Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان ، انسان موجودی اجتماعی است؛ از این رو تمایل به برقراری ارتباط با دیگران دارد و در غیر این صورت احساس تنهایی می‌کند.

بین صد‌ها و یا هزاران انسانی که در طول زندگی با آن‌ها رابطه داریم، خواهران و برادران از جایگاه ویژه‌ای برخوردارند؛ آن‌ها با پدر و مادر فرق دارند، از این نظر که اغلب آن‌ها هم دهه‌ای ما هستند و در بسیاری از مسائل، نظراتی مشابه با ما دارند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

از طرفی خواهر و برادر با دوستان هم تفاوت دارند، چرا که از آن‌ها به ما نزدیک تر هستند. همه ما راز‌هایی داریم که حتی با دوستان خود به اشتراک نمی‌گذاریم، اما خواهران یا برادران اعتماد ما را نسبت به خود دارند و می‌توانند هم صحبت دردل‌های گاه و بی گاه ما باشند.

از طرفی خواهران و برادران می‌توانند تأثیر بسزایی در رشد و تقویت مهارت‌های اجتماعی یکدیگر داشته باشند. آن‌ها از کودکی در کنار هم بزرگ شده‌اند و تفاوت‌های شخصیتی یکدیگر را پذیرفته‌اند و حال در فعالیت‌های اجتماعی موفق تر هستند.

مهتاب معتمد روانشناس ، درباره چند فرزندی بودن و تأثیرات آن بر روی روابط خواهران و برادران گفت: از مزایای چند فرزندی بودن این است که کودکان هم بازی دارند و از لحاظ رشدی و ارتباطی با الگوگیری از هم زودتر یاد می‌گیرند، تا آخر عمر پشتیبان هم هستند، کمتر بی حوصلگی و روزمرگی را تجربه می‌کنند و پذیرش مسئولیت و هویت در آن‌ها بیشتر احساس می‌شود.

وی در ادامه به معایب چند فرزندی اشاره کرد و گفت: والدین وقت کمتری برای اختصاص به هر کودک به صورت جداگانه دارند و همچنین امکانات مالی و رفاهی باید بین فرزندان تقسیم شود.

این روانشناس تصریح کرد: وجود ناهنجاری و آسیب در یکی از فرزندان تأثیر مخربی بر فرزندان دیگر می‌گذارد، علاوه بر آن گاهی حس حسادت، سرخوردگی، رقابت و مقایسه بین فرزندان به وجود می‌آید.

وی درباره تأثیرپذیری فرزندان کوچکتر از خواهر و برادر بزرگتر، گفت: از آن جایی که تجربه والدین به خاطر بزرگ کردن فرزندان قبلی، بیشتر است، فرزندان کوچکتر محدودیت‌های تربیتی و حساسیت کمتری دارند، الگوپذیری آن‌ها بهتر است و مهارت‌های حرکتی، زبانی و ارتباطی را به راحتی یاد می‌گیرند.

وی افزود: فرزندان کوچکتر میل به مشارکت، سازش و معامله بیشتری با خواهر و برادر دارند. اگر بچه‌های بزرگتر نقش فرزند سخت را داشته باشند، این‌ها سعی می‌کنند فرزند محبوب خانواده باشند؛ در واقع ویژگی‌های خوب بچه بزرگتر را تقلید و ویژگی‌های بد را برعکس می‌کنند تا محبوبیتشان حفظ شود.

معتمد عنوان کرد: فرزندان کوچکتر یادگیری غیرمستقیم و بدون فشار دارند، مادر به کودک بزرگتر آموزش می‌دهد و فرزند کوچک‌تر هم ناخودآگاه یاد می‌گیرد.

وی در پاسخ به اینکه چرا گاهی تأثیر فرزندان بزرگتر روی خواهر و برادر کوچکتر بیشتر از تأثیر والدین روی آن‌هاست؟، عنوان کرد: والدینی که قاطعیت و اعتبار کمتری دارند، حوصله، وقت و دانش کمتری دارند. فرزندان ارشد معمولا ریاست محورند و تمایل به کمال گرایی دارند و بقیه را مدیریت می‌کنند.

وی با تأکید بر اینکه فرزندان بزرگ‌تر خود را جانشینان غریزی و نماینده والدین می‌دانند، افزود: آن‌ها در رابطه با خواهر و برادر کوچک خود، سختگیر و محافظه کار هستند. الگوی آن‌ها والدین و بزرگسالان خانواده بوده و اولین تلاش ‌هایشان به تنهایی بوده است که تأثیر فراوانی بر اعتماد به نفس آن‌ها داشته و تمام این عوامل افراد را مستعد توجه بیشتر به بچه‌های کوچکتر می‌کند.

معتمد در مورد بروز رفتارهای نامناسب بین خواهران و برادران و نقش والدین در جلوگیری از بروز این گونه روابط گفت: کشمکش‌ها، تمسخر، مقایسه، آزار و اذیت تلافی جویانه و پرخاشگری فیزیکی اگر بین بچه‌ها مدیریت و اصلاح نشود، تأثیرات مخربی دارد.

وی با اشاره به اینکه فرق گذاشتن والدین و توجه بیشتر به یک‌فرزند، خشم درونی ایجاد می‌کند، عنوان کرد: قضاوت و دخالت بیش از حد والدین روابط فرزندان را دچار مشکل می‌کند. همچنین شرایطی چون بیماری، اعتیاد، ناهنجاری و ... یکی از فرزندان، احساس قربانی بودن را در سایر اعضای خانواده افزایش می‌دهد.

در آخر، برای بهبود روابط خواهری و برادری باید تلاش کنیم و فراموش نکنیم که درک و احترام متقابل، آثار مثبت این گونه روابط را در زندگی آینده ما تضمین می‌کند.

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: خواهر برادر تاثیر شخصیت خواهران و برادران فرزندان کوچکتر خواهر و برادر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۴۵۸۱۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بعد از شهادت هم کار همرزمش را راه انداخت!

سطح آب رودخانه بالا آمده بود. احتمال داشت در عبور از رودخانه مشکلاتی پیش بیاید. اما چاره دیگری نداشتیم و از مسیری که همیشه تردد می‌کردیم وارد اروند شدیم. وسط رودخانه که رسیدیم ماشین خاموش شد. فشار و جریان آب لحظه به لحظه بیشتر می‌شد، تا جایی که آب وارد اتاق تویوتا‌وانت ما شد. با آقا مجید شیشه در ماشین را دادیم پایین و رفتیم روی سقف اتاق وانت نشستیم

 شهیدحاج مجید رمضان از شهدای به نام و شناخته شده لشکر ۲۷ محمدرسول الله (ص) است. این شهید بزرگوار پیش از شهادت به عنوان رئیس ستاد لشکر ۲۷ خدمت می‌کرد و از او و حسن خلقی که داشت، روایت‌های زیادی شده است. در گفتگو با سردار حاج‌رضا صادقی از همرزمان این شهید بزرگوار، خاطره‌ای جالب از او را تقدیم حضورتان می‌کنیم. 

 موضع حاج بابا

محرم سال ۱۳۶۱ در منطقه خیرناصرخوان یک موضع آتشبار داشتیم به نام موضع شهید حاج بابا. دو قبضه توپ ۱۰۵ از ارتش به صورت رابطه‌ای گرفته بودیم و بخشی از آتش پشتیبانی منطقه را تأمین می‌کردیم. شب عاشورا برادر مجید رمضان که مسئول ستاد لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) بود آمد با هم برویم موضع حاج بابا. من و حاج مجید از بچگی با هم رفیق بودیم. در دبیرستان باهم رشته راه و ساختمان می‌خواندیم. با هم می‌رفتیم شهر ری کارگری می‌کردیم و خلاصه از سال‌ها رفاقت و همراهی، کلی خاطره با هم داشتیم. 

 اروند قصرشیرین

برای رفتن به آتشبار نمی‌توانستیم از جاده اصلی تردد کنیم؛ لذا باید از رودخانه‌ای به نام اروند که در منطقه قصرشیرین بود عبور می‌کردیم. این رود اروند که من می‌گویم در قصرشیرین است. صرفاً تشابه اسمی با همان رودخانه معروف اروند دارد که عملیات والفجر ۸ با عبور رزمندگان از روی آن صورت گرفت. شاید خیلی‌ها ندانند که در قصرشیرین هم یک رودخانه اروند داریم و با شنیدن نامش به اشتباه بیفتند. 

به هرحال هوا تاریک شده بود که به رودخانه اروند رسیدیم. به خاطر بارندگی‌های چند روز قبل، سطح آب رودخانه بالا آمده بود. احتمال داشت در عبور از رودخانه مشکلاتی پیش بیاید. اما چاره دیگری نداشتیم و از مسیری که همیشه تردد می‌کردیم وارد اروند شدیم. وسط رودخانه که رسیدیم ماشین خاموش شد. فشار و جریان آب لحظه به لحظه بیشتر می‌شد، تا جایی که آب وارد اتاق تویوتا‌وانت ما شد. با آقامجید شیشه در ماشین را دادیم پایین و رفتیم روی سقف اتاق وانت نشستیم و با برادر علی نورمحمدی که مسئول لجستیک ما بود تماس گرفتیم بیاید ما را بکسل کند و از رودخانه بیرون بکشد. 

 تویوتا مدل f ۲

برادر علی نورمحمدی یک تویوتا وانت مدل F ۲ قدیمی داشت که خیلی قوی بود. می‌توانست هر ماشینی را بکسل کند. حتی چند بار هم کامیون‌های زیل ارتش را که در رودخانه گیر کرده بودند با تویوتای خودش بکسل کرده و بیرون کشیده بود. وقتی با علی آقا تماس گرفتیم، نیم ساعت بعد خودش را با تویوتای قدرتمندش رساند. آمد و با کمی تقلا، ماشین ما را بکسل کرد و از رودخانه کشید بیرون. به خشکی که رسیدیم، مشکل روشن نشدن ماشین به قوت خودش باقی بود. شمع وایر و دلکو ماشین کاملاً خیس شده بود و هرکاری کردیم روشن نشد. برادر نورمحمدی ما را تا موضع شهید حاج بابا بکسل کرد و برد. 

 خاطره ناگفته

آن شب وقتی به موضع حاج بابا رسیدیم، دیدیم بچه‌های آتشبار آتشی روشن کرده‌اند. ما کنار آتش خودمان را گرم و لباس‌های‌مان را خشک کردیم. این قضیه گذشت و فقط من و شهیدمجید رمضان و برادر علی نورمحمدی از این واقعه خبر داشتیم. حاج مجید که در دفاع مقدس به شهادت رسید و حاج علی نورمحمدی هم که بعد از جنگ برگشت اصفهان. به نوعی خاطره آن شب و گیرکردن ما در وسط رودخانه و بکسل شدن‌مان توسط برادر نورمحمدی یک خاطره ناگفته باقی‌ماند. گذشت و جنگ به اتمام رسید. 

 رؤیای صادقه 

بعد از اتمام دفاع مقدس در دفتر مرحوم آیت‌الله غیوری در صفائیه شهر ری بودم. ایشان از علمای خیری بودند که شب‌ها بعد از نماز می‌نشستند و درخواست‌ها و مشکلات مردم را رفع و رجوع می‌کردند. من هم در خدمت حاج آقا بودم. نامه‌های مردم را می‌گرفتم، مشکلات‌شان را می‌شنیدم و به حاج آقا انتقال می‌دادم. یک روز آقایی آمد و گفت: برای پول پیش منزل مشکل دارم. حاج مجید گفت بیایم پیش شما بگویم: «به فلانی بگو حاج‌مجید گفت مشکل من را حل کنید.»

پرسیدم کدام حاج مجید؟ گفت: شهیدحاج مجید رمضان. گفتم خودت می‌گویی شهیدحاج مجید! شهید چطور گفت بیایی پیش من؟ 

آن برادر حرف عجیبی زد. گفت: من خودم از بچه‌های لشکر ۲۷ هستم. چند روز پیش رفتم قطعه ۲۶ بهشت‌زهرا (س) سر مزار حاج مجید. دلم بدجوری گرفته بود. صاحب خانه پول پیش بیشتری می‌خواست و من هم دستم بسته بود. شرمنده زن و بچه شده بودم. گفتم حاجی مشکل دارم، کمکم کن. همان شب حاجی آمد به خوابم، آدرس اینجا را داد و گفت برو پیش حاج صادقی و بگو حاج مجید گفته مشکل من را حل کن. نشان به آن نشان که شب عاشورا وسط رودخانه اروند ماشین گیر کرد و...

منبع: روزنامه جوان

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • مادرم با هدیه وحید شمسایی روحیه گرفت
  • تبریک تولد بهرام رادان به سبک محسن کیایی!
  • کوالالامپور؛ خواهر مدرن اما سنتی اصفهان
  • بشاگرد مدال افتخار ایران
  • برگزاری بیش از ۱۵ هزار ملاقات بین فرزندان طلاق و والدین در سال ۱۴۰۲
  • برگزاری ۱۵هزار ملاقات بین فرزندان طلاق و والدین در سال ۱۴۰۲
  • چرا برخی از دوقلوها یکی چپ‌دست دیگری راست‌دست هستند
  • این ۶ جمله را تنها از افراد با شخصیت واقعی و صادق می شنوید
  • بعد از شهادت هم کار همرزمش را راه انداخت!
  • درخواست دیه اولیای دم از قاتل مجنون