؛ گزینهای که میتواند به آنها اطمینان دهد به اهداف مورد نظر میرسند. از همین رو برنامههای خود را آغاز کردهاند و سعی میکنند با برنامه ریزی پیش بروند. اصولگرایان از همین مجلس یازدهم کار را شروع کرده اند؛ هم از جهت تقویت نظارت و هم از جهت شناسایی مشکلات و چاره اندیشی برای آنها.
ترقی ادامه داد: هدف ایجاد یک دولت جوان انقلابی و حزب الهی است. ائتلاف با جریانهایی که به دنبال چنین دولتی نیستند و دولتی محافظه کار میخواهند، قطعا اهداف اصولگرایان را محقق نخواهد کرد و با شکست روبه رو خواهند شد و فکر میکنم در این مرحله حتما باید اصولگرایان مسیر خود را شفاف کنند و به دنبال ایجاد دولت مد نظر رهبری باشند.
تکرار روسای جمهور قبلی مفید نیست
این فعال سیاسی با اشاره به حضور افرادی مانند لاریجانی و احمدی نژاد در انتخابات ۱۴۰۰ گفت: تاکنون در خصوص مصداقها نفیا و اثباتا هیچ صحبتی نشده است و طبیعتا نظر جریان را نمیتوان گفت. اما آن چیزی که مسلم است، این است که تکرار روسای جمهور قبلی نه مفید است و نه مصلحت. اگر فردی به طور جامع و کامل مورد حمایت جریان رقیب اصولگرا باشد، نمیتواند مورد قبول یا حمایت باشد؛ لذا باید مرز نامزدها با جریان لیبرال و اصلاح طلبان مشخص باشد.
هیچ اصولگرایی موافق مذاکره ایران و آمریکا نیستترقی با بیان اینکه اصولگرایان عمدتا با مذاکره با آمریکا مخالف هستند، تصریح کرد: اصولگرایان تجربه تلخ و شکست خورده گذشته را به هیچ عنوان تکرار و باور ندارند. اینکه اصولگرایان منتظرند تا دولت را به دست بگیرند و با آمریکا گفتگو و توافق کنند تلقینهای اصلاح طلبان است تا توافق و مذاکرهای که در دوره خودشان صورت گرفت را توجیه کنند. از همین رو هیچ اصولگرایی را نمیشناسم که با مذاکره با آمریکا موافق باشد. یقینا فرمان مذاکره با آمریکا در دست رهبری است و ایشان هستند که تعیین میکنند با چه دولتی میتوان مذاکره کرد و با چه دولتی نمیتوان مذاکره کرد و تبعیت اصولگرایان از رهبری هم یک تبعیت حساب شده و دقیق است.
چراغ سبز اصلاح طلبان، مذاکرات جلیلی را بیثمر کرد
ترقی با حمایت از جلیلی و مذاکرات دوره او گفت: در آن دوره هیچ امتیاز ویژهای به آمریکا ندادیم و تحریمها به طور طبیعی به عنوان یک استراتژی از سوی طرف مقابل دنبال میشد. در اواخر دوره مذاکرات در دوران جلیلی طرف مقابل در حال تسلیم شدن بود و میخواستند خواستههای ما را بپذیرند، اما چراغ سبزی که از سوی برخی از اصلاح طلبان در داخل کشور دریافت کردند، موجب توقف آن مذاکرات شد و اگر آن مذاکرات ادامهدار میشد ما میتوانسیم هم امتیازهای لازم را دریافت کنیم هم فناوری هستهای خود را ادامه دهیم.
لینک کوتاه: کپی در کلیپ بورد کپی لینک خبر های مرتبطمنبع: رویداد24
کلیدواژه: رویداد24 حمیدرضا ترقی انتخابات 1400 انتخابات 1400
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۲۵۸۹۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آینده برجام / توافقی صورت می گیرد؟
مهرداد حجتی -روزنامه اعتماد-این روزها در رادیو و تلویزیون تبلیغاتی پخش میشود با این مضمون که امسال در «فلان مکان» هر کالایی را میتوان به قیمت پارسال خریداری کرد! و این لابد بهترین تبلیغ برای آن مجموعه است که کالاهای خانگی را عرضه میکند. سالها دورانی که قیمتها برای مدتی طولانی ثابت و بدون افزایش میماند، گذشته است و مردم همچون خاطرهای محو از آن یاد میکنند. افزایش قیمتها مدتهاست که تبدیل به یک روال شده است و این آرزوی مردمی که انتظار یک دوره باثبات و آرام را سالهاست میکشند به انتظاری دور از دسترس تبدیل کرده است. آرزویی نزدیک به محال! شاید شما هم در تاکسی، مترو یا اتوبوس از دهان این و آن شنیده باشید که دوران باثباتی را به یاد میآورند که در آن سالها «خودکار بیک»، پنج ریال بود و یک ریال هم به تنهایی دارای ارزش بود و میشد با آن کالایی همچون پاککن، مدادتراش یا مداد خرید! بلیت اتوبوس شهری از میدان راهآهن تا سرپل تجریش، دو ریال بود در صورت استفاده از تاکسی، باقیمانده سکه ده ریالی به شما با سکه خردتر بازگردانده میشد! در آن روزگار کسی هرگز تصور نمیکرد که روزگاری خواهد آمد که به یک میلیارد تومان گفته شود؛ یک تومان! چون واقعا ۱۰ ریال یک تومان بود. همان ارزش واقعیاش که میشد با آن اقلامی خریداری کرد! آن روزها هیچ کس تصور نمیکرد، روزی بانک مرکزی، اسکناس صد هزار یا پانصد هزار تومانی هم عرضه کند! به همان اندازه که پیشبینی روزگاری، چون امروز در چند دهه بعد محال بود، حالا دستیابی به دورانی با ثبات، چون آن روز هم محال و دور از دسترس به نظر میرسد. آرزوی بازگشت به دوران ثبات! سعید حجاریان به وضعیتی، چون امروز، «وضعیت ابنُرمال» میگوید، وضعیتی در تقابل با «وضعیت نرمال». به تعبیری «وضعیت استثنا» در برابر «وضعیت عادی». او سال ۹۲، طی گفتاری، موضوع «نرمالسازی» را مطرح کرد و آن را پروژه مطلوب دولت تازه بر سر کار آمده «حسن روحانی» تلقی کرد. پروژهای که قرار بود دولت روحانی، به موازات تلاشهای داخلی، با تلاشهای دیپلماتیک به آن برسد. حجاریان «پروژه دموکراسیخواهی» را منوط به «نرمالسازی» کشور دانسته بود. اتفاقی که به دلیل کارشکنیهای مداوم و مانعتراشیهای مکرر در داخل و روی کار آمدن دولت «ترامپ» در امریکا رخ نداد تا اینچنین یک فرصت تاریخی برای بهبود وضعیت از دست برود. منظور از رسیدن به «وضعیت نرمال»، عادی شدن همه چیز در همه عرصهها از جمله «اقتصاد» بود. به عبارتی «رسیدن به یک ثبات» در «وضعیت اقتصادی». در چنین وضعیتی - وضعیت نرمال - هیچ شهروندی نگران فردای خود نیست. بیم از دست دادن «اندوخته مالی» یا کم ارزش شدن سرمایه، وضعیت روانی جامعه را در هم نمیریزد و آرامش جامعه را به هم نمیزند. در وضعیت نرمال، قیمت کالاها برای مدت طولانی - سالها - ثابت میماند و هیچ شهروندی نگران، افزایش قیمتها نیست، چون ریال یا تومانی که در جیب دارد، ارزشش ثابت میماند و مدام دچار افت یا نوسان نمیشود. در مقابل چنین وضعیتی، «وضعیت ابنرمال» یا «استثنا»، شرایط اقتصادی را در هم میریزد و دچار بیثباتی میکند. به همین خاطر هم، هر آینه بیم از دست رفتن «اندوخته مالی» یا کم ارزش شدن سرمایه وجود دارد و همین عرصه اقتصادی را آشفته و دچار بیثباتی میکند. در «وضعیت نرمال» امکان جذب سرمایه و سرمایهگذاری وجود دارد. اما در «وضعیت ابنرمال» نه تنها این امکان از دست میرود که حتی منجر به فرار سرمایه هم میشود. اتفاقی که بلافاصله پس از توقف «برجام» در پی خروج «ترامپ» از آن رخ داد. آن اتفاق، برنامههای حسن روحانی را در هم ریخت و او را در داخل با بحرانهایی روبهرو کرد. در چنین شرایطی مخالفان او که در حقیقت «مخالفان برجام» و «پروژه نرمالسازی» بودند، با حمایت بخشهایی در حاکمیت، دست بالا را پیدا کردند. این فرصت که بتوانند فشار خود را با در اختیارگیری تریبونهایی بیشتر کنند. همان گروه که بارها به «جواد ظریف» و تیم مذاکرهکننده، تاخته بود و پس از توافق ایران با ۱+۵، کمیسیونی ویژه برای بررسی آن دستاورد، یعنی «برجام» تشکیل داده بود! حالا، اما آن گروه با خروج یک طرفه ترامپ از برجام، گویا به خواسته قلبی خود رسیده بود، چون فردای آن شادمانه در صحن علنی، با هیاهوی فراوان «برجام» را آتش زده بود! هر چند اقدامی نمادین، اما از منظر دولت، اقدامی مخرب تلقی شده بود. به سخره گرفتن تلاش دستگاه دیپلماسی کشور که توانسته بود کشور را پس از سالها از زیر تحریمهای فلجکننده خارج کند و چشماندازی امیدوارکننده پدید آورد چندان سنجیده به نظر نرسیده بود. هر چه بود در عرصه اقتصادی، کشور به آرامش رسیده بود و کشورهای بزرگ، داوطلب سرمایهگذاری در ایران شده بودند، چون وضع به سرعت به سوی عادی شدن و ثبات پیش رفته بود. «عبدالله رمضانزاده» از دولتمردان دولت اصلاحات، سال ۹۲، از پروژه «آواربرداری» سخن به میان آورده بود. او گفته بود، پس از هشت سال، آنچه از دولت پیشین -احمدینژاد- برجا مانده است، «انبوهی ویرانی» است که باید توسط دولت بعد، ابتدا آواربرداری و سپس بازسازی صورت گیرد. پروژهای که بر عهده حسن روحانی و دولتش نهاده شده بود و او نه تنها باید به سرعت خرابیهای گذشته را جبران میکرد که ضمن آن باید به بازسازی هم توجه نشان میداد. آن هم با خزانهای که خالی شده بود و بدهی انبوهی که باقی مانده بود. روزی که احمدینژاد بر سر کار آمده بود، «خاتمی» خزانهای پر پول و صندوق ذخیره ارزی انباشتهای را برای او باقی گذاشته بود. اما «پولپخشی»های مداوم و بیحساب کتاب احمدینژاد که گاه با «گونی» پولها را در سفرهای استانی جابهجا میکرد، نه تنها آن اندوخته را بر باد داده بود که حتی درآمد هنگفت حاصل از فروش نفت - بالغ بر ۷۰۰ میلیارد دلار- را هم نابود کرده بود! رقمی که هیچگاه توسط هیچ نهادی بررسی نشد و رییس دولت وقت بابتش هیچگاه بازخواست نشد!
آنها که خواستار توقف برجام و حتی خروج از آن بودند، در حقیقت در صف نوبت دولت بعد ایستاده بودند. مرور اعضای کمیسیون بررسی «برجام» میتوانست تصویری از دولت، مجلس و فردای سیاسی کشور را پس از دولت روحانی به دست دهد:
نقویحسینی نماینده ورامین (اصولگرایان رهروان ولایت)، اسماعیل کوثری نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، محمدحسن ابوترابیفرد نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، کارخانهای نماینده همدان (اصولگرایان رهروان ولایت)، حسین نجابت، نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، زاهدی نماینده کرمان (اصولگرایان رهروان ولایت)، علیرضازاکانی نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، مهرداد بذرپاش نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، علاءالدین بروجردی نماینده بروجرد (اصولگرایان رهروان ولایت و رییس کمیسیون امنیت ملی)، سیدمحمود نبویان نماینده تهران (اصولگرایان جبهه پایداری)، حقیقتپور نماینده اردبیل (اصولگرایان رهروان ولایت)، منصوریآرانی نماینده آران و بیدگل (اصولگرایان رهروان ولایت)، وحید احمدی نماینده کنگاور (اصولگرایان رهروان ولایت)، مسعود پزشکیان نماینده تبریز (اصلاحطلب) و تاجگردون نماینده گچساران (اصلاحطلب). در میان آن همه اصولگرا فقط دو تن اصلاحطلب بودند. تقریبا تصویری بینقص از آنچه در پیش رو بود.
حجاریان درباره دوپارگی سیاسی در فردای «برجام» گفته بود؛ کشور به دو گروه، «برجامیها» و «نابرجامیها» تقسیم خواهد شد. «برجامیها» که خواهان گفتگو و عادیسازی روابط با جهانند و به خروج از انزوای کشور و عادی شدن اوضاع میاندیشند و «نابرجامیها» که اساسا از بیخ و بن با هر نوع گفتگو و تعامل با جهان، خصوصا غرب مشکل دارند و همواره از تحریمها استقبال میکنند. شاید به این دلیل که در «وضعیت ابنرمال»، آنها دست بالا را پیدا میکنند. «وضعیت ابنرمال» راه را برای هر نوع شفافسازی میبندد. مراودات اقتصادی - تجارت - امری سیاسی و امنیتی میشود که باید در لایههایی پنهان تصمیمگیری شود. دالانهایی پنهان برای افرادی خاص گشوده میشود و تجارتی نهان شکل میگیرد که از چشم ناظران پنهان میماند. امتیازهایی در همان لایهها تقسیم شده و پول و ارز به ابزاری برای معادلات سیاسی بدل میشود. در چنین وضعیتی است که مسائلی همچون «چای دبش» هم رخ میکند. در شرایطی که کشور از همه سو تحریم و ارتباط نظام بانکی کشور با نظام بانکی جهان - به دلیل نپیوستن به FATF - قطع است، افرادی خاص دست بالا را در اقتصاد کشور پیدا میکنند که توانایی دور زدن تحریمها و معامله در پشت درهای بسته را دارند. اتفاقی که قرار بود پس از دوران حسن روحانی رخ دهد و کشور به سرعت وارد دالانی از حوادث شود که تا پیش از آن هرگز تجربه نکرده بود. برگزاری دو انتخابات، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲ بدون حضور کاندیداهای شاخص اصلاحطلب، عرصه را یکدست در اختیار همان گروهی قرار داد که از همان ابتدا با «برجام» مساله داشت. دولتی بر سر کار آمده بود که هیچ برنامه اقتصادی مدوّنی در دست نداشت، برخلاف ادعای «برنامه هفت هزار صفحهای» که در دوران کاندیداتوری در تلویزیون گفته بود، دست رییسی از هر برنامهای کاملا خالی بود! انسداد مذاکرات پس از مدتی تلاش نافرجام در جهت احیای برجام، هر چشمانداز احتمالی را از بین برده بود. شعار «نگاه به داخل» که هیچ «پِلنی» در پیوست نداشت، وضع را پیچیدهتر و دولت «نوانقلابی» رییسی را وادار به پروپکانی کرده بود. اتفاقی که پیشتر احمدینژاد هم تجربه کرده بود. حالا با گذشت نزدیک به سه سال از روی کار آمدن دولت رییسی، نه تنها وضعیت به حالت عادی بازنگشته، بلکه وضع به مراتب غیرعادیتر هم شده است. به عبارتی «وضعیت ابنرمال» تعمیق و «وضعیت نرمال» کاملا از دسترس دور شده است. حالا صعود سرسامآور قیمتها، با جهش بیسابقه دلار، همان شعار «نگاه به داخل» را هم با ابهام مواجه کرده است. تا چند ماه دیگر، ابراهیم رییسی وارد سال پایانی دوره چهار سالهاش خواهد شد بیآنکه توانسته باشد دستاورد قابل ملاحظهای به دست آورده باشد. دولتی که با شعار تک رقمی کردن تورم بر سر کار آمده بود، حالا به تورمی افسارگسیخته رسیده است. بهرغم همه آمارهایی که ارایه میشود، سفره خالی مردم و ریزش طبقه متوسط به طبقه فرودست حاصل همان انزوای «نخبگان» یا «قشر الیت» به بهانه «جوانسازی» دولت است که با آزمون و خطا امور کشور را پیش میبرد!
تبلیغ از بلندگوی رسمی - صدا وسیما - برای خرید کالاهای خانگی به قیمت سال قبل، به نظر حالا یک دستاورد است! البته دستاوردی از جنس «استثنا» برای جماعتی «استثنا!» جماعتی برخوردار از حمایت که میتوانند از این «وضعیت استثنا» نهایت بهره را ببرند بیآنکه گروهی رقیب کسب و کارشان را تهدید کند! پدیداری چنین «استثناهایی» نه تنها موجب افتخار نیست، بلکه موجب تاسف هم هست. توزیع رانت، دستاورد نیست، بلکه نشانه نوعی معلولیت در نظام مدیریت است. معلولیتی برآمده از همان «وضعیت ابنرمال» که دولت چارهای برای آن در دست ندارد. شاید به این دلیل که خود برآمده از همان «وضعیت استثنا» است.