99 درصد آدمهای بد فیلمها و سریالهای ما تهرانی هستند / باید از ادبیات بومی حمایت شود
تاریخ انتشار: ۲ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۴۱۱۹۸۱
علی خودسیانی معتقد است که اگر در یک سریال شخصیت منفی مربوط به یکی از شهرستانها باشد همه مردم آنجا اینگونه تصور میکنند که قصد نویسنده و کارگردان این بوده که این شخصیت را به همه مردم آنجا تعمیم دهند و فقط مردم تهران هستند که چنین تصوری ندارند.
علی خودسیانی فیلمنامهنویس سینما و تلویزیون در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: متأسفانه به تهران رسیدن یکی از اصلیترین اهداف هنرمندان ما است، به این معنی که هر هنرمندی که در شهرستانها کار میکند سعی دارد کارهایش در این دوره را سکوی پرشی کند برای رسیدن به تهران.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خودسیانی خاطرنشان کرد: وقتی هدف رسیدن به تهران است، کارهایی که در شهرستان تولید میشوند کیفیت کافی ندارند و در تهران هم پیرو سلیقه تهیهکننده و مخاطب عام آثاری میسازند که مخاطب بیشتری داشته باشد؛ به همین دلیل از فرهنگ بومی فاصله میگیرند و در نهایت آثار درخور و شایستهای برای اقوام مختلف ساخته نمیشود.
او افزود: در بین آثاری که به زندگی اقوام مختلف کشورمان پرداختهاند معمولاً آثاری بیش از همه موفق بودهاند که از ادبیات اقتباس شدهاند و در واقع قصهها مختص همان منطقه و قوم بوده است اما آثاری که فینفسه برای سینما یا تلویزیون بودهاند کیفیت لازم را نداشته و معمولاً آثاری سطحی و شکستخورده بودهاند.
این فیلمنامهنویس در ادامه تأکید کرد: زمانی مجموعه تلویزیونی «دنیای شیرین دریا» تولید و پخش شد سعی کردیم تا جایی که امکان دارد به فرهنگ و زندگی هموطنانمان در شمال کشور بپردازیم اما آنقدر به مشکل بر خوردیم که برنامههای بعدیمان برای تولید سریالهای بیشتر با موضوع زندگی مردم کشورمان در شهرهای مختلف را کنار گذاشتیم. به عنوان مثال ما قصد داشتیم به منطقه دیگری برویم و «دنیای جیران» را در آذربایجان بسازیم اما مشکلات فراوانی که در مقابلمان وجود داشت این اجازه را نداد.
خودسیانی در ادامه اظهاراتش، خاطرنشان کرد: وقتی به مراکز شهرستانها مراجعه میکنید آنها دلیل عدم همکاریشان را نبود بودجه مطرح میکنند و وقتی از صداوسیمای تهران درخواست همکاری داریم تأکید دارند که باید مراکز شهرستان به این مسئله رسیدگی کنند و در نهایت هیچ اتفاقی برای سریالی که مدنظر داریم رخ نمیدهد.
نویسنده مجموعه تلویزیونی «تولدی دیگر» درباره پرداختن به جزئیات زندگی اقوام ایرانی در آثاری که به این موضوع میپردازند، گفت: لهجه و پوشش بازیگران معمولاً مورد توجه هستند و بیش از هر چیز سعی بر این است که این نکات رعایت شوند اما به مسائل دیگر مثل سبک زندگی و آیینها و... معمولاً نادیده گرفته میشوند و از طرفی محدودیتها اجازه پرداختن به این موضوع را نمیدهند. به عنوان مثال اگر قرار باشد به کردستان بپردازید اگر از معضلات و مشکلات اقتصادی که مردم آنجا با آن دست و پنجه نرم نمیکنند حرفی نزنید اثرتان بیخاصیت و الکن است و پرداختن به آن هم با سیاستهای صداوسیما همخوانی ندارد و این معضل درباره همه شهرهای کشورمان وجود دارد که تلویزیون میلی به پرداختن به آنها ندارد.
این فیلمنامهنویس درباره حواشی که برای برخی سریالها به وجود آمده، گفت: زمانی که قرار بود «دنیای جیران» ساخته شود شاهد استقبال مردم آذربایجان بودم، قصه این سریال درباره یک خانواده بود که لب مرز زندگی میکرد و مردم آن منطقه به شدت از اینکه قرار است چنین سریالی ساخته شود، خوشحال بودند و از ما استقبال میکردند و همین اتفاق برای سریال «دنیای شیرین دریا» هم رخ داد. سریالی مثل «پایتخت» هم که این سالها ساخته و پخش میشود با لهجه مردم شمال کشور شوخی میکند اما کسی علیه سریال جبهه نمیگیرد. اگر نگاه تحقیرآمیز نداشته باشیم و با احترام قصهمان را روایت کنیم و معرف اصالت مردم آن منطقه باشیم قطعاً هیچ حاشیهای برای سریالمان به وجود نمیآید.
او افزود: درباره سریال «سرزمین مادری» هم باید بگویم که برخی به حواشی رخ داده دامن زدند و اجازه ندادند این سریال پخش شود. مقصر اصلی این اتفاقات مسئولان آن شهرها هستند؛ نماینده یک شهر در مجلس شورای اسلامی برای آنکه بتواند نظر مثبت مردم را به خود جلب کند و رأی بیاورد به جای همراه شدن با صداوسیما کوچکترین مسئله که ممکن است سوءتفاهم ایجاد کند را بهانه کرده و عرق و علاقه خود به منطقه را با حمله به اثر و عدم همکاری با صداوسیما نشان میدهد و در نتیجه مردم منطقه نیز با او همراه شده و معضلی ایجاد میشود که دیگر نمیتوان به راحتی آن را حل کرد. به اعتقاد من 99 درصد مردمی که علیه سریال «سرزمین مادری» موضع گرفتند و اعتراض کردند دیالوگی که حاشیهساز بود را نشنیده بودند.
خودسیانی در ادامه اظهار داشت: یکی دیگر از عوامل این حواشی عدم تحقیق و مطالعه سازندگان اثر است. عدم تحقیق و پژوهش فیلمنامهنویسها مخصوصاً در آثار تاریخی باعث میشود که یک اثر دچار حاشیه شود و آن حاشیه به کل صداوسیما تعمیم داده شود. ساخت اینگونه سریالها به قدری مشکلساز است که تولیدکنندگان آثار ترجیح میدهند کمتر به سراغ آنها رفته و برای خود دردسر درست کنند. به عنوان مثال یک بار فیلمنامهای نوشته بودم که قصهاش در خرمآباد میگذشت و زمانی که برای ساخت آن اقدام کردیم از ما خواستند که قصه را به تهران ببریم، اتفاقاتی که برای سریالهایی مثل «سرزمین کهن» رخ داده باعث شده که ترس از تکرار آن باعث میشود که به سراغ اینگونه آثار نروند.
این فیلمنامهنویس تأکید کرد: برای رفتن به سراغ قصههای بومی بهتر است از ادبیات بومی حمایت شود. آثاری چون «آتش بدون دود»، «تنگسیر»، «سووشون» و... که برای همانجا نوشته شدهاند در سینما و تلویزیون هم میتواند اثری مناسب و با کیفیت باشند. این کار هم ادبیات را تقویت میکند و هم آثار بیحاشیه و قابل قبولی ساخته میشوند. یک فیلمنامهنویس اگر بخواهد قصهای بومی تعریف کند مدام باید به سوءتفاهمها فکر کند و در فضایی دستوپاگیر قرار میگیرد. اگر قرار باشد در یک قصه بومی از طلاق یا تجاوز بگویید تصور بر این است که شما میخواهید مسئلهای را به کل مردم آنجا تعمیم بدهید.
او افزود: 99 درصد آدمهای بد فیلمها و سریالهای ما تهرانی هستند چرا که اگر یک شخصیت بد در شهرستانها دیده شود اینگونه برداشت میشود که نویسنده قصد داشته آن را به همه مردم آنجا تعمیم دهد اما تهرانیها چنین تصوری ندارند و باید شخصیت دزد، قاتل و... تهرانی باشد. در سریالهای تاریخی هم وضعیت به همین شکل است و حتی با حساسیت بیشتری باید به سراغ این قصهها رفت و اگر خوششانس باشید ممکن است از اعتراضات نجات پیدا کنید. مثلاً مسعود جعفری جوزانی برای سریال «در چشم باد» خیلی خوششانس بود اما کمال تبریزی این شانس را نداشت و سریالش توقیف شد. در مدیریت صداوسیما اینگونه است که اگر 200 نفر تماس بگیرند و از سریال تعریف کنند کسی به آن توجه ندارد اما وای به حال نویسنده، کارگردان و تهیهکننده اگر یک نفر تماس بگیرد و بگوید در این سریال به قوم من توهین شده است، به همین دلیل مدیران بیشتر سعی دارند از سریالهای بیخاصیت و امتحان پس داده حمایت کنند.
خودسیانی در پایان تصریح کرد: زمانی در سیمما فیلم اگر یک فیلمنامه خوب ارائه میدادید فیلمنامه رد میشد اما اگر ایده خوبی داشت همان را برمیداشتند و به دوستانشان میدادند و ساخته میشد. خوشبختانه این وضعیت را امروز به دلیل تغییر مدیران شاهد نیستیم اما هنوز هم تلویزیون به یک خانهتکانی اساسی نیاز دارد. باید افراد دلسوز و دغدغهمند در جایگاههای مدیریتی قرار بگیرند.
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: علی خودسیانی سریال های بومی ادبیات بومی فیلمنامه نویس شهرستان ها برای سریال مردم آنجا سریال ها مردم آن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۴۱۱۹۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برای کار التماس نمیکنم
اوهمچنین کارگردانی سریال آینه را که در دهه ۶۰ از تلویزیون پخش میشد وبسیار پرمخاطب بود، برعهده داشته است. لطفی در سینما نیز دو فیلم سرخپوستها و پاکباخته را ازخود به یادگارگذاشته است.مخاطبان تلویزیون لطفی رابیشتر با سریال خانه به دوش و نقش اصلان به یاد میآورند. این هنرپیشه پیشکسوت تاکید میکند که نقش اصلان را بهعنوان یک کاراکتر منفی و منفور با طنز و کمدی درآمیخته تا شخصیتی جذاب و ماندگار خلق کند. گفتوگو وخاطرهبازی با غلامحسین لطفی و بیان برخی مسائل از زبان او برای اولینبار جذاب است و ماحصلش هم خواندنی. کارگردان وبازیگری که نیمقرن ازفعالیتهای هنریاش میگذرد و با کولهباری از تجربه دارد قطعا خاطرات و ناشنیدههای زیادی برای گفتن دارد.
این روزها چه میکنید؟
حدود ۱۰سال است که در قزوین زندگی میکنم و در این مدت فقط در فیلم نارگیل دو بازی داشتهام. اکثر مواقع در خانه هستم و فیلم میبینم، کتاب میخوانم و شعر مینویسم. از آن آدمهایی نیستم که بگویم چون تنها هستم، بنشینم و در و دیوار را نگاه کنم تا عمرم بگذرد. فیلم زیاد میبینم، در حدی که اگر بر بدن من تیغ بکشید به جای خون، فریمهای فیلم بیرون میزند.
شما در دهه ۷۰ و تا حدودی ۸۰ بازیگر به نسبت پرکاری بودید اما ناگهان خیلی کمکار شدید. چه اتفاقی افتاد؟ آیا خودتان در انتخاب نقشها سختگیر بودید؟
اوضاع و احوال ساخت فیلم چند سالی است که خیلی بد شده. ۱۵سال پیش هم سر فیلمبرداری سریال بایرام، سقوط کردم و کمر و پاهایم دچار آسیب شد. از طرف دیگر، پیشنهادات زیادی داشتم اما دندانگیر نبودند. نقشهای شبیه به هم را بازی نمیکنم. نقش باید متفاوت باشد. متأسفانه برخی کارگردانان و تهیهکنندگان هم نقشهایی را پیشنهاد میکنند که انسان تصور میکند اینها اصلا در دنیا و جامعه امروز ما زندگی نمیکنند. وقتی من بازیگر نقش را درک نمیکنم، چگونه میتوانم بازیاش کنم؟! برای همین هم هست که خیلی از کارها با استقبال مردم مواجه نمیشوند.
با توجه به اینکه سالهاست کار نمیکنید، امرار معاشتان از چه طریق میگذرد؟
من استثنائا جزو کارگردانان استخدام وزارت ارشاد هستم و یک حقوق پایه دریافت میکنم، در صورتیکه دکترای کارگردانی دارم. به هرحال، باهمین حقوق حداقلی کنار آمدهام.اگر طلبهایم دربازیگریام را پرداخته بودند و پسانداز میکردم، الان میلیاردر بودم.
در جایی خواندم که شما یک شهربازی و کافیشاپ در قزوین دارید. واقعیت دارد؟
نه، اصلا صحت ندارد. ۱۵سال پیش برای راهاندازی یک شهربازی اقدام کردم اماآنقدر برایم زدند که پشیمان شدم ورهایش کردم.
سکونت در قزوین و دوری از تهران در فعالیتتان تأثیرگذار نبوده است؟
تهران هم که بودم بیشتر با تلفن کار میکردم. از آن بازیگرانی نبودم که هر روز در دفاتر فیلمسازی باشم و برای کار التماس کنم یا برای فلان تهیهکننده هدیه بخرم. اگر از گرسنگی بمیرم هم چنین کاری نمیکنم. معتقدم اگر خودشان به فکر من بازیگر بودند ارزش دارد، نه اینکه خودم را تحمیل کنم. دور از ادب و فرهنگ من هنرمند است.
در کارنامه بازیگریتان نقشهای متفاوت و ماندگاری دیده میشود اما مردم همچنان شما را بیشتر با نقش اصلان سریال خانه به دوش به یاد میآورند.
اصلانی که من بازی کردم یک نقش منفی کاملا منفور بود. همیشه از نقشهای منفی استقبال کردهام چراکه میدانم در این نقشها چیزهایی نهفته است که بازیگر میتواند ارائه کند. البته من اصلان را از قالب یک کاراکتر منفی خشن درآوردم و با طنز درآمیختم، طوری که وقتی او در دو سه سکانس نباشد، مخاطب دنبالش میگردد. بازیگر باید تلاش کند تا کارهایش برای مردم تکراری و یکنواخت نباشد. من نقشهای متفاوتی ازجمله کارگر، پلیس، پزشک و...بازی کردهام. در جوانی با یک ضبط صوت در پارکها با مردم صحبت میکردم و ارتباط میگرفتم. دیالوگهای کارمندان بازنشسته را یادداشت و روی صحبتها، لباسها و حرکاتشان تحقیق میکردم تا نقشم با واقعیت یکی شود. تمام توانم را برای نقش میگذاشتم. بازیگر نباید فقط دیالوگ را حفظ کند و کارگردان هم خوشش بیاید. باید برای نقش زحمت کشید. من به خودم سخت میگرفتم تا نقش به دل مردم بنشیند. مثلا وقتی نقش یک نمایشگاهدار را داشتم مردم فکر میکردند واقعا نمایشگاهچی هستم. با تحقیقات این کار را انجام میدادم.
همین اواخرشبکه آیفیلم درحال بازپخش سریال خانه بهدوش بود.به نظرتان چراباوجودگذشت۲۰سال این سریال باوجود بازپخشهای متعدد، همچنان مخاطب دارد؟
نزدیکان من حتی سیدی این سریال را در خانه دارند. خانه به دوش یک کارگردان خوب مثل رضا عطاران داشت و انتخاب نقشها در آن به درستی صورت گرفته بود. یک کارگردان آمریکایی میگوید اگر بازیگران درست انتخاب شده و سر جای خودشان باشند، ۸۰ درصد کار یک فیلم انجام شده است. در خانه بهدوش هم هر کسی سر جای خودش بود. بیشتر سریالهای قدیمی همچنین وضعیتی داشتند. بهنظرم در حال حاضر آیفیلم یکی از موفقترین شبکههای تلویزیون است، چون سریالهای قدیمی و خاطرهانگیز را پخش میکند. البته من نقشهای خوب زیاد داشتهام و فقط به اصلان محدود نمیشود اما مردم از اصلان خوششان آمده و مرا با این کاراکتر میشناسند.
خودتان کدام نقشتان را بیشتر دوست دارید؟
در سال ۱۳۶۱که دانشجوی سال دوم بودم نقش مالکوم ایکس از رهبران سیاهپوست آمریکا را بازی میکردم که در سخنرانی کشته میشد.۴۵دقیقه در سخنرانی حرف میزدم. مرتب باید صدایم را بالا و پایین میکردم تا یکنواخت نباشد و مخاطب دلزده و کسل نشود. خودم این نقشم را خیلی دوست دارم.
علاوه بر بازیگری، تجربه کارگردانی دو فیلم هم در سینما دارید. چرا روند فیلمسازیتان ادامه پیدا نکرد؟
فیلم ساختن پول میخواهد؛ باید تهیهکننده و سرمایهگذار باشد. من الان هم مدام در حال نوشتن هستم و سناریو زیاد دارم. اجازه نمیدهم مغزم زنگ بزند.
یکی از فیلمهایتان پاکباخته است که اتفاقا فروش خوبی هم داشت.
پاکباخته یک فیلم سفارشی بود. سوژه فیلم تکراری بود اما طوری ساختمش که تکراری به نظر نرسد. کار خوبی هم شده بود. آن زمان آقایان اکبر عبدی و علیرضا خمسه با هم قهر بودند. با فیلم پاکباخته آشتیشان دادم. این دو غول بازیگری در فیلم روبهروی هم بازی کردند.
در تلویزیون هم سریال موفق آینه را کارگردانی کردهاید که در زمان خودش فوقالعاده پرمخاطب بود.
درهمه جای دنیا وقتی سریالی موفق میشود ادامهدار میشود ولی در ایران اینگونه نیست و برعکس عمل میکنند. وقتی سریال آینه را میساختم حتی پشت صحنه برایم مهم بود.درکارسختگیرهستم ولی درحال حاضر کسانی هستند که فرق قاشق وچنگال را نمیدانند و به همینخاطر دوست ندارم با آنها کار کنم.
یکی ازبازیهای ماندگار دیگر شما به فیلم پرده آخر بازمیگردد.حیف نیست که کارگردانی مثل واروژ کریم مسیحی فقط دو فیلم ساخته باشد؟
بالاخره همه ما یک دلیل برای کمکاری داریم.آقای کریم مسیحی دستیارآقای بیضایی بودند و کارشان درخشان و عالی بود. امیدوارم همیشه تندرست باشند. کارگردان و نویسنده درجه یکی هستند. حیف است که ایشان کنار گذاشته شوند و نتوانند کار کنند. هرازگاهی در فضای مجازی عکس من و چند همکارم را میگذارند و از بیکاری ما مینویسند اما الان با قاطعیت میگویم که کسی نمیتواند ما را کنار بگذارد و خودمان نمیخواهیم با هر شرایطی کار کنیم.
در سریال شب روباه هم یک تیپ جدید و جالب از پلیس ارائه دادید. یک کارآگاه به شدت خونسرد که همیشه یک پاکت آلبالو خشکه در جیب داشت و به همه و حتی مظنونین تعارف میکرد.
تا به امروز هیچ خبرنگاری حرف شب روباه رابا من نزده بود وبرایش مهم نبود.شب روباه یکی ازبهترین سریالهای کارآگاهی است که نسخه سینماییاش هم ساخته شد. یکی ازبهترین بازیهایم در نقش استوار سجادی شب روباه است. این سریال راخیلی دوست دارم.
میان کارگردانی و بازیگری کدام را ترجیح میدهید؟
هر دو را دوست دارم اما درحال حاضراولویت من،کارگردانی است.البته اگر پیشنهادخوبی هم دربازیگری داشته باشم قبول میکنم.
شما با کارگردانان بزرگی مثل مسعود کیمیایی، بهرام بیضایی، واروژ کریم مسیحی، شاپور قریب و ... کار کردهاید. دوست داشتید با کدام فیلمساز همکاری داشته باشید و فرصتش پیش نیامد؟
دلم میخواست با مرحوم مهرجویی کار کنم که متأسفانه فرصت نشد. برخی هنرپیشهها شانس میآورند و با کارگردانان بزرگ کار میکنند. امیدوارم در آینده فرصت همکاری با فیلمسازان بزرگ را داشته باشم.