Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-05-01@11:48:18 GMT

ماجرای حضور همزمان چهار برادر در کربلای۵

تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۲۶۲۸۵۰

ماجرای حضور همزمان چهار برادر در کربلای۵

جنگ تحمیلی عراق علیه ایران با همه فراز و فرودهایی که داشته است، جلوه گاه پدیده های بکری بود که نباید سرسری از کنار آنها گذشت. یکی از این پدیده های شگفت انگیز حضور چهار برادر در جبهه و عملیات بوده است، عملیاتی که مادرش دو فرزند پزشک خود را به خدا بخشید.

خانواده شهیدان «نوعی اقدم» در اردبیل یکی از همین پدیده ها جنگ هستند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

جانباز رحیم نوعی‌اقدم  با اشاره به عملیات «کربلای۵» و حضور همزمان چهار برادر خود در این عملیات روایت می کند: ما در عملیات «کربلای۵»، چهار برادر بودیم، سلیم، سلمان، سلیمان و من. دو روز به شروع عملیات پدرم از اردبیل تلفن زد و به سلیمان گفت: «شما چهار نفر از خانۀ ما در عملیات هستید و من طاقت چهار نفر را ندارم. سلیم و سلمان را هر طور هست بفرست بیایند.»

سلیم دانشجوی پزشکی در دانشگاه تهران بود و سلمان دانشجوی پزشکی در مشهد. موضوع را به آن‌ها گفتیم و گفتیم شما دو نفر دانشجوی پزشکی هستید. بابا هم خواسته که به اردبیل برگردید.

گفتند: «ما دوست داریم با شهادتمان پزشک روح مردم شویم.» اصرار کردیم. سلیم گفت: «یک‌شب به من مهلت بدهید.» فرمانده گردان بودم و برادرانم در چادر ما خوابیده بودند، نیمه‌شب دیدم در خواب دست‌وپا می‌زند و گریه می‌کند، از خواب بلند شد و گفت: «خواب دیدم می‌خواهم شهید شوم و شما نمی‌گذارید.»

فردای آن روز دنبالش می‌گشتم، دیدم شاد و خندان و رقصان رقصان می‌آیند. آن‌ها برای عبادت شبانه‌شان قبر درست کرده بودند، به من که رسید گفت: «مزدم را گرفتم در این عملیات شهید خواهم شد. سلمان هم فردایش خبر شهید شدنش را داد، آن‌ها یک وصیت‌نامه مشترک نوشتند. گفتم اگر یک نفر از شما شهید شد، چگونه از وصیت‌نامه مشترک استفاده شود. گفتند خاطرت جمع باشد.

وقتی عملیات اعلام شد، تصور خداحافظی چهار برادر که دو نفرشان مطمئن از شهادت خودشان بودند چه سخت بود. قدری که پیش رفتیم، در یک مرحله از استراحت دیدم که سلیم برای بچه‌ها روضه حضرت علی‌اکبر را می‌خواند و بچه‌ها هم در حالت سجده می‌گریند. گفتم دیر می‌شود و باید برویم. سلیم و سپس سلمان قمقمه آبشان را خالی کردند و گفتند: می‌خواهیم تشنه به شهادت برسیم، به اعتراض من هم توجه نکردند.

به هر جهت جلو رفتیم و خط را شکستیم، قدری که گذشت برادرم سلمان که فرمانده و معاون گروهانش به شهادت رسیده بودند، با بی‌سیم تماس گرفت و گفت: «مژده بده که برادر شهید شدی.» رفتم سراغش. درحالی‌که می‌خواندم: «گلی گم‌کرده‌ام، می‌جویم او را ...» به او که رسیدم لبم را روی لبش گذاشتم و سخت بوسیدمش. دردی به ستون فقراتم افتاد که هنوز آن درد با من است.

عملیات سخت در جریان بود و کار در یک قسمت سخت شده بود. به آن قسمت رفتم. دیدم سلمان با آنکه اولین اعزامش بود، تیربار گرفته بود و آتش می‌ریخت. به او گفتم: «در این سنگر بشین و آتش بریز تا من بتوانم جلو بروم و وضع را ببینم. او به‌شدت آتش می‌ریخت. قدری که جلو رفتم یک‌باره با برخورد گلوله توپ تانک به سنگر سلمان به هوا پرتاب شد و به زمین خورد. رفتم سراغش. مثل گنجشکی که به ماشین می‌خورد، دست‌ و پا می‌زد و جانش بالا نمی‌آمد. آن‌قدر صحنه دردناک بود که شهادتش را از خدا خواستم. کمی از حالت کما بیرون آمد و گفت: «به امام سلام برسانید و بگویید تا آخرین‌نفس ایستادیم.»

کمی بعد من هم مجروح شدم. من را به بیمارستانی در شیراز بردند. پدرم تلفن کرده بود برای دفن شهیدانمان به اردبیل بروم. رویم نمی‌شد به اردبیل بروم و حالم خوب نبود، ولی برادرم گفت: «بابا گفته تا رحیم نیاید، شهدایمان را دفن نمی‌کنیم.» به اردبیل رفتم و وارد حیاط شدم، رویم نمی‌شد وارد خانه شوم کمی درنگ کردم یک‌باره مادرم سرش را از پنجره بیرون آورد و گفت: «شب عملیات خوابم نمی‌برد.» آمدم توی حیاط و روبه‌قبله گفتم: «خدایا رحیم زن دارد؛ سلیم و سلیمان را به تو بخشیدم.»

ایسنا/

 

 

منبع: ایران آنلاین

کلیدواژه: چهار برادر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۲۶۲۸۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

واکنش بانک مرکزی به اظهارات میرسلیم/ عقل سلیم چه می‌گوید؟

آفتاب‌‌نیوز :

در روز‌های اخیر و همزمان با کاهش نوسانات ارزی و تخلیه هیجانات کاذب از بازار، برخی نمایندگان در اظهارنظر‌هایی عجیب سعی در تخریب ارزش پول ملی کشورمان دارند.

البته که انتقاداتی به افزایش قیمت ارز و کاهش ارزش پول ملی وارد است، ولی نباید فراموش کرد که آنچه در هفته‌های اخیر موجب افزایش قیمت ارز شد، تشدید تنش‌های سیاسی در منطقه بود و با آرام شدن فضا از شدت نوسانات ارزی هم کاسته شد.

مصطفی میرسلیم نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «وزیر امور اقتصادی و دارایی و رئیس‌کل بانک مرکزی، اگر نمی‌توانند ارزش پول ملی را حفظ کنند، امضایشان را از روی اسکناس‌ها بردارند، چون با کاغذ پاره فرقی ندارد.»

قمری‌وفا مدیر روابط عمومی بانک مرکزی در واکنش به اظهارات اخیر میرسلیم گفت: عقل سلیم حکم می‌کند انسان قبل از گفتار و نوشتار، کمی فکر کند!

منبع: خبرگزاری تسنیم

دیگر خبرها

  • ۲ شهید گمنام در آستان مقدس مسجد جمکران آرام می‌گیرند
  • دیدار جمعی از معلمان سراسر ایران با رهبر انقلاب تا دقایقی دیگر
  • برگزاری بیش از ۲۰۰ برنامه با حضور دو کاروان خدام رضوی همزمان با دهه کرامت
  • پخش مستند «مسئله حجاب» همزمان با سالگرد شهادت شهید مطهری
  • دلنوشته فرمانده اسبق سپاه امیرالمومنین (ع) همزمان با تفحص پیکر شهید «محمدشفیع فیضی‌زاده»
  • واکنش بانک مرکزی به اظهارات میرسلیم/ عقل سلیم چه می‌گوید؟
  • تصادف وانت نیسان و پژو ۴۰۵، جان چهار نفر را گرفت
  • تشکر خانواده شهید الداغی از وحید شمسایی
  • مادرم با هدیه وحید شمسایی روحیه گرفت
  • عملیات چهار ساعته نجات برای فرد گرفتار در ارتفاعات ریگ