شکل گیری معمای امنیت میان ایران و آمریکا / چرا اوضاع ممکن است خطرناک تر شود؟
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۵۷۸۷۹۳
خرداد: در روزها و هفتههای گذشته مخصوصا هر چه به زمان پایان دوره ریاست جمهوری ترامپ نزدیک میشویم شاهد تنش بیشتر میان ایران و آمریکا هستیم. این وضعیت در روزهای اخیر با توجه به سالروز شهادت سردار سلیمانی بیش از پیش تشدید شده است.
ورود نیروهای نظامی آمریکا مخصوصا بمب افکنهای بی ۵۲ و البته آرایش دفاعی نظامیان این کشور در منطقه باعث واکنش مستقیم رهبران دیپلماتیک و نظامی کشورمان شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بر این اساس هر دو طرف در حالی که اقدامات خودشان را صرفا تدافعی عنوان میکنند هر گونه نیت و رفتار تهاجمی را به طرف مقابل نسبت میدهند. پمپئو اخیرا در این مورد گفت:«رژیم ایران به بیثباتی و تروریسم دامن زده و آمریکا و متحدان ما را تهدید کرده است.» وزیر انرژی اسرائیل نیز احساس تهدید را اینگونه عنوان میکند: « اسراییل در یک سالگی ترور (شهید) قاسم سلیمانی، باید آماده باش باشد. ایران اهدف اسرائیلی را مورد هدف قرار خواهد داد و به دنبال بهانههایی برای حمله به اسرائیل است و بنابراین ما باید انگشت خود را روی ماشه بگذاریم و در بالاترین حالت هشدار قرار بگیریم.»
بر این اساس در روزهای گذشته طیف وسیعی از تحلیلها حول این موضوع که آیا آمریکا خواستار حمله به ایران است و یا ایران به دنبال انتقام از آمریکا در سالروز شهادت سردار سلیمانی است، شکل گرفته است. در این خصوص با اشاره به روزهای آخر ریاست جمهوری ترامپ و تلاش عربستان و اسراییل برای ایجاد مانع جهت بازگشت بایدن به برجام، تحلیل میشد که آمریکا به دنبال نبرد با ایران است. از سوی دیگر تحلیلهایی بر تدافعی بودن تحرکات آمریکا تاکید دارند. بر این اساس تحرکات آمریکا در منطقه تلاشی از سوی این کشور برای بازداشتن ایران از انتقام برداشت میشود. در مقابل تحلیلهایی به رفتار ایران پرداختهاند به نحوی که برخی تحرکات ایران را ناشی از تلاش برای انتقام میدانند و بعضی دیگر این تحرکات را نوعی کنش تدافعی برای رفع تهدید آمریکا عنوان کردهاند.
نقطه مشترک این تحلیلها تاکید و تلاش برای درک نیت هر یک از طرفین بوده است. اینکه آیا ترامپ سعی دارد آخرین ضربهاش را به ایران بزند و عربستان و اسراییل نیز در این مسیر آن را تحریک میکنند یا اینکه آمریکا در دوران حساس و شکننده گذار نگران رفتار تهاجمی ایران است و تحرکات اخیرش صرفا جنبه تدافعی داشته و نیت حمله ندارد. از سوی دیگر آیا نیت ایران حمله به منافع و متحدان آمریکا در منطقه است یا اینکه صرفا در پی دفاع از خود در مقابل حمله احتمالی آمریکا است. بر این اساس میتوان استدلال کرد که شکلگیری ابهام و عدم قطعیت در فضای موجود موج میزند. یک مقام امریکایی صرحتا به این ابهام اشاره میکند: «روشن نیست که افزایش سطح آمادهباش نیروهای دریایی ایران در خلیج فارس به خاطر دفاع در برابر اقدام احتمالی آمریکا است یا این نیروها قصد دارند علیه یگانهای آمریکایی در خلیج فارس اقدامی انجام دهند.»
با توجه به ابهام جدی در خصوص نیات کنشگران اصلی، میتوان نتیجه چنین فضایی را شکلگیری «معمای امنیت» دانست که به عنوان ساختاری عینی عملا خواست و اراده کنشگران و رفتار آنها را تحت الشعاع قرار میدهد. بر این اساس استدلال میشود ورای نیات تهاجمی یا تدافعی، وضعیت ناشی از معمای امنیت باعث خواهد شد طرفین وارد چرخه معیوب افزایش قدرت (بازدارندگی) و ناامنی شوند؛ وضعیتی که میتواند امکان منازعه را بیش از پیش و جدا از نیات واقعی کنشگران تقویت کند.
معمای امنیت به وضعیتی اطلاق میشود که کنشگران علیرغم نیاتشان در فضای آنارشی به سمت و سویی هدایت میشوند که نهایت منجر به منازعه خواهد شد. آنچه در این میان از اهمیت برخودار است عدم وجود اقتدار مرکزی و در تداوم آن شکلگیری عدم قطعیت است. در وضعیتی که اقتدار غایی وجود ندارد کنشگران برای اطمینان از امنیتشان به کنشهای خودیاری و افزایش قدرت رو میآورند (رفتار خودیاری) اما نتیجه رفتارهای امنیتجویانهشان باعث تهدید دیگران و تلاش آنها برای افزایش قدرت خواهد شد، چنین تلاشهایی باعث شکلگیری لابیرنت بحران و افزایش کلی ناامنی میشود. اگر چه انگیزه حفظ خویشتن و بقاء محرک این وضعیت است اما در ادامه چرخه معیوبی بوجود میآید که در تداوم آن بازیگران با بالارفتن از نردهبان تهدید، معمای امنیت را تشدید میکنند. درست به همین دلیل وضعیت میان دولتها را وضعیتی تراژیک مینامند. عدم وجود نهادهای جاافتاده، رابطه خصمانه و مبتنی بر بیاعتمادی و همینطور دخالت عاطفه عزت و احترام باعث تقویت معمای امنیت میگردد.
اکنون در روابط میان ایران و آمریکا شاهد شکلگیری این وضعیت هستیم. آمریکاییها با پیگیری سیاست فشار حداکثری و در تداوم آن ترور سردار سلیمانی حس تهدید وجودی برای ایران ایجاد کردند. در مقابل ایران نیز با تقویت محور مقاومت، تقویت توان موشکی و ساقط کردن پهباد متجاوز آمریکایی واکنش نشان داد. در حالی که طرفین رفتارهای خود را تدافعی عنوان میکنند اما برآیند کنشهایشان ایجاد ناامنی برای طرفین شده است.
معمای امنیت با توجه به شرایط زیر هر چه بیشتر تقویت میشود:
- سابقه طولانی از عدم اعتماد و خصومت میان طرفین: اگر چه گفته میشود در نظام بینالملل دوست و دشمن دائمی وجود ندارد و تنها منافع دائمی هستند اما سابقه تاریخی روابط میان کشورها تاثیر به سزای در اعتماد یا عدم اعتماد میان دولتها دارد. در این خصوص سابقه قریب به ۷۰ ساله بیاعتمادی ایرانها نسبت به آمریکا و همینطور بیاعتمادی و خصومت چهل و اندی ساله آمریکاییها با ایران، حوزه ابهام و عدم قطعیت را بیش از پیش در روابط دو کشور افزایش داده است. امری که در تشدید معمای امنیت از اهمیت بالایی برخوردار است.
- عدم وجود نهادها و رژیمهای مرتبط جهت افزایش اطلاعات نسبت به نیات طرف مقابل و ایجاد فضای مکالمه مستقیم: در حالی که نگرانی نسبت به تحرکات دیگران میتواند مولد رفتارهای امنیتجویانه و در نهایت شکلگیری منازعه باشد، رژیمها و نهادهای بینالمللی با ایجاد ارتباط موثر میان طرفین و سازوکارهای مهار چرخه معیوب ناامنی میتواند از تاثیرات مخرب معمای امنیت به شدت بکاهد. این درحالی است که نه تنها رژیم امنیت موثری که بتواند رفتارهای ایران و آمریکا را متعادل کند میان طرفین وجود ندارد، بلکه حتی ارتباط دو طرف نیز در حداقل ممکن و از طریق کشورهای ثالثی مانند قطر برقرار است. در وضعیتی که ارتباطات به حداقل میرسد، ابهام و عدم قطعیت افزایش یافته و بحث سوء تفاهمها و برداشت غلط تقویت میشود. براین اساس امکان برداشت تهاجمی از هر گونه رفتار طرف مقابل به بیشترین حد ممکن میرسد.
- شرایط بحرانی کل منطقه: وضعیت کنونی خاورمیانه مانند انباری از باروت است. شکافها و گسلها متقاطع به نحوی تقویت شدهاند که هر لحظه امکان جنگ وجود دارد. سیدحسن نصرالله صراحتا به این وضعیت اشاره میکند: «منطقه در یک تنش شدید قرار دارد و نمیدانیم چه حادثهای به کجا ممکن است منجر شود.» این وضعیت با پیگیری دکترین اختاپوس از سوی اسراییل و حمله مستقیم به نیروهای مقاومت و فرماندهان سپاه و همینطور گسترش حوزه نفوذ این رژیم به مرزهای آبی ایران تقویت شده است. بنابراین در حالی که کوچکترین شواهدی از شکلگیری سازوکار مبتنی بر «جامعه امن» در قالب تحقق طرحهایی مانند ابتکار «صلح هرمز» مشاهده نمیشود، وضعیت کنونی به سمت و سوی موازنه وحشت در حال حرکت است. در چنین وضعیتی هر گونه «اشتباه محاسبه» میتواند در قالب زدن ضربه اول برداشت شده و جرقهای در این انبار باروت باشد.
- تلاش کنشگران دیگر منطقه جهت ایجاد درگیری: از عناصر دیگر مهم در شکلگیری وضعیت معمای امنیت تلاش دیگر بازیگران جهت تخفیف یا تشدید این وضعیت است. در حالی که کنشگران موثر منطقهای میتوانند با ارسال سیگنالهایی به طرفین ضمن تلطیف فضا، نارضایتیشان را از گسترش تهدیدات به طرفین ابراز و خواستار پایان تهدیدات شوند، حمایت آنها از کنشهای تهدیدزا، میتواند معمای امنیت را بیش از پیش تشدید کند. در وضعیت کنونی اسراییل و عربستان با توجه به نگرانیشان نسبت به رفتار آینده دولت آمریکا، به شدت به دنبال ایجاد درگیری میان ایران و آمریکا هستند. اخیرا روزنامه دارالحیات افشا کرد عربستان و اسراییل از ترامپ خواستهاند برای حمله به ایران پیش از ورود بایدن به کاخ سفید وارد عمل شود.
- دخالت عاطفه عزت و احترام: عرصه روابط بینالملل آنطور که نظریات جریان اصلی استدلال میکنند صرفا مبتنی بر منطق و محاسبه هزینه- منفعت نیست، بلکه کنشگران این عرصه تحت تاثیر عواطف نیز دست به عمل یا واکنش میزنند. در این میان علاوه به عاطفه ترس که اساس بسیاری از رفتارها را شکل میدهد؛ عواطف عزت و احترام نیز از اهمیت بالایی برخوردار هستند. اگر معمای امنیت به نحوی با این دو عاطفه گره بخورد امکان گسترش و تقویت آن بیشتر خواهد شد زیرا محاسبات عقلانی مبتنی بر هزینه-فایده بیش از پیش کاهش خواهد یافت. بر این اساس با توجه به ترور سردار سلیمانی هر گونه کنش آمریکا به بحث عزت جمهوری اسلامی پیوند خواهد خورد به نحوی که احتمال رفتارهای مصلحت جویانه در صورت تشدید لابیرنت تهدید تقلیل خواهد یافت. نباید فراموش کرد ترور سردار سلیمانی به عنوان نماد نفوذ و قدرت ایران در منطقه نوعی حمله به ایماژ ایران در منطقه بود. خدشه وارد کردن به ایماژ دولتها باعث برانگیختهشدن عواطف عزتجویانه و انتقامجویانه خواهد شد. در مقابل آمریکا نیز خود را در قامت یک ابرقدرت در مقابل یک کشور در حال توسعه مینگرد. بنابراین عنصر احترام در روابطاش با ایران از اهمیت بالایی برخوردار است به نحوی که رفتارهای امنیتجویانه ایران را نوعی بیاحترامی تلقی و واکنش عاطفی نشان خواهد داد.
فرجام
بر اساس استدلالهای ارائه شده وضعیت کنونی روابط میان ایران و آمریکا بیش از آنکه در چارچوب نیات ذهنی طرفین قابل توصیف باشد در چارچوب شکلگیری وضعیت عینی معمای امنیت قابل توصیف است. در این قالب ورای هر گونه نیات مثبت یا منفی (تهاجمی یا تدافعی) طرفین، وضعیت ناشی از عدم اقتدار مرکزی و ابهام در پیوند با عناصری مانند عدم اعتماد و سابقه خصومت، عدم وجود ارتباط مستقیم و نهادمند، شرایط بحرانی منطقه، خواست کنشگران دیگر منطقهای بر گسترش بحران و درگیری عواطف عزت و احترام باعث تشدید معمای امنیت و در نهایت گسترش ناامنی و منازعه میان طرفین خواهد شد.
*محمد حسین خانلرخانی, پژوهشگر روابط بین الملل برچسب ها: ایران و آمریکا
منبع: خرداد
کلیدواژه: ایران و آمریکا میان ایران و آمریکا سردار سلیمانی عزت و احترام وضعیت کنونی معمای امنیت بر این اساس میان طرفین بیش از پیش عدم قطعیت خواهد شد شکل گیری عدم وجود تحلیل ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۵۷۸۷۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روزنامه شرق: بهترین فرصت مذاکره مستقیم با آمریکا را از دست ندهید! / اجرای برجام و FATF اولویت نظام پس از عملیات وعده صادق
انتشار اخبار مذاکره از سوی محافل خبری نزدیک به آمریکاییها(رسانههای فارسی صدای آمریکا در تهران) و تکذیب آن در تریبونهای رسمی نشانه میل بایدن به تشویق تهران به گفتگو است!
سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژههای مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید
************
روزنامههای امروز شنبه هشتم اردیبهشت در حالی چاپ و منتشر شد که سیاه و سپید اوراق زدایی از بودجه دولت، اوجگیری تنشها در دانشگاههای امریکا در پی حمایت از غزه و پیگیری دیپلماسی اقتصادی با آفریقا پس از آسیا و برگزاری کنکور در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
ارسال چند پیام از سوی آمریکاییها و سپس تکذیب آن حکایت از سردرگمی کاخ سفید همچنان مورد استقبال رسانههای اصلاحطلب قرار دارد، روزنامه آرمان ملی در سرمقاله خود با عنوان « پالسهای مذاکراتی» نوشته است:
این روزها اخبار مختلفی از احتمال تبادل پیام بین ایران و آمریکا در رسانهها منعکس میشود که باید این تبادل پیام را به منزله ارسال پالسهای مثبت به منظور جلوگیری از تنشآلود شدن فضا بین دو سویه پرونده هستهای یعنی ایران و آمریکا تحلیل کرد و آن را به فال نیک گرفت.
در بخش دیگری از این یادداشت آمده است:
چرا که هر مقدار شاهد کاهش تنش دو سویه باشیم میتوان به بهبود شرایط و استفاده از ابزارهای دیپلماتیک امیدوار بود. آنچه در ارتباط با موشکپرانیهای ایران علیه اسرائیل اتفاق افتاد این بود که پالسهایی میان ایران و آمریکا تبادل شد. آمریکاییها از طرق مختلف و حتی از طریق عربستان پیام دادند که قرار نیست که آمریکا وارد نبرد ایران و اسرائیل شود.
روزنامه شرق نیز در گزارشی با عنوان « نگرانی افراطیها از احتمال مذاکره» خط گفتگوی مستقیم میان ایران و آمریکا پس از عملیات وعده صادق را پیش کشیده و مینویسد:
بلافاصله پس از پاسخ نظامی ایران به حملات اخیر اسرائیل، زمزمههای احتمال مذاکره با آمریکا افزایش پیدا کرد. اگرچه ایران و آمریکا انجام چنین مذاکراتی را تکذیب کردند، اما آیا امروز بهترین فرصت برای اقدام به مذاکره مستقیم نیست؟ ایران این برتری را که با عملیات ۲۶ فروردین به دست آمد، برای چه کاری نیاز دارد؟ قرار است نگه داشته شود تا روزی که دوباره آنها احیانا با یک عملیات متقابل، ورق را برگردانند؟ تصور آنها از آینده چیست؟ کدام کشوری همیشه در موضع برتری مانده و از آن خارج نشده است؟ موضع برتری اگر به کار گرفتن امتیاز در دیپلماسی نخورد، قرار است به چه کار بیاید؟ البته به این پرسش تنها یک دسته جواب روشنی خواهند داد؛ آنهایی که بدون ترس و واهمه میگویند: «ما قصد داریم این شرایط برتری را ادامه دهیم تا به یک جنگ فراگیر وارد شده و کار را یکسره کنیم». آیا در میان جریان رادیکال، کسی هست که بتواند به این صراحت دست به چنین اعترافی بزند؟
روزنامه هممیهن نیز همین خط خبری را پیش برده و در گفتگو با سیدمحمد صدر اجرای برجام و FATF اولویت نظام را اولویت اصلی کشور خواهنده است؛ در بخشی از این گفتگو آمده است:
در عین حال دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی باید تمام تلاش خود را به کار گیرد که قضایای مسکوت و معطلمانده از گذشته مانند برجام و FATF را نیز حل و فصل کند، چراکه تا این قضایای دیپلماتیک حلوفصل نشود، ما از تحریمها و مشکلات اقتصادی شدید ناشی از آن رنج خواهیم برد.
الان آمریکا در شرایط خاصی قرار دارد. در شش ماه گذشته هم مشخص شد که آمریکاییها به دنبال مشارکت در جنگ یا گسترش بحران در منطقه نیستند و تا این حد مشخص شدهاست که سیاست آمریکا این است که جنگ غزه در سراسر خاورمیانه گسترش پیدا نکند، پای کشورهای دیگر به آن کشیدهنشود و آمریکا درگیر یک منازعه جدید در منطقه نشود.
انتشار این دست اخبار از سوی محافل خبری نزدیک به آمریکاییها(رسانههای فارسی صدای آمریکا در تهران) و تکذیب آن در تریبونهای رسمی نشانه میل بایدن به تشویق تهران به آغاز مذاکراتی است که با دادن مشوقهایی ایران را در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا مهار کند. بهعبارتیدیگر آمریکاییها پس از مشاهده ضرب دست ایران در عملیات وعده صادق به این نتیجه رسیدهاند که افزایش فشار بر ایران کارکرد خود را ازدستداده و تنها گزینه فعال روی میز گفتگو است.
در حال حاضر این سوال مطرح است که این جریان چرا تجربه های گذشته را مدنظر داشته و باور نمی کند که دشمنی امریکا با مذاکره برطرف نمیشود؟ واقعیت آن است که آمریکا دنبال منافع خودش در ایران است. از دیگر سو در شرایطی که عملیات وعده صادق علاوه بر نشان دادن قدرت سخت جمهوری اسلامی و اراده ملت ایران و قدرت نرمی را نیز میان جبهه مقاومت و تمامی مخالفان جبهه استکباری خلق کرده سخن گفتن از ترس برخی کشورهای منطقه از ایران امتداد دادن عملیات روانی صهیونیست بوده و تکرار آن شائبه دار می باشد.