هجر حبیب|سید حسن نصرالله کدام ویژگی حاج قاسم را باعث پیروزی مقاومت میداند؟
تاریخ انتشار: ۱۴ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۵۵۰۰۶۸
من در تشییع جنازه شهید طهرانیمقدم در حسینیه ثارالله که حضرت آقا تشریف آوردند تا برای شهید نماز بخوانند، لحظهای احساس کردم که حاج قاسم میخواهد جان بدهد. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، 13 دی ماه سالروز یکی دیگر از جنایتهای استکبار جهانی آمریکای جنایتکار علیه ملت ایران است؛ اقدامی که نه تنها مردم کشورمان بلکه تمام آزادیخواهان جهان را در غمی بزرگ فرو برد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رئیسجمهور خبیث و جنایتکار آمریکا در چنین روزی دستور ترور بزرگ مردی را داد که بسیاری از مردم مظلوم منطقه از لبنان و سوریه گرفته تا افغانستان و عراق احساس آزادگی و حمایت این بزرگ مرد را چشیده و توانستهاند از یوغ استکبار رهایی یابند.
سردار رشید اسلام، سپهبد شهید، قاسم سلیمانی، مردی که از جوانی میدانهای نبرد را ترک نکرد و همواره لباس مجاهدت را به تن داشت. مبارزی که در دوران جوانی عملیاتهای تأثیرگذاری را علیه رژیم بعث عراق انجام داد و بعد از آن با استفاده از تجربیات دفاع مقدس، جنوب شرق کشور را از لوث وجود اشرار و گروهکهای تروریستی مسلح پاکسازی کرد و طعم زندگی آسوده و بیدغدغه را به مردم آن منطقه چشاند.
پس از آن هم با نظر مقام معظم رهبری فرماندهی نیروی قدس سپاه را برعهده گرفت و به حمایت از مردم بیپناه و مظلوم منطقه پرداخت. مردمی که روزگاری گرفتار طالبان، داعش و رژیم جنایتکار صهیونیستی قرار گرفته بودند. ایشان میدان مبارزه را ترک نکرد و آنچنان علیه دشمن پیکار کرد و در سراسر جهان پوزه آنها را به خاک مالید که دیگر نتوانستند حضور ایشان را تاب بیاورند. بر همین اساس شخص اول دولت آمریکا به صورت ناجوانمردانه دستور ترور ایشان را صادر کرد و در حال انجام مأموریت به شهادت رسید.
به همین دلیل خبرگزاری تسنیم در نظر دارد با توجه به سالروز شهادت شهید قاسم سلیمانی به خصوصیات اخلاقی، ابتکارات، اقدامات و مجاهدتهای این شهید بپردازد. از این رو برای آشنایی بیشتر با دوستان، همرزمان و فرماندهان ایشان گفتوگو کردهایم. در این قسمت با حجتالاسلاموالمسلمین حاجی صادقی نماینده ولی فقیه در سپاه پاسدران که با همت مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس گفتگو کردهایم. بخش اول متن این گفتگو به شرح زیر است:
سئوال: ضمن عرض سلام و خداقوت در خصوص سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی برایمان بگویید.
حجتالاسلاموالمسلمین حاجی صادقی: بسم الله الرّحمن الرّحیم، شهادت فرزند تربیت شده مکتب اسلام، امام و رهبری الگو و اسوه آیات فراوانی از قرآن، تجسم آیات قرآن شهادتشان را به خود ایشان تبریک میگویم به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، فرماندهان تبریک و تسلیت میگویم. برای شهادت باید تبریک گفت، فقط تسلیت از این جهت است که ما محروم شدهایم. شهادت حاج قاسم مانند حیات ایشان خدمتی شاید بیشتر به اسلام کرده است. به حضرت آقا که فرمانده ایشان در جبهه مقاومت بودند تبریک و تسلیت میگویم که تجسم ولایت و عینی یافتن تفکر به ولایت و مکتب مقام معظم رهبری تجسم آن حاج قاسم بودند. طبق سخنان حضرت آقا که فرمودند مکتب حاج قاسم، من روی آن کار کردم که مکتب حاج قاسم مگر چه بود؟ مکتب حاج قاسم، مکتب اسلام، ولایت، مقاومت و عینیت بخشیدن به مکتب امامی بود که مقام معظم رهبری در سالها قبل به آن تکیه میکردند.
به نظر من در رابطه با شهادت حاج قاسم باید از سه زاویه بحث بشود.
یک) شهادت حاج قاسم برای خودشان
دو) شهادت حاج قاسم نسبت به هدف و مکتب ایشان
سه) جنبه سبک زندگی و الگوسازی ویژگی های این شهید بزرگوار برای جامعه.
من در این سه موضوع نکاتی را عرض میکنم.
* حاج قاسم در دنیا احساس زندانی بودن داشت و به دنبال پرواز بود
در موضوع اول نهایت آرزو برای حاج قاسم شهادت و استجابت دعای خودشان بود. عرفه سال 98 از تهران به سمت مشهد حرکت کردند و به خدمت حضرت علیبنموسیالرضا(ع) رسیدند، خواستههایی نسبت به جبهه مقاومت و انقلاب داشتند و یک خواستههایی برای خودشان داشتند که شهادت را از آقا علیبنموسیالرضا(ع) درخواست کردند. برای ایشان شهادت رسیدن و دستیابی به مقصد بود، شهادت فوز عظما و رسیدن به حیات طیبه بود. آنچه مربوط به خود حاج قاسم بود جای تبریک دارد. به قول حضرت آقا آسمانی شدن و دیدار با دوستانی بود که در فراق آنها میسوخت، یکی دو گوشه از آن را مردم دیدند داغی که حاج قاسم در شهادت شهید احمد کاظمی دید و تحمل سختی شهادت شهید طهرانیمقدم، این دو حاج قاسم را خیلی شکست.
من در تشییع جنازه شهید طهرانیمقدم در حسینیه ثارالله که حضرت آقا تشریف آوردند تا برای شهید نماز بخوانند، لحظهای احساس کردم که حاج قاسم میخواهد جان بدهد، به یکی از سرداران و همراهان عرض کردم که مواظب حاج قاسم باشید که کنار بدن شهید طهرانیمقدم جان ندهد. شهادت حاج قاسم رسیدن به وصال این دوستانش بود. حاج قاسم در دنیا احساس زندانی بودن داشت و به دنبال پرواز بود، و الآن زمانی بود که باید به آن میرسید. و به خود ایشان باید تبریک گفت طوبیلَکُم و حُسنی لَکُم شهادت بالاترین هدیهای است که خداوند به بندگان صالح خودش میدهد. روایت پیامبر گرامی اسلام(ص) فَوقَ کُلِّ ذِی برٍّ بِرٌ حَتَّی یُقتَلَ اَلرَّجُلُ فِی سَبیلِ اَللهِ فَإذَا فِی سَبیلِ اَللهِ فَلَیسَ فَوقَهُ بِرٌّ بالاتر از هر نیکی و خوبی و هر مرتبه و مقامی، مرتبه بالاتری وجود دارد تا زمانی که انسان به شهادت برسد، چیزی بالاتر از شهادت نیست که ایشان مدال شهادت گرفتند. ما به دنیا آمدهایم تا چه کاری انجام بدهیم؟ خداوند از ما چه میخواهد؟ تا مسیر از خاک تا خدا را بپیماییم. نماز، روزه، عبادتها، لَعَلَّکُم شاید بتوانید، امّا راجع به شهادت فرمودند که به مقصد رسید. عِندَ رَبِّهِم، و یُرزَقون هم سر جای خودش است. فَرِحِینَ بِما آتَاهُمُالله یَستَبشِرُون، عِندَ رَبِّهِم یعنی شهید به مقصد رسید. حالا باید دید چگونه میتواند کسی به حاج قاسم برسد؟ نوع شهادت هم مهم است آماده شهادت بودن. قبل از شهادتشان به فرزند شهید که از او میپرسد کجا میروید؟ میگوید به مقتلم میروم. در ساعات آخر به خدا گفته بود که خدایا مرا پاکیزه بپذیر، اینکه إرباً إرباً برود و خون ایشان هم خدمتگزار بود این شهادت گوارای وجود حاج قاسم باشد، خداوند مزد ایشان را داد. شهادت ایشان یعنی استجابت دعا و نهایت آرزو که به آنچه میخواست رسید.
* شهادت حاج قاسم مکتب حاج قاسم را ماندگار کرد/با شهادت حاج قاسم دشمنانش متزلزلتر شدند
موضوع دوم شهادت حاج قاسم نسبت به مکتب ایشان، حقیقت این است که انسانهای بزرگ کارهای بزرگی که انجام میدهند در جایی برای ماندگار کردن کارهای خودشان باید جانشان را فدا کنند. شهید مطهری آثار خوب زیادی داشت امّا آثار ایشان باید ماندگار شود، چه زمانی ماندگار میشود؟ با شهادت آیتالله مطهری. مکتب، مرام و تفکر مطهری که بیش از چهل سال از شهادت آیتالله مطهری میگذرد به خدا اگر ایشان زنده بود آثار ایشان اینگونه نبود خداوند اینگونه اثر میگذارد. شهادت آیتالله مطهری است که او را جاودانه میکند. با شهادت شهید طهرانیمقدم تفکر و خلاقیت ایشان باید ماندگار شود. شهادت حاج قاسم مکتب حاج قاسم را ماندگار کرد. مهمترین تأثیر شهادت حاج قاسم این بود که چهار دهه کارهای بزرگ حاج قاسم را که چند کشور را نجات داد که من معتقد هستم که ما میگوییم ایشان چند کشور را نجات داد کار کوچک ایشان است. کار بزرگ حاج قاسم این بود که در چندین کشور انسانهایی را تربیت کرد که جبهه مقاومت را برای همیشه زنده نگهدارند. یعنی تربیت انسانها و آزاد کردن سرزمینهایی در سوریه، عراق و... یک کار بزرگ حاج قاسم بود و کار بزرگتر این بود که انسانها را آزاد کردند. با شهادت حاج قاسم مکتب ایشان جاودانه شد. با شهادت او حرکت جبهه انقلاب سرعت بیشتری گرفت. با شهادت حاج قاسم دشمنانش متزلزلتر شدند. تا قبل از شهادت حاج قاسم تفنگدارهای آمریکایی در بعضی از کشورهای همسایه ما (در کشور ما که الحمدلله ریشهشان قطعشده است) با غرور راه میرفتند امّا الآن باید سوراخ موش پیدا کنند و فرار کنند. درجایی من عرض کردم که آقای ترامپ بیشترین ظلم را به تفنگدارهای خودش کرد و امنیت را از آنها گرفت و با به شهادت رساندن حاج قاسم بزرگترین فرصت را به جبهه مقاومت داد. ما در کجا بعد از جنگ جهانی دوم سراغ داریم که یک کشوری باافتخار بگوید که پایگاه مهم امریکا را زدیم درحالیکه او تهدید کرده است که چه میکند. حاج قاسم این راه را باز کرد. حاج قاسم خاکریز بزرگی را شکست. کشور خودمان را نگاه کنیم، حاج قاسم چه کاری کرده است؟ انقلابی به پا کرده است که تصوّر نمیکنم این انقلاب خاموش شود. شهادت افراد دیگر هم بوده است که برنامههایشان یک هفته، دو هفته، طول میکشد. امّا مراسمی که برای حاج قاسم گذاشته میشود نام حاج قاسم که میآید تحول ایجاد میشود. حاج قاسم آمد و توطئه بزرگ دیگر را خنثی کرد.
دشمنان تلاش کردند تا بین مردم ایران و عراق فاصله ایجاد کنند امّا کار خداوند بود که خون و گوشت پنج نفر از فرزندان ایران با پنج تن از فرزندان جبهه مقاومت عراق در هم بیامیزد، اینها همه عقبه و حکمت دارد. شهادت حاج قاسم جبهه مقاومت و حرکت آزادیبخش نهضت اسلامی را سرعت بیشتری از حیات ایشان بخشید. بارها شنیدهایم و همه گفتهاند که شهید حاج قاسم سلیمانی زندهتر و برای دشمن خطرناکتر از سردار قاسم سلیمانی است. وقت این رسید که حاج قاسم، چهار دهه مجاهدت را زنده نگه دارد، ماندگار و جاودانه کند. حاج قاسم با شهادت خودش نه تنها زنده ماند بلکه احیاگر شد. ما درباره شهید به این باور داریم که اگر کسی به قرب خداوند رسید صفت خدایی پیدا میکند. خداوند محیی است، احیا کننده است. حاج قاسم چه روحها، انسانها و جریانهایی را زنده کرد.
حاج قاسم چگونه حاج قاسم شد؟
محور سوّم به نظر بنده از همه مهمتر است، با این سؤال شروع میکنم. حاج قاسم را چه چیزی حاج قاسم کرد؟ خداوند او را ذاتاً متفاوت خلق نکرده بود، صفات اکتسابی حاج قاسم او را حاج قاسم کرد. حاج قاسم متفاوت آفریده نشده و رشد نکرده بود. حاج قاسم فردی مثل من و شما و همه انسانهای دیگر بود. حاج قاسم این صفات را اکتساب کرد. مگر میشود حاج قاسم شد؟ بله. میشود. باید برویم بهسوی خصوصیاتی که این جوان اوایل پیروزی انقلاب را به اینجا رساند که چهل سال عمر پربرکت و شهادت پربرکتتر داشت. چه میشود زمانی که حاج قاسم به شهادت میرسد و به ملاقات خداوند میرود دستش اینهمه پر باشد و با دستپر از گمرک مرگ عبور کند، ما هم میتوانیم بهشرط آنکه آن راه را برویم. چه شد که شهادت حاج قاسم تمام قلوب فطرتهای پاک و نه مسلمانان، هر کس که شنید و فطرت سالم داشت همه را تحت تأثیر قرار داد. چه باعث شد این نماز بر پیکر حاج قاسم خوانده شد من در تاریخ در هیچ کجا این نماز را سراغ ندارم. چه باعث شد افرادی که جنازه را دیدند و چه افرادی که ندیدند اینطور منقلب کند. برویم که از حاج قاسم درس بگیریم و شاگردی مکتب حاج قاسم را کنیم.
ویژگیهای مهم مکتب شهید حاج قاسم
هشت ویژگی در رابطه با حاج قاسم به نظرم رسیده است که فهرستوار عرض میکنم و معتقد هستم که جای کار زیادی دارد. (دوستانی که میخواهند کار کنند مخصوصاً درباره حاج قاسم کار کنند بیشتر به آنچه حاج قاسم را حاج قاسم کرد بپردازند.)
اخلاص؛ مجاهدت برای گمنامی؛ اولین ویژگی که بسیار مهم بود اخلاص ایشان بود، هر کس که به دنبال نشان دادن خودش نباشد و به دنبال نشان دادن خدا باشد، خدا متکفل این میشود که او را روی آنتن ببرد، و او را الگو میکند. با بیش از سیوچهار ـ پنج سال آشنایی که بعضی زمانها خیلی نزدیک به ایشان بودم و گاهی هم نه، اخیراً به ایشان خیلی نزدیک شده بودم. شهادت میدهم حاج قاسم مجاهدت میکرد برای گمنامی نه اینکه تلاش نمیکرد که خودش را نشان دهد مجاهدت میکرد برای گمنامی.ایشان دلش میخواست که سلسله اعمالش را جز خداوند کسی نبیند. اینگونه نبود که برای مسائل امنیتی از مصاحبه و... دوری کند، چون خداوند میفرمایند که اعمالی را که کسی مزدش را نداده است من میدهم. من میخواهم به خودم بیشتر از بقیه بگویم که بزرگترین شاکر خداوند است. که خودش فرموده است إنَّاللهَ لا یُضیعُ أجرَالمُحسِنین چرا باید انسان برای غیر خدا کار کند، چرا با غیر از خدا معامله کند. بعد از شهادت شهید میثمی به یکی از عرفا عرض کردم که چند سال با ایشان زندگی کردم ندیدم یکقدم برای دنیا بردارد ایشان فرمودند: از او تعجب نکن از من و خودت تعجب کن، او فهمیده بود هر گامی برای دنیا بردارد خسارت است. وجود حاج قاسم اینگونه بود. این را ما تجربه کردهایم که هرکس اینگونه تلاش کرد که بهجز خدا را نبیند، خودش را نبیند و همیشه تلاش کند که خدا را نشان بدهد خدا میفرماید که من خدای شاکری هستم و خدا متکفل میشود که او را معرفی کند، در این باب خیلی حرف وجود دارد. (چون کمیت خودم در این بخش میلنگد و خودم در این جهت مشکل دارم) هفته قبل خدمت یکی از مراجع بزرگ بودم. این موضوع را مطرح کردم که اخلاص داشتن کار سختی است و انقطاع از غیر خدا سخت است شما نسخهای دارید؟ ایشان فرمودند: که خود من هم گیر هستم. مهمترین نسخهای که فرمودند سِلاحُهُ البُکاء، حاج قاسم این سِلاحُهُ البُکاء را داشت. برجستهترین و مادر همه ویژگیهای حاج قاسم را این میدانم. إلهی هَب لی کَمالَ الانقِطاعِ إلیک در حق او مستجاب شده بود، حضرت آقا هم این را مطرح کردند. اخلاص حاج قاسم به این معنی که در حرکات و سکنات و صحنههای زندگیاش اصلاً خودش را نمیدید که خیلی کار سختی است. اصلاً به دنبال معرفی خودش نبود. همیشه به دنبال این بود که خدا را نشان بدهد.
سرباز ولایت؛ ویژگی دوم که به نظر من همه فرماندهان دارند، ولی حاج قاسم ممتاز بود، همه او را سردار سرداران، سردار آسمانی و سردار قلوب میدانستند. حاج قاسم نه تعارفی بلکه بهصورت باوری سرباز ولایت بود. هم در درک مواضع رهبری که من روی این تکیه میکنم، ولایت محوری دو بعد بزرگ دارد یک) درک صحیح از ولایت و اینکه باور داشته باشد که آنچه ولایت میگوید حُکمُالله است. دو) در تعبّد به ولایت .حاج قاسم نسبت به ولایت قدرت فهم بالایی داشت. یکی از مظلومیتهایی که بعضی از رهبران دارند این است که طرفداران، آنها را نفهمند. متوجه نباشند و گیرندههای ضعیفی نسبت به مواضع رهبری داشته باشند. الآن هم از خودم و بعضیها این گلایهها را داریم. مقام معظم رهبری که هدیه بزرگ الهی هستند. ولایتفقیه یک هدیه است، این شخص ولیفقیه یک هدیه بزرگ خدا است. یکی از گلایههایی که از خودم و از امثال خودم دارم این است که رهبری را بفهمیم، آنچه را که بیان میکند بفهمیم، خیلی قابلتوجه است. بعضی از ما آنقدر کند حرکت کردهایم که آقا فقط بعضی از سیاستها و راهبردها را نمیفرمایند، وارد شدهاند و طرح عمل، اقدام و اجرا را هم خودشان میگویند. گاهی اوقات ورود هم پیدا میکنند. حاج قاسم ازجمله کسانی بود که اشاره حضرت آقا را میفهمید نه تدابیر بلکه منویات رهبری را هم میفهمید. در عمل درجایی که از رهبری نظری را متوجه میشد همه را کنار میگذاشت. تعبّد به ولایت، این تعبّد عقلانی است، بعضیها فکر نکنند که فرمانبری از ولایت حاج قاسم تعبّد کورکورانه است. بلکه بر قویترین عقلانیت استوار است، عقلانیتی که میگوید در برابر خدا تعبّد داشته باشید در مقابل ولی خدا هم تعبّد داشته باشید. این ولایتمداری حاج قاسم خیلی کارساز است. همسنگران او هم رمز همه موفقیتهای او و خودشان را همین میدانستند. سیّد حسن نصرالله خوب میداند حاج قاسم یعنی چه. یک شب تا سحر که من در خدمتشان بودم همه بحثشان همین بود که تمام موفقیت جبهه مقاومت در لبنان، سوریه و یمن و جاهای دیگر را مرهون ولایتمداری حاج قاسم میدانستند. حاج قاسم با ولایتمداری توانست کارهای بزرگ انجام دهد. به خودم و دیگران سفارش میکنم که قدردان نعمت نظام ولایی باشیم. قدردان اینکه فرمانده و حاکم ما طاغوت نیست، خدا است باشیم. چرا خدا؟ چون خدا میفرماید: دو نوع ولایت بیشتر وجود ندارد اللهُ وَلیُّالّذِینَ آمَنوا و گروه دوم وَالَّذِینَ کَفَروا أولیاؤهُمُ الطاغوت، ولایت خدا با ولایت پیامبر و ائمه و در زمان غیبت با ولایتفقیه تجسم پیدا میکند و زمینی میشود. ولایتفقیه فرمانبری از یک فرد نیست. او مأموریت دارد که حُکمُالله را که امام(ره) روی این موضوع پافشاری میکردند که در اسلام ولایتفقیه بر هیچ فردی ولایت ندارد. آنکه ولایت دارد قانون خدا است. ولیفقیه تجلیبخش ولایتالله است. این را باید از حاج قاسم یاد بگیریم که چهل سال است که هرچه تابع ولایت بودیم انقلاب ما شتاب گرفته است. در بعضی جاها اگر مسئولین و حتی مردم در درک مواضع ولایت سست بودند آسیب دیدیم و حرکت ما کند شد. البته مردم خیلی کمتر و مسئولین خیلی بیشتر، ما این را از حاج قاسم یاد بگیریم که پیروزی خودش را مرهون ولایتمداریاش میدانست. (اگر زمانی درخصوص حاج قاسم کار علمی قرار شد صورت بگیرد خوب است هرکدام از این موضوعات با مصداقهایش باز بشود.)
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: آمریکا شهید سپهبد قاسم سلیمانی سردار قاسم سلیمانی شهید شهید تهرانی مقدم آمریکا شهید سپهبد قاسم سلیمانی سردار قاسم سلیمانی شهید شهید تهرانی مقدم شهادت حاج قاسم شهید طهرانی مقدم مقام معظم رهبری مکتب حاج قاسم قاسم سلیمانی حاج قاسم جبهه مقاومت حاج قاسم حاج قاسم حاج قاسم حاج قاسم ولایت فقیه شهادت شهید انسان ها حضرت آقا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۵۵۰۰۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فقط یکی از معلمها میداند
خبرگزاری مهر، گروه مجله _ مرتضی درخشان: اینکه یک پسر در آینده چهکاره میشود را میتوان اول از همه از خودش پرسید و پاسخی که دریافت میکنید اغلب خلبان، پزشک یا مهندس است. البته ضمن احترام به صنف «لاستیک فروشان»، این قاعده، استثنائاتی مثل آن لاستیک فروش محترم هم دارد؛ اما این پاسخ اصلاً معتبر نیست، شما باید از افراد دیگر هم بپرسید، هرچند، در آنها هم پاسخ کلیشهای بسیار دیده میشود.
مثلاً در زمان ما پدر و مادرها مصرّاََ معتقد بودند که ضمن احترام به شغل شریف «حمالی»، ما نهایتاً حمال میشویم که البته بعضی اعتقاد داشتند که همان موقع حمال هستیم که البته با پیشرفت تکنولوژی و آشنایی پدر و مادرها با مشاغل جدید امروزه این رویه تغییر کرده و بخصوص مادرها معتقدند که بچهها «یک چیزی» میشوند که آن یک چیز حتماً حمال نیست.
خالهها و داییها معتقد بودند که این بچه هوش سرشاری دارد و ضمن احترام به «یک جایی»، یک روز این بچه به یک جایی میرسد! البته اگر شما رقیب فرزندان آنها بودید ضمن احترام به «هیچ جا» شما به هیچ جا نمیرسیدید.
عموها و عمهها خیلی متأثر از رفتار پدر و مادر شما آینده شما را ترسیم میکردند و اگر شما را دوست داشتند میگفتند که این بچه خیلی «باهوش» است و ضمن احترام به مقام شامخ «پدر»، یک روزی مثل پدرش یک چیزی میشود، اما اگر پدر شما و همسرش را دوست نداشتند، ضمن احترام مجدد به مقام شامخ «پدر» میگفتند، این هم مثل پدرش هیچ چیز نمیشود.
بهترین روش برای فهمیدن آینده فرزندان، جستوجو در بین معلمهای مدرسه بود. نه اینکه معلمها بدانند؛ اما یکی از معلمها معمولاً میفهمید. شما باید بگردید و برای هر دانشآموز آن معلم خاص را پیدا کنید.
از نظر مشاوران مدرسه که همه دانشآموزان اگر با همین روند ادامه بدهند ضمن احترام به «مشکلات جدی»، در آخر سال به مشکلات جدی بر میخورند. معلمها هم اغلب معتقدند که ضمن احترام به «زندانیان و خلافکاران»، دانشآموزان آخرش از راه بهدر میشوند و از این حرفها! اما یک معلم هست که انگار همهچیز را میفهمد، یکی که هر دانشآموز یکی برای خودش دارد و مال من «علیرضا افخمی» بود؛ معلم ریاضی سال اول دبیرستان.
من استعداد خاصی در فیزیک، هندسه و ورزش داشتم، خودم در کودکی فکر میکردم که فضانورد بشوم، در راهنمایی تصورم این بود که مدیر یک جایی خواهم شد، اما در دبیرستان، وقتی آقای افخمی به ما موضوع تحقیق داد که یک جوان چه خصوصیاتی باید داشته باشد، وقتی نتیجه کارها را بررسی کرد و به کلاس برگشت از یک ساعت و نیم زمان کلاس، حدود یک ساعت در مورد تحقیق من صحبت کرد. نه اینکه از تحقیق خوشش آمده باشد، نه! از یک جمله خوشش آمده بود. من یک جایی از این تحقیق برای نقل قول از پدرم نوشته بودم: «پدرم میگوید…» و همین جمله شده بود موضوع کلاس ما!
اصلاً قواعد تحقیق را رعایت نکرده بودم، حتی حرف مهمی هم در تحقیقات من نبود. علیرضا افخمیِ جوان، که خیلی لاغر بود و ریش کوتاه یک دستی داشت از این شکل نقل قول من خوشش آمده بود. او همان معلم من بود که فهمید قرار است چهکاره شوم، اما من همیشه با او «ارّه بده و تیشه بگیر» بودم. نهایتاً روزی که فهمیدم او درست فهمیده بود، دوست داشتم اینها را برایش بنویسم و بخوانم، اما سرطان این حسرت را به دل من گذاشت و آقای افخمی را توی بیمارستان پیدا کرد و با خودش برد.
خیلی دوست نبودیم، اما میتوانستیم در پیری دوستان خوبی باشیم. مثل بعضیها که این روزها دوستان خوبی برای هم شدیم. «علیرضا افخمی» خیلی شاگرد داشت، حتی شاید وقتی بعد از مدتها من را میدید نمیشناخت، اما من فقط و فقط یک افخمی داشتم…
کد خبر 6094247