داستان ایرانشناسی سختکوش
تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۳۱۹۵۰۱
منوچهر طیاب یکی از با سابقه ترین فیلمسازان مستند ماست که تقریبا در تمامی ساخته هایش به نوعی نگاه به زیست ایرانی از گذشته های دور تا کنون جلوه گری می کند . آثاری که او ساخت سهم عمده ای در شناساندن و معرفی گوشه هاو زوایای ناپیدای فرهنگ و هنر و جغرافیای ایران دارد. اواین نگاه ویژه را از همان اولین ساخته هایش مثل "سفال" و "ریتم "تا آثار اخیرش حفظ کرد حفظ این "راکورد" در ۹۰ مستند ، بیش از پنج دهه طول کشید که خود یک رکورد ستودنی محسوب می شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خودش دراین باره مشخصه فیلمهایش گفته است:" "من اعتقادی به سینمای داستانی ایران ندارم . به هر حال ما دارای یک سابقه و فرهنگ کهن هستیم و گنجینه ای را در اختیار داریم که دیگران ندارند. امروز جهان تشنه آشنایی است و این دهکده کوچک جهانی واقعیت دارد و در خارج از ایران می بینیم که چقدر به ایران علاقه مندند . سینما و تلویزیون زبانی جهانی اند و سینما زبان خاص خود را پیدا کرده و در واقع انسان به زبان مشترکی دست یافته که زبان تصویر است . ماجرای فرهنگ جریانی یک سویه نیست ،مثل سنگ نیست بلکه مثل آب است ، سیال است و جاری و تنها رابطه صحیح بادیگران رابطه فرهنگی است ".
همین نگاه بود که فیلمهایش را کاملا خاص کرده بود . نگاه جستجوگر، ذهن پویا ، و خستگی ناپذیری ذاتی اش از او فیلمسازی ساخته بود که یکسره به دنبال "کمتر دیده ها" و "کمتر گفته شده ها" می رفت و اینها چیزهایی نبود که در سینمای داستان گو، مفرح، سطحی نگر ، پرهیاهو و بی دغدغه جاری "این سالها" و "آن سالها" بشود آنها را یافت. اینها دلایل محکمی بود که فیلمساز ما را بر آن داشت راه خودش را برود و اسیر سینمایی که در همه جا دیده می شد ، نشود. غلبه براین وسوسه حقیقتا از یک اراده آهنین و البته یک ذهن هوشمند بر می آمد که طیاب نشان داد هر دو را دارا بود . نگاه او به فیلم مستند مانند یک برگه از سندی بود که قرار بود در پرونده تاریخ بایگانی شود. بنابراین برایش مهم بود که این سند به بهترین شکل ممکن " ثبت " شود. معتقد بود ثبت سند و حفظ آن در زمانه ای که همه چیزبه ناچار زیرچرخ دنده های "تحول" و "تغییر"در حال خرد شدن و ازمیان رفتن است ، راهکاری برای بقای آن در حافظه تاریخی است. یک " امکان " و" روزنه" برای رفتن به گذشته ای که شتاب آلود و پر دریغ در حال محو شدن و از دست رفتن است ، طیاب معتقد بود این موقعیت خاص و یگانه را می توان با شعبده فیلم مستند نامیرا کرد همچنان که بسیاری از فرهنگهای از یاد رفته را در آثارش مانا کرد.
همین استواری وسماجت در ادامه راه بود که باعث می شد دیگران نگاه ستایش آمیزی به او داشته باشند. یار قدیمی اش، خسرو سینایی در مراسم بزرگداشتش به این خصلت طیاب اشاره کرده وگفته بود : طیاب سابقه سینماییاش بسیار بیشتر از من بود و ۵۰ سال طول کشید تا من خودم را قانع کردم سینما جز یک ابزار نیست و این ابزار را هر کسی با ذهنیت خود از آن بهره می گیرد. کسی دوست دارد آرتیست شود، کسی دوست دارد جنجال به راه بیندازد و کسی هم دوست دارد آن را در خدمت ارتقای فرهنگ جامعه به خدمت بگیرد، طیاب اینگونه بود. اگر به کارنامه سینمایی طیاب نگاه کنید، همه آثارش درباره ایران است، او سعی کرد ریزه فرهنگهای گمشده ایران را نجات دهد.
طیاب ایرانشناسی سخت کوش بود که به گواه انبوه آثار متفاوتی که از او به به جامانده ، مسیری طولانی ، فرساینده وجانکاه را برای معرفی " ایران بزرگ و ناشناخته" طی کرد. این موضوعی است که بیشتر کسانی که با او همکاری داشته به آن اشاره می کنند.
اسعد نقش بندی که سابقه همکاری با وی را دارد در این باره می گوید : استاد منوچهر طیاب از ویژه انسان های این عصر است . هنرمندی است مستقل و چند وجهی، از پنجاه سال پیش کار تحقیق، نگارش و ترجمه وساخت فیلم مستند را شروع می کند و حاصل یک عمر فعالیت ساخت بیش از ۹۰ اثرمستند است که بیشتر آن ها با موضوعاتی در ارتباط با فرهنگ و جغرافیای ایران زمین است و اکنون بر بلندای تجارب این سال ها هنوز تحقیق می کند و می نویسد و فیلم می سازد و فیلمساز مؤلفی است که تمام مراحل آن از طرح و نگارش فیلمنامه تا ساخت فیلم و تدوین آن همه حاصل ذهن حساس و دقیق ایشان نسبت به دنیای اطرافش است . برای مثال وقتی می خواهد در مورد کویر ایران فیلمی بسازد ، پنج سال وقت خود را صرف تحقیق درباره آن می کند . اکثر کتاب های ایرانی و خارجی را در ایران و اروپا مطالعه می کند خصوصا آنهایی که را که به موضوع کویر مربوط می شود . مقالات مختلف را جمع آوری می کند و چندین سال هم به گوشه و کنار کویر مرکزی و کویر لوت می رود ، با اهالی بومی به گفت و گومی نشیند ، با دوستان محقق گپ و گفت می زند و اطلاعات کافی در این زمینه جمع آوری می کند . مطالعات گسترده است از معماری تا جانورشناسی تا کیهان شناسی تا توجه به سنت ها و هنرهای دستی و مسئله آب در زندگی کویرنشینان. اگر چه همه این موضوعات در فیلم نمی آید با وجود این در کلیه زمینه ها به جمع آوری اطلاعات دست می زند . اصالت دارد و فیلمش را برای ذائقه جشنواره یا مسابقه نمی سازد . اهل هیاهو وتبلیغات هم نیست و مهم برایش کارش است و توجهی به حواشی سینما ندارد.
سالهاست که می نویسد و دست به قلم است و در هر فرصتی دست به نگارش می زند. در کنار ساخت فیلم های اخیرش کتاب منتشر می کند . کتاب هایش شبیه سفرنامه هستند ولی نمی شود گفت فقط سفرنامه اند زیرا بسیار مطالب با بیانی شیرین اززبان او در این کتاب ها هست و مکمل فیلم هایی است که ساخته . آخرین کتابش حاصل ۴۹سال سفرهایی است که به خلیج فارس و کرانه های دریای عمان داشته بنام دریای پارس .
بناهای صفوی ، چهل ستون، جنگ خروس، خیمه شب بازی ، رفیق ناباب، زنار حرفه ها، کاریکاتور، عالی قاپو، مسجد جامع، مسجد شیخ لطف الله، ، هشت بهشت ، از کران تا کران، ایران سرزمین ادیان، معماری ایلخانی، معماری تیموری، معماری سلجوقی، دروازه ملکوت ، سرامیک ، خط ، پروژه جم و... برخی از آثار این مستند ساز هستند او در طول عمرش تنها یک فیلم کوتاه داستان گو ساخت او که متولد سال ۱۳۱۶ بود دانش آموخته رشته معماری در دانشگاه فنی وین و فارغالتحصیل کارگردانی سینما و تلویزیون از دانشکده سینمایی آکادمی دولتی موسیقی و هنرهای نمایشی اتریش بود طیاب کار مستند سازی را از سال ۱۳۴۱ آغاز کرد وبعدها توانست به عنوان یکی از مطرح ترین مستند سازان کشور آوازه ای به هم رساند.
او تحقیق و پژوهش را جزیی جدا نشدنی از مستند می دانست و معتقد بود باید این پژوهشها تبدیل به "کتاب" و " عکس" تبدیل شوند تا قابلیت استفاده بیشتربرای دیگران را هم داشته باشند. با مرگ او در شهریور امسال ، یکی از استوانه های مهم فیلمسازی مستند ایران چهره در نقاب خاک کشید.فیلمسازی که همه دغدغه اش ثبت فرهنگ وهنر ایران برای تاریخ و آینده بود...
۲۴۱۲۴۱
منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: جشنواره سینما حقیقت سینمای مستند کارگردانان سینمای ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۳۱۹۵۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سینما به روایت «آپاراتچی»
ایسنا/اصفهان «آپاراتچی» روایت زندگی جلیل، مردی جوان و ساده است که سواد نوشتن ندارد، اما شور دارد و عاشق سینماست.
فیلم «آپاراتچی» ساختۀ قربانعلی طاهرفر، یکی از فیلمهای در حال اکران اصفهان است که گیشۀ سینمای ساحل نشان میدهد با استقبال اندکی مواجه شده است، من نیز این فیلم ۹۴دقیقهای را بهتنهایی در سالن عالیقاپو نگاه کردم و وضعیت سالن، یعنی صندلیهای خالی، این موضوع را تأیید میکرد. اما جای سؤال دارد که آیا تماشای «آپاراتچی»، محصول سال ۱۴۰۲ که در چهلودومین جشنوارۀ فیلم فجر به نمایش درآمد، وقت تلفکردن است؟!
اگر عاشق «سینما» باشید، «آپاراتچی» به یک بار دیدنش (و اگر عاشقتر باشید، به چند بار دیدنش!) میارزد؛ آن هم در مقایسه با بسیاری از فیلمهای پرهیاهو و با بازیگران دهانپرکن، اما بیکیفیت که طرفدار هم زیاد دارند. «آپاراتچی» روایت زندگی جلیل است که عاشق سینماست و برای ساختن فیلمی بلند و سینمایی حاضر است هر کاری بکند. او وقتی دیگران معنی کارهایش را نمیفهمند به آنها میگوید، تا حالا عاشق شدی؟! من عاشق سینما هستم!
اتفاقات این اثر که در جشنوارۀ فجر سال گذشته به دریافت جایزۀ ویژۀ داوران برای «نگاه نو» موفق شد، در روزگار نزدیک به پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ و سالهای نخست جنگ ایران و عراق بازمیگردد. جلیل نقاش ساختمان است که روی بوم هم هنرش را به رخ میکشد و مخصوصاً پرتره شهدای عزیزمان را در جنگ ایران و عراق تصویر میکند و به دل خانوادههایشان تسلایی کوچک میبخشد. همین جلیل که عشق بیوحدومرزی به سینما دارد و همواره خود را در جشنوارههای فیلم تصور میکند که جوایزی نفیس به دستش میدهند، قصد دارد فیلمی بلند و زندگینامهای بسازد.
فیلم جلیل دربارۀ شخصیتی به اسم نوری است. نوری در فیلم قاضی سختگیری معرفی میشود. همه مردم از جمله جلیل و همسر و پدر پیرش که در یک خانه زندگی میکنند، بدگویی از این قاضی به روزمرهشان تبدیل شده است. همه معتقدند که نوری دارد جان جوانان وطن را با قضاوتهای نادرستش پایمال میکند. اما در همان ابتدای فیلم، وضعیت نوری دستکم در چشم برخی از مردم، از جمله همین جلیل داستان، دگرگون میشود. و وقتی نوری یعنی قاضی بدنام به دنبال اتفاقاتی شهید میشود، تصمیم میگیرد فیلمی از او بسازد و نامش هم بگذارد: «نوری در تاریکی».
اما فیلمساختن در زمانۀ جلیل آسان نیست. پدرش با او مخالفت جدی دارد و سینما را هنری تهی میداند که یک مشت آدم فاسد و بیدین دور هم جمع میشوند تا بقیۀ مردم را هم با ساختههایشان بیبندوبار کنند! همین نگاه پدر جلیل، طنز تلخی را به اثر بخشیده است. از طرفی، جلیل را وزارت ارشاد وقت جدی نمیگیرد و حاضر به حمایت از او نیست.
فیلم هیچ حامی معنوی و پشتیبان مادی ندارد. خانواده شهید نوری هم با مخالفتها یا خواستههای خود به نوعی دیگر مانعی بر سر راه فیلمسازی جلیل شیفته و خیالپرداز هستند. حالا در ادامه باید دید سرنوشت این فیلم به کجا ختم میشود و اگر روی پرده برود، محبوب مردم خواهد شد، چنانکه جلیل در رؤیا میبیند؟!
فیلمسازی در میانۀ انقلاب و جنگ
فیلم «آپاراتچی» در حد خود و تا جایی که توان گشودن بال و پر داشته است، داستان بغرنج سینمای ما و البته شیرینیهای آن و شوریدگیهای آدمهایش را بازتاب میدهد. سینمای کشورمان از ۱۳۵۷ شمسی بهبعد که هنرمندانی نامدار در آن افتخار آفریدند و از این قاب رنگی و اسرارآمیز ما را به جهانیان نشان دادند یا هرکس دیگری که به توان و سلیقه خود آثاری در آن تولید کرده است، آغازش داستانی پیچیده دارد.
سینمای ایران بعد از ۱۳۵۷ شمسی، در میانۀ انقلاب و جنگی زودهنگام پا گرفت و همواره موانع پرشماری از جنبههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بر سر راهش بود. اما سینما زنده ماند، گاهی نیمهجان شد و گاهی جان تازه گرفت، اما هرچه بود و نبود به پیش رفت و نشان داد که این دنیای شگفتانگیز و پرقدرت شاید سر خم کند و در برخی سالیان منزوی شود، اما از میان نمیرود. سینمای ایران همواره عاشقان خودش را داشته است که برای سربلندی این گوشه پهناور از هنر معاصر ایرانزمین کوشیدهاند.
به جز اینکه به «آپارتچی» میتوان نگاهی تاریخی داشت که در آن مقطع، خاص ایرانمان است، این فیلم به رابطۀ پویایی اقتصاد و هنر نیز نگاه خوبی دارد. جلیل و گروه کوچکش یک مانع جدی بر سر راه فیلمسازیشان دارند و آن هم نداشتن پول کافی و امکانات مادی بهدردبخور است.
این مسئلۀ جدی است. هیچ هنرمندی در هیچ کجای دنیا نمیتواند با شکم خالی و زندگیای که تمامش دغدغه نان باشد، هنری ماندگار به جهان تقدیم کند. گامبرداشتن در چنین مسیری ازجانگذشتگیها میخواهد. اگر در تاریخ هنر درنگ کنیم، آثار پراعجازی که هنوز ماندگارند و ما را انگشتبهدهان میکنند، یا هنرمندش از خانوادهای ثروتمند برخاسته یا نهاد دولتی یا غیردولتی، آن هنرمند را حمایت مالی کرده و دنیایی امن برایش فراهم ساخته است. مردی مثل جلیل که برای فیلمسازی و نمایش استعداد هنری خود به فروختن فرش دستباف همسرش محتاج است، فرشی که میتوانست زیرپای آن دو و پدر و بچههایشان باشد، چه سرنوشتی در سینما خواهد یافت؟
انتهای پیام