محاکمه بیمار دو قطبی به اتهام قتل همسر
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۳۴۶۹۰۸
مرد مبتلا به بیماری دو قطبی که با توهم خیانت همسرش، وی را به قتل رسانده بود بزودی در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه میشود. به گزارش«جنوب نیوز» به نقل از ایران، رسیدگی به این پرونده از سال گذشته با مراجعه مردی به نام حمید به اداره پلیس آغاز شد. وی به مأموران گفت که همسرم را به قتل رساندهام. پس از اظهارات حمید، تیم جنایی راهی خانه آنها شد و جسد همسر وی را پیدا کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ادامه جسد به پزشکی قانونی منتقل و حمید بهعنوان متهم به قتل بازداشت شد. او در توضیح ماجرا به مأموران گفت: من شغل آزاد دارم و درآمدم هم خوب است و تا چندی قبل زندگی خوبی داشتیم. از یکی – دو ماه قبل حس کردم که هنگامه با مرد بیگانهای در ارتباط است. روز حادثه برای خرید اجناس مغازهام به بازار رفته بودم و چند باری هم با همسرم تلفنی صحبت کردم البته دو بار هم تلفنش اشغال بود و میگفت که با مادرش صحبت میکند. در مسیر برگشت به مغازهام بودم که دخترم تماس گرفت و گفت که چون معلمش نیامده تعطیل شدهاند و از من خواست که به دنبالش بروم. من هم به دنبالش رفتم و او را به خانه رساندم.
دقایقی از حضورم نگذشته بود که تلفن همراه همسرم زنگ خورد اما هنگامه جواب تلفنش را نداد و همین مسأله باعث شد به او شک کنم. از او پرسیدم چرا تلفنت را جواب نمیدهی که گفت بعداً خودم تماس میگیرم. به سراغ تلفنش رفتم و دیدم که شماره تماس گیرنده ناآشناست و فهمیدم که او به من خیانت کرده است و به همین خاطر از دستش عصبانی شدم و با او دعوا کردم.
وی در ادامه افزود: من به هنگامه حق طلاق داده بودم و همان موقع به او گفتم که تو میتوانستی از من جدا شوی و بعد هرکاری خواستی بکنی، اما او به جای جواب قانع کننده فقط سکوت کرده بود و اشک میریخت من هم آنقدر عصبانی شدم که خفهاش کردم و به اداره پلیس رفتم و خودم را معرفی کردم؛ البته به خاطر اینکه دخترم شاهد این ماجرا بود خیلی ناراحتم.
پس از اظهارات متهم مأموران ادعای او را مورد بررسی قرار دادند و معلوم شد که هنگامه خیانتی نکرده بلکه حمید مشکلات روحی – روانی دارد و به همین خاطر سالهاست که داروی اعصاب مصرف میکند.
از اینرو مأموران درباره داروهایی که متهم مصرف میکند از او سؤالاتی پرسیدند که او در پاسخ گفت: من سالهاست افسردگی دارم. به همین خاطر هم حق طلاق را به همسرم داده بودم تا اگر حالم بد شد او فرزندمان را بردارد و برود و من نتوانم به آنها آسیبی بزنم.
در ادامه رسیدگی به این پرونده، بازپرس روانپزشک معالج حمید را احضار کرد و او در وصف حال متهم گفت: حمید سالهای زیادی است که بیماری دوقطبی دارد اگر داروهایش را مصرف نکند وضعیت روحی اش حاد میشود، طی چند ماه گذشته همسرش چندباری به مطبم آمد و از بدبینی و شکاک بودن او انتقاد میکرد که من هم برایش توضیح دادم که ویژگی بیماران دوقطبی به همین صورت است و معمولاً آنها به اطرافیانشان بدبین هستند.
متهم در آخرین دفاعیاتش پیش از محاکمه به بازپرس پرونده گفت: من اشتباه کردم و همسرم زن پاکدامنی بود و من به خاطر بیماری دست به این کار زدم و حالا هم بشدت پشیمانم.
سپس خانواده مقتول به دادسرا احضار شدند و درخواست قصاص کردند و همچنین از طرف فرزند خردسال متهم نیز شکایتی ثبت شد.
این درحالی است که پزشکی قانونی تأیید کرد متهم دچار بیماری اختلال دوقطبی است اما او را مسئول اعمال خودش دانست.
به این ترتیب پرونده کیفرخواست علیه متهم صادر و برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد تا محاکمه شود.
منبع: جنوب نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jonoubnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جنوب نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۳۴۶۹۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایتی از طلبه جهادگر و مادر ۵ فرزند/ بچه ها برکت آوردند
خبرگزاری مهر، گروه استانها: «صدیقه کلیجی» از طلاب دانش آموخته مدرسه علمیه تخصصی الزهرا (س) ساری و مادر پنج فرزند است. این بانوی طلبه ۳۱ ساله که سطح دو حوزه را تمام کرده، خانهداری میکند و مدتی است که با یک شرکت دانش بنیان همکاری دارد و محصولات آرایشی و بهداشتی به همراه مشاوره رایگان در اختیار دوستانش قرار میدهد.
وی مادر سه پسر و دو دختر است که با ما هم صحبت شده است.
*پس از ازدواج تصمیم داشتید صاحب چند فرزند شوید؟
۲ فرزند
*کدام مساله شما را به داشتن فرزند بیشتر ترغیب کرد؟
وقتی که دوتا از فرزندانم همبازی بودن دائماً حس رقابت داشتند و نسبت به هم گذشت نداشتند، زمانی که با مشاوره صحبت کردم گفت با آمدن فرزند سوم این مشکل حل خواهد شد، با وجود فرزند سوم گذشت و فداکاری را یاد میگیرند؛ واقعاً هم با بچه بعدی که به عنایت پروردگار دوقلو بودند اوضاع تربیتی بچهها خیلی بهتر شد ولی داشتن دوقلو خیلی برای ما سخت بود.
*کدام یک از شما بیشتر مشتاق بودید برای داشتن فرزند به تعداد بالا؟
همسرم در خانوادهای به دنیا آمد که مادرشان به تک فرزندی اعتقاد داشتند، با وجود اینکه همسرم تک پسر بودند ولی اصرار داشتند که یک فرزند نهایت دو فرزند کافی است، خودم خیلی دوست داشتم به خاطر برکات زیاد چند فرزندی، فرزندان بیشتری داشته باشم.
*با توجه به داشتن پنج فرزندی آیا با مشکلاتی مواجه بودید؟
این سوال خیلی کلی هست قطعاً چه تک فرزندی و چه چند فرزندی یک سری چالشها و سختیهای خودش را دارد ولی ما همه چیز را به فال نیک میگیریم و با اینکه دوقلو داشتن سختی زیادی برای ما به همراه داشت، اقدام به فرزند پنجم کردیم، الان اگر کسی بخواهد به خاطر سختیهای بزرگ کردن بچه از این کار امتناع کند قطعاً امام زمان (عج) هم بیایند بهانهای دارد برای کمک نکردن به ایشان.
*اقتصاد زندگی شما بر چه مبنایی میچرخد؟ راحتتر بگویم زندگی شما با ۵ فرزند چگونه تأمین میشود؟
همسرم کارمند هستند، مثل اکثر مازندرانیها که یا خانواده دختر یا پسر در بعضی از موارد کمک میکنند برای ما هم به همین صورت است، پدرم خیلی کمک کار زندگی ما هستند، چون ایشان کشاورز هستند و خیلی چیزها را نمیخریم، در واقع خدا پدرم را واسطه رزق ما قرار داده است و یکی از الطاف خدا به ما در این چند سال مستاجری، این بود که، صاحبخانههای خوبی در مسیر زندگی ما قرار داد، مکانی که در حال حاضر در آن زندگی میکنیم، طبقه پایین آن خالی است و صاحبخانه آن را اجاره نمیدهد و بچهها خیلی راحت و بدون دغدغه همسایه آزاری تحرک دارند، همچنین صاحبخانه ما طی این سه سال مبلغی برای رهن و اجاره اضافه نکرده است.
*زیاد بودن تعداد بچهها کار تربیتشان را سخت نکرده است؟
اتفاقاً وقتی یکی بود کارم سختتر بود و خیلی به رفتار من و همسرم دقت میکرد و همیشه با ما حرف میزد و وابستگیاش به ما زیاد بود و باید سرگرمش میکردیم که واقعاً بعضی وقتها خسته کننده بود، وقتی دوتا شدند همبازی پیدا کرد ولی فضای بین آنها رقابتی بود و به لطف خدا از بچههای بعدی همکاریشان در کار خانه خیلی زیاد شد و چون واقعاً من تنهایی به کارها نمیرسیدم، پسر بزرگم که هنوز ۱۰ سالش نشده آشپزی میکند، نان میخرد، جارو میکشد و ظرف میشوید.
حتی دوقلوهایمان که دو سال و نیم هستند با این قد کوچک کلی به کارهای خانه میرسند که حتی تصورش برای مادرهای تک فرزند و دو فرزند سخت است، با عشق به هم کمک میکنیم و این هم لطف خداست، به قول قدیمیها «تو بچه اول را خوب تربیت کن بقیه بچهها با دیدن رفتارهای او خودشان تربیت میشوند».
*خود بچهها از اینکه به تعداد زیاد هستند، اذیت نمیشوند؟
نه اتفاقاً خیلی دوست دارند و به بقیه فخرفروشی میکنند.
*آیا تا الان با انتقاد اقوام و آشنایان هم مواجه شدید؟ مثلاً بگویند این همه بچه چرا؟
خیلی، دوستانم طعنه کنایه میزنند، باید فقط با یک لبخند از کنار این حرف ها رد شد.
*اگر به گذشته برگردید، همچنان به داشتن تعداد بالای فرزند تمایل دارید؟
بله شایدم بیشتر
آیا داشتن فرزندان زیاد، آثار و برکاتی در زندگی شما به همراه داشت؟
بله، هم برکات مادی هم معنوی، در بارداری اول ماشین خریدیم، بعد از دخترم پراید قدیمیمان را فروختیم و یه پراید صفر خریدیم، بعد از دوقلوها؛ فرزند آخری با اینکه جمع ما بیشتر شد ولی قدرت خرید ما به طرز معجزه آسایی بیشتر شد و خیلی راحت مسائل مادی در زندگی ما پیش میرود و به لطف خدا محتاج کسی نمیشویم.
کد خبر 6090840