مرا به زور شوهر دادند/ تفاوت زندگی قدیم با امروز در چیست؟
تاریخ انتشار: ۱۱ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۵۱۷۸۹۳
زندگی مادران و پدران ما منجر شد که سالها در کنار هم باشند، اما چرا زوجهای امروزی بعد از چند سال از هم جدا میشوند.
به گزارش شریان نیوز،«۱۴ سالم بود که به زور برادر بزرگم که حتی بابام که یه مرد مقتدر و دیکتاتوری بود رو حرفش حرف نمیزد، ازدواج کردم. پسره از یه خانواده کشاورز بود که سال آخر دبیرستان بود و مکانیک میخوند، تقریبا میشه گفت از یک خانواده رعیت بود و خواهر و برادر قد و نیمه قد داشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
من و خواهرم و زن دادشم قالی بافی میکردیم، وقتی خونه پدر شوهر رفتم به عنوان عروس بزرگ وظیفه داشتم که تمام کارها رو انجام بدم، از جمله غذا پختن، لباس شستن، ظرف شستن، قالیبافی، بچه داری، حتی دوشیدن شیر گاو و گوسفند رو هم بعضی وقتا که پدر شوهرم نبود، انجام میدادم، البته این هم بگم که دو تا خواهر شوهر بزرگ داشتم که تو بعضی کارا کمکم میکردند.
تقریبا از ازدواجم دوسالی میگذشت که باردار شدم و خدا یه دختر بهم داد. بعد از اون جنگ شد و شوهرم عازم جبهه شد، همین باعث شد که دوری شوهرم هم به تمام کارهام اضافه بشه، شوهرم هر چندماه یکبار میومد و دو هفتهای پیشمون میموند و وقتی هم بود یا سر زمین کشاورزی بود یا دنبال کارهای جبهه و دانشگاهش، اما با این حال زندگی میکردم.
این هم بگم که چون خانواده شوهرم کشاورز بودن و زمینای کشاورزیشون برای خان ده بود، غذاهایی که میخوردن یا سوپ بود یا عدسی، کمتر پیش میاومد که برنج یا مرغ و گوشت بخورن، چون وضع مالی آنچنانی نداشتند و زمانهایی هم که شوهرم جبهه بود، از طرف سپاه و بسیج بستههای معیشتی میآوردن برامون. وقتی دیدم وضعمون خوب نمیشه، شروع کردم به فروش قالیهایی که بافته بودم، با این کار خواهر شوهرامم مشتاق شدن و تو بافت قالی کمکم کردن، با این کار درآمد خوبی داشتیم.
بعد از چند سال شوهرم تو شهر یه کار خوب پیدا کرد و رفتیم شهر. اونجا هم با دوتا بچه هم خانه داری میکردم هم قالی میبافتم. با فروش قالیها تونستیم تو شهر یه خونه بخریم، خدا رو شکر درآمدم خوب بود، اما به خاطر شرایط کشورمون سختی زیاد داشتم، مادرشوهر بدجنسی هم داشتم که هر چی شوهرم درآمد داشت و نصفشو ازش میگرفت و برای دوا و درمون خودش خرج میکرد.
زمستونم که میشد کل فامیلهای شوهرم میومدن کل فصلو تو خونه ما میموندن و من به خاطر احترامی که به پدر شوهرم و شوهرم قائل بودم هیچی نمیگفتم و میساختم. سالها گذشت، بچههام بزرگ شدند و دانشگاه رفتند و ازدواج کردند و بچه دار شدند، اما با تمام سختیها و رنجهایی که اینجا جای گفتنش نیست زندگی کردم و تنها نور امید من شوهرمو بچه هام بودند.»
این قسمتی از داستان زندگی زنی بود که ۴۰ سال از زندگی مشترکش با همسرش میگذرد و هنوز به عشق فرزندان و حالا نوههایش زندگی میکند.
در مقایسه با زندگی قدیمیها، زندگیهای امروزی با وجودی که ماشینی شده و راحتی را برای جوامع بشری فراهم کرده است و سختیهای گذشته را ندارد، به مویی بند است به طوری که با یک بحث کوچک، زن و شوهرها قهر میکنند و کارشان به دادگاهها و کلانتریها کشیده میشود و اگر این بحثها ادامه دار شود، ممکن است به جدایی زوجین برسد. به قول مادران و پدران دیروز بچههای امروزی نازک نارنجی شدهاند و تحمل سختیها را ندارند، این روزها زندگی زوجین با عشق و عاشقی آغاز میشود، اما ماندگاری و عمر این عاشقیها نامعلوم است.
راحیل شمسایی روانشناس در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان، در رابطه با تفاوت زندگیهای قدیم و امروزی اظهار کرد: در خصوص این موضوع که بسیار هم مورد توجه است میتوان به موارد بسیاری اشاره کرد که شامل ظاهر افراد، روابط و رفتار آنها میشود و دلیل آن هم این است که در زندگی مدرن، در گذار هستیم، بدین معنی که در اغلب مواقع آن طور که باید نمیدانیم که به سمت امروزی یا سمت دیروز در حرکت هستیم.
وی بیان کرد: دلیل آن هم این است که در جامعه کنونی چندین خانواده داریم که از آن جمله میتوان به خانواده از هم گسسته (مادر یک طرف و پدر طرفی دیگر است) و پیوسته (پدر و مادر و فرزندان در کنار هم هستند و ارتباط خوبی با یکدیگر دارند) اشاره کرد و فیلم تلویزیونی "پدر سالار" نمونهای از گذار در گذشته است که به آرامی، این مسأله را نشان داد، به صورتی که میان تمامی اعضای خانواده، عروس کوچک تابوی خانواده را از بین برد و شکل سنتی زندگی در کنار دیگر اعضای خانواده آن هم در یک خانه مشترک را نپذیرفت، چرا که زندگی مستقل، مورد علاقه او بود و در نهایت هم توانست، بزرگ خانواده را که پدر شوهرش بود، مجاب به پذیرفتن این کار کند.
این روانشناس تصریح کرد: در زندگی کنونی هم این شکل از زندگی وجود دارد و در حقیقت، زندگی افراد به شکل گذار نزدیکتر شده است و اگرچه خانوادهها به شکل سنتی و قدیمی دور هم جمع نمیشوند، اما به آن شکل گسسته هم نیستند، اما گاهی این گسستگی در برخی از خانوادههای امروزی مشاهده میشود، به طوری که ارتباط آنها پررنگ نیست و حتی سر یک سفره با هم غذا نمیخورند.
وی با اشاره به اهمیت نقش فضای مجازی در تغییر سبک زندگیهای امروز و دیروز گفت: باید بپذیریم که فضای مجازی در سبک زندگی امروزی تأثیر بسزایی داشته، به طوری که تا حد زیادی در زندگی حقیقی افراد نفوذ گستردهای پیدا کرده و باعث شده است که گاهی تفکیک دو دنیای مجازی و حقیقی از یکدیگر دشوار شود و این را میتوان حتی از نوع ازدواجهای امروزی دریافت که بسیار متفاوتتر از گذشته است.
این روانشناس ادامه داد: یکی دیگر از تفاوتهای زندگی امروز در مقایسه با گذشته، نوع پوشش افراد است که این تغییر تا حدی که برای فرد و جامعه آسیب زا نباشد طبیعی است، اما اگر قبح شکنی کند، میتواند پیامدهای منفی به همراه داشته باشد و این را میتوان در پوشش، رفتار و حرکات برخی از نسلهای امروز مشاهده کرد که نمود آن در جامعه هم مشهود است.
شمسایی افزود: در حال حاضر، اغلب با جملهای روبرو میشویم که بسیاری از نسلهای دیروز روی آن تأکید میکنند و آن هم این است که " ما قدیما پاهامون رو جلوی بزرگترمون دراز نمیکردیم" که این همان گذاری است که امروز به وضوح مشاهده میکنیم و این اگر به افراط کشیده نشود، نشانه بدی و خوبی مطلق نیست و صرفا مفهوم تغییر در سبک زندگی را نشان میدهد.
وی با اشاره به وجود حرمت در زندگیهای گذشته بیان کرد: در گذشته، نوع تربیتها بسیار متفاوت بود و اعضای خانواده حفظ حرمت بیشتری داشتند، اما اکنون، تا حد زیادی تفاوت کرده است و حتی از آن رفتار دیکتاتورمنشانه بزرگترها نیز خبری نیست و این موضوع به خاطر تغییر دیدگاهها و افزایش دانش و آگاهی افراد است، چون ذهنیت افراد بازتر شده است و در حقیقت، بزرگترها در مقایسه با گذشته به حرفهای فرزندان و حتی کوچکترها اهمیت بسیار زیادی میدهند.
شمسایی تصریح کرد: به طور کلی، اغلب تفاوتهای امروز و دیروز ناشی از تغییر سبک زندگی افراد و فرزند پروری است، به همین خاطر، شکل سنتی و دور هم جمع شدن خانوادهها در گذشته تا حد زیادی جای خود را به فردگرایی و شکل گیری خانوادههای کوچک داده است که این موضوع به خاطر تغییر در نسلها و تفاوت آنها با یکدیگر است.
منبع: شریان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shariyan.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شریان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۵۱۷۸۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یولیا زوتوا: عروس ایرانی ها شدم و بسیار خوش شانس هستم
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد و بانویی اهل کشور روسیه هستند که اکنون سالها از زندگی ایشان در جامعه ایران و در کنار خانواده های ایرانی می گذرد.
به گزارش مشرق، یولیا زوتوا، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد و بانویی اهل کشور روسیه هستند که اکنون سالها از زندگی ایشان در جامعه ایران و در کنار خانواده های ایرانی می گذرد.
وی در گفتگو با خبرنگار اسپوتنیک به بیان تجربیات خود پیرامون آداب، رسوم و فرهنگ ایران و جامعه ایرانی پرداخت.
سرنوشت من بسادگی با ایران پیوند خورد!
همسرم در دوره دکتری دانشگاه لامانوسوف شهر مسکو مشغول به تحصیل بودند و ما با یکدیگر در روسیه آشنا شدیم. پس از ازدواجمان ابتدا یک سفری را به ایران داشته و بعد از یکسال برای ادامه زندگی به ایران آمدیم. اگرچه ما بصورت دائمی ساکن ایران نیستیم و حدود هفت سال هم در کشور فرانسه زندگی کردیم، اما در مجموع حدود پانزده سال است که در این کشور زندگی می کنیم.
خانواده همسرم من را خیلی تحویل گرفتند
یولیا با خنده ادامه داد، شاید وقتی که به عنوان یک عروس روس وارد خانواده همسرم شدم حقیقا شانس آوردم، چراکه خانواده شوهرم به من احترام زیادی قائل بوده و من را خیلی تحویل گرفتند. خداروشکر هیچگاه با مشکل خانوادگی جدی مواجه نشدم، در حالیکه اغلب برای دختران روسی که با افراد خارجی ازدواج می کنند مشکلات خانوادگی متعددی رخ می دهد. بزودی موفق به یافتن شغل شدم و در دانشگاه به عنوان استاد زبان روسی مشغول به کار شوم، ما روسها مثلی داریم که می گوید: هرکجا کار است، مکان زندگی همانجاست. بنابراین تجربه زندگی من در ایران بسیار خوب و به آرامی پیش فت.
دانشجویان ایرانی خوب هستند اما سیستم ایرانی خیر!
از نظر من بیشتر دانشجویان ایرانی افراد پرتلاش و باهوش هستند که بسیار علاقمند به درس خواندن می باشند. اما اگر بخواهم به عنوان یک استاد که با دانشجویان ایرانی در ارتباط مستقیم است را با دانشجویان کشورهای دیگر مقایسه کنم باید بگویم، اگر نقصی هم وجود دارد، نقص در سیستم است نه کوتاهی دانشجویان و بیشتر سیستم حاکم نواقصی را در بر دارد. چراکه از سویی دانشجوها بسیار خوب و پیگرانه تحصیل می کنند، اما از سوی دیگر بعد از فارغ التحصیلی امکان بهره برداری از تحصیلات خود را ندارد و به خاطر مشکل بیکاری در کشور امید خود را از دست می دهند.
مسئله دیگری که اغلب خارجی ها متوجه آن می شوند، تمایل همه بچه ها برای ادامه تحصیل در دانشگاه است، در بیشتر خانواده ها بچه ها یا می خواهند دکتر شوند یا مهندس، که این به نظر من خیلی جالب است.
یکی دیگر از ویژگیهای دانشجویان ایرانی این است که اینقدر که نمره برای آنها اهمیت دارد، شاید اصلا مهم نباشد که چقدر تحقیق کرده و چه چیزهایی را فراگرفته اند.
فرهنگ روسها به ایرانی ها نزدیکتر است تا غربی ها
فکرمی کنم به عنوان یک فرد روس که هم تجربه زندگی در ایران را داشته و هم تجربه زندگی در غرب را، به نظرم فرهنگ روسیه به ایران و جامعه ایرانی بیشتر نزدیک است، روسها و ایرانی ها خیلی خوب و راحتر یکدیگر را درک می کنند. ایرانی ها فرهنگ چندین هزار ساله و تاریخ بسیار غنی دارند.
من ادبیات و زبان روسی درس می دهم و هر فردی که تنها اندکی با دبیات سروکار داشته باشد می داند که ادبیات بزرگ ایرانی برای همه الگوست. چیزی که من را بسیار متعجب می نماید اینکه نه تنها در میان خانواده های روشنفکر ایرانی و افراد تحصیلکرده، بلکه در خانواده های عموم مردم اشعارناب و جهان پسند ایرانی زنده است و با افتخار اشعار حافظ و فردوسی خوانده می شود. این علاقه مردم از نظر من خیلی عجیب و بسیار خوب است.
عید نوروز بهترین رسم ایرانی ها
البته که یکی از بهترین رسوم ایرانی ها برگزار عید نوروز است و من هم در میان تمام آداب و رسوم ایرانی که بیشتر آنها جالب و ریشه دار است بیش از همه هید نوروز را دوست دارم و اکنون که در روزهای پیانی سال نو هستیم می خواهم پیشاپیش عید نوروز را به همه ایرانی تبریک بگویم.
در روسیه بودن من را خوشحال می کند
خوشبختانه اکنون در دنیایی زندگی می کنیم که دیگر مسافت دور مانند نیم قرن پیش معنای جدی نداشته و یا سخت باشد، یا اینکه اگر روزی فردی به کشور دیگر مهاجرت نمود دیگر هرگز نتواند به سادگی باز گردد. باور کنید که من اصلا احساس نمی کنم که از روسیه رفته ام و با تکنولوژی های روز دنیا می توانم بسادگی با دوستان و خانواده ام صحبت نموده و در تماس باشم و براحتی در سفر باشیم. اگر روزی فرصتی پیش آید که برای همیشه و یا برای مدت کوتاهی در روسیه زندگی کنم بسیار خوشحال خواهم شد، اما این تصمیم من منوط به توافق خانوادگی بوده و همگی باهم باید تصمیم بگیریم.