علوم انسانی اسلامی در تعامل با مسئله شکل میگیرد
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۳۴۶۵۲۲
در جامعه اسلامی بحث علوم انسانی از آن جهت که باید منطبق با مبانی اسلامی باشد، نیازمند تحولاتی است که امروزه ذیل بحث تحول در علوم انسانی پیگیری میشود.
از این رو آسیبشناسی علوم انسانی موجود برای تصحیح و تکمیل مراحل تحقق و افزایش اثربخشی و کارکردگرایی آن امری ضروری است. به مناسبت هفته پژوهش با دکتر مهدی جمشیدی، عضو هیئت علمی گروه فرهنگپژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در باب علوم انسانی اسلامی با نگاهی به بایدهای پژوهشی آن گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آقای دکتر! آسیبهای پیش روی علوم انسانی اسلامی در حوزه پژوهشی چیست؟
پرسش درباره آسیبشناسی در حوزه علوم انسانی مبتنی بر دو پیش فرض است که از قضا هر دو آنها درست است. یعنی سخن گفتن از آسیبشناسی پژوهش درباب علوم انسانی اسلامی از یک پیش انگارههایی تغذیه میکند که حتماً باید شناسایی شوند تا بحث به خوبی صورتبندی گردد.
پیشفرض نخست این است که وضعیت ما در حوزه پژوهش علوم انسانی چندان مناسب و مطلوب نیست.
این عدم مطلوبیت در حکمی که رهبر معظم انقلاب در سال ۹۳ خطاب به شورای عالی انقلاب فرهنگی نگاشتند، مشهود است. ایشان بیان کردند تولید علوم انسانی اسلامی به تعویق افتاده و این امر خسارت بزرگی را متوجه انقلاب خواهد کرد. از این نظر نیاز است کارهای صورت گرفته مورد بازنگری و برنامهریزی جدید قرار گیرد. این فراز از حکم رهبر انقلاب نشان میدهد ایشان هم روند طی شده و سازوکارهایی که تاکنون برای تولید علوم انسانی اسلامی طراحی و در نظر گرفته شده را مطلوب نمیدانند و معتقدند پژوهشهای علوم انسانی در چهار دهه گذشته به سرانجام نرسیده است.
نکته دوم اینکه وقتی از آسیبشناسی پژوهش در علوم انسانی سخن گفته میشود، گویا طرح کننده این پرسش در میان عوامل و متغیرهایی که در بحث علوم انسانی اسلامی نقشآفرینند، اصالت را به پژوهش داده و آن را نقطه کانونی انگاشته است. با این پیش فرض موافق هستم و معتقدم آنچه در برنامه تولید علوم انسانی اسلامی تعیین کننده اصلی و عمده است، تولید محتوا و متن است. این نگاه مؤید اصالت محتوایی در ماجرای تولید علوم انسانی است، بر خلاف نگاههای رقیب دیگری که به این مسئله بیاعتنا هستند. مثلاً تصور میکنند ما اگر تنها از طریق سرفصلنویسی وارد شویم یا اگر بعضی از مناسبات اداری و ساختاری را تغییر دهیم گره گشوده میشود، در حالیکه این گونه نیست، بلکه نقطه کانونی و اساسی، همین بحث پژوهش و تولید محتواست.
بازنگری علوم انسانی اسلامی باید شامل چه ملاحظاتی باشد؟
در این میان باید نیروهای حاکمیتی را مقصر قلمداد کرد که چرا مسئلههای حاکمیت را به فعالان این عرصه ارجاع ندادند و از آنها پاسخ نطلبیدند. معلوم است علوم در تعامل با مسئله شکل میگیرند. مسئلههای بزرگ گامهای بلندی به سمت تولید علم هستند. آسیب دیگر این است که برخلاف کسانی که معتقدند پژوهشهای ما در حوزه علوم انسانی اسلامی دچار خلأها و نقایص روشی است، من معتقدم زنجیرهای روشزدگی دست و پای فاعلیت ما را بسته است. یعنی آن قدر که ما نسبت به روش حساس هستیم حتی خود غربیها حساس نبودند و نیستند. مثلاً پدران علوم اجتماعی غربی کدام یک تا این اندازه در حصار روش بودند؟ کدام یکی در سرفصل کتابهایشان سخنی از روش آوردند؟ کدام یک از استراتژیستهای غربی در ابتدای کتاب بابی در حوزه روش باز کردند. البته من روشمندی را انکار نمیکنم، یعنی رویکردی پست مدرن و در ضدیت با روش ندارم، اما آنچه من با آن سر ناسازگاری دارم روشزدگی و در حصار روش ماندن و اصالت روش بهجای اصالت نظری است. ما پژوهش میکنیم که نظریه تجویزی بدست بیاوریم یا پژوهش میکنیم تا اعتبار روش را اثبات کنیم؟! خب مشخص است جای وسیله و هدف جابهجا شده است! آسیب دیگر این است که پژوهش در حوزه علوم انسانی بهصورت مطلق-چه اسلامی و چه سکولار- ممکن است بسیار متعدد و فراگیر باشد و آدمهای بسیاری به خودشان اجازه پژوهشگری بدهند. این هیچ اشکالی ندارد. به هر حال هر کاروانی
سیاهی لشکر، حاشیهنشین و نیروهای درجه دو و سه هم دارد. آنها را نمیشود منع کرد. اما آن نیروهایی که بار اصلی و عمده و جریانساز پژوهش در علوم انسانی را بر عهده میگیرند یک نوابغ و نخبگان بسیار اقلی هستند. مثلاً در تجربه تولید علوم اجتماعی در غرب بار اصلی علوم اجتماعی را بیش از پنج نفر بر عهده نگرفتند. در حوزه علوم انسانی اسلامی نیز ما نیازی به لشکری از پژوهش نداریم که هزار تا ۲هزار پژوهش انجام شود. سیاهی لشکر تعیین کننده نیست. مهم این است که ۱۵-۱۰ پژوهش متقن، استخوان دار، مستحکم و جریان ساز تولید شود که بتواند این کاروان را به پیش ببرد. پوپر مگر چند جلد کتاب دارد؟ ولی شما کتابی از فلسفه علم را نمیبینید مگر اینکه در آن سرفصلی از نظریه ابطالگرایی پوپر باشد. مثلاً در حوزه علوم اجتماعی اسلامی تصور میکنم کسی مانند دکتر حسین کچویان در واقع هر کدام از آثارش میتواند سر نخ اساسی در حوزه علوم اجتماعی اسلامی باشد.
علوم انسانی غربی چه مقدار میتوانند در حوزه پژوهش و نظریه کمککننده باشند؟
مواجهه ما بهعنوان جریان نوصدرایی با علوم انسانی غربی یک نسبت انتقادی است؛ به این معنا که ما معتقد نیستیم از طریق ترمیم و اصلاح درونی علوم انسانی غربی میتوانیم به علوم انسانی اسلامی برسیم بلکه کاری که ما باید انجام بدهیم این است که یک بنای مستقل و متفاوتی را ایجاد کنیم. اما در ساخت این بنای جدید، علوم انسانی غربی هم میتواند در مواردی به ما کمک کند. بنابراین رویکرد ما تأسیسی است.
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: علوم اسلامی علوم انسانی حوزه علوم انسانی علوم انسانی اسلامی تولید علوم انسانی علوم انسانی غربی علوم اجتماعی آسیب شناسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۳۴۶۵۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مکملهای پروبیوتیک شدت صرع را در کودکان کاهش میدهد
ایسنا/اصفهان معاون پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی کاشان گفت: نتایج یک پژوهش نشان میدهد که مکمل یاری پروبیوتیک همراه با مصرف منظم دارو میتواند شدت صرع در کودکان مقاوم به درمان را کاهش دهد.
غلامعلی حمیدی در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: از آنجا که یک سوم بیماران به درمانهای دارویی پاسخ مناسب نمیدهند و یافتن روشهای مکمل درمان صرع ضروری است پژوهشگران دانشگاه علوم پزشکی کاشان یک مطالعه را با مشارکت ۹ کودک مبتلا به صرع مقاوم زیر ۱۶ سال شروع کردند.
وی افزود: در فاز اول مطالعه، کودکان از نظر فرکانس صرع مورد پایش قرار گرفته و در فاز دوم به مدت دو ماه مکمل پروبیوتیک خاص در کنار داروهای روتین آنها برای درمان صرع تجویز شد.
معاون پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی کاشان تاکید کرد: در این پژوهش، فرکانس صرع و سطح آنزیمهای کبدی، کراتینین، سدیم، پتاسیم، کلسیم، منیزیم و قند خون ناشتای آنان قبل و بعد از دریافت پروبیوتیک با هم مقایسه شد. شدت صرع آنان نیز قبل و بعد از دریافت پروبیوتیک، بر اساس مقیاس NHS۳ و HASS سنجش و توسط آزمون آماری ویلکاکسون مورد سنجش قرار گرفت.
حمیدی گفت: صرع یک بیماری مزمن مغزی است و علاوه بر ویژگیهای ژنتیکی بیمار، عوامل محیطی مانند اختلالات الکترولیتی در عود حملات تشنج، نقش دارند که بر اساس یافتههای پژوهش، تجویز دو ماه مکمل پروبیوتیک به طرز معنیداری فرکانس و شدت صرع را کاهش داده و در برخی مقیاسها نیز بهبود بخشید.
وی افزود: بر اساس آمار یک بررسی ملی که در سال ۲۰۲۱ در نشریه نیچر منتشر شد، شیوع صرع در ایران ۱۶.۶ در ۱۰۰۰ نفر است که میزان ابتلای بیماری در رده سنی ۱۵ تا ۱۹ سال نیز از همه ردههای سنی بالاتر است و داروهای ضدّتشنج نیز در یکسوم این بیماران کارایی کافی ندارند.
معاون پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی کاشان تأکید کرد: اهمیت انجام این پژوهش در حالی است که تشنجهای کنترل نشده و مکرر در بیماران مبتلا به صرع علاوه بر تهدید سلامتی بیمار، منجر به کاهش کیفیت زندگی بیماران و خانواده آنان میشود.
حمیدی اظهار کرد: این پژوهش توسط فاطمه زارعی، احمد طالبیان، اژدر حیدری، سید محمد اسماعیلی طبا و محمود سلامی، اعضای گروه اطفال دانشکده پزشکی کاشان انجام شد.
انتهای پیام