Web Analytics Made Easy - Statcounter

گروه استان‌ها- دانش‌آموزان مقطع ابتدایی روستای «قلعه جلیله» الیگودرز در نبود فضای آموزشی مناسب ۷ سال است که در یک کانکس سرد و بدون امکانات تحصیل می‌کنند. - اخبار استانها -

به گزارش خبرگزاری تسنیم از الیگودرز، نبود امکانات آموزشی مناسب مشکلی است که دانش‌آموزان اغلب مناطق محروم روستایی با آن مواجه هستند و دانش‌آموزان برای با سواد شدن باید مشقت‌های زیادی را تحمل کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اکنون نیز به یُمن وجود کرونا و گره خوردن درس و مشق بچه‌ها به فضای مجازی و کلاس‌های غیر حضوری، برخی از دانش‌آموزان در نبود امکانات لازم و نداشتن تبلت یا گوشی با مشکل دیگری برخورد کرده‌اند و دستان خالی برخی خانواده‌ها سبب شده تا حسرت جدیدی بر دل دانش‌آموزان باقی بماند.

و اما در این گزارش به مشکلات دانش‌آموزان روستای «قلعه خلیله» از توابع بخش بربرود شرقی الیگودرز پرداختیم، دانش‌آموزانی که به خاطر ماجراهای  ساختمان مدرسه هفت سال است که در این منطقه سردسیری برای تحصیل کانکس نشین شده‌اند و اخیرا نیز در همین کانکس با مشکلات دیگری دست و پنجه نرم می‌کنند.

برای اطلاع بیشتر از وضعیت مدرسه و تحصیل دانش‌آموزان روستای قلعه خلیله با یکی از والدین دانش‌آموزان، دهیار روستا و رئیس آموزش و پرورش الیگودرز گفت‌وگویی داشتیم که بدین شرح آمده است.

تحصیل دانش‌آموزان روستای «قلعه خلیله» در کانکس

بن خوش پدر یکی از دانش‌آموزان روستای قلعه خلیله در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم اظهارداشت: دانش‌آموزان روستای ما مشکل مدرسه دارند و به خاطر فروش مدرسه در کانکس درس می‌خواندند و اکنون به خاطر فروش ساختمان مدرسه خریدار برق همان کانکس را هم قطع کرده است.

وی افزود: برای رفع مشکل دانش‌آموزان پیگیری‌های زیادی کردیم به طوری که چندین بار به آموزش و پرورش و بخشداری مراجعه کردیم اما نتیجه‌ای نگرفتیم.

این ساکن روستای قلعه خلیله عنوان کرد: پیش از این تعدادی از دانش‌آموزان در داخل یک اتاق از مدرسه درس می‌خوانند و تعدادی دیگر نیز در کانکس اما اکنون خریدار مدرسه می‌گوید چون زمین را خریده‌ام باید کانکس جمع شود.

وی بیان کرد: به خاطر وضعیت پیش آمده دانش‌آموزان معطل مانده‌اند، سال قبل حدود چهار ماه در کانکس درس خواندند اما امسال از همان ابتدای مهر ماه به خاطر قطعی برق دانش‌آموزان دیگر به مدرسه نرفتند.

کانکس مدرسه برق ندارد

بن خوش گفت: مدرسه روستای قلعه خلیله مربوط به مقطع ابتدایی است و کلا هیچ امکاناتی ندارد، دو سرویس بهداشتی دارد ولی دانش‌آموزان نمی‌توانستند از آن استفاده کنند و به خاطر وضعیتی که هست مجبور بودند به خانه برگردند.

وی تصریح کرد: خودم سواد ندارم وقتی برای کار اداری به جایی مراجعه می‌کنم باید به دیگران التماس کنم که کارم را انجام دهند حال به خاطر وضعیت این دانش‌آموزان خیلی ناراحتم و کاری هم از دستمان برنمی‌آید.

حسین ملک پور دهیار روستای قلعه خلیله در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم اظهارداشت: روستای قلعه خلیله یک مدرسه دارد که وسعت آن از قدیم الایام به هزار متر می‌رسید و برای فضای آموزشی روستا در اختیار آموزش و پرورش قرار گرفته بود. این مدرسه دو معلم و حدود 20 دانش‌آموز دارد اما با فروش خودسرانه مدرسه از سوی آموزش و پرورش دانش‌آموزان برای تحصیل با مشکل مواجه شده‌اند.

آموزش و پرورش ساختمان مدرسه را فروخت

وی افزود: آموزش و پرورش بدون هیچ دلیل و مدرکی زمین و مدرسه را فروخته و مطرح کرده که مدرسه فرسوده بوده است. این کار آموزش و پرورش خلاف قانون است و اگر هم این مدرسه در اختیار آموزش و پرورش است باید مدرسه جایگزین احداث می‌کرد.

پور دهیار روستای قلعه خلیله عنوان کرد: آیا سرانه آموزشی روستا نباید تعریف شود؟ آموزش و پرورش چرا خودسرانه این کار را انجام داده است. روستای قلعه خلیله 40 خانوار دارد و دانش‌آموزان این روستا برای استفاده از کانکس نیز مشکل دارند.

وی با اشاره به اینکه مدرسه کانکسی روستا برق ندارد بیان کرد: بنده از طریق  فرمانداری، بخشداری، دادستان، امام جمعه شهرستان، آموزش و پرورش پیگیری‌های زیادی کرده‌ام تا این مشکل حل شود اما شش ماه از این پیگیری‌ها می‌گذرد و هنوز اقدامی انجام نشده است.

تعطیلی دانش‌آموزان به خاطر نبود برق و سیستم گرمایشی

ملک پور گفت: چه لزومی دارد آموزش و پرورش زمین‌ مدرسه را بفروشد، دانش‌آموزان اکنون در نبود برق و سیستم گرمایشی کانکس تعطیل‌اند و تنها حدود پنج نفر از آنها به فضای مجازی دسترسی دارند که درس بخوانند.

وی تصریح کرد: با این شرایط اقتصادی موجود بسیاری از خانواده‌ها توان خرید تبلت یا گوشی برای دانش آموزان ندارد و از اینکه دانش‌آموزان از درس محروم مانده‌اند در عذاب هستیم.

ذلقی رئیس آموزش و پرورش الیگودرز نیز در این رابطه در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم اظهارداشت: حدود هفت سال است که دانش‌آموزان روستای قلعه خلیله به دلیل تخریبی بودن مدرسه در کانکس درس می‌خوانند.

مدرسه روستا تخریبی بود

وی افزود: زمین این مدرسه حدود 800 متر مربع است که 291 متر آن همان مدرسه تخریبی است که هفت سال رها شده بود  که ما زمین ساختمان مدرسه را فروختیم و اکنون باقی مانده زمین موجود است.

رئیس آموزش و پرورش الیگودرز عنوان کرد: به هر حال شرایط سخت تحصیل در کانکس هفت سال است که برای دانش‌آموزان وجود دارد و تحصیل در کانکس فقط مربوط به امسال نیست.

وی بیان کرد:بنا به نظر کارشناسان نوسازی این مدرسه تخریبی اعلام شد و ما برای اینکه ساختمان مدرسه بلاتکلیف مانده بود و وسایل آن از بین نروند زمین آن را فروختیم و بنا داریم در مابقی زمین حتما مدرسه جدید احداث کنیم.

ذلقی گفت: ما برای این مدرسه تجهیزات برق خریداری کرده بودیم و روز گذشته نیز چون چاه ارت وصل نشده بود بنا بود مامور برق برود و مشکل آن را رفع کند.

دانش‌آموزان 7 سال است که در کانکس درس می‌خوانند

وی با بیان اینکه مدرسه روستای قلعه خلیله حدود 18 دانش‌آموز دارد تصریح کرد: اینطور نیست که دانش‌آموزان به دلیل فروش ساختمان مدرسه در کانکس باشند چون این دانش‌آموزان سال‌هاست که در کانکس درس می‌خوانند، اکنون نیز 500 متر از مابقی زمین موجود است و با توجه به اینکه دولت پول ندارد پیگیر هستیم تا با کمک خیران حداقل یک مدرسه یک کلاسه در این روستا احداث کنیم.

رئیس آموزش و پرورش الیگودرز خاطرنشان کرد: برای احداث مدرسه در روستای قلعه خلیله با چند خیر در خارج از شهرستان و استان صحبت کردیم که امیدواریم با همکاری آنها یک مدرسه جدید احداث کنیم.

وی اظهارداشت: دو سال پیش کارهای فروش ساختمان این مدرسه را انجام دادیم و  اکنون یک سال از فروش آن می‌گذرد، سال گذشته مشخصات ساختمان این مدرسه در سامانه تدارکات دولت وارد شد و مذایده آن قانونی است.کارشناس نوسازی و کمیته خرید و فروش آموزش و پرورش، کارشناس رسمی دادگستری از این موضوع مطلع هستند.

ذلقی افزود: حدود 15 ملک تخریبی و مازاد در آموزش و پرورش داشتیم که حدود 14 سال بلاتکلیف بود و تعدادی از آنها با اینکه مربوط به دولت بود در اختیار مردم بود که با کمک نوسازی مدارس دو سال پیش توانستیم با فروش آنها 400 میلیون تومان بگیریم و در جاهای دیگری هزینه کنیم.

آنچه مسلم است دانش‌آموزان مقطع ابتدای روستای قلعه خلیله در نبود فضای آموزشی مناسب برای تحصیل، چندین سال است که در کانکس درس می‌خوانند و این در حالیست که این منطقه سردسیری در فصل پاییز و زمستان سرمای طاقت فرسایی دارد پس ضرورت دارد مسئولان امکانات آموزشی لازم را برای دانش‌آموزان این روستا فراهم کنند تا شاهد ترک تحصیل یا درد و رنج این دانش‌آموزان نباشیم.

روایت دانش‌آموزانی که چوپان می‌شوند محرومیت روستاهای پز الیگودرز از ‌"معلم و اینترنت" / اینجا دانش‌آموزان از درس و تحصیل ‌باز می‌مانند‌ ادامه پیگیری تسنیم؛ مدارس خشتی و گلی الیگودرز برچیده می‌شود

گزارش از سکینه بیرانوند

انتهای پیام/642/ ت

منبع: تسنیم

کلیدواژه: کانکس درس می خوانند دانش آموزان روستای دانش آموزان ساختمان مدرسه مدرسه روستا هفت سال

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۵۷۶۳۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایتی از معلمی در مناطق محروم؛ از زندگی در کانکس تا حسرت نیاموخته‌ها

معلمانی که سال‌های ابتدای خدمت را در مناطق محروم تدریس می‌کنند، خاطرات تلخ و شیرینی با خود به همراه دارند و از شرایط دشواری می‌گویند که به گفته خود آن‌ها به ارتقای شغلی و ارتباط بهترشان با دانش‌آموزان منجر شده است.

به گزارش خبرگزاری ایمنا از خراسان شمالی، معلمان جوان بجنوردی از سال‌های ابتدایی تدریسشان می‌گویند؛ سختی‌هایی که تحمل کردند و چالش‌های معلمی که با تصوراتشان از زمین تا آسمان تفاوت دارد.

آن‌ها از این می‌گویند که روزگار معلمی در واقعیت با آنچه در فیلم‌ها و ذهن‌ها می‌گذرد متفاوت است؛ واقعیت توأمان با زندگی در کانکس و نداشتن کمترین امکانات رفاهی در دورترین نقاط روستایی، واقعیتی که معلمان جوان تجربه می‌کنند حس غریبی است، دورماندن از خانه و خانواده و زندگی کیلومترها دورتر از شهر با مردمانی که سبک زندگی‌شان متفاوت است.

معلمان گاهی با دانش‌آموزانی مواجه می‌شوند که اختلالات یادگیری دارند یا از مشکلات جسمی رنج می‌برند که این زحمت کار را برای آن‌ها دوچندان می‌کند، حتی گاهی مجبور می‌شوند که یک مطلب را با صبر و حوصله بارها توضیح دهند.

به مناسبت روز معلم به سراغ یک زوج معلم جوان و دو معلم دیگر که سال‌های نخست خدمتشان را می‌گذارنند رفتیم. سیدامین حسینی و آیدا حسن‌پور، یک زوج جوان که هر دو با مدرک کارشناسی ارشد روانشناسی، آموزگار مقطع ابتدایی هستند از خاطرات خود با دانش‌آموزان و یکدیگر می‌گویند.

زوج معلمی که خوشبخت هستند

سیدامین و آیدا شش سال است که در کسوت شریف معلمی مشغول به خدمت هستند، آن‌ها از اینکه هر دو آموزگار هستند حس رضایت و خوشبختی می‌کنند؛ ساعت‌ها با یکدیگر می‌نشینند و در مورد روش تدریس‌های نوین و مسائل آموزشی به بحث و تبادل نظر می‌پردازند. هر دوی آن‌ها دیگری را همچون استادی می‌پندارد که می‌توانند بسیاری از مهارت‌های کاربردی تدریس را از او بیاموزند.

سید امین در دوران دانشگاه معلمی را شغلی طاقت‌فرسا تصور می‌کرده است و آیدا، همسرش نیز آن را لذت‌بخش، توامان با دلهره و نگرانی می‌دانست تا اینکه به مدرسه رفتند و به سبب ارتباط سازنده‌ای که با بچه‌ها پیدا کردند اوقاتی که در محل کار می‌گذرانند برایشان لذت‌بخش شده است، اکنون دیگر معلمی را نه دلهره‌آور بلکه پر از حس خوب و پرطراوت توصیف می‌کنند.

سیدامین از سال‌های ابتدایی خدمتش می گوید، در سال اول خدمتم، پایه ششم را تدریس می‌کردم و کلاس‌هایی که برای دانش‌آموزان می‌گذاشتم تا در آزمون‌های تیزهوشان قبول شوند به ثمر رسید و تعداد زیادی از دانش‌آموزانم با وجود اینکه در منطقه محروم بودند توانستند به مدرسه تیزهوشان راه یابند؛ دیدن موفقیت‌های آن‌ها و قبول‌شدنشان در مدارس خوب، شیرین‌ترین لحظات را برایم رقم زد.

او مشکلات خانوادگی، روحی و جسمی دانش‌آموزان که گاهی اوقات باعث می‌شود تا از توجه اصلی به درس خواندن باز بمانند را بزرگترین چالش و مسئله خود در طول دوران خدمتش می‌داند.

حسرت‌هایی که باقی ماند

سیدامین و آیدا هر دو بر این باور هستند که از دوران دانشجویی خود بهتر می‌توانستند استفاده کنند تا امروزه مهارت و تسلط بیشتری داشتند. سید امین می‌گوید: اگر به گذشته و دوران دانشجویی بازگردم تلاش می‌کنم که روش تدریس‌های نوین را به خوبی یاد بگیرم و از تمام اساتید ممتاز آموزشی دانشگاه بهره ببرم تا بتوانم در کارم موفق‌تر باشم.

آیدا حسن‌پور نیز درباره دانشجویی‌اش صحبت‌هایی دارد، او عنوان می‌کند: اگر به دوران دانشجویی برمی‌گشتم تمام سعی‌ام را می‌گذاشتم تا مطالب علمی و آموزشی ویژه معلمی را با نهایت دقت و جزئیات مطالعه و بررسی کنم تا کیفیت کار بالاتری داشته باشم.

آن‌ها محیط مدرسه را اینگونه توصیف می‌کنند؛ ما معلم‌ها در محیط آموزشی و مدرسه رابطه صمیمانه‌ای با یکدیگر داریم و من سعی می‌کنم مانند یک شاگرد از تجربیات معلم‌های باسابقه نهایت استفاده را ببرم تا بتوانم از راهی که آن‌ها رفته‌اند درس بگیرم و کیفیت آموزشی کلاسم را بالاتر ببرم.

همسر سیدامین از سال‌های ابتدایی خدمتش می‌گوید و ادامه می‌دهد: از همان دوران دانشجویی حس خوب و امیدوارانه‌ای نسبت به معلمی داشتم و روزشماری می‌کردم تا کارم را شروع کنم و بیشتر وقتم را با بچه‌ها بگذرانم.

درک متقابل؛ بهترین ویژگی زوج معلم

او می گوید: قطعاً شیرین‌ترین لحظه برای هر معلم زمانی است که دانش‌آموزانش یک مطلب درسی و تربیتی را یاد بگیرند و والدین و خود بچه‌ها از معلم رضایت داشته باشند. در سال‌های اولیه خدمتم با دانش‌آموزانی مواجه شدم که اختلالاتی در حوزه یادگیری داشتند و این سختی کارم را دو برابر می‌کرد، مجبور می‌شدم بعضی مطالب را بارها توضیح دهم.

آیدا و سیدامین یکی از قوت قلب‌هایی که انگیزه و علاقه‌شان برای معلمی را بیشتر می‌کند را برخورد و احترام ویژه‌ای که اهالی و کادر اداری محل خدمت برای معلمان قائل هستند، می‌دانند.

خانم معلم جوان درباره همسرش می‌گوید: یکی از ایده‌آل های زندگی من این بود که همسرم نیز مثل خودم معلم باشد تا درک متقابلمان نسبت به یکدیگر بیشتر باشد که به ثمر رسید و اکنون همواره در فرایند تدریس با یکدیگر همکاری و همدلی داریم که همین موضوع باعث افزایش کیفیت کار و زندگی‌مان شده است.

شوک‌هایی که به معلم جوان وارد می‌شد

به سراغ جوان دیگری می رویم که در حرفه دبیری تازه کار است؛ محمدحسین گریوانی آموزگار مقطع ابتدایی که دو سال است در کسوت معلمی به دانش‌آموزان خدمت می‌کند. وی در خصوص اولین روزهای معلمی‌اش می‌گوید: آنچه در دوران دانشجویی از سال اول معلمی‌ام تصور می‌کردم بسیار متفاوت با واقعیت بود؛ اولین ابلاغ تدریسم را که گرفتم متوجه شدم باید به روستای کاریز بروم که فاصله خیلی زیادی تا بجنورد دارد و این لحظه‌ای مرا به فکر فروبرد که چگونه سختی‌های آن را تحمل کنم.

محمدحسین وقتی برای تدریس به روستا رفت متوجه می‌شود که با این فاصله دور نمی‌تواند هر روز رفت‌وآمد کند و مجبور می‌شود روزهایی که کلاس دارد را در روستا بماند؛ روستایی که با مردم و طبیعتش غریبه است تا اینکه به تدریج با دانش‌آموزانش ارتباطی دوستانه می‌گیرد.

زندگی در روستایی دورافتاده برای او که فقط یک سال از ازدواجش گذشته بود حس دلتنگی شدیدی داشت؛ این دلتنگی زمانی بیشتر شد که پسرش هم به دنیا آمد و او مجبور بود دوری فرزند و همسرش را تحمل کند؛ او می‌گوید: لحظه‌هایی به شدت حس دلتنگی و غربت احساس می‌کردم.

او ادامه می دهد: تصور یک نومعلم از سال اول خدمت این است که برخوردی گرم و صمیمی با او داشته‌باشند، چراکه سال اول تدریسش است اما خب برای مردم روستا اینگونه نیست و نومعلم‌ها برایشان مثل تمام معلم‌هایی هستند که سالیان سال آمده‌اند و رفته‌اند.

زندگی در روستایی دورافتاده برای او که فقط یک سال از ازدواجش گذشته بود حس دلتنگی شدیدی داشت؛ این دلتنگی زمانی بیشتر شد که پسرش هم به دنیا آمد و او مجبور بود دوری فرزند و همسرش را تحمل کند؛ او می‌گوید: لحظه‌هایی به شدت حس دلتنگی و غربت احساس می‌کردم.

محمدحسین اولین سال از خدمتش، معلم کلاس دوم شد؛ کلاسی که حتی با حروف الفبا هم آشنایی نداشتند و او مشتاقانه به آن‌ها درس می‌داد، گریوانی تماشای فرایند باسواد شدن دانش‌آموزانش را شیرین‌ترین لحظات کاری خود می‌داند و ادامه می‌دهد: آنجا بود که حس ارزشمندی و موثر بودن کردم، حسی که تا آن موقع هیچ‌وقت نتوانسته بودم تجربه کنم.

وی عاشقانه معلمی را دوست دارد و عشقش به دانش‌آموزان را اینگونه توصیف می‌کند؛ از زمانی که معلمی را شروع کرده‌ام و لذت حضور در بین بچه‌ها را چشیده‌ام؛ یکی از اصلی‌ترین رویاهایم این است که بتوانم به نحوی با دوربین یا چیز دیگری لحظات و خاطرات خوب کلاسم را ثبت کنم.

محمد حسین تصریح می‌کند: گاهی اوقات بچه‌ها حرف‌هایی می‌زنند و با همان حالات کودکانه خود صحنه‌های بانمکی را رقم می‌زنند که حتی قابلیت ساختن یک فیلم کمدی را هم دارد.

تصورات مردم از معلمی درست نیست

احمد فرامرزی، یکی دیگر از معلمان جوان بجنوردی است. او خود را افسر سپاه تعلیم و تربیت می‌داند؛ همان تعبیری که مقام معظم رهبری برای معلمان ایران به کار بردند. وی می‌گوید: تصور بسیاری از مردم نسبت به معلمان این است که در یک مدرسه خوب و با امکانات تدریس می‌کنند و کارشان فوق‌العاده آسان است، در صورتی که این تصور درست و مطابق با واقعیت نیست.

اما او تجربه خود از معلمی را اینگونه توصیف می‌کند که گاهی اوقات ممکن است یک معلم در نقاطی خدمت کند که کمترین امکانات رفاهی مثل آب و برق در آنجا نباشد یا اینکه مجبور باشد چند پایه تحصیلی را به صورت همزمان تدریس کند و حتی در کانکس زندگی کند.

یکی از کارهایی که این معلم جوان قبل از شروع به کار انجام داده و خیلی به او کمک کرده است این بود که به همراه خانواده به منطقه محل خدمت خودش می‌رود و شرایط آنجا را از نزدیک می‌بیند؛ همین باعث می‌شود تا خود را برای شرایط سخت آنجا آماده کند و با آن وفق بدهد.

او از خاطرات زندگی در روستا می‌گوید و ادامه می‌دهد: من تنها معلمی بودم که در روستا اقامت داشتم، اهالی روستا نگاه ویژه و محبت‌آمیزی به من داشتند، از آوردن خوراکی‌های لذیذ و رنگارنگ گرفته تا مهمان‌نوازی‌های سخاوتمندانه‌ای که داشتند و همین رفتار آن‌ها باعث دلگرمی و تقویت انگیزه می‌شد.

وقتی معلم و دانش‌آموز حرف همدیگر را نمی فهمند

وی در سال اول معلمی در منطقه ترکمن‌نشین و پایه‌اول تدریس می‌کرده است که به گفته خودش دانش‌آموزان اصلاً تسلط کافی بر زبان فارسی نداشتند و این بزرگترین چالشی بود که روبه‌رو شدن با آن انرژی بسیاری را از هر معلم می‌گیرد؛ حتی او دانش‌آموزی را داشته است که فقط دو کلمه‌ی اجازه و خانه را بلد بود و باقی حرف‌هایش را به ترکمنی می‌زد.

احمد نبود امکانات و ابزارهای ضروری آموزشی و کم‌سوادی و بی‌سوادی والدین را از مهم‌ترین مسائلی می‌داند که زحمت‌های کارش را دوچندان می‌کند؛ دانش‌آموزان پایه اول نیاز دارند تا پدر یا مادر بخشی از فعالیت تدریس را برایشان انجام دهد که دانش‌آموزانش این امکان را نداشتند.

احمدفرامرزی از سال اول تدریسش دیدن قسمت‌های مختلف برنامه تلویزیونی ایران را شروع کرده بود تا روش‌تدریس دورس مهم مثل ریاضی و فارسی را در حد خوبی یاد بگیرد.

معلم‌جوان توصیه‌ای هم برای دانشجومعلمان دارد؛ او تاکید می‌کند: در پایان به تمام دانشجومعلمان و کسانی که می‌خواهند در شغل معلمی فعالیت داشته باشند توصیه می‌کنم که به منابع و کلاس‌های دانشگاهی اکتفا نکنند و در دوره‌های مختلف به دنبال کسب علم و توانایی ویژه برای معلمی باشند.

کد خبر 749556

دیگر خبرها

  • تعیین تکلیف اردوگاه«سی پی» سوادکوه بعد از ۳۰ سال در دولت سیزدهم انجام شد
  • بهره برداری از ۵۰۰ مدرسه نیمه تمام استان کرمان طی ۲ سال
  • بندبازی مرگبار برای تحصیل
  • اینجا دست‎‌ها، دانش و ایثار را روایت می‌کند
  • اهدای ویلچر به خانه سالمندان توسط دانش‌آموزان مدرسه سمای سبز لاهیجان 
  • حکایت تسنیم از دانش‌آموزانی که رنج علم دارند + فیلم
  • قدردانی از معلمان مدرسه شهید حجه فروش همدان
  • روایت «ایران» از زندگی در باغچه‌بان
  • عشق معلمی دَربیابان
  • روایتی از معلمی در مناطق محروم؛ از زندگی در کانکس تا حسرت نیاموخته‌ها