عُرف؛ نقطهی تلاقی اخلاق و سیاست!
تاریخ انتشار: ۲۸ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۳۷۲۶۶۵
میتوان آنرا سنت اخلاق عملی جمعی یا «عُرف» بهمعنای موسع، شامل آداب و رسوم و.. نامید که معرّف منش و خُلقوخوی یک قوم است و یونانیان آنرا «اتوس» مینامیدند و بهزبان هگلی و در نظام او Sittlichkeit ( mores, moeur، آدابورسوم،شیوههای عمل و رفتار اخلاقی هنجاری ـ ارزشی، و عُرف) خوانده شده و به «حیات یا نظم ـ اخلاقی» ترجمه میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در سپهر اخلاق عینی و عملی جمعی(عُرف)، اخلاق و حقوق، دین و دولت، برغم محتوای مستقل و درونمایهی خاص هریک، نسبتی متقابل و تعاملی مییابند و تضمینکنندهی یکدیگر تلقی میشوند؛ زیرا در بطن «روح قومی»، که خاستگاه تمامی تجلیات زندگی جمعی آدمیان است، پیوندی پنهان و صمیمی میانِ باور دینی از سویی و زندگی اخلاقی جمعی از دیگرسو وجود داشت که در «خانواده»، «جامعهی مدنی»، و «دولت» تحقق مییافت.
بههمین دلیل هم بهزعم هگل، هیچ «انقلاب» سیاسی بدون «رفرم» دینی موفق نمیبود (با اشاره به تجربهی دوران «ترور» ازپی انقلاب فرانسه)؛ واز همینرو، سیاست دولت و هرگونه تحولخواهی مدنی، نمیتوانست مغایر دین یا نسبت به آن بیتفاوت باشد و بماند. چنانکه بهعکس، از آنجا که وجدان دینی (و پیش از آن «هنر» و پس از آن « فلسفه»)، بهمثابهی وجدان امر مطلق و مطلقِ وجدان، مبنای نهایی زیستِ اجتماعی اخلاقی (برونی-جمعی) یا سپهر عُرف است و درهمینجاست که عینیت یا وجود واقعی مؤثر مییابد و خارج از آن نمیتوان از دینمداری حقیقی سخن گفت و جز توهم یا نصایحی انتزاعی نیست.
این «عُرف» (Custom) که نزد ارسطو، مبنای مرجعیت قوانین غیرمکتوب و برتر از قوانین مکتوب به شمار میآمد، فراوردهی «سنّت» دیرپا و نماد منش واقعی اخلاقی هر قوم است، و آنقدر با دین درمیآمیزد و از جمله و بویژه ادیان و ایدئولوژیهایی که از بیرون مرزهای فرهنگی و تمدنی یک قوم از راه میرسند و سبک ملی و خصلت عُرفی و سنتی قومی میگیرند و در قلمرو یک امت (کمونوته یا باهمستانِ اعتقادی دینی) با تنوع فرهنگی و رفتاری (برای نمونه، اسلامهای عربی، افریقایی، ایرانی، هندی، چینی و..) مواجه میشویم.
در عصر جدید، و در فلسفه سیاسی مُدرن از ماکیاول و هابز بدینسو، که تفکیک حوزههای سیاست (حکومت) و اخلاق (دینی)، بهمعنای خودمختاری «سیادت» (Sovereignty) دولت و استقلال سپهر عقلانیت امر سیاسی در دستورکار قرار میگیرد،درهمهی عرصهها نوعی اخلاق حرفهای (deontologic) سیاسی و مدنی شکل میگیرد، مانند کُد اخلاقی پزشکی (در ادامهی سوگندنامه بقراط).
مشکل از آنجا پیدا میشود که «تفکیک عقلانی سپهرها» در عصر مُدرن، از سویی «حاکمیت» دولت را بتدریج مطلق میسازد و از دیگر سو به اتمیزاسیون جامعهی مدنی بیانجامد و موجب جهشی کیفی ناشی از فروپاشی جامعه طبقاتی کاپیتالیستی به جامعهی تودهای و تبدیل نظام احزاب به اقتدارگرایی تکحزبی که جملگی از نتایج نهایی انشقاق و شکاف میان انسان و هستی، انسان و قدسی، و انسان و انسان است و (پیامد غایی سوبژکتیویسم و واژگون شدنش در ابژکتیویسم ابزاری)، و ازهمگسیختگی «کلیّت زیبای» نظم اخلاقی جمعی (یونانی باستان) و در انتها به روانگسیختگی (اسکیزوفرنی) در اخلاق سیاسی میانجامد و بهجای آن تمامیت انواع تمامخواهیهای راست و چپ(نمای) افراطی (از امپریالیسم و بردهداری تا توتالیتاریسمهای مینشیند. ریشهی روانی-اخلاقی این فروپاشی این ویرانی و بیابانزایی سراسرارضی، بیریشگی، انزوا و انفراد آحاد انسانی است. (نگا. خاستگاه توتالیتاریسم آرنت)
در جامعهی (و مرحلهی رشد تاریخی و فرهنگی-تمدنی) ما،در حال حاضر، مشکل اخلاقی و سیاسی، بهعکس، ناشی از عدم تحقق اصل تفکیک حوزهها و درهمآمیزی امر قدسی و دینی و امر سیاسی و حکومت است. در اینجا، هر خطا اشتباه قضایی و سیاسی پیامدی اخلاقی و دینی دارد. زیرا نه با نظامی عرفی و عصری که با دعوی مقدس بودن نظام و حاکمیت سیاسی مواجهیم. مطلق بودن از یکسو، وجه قدسی مانع نقّادی امر عقلانی مادی میشود و امر مادی (مبتنی بر ترس و طمع)، و از دیگر سو، تقدیس قدرت و ثروت، از امر دینی و الوهی مطلقشکنی و قداستزدایی میکند.
اینهمه در سپهر «عُرف»(اخلاق جمعی) موجب وخامت «بحران اعتقادی»، فروپاشی ارزشی، نفاق و دورویی وجودی و روانپریشی اخلاقی جمعی میگردد. برای نمونه، ارتکاب یک خطای قضایی یا یک اشتباه محاسبهی سیاسی در اینجا عواقب اخلاقی هولناکی درعرصهی اجتماعی دارد، زیرا بلافاصله بدل به سنّتی نهادین، عادت یا طبیعت ثانوی، قانونی نانوشته، و خویی ماندگار میگردد.
پس بویژه در اینجا، هیچ تصمیم و اقدامی سیاسی-حقوقی یا اخلاقی-دینی صرف نیست و هر کنشی در آن واحد میتواند از هر دو منظر مورد داوری قرار گیرد. هم از اینرو بود که مصدق میگفت آنچه ما برای کسب آن مبارزه میکنیم، مصلحت و توفیق عملی در بدستآوردن استقلال و آزادی سیاسی صرف نیست، بلکه فائق آمدن بر دنائت اخلاقی است که موجب ننگ هر ایرانی شده است و هدف بازیافت کرامت حقیقی و تعالی اخلاقی است (نقل به مضمون).
کد خبر 1467394منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: احسان شریعتی اخلاق جامعه ی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۳۷۲۶۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حرمتگزاری به مقام والای استاد، باید بیش و پیش از هر آیینی مدنظر باشد
به گزارش گروه دانشگاه ایسکانیوز، بیژن رنجبر قائم مقام رئیس دانشگاه آزاد اسلامی در امور استان تهران، با صدور پیامی یاد و خاطره استاد مطهری را گرامی داشته و روز بزرگداشت معلم را به استادان و معلمان خانواده بزرگ دانشگاه آزاد اسلامی تبریک گفت.
بیشتر بخوانید: پرداخت هدیه نقدی به اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامیدر متن پیام وی آمده است: بسم الله الرحمن الرحیم امام علی علیه السلام: أَکْرِمْ ضَیْفَکَ وَ إِنْ کَانَ حَقِیراً وَ قُمْ عَنْ مَجْلِسِکَ لِأَبِیکَ وَ مُعَلِّمِکَ وَ إِنْ کُنْتَ أَمِیراً میهمانت را گرامی دار هرچند حقیر و کوچک باشد، و از جای خود به احترام پدر و استاد خود برخیز، هرچند فرمانروا و امیر باشی. (غرر الحکم و درر الکلم، ح.۲۳۴۱)
روز معلم که پاسداشت متفکر فیلسوف و اخلاقمدار استاد شهید مرتضی مطهری است، نمادی است برای تداعی جامعه در ارجگذاری به مقام والا و بلامنازع استاد. بی تردید ادامه حیات هر جامعه بشری در دانش اندوزی، علم آموزی و اخلاقمداری است.
این پیام میافزاید: از اوان تشکیل جوامع، حضور و نقش استادان برای ارشاد و آموزش، امری اجتناب ناپذیر بوده اما در جامعه کنونی که زیر سلطه تکنولوژی و حجم انبوهی از تبادل اطلاعات قرار داریم، ایفای این نقش بسیار حساستر و حیاتی تر می نماید تا کشتی علم و دانش آموزی به ساحل امن برسد. در روزگاری که اخلاقیات در چنبره علوم جدید و فناوری های شگرف، مجال ظهور ندارد، این مسئولیت خطیر بر دوش استادان است تا متعهدانه و دلسوزانه در بزنگاه ها، اخلاق را دوشادوش علم پیش برند و در جامعه نهادینه سازند و از خسران جبران ناپذیری که اغلب جوامع اکنون مبتلا گشته اند، مصون دارند. تکلیف بسیار مهم دیگر استادان گرامی در دانشگاه ها و مراکز علمی و پژوهشی، حرکت به سوی مرزهای علم و دانش است. فراموش نکنیم که روزگاری مرجعیت علمی از آن ایران عزیزمان بوده است لذا، با عنایت به ظرفیت های بی بدیل کشورمان و جوانان مستعد، حمیت و همتی مضاعف می طلبد تا از دوران رخوت و سکوت، نقبی به شکوفایی علم و دانش و فرهیختگی بزنیم و جایگاه از دست رفته و اقتدار علمی را بازیابیم.
در ادامه این پیام آمده است: بنابراین با توجه به الزام نهادینه سازی علم، اخلاق، دانش، خرد و مهارت در جامعه، پاسداشت و حرمتگزاری به مقام والای استاد، باید بیش و پیش از هر رسم و آیینی مدنظر باشد. روز استاد را محضر استادان محترم دانشگاه آزاد اسلامی به خصوص خانواده بزرگ استان تهران، تبریک عرض می کنم و از خداوند متعال توفیقات مستمر شما فرهیختگان گرامی را در رشد و تعالی اهداف علمی و آموزشی مسئلت می نمایم.
انتهای پیام/
کد خبر: 1229108 برچسبها دانشگاه آزاد اسلامی