Web Analytics Made Easy - Statcounter

سرویس اجتماعی خردادنیوز؛ اهمیت رسالت والدین در پرورش کودکانی پویا، شاد، دارای اعتماد به نفس بر هیچکس پوشیده نیست. چرا که کودکان دارای اعتماد به نفس بالا و شایسته به مراتب راحت تر می توانند در مواجهه با چالش ها و مشکلات تصمیم گیری کنند. در واقع شکل گیری اعتماد در برابر بی اعتمادی، پایه و اساس امید و امیدواری در بزرگسالی را تشکیل می دهد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به دیگر سخن اعتماد در سال های نخست زندگی کودک شکل می گیرد و سنگ بنای امیدواری را تشکیل می‌دهد.اما اعتماد به نفس چیست؟اعتماد به نفس مجموعه‌اي از رویکردها، باورها و احساساتي است كه هر فرد از خودش دارد. تعریف هر فرد از خود، باور ها، ایده ها و عقایدش روي انگيزه‌، نظرات و رفتارهاي شخصی اش تاثيرگذار بوده و هر قدر این تعاریف دارای جنبه های مثبت و امیدوار کننده باشند، فرد دارای اعتماد به نفس بالاتری است. از آنجا که شكل‌گيري الگوي اعتماد به نفس، خيلي زود و در کودکی در زندگي آغاز مي‌شود، والدین باید شیوه های تقویت این حس را بیاموزند. والدینی که به موقع نیاز های کودک در مورد گرسنگی، تشنگی، احساس سرما و گرما، خیس کردن و ... را مرتفع می سازند این حس اعتماد را در کودک به وجود می آورند که اطرافیان قابل اعتماد و اتکال هستند. از سوی هر گونه اهمال و سستی در برآوردن حاجات کودک منجر به افزایش حس بی اعتمادی به والدین می شود و حس بد نا امدی در او شکل می گیرد. نقش والدین در اعتماد سازیدر سنین بالاتر حمایت از کودک در برآورده ساختن نیازهای شخصی خودش، با ارزش ترین هدیه ای است که والدین می توانند به کودکان بدهند چرا که این حس را در کودک به وجود می آورد که گام در راه تکامل گذاشته است و مسیر را صحیح انتخاب کرده است.  مثلا يك كودك نوپا كه راه رفتن را براي اولين بار تجربه مي‌كند، دچار حس انجام يك كار مي‌شود كه باعث تقویت اعتماد به نفس مي‌شود. يادگيري برخاستن پس از تلاش‌هاي ناموفق قبلي به كودك مي‌آموزد كه او مي‌تواند و این توانستن، حس اعتماد به نفس به او را دو چندان می سازد. به همين دليل است كه نقش والدين، كمك به كودك براي شكل‌گيري يك وضعيت دقيق و سالم از خودآگاهي است.چگونه می توان اعتماد به نفس کودکان را افزایش داد؟ ایجاد اطمینان از ناحیه والدین، بر آوردن به موقع نیاز های کودک، تلاش برای ایجاد خودکنترلی، دادن قدرت انتخاب به کودک، جداسازی تدریجی کودک از شرایط حمایتی و قرار دادن کودک در موقعیت های چالشی، پرهیز از تعریف و تمجید بیجا ، عدم مقایسه فرزند با همسالان، دادن مسئولیت به کودکان در امورات مختلف و ... می توانند در افزایش حس اعتماد به نفس کودکان موثر باشند. کودکانی از سنین کودکی قدرت مواجهه با چالش های اجتماعی در مهد کودک ، مدرسه، پارک، باشگاه و ... را پیدا می کنند، در آینده با اعتماد به نفس بیشتری گام در جامعه می گذارند و راحت تر و آسان می توانند احقاق حق کنند و در مقابل کژتابی های جامعه امروز محکم تر دوام می آورند.سخن پایانی در خاتمه باید اذعان داشت فرصت انتخاب و تصمیم گیری برای کودکان کلیدی اساسی برای اعتماد به نفس است. این موضوع به آنها اجازه می دهد که احساس قدرت کنند. در حقیقت اعتماد به نفس را می توان سلاحی در برابر چالش های موجود در سطح جامعه امروزی نامید و هر چه والدین در دوران کودکی بر روی تجهیز فرزندان شان به این سلاح مطمئن و قابل اعتماد، هزینه کنند، کودک در آینده با مشکلات کمتری مواجه خواهد شد و به زبان ساده راحت تر از پس مشکلات بر خواهد آمد. در ضمن كودكاني با اعتماد به نفس بالا، از ايجاد ارتباط با ديگران لذت مي‌برند، در تصمیم گیری ها منطقی عمل می کنند، در مناسبات اجتماعي راحت تر هستند و از فعاليت‌هاي گروهي لذت مي‌برند و از همه مهمتر اینکه از استقلال کافی برخوردارند.فلذا توصیه می شود خانواده ها برای پرورش کودکانی با اعتماد به نفس بالا خود را از مشاوره با اهل فن و مشاوران دلسوز بی نیاز نبینند و یا با مطالعه منابع مختلف،  مسیر تربیتی صحیح فرزندان خود را بیابند.به قلم:فرزانه شقاقی/ روانشناس

منبع: خرداد

کلیدواژه: اعتماد به نفس بالا چالش ها راحت تر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۴۸۱۶۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ فرزندتان را به ربات آزمون دهنده تبدیل نکنید!

 عصر ایران؛ امید خزانی*- سندروم استکهلم پدیده‌ای روانی است که قربانی با آزارگر خود و یا گروگان با گروگان‌گیر حس هم‌دلی و حتی وفاداری دارد! اما ارتباط این موضوع با مدارس ابتدایی و کودکان معصوم چیست‌؟ 

  ما - والدین که فرزندان‌مان را مال خود و نه از خود می‌دانیم - با این فرشتگان معصوم کاری می‌کنیم که بی‌شباهت نیست به پدیده سندروم استکهلم و هم‌دلی با گروگان‌گیران که برخی از مدارس ابتدایی‌اند.  

   این تمثیل از آن روست که والدین با دستان خود فرزندان خود را به مدارسی می‌سپارند که با جان و جسم کودکان‌شان چون یک‌ گروگان رفتار کنند و حتی در این روند نهایت هم‌کاری را  نشان می‌دهند و حتی خواستار فشاری بیشتر(‌شما بخوانید آزاری بیشتر) از جانب مدرسه متبوع می‌شوند. 

 قبلاً مطلبی با عنوان " آموزش فرزند یا فرزند کشی " در اینجا ( لینک) منتشر شد و مقایسه ای تطبیقی با کشورهای دنیا در روند آموزش ابتدایی آورذه شد که نشان می داد ساعات آموزش ابتدایی در ایران از متوسط آموزش دنیا ۳۰۰ الی ۴۰۰ ساعت بیشتر است و این با همکاری والدین صورت می پذیرد که به نظر نویسنده فاجعه بار است و در گذر زمان باعث فرسودگی کودکان در بستر آموزش می‌شود. اخیرا کودکی ۹ ساله از نزدیکان را دیدم که در اثر فشار بیش از حد درسی والدین تحصیلکرده اش و الزام آنها برای آمادگی آزمون  دچار اسپاسم عضلانی شده بود و کودکی اش به تاراج رفته بود!  چند نکته به اختصار در باب این پدیده عرض می کنم:

۱. اگر پدران سنت زده ما خطاب به معلمان می گفتند " گوشت فرزندم مال تو استخوان اش مال من " ؛ این روز ها خیلی از والدین مجوز شدیدتر از این برخوردها را به مدارس فرزندانشان می دهند اما نه در قالب تنبیه بدنی بلکه بسی فراتر؛ تلقین دایمی حس ناکافی بودن! دقت بفرمایید برای یک کودک ۷ تا ۱۰ ساله!

۲. بارها شاهد بوده ام که والدین از مدارس متبوع شان خواسته اند که فرزند ۹ ساله آنها را برای آزمون آماده کنند . آزمونهای بی پایانی چون مدارس تیزهوشان ؛ آزمون مدارس خاص( شما بخوانید مراکز گروگانگیری ویژه)  و غیره.

اهداف دوره ی آموزشی ابتدایی کم و بیش در اکثر کشورهای پیشرفته و حتی با تعریف یونسکو بر ۳ مبنای زیر استوار است : یادگیری مبانی سواد و اعداد؛ یادگیری مهارت های اجتماعی و ایجاد شوق و علاقه برای یادگیری !! در کجای این هدف گذاری جهانی آماده سازی برای آزمون های خاص گنجانده شده است که شمای والدین روان کودک ۹ ساله تان را آزار می دهید و حتی بابت آن هزینه می پردازید؟ این اتحاد والدین و مدارس علیه یه کودک ۸-۹ ساله چه منطق و مبنایی جز کودک آزاری می تواند داشته باشد. البته همه کودکان در اثر فشارهای اینچنینی دچار اسپاسم عضلانی نمی شوند اما آثار ماندگار مخرب روحی بر وجودشان می نشیند!  از دوره ابتدایی همان را انتظار باید داشت که عقلای جهان بر آن اجماع کرده اند!  


۳. هر نوع آموزش با عنصر انضباط ( دیسیپلین) گره خورده است. گزاره های آموزش در فضای شاد و غیره لزوما در مقام عمل جوابگو نیستند. آموزش برای کودک دوره ابتدایی با محدودیت انضباط پذیری و زمان حداقلی سرو کار دارد. ظرفیت انضباط پذیری یک کودک دوره ابتدایی بسیار محدود و شکننده است. این محدودیت ها قابلیت توسعه‌ دارند اما قطعا در افق ۱۲ ساله باعث فرسایش آموزشی خواهند شد!

۴. بقول فرنگی ها " شیطان در جزییات است " بسیاری از آزمون های متداول آموزشی از جمله achievement test , proficiency test و competency test و Aptitude test که نسخه بومی شده آنها در مدارس ما نیز استفاده می شود با ده ها متغیر و پارامترهای اجرایی و نیروهای مجرب آموزش دیده قابلیت اجرا و نتیجه درست دارند! با زیرساخت های موجود سخت افزاری و نیروی انسانی اشغال در اکثر مدارس ابتدایی نتایج درستی برای این آزمون ها متصور نیست! 

۵. آموزش و در کل علوم انسانی بسیار ظریف و شکننده است و از قوانین پوزیتیویستی تبعیت نمی کنند. به این معنا که از درستی گزاره الف و گزاره ب لزوما درستی گزاره ج حاصل نمی شود. اگر موفقیت فرمول واحدی داشته باشد که ندارد آن فرمول در مورد فرزند شما با متغیرهای زیادی سروکار خواهد داشت و لزوما نتیجه نخواهد داد. آنچه که برای موفقیت در اکثر مدارس پایه و ابتدای ما ریل گذاری شده با نوعی آزار و خشونت پنهان گره خورده است و ره به ترکستان می برد ! جاده با کیفیت ؛ خودرو استاندارد ؛ راننده مجرب و ساعت رانندگی استاندارد سفر ایمن را به دنبال دارد ! 

۶. بارها شنیده ایم که برای ساختن یک کشور از مدارس ابتدایی شروع کنید و نیک می دانیم که کشورهای توسعه یافته ۱۰ درصد تولید ناخاص داخلی را صرف آموزش بویژه آموزش پایه می کنند و آموزش پایه درست از وظایف ذاتی دولت هاست ! بله همه اینها درست است اما عجالتا در فقدان این درایت ها از تبدیل فرزندتان به ربات آزمون دهنده بپرهیزید!

  ۷. به پشتوانه دو دهه تجربه در آموزش عرض می کنم اکثر برنامه هایی که در قالب فوق برنامه در مدارس غیردولتی ارایه می شود فاقد عمق لازم است و غالبا سطحی است. برای مثال ۳ سال زبان فوق برنامه مدارس تقریبا معادل ۸ ماه آموزش در موسسات معتبر زبان است! 

   پی نوشت: هر نوع آموزش در هر سطحی که در دوره کودکی ( زیر ۱۲ سال) متصور است قابلیت جبران در دوره نوجوانی را داراست اما و هزار اما که کودکی از دست رفته هرگز جبران پذیر نیست چه برسد به آزار و آسیب های روحی که عمری ممکن است گریبانگیر کودک شما باشد.
---------------------
*دکتریِ آموزش

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: پدیده Disinfomedia؛ تهدیدی در خلأ آموزش سواد رسانه‌ای آموزش فرزند یا فرزند‌کُشی؟!

دیگر خبرها

  • چرا کودکان فرانسوی به خوش رفتار و مؤدب بودن مشهورند؟
  • راهکارهای جایگزین تنبیه بدنی در کودکان
  • والدین صبور در برخورد با کودک 4 تا 6 ساله موفقتر هستند
  • سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ کودک آزاری مدرن: تلقین حس ناکافی بودن!
  • سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ فرزندتان را به ربات آزمون دهنده تبدیل نکنید!
  • درخواست مکرون برای افزایش نظارت بر کودکان در شبکه‌های اجتماعی
  • مکرون خواستار نظارت والدین بر کودکان در شبکه‌های اجتماعی شد
  • تحریر زندگی شهدای کودک و نوجوان حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان
  • همدلی با کودکان، مهارتی که خانواده‌ها با آن غریبه‌اند
  • با «کودک استرسی» چگونه برخورد کنیم؟