Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «همشهری آنلاین»
2024-05-05@22:01:31 GMT

نام اسطوره‌ آبی‌ها بر پیشانی قیطریه

تاریخ انتشار: ۶ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۴۵۹۱۶۲

نام اسطوره‌ آبی‌ها بر پیشانی قیطریه

همشهری آنلاین_راحله‌ عبدالحسینی: دوشنبه گذشته تعویض نام خیابان «روشنایی» به «منصور پورحیدری» در محله قیطریه از سوی کمیته نامگذاری معابر شورای اسلامی شهر تهران انجام شد. منصور خان بازیکن و مربی صاحب نام فوتبال ایران، آبان سال ۱۳۹۵ از میان ما رفت. در این گزارش پای صحبت خانواده پورحیدری و برخی از اهالی محله و دوستان منصورخان نشستیم و از تأثیر این تعویض نام پرسیدیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 

«فریده شجاعی» همسر منصور پورحیدری سابقه سکونت در خیابان روشنایی محله قیطریه را که حالا به نام «منصور پورحیدری» تغییر کرده‌است را ۲۳ سال پیش عنوان می‌کند و می‌گوید: «۴ دهه در شمیران زندگی کردیم و ۲۳ سال از عمر ۴۴ ساله زندگی مشترکمان را در خانه‌ای در خیابان روشنایی گذراندیم.» شجاعی درباره اهمیت نامگذاری معابر به نام اسطوره‌های ورزشی، علمی، هنری و فرهنگی کشور را این‌طور ارزیابی می‌کند: «چه‌کاری بهتر از اینکه نام‌های درخشان اسطوره‌ها روی معابر شهرمان باشد که با هر بار گذر از آن خیابان، دستاوردهای ارزشمند آن چهره ماندگار کشور را در ذهن مرور کنیم. دیدن نام منصورخان بر تابلو خیابان محله زندگی‌اش برای ما تسلی خاطر است. یکی از راه‌های زنده‌ نگهداشتن نام اسطوره‌ها می‌تواند همین کار باشد.»

 اهل کری‌ خواندن نبود 

کمی بیشتر با شجاعی گپ می‌زنیم و او درباره منصورخان بیشتر برایمان می‌گوید: «روبه روی خانه ما یک دبیرستان پسرانه است. گاهی که منصور از جلو مدرسه رد می‌شد بچه‌ها برای منصورخان کری می‌خواندند. او هم لبخندی می‌زد، دستی تکان می‌داد و رد می‌شد. رفتارش آرامش و ادب را یادآوری می‌کرد. منصور اهل کری خواندن نبود. حتی یکبار نشنیدم منصور کری خوانده‌باشد. بازی را که از تلویزیون می‌دید هیجان داشت.

بازی را آنالیز می‌کرد اما کری نمی‌خواند. به بچه‌ها هم می‌گفت بی‌سروصدا بازی را ببینند. دوست نداشت سر و صدای بازی آرامش همسایه‌ها را به هم بریزد. خیلی دوست داشت تیم مقابلش هم قوی باشد.» نگاهی به کارنامه پرافتخار منصورخان نشان می‌دهد که او قهرمان نام‌آوری بوده، امامنش پهلوانی او را در قلب‌ها جاودانه کرد.  

 خیرخواهی برای خانواده و دوستان 

یک زندگی کاملاً فوتبالی می‌تواند حاشیه‌های زیادی به همراه داشته‌باشد. اما زندگی منصور پورحیدری با وجود صددرصد فوتبالی بودن هرگز حاشیه‌ای نداشت. شجاعی می‌گوید: «علی پروین همیشه می‌گفت زندگی منصورخان بی‌حاشیه است. منصور به دلیل شخصیت آرام و متینی که داشت به حاشیه‌ها بی‌علاقه بود. در خانواده‌ای اصیل و بافرهنگی هم بزرگ شده‌بود.

دنبال حرف و حدیث‌های معمول دنیای ورزش نبود. با آرامش مسائل و مشکلات زیادی را که در حرفه‌اش داشت حل می‌کرد.» همه فوتبالی‌ها می‌دانند که منصورخان چقدر برای تیم محبوبش هزینه کرد. چقدر دست بازیکنان بااستعداد را گرفت تا بی‌پولی مانع رشد و پیشرفتشان نشود. شجاعی ادامه می‌دهد: «شعاع محبت منصور خیلی وسیع بود. نمونه عملی خیرخواهی برای خانواده و دوستانش بود.

شاید این موضوع برای بازیکنان بیشتر ملموس باشد. زیرا او را پدر خطاب می‌کردند.» پورحیدری به حمایت از تیمش و خرج کردن برای پیشرفت آن شهره است. وقتی از همسرش می‌پرسم که به این موضوع اعتراضی نداشته، می‌گوید: «من هم دوست داشتم منصور برای عشق و علاقه‌اش هرکاری دوست دارد انجام دهد. ارث پدری‌اش را برای ورزش خرج کرد. به یاد دارم منصور برای حمایت تیم و دستمزد بازیکن، خانه فروخت. ماشین فروخت. او به این کار عشق می‌ورزید.»

بهترین و تلخ‌ترین خاطرات ۴۴ سال زندگی مشترکشان هم به دنیای فوتبال ختم می‌شود: «همه باخت‌های تیمش خاطرات تلخ ما بود. بهترین خاطرات هم مربوط می‌شود به قهرمانی مسابقات آسیایی با تیم‌ملی در سال ۱۹۹۸ و قهرمانی آسیا با تیم استقلال در سال ۱۳۷۰. کسی باورش نمی‌شود که منصور زندگی‌اش را برای تیم محبوبش گذاشت.» او امیدوار است که نوجوانان هم با دیدن نام قهرمانان بر معابر به تحقیق درباره زندگی آنان تشویق شوند.  

علی پورحیدری، فرزند منصور پورحیدری/نام پدر تسلی خاطر ماست


«علی» پسر منصورخان متولد ۱۳۶۲ است. او درباره نامگذاری خیابانی به نام پدرش که یکی از اسطوره‌های فوتبال کشور است می‌گوید: «این کار باعث دلگرمی خانواده ماست. از دیدگاه من وقتی نام بزرگان سرزمین را روی معابر و میدان‌ها بگذاریم، هم یاد و خاطره آنان را زنده نگه‌داشته‌ایم و هم جرقه‌ای در ذهن کسانی زده‌ایم که این افراد را نمی‌شناسند.

با این کار قصه زندگی بزرگان را می‌خوانند تا بدانند برای اینکه بتوانند نام نیک از خود باقی بگذارند باید چطور زندگی کنند.» او بیشتر از خاطرات پدر برایمان می‌گوید: «زندگی ما فوتبالی بود. تلویزیون همیشه روی شبکه مسابقات فوتبال بود. به همین دلیل من هم به سمت فوتبال کشیده شدم. پدرم نه تنها اصراری نداشت که فوتبالیست شوم بلکه مخالفت هم می‌کرد. او دوست نداشت من فوتبالیست شوم.» علی فارغ‌التحصیل مهندسی کامپیوتر است و تحصیلاتش را در رشته تربیت‌بدنی هم ادامه داده و مدتی هم گلف، اسکواش، بولینگ و بسکتبال بازی کرده‌است: «اخلاق پدرم فوق‌العاده بود.

هرگز صدای بلند او را در خانه نشنیدم. کلمه‌ای خلاف ادب بر زبان نمی‌آورد. برد و باخت تیمش خیلی مهم بود. اما وقتی می‌باخت، ناراحتی او را در خانه نمی‌دیدیم. پدر باختش را به خانه نمی‌آورد.» علی بیشترین توصیه پدر را این‌گونه عنوان می‌کند: «احترام به مردم از هر قشر و سنی که باشند و تحت هر شرایطی را همیشه به ما توصیه می‌کرد.»

حجت نظری، عضو شورای‌شهر تهران/نام بزرگان فوتبال از یاد نمی‌رود

تغییر نام خیابان روشنایی در محله قیطریه به منصور پورحیدری، در شورای اسلامی شهر تهران تصویب شد. «حجت نظری» عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای‌شهر و عضو هیئت‌مدیره باشگاه استقلال در این‌باره می‌گوید: «حدود یک سال پیش در کمیسیون نامگذاری، این پیشنهاد را مطرح کردم که یک خیابان به نام مرحوم پورحیدری ثبت شود. اعضا از این پیشنهاد استقبال کردند و قرار شد با خانواده مرحوم پورحیدری تعامل کنیم و در نهایت قرار شد خیابان روشنایی که نزدیک منزل ایشان هم بود به نام ایشان تغییر نام پیدا کند. امثال منصورخان برای فوتبالی‌ها از یاد نمی‌روند و وجود چنین اسامی روی معابر باعث جاودانه ماندن نام ایشان برای افراد غیرفوتبالی هم می‌شود.»

مهدی ارغوانی، هم‌محله‌ای منصور پورحیدری/قدردانی از اسطوره‌های ورزش

سابقه دوستی او با منصورخان به سال ۱۳۵۱ برمی‌گردد. می‌گوید: «چه کار پسندیده‌ای که اسم منصورخان روی خیابان محله‌اش باشد. باید از بزرگان ورزش قدردانی کنیم تا برای جوانان سرمشق باشند.» او صداقت و وفاداری و نجابت را از ویژگی‌های برجسته شخصیت منصورخان می‌داند: «با منصورخان زندگی کردم و هر روزش برای من خاطره بود. خاطراتی ناب و تکرار نشدنی. شخصیت آرام و متین و راستگوی منصورخان همه را جذب خود می‌کرد. هرکاری از دستش برمی‌آمد برای افرادی که به فوتبال علاقه‌مند بودند انجام می‌داد. معتقد بود که باید از استعدادهای فوتبالی حمایت کرد. برای این حمایت هم از جیب خودش خرج می‌کرد و منتظر کسی نمی‌ماند. منصورخان پدر معنوی تیم استقلال بود و به این تیم عشق می‌ورزید.»

محمود خوش‌صفت، هم‌محله‌ای منصور پورحیدری/از این نامگذاری خوشحال شدم

«محمود خوش صفت» از دوستان قدیمی منصور پورحیدری است. او می‌گوید: «هرکاری برای گرامی‌داشتن نام منصورخان انجام دهیم کم است. چقدر از این نامگذاری خوشحال شدم.

مسیرم را جوری انتخاب می‌کنم که همیشه از این خیابان رد شوم تا اسم منصور روی تابلو خیابان را ببینم. گرچه با دیدن نامش روی تابلو بغضم می‌گیرد و جای خالی‌اش را حس می‌کنم.» او درباره سابقه دوستی‌اش بیشتر می‌گوید: «منصورخان ۲ سال از من بزرگ‌تر بود. هم‌محله‌ای بودیم. از دوران کودکی در محله قلهک همسایه بودیم. منصورخان برای ما مظهر صداقت بود. تمام زندگی‌اش را برای حمایت از تیم فوتبال خرج کرد. آپارتمانی در محله قیطریه و خیابان اخوان داشت که برای دادن دستمزد بازیکنان فروخت. خودم قولنامه را امضا کردم. شاهد بودم که منصور برای فوتبال فداکاری کرد.»

کد خبر 574922 برچسب‌ها فوتبال - تیم ملی همشهری محله آموزشی مربی - منصور پورحیدری خیابان ورزش شهر

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: فوتبال تیم ملی همشهری محله آموزشی مربی منصور پورحیدری خیابان ورزش شهر خیابان روشنایی منصور پورحیدری محله قیطریه اسطوره ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۴۵۹۱۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فتنه با لباس مشکی تا انحراف در دین/تقیه سازو کار امام صادق بود

به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا ـ ونوس بهنود: زندگی امام صادق به واسطه تقارن با حکومت ۱۰ خلیفه اموی و دو خلیفه عباسی همراه با سیلاب بلا‌ها و فتنه‌ها از سوی دشمنان بوده است. موضوعی که موجب شده نحوه برخورد امام با پرسش همراه شود. پرسشی که پاسخ آن راهگشای امت اسلام در بلایای معاصر نیز هست.
امام جعفر صادق امام ششم شیعیان است که به واسطه جایگاه ویژه علمی در نزد شیعه به عنوان رئیس مذهب جعفری شناخته می‌شود. دوران امامت وی مصادف با تغییر حکومت ها، آشوب‌ها و فتنه‌های عیان و پنهان بوده که عرصه را بر وی و یارانش تنگ می‌کرد. در بررسی سیره زندگی این امام بزرگوار پای صحبت‌های مدرس حوزه و دانشگاه و کارشناس مذهبی، حجت الاسلام والمسلمین محمد باقر علم الهدی نشستیم.

چرا امام صادق با وجود زندگی در شرایط بحرانی و شورش‌های متعدد و سرنگونی بنی‌امیه سیاست دوری از جنگ را اتخاذ کرد؟

لازم است روش و منظومه فکری امام صادق را در مدیریت جامعه مسلمان آن زمان و تعامل امت اسلام و وجود مقدس وی برای برون رفت از معضلات پیش رو به صورت عمیق تحیل شود. موضوعی که می‌توان از آن تحت عنوان مهندسی فرهنگی حضرت امام صادق نام برد. از زیربنایی‌ترین مسائل هر جامعه‌ای موضوع مسائل فرهنگی است که تشکیل شده است از فرهنگ عمومی مردم، اعتقادات، باور‌ها و گرایشات و دین که بیشترین تأثیر را در جوامع مختلف بشری داشته است.

اهل بیت به عنوان رهبران دینی و به ویژه امام صادق که از فرصت به وجود آمده به خوبی استفاده کردند پرچمداران اصلاح رفتاری جامعه اسلامی آن زمان بودند و نقش مهمی در پویایی و شکوفایی فرهنگ شیعی و اهل بیتی داشتند.

فرصتی که در اختیار امام صادق قرار گرفت دوران گذار بنی‌امیه به بنی‌عباس بود و عباسیان در ماه‌ها و سال‌های اول حکومت خود برای تکیه بر قدرت مجبور بودند برخی از رفتار‌های ددمنشانه خود را به تعویق بیندازند تا بتوانند در ابتدا جای پای خود را سفت کنند و بعد برای اهداف دنیاگرایانه خود برنامه‌ریزی کنند.

در‌این فرصت امام صادق ساختار فکری جامعه اسلامی را سامان داد و در تمامی شئون امت اسلام و به تعبیر دقیق‌تر شیعیان، مهندسی خاصی را اعمال کرد که تا به امروز ادامه داشته است. از جمله کانون توسعه و تشکیل وکلای شیعه بوده است. از زمان امام صادق این موضوع آغاز شده و به مرور زمان که عباسیان قدرتمند شدند، وکلای اهل بیت نقش پاسخ‌گویی به پرسش‌های مردم و گرفتن پاسخ از اهل بیت را داشتند. این مهندسی الگوی عملی قابل توجهی برای ساماندهی و سازماندهی جامعه اسلامی بود.

امام صادق با هدف توسعه اسلام ناب برای توسعه جامعه دینی برنامه ریزی کرد و همین برنامه ریزی باعث تحول عظیم در ابعاد اجتماعی می‌شود که مهمترین آن توسعه تشیع، رشد کمی و کیفی شیعیان، بسط و گسترش مرجعیت علمی امام صادق است.

وی این عرصه و قلمرو ارزشمند را در اختیار امت اسلام گذاشت و دشمن هم به دلیل ضعف و ناتوانی در ابتدای حکومت بنی عباس، مجبور بود با رفتار‌های امام صادق در ابتدا همراهی کند ولی امام به عنوان رهبری پخته و آگاه و سیاستمدار‌این کشتی طوفان زده امت اسلام که به دست نابه‌خردترین حکام یعنی بنی‌عباس می‌خواست مدیریت شود را آسیب شناسی و برنامه ریزی می‌کرد تا دشمن مبادا بتواند خللی بر پیکره امت اسلام وارد کند.

روایت است امام سجاد می‌فرماید در مکه و مدینه ۲۰ نفر بیشتر دوستدار نداریم وحمران ابن اعین زمانی که به امام باقر تعداد شیعیان کوفه را گزارش می‌کرد می‌گوید اگر همه شیعیان را سر یک سفره جمع کنند و یک گوسفند غذای آن سفره باشد، این گوسفند زیادی است و باز غذا باقی می‌ماند.

امام صادق با یک تحول فرهنگی نسبت به همه طبقات اجتماعی آن زمان اتفاقات ارزشمندی خلق کرد تا جایی که فقط در کوفه ۹۰۰ راوی از امام صادق نقل روایت می‌کنند؛ و اینها تازه عالمان و فرهیختگان بودند و اگر به افراد دیگر جامعه با مشاغل دیگر اضافه کنیم می‌بینیم که فعالیت ارزشمند وی چقدر تحول‌آفرین بوده است. در کلاس‌های درس امام افراد ویژه و سخنوری پرورش یافتند که دارای موقعیت‌های اجتماعی خاصی بودند و‌این‌ها در مناظرات با دشمنان حاضر می‌شدند و جوابگوی شبهاتی شدند که دشمنان برای بی مقدار کردن اهل بیت طراحی می‌کردند. در همین شهر کوفه افرادی مانند آل اعین حود ۶۰ فقیه مشغول ترویج معارف اهل بیت در زمان امام صادق شده بودند. این جامعه از آن فقر فرهنگی حکومت بنی‌امیه به جایی رسیده که فقط در یک قبیله ۶۰ فقیه پرورش یافته است.

ابوحنیفه که از بزرگان بود و مکتب حنفیه را به وجود آورد می‌گفت اگر دو سال شاگردی امام صادق نبود حتماً از بین رفته بودم.

در‌این شرایط آنچه به عنوان مهمترین اصل برای رهبری، چون امام صادق مطرح است حفظ امت اسلامی از آسیب‌های دشمنان است. در واقع مهمترین عاملی که موجب توسعه این جامعه شد، تدابیر امام صادق برای مدیریت جامعه پیراپیرامون خود بود.

با وجود زندگی در دوران ۱۰ خلیفه اموی و دو خلیفه عباسی چگونه با جریان‌های مخالف شیعه مقابله می‌کرد؟

در دوره خلافت منصور عباسی، پایه‌های حکومت بنی‌عباس مستقر و تثبیت شد و تازه فهمیدند که امام صادق تا چه درجه برای بسط و گسترش معارف خود را به عنوان مرجع علمی معرفی کرده بود.

منصور عباسی با همکاری افرادی مادیگرا به فکر مبارزه با اندیشه‌های امام صادق بر آمد و با تولید شبهات زمینه بی‌دینی و لاابالی‌گری را فراهم می‌کردند و‌اینجا بود که امام احساس کرد باید با حضور وسیع‌تر و گسترده‌تر و با همکاری شاگردان خود به جنگ فرهنگی با بنی عباس وارد شود. فرمایشات وی زبان به زبان و سینه به سینه نقل می‌شد.

همین امر موجب شد بنی‌عباس از سوی امام احساس خطر کند و به همین دلیل برای از میان برداشتن وی تلاش می‌کردند. دشمن می‌دید که جماعت ارادتمند به امام صادق روز به روز افزایش می‌یابد و از سویی امام با هر برخورد نظامی مخالفت می‌کند. در مقابل دشمن علناً نمی‌توانست دلیلی برای مبارزه با امام پیدا کند. به همین دلیل منصور عباسی یک سری جاسوس گذاشته بود تا افرادی که نزد امام می‌روند شناسایی کند. تا جایی که یارانش به سختی به دیدنش می‌آمدند. به عنوان مثال افرادی مثل زراره در عین حال که مرد خطیب، فقید و ثروتمندی بود برای رسیدن به خدمت برای مخفی ماندن هویتش، امام سبد خیاری تهیه می‌کند و در کوچه‌های شهر مشغول فروش می‌شود که امام متوجه می‌شود و به خدمتکارش می‌گوید این فرد را به خانه هدایت کنید تا با او صحبت کنم.

گاهی منصور عباسی به دنبال تهمت زدن به امام بود. یک بار به وی اتهام از قیام شخصی به نام نفس زکیه به عراق فراخواند و منصور عباسی معلی بن خنیس را دستگیر می‌کند تا اسامی یاران و شیعیان امام را از طریق او به دست آورد.

گرچه دشمن گاهی با شهادت یاران امام تلاش می‌کرد بازوان یاریگر وی را تضعیف کند، شرایط خفقان و امنیتی دوران بین عباس بر امام ایجاب می‌کرد که حضرت طرح نویی را برای حفظ کیان شیعیان به راه اندازد. از مهمترین اقدامات این بود که امام تلاش کرد در برهه‌ای از زمان از ورود در گرداب‌های سیاسی آن زمان دور کند.

نسل جوان مسلمان آن زمان تحت احساسات و حرکات جذاب مسلحانه بنی عباس به راحتی جذب حکومت می‌شدند، چون هم شعار عباسیان جذابیت داشت و در برخی شعار‌ها پیروزی حق بر باطل و پیروزی بر قاتلان امام حسین مطرح می‌شد. به واسطه همین شعار‌ها خیلی از مسلمانان حتی از خاندان خود وی فریب خورده بودند.

‌بنی عباس با بهره گیری از‌این شور و احساسات به اخبار و اطلاعات دست می‌یافتند. خود امام هم مصلحت نمی‌دید به صراحت بنی‌عباس را رد کند و اگر چنین می‌کرد مسلمانان بی‌بصیرت قطعاً نمی‌پذیرفتند. امام همواره از راه‌های دیگری برای معرفی بنی عباس استفاده می‌کرد. ضمن اینکه فعالیت‌های سیاسی پنهانی نیز داشتند.

در آن مقطع زمانی بهترین شیوه مقابله با بنی عباس را ترویج و توسعه فرهنگ اهل بیت قرار داده بودند.

امام صادق با برخی انحرافات مانند جریان غالیان مخالفت کرد، اما در مقابل برخی گروهی او را متهم به سکوت و گروهی اعتراض عنوان می‌کنند. دلیل این منش رفتاری چه بود؟
در دوره منصور بحث قیام قائم آل محمد مطرح می‌شد. برخی تلاش داشتند که فرزند پیامبر اکرم را مطرح و دلیل بر ادعای امامت خود عنوان کنندو امام باید جریان‌سازی مهدویت در عصر خود را نابود می‌کرد. منصور نام فرزندش را مهدی گذاشته بود تا به لحاظ اسمی انطباق پیدا کند و مردم پیرو فرزندش شوند. امام صادق با اطلاع از این فتنه، با بیان ویژگی‌های قیام آخر زمان به شیعیان می‌گفتند مراقب امام‌زمان سازی باشند.

حتی گاهی عباسی‌ها لباس مشکی را در عزای امام حسین به تن می‌کردند تا مردم را به سمت خود جذب کنند و خود را پیرو امام حسین نشان‌می دادند. امام برای مقابله تعابیر جالبی دارند و‌اینکه در‌ایام عزا لباس سیاه به تن کردن را درست عنوان کرد و به غیر از آن ایام لباس اهل دوزخ و لباس فرعون خطاب کرد و این توصیف یعنی به بنی عباس ملحق نشوید. به‌این ترتیب مبارزه منفی می‌کردند.

امام بار‌ها به شیعیان می‌گفتند مراقب گفته‌های خود باشید. زیرساخت صحبت‌های وی سیاسی و با هدف بالا بردن فهم و بصیرت آنها عنوان می‌شد. شیعیان را از گرداب‌ها نجات می‌داد تا فرصت اعمال مهندسی فرهنگی را فراهم سازد.

برنامه بعدی ایشان برای صیانت و حفاظت از امت اسلام داشت این بود که وی همواره تلاش می‌کرد وحدت امت را همواره در‌هاله‌ای از ابهام در مقابل دشمن به نمایش گذاشته شود. برای اینکه از فشار‌های دولت عباسی بر ارادتمندان به اهل بیت بکاهند نمایش تفرقه و اختلاف ظاهری را در بین صفوف را شکل می‌دادند که مثلاً شیعیان انسجام اجتماعی لازم را ندارند.

امام به عنوان فرمانده میدان این طرح زیربنایی را آنچنان مدبرانه مدیریت می‌کرد که دشمن به این باور رسیده بود که ارادتمندان اهل بیت چنان که باید و شاید برای آنها خطرناک نیستند. تقیه از اصول دینی برای حفظ دین است، اما اجرای آن نیاز به سیاست خاصی دارد. به عنوان مثال امام از برخی اصحاب برائت می‌جستند نمونه آن مواردی در خصوص برائت ازراه دور بود.

گفته می‌شود امام صادق رئیس مذهب شیعه است، اما منابع فقهی که به او منسوب است با انحراف و روایت‌های ضد و نقیض همراه شده. کدام منابع موثق است؟

گاهی امام برای نشان دادن نمادین اختلاف بین شیعیان فتوا‌ها و دستورات مختلف صادر می‌کردند. به عنوان مثال در بین اصحاب رکعات نماز مستحب را ۲۷ و گاهی ۳۴ عنوان کرده‌اند و امام خود اذعان می‌دارد که این اختلاف برای سلامت امت از دشمنان است. ما از‌این احکام متفاوت در فرمایشات واصله از امام به وفور داریم. امروز یکی از بحث‌ها صحت سنجی و انطباق با قرآن و خانواده حدیث است. امام تاکید داشت آنچه با قرآن یا خانواده حدیث همخوانی دارد باید پذیرفته شود.

طبیعی است اختلاف در روایات در زبان فقها و در رفتار مردم تصویر مشتت باقی می‌گذاشت و لذا حساسیت در نزد بنی‌عباس کمتر و جان شیعیان محفوظ‌تر بود. چراکه عباسیان به دنبال کوچکترین بهانه بودند.

راهبرد دیگر نوعی خاص از تعاملات بود تا حساسیت به کمترین حد برسد. حضرت می‌فرمودند با عامه مردم گرم و صمیمی برخورد کنید. حضرت تلاش می‌کردند آستانه تحمل شیعیان را بالا ببرند تا کمتر چالش ایجاد شود و این همان چیزی است که امروز تحت عنوان وحدت اسلامی، جامعه اسلامی‌ایران تعقیب می‌کند. امام تلاش می‌کردند ارادتمندان اهل بیت با سایر مسلمانان مانند برادر ارتباط داشته باشند. این سلوک اجتماعی امام بود که رفتار اجتماعی شیعیان را مهندسی می‌کرد تا هربهانه برای هجوم بنی‌عباس به خانه شیعیان را از دست آنها بگیرد.

همچنین نوع تعامل امام با خلفای بنی‌عباس نیز قابل توجه بود و حضرت در موقعیت‌های مختلف رفتار‌های متفاوتی داشتند تا از‌این رهگذر جلو گزند‌های احتمالی به شیعیان گرفته شود. امام در دوره‌های مختلف زیستند که دوره اول امامت آن حضرت مقارن با ضعف امویان بود که به دلیل همین ضعف امام از خطر‌ها مصون بود؛ اما در دوره آخر زندگی امام بهانه جویی‌هایی برای برخورد با امام شروع شده بود و‌اینجا حفظ جان نیازمند برنامه ریزی خاصی بود. منصور با دو حربه با امام برخورد می‌کرد یکی نرمش‌های ظاهری بود که در محافل از او به عنوان پسر عمو نام می‌برد و دومین آن تهدید در خفا بود. در عین حال که امام، با رفتار‌های خود منصور عباسی را فردی دنیاپرست معرفی می‌کرد هرگز عبارت‌های تحریک آمیز را مطرح نمی‌کرد. با‌این وجود منصور بار‌ها تلاش کرده بود که امام را به قتل برساند. اما امام با رفتار خود کاری می‌کند که منصور مجبور شود راه را برای امام باز بگذارد.
عملکرد امام در دوره‌ای به شدت تحت کنترل بود و‌این تصور که امام در آرامش بوده درست نیست.

چرا امام در خصوص قیام‌های آن دوره نیز موضع‌گیری‌های متفاوتی داشت؟

شکل موضع گیری در قیام‌های مختلف از سوی امام قابل توجه است. یک سری تحرکات نظامی توسط ارادتمندان اتفاق افتده مانند قیام زید یا محمد نفس زکیه. موضع امام در مقابل این‌ها چیست؟ روایت است که از روی تقیه موضع خاصی نداشتند. گاهی اینطور تصور می‌شود که امام نظر مساعدی نداشتند، اما در شهادت رهبران این قیام‌ها اظهار تأسف می‌کنند. این مواضع در راستای حفظ و حراست اهل بیت بوده است.

در کنار‌این رفتار‌های سیاسی امام به دنبال نظام‌مند کردن باور‌های شیعی بود و از رشد و ارتقا سطح علمی و باور‌های مردم غافل نبود. امام می‌دید که دشمن با نحله‌های کلامی به دنبال ایجاد انحراف در بین نسل جوان شیعه است. به همین دلیل در مسائل کلامی مانند قضا و قدر، صفات پروردگار، عدل، جبر و تفویض، تنزیه و تشبیه، ورود کرده و مباحث کلامی را به شاگردان را مطرح می‌کنند تا هر یک بعد‌ها استادی باشند که در مناظرات شرکت کرده و به بهترین شکل از‌این مجالس بیرون بیایند.

خیلی‌ها تصورشان این است که امام باید همواره دست به شمشیر باشد و به شهادت برسد، اما همیشه عبور از جوی خون پاسخی برای رسین به پیروزی نیست. در زمان امام حسین به دلیل گرفتاری مردم به غفلتی فزاینده احتیاج به شهادت امام بود تا از غفلت بیدار شوند. اما بعد از امام حسین، امام سجاد و فرزندانش روش مبارزه را تغییر دادند.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • تست سلامت از روی خطوط صورت و چروک پیشانی
  • پرسپولیس مراقب شوت‌های باقری باشد!
  • امام صادق (ع) آغازگر جهاد در عرصه فقه بود
  • فتنه با لباس مشکی تا انحراف در دین/تقیه سازو کار امام صادق بود
  • تمسخر چکمه‌های پدرِ شاه، توسط آیت‌الله خمینی!
  • چه افرادی امام صادق(ع) را شهید کردند؟
  • امام صادق(ع) چگونه جان امام بعد از خود را محافظت کردند؟
  • امیر جدیدی از «قهرمان» تا «منصور»
  • ادامه ساخت و ساز شهرداری زاکانی در پارک‌ها؛ این همه اصرار برای چی؟
  • (عکس) ادامه ساخت و ساز شهرداری زاکانی در پارک‌ها