Web Analytics Made Easy - Statcounter

وزیر امور خارجه با بیان اینکه هیچ دو نفری یک دیدگاه ندارند، گفت: من هم با همکاران خود بحث و بعضی اوقات داد و بیداد می‌کنیم چون قاعده ما این است که همه چیز را بعد از همفکری اجرا می‌کنیم؛ اینگونه نیست که بگویم من وزیر خارجه هستم و باید دستور بدهم.

به گزارش گروه روی خط رسانه برنا، به نقل از ایرنا، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران یکشنبه شب در یک برنامه تلویزیونی به مناسبت سالگرد شهات حاج قاسم سلیمانی درباره تلاش‌های دیپلماتیک این شهید بزرگوار گفت: من اینگونه احساس می‌کنم حاج قاسم در صحنه دیپلماتیک هیچ وقت کم نمی‌آورد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او ادامه داد: دوره‌ای که من در آمریکا سفیر و نماینده دائم بودم و مذاکراتی که حضرت آقا دستور داده و موافقت کرده بودند که من انجام بدهم، می‌آمدم تهران از حاج قاسم مشورت می‌گرفتم و می‌رفتم مذاکره می‌کردم.

ظریف افزود: اینقدر مشورت‌های حاج قاسم برای من مفید بود، واقعا از کسی دیگر هم مشورت نمی‌گرفتم. یک دوره از رهبر معظم انقلاب درخواست کردم که اجازه دهید خود حاج قاسم هم به جلسه بیاید و مطمئنم خیلی موفق‌تر هستیم.

وزیر امور خارجه در ادامه همچنین به خصوصیات فردی و شخصیتی شهید قاسم سلیمانی اشاره کرد و گفت: علاوه بر خصوصیات فردی که واقعا برجسته بود، ایشان را یک فردی می‌دیدم که خون یک نفر، آبروی مردم و پایان دادن به درگیری برایش مهم بود، چه درگیری در افغانستان و چه سوریه بود. هر طرح صلحی که پیگیری کردم حتما حاج قاسم مبدع آن بود و هم مشوق بود و هم پیگیری و هم کمک می‌کرد.

او ادامه داد: در مصاحبه با تلویزیون افغانستان گفتم همه خیال می‌کنند من در موفقیت کنفرانس بن نقش مهمی داشتم، می‌خواهم به همه بگویم بیش از من حاج قاسم در موفقیت کنفرانس بن برای صلح در افغانستان نقش داشت، نقشی که ایشان در تهران ایفا می‌کرد در گفت‌ وگو با همه گروه‌های جهادی افغانستان، برای اینکه اینها را راضی کند به معادله‌ای که بعد از سال‌ها می‌توانست آینده جدیدی را برای افغانستان رقم بزند.

ظریف در ادامه به آغاز جنگ یمن از سوی سعودی ها اشاره کرد و افزود: وقتی سعودی‌ها جنگ یمن را شروع کردند با کمک حاج قاسم سلیمانی پیشنهادی برای آتش بس دادیم و جان کری (وزیر خارجه پیشین آمریکا) به من زنگ زد و من عازم اندونزی بودم و گفت که ما توانستیم سعودی‌ها را راضی کنیم که این پیشنهاد را بپذیرند.

او ادامه داد: من گفتم من در حال سوار شدن هواپیما هستم، اگر شما نیاز بود به آقای امیرعبداللهیان معاون من زنگ بزن، او به حاج قاسم می‌گوید و کار عملیاتی می‌شود.

وی افزود: وقتی به اندونزی رسیدم جان کری زنگ نزده بود، گفتم چرا زنگ نزدی گفت سعودی‌ها نظرشان عوض شده بود و گفتند ما سه هفته دیگر جنگ را می‌بریم.

ظریف گفت: آن سه هفته الان پنج سال طول کشیده است. آمریکایی‌ها این شکست‌ها را مخصوصا در دوره ترامپ که تمام قد پشت سعودی‌ها رفت و اوباما نیز بعد از تماس تلفنی کری با من گفت که ایران مانع صلح در یمن است. خودشان می‌دانستند سعودی‌ها این کار را کردند.

وزیر امور خارجه ادامه داد: روس‌ها حاج قاسم را دعوت کردند که سفری به روسیه کند و آن سفر مهمی بود. حاج قاسم توانایی توجیه‌اش خیلی خوب بود و طرف مقابل را اقناع کند. یک بار برای حاج قاسم در دفتر خودم ملاقاتی با یک مقام عالیرتبه روسیه که به ایران سفر کرده بود قرار دادم و من و حاج قاسم با همدیگر نه در جای رسمی مذاکرات بلکه در اتاق پشت دفترم با آن مقام روس مذاکره کردیم و حاج قاسم واقعا شخصیت برجسته‌ای در اقناع طرف مقابل بود.

او ادامه داد: ما با یک کشور دیگر نیز جلسات مشترک داشتیم، من و حاج قاسم یک طرف و از آن کشور نیز وزیر خارجه و رئیس سرویس امنیتی آنها می‌نشست و بارها با همدیگر مذاکره کردیم. این بحث‌ها وقتی عملیاتی می‌شد من و وزیر خارجه طرف مقابل سکوت می‌کردیم و به حاج قاسم و همتای آن گوش می‌کردیم که در آن بحث هم بیشتر حاج قاسم صحبت می‌کرد.

وزیر امور خارجه در ادامه همچنین درباره زمانی که از شهادت شهید سلیمانی خبر دار شد، گفت: من حدود چهار و نیم صبح جمعه که از خواب بیدار شدم دیدم پیامی روی تلفن من از آقای عراقچی است که احتمالا حاج قاسم شهید شده است. واقعا برای من و همسرم یک فاجعه بود. چون حاج قاسم در مقاطع مختلف، آن زمانی که مریض بودم و بعضی دلخوری‌ها را داشتم خانه ما آمده بود و همسرم رفتارشان را با من دیده بود. واقعا ما هر دو به هم ریختیم.

ظریف ادامه داد: وظیفه من این بود که کار را شروع کنم. همان زمان به دوستان در وزارت خارجه زنگ زدم و برای هفت و نیم صبح جلسه شورای معاونان بگذارید و هر کسی که هر جا هست خودش را برساند. از صبح به وزارت خارجه رفتیم و هدف من نیز همین بود. می‌دانستم آمریکایی‌ها آنقدر وقاحت دارند که می‌خواهند یک چهره وارونه‌ای از حاج قاسم ترسیم کنند، لذا اولین هدف ما و بسیجی که در وزارت خارجه کردیم این بود که اجازه ندهیم این کار انجام شود و در واقع مانع از این شویم که آمریکایی‌ها بتوانند در این حوزه توفیقی به دست بیاورند. با توجه به غلبه خبری که آنها و رسانه‌های صهیونیستی دارند.

وی افزود: می‌دانستم که اینها وقتی که ترامپ با وقاحت اعلام می‌کند دستور ترور حاج قاسم و یک ترور واقعا مذبوحانه صورت دادند. حاج قاسم همیشه به من می‌گفت من منتظر یک گلوله هستم و فکر می‌کرد این گلوله را در میدان جنگ می‌خورد. هیچ وقت فکر نمی‌کرد آمریکایی‌ها با این وضعیت در نیمه شب یک اتومبیل را بزنند. زدن آن اتومبیل کاری نداشت. یک لندکروز جلو و یک لندکروز عقب است. واقعا نشان دهنده نهایت زبونی و بدبختی ترامپ است که مجبور می‌شود با یک مرد میدان این گونه رفتار کند.

وزیر امور خارجه ادامه داد: لذا می‌دانستیم وقتی با وقاحت اعلام می‌کنند حتما برنامه دارند و به همین خاطر اولین هدف همکاران من در وزارت خارجه این شد که ما تبلیغات را به دست بگیریم و حاج قاسم را به عنوان قهرمان مبارزه با تروریسم و قهرمان صلح طلبی معرفی کنیم. هدف اصلی، جلوگیری از طراحی‌های آمریکایی‌ها و پیگیری‌ حقوقی و سایر اهداف نیز همان روز طراحی و پیگیری شد.

ظریف در ادامه با بیان اینکه زدن حاج قاسم برای اصلاح بازدارندگی بود همانگونه که خود آمریکایی‌ها نیز اعلام کردند، گفت: فکر می‌کنم خیلی هم بیراه نگفتند و از حاج قاسم وحشت داشتند. همه اینها از حاج قاسم می‌ترسیدند و او را یک نابغه در میدان می‌دانستند. من حاج قاسمی که می‌شناختم و بارها به آنها گفته بودم، حاج قاسم یک نابغه در میدان صلح نیز بود. ولی آنها حاج قاسم را نابغه‌ای می‌دانستند که آنها را در میدان، در سوریه و یمن شکست داده است و حواسشان نبود که آن نابغه توانسته مردم را بسیج کند.

ظریف در ادامه همچنین به مشورت های خود و شهید سلیمانی درخصوص سوریه اشاره کرد و گفت: حاج قاسم یکی دو بار سر بحث سوریه از من دعوت کرد که مشورت کنیم. وقتی وزیر شدم تصمیم گرفتم همه کارهایمان را در حوزه منطقه‌ای با هم هماهنگ کنیم.

او ادامه داد: حاج قاسم بر خلاف بعضی حرف‌هایی که دیگران می‌زنند، فرمانده‌ای بود که سرباز رهبر بود، در حوزه‌ای که به آن دستور داده بودند. بعضی‌ها به من می‌گویند نظر حاج قاسم راجع به برجام چه بود؟ من می‌گویم نمی‌دانم. چون هیچ وقت راجع به برجام با ما صحبت نکرد. ما هر وقت با حاج قاسم می‌نشستیم راجع به منطقه و حوزه‌هایی که مسؤولیت حاج قاسم بود، صحبت می‌کردیم.

وی همچنین با بیان اینکه نمی‌خواهم بگویم حاج قاسم طرفدار برجام بود یا مخالف برجام، افزود: ما قصد برجام دو و سه نداشتیم. اتفاقا برجام دو ما آن چیزی که من گفتم برنامه جامع اقتصاد مقاومتی بود.

او ادامه داد: می‌گفتم الان ما باید برویم سراغ برجامی که برنامه جامع اقتصاد مقاومتی است. برای اینکه برای موفقیت برجام نیاز داریم به اینکه طرف مقابل احساس کند ما وابسته به آنها نیستیم. چون هم در این شرایط هم توان مذاکراتی شما بالا می‌رود و همین طور که رهبر معظم انقلاب بارها گفتند تحریم را خنثی می‌کنید و اثربخشی تحریم را کم می‌کنید.

وی تاکید کرد: ما هیچ وقت با حاج قاسم راجع به چیزی که مذاکره منطقه‌ای باشد، خیلی صحبتی نکردیم.

ظریف در ادامه همچنین به دیدارهای هفتگی‌ خود با سپهبد شهید اشاره کرد و افزود: ما ابتدا که این گفت ‌وگوها را شروع کردیم صبح‌های یکشنبه همدیگر را می‌دیدیم و بعد من از ایشان خواهش کردم چون سه‌شنبه جلسه‌ای در دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت خارجه با اساتید دانشگاه داشتم خواهش کردم که جلسه را روزهای سه‌شنبه بیندازم که دو روز دفتر مطالعات نروم. جلسه من با اساتید هفت و نیم شروع می‌شد و صبح سه‌شنبه ساعت 6 می‌آمد تا پنج شش دقیقه قبل از جلسه بعدی با هم صحبت می‌کردیم.

وی با بیان اینکه من و حاج قاسم الزاما دیدگاه‌هایمان یکسان نبود، گفت: اتفاقا این امکانی که پیش آمد که بتوانیم با همدیگر گفت‌ وگو کنیم، بالاخره در نهایت هر جلسه‌ای به یک توافقی می‌رسیدیم که این کار را می‌خواهیم انجام دهیم.

او ادامه داد: مثلا به توافق می‌رسیدیم طرح چهار ماده‌ای صلح سوریه یا طرح چهار ماده‌ای صلح یمن را بدهیم. ممکن بود مثلا در ابتدا ایشان چهار ماده دیگر در ذهنش بود و من چهار ماده دیگر در ذهنم بود و با هم صحبت می‌کردیم تا به یک موضوع مشترک می‌رسیدیم و با هم توافق می‌کردیم. در اکثر موارد آخرش به توافق می‌رسیدیم.

وی افزود: اگر به توافق نمی‌رسیدیم بالاخره رهبری بودند، شورای عالی امنیت ملی بود و آنجا می‌توانستیم با هم بحث کنیم و به نتیجه برسیم. این بحث‌ها که فکر می‌کنم جز یک مورد که یک خرده حاج قاسم از دست من عصبانی شد، بقیه‌ دوستانه بود.

او ادامه داد: دو مورد هم در دبیرخانه بودیم که من دیدم حاج قاسم خیلی عصبانی است و پا شدم رفتم بالای سرش و بوسیدمش و گفتم ما با هم رفیق هستیم، حالا یک بحثی داریم و تمام می‌شود.

ظریف گفت: دوره‌ای بود که شرایط در سوریه خیلی بد بود و من و ایشان دو نظر متفاوت داشتیم که چگونه ادامه دهیم. فقط آن قسمت احساسی‌اش یادم است و موضوع آن یادم نیست.

وزیر امور خارجه افزود: همیشه اینگونه بود و هیچ جلسه‌ای را تمام نمی‌کردیم، مگر اینکه واقعا همدیگر را در آغوش می‌کشیدیم و خداحافظی می‌کردیم. عموما من چون برای حاج قاسم نگران بودم مخصوصا وقتی می‌خواست سفر برود اگر قابل بودم قبل از اینکه برود یک فالله خیرحافظا را در گوشش می‌خواندم.

وزیر امور خارجه همچنین با بیان اینکه هیچ دو نفری یک دیدگاه ندارند، گفت: من هم با همکاران خود بحث و بعضی اوقات داد و بیداد می‌کنیم چون قاعده ما این است که همه چیز را بعد از همفکری اجرا می‌کنیم. اینگونه نیست که بگویم من وزیر خارجه هستم و باید دستور بدهم. نظر می‌دهم همکاران بعضی اوقات با نظر من موافقت یا مخالفت می‌کنند. ما و حاج قاسم در دو حوزه مختلف کار می‌کردیم.

ظریف افزود: وظیفه حاج قاسم میدان بود و برای او موفقیت در میدان مهم بود و وظیفه من چیز دیگری بود. اینکه موفقیت در میدان را با موفقیت در صحنه بین‌المللی یک جور همسو کنی بعضی وقت‌ها نمی‌شود و باید ما با هم کلنجار می‌رفتیم و بحث می‌کردیم. 

وی تصریح کرد: فکر نمی‌کنم هیچ وقت این کلنجار رفتن بحث ما در علاقه تاثیری گذاشت.

منبع: خبرگزاری برنا

کلیدواژه: ظریف ادامه همچنین وزیر امور خارجه ظریف در ادامه او ادامه آمریکایی ها وزارت خارجه حاج قاسم حاج قاسم حاج قاسم حاج قاسم وزیر خارجه حاج قاسم حاج قاسم چهار ماده طرف مقابل سعودی ها هیچ وقت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۵۵۹۲۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

طلاق به‌خاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر

زن جوان وقتی یک روسری قرمز رنگ و عروسک دخترانه در خودروی همسرش پیدا کرد برای طلاق به دادگاه خانواده رفت.

به گزارش مشرق، مقابل یکی از شعبه‌های دادگاه خانواده زن جوانی در حالی که یک روسری قرمز در دست داشت و با بی‌قراری قدم می‌زد چند دقیقه‌ای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگی‌ام را به تو می‌گفتم هرچند گذشته‌ها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.

در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پرونده‌ای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.

به محض ورود به شعبه زن جوان بی‌مقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی می‌خواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.

قاضی با شنیدن این حرف‌ها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید این‌طور من متوجه نمی‌شوم ماجرای زندگی شما چیست آهسته‌تر برایم از اول تعریف کن!

ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین می‌گفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاری‌ام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی می‌کند و اینجا تنها زندگی می‌کند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانه‌ای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه می‌شدم.

بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.

چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق می‌خواهم.

قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرف‌های همسرت را تأیید می‌کنی تو واقعاً زن داشتی؟

آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا این‌طوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی می‌کند من در هفته یک روز او را می‌بینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که این‌طوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. می‌خواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و می‌خواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران می‌کنم.

آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.

ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمی‌توانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.

قاضی که حرف‌های این زوج جوان را شنید، گفت می‌دانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاس‌های مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر می‌کنم.

امیرحسین صفدری کارشناس حقوقی

دروغ و پنهانکاری مثل یک سم کشنده در زندگی مشترک عمل می‌کند. در این پرونده می‌بینیم که مرد جوان اشتباه بزرگی مرتکب شده که قبل از ازدواج حقیقت را بیان نکرده است. او باید اجازه می‌داد ساناز خودش تصمیم بگیرد در واقع آرمین با پنهانکاری بشدت همسرش را ناراحت کرده است.البته ساناز هم کمی مقصر است او باید در مورد آرمین تحقیق می‌کرد و بدون شناخت کافی از او وارد این رابطه نمی‌شد اما با ساده‌انگاری راجع به این مسأله مهم وارد رابطه شد و این پیامد اصلی ازدواج بدون شناخت کافی و از روی ظواهر است.

با این حال زوج‌های جوان باید بدانند اصل و اساس یک زندگی مشترک موفق بر پایه صداقت و تعهد است. زندگی بدون اعتماد محکوم به شکست است پنهانکاری و دروغگویی تمام پل‌های پشت سر را خراب می‌کند.

منبع: روزنامه ایران

دیگر خبرها

  • فیدان: مشتاقانه منتظر محاکمه مقامات اسرائیل هستیم
  • طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر
  • طلاق به‌خاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر
  • دعوت از طالبان برای شرکت در کنفرانس وقف
  • حمله خفت‌گیرهای خشن به مهاجم استقلالی | عکس
  • گفتگوی وزرای خارجه آمریکا و ترکیه درباره آتش‌بس غزه
  • مناظره در باره نقش مردم در حکومت در دیدگاه های آیت الله مصباح یزدی و آیت الله مرتضی مطهری
  • فرانسه: بدترین سناریو در لبنان یعنی جنگ را رد می‌کنیم
  • کاخ سفید: بلینکن برای برقراری آتش‌بس ۶ هفته‌ای در غزه تلاش می‌کند
  • مارتین آنسلمی در مسیر موفقیت؛ بیلسای بعدی آرژانتین کیست؟