Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری آنلاین، «دستم را دور کمرش قلاب کرده بودم و بیشتر از ۷دقیقه در هوا آویزان بود. انرژی‌ام داشت تمام می‌شد و چیزی نمانده بود سقوط کند که نیروهای آتش‌نشانی رسیدند و...»

این مهم‌ترین لحظات از صحنه خودکشی یک پسر جوان در اتوبان امام‌علی تهران است. جوانی که قصد داشت با پریدن از روی پل به زندگی‌اش پایان بدهد اما در آخرین لحظات مردی همچون فرشته نجات سررسید و او را روی هوا گرفت و مانع از مرگ حتمی وی شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما این اتفاق چطور رخ داد و فرشته نجات ۳۹ساله چگونه در آخرین لحظات توانست زندگی پسری ۲۰ساله را نجات دهد؟ محمدعلی سعید، قهرمان این حادثه در گفت‌وگو با همشهری از جزئیات اتفاقی می‌گوید که نیمه‌شب شنبه در اتوبان امام‌علی رخ داد.

چطور متوجه شدید که جوان ۲۰ساله قصد خودکشی دارد؟

من کارمند شرکت مهندسی سیستم یاس ارغوانی هستم اما شب‌ها برای تامین مخارج زندگی در اسنپ کار می‌کنم. حدود ساعت ۱۱شب بود و آخرین مسافرم را به مقصدش رسانده بودم و به سمت خانه‌مان در مجیدیه می‌رفتم که وقتی پیچیدم داخل رمپ خروجی بزرگراه امام علی، متوجه پسر جوانی شدم که فریاد می‌زد و به سمت پل جانبازان که از بالای اتوبان رد می‌شد می‌رفت. حالش خوب نبود و حدس زدم که می‌خواهد بلایی سر خودش بیاورد.

ماشین را پارک کردم و پیاده شدم. پسر جوان رفت لبه پل و از روی گاردریل رد شد. به سمتش دویدم و فریاد زدم که دست نگه دارد اما او توجهی نکرد. لبه پل ایستاد و فریاد زنان چیزهایی گفت و پاهایش را از لبه پل جدا کرد که به داخل اتوبان بپرد که همان لحظه رسیدم و دستم را از لای نرده‌های گاردریل بردم و به کمرش قلاب کردم. دست و پایش روی هوا آویزان بود و من درحالی‌که به نرده‌های گاردریل چسبیده بودم و دستم را از لای آنها بیرون برده و دور کمر او قلاب کرده بودم، تلاش می‌کردم که سقوط نکنم.

در آن لحظه تنها بودید؟ کسی نبود که کمک‌تان کند؟

اتفاقا ۳ یا ۴نفری از آن اطراف عبور می‌کردند. فریاد زدم که «کمک کنید» اما عجیب بود که هیچ‌کس به کمکم نیامد.

پسر جوان در چه حالی بود؟

اصلا حالش خوب نبود. انگار به آخر خط رسیده بود. فریاد می‌زد که رهایش کنم و می‌گفت که می‌خواهد بمیرد. اما خودش هم انگار ترسیده بود. نه تقلا می‌کرد که سقوط کند و نه تلاش می‌کرد که خودش را نجات دهد.

نمی‌توانستی او را بالا بکشی؟

نه. برای اینکه نجاتش دهم باید او را بالا می‌آوردم و از گاردریل لبه پل به سمت خودم رد می‌کردم که شدنی نبود. بدون کمک نمی‌شد او را نجات داد.

چقدر او را در همان حالت نگه داشتی؟

خودم تصور می‌کردم سه یا چهار دقیقه. اما وقتی ماجرا تمام شد و گوشی‌ام را چک کردم دیدم که حدود ۷دقیقه او را در همان حالت نگه داشته بودم. انگار وقتی آدم در چنین شرایطی قرار می‌گیرد، زورش بیشتر می‌شود. هنوز هم باورم نمی‌شود که چطور با یک دست او را در هوا نگه داشته بودم که کمک برسد.

مگر از چه‌کسی کمک خواسته بودی؟

وقتی دیدم که به عابران در آن لحظه امیدی نیست، تصمیم گرفتم پلیس و آتش‌نشانی را خبر کنم. دست چپم را حائل کرده بودم دور بدن او و از کمربندش گرفته بودم که سقوط نکند. با دست دیگرم گوشی‌ام را درآوردم و ابتدا ۱۱۰ را گرفتم و اپراتور که از پشت گوشی فریاد آن پسر جوان را شنید، مطمئن شد که ماجرا جدی است. اما لحظاتی که گذشت به این فکر افتادم که به آتش‌نشانی هم خبر بدهم و در همان حالت شماره۱۲۵ را گرفتم.

کدام‌شان زودتر رسیدند؟

باورم نمی‌شد که آتش‌نشانان با آن سرعت سر برسند. راستش انرژی‌ام داشت تمام می‌شد. نیرویی برایم باقی نمانده بود. بعد از تماس با آتش‌نشانان دست دیگرم را هم از لای نرده‌ها رد کردم و کاپشنش را گرفتم که پاره شد. خدا خدا می‌کردم که نیروهای کمکی زودتر برسند.

همان موقع بود که چشمم به ماشین‌های آتش‌نشانی افتاد. ۲تیم، یکی از اتوبان و یکی از خیابان جانبازان رسیدند. ۳نفر از آتش‌نشانان با دیدن آن شرایط، با استفاده از تجهیزات خودشان را به این طرف گاردریل رساندند و پسر جوان را گرفتند و بالا آوردند. شاید اگر ۱۰ثانیه دیرتر رسیده بودند دیگر نمی‌توانستم او را نگه دارم و به پایین پرت شده بود و جانش را از دست داده بود.

خودت در این حادثه آسیب دیدی؟

آسیب جدی ندیدم اما همه بدنم درد می‌کرد. خواست خدا بود که به من انرژی داد که حدود ۷دقیقه او را در هوا نگه دارم. وقتی آتش‌نشانان او را بالا کشیدند، روی صندلی‌های ایستگاه اتوبوسی در همان اطراف بردند و روانشناسی که از آتش‌نشانی آمده بود شروع کرد به حرف زدن با او و توانست آرامش کند.

در آن لحظه نیروهای آتش‌نشانی از من تشکر کردند و تعجب کرده بودند که چطور توانسته بودم او را نجات دهم. حتی فرمانده آتش‌نشانان هم که از این ماجرا باخبر شده بود با من تماس گرفت و تشکر کرد. بعد هم از کلانتری تماس گرفتند و ماجرا را برایشان شرح دادم. پس از آن به خانه و نزد همسرم و فرزندانم رفتم و حالا هم وقتی به آن شب فکر می‌کنم، خدا را شکر می‌کنم که توانایی نگه داشتن پسر جوان را در آن شرایط سخت به من داد.

جثه او نسبت به‌خودت بزرگ‌تر بود یا کوچک‌تر؟

از من لاغرتر و کم‌سن و سال‌تر بود و آخرش هم نفهمیدم که چرا قصد خودکشی داشت.

قبلا هم چنین اتفاقاتی برایت رخ داده بود؟

جوان‌تر که بودم ورزش‌های رزمی کار می‌کردم. عاشق عملیات‌ نجات بودم و از ۱۶سالگی، هر وقت آتش‌نشانی یا هلال‌احمر دوره‌های آموزشی می‌گذاشتند، شرکت می‌کردم. دوره‌های امداد و نجات را دیده بودم و همین باعث شد که در ۲حادثه، موفق به نجات عده‌ای از هموطنانم شوم.

یکی از آنها چند سال پیش در اتوبان بهشت‌زهرا رخ داد. آن موقع روی ماشین حمل دلستر و آب‌معدنی یکی از شرکت‌ها کار می‌کردم. آن روز در نزدیکی بهشت‌زهرا اتوبوسی با دختربچه‌ای تصادف کرد و دختربچه چند متر آنطرف‌تر پرت شد. مردی با دیدن این صحنه عرض اتوبان را دوید که خودش را به دختربچه برساند و همین باعث شد که ماشین‌های عبوری ترمز کنند و چند ماشین به هم کوبیدند. در این تصادف زنجیره‌ای عده‌ای مجروح شده بودند.

با دیدن این صحنه کامیونت شرکت را کنار اتوبان پارک کردم، باکس‌های آب‌معدنی را برداشتم و به کمک مجروحان رفتم. می‌دانستم که خون و لخته خون ممکن است راه تنفسی عده‌ای از آنها را بسته باشد. فوری به آنها آب رساندم و وقتی اورژانس آمد، بابت این کار و نجات عده‌ای از مجروحان از من تشکر کردند.

حادثه دوم در خیابان ستارخان اتفاق افتاد. یک ماشین با سرعت زیاد به دیواره خیابان کوبیده بود و راننده فوت شده بود و سرنشین دیگر ماشین نمی‌توانست نفس بکشد. من سوار موتور بودم که این صحنه را دیدم و فوری شلنگ بنزین موتور را کندم و آنها را داخل گلوی سرنشین ماشین کردم که بتواند نفس بکشد. وقتی اورژانس رسید، پزشک اورژانس به من گفت که اگر این کار را نکرده بودم، آن فرد حتما جانش را از دست داده بود.

شما که اینقدر کمک به مردم و نجات جان آنها برایت مهم است، خودتان هم دچار حادثه شده‌اید؟

بله. سال۹۰ با موتور از بالای پل پارک‌وی رد می‌شدم که ماشین به من زد و از بالای پل به پایین پرت شدم. اما کلاه ایمنی باعث شد که به طرز معجزه‌آسایی زنده بمانم. در این حادثه آسیب جدی دیدم و دچار شکستگی استخوان در چند نقطه از بدنم شدم اما یادم است که در آن زمان صدا و سیما این حادثه را چندبار در تلویزیون پخش کرد با این عنوان که اگر من نکات ایمنی را رعایت نکرده بودم و کلاه ایمنی نداشتم، از این حادثه جان سالم به‌در نمی‌بردم.

منبع: همشهری

کد خبر 576309 برچسب‌ها خودکشی حوادث ایران

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: خودکشی حوادث ایران آتش نشانان آتش نشانی پسر جوان لبه پل عده ای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۴۹۳۲۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

در اوج تجربه بودم/کاش زودتر می‌گفتند!

ایسنا/اصفهان بازیکن اسبق تیم ملی واترپلو تجربه را از اصلی‌ترین فاکتورها در کسب نتیجه این رشته دانست که او در اوج تجربه و آمادگی ورزشی‌اش به فاصله یک ماهه از مسابقات آسیایی با اتفاقی ناخوشایند در مسیر تنها هدف باقی مانده ورزشی‌اش مواجه شد. در حالی که به عقیده او همه شرایط برای کسب نتیجه تیم ملی در آسیا فراهم بود.

واترپلو، ورزشی سرعتی - قدرتی و کاری تیمی و با آمادگی جسمانی بالا محسوب می‌شود که علاوه بر قدرت بدنی به مهارت‌هایی چون حل مسئله در لحظه و ارتباط قوی اجتماعی و گروهی نیاز دارد. موضوعی که بازیکنان این رشته به مرور و با گذر زمان در آن ماهر خواهند شد و می‌توان گفت از حدود رده ۳۰ سال به بعد توانایی راهبری در تیم را خواهند داشت.

ویدیو/ ملی‌پوش واترپلو که پس از طلسم‌شکنی حذف شد!

نیما خوشبخت، واترپلوئیست ملی‌پوش اصفهانی را می‌توان از جمله این مهره‌های تاثیرگذار دانست که می‌تواند با تکیه به تجربه و تکنیک نتیجه بازی را تغییر دهد. او از ۱۶ سالگی به تیم ملی جوانان راه یافت و همان سال هم در رده سنی جوانان قهرمان آسیا شد. او همچنین در تیم‌های باشگاهی‌اش نیز خوش درخشید و عناوین متعددی کسب کرد.

خوشبخت پس از یک دوری پنج ساله از تیم ملی دوباره به جمع ملی‌پوشان برگشت، اما بازیکن باسابقه تیم ملی واترپلو با یک حذف ناگهانی رقابت‌های آسیایی را از دست داد. 

موضوعی که شاید هر ورزشکاری را یک ماه مانده به شروع مسابقات شوکه کند، می‌گوید اگر از قبل شروع تمرینات دعوتش نمی‌کردند، بهتر بود و در اوج آمادگی و تجربه از تیم ملی کنار گذاشته شده است، در حالی که با حمایت‌های مسئولان از این رشته همه چیز برای نتیجه گرفتن آماده بود و با تصمیمات بهتر می‌شد نتیجه دیگری در آسیا رقم زد.

ایسنا به همین بهانه با نیما خوشبخت درباره شروع زندگی ورزشی‌اش تا دوران ملی او ‌هم‌صحبت شد.

او درباره شروع داستان خوشبخت و واترپلو به ایسنا گفت: به واسطه میلاد ناظمی که یکی از قهرمانان اسبق واترپلو به‌شمار می‌رود و در تیم‌ ملی فعالیت داشته‌ است، علاقه‌مند به شنا شدم. تا ۱۱ سالگی در تیم شنا اصفهان بودم و به خاطر اینکه شنا برای من خسته‌کننده شده بود، وارد ورزش گروهی هیجانی واترپلو شدم. سال اولی که پا به عرصه تیم اصفهان گذاشتم از مسابقات قهرمانان کشوری حذف شدم، اما در سال بعد به عنوان بازیکن اصلی مسابقات کشوری اعزام و از آنجا بود که در ۱۳ سالگی وارد تیم ملی شدم.

 درسن ۱۵ سالگی به اردوی تیم ملی دعوت شدم و در مسابقات آسیایی اندونزی جاکارتا قهرمان جهان شدیم.

در مسابقات جهانی آمریکا کسب مقام نوزدهم، مسابقات قهرمانان آسیا در چین کسب مقام دوم، با چهار بار شرکت در باشگاه آسیا درتیم‌های مختلف کسب مقام اول تا سوم، ساحلی آسیایی مقام دوم را کسب کردیم.

بازیکن ملی‌پوش واترپلو با یادآوری طلسم‌شکنی واترپلو و رسیدن به سکو دوم آسیا در خصوص شرایط رشته‌اش ادامه داد: مهم‌ترین مقامی که در مسابقات قهرمانی آسیا کسب کردیم مهرماه ۱۴۰۲ در کشور سنگاپور بود که بعد از ۲۷ سال دوم آسیا شدیم، او اضافه کرد: شنا و واترپلو مخصوص کشورهای غربی ازجمله اروپا است. این ورزش در ایران به جایگاه خوبی رسیده و مسئولان باید کمک کنند تا نام این ورزش بهتر و برتر شناخته شود چرا که می‌تواند در مسابقات مختلف مقام کسب کند.

در چند سال اخیر وضعیت این رشته بهتر از قبل شده و فدراسیون برنامه‌ریزی‌هایی در خصوص تاسیس مدرسه و باشگاه انجام داده که تمام فعالیت‌ها موجب جذب بازیکن شده است. هر چه در این رشته فعالیت داشته باشیم می‌توانیم مسابقات بیشتر و بازیکنان آماده‌ای در هر رده سنی برای تیم ملی پرورش دهیم.

خوشبخت با بیان اینکه در شهر اصفهان سرمایه‌گذارهای بسیاری وجود دارند و انتظار ما اسپانسر شدن برای این ورزش است، خاطرنشان کرد: نبود اسپانسر برای ما و تمام خانواده‌ها شرایط را طاقت‌فرسا کرده و بسیاری از ورزشکاران به دلیل حمایت نشدن مالی از این ورزش کناره گرفتند.

وی تاکید کرد: رشته ورزشی واترپلو به حمایت کننده نیاز دارد. حرف اول در همه ورزش‌ها را هزینه بازگو می‌کند، بزرگترین فعالیتی که اداره کل و هیئت شنا انجام داد این بود که تعداد ورزشکاران را در این حرفه بیشتر کنند، به طوری که بتوان آن‌ها را در رشته ورزشی نگه داشت در حال حاضر در اصفهان لیگ برتر نیز نداریم.

حمایت نکردن باعث فروپاشی می‌شود

ملی‌پوش اسبق واترپلو درباره تیم‌داری این رشته در بخش بانوان نیز توضیح داد: در بخش بانوان هم تیم شنا و واترپلو در اصفهان را داریم و خوب فعالیت می‌شود، حمایت نشدن از این ورزش باعث فروپاشی تیم‌ها می‌شود. دغدغه اصلی چه در فعالیت بانوان و چه در آقایان، اجاره‌های استخر است. ما به جای اینکه بر برنامه‌های تمرینی و پیشرفت ورزشکاران متمرکز باشیم باید مانند اجاره نشین‌ها نقل مکان کنیم.

خوشبخت درباره اینکه شاهد شرکت بانوان در مسابقات شنا اصفهان هستیم و بیشتر از این به دلیل محدودیت‌هایی که ورزش واترپلو دارد نمی‌توان تلاش کرد، تاکید کرد: تیم ملی برای بانوان نداریم اما امیدواریم همه مدارسی که الان در آقایان کار می‌کنند یک بخش برای بانوان نیز بگذارند.

ماجرای تیم ملی و حذفی پرحاشیه

خوشبخت در پاسخ به ایسنا درباره جریان کنار گذاشته شدنش از تیم ملی آن هم با فاصله کمی که تا بازی‌های آسیایی مانده بود، اینطور شروع کرد: ۱۵ سال سابقه ملی و از حدود ۱۵ سالگی بازی در سطح تیم‌های ملی را شروع کردم. بعد از حدود چهار، پنج سال به انتخاب کمیته فنی واترپلو با توجه به بازی‌های درخشانم در لیگ و آمادگی بدنی دوباره به اردو تیم ملی دعوت شدم. پس از حدود ۶ ماه اردو می‌خواستیم به بازی‌های آسیایی برسیم که کادر فنی تیم ملی طی این ۶ ماه ۲دوبار عوض شد. پس از مسابقات جهانی آلمان دیگر تمایلی به حضور در تیم ملی نداشتم و بازگشتنم کار سختی بود، اما از من خواستند که به تیم کمک کنم. من نیز همیشه خود را سرباز تیم می‌دانم و اگر جایی به من احتیاج داشته باشند و دعوت کنند، حتما کمک خواهم کرد. دوباره به روند سخت تمرینات ملی بازگشتم. واترپلو جز سخت‌ترین رشته‌ها است و برای کسی که چند سالی دور بوده بازگشت دوباره کار سختی است. دو ماه قبل از بازی‌های آسیایی مربی خارجی به تیم آمد که کمک‌های بسیار خوب تکنیکی و تاکتیکی به تیم کرد. در اردو آمادگی صربستان که به فاصله یک ماه تا بازی‌های آسیایی مانده بود، به من اعلام شد که در ترکیب تیم نیستم! انتظار داشتم حداقل به خاطر سن و سابقه‌ای که دارم، آمادگی بالا و نظمی که در تمرینات داشتم، حتی اگر می‌خواستند شاگردان خودشان را به تیم بیاورند زودتر به من می‌گفتند یا حتی اصلا من را دعوت نمی‌کردند. شاید انقدر ناراحت نمی‌شدم. 

بازی‌های آسیایی یکی از بزرگ‌ترین اهداف زندگی ورزشی من بود، اغلب رقابت‌های آسیایی را شرکت کرده بودم و بازی‌های آسیایی تنها هدف مانده من بود. در بازی‌های آسیایی ۲۰۱۰ و ۲۰۱۴ تمام اردوها را حضور داشتم، اما تیم به دلیل برخی مسائل مدیریتی اعزام نمی‌شد. این تیم به قدری خوب بود و حمایت‌هایی که انجام شد باید نتیجه می‌گرفت. تمام شرایط برای تیم مهیا شد که به نتیجه برسد، اما به دلیل نبود دو و سه بازیکن و عدم تمرکز لازم نتیجه مطلوب حاصل نشد.

یکی از دلایل کنار گذاشتن من بالا بودن سنم بود، در حالی که اکنون در اوج تجربه و آمادگی بدنی کنار گذاشته شدم. در تیم قزاقستان بازیکنانی حاضر بودند که نزدیک ۴۰ سال داشتند و توانستند با تجربه‌شان بازی را دربیاورند. این رشته سرعتی و قدرتی است، اما تجربه حرف اول را می‌زند. نیاز دارد که بازیکن جوان و باتجربه در کنار هم باشند تا تیم نتیجه بگیرد.

مربی تیم ملی باید در حد بازیکنان باشد

خوشبخت با تاکید بر اینکه باید در این قسمت از ژاپن الگوبرداری کنیم، تصریح کرد: آن‌ها هیچوقت مربی خارجی نمی‌آوردند اما برای مربیان داخلی برنامه دارند. مربی را به کشورهای صاحب سبک اعزام می‌کنند تا با علم روز آشنا شود برای ایران نیز باید همینطور شود. مربیان خوبی داریم ولی باید زمان برای کسب تجربه و آشنایی با علم روز داده شود. یک جورهایی باید مربی در حد بازیکنان تیم باشد تا از او حساب ببرند. مربی تیم ملی باید باسابقه باشد و یا حتی کلاس‌های آموزشی برون مرزی برود، زیرا نمی‌توان با علم ۲۰ سال پیش به تیم ملی کمک کرد. فدراسیون واترپلو در این موضوع کمک کرده و مربی صربستانی برای آموزش مربیان رده‌های سنی آورده شد که به مسابقات رده‌ها کمک زیادی کرد. همچنان باید فدراسیون کمک کند که مربیان داخلی کلاس خارجی و بین‌المللی ببینند و پس از آن نیمکت تیم ملی انتخاب شود، به ویژه در تیم ملی بزرگسالان. گاهی بازیکن از لحاظ تجربه ۱۰‌ سال از مربی بالاتر است و همین امر می‌تواند در تیم اختلاف ایجاد کند.

تیم بزرگتر واقعی می‌خواهد

این بازیکن باتجربه اصفهان مشکل اساسی تیم ملی واترپلو را نبود هماهنگی میان بازیکنان و اختلافات جزئی میان آن‌ها دانست و گفت: کاپیتان خوبی برای تیم انتخاب شد و بزرگتری می‌کرد، اما این تیم یک بزرگتر واقعی لازم داشت که بتواند تیم را در موقعیت‌های حساس جمع کند. این تیم در بازی‌های آسیایی هانگژو این مورد را کم داشت. کاپیتانی در واترپلو مسئولیت سنگینی دارد و متاسفانه اختلافات درون تیمی زیاد شد.

تصمیم دوباره برای بازگشت به تیم ملی؟

خوشبخت خودش را سرباز تیم ملی معرفی کرد که از حاشیه دوری می‌کند و تاکید کرد: من همیشه خودم را سرباز تیم ملی می‌دانم و دوست دارم زیر این پرچم افتخارآفرینی کنم. زندگی من واترپلو است و اگر از من کمک بخواهند با دل و جان کمک می‌کنم، اما اگر بدانم باز هم حاشیه‌ای قرار است ایجاد شود، قطعا خودداری خواهم کرد.

جرقه پیشرفت واترپلو زده شده است 

او با اشاره به فعالیتش در مربیگری تصریح کرد: حدود ۸ سالی است که در بخش باشگاه‌داری رشته واترپلو باشگاه داریم که از حدود سن ۶ سال تا حد مسابقات رده‌های سنی آموزش می‌بینند تا بتوانیم با کمک هیئت شنا چراغ واترپلو را در اصفهان روشن کنیم.

امسال هشت نماینده از باشگاه ما برای اردوی تیم ملی زیر ۱۷ سال برای مسابقات آسیایی فیلیپین دعوت شدند. یکی از مربیان تیم ملی نیز از اصفهان است که اتفاق خوبی برای پیشرفت واترپلو است و جرقه آن زده شده، امیدوارم بیشتر خبرهای خوش از این رشته باشد و قول می‌دهم بدنه اصلی تیم ملی همچون ۱۵ سال قبل از بازیکنان اصفهان باشد، البته در صورتی که حمایت‌های اداره کل و هیئت شنا ادامه‌دار باشد.

سخن پایانی؟

تمام تلاش من این است که نزدیکانم را به ورزش علاقمند کنم و حتی به رقیبانم نیز کمک می‌کردم تا رشته واترپلو بزرگ شده و به چشم بیاید. همیشه دوست دارم این رشته در ایران جایگاه خوبی داشته باشد و واقعا از نتیجه نگرفتن تیم در بازی‌های آسیایی ناراحت شدم. امیدوارم این ورزش بزرگتر از همیشه شود و جایگاه بهتری از قبل پیدا کند.

انتهای پیام 

دیگر خبرها

  • (ویدئو) تصاویری عجیب از نجات افراد در حال خودکشی
  • بایدن: زمانی به دنبال خودکشی بودم + بشنوید
  • در اوج تجربه بودم/کاش زودتر می‌گفتند!
  • اوزونیدیس: به بازیکنانم گفته بودم صبر داشته باشند
  • ای وای از عشق ؛ عرفان طهماسبی
  • فریاد و لبخند سردار سوژه رم شد (عکس)
  • جان تری: تلاش فرگوسن برای انتقالم باورنکردنی بود اما من عاشق چلسی شده بودم
  • دانشجویان در دل آمریکا «فلسطینِ آزاد» را فریاد می‌زنند/ سرکوب شدید دانشجویان در فرانسه و آمریکا
  • فیلم| فریاد‌های این زن به خاطر ۴۰۰ هزار تومان، مشهد را لرزاند
  • کری خوانی فوتبالی پدر پسری فردین و امیررضا معصومی +فیلم