گیدئون سار، راستگرایی تندروتر از نتانیاهو که ممکن است نخست وزیر اسرائیل شود
تاریخ انتشار: ۶ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۴۵۴۸۱۶
رویداد۲۴مرون راپوپورت در «میدل ایست آی» نوشت: همانطور که پیش بینی شده بود، پارلمان اسرائیل مهلت بررسی و تصویب بودجه دولت را تمدید نکرد و باعث انحلال خودکار خود شد. در پایان مارس ۲۰۲۱، اسرائیلیها مجدداً در چهارمین دوره انتخابات سراسری در کمتر از دو سال رای خواهند داد.
این عدم ثبات سیاسی از عوامل بسیاری نشات میگیرد.
بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سیاست اسرائیل بیش از آنکه بر مبنای پذیرش کل شهروندان باشد، بر اساس یهودیگرایی بنا شده است. این دلیل اصلی است که اردوگاه راستگرایان در زمان نخست وزیر بنیامین نتانیاهو نتوانست در سه دور انتخابات بین آوریل ۲۰۱۹ و مارس ۲۰۲۰ به اکثریت دست یابد. در سوی مقابل اردوگاه مخالف نیز قادر به تشکیل یک دولت نبود، مثلا تصور کنید که در انتخابات آمریکا دونالد ترامپ شکست میخورد، اما جو بایدن موفق به پیروزی نمیشود! این قبل از آن است که ما حتی در مورد فلسطینیانی که زیر یوغ اشغالگران در کرانه باختری و نوار غزه زندگی میکنند، صحبت کنیم.
دلیل اصلی برگزاری انتخابات زودهنگام، اما این واقعیت است که بخشهای زیادی از مردم اسرائیل دیگر رهبری نتانیاهو را مشروع نمیدانند و به نوعی کیفرخواست علیه او یک عامل مهم برای برگزاری دوباره انتخابات است. حملات همه جانبه نتانیاهو به نهادهای دولتی و مدیریت مشکل ساز او در بحران کووید-۱۹ نیز از دیگر دلایل است.
یک سری تظاهرات طولانی علیه نتانیاهو که از شش ماه پیش آغاز شده و همچنان هم ادامه دارد، تنها به کاهش مشروعیت وی منجر شده است. اگر چنین تظاهراتی صورت نمیگرفت، حزب آبی و سفید بنی گانتز احتمالاً موفق میشد به رغم تحقیر مکرر توسط نخست وزیر، به نوعی به حمایت از نتانیاهو ادامه دهد.
با این حال، اگر به نتایج آخرین نظرسنجیها اعتماد کنیم، چپ میانه از عدم موفقیت نتانیاهو در حفظ دولت خود چیزی بدست نخواهد آورد. در عوض، انتظار میرود که احزاب موجود راستگرا در یک دستاورد بی سابقه بتوانند ۷۵ کرسی از ۱۲۰ کرسی پارلمان اسرائیل را به دست آورند.
پیروز اصلی این سلسله حوادث گیدئون سار، نماینده لیکود است که دو هفته پیش از این حزب جدا شد و از تشکیل حزب جدید خود خبر داد.
خروج سار از لیکود و تعهد عمومی برای عدم حضور در یک دولت تحت نخست وزیری نتانیاهو اقدامی غیر منتظره بود. نظرسنجیهای اخیر ۱۹ کرسی احتمالی به حزب وی میدهد، به این معنی که اگر سار به قول خود مبنی بر عدم همکاری با نتانیاهو عمل کند، شانساش جهت تشکیل دولت جدید بسیار ناچیز خواهد بود.
خط مشی سخت
سار علیرغم اینکه در سطح بین المللی تا حدودی ناشناخته است، چهره بسیار آشنایی در سیاست اسرائیل است، حتی اگر در سن ۵۴ سالگی نسبتاً جوان به نظر برسد.
وی در Tehiya (احیا)، یک حزب راست افراطی که در سال ۱۹۷۹ با خروج اسرائیل از شبه جزیره سینا برابر توافقنامه صلح امضا شده توسط دولت مناخیم بگین با انور سادات رئیس جمهور مصر مخالف بود، وارد عرصه سیاست شد.
سار بعداً به یک گزارشگر سیاسی تبدیل شد، تقریباً تنها روزنامه نگار راست گرا در روزنامههای با گرایش چپ به حساب میآمد و بعداً قبل از ورود مستقیم به سیاست، به عنوان دستیار دادستان کل در کشور خدمت کرد. نتانیاهو در طول اولین دوره نخست وزیری خود در سال ۱۹۹۹، سار را به عنوان وزیر در کابینه خود منصوب کرد.
شارون هنگام بازگشت لیکود به قدرت در سال ۲۰۰۱ وی را دوباره به همان سمت منصوب کرد. سار برای اولین بار در سال ۲۰۰۳ به کرسی مجلس اسرائیل انتخاب شد. پس از بازگشت نتانیاهو به قدرت در سال ۲۰۰۹، وی سار را به دو سمت مهم در دولتهای بعدی خود در نقش وزیر کشور و سپس وزیر آموزش و پرورش منصوب کرد.
در مجموع سار در طول فعالیت سیاسی خود با جناح راست لیکود شناخته شده است. هنگامی که شارون در سال ۲۰۰۵ طرحی را برای خروج شهرکهای اسرائیلی از نوار غزه اعلام کرد، سار برجستهترین مخالف وی بود و به این طرح در کنست رأی نداد.
پس از آنکه نتانیاهو در سال ۲۰۰۹ برای اولین بار احتمال تشکیل دولت فلسطینی را تأیید کرد، سار دوباره لب به انتقاد گشود. در همین راستا، مثل همیشه سار با معامله قرن ترامپ هم مخالفت کرد چرا که به نوعی شامل ایجاد یک کشور فلسطینی میشد، هرچند که این کشور در شرایط بسیار محدود و بدون تداوم ارضی یا کنترل مرزهای خارجی ایجاد میشد.
هشدارهای بسیاری از طرف چپ رادیکال در مورد تندرویهای وی داده شده است. آنها میگویند که او بعد از به دست آوردن قدرت، بسیار بدتر از نتانیاهو خواهد بود.
سار به عنوان وزیر آموزش و پرورش ابتکاری را برای اعزام دانش آموزان دبیرستانی در مدارس دولتی سکولار در تورهای شهر هبرون در کرانه باختری آغاز کرد، جایی که اسرائیلیها تحت حمایت شدید نظامی به طور غیرقانونی مستقر شدهاند.
او همچنین برای ساخت دانشگاه آریل در یک شهرک اسرائیلی آن هم در قلب کرانه باختری، پیشگام شد. در وزارت کشور، سار سیاست سختگیرانهای را در قبال پناهجویان آفریقایی وضع کرد و هزاران نفر را به یک اردوگاه در جنوب اسرائیل فرستاد.
پس از آنکه دیوان عالی کشور قانون مجازات حبس پناهجویان بدون محاکمه را به عنوان نقض حقوق بشر اعلام کرد، سار برای وضع قوانین جدید به پارلمان اسرائیل اجازه دور زدن احکام را داد.
تقاضای سار برای اصلاحات در دادگستری، یک حسن تعبیر برای کاهش قدرت قضات و تقویت قدرت سیاستمداران، از جمله اصول اساسی حزب جدیدی است که وی تأسیس کرده است. او همچنین بر احقاق حقوق طبیعی و تاریخی مردم یهود در اسرائیل و تشویق به استقرار در کرانه باختری اصرار دارد.
به عبارت دیگر، در حالی که مواضع نتانیاهو تغییر کرده، سار همچنان راستگرا باقی مانده است. نظرسنجیها نشان میدهد که حداقل نیمی از رای دهندگان وی قبلاً از احزاب آبی و سفید یا چپ میانه حمایت کردهاند. علاوه بر این، او در تل آویوی زندگی میکند که مدتهاست سنگر چپ میانه شده، در حالی که نتانیاهو در بیت المقدس با تمایلات راستگرایانه است. سار همچنین با روزنامه نگاران رده بالا روابط عالیای دارد، در حالی که روابط نتانیاهو با رسانهها همیشه تیره و تار بوده است.
اعتراضات ضد نتانیاهو دهها هزار نفر را به طور مکرر به خیابانها کشانده است. این امر آگاهی سیاسی جدیدی را در میان بزرگانی از چپ میانه یهودی ایجاد کرده است. حتی اگر جناح راست در انتخابات مارس پیروز شود، که در این مرحله به نظر هم محتمل میرسد، خیابانهای اسرائیل ممکن است دوباره به تسخیر مخالفان درآید. منبع: انتخاب لینک کوتاه: کپی در کلیپ بورد کپی لینک برچسب ها: رویداد24 ، اسرائیل ، نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل سرگرمی
منبع: رویداد24
کلیدواژه: رویداد24 اسرائیل نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل انتخابات 1400 کرانه باختری نخست وزیر چپ میانه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۴۵۴۸۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا « راه حل دو کشوری » میان فلسطین و اسرائیل ممکن است؟/ چالش های پیش روی کشور مستقل فلسطین چیست؟
به گزارش جماران، از زمان آغاز جنگ غزه در اکتبر 2023 مسئله ضرورت تشکیل کشور مستقل فلسطین بیش از پیش در محافل سیاسی و البته رسانه ای مطرح شده است. نشریه آنلاین و مکتوب «هیل» که نزدیک به کنگره ایالات متحده محسوب می شود، در تازه ترین نوشتار به چالش های پیش روی راهکار تشکیل دو کشور مستقل اسرائیل و فلسطین پرداخته و می نویسد:
در حال حاضر هر کسی که میخواهد در جریان اصلی بحث خاورمیانه در نظر گرفته شود، باید حمایت جدی خود را از «راهحل دو کشوری» برای درگیری بین اسرائیلیها و فلسطینیها اعلام کند. راه حل دو کشوری یعنی وجود دولت اسرائیل که در ماه مه 1949 در سازمان ملل پذیرفته شده در کنار یک کشور فلسطین که یک دولت ناظر غیرعضو در سازمان ملل متحد شناخته می شود. اما علامت سوال بزرگ این است: کشور فلسطین چگونه خواهد بود؟
با به راه افتادن موجی از احساس های ضداسرائیلی در سطح بین المللی، حماس هم درباره راه حل دو دولتی موضع گیری کم سابقه ای داشته است.
خلیل الحیه که نماینده شهر غزه در شورای قانونگذاری فلسطینی و یکی از اعضای دفتر سیاسی حماس مستقر در قطر است، در یکی از تازه ترین اظهار نظرها در این باره گفته بود که حماس حاضر است با یک آتشبس پنج ساله یا بیشتر با اسرائیل موافقت کند و در صورت ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی، سلاحهای خود را روی زمین گذاشته و به یک حزب سیاسی تبدیل خواهد شد. او همچنین تاکید کرد که حماس آمادگی دارد به سازمان آزادیبخش فلسطین بپیوندد تا یک دولت واحد برای غزه و کرانه باختری تشکیل شود. او در بخش دیگری از این مصاحبه تاکید کرد که «حماس آمادگی دارد حدود کشور فلسطینی را بر اساس قطعنامههای بینالمللی که تاکید دارد باید در امتداد مرزهای پیش از جنگ ۱۹۶۷ تشکیل شود، بپذیرد.»
با این حال، الحیه به طور جداگانه به یک روزنامه عربی مستقر در لندن گفت که هرگونه توافق با اسرائیل صرفاً یک اقدام موقت خواهد بود و بر تعهد به «حق تاریخی بر تمام سرزمین های فلسطینی» تاکید کرد. منظور او از سرزمین تاریخی فلسطین منطقه ای است که شامل کشور کنونی اسرائیل هم می شود.
این چندان تعجب آور نیست: منشور تأسیس حماس در سال 1988، ادعای «هر وجب از فلسطین» را دارد، که آن را به عنوان «سرزمین وقف اسلامی که تا روز قیامت برای نسلهای مسلمان وقف شده است» توصیف میکند.
منشور در سال 2017 به روز شد، اما تجدید نظر این سند در این بخش عمیقاً مبهم ماند و ادبیات آن به گونه ای بود که می توانستیم مفهوم «دولت فلسطین در مرزهای قبل از جنگ شش روزه 1967» را از آن به دست آوریم. اما خالد مشعل، رئیس وقت دفتر سیاسی حماس، در آن زمان به الجزیره گفت: «اصول ملی ما بدون تغییر باقی مانده است. هیچ تناقضی وجود ندارد.»
بنابراین، احتمال دستیابی حماس و دولت اسرائیل به یک درک متقابل قابل درک از «راه حل دو کشور» اندک است. حتی اگر ایده دو کشور را در سناریویی بپذیریم که در آن حماس تمایل خود را برای نابودی کشور اسرائیل رد کند، یک کشور مستقل فلسطینی چگونه خواهد بود؟
اولین مانع بزرگ این است که دو مرکز جمعیت فلسطین، کرانه باختری و نوار غزه، به هم پیوسته نیستند. حتی در باریک ترین حالت، فاصله بین این دو منطقه 25 مایل است، با قلمروی بین آنها که مطلقاً هیچ چشم اندازی برای رها کردن این منطقه توسط اسرائیل وجود ندارد. یک کشور فلسطینی از دو منطقه مجزا تشکیل خواهد شد که بیش از دو میلیون نفر در غزه و نزدیک به سه میلیون نفر در کرانه باختری باشند.
به جز کشورهایی با مناطق بسیار کوچکتر، مانند استان محصور روسیه کالینینگراد، و کشورهای جزیره ای، به سختی می توان به یک کشور موفق و پایدار متشکل از دو نهاد «کمابیش مساوی اما از نظر جغرافیایی مجزا» فکر کرد. از سال 1947 تا 1971، پاکستان شامل سرزمینی بود که ما اکنون به عنوان پاکستان و بنگلادش مدرن می شناسیم (بنگال شرقی 1947-55، پاکستان شرقی 1955-71)، اما این ترتیب کمتر از 25 سال پس از یک جنگ خونین برای استقلال از هم پاشید و میلیون ها غیرنظامی کشته شدند.
در مرحله بعد اگر این گسست جغرافیایی را هم بپذیریم، خود کرانه باختری یک واحد همگن نیست. این منطقه در سال 1967 توسط اسرائیل تصرف شد و دولت فلسطین، در زمان محمود عباس، رئیس جمهور 88 ساله - که اکنون در نوزدهمین سال از دوره چهار ساله ریاست جمهوری خود است - تنها حدود دو سوم کرانه باختری را در اختیار دارد. صدها منطقه انفرادی حدود 400000 نفر از جمعیت را مهاجران یهودی تشکیل می دهند.
واقعیت بیرحمانه این است که در هر یک از بخشهای کشور فعلی فلسطین، حکومت محدودی وجود دارد و در حالی که میتوان دیدگاههای متفاوتی در مورد دلایل آن داشت، هیچ دولت منسجم و یکپارچهای وجود ندارد تا در صورت به رسمیت شناختن بینالمللی کنترل را به دست بگیرد. حماس از سال 2007 نوار غزه را تحت کنترل دارد، در حالی که فتح، بزرگترین جناح سازمان آزادیبخش فلسطین، در کرانه باختری تسلط دارد و این دو رقیب سرسختی هستند که رابطه پرتنشی را با هم تجربه می کنند.
تعدادی از عوامل پیچیده دیگر نیز وجود دارد. اقتصاد غزه که همیشه درهم و برهم بوده، پس از تهاجم اسرائیل ویران شده است. فساد در هر دو بخش از دولت فلسطین رایج است. نقض حقوق بشر گسترده است. بدهی ملی بیش از 8 میلیارد دلار، حدود یک پنجم تولید ناخالص داخلی وجود دارد. جمعیت «پناهنده» 5.9 میلیون نفری وجود دارد که برخی از آنها در اردن، لبنان و سوریه زندگی می کنند و تشکیلات خودگردان ملی فلسطین بر حق بازگشت همه آنها تاکید دارد.
حمایت از «راه حل دو دولتی» برای پایان دادن به درگیری بین اسرائیل و فلسطینی ها به عنوان یک شعار خوب است. اما واقعیت این است که این اتفاق نمی تواند به زودی رخ دهد. اجرای این طرح آهسته و پرهزینه خواهد بود و نیاز به سرمایه گذاری خارجی هنگفت دارد و اصلاً مشخص نیست که آیا یک سیاست حتی در درازمدت جواب می دهد یا خیر.
گزارشهایی وجود دارد که نشان میدهد ایالات متحده «امیدوار» است که حماس شرایط جدید آتشبس پیشنهادی اسرائیل را بپذیرد، که اولین گام در مسیری طولانی خواهد بود.
ما می توانیم برخی از عناصر ضروری در این مرحله را بپذیریم:
-اسرائیل باید به طور منطقی بتواند احساس کند که امنیت آن تضمین شده است.
-نمایندگان فلسطین باید متقاعد شوند که روندی وجود دارد که می تواند به حاکمیت پایدار فلسطین منجر شود.
-حماس در شکل کنونی اش نمی تواند بخشی از معماری پس از جنگ باشد.
-فلسطینی ها به تعهدات واقعی و جدی سایر کشورهای عربی نیاز خواهند داشت.
-راه حل دو کشوری باید از یک فکر ایده آل گرایانه خارج شده و و الهام بخش روشی عملی برای تغییر وضعیت شود.