موانع پیش روی دولت بایدن در عرصه تجارت جهانی
تاریخ انتشار: ۱۴ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۵۵۶۸۸۰
آفتابنیوز :
جفری کوجیک در این نوشتار می افزاید: با وجود قول جو بایدن رئیس جمهوری منتخب به کاهش تنش ها در روابط بازرگانی و افزایش بهبود اقتصادی در داخل آمریکا که اقدام متوازن کننده دشواری به شمار می رود، بسیاری در موفقیت بایدن در این مسیر، تردید دارند.
کوجیک استادیار مدرسه سیاست های دولتی و همگانی و کالج حقوق جیمز ایی راجرز وابسته به دانشگاه آریزونا می افزاید: بایدن در کاخ سفید دستکم با سه مسئله مهم بازرگانی در سال های پیش رو به رو خواهد بود:
نخست چین؛ شاید بتوان جنگ تجاری آمریکا و چین را عامل تعیین کننده سیاست خارجی دولت دونالد ترامپ رئیس جمهوری کنونی دانست که دوره اش در ۲۰ ژانویه (اول بهمن ماه) به پایان می رسد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نظری پذیرفته شده همگانی در میان اقتصاددانان و بسیاری از سران صنایع ایالات متحده وجود دارد که زیان تعرفه های ترامپ بیش از مزایا و منافعش بوده است. اما اکنون به رغم آشکار شدن هزینه های این جنگ تجاری، بایدن گفته است که قصد کاهش دادن موانع تجاری در برابر چین را در آینده نزدیک ندارد و سیاست هایش بر عکس بر ایجاد مشاغل در ایالات متحده و بازگرداندن قدرت رقابت به اقتصاد آمریکا متمرکز خواهد بود.
او قول سرمایه گذاری های قابل توجه در زیرساخت ها و تقویت بیشتر سیاست تشویق خرید کالاهای ساخت آمریکا را برای تقویت تولید داخلی کشورش، داده است. نکته ای که از اهمیت برابر برخوردار است، کاترین تای نامزد معرفی شده بایدن برای نمایندگی بازرگانی آمریکاست که در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما به تقویت قوانین تجاری کشورش کمک کرد و نقش قابل توجهی در اختلافات تجاری واشنگتن با پکن داشت. با توجه به سخنان و لفاظی های بایدن و اعضای دولتش، هرگونه کاهش تنش های میان آمریکا و چین، احتمالا زمان زیادی طول خواهد کشید.
نکته دوم کارهایی است که باید در باره توافق های تجاری آمریکا صورت گیرد. دولت ترامپ با تهدید به ترک سازمان تجارت جهانی و خروج از پیمان همکاری دو سوی اقیانوس آرام، مشروعیت قانون تجارت بین المللی را تهدید کرد. اما بایدن با وعده ازسرگیری هم پیمانی با شریکان سنتی اقتصادی آمریکا، به رویکرد تمایل بیشتر به افزایش همکاری، اشاره کرده است. هر چند هنگام سخن گفتن از آینده سازمان تجارت جهانی، از اظهارنظر خودداری کرده و تنها گفته است که اهداف داخلی اقتصادی بر هر گونه توافق تازه ارجحیت و برتری دارد.
یکی از نخستین آزمون های بایدن، ادامه پیگیری مذاکرات تجاری کنونی با انگلیس است. گرچه سخن گفتن از توافق تجاری ایالات متحده با بریتانیا از سال ها پیش ادامه داشته، اما به علت بی ثباتی و بی اعتمادی ناشی از برگزیت، متوقف شده است. اکنون که اتحادیه اروپا و انگلیس به توافق تجاری دست یافته اند، فضا برای مذاکرات دوجانبه واشنگتن و لندن باز و راه آن هموار شده است. از دیدگاه ایالات متحده، توافق دوجانبه با انگلیس فرصت های برای کنارگذاشتن اختلافات دیرینه با اتحادیه اروپا مانند ممنوعیت اروپا از ورود مواد غذایی تراریخته و پرداخت یارانه به بخش ساخت هواپیماهای غیرنظامی و مسافربری می شود، هر چند فاصله قابل توجه ۲ کشور بر سر دریافت مالیات و امنیت غذایی، باقی می ماند. در صورتی که در آینده نزدیک شاهد پیمانی میان آمریکا و انگلیس باشیم، نشانه امیدوارکننده ای از دیدگاه بایدن بر توافق های تجاری آمریکا خواهد بود.
اما سومین و مهم ترین مسئله مربوط به تجارت، نابرابری است. واقعیت ساده و نامیمون این است که نابرابری درآمدی در ایالات متحده (حتی پیش از اینکه بیماری کووید اوضاع را بدتر کند) رو به افزایش بوده است. دهه گذشته بارها نشان داده است که تکانه های بازار جهانی به نیروی کار (طبقه کارگری و میانه) آسیب رسانده و رکود بزرگ، جنگ های بازرگانی و کووید ۱۹ همگی در کاهش درآمدهای خانوار و خطر عقب نگهداشته شدن بخشی از اقتصاد، تاثیر داشته است.
بایدن در تصمیم هایش برای سیاست های بازرگانی، باید ارتباط نزدیک میان بازارهای جهانی و رفاه داخلی را درک کند که دستکم به معنای بازطراحی و برنامه ریزی دوباره سیاست بازرگانی به منظور افزایش دربرگیری اجتماعی و تقویت قدرت نیروی کار خواهد بود. اینها بهترین راه های تضمین قربانی نشدن کارگران طبقه میانه در برابر تجارت آزاد به شمار می روند.
هیچ یک از این تصمیم ها و سیاست ها به ویژه در جهانی که هنوز تحت فشار های کووید - ۱۹ و تاثیرهای فاجعه بار اقتصادی آن قرار دارد، آسان نخواهد بود و تردیدهایی در باره چگونگی توانایی همکاری دولت ها در دوره گسترش ملی گرایی یا توانایی بایدن برای بهره مندی از همان اختیارات ترامپ در صحنه سیاست بازرگانی، وجود دارد.
به هر حال سال ۲۰۲۱ آزمونی برای راهبرد سیاست بازرگانی بایدن در دوره افزایش نابرابری ها خواهد بود و میلیون ها کارگر آمریکایی به پیروزی او در این آزمون، امید بسته اند.
منبع: خبرگزاری ایرنامنبع: آفتاب
کلیدواژه: بایدن تجارت جهانی ایالات متحده سیاست ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۵۵۶۸۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ریشههای تروریستپروری در سیاستهای غرب؛ ترور برای بقا!
این روزها نام فلسطین بیش از هر زمان دیگری بر سر زبانها افتاده و از اقصینقاط جهان به گوش میرسد و یک جنبش عمومی برای احقاق حقوق مردم غزه آغاز شده است. البته جنایت صهیونیستها که در ماههای اخیر به اوج خود رسیده، محدود به وقایع بعد از عملیات طوفانالاقصی و ماههای اخیر نمیشود و قدمتی ۷۵ساله دارد و مهاجرت اجباری و پاکسازی قومیتی سوغات شوم صهیونیستها در این تهاجم است.
رسانهایشدن بخشی از جنایتهای ارتش صهیونیستی در غزه و مخابره تصاویر بیمارستانها و مراکز درمانی که تاکنون سانسور میشد همبستگی عمیقی را بین ملتهای مختلف علیه رژیم کودککش اسرائیل رقم زد و این کینه به اقدام بزرگ و ارزشمندی نظیر تظاهرات مردم و تجمع دانشجویان جهان علیه صهیونیستها منجر شد.
گزارشهای ارسالی از دانشگاههای آمریکا یکی از شگفتانگیزترین اخبار این روزها بود و باعث شد تا نقاب از چهره سران آمریکا کنار رفته و افکارعمومی جهان با ماهیت تروریستپرور این دولت استعماری آشنا شوند چراکه اگر حمایتهای بیدریغ کاخسفید از این رژیم تداوم نداشت، کار اسرائیل پیش از اینها یکسره شده بود و ملت مظلوم غزه قربانی زیادهخواهی صهیونیستهای غاصب نمیشدند.
مروری بر تاریخ پرفرازونشیب منطقه غرب آسیا حکایت از این دارد که کشورهای غربی ازجمله آمریکا برای بهرهمندی از مواهب و امکانات استراتژیک این منطقه، رژیمی با عنوان اسرائیل را علم کردند تا با اقدامات ایذایی و تروریستی علیه ملتهای منطقه غرب آسیا، اهداف استعماری آنها را محقق کند، اما رویدادهای اخیر نشان میدهد که بومرنگ این بدخواهیها به سمت کشورهای غربی برگشته است و افکارعمومی این کشورها با محاکمه آنها خواستار بازنگری این سیاستهای نژادپرستانه هستند؛ مسألهای که به زعم کارشناسان توجه و عدم توجه به آن، حاکمیت آمریکا و دولت بایدن را با چالشی جدی مواجه کرده و به افول هژمونی آن میانجامد.
یکی ازموضوعاتی که ریاکاری و استانداردهای دوگانه دولتهای غربی را بهصورت واضح آشکار کرده و موجب رسوایی آنها میشود استفاده دوپهلو از پدیده تروریسم است. سیاستمداران غربی از یکسو در سخنرانیها و موضعگیریهایشان مکررا از لزوم مقابله با تروریسم میگویند و از طرف دیگر با حمایت از گروههای تروریستی و تقسیم آن به دو بخش خوب و بد، رویه دروغین خود در فریب افکارعمومی را آشکار میکنند. سناتورهای آمریکایی و دیپلماتهای اروپایی پشت تریبونهای رسمی، خودشان را دشمن نخست گروههای تروریستی معرفی میکنند، اما تاکنون عملیات قابلتوجهی از سوی آنها علیه اهداف غربی صورت نگرفته است و همواره در راستای تحقق اهداف آمریکا که جنگافروزی و دستاندازی به ثروتهای ملتهاست حرکت کردهاند و بیدلیل نیست که از حمایت آنها نیز برخوردار هستند و تروریسم در خدمت آمریکاست؛ مسألهای که با نگاهی به عملکرد دولتهای غربی قابل رویت است و میتوان رد پای آنها را در روابط متقابل دید. تشکیل دولت غاصب صهیونیست که مصداق کاملی از تروریسم است بخشی از این تعامل است که صدمات زیادی را بر پیکره جهان اسلام و جامعه بشری وارد کرد. شواهد و مستندات بسیاری وجود دارد که نشان میدهد مقامات اروپایی با همراهی صهیونیستها، از حمایت مردم بیدفاع غزه خودداری کرده و ناقض حقوقبشری شدهاند که داعیه پاسداری از آن را دارند و عجیبتر آنکه در برخی موارد از اقدامات بشردوستانهای که در حمایت از حقوق مردم فلسطین انجام گرفته است نیز جرمانگاری کرده و مانع ارسال کمکهای بشردوستانه شدهاند.
نقش آمریکا در تثبیت جریانهای تروریستی
میسال ۱۹۴۸بودکه اعلامیه دولت آمریکا مبنی بر شناسایی دولت اسرائیل صادر شد. درحالیکه این طرح هنوز در مجمع عمومی سازمان ملل در جریان بود و کارشناسان مشغول بررسی و گفتگو درباره طرح قیمومیت بودند، اما تصمیمگیرندگان کاخسفید مثل همین حالا که چشم و گوش خود را نسبت به جنایات صهیونیستها بستهاند، بدون توجه به نتایج بررسی سازمان ملل، دولت اسرائیل را به رسمیت شناخته و مسئولان اسرائیلی نیز استقلال خود را اعلام کردند و این آغاز راه آمریکا برای حمایت از اسرائیل بود. موضوعی که در این هفتهها بهدلیل آن به مصاف شهروندان کشورش رفته و حتی برای حفاظت از منافع اسرائیل تمام اصول قانونی را زیر پا گذاشته است.
رئیسجمهور آمریکا در ادامه تصمیمهای متعددی را در راستای پاسداری از موجودیت نحس اسرائیل اتخاذ کرده و در نخستین ملاقات رسمی با مقامات صهیونیستی، مبلغ صدمیلیون دلار در اختیار آنها قرار داد و با تأسیس دفتر سیاسی در تلآویو به روابط دیپلماتیک میان آمریکا و اسرائیل رسمیت بخشید تا سایر کشورها نیز از این قاعده پیروی کنند. خوابی که برای منطقه غربآسیا دیده بودند و با جهاد رزمندگان محور مقاومت کابوسی شد که علاوه بر اضمحلال صهیونیستها برای آمریکاییها نیز پرمخاطره شده است. اما آمریکا به همین هم بسنده نکرده و تلاشهای زیادی را برای پذیرش اسرائیل در سازمان ملل متحدانجام داد واین خوشخدمتیها بالغو تحریم نظامی وارسال اسلحه به اسرائیل از طرف آمریکا تکمیل شد و مجموعه این کارها اراده آمریکا در تشکیل این رژیم تروریستی را نشان میدهد که علنا اعلام جنگی علیه اعراب و ساکنان فلسطین بود.
ریشههای تروریسم در غرب آسیا
این سلسلهاقدامات باعث شد تا کشورهای غربی به رهبری آمریکا، رژیم غاصب صهیونیستی و دلارهای نفتی برخی حکام دستنشانده در منطقه اضلاع مثلث تروریسم را در منطقه غربآسیا کامل کنند. برخورداری از منابع طبیعی فسیلی یکی از مواردی بود که باعث شد تا غربیها چشم طمع به این منطقه دوخته و این پهنه جغرافیایی را تبدیل به مأمن تروریستها کنند. از سوی دیگر وقوع جنگ در این منطقه سود کلانی را نصیب این دولتهای استعماری میکرد و آمریکا برای ادامه حیات خود محتاج میلیونها دلاری است که از طرف کارخانههای اسلحهسازی به خزانه آنها سرازیر میشود. پس پرواضح است که جنگافروزی از طریق حمایت از تروریسم در منطقه بهترین راه برای جوشدادن این معاملات پرسود است.
علاوه بر آمریکا، اسرائیل نیز به دلایل متعددی برای حمایت از گسترش تروریسم در منطقه اشتیاق دارد: از ابتدای تأسیس رژیم منحوس صهیونیستی در غربآسیا و در قلب سرزمینهای اسلامی حفظ امنیت مهمترین دغدغه این رژیم بوده و هست. از طرفی صهیونیستها بهدلیل نداشتن وسعت و جمعیت کافی بهمنظور جنگ مجبور است تا از درگیری بلندمدت با کشورهای منطقه و حتی جنبشهای اسلامی مانند حزبا... و حماس اجتناب کند؛ بنابراین بهترین راه برای درگیرنشدن مستقیم در منطقه حمایت از گروههای تروریستی است تا کشورهایی مانند سوریه، لبنان و ایران درگیر مبارزه با تروریسم شوند و از مبارزه با اسرائیل دست بردارند.
تولید و حمایت تروریسم از سوی آمریکا یکی از توطئههای پنتاگون است تا طی آن رقبای منطقهای این دولت استکباری مشغول حلوفصل این مسأله ویرانکننده در داخل مرزهایشان باشند و برای رهایی از آن دست به دامان آمریکا یا متحد صهیونیستها شوند و بهاینترتیب این کشورها علاوه بر اینکه مجری سیاست آمریکا باشند، منافع اقتصادی چشمگیری را نیز نصیب دولتهای غربی کنند. پس از بهار عربی و سقوط حکومتهای خودکامه در آفریقا و غربآسیا، حکومتهای وابسته که با دیدن عاقبت همکیشان خود دچار هراس شده بودند برای رهایی از خشم مردم به دولتهای تروریستپرور متوسل شدند و اعتراف مقامات آمریکایی در تاسیس داعش نشان از همراهی مستمر آنها با گروههای تروریستی دارد و عجیب آنکه بازهم دولتهای خودکامه وابسته به غرب از گزند داعش در امان بودند.
حمایت دولتهای اروپایی از گروهک تروریستی منافقین و پشتیبانی از گروههای مسلح تجزیهطلب مثالهای نغزی است که نشان میدهد دولتهای غربی با استانداردهای دوگانه خود گاهی برای مقابله با تروریسم به کشورهای دیگر لشکرکشی کرده و استقلال آنها را زیر سؤال میبرند و بعضا با پذیرش افرادی که نقش مستقیمی در کشتار ۱۷هزار نفر از شهروندان ایرانی داشتهاند، تمام قوانین مرتبط با این موضوع را زیر پا گذاشته و برای آنها فرشقرمز پهن میکنند.
به هر تقدیر وقایع این روزهای غزه وجنون نسلکشی توسط صهیونیستها و حمایت عریان مدعیان حقوقبشر از این رژیمنژادپرست نشان میدهد که باید مراقب آدرس غلط رسانههای غربی بود. موضوعی که در نامه رهبر معظم انقلاب که سالها پیش خطاب به جوانان اروپایی نوشته شده بود هم به آن اشاره شده بود و معظمله فلسطین را مرز حق و باطل عنوان و تاکید کرده بودند: «تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلط باشد و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود و تا روزی که منافع دولتها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشههای خشونت را در جای دیگر جستوجو کرد.» بنابراین صحنههای غمانگیزی که این ماهها از غزه مخابره میشود ریشه در خشونت آمریکایی دارد و به فضل خدا با بیداری جهانی که در سطح جهان فراگیر شده است، به نابودی صهیونیسم و آزادی قدس منجر میشود.
منبع: رونامه جام جم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی