مسیح مهاجری: هاشمی کلا انسانی صبور بود/ اگر رفسنجانی زنده بود جلوی انتصاب برخی وزرا را میگرفت
تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۵۹۲۴۶۱
به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، خبرآنلاین با مسیح مهاجری،مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی گفتگو داشته است. مهمترین بخشهای آن در ادامه آمده است.
- شاید بهتر از بکار بردن تعبیر «تاریخ انقلاب» درباره آیتالله هاشمی، تعبیر «شناسنامه انقلاب» باشد.
- شناسنامه هر کسی، هویت آن شخص است بنابراین وقتی میگوییم شناسنامه انقلاب یعنی همه چیز انقلاب در این شناسنامه است و وقتی آقای هاشمی شناسنامه انقلاب میشود یعنی همه چیز انقلاب از جمله تاریخ انقلاب را با خود حمل کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
- به عبارت روشنتر تاریخ انقلاب یک بخشی از انقلاب است ولی شناسنامه انقلاب، همه چیز انقلاب است و آقای هاشمی واقعا اینطور شخصیتی بود. علتش هم این است که آقای هاشمی از زمان ریشه و پاگرفتن انقلاب در متن ماجرا و در صحنه بودند.
- از زمانی که امام خمینی نهضت روحانیت را شروع کردند آیتالله هاشمی به عنوان یک طلبه جوان در کنار امام و مرتبط با ایشان بودند.
- آیتالله هاشمی با اصل و اساس انقلاب که امام خمینی بودند آشنایی داشت و مسائل را از منشاء اصلی دریافت میکرد بنابراین به طور طبیعی ایشان از تمام زیر و بمها و همه مسائل حتی مسائل پشت پرده مطلع بود.
زندگی آقای هاشمی فراز و نشیبهای زیادی داشت/ هاشمی کلا انسانی صبور بود
- زندگی آقای هاشمی فراز و نشیبهای زیادی داشت. مراحل مختلفی داشت؛ در هر مرحلهای به اقتضای آن مرحله مواضعی داشت و اگر به این مراحل برسیم و بپردازیم آنجا این بیشتر روشن میشود که در آن مراحل به اقتضای نوع مواضع آقای هاشمی، عدهای هم مخالفت میکردند.
- آقای هاشمی کلا انسانی صبور بود. در سالهای آخر عمر ایشان اوج حملات و مخالفتها با ایشان صورت گرفت و خیلی مظلوم واقع شده بود، بسیاری از خودیها به او حمله میکردند.
یک روز وقتی وارد اتاقشان شدم بعد از احوالپرسیها گفتم: این روزها شما آماج حملات توپخانهای شدید هستید، با این حملات چکار میکنید؟، آن روزها یکی از آن مقاطع تند حمله به ایشان بود. ایشان لبخندی زدند و گفتند؛ شیرینی زندگی به همین است، اگر این حملات و مخالفتها نباشند زندگی شیرین نیست و معنایی ندارد.
شروعکننده حمله به هاشمی اصلاح طلبان بودند
- امیدوارم کسی از صحبتهای من این برداشت را نکند که آقای هاشمی بیعیب بود در واقع همه عیب و نقص داریم، ایشان هم داشت، خود من در خیلی از موارد اختلافی با ایشان بحث میکردم.
- اصلاح طلبان در دهه ۷۰ خیلی تند رفتند، شروعکننده حمله به آقای هاشمی اصلاح طلبان بودند، به این دلیل که آیتالله هاشمی در قدرت بود و آنها به دنبال این بودند که قدرت را خودشان به دست بگیرند. بعدها متوجه شدند که خیلی تندروی کردند، خیلی از این اصلاح طلبان تغییر کردند و خودشان را تعدیل کردند.
- آقای هاشمی از ابتدا که از قم آمدند، مجتهد بود، آیتالله به مجتهد میگویند. منتهی آن زمانها این اصطلاح آیتالله را برای خیلیها به کار نمیبردند بنابراین اینکه اصلاحطلبان بگویند آیتالله یا نه چیزی را عوض نمیکند، ایشان آیتالله بود. بعدها این کلمه آیتالله را بکار بردند و چیز خلافی هم نبود و درست بود.
اگر هاشمی زنده بود جلوی انتصاب بعضی وزرا را میگرفت
- نمیتوانم خودم را جزو کسانی قرار بدهم که واقعیت داخلی را نادیده میگیرد. در این اوضاع سهمی هم باید برای ناکارآمدیهای مدیریتی دولت در نظر گرفت. بارها هم گفتم و نوشتم و به خود آقای روحانی تذکر دادم. به استثنای چند نفر، بقیه وزرا ضعیف هستند. برخی مسئولان ردههای بعدی نیز ضعیف هستند، نظارتها ضعیف است.
- اگر آقای هاشمی حضور داشت حتما به آقای روحانی فشار میآورد تا جلوی انتصاب برخی از این وزرای ضعیف را بگیرد یا آنها را عوض کند.
از دولت احمدینژاد «سه دال» در جامعه نهادینه شد!/ مجلس انتخابات را مهندسی کرده است
- با قاطعیت عرض میکنم که بیماریهای بزرگ الان نظام و کشور در ۳ دسته خیلی تاسف بار تقسیم بندی میشود؛ «دروغ، دزدی و دغل.» این سه «دال» که جامعه ما را پر کرده است تا قبل از دولت احمدی نژاد نبود. نه اینکه هیچ دزدی و دروغگویی نباشد اما در جامعه نهادینه نشده بود. اما از ان دولت به بعد نهادینه شد.
- برای انتخابات ۱۴۰۰ با کاری که مجلس در اصلاح قانون انتخابات انجام داده است و با مقاومتهایی که در مقابل برخی نقطه نظرهای روشن از ناحیه برخی مراکز قدرت صورت میگیرد براین اعتقادم که این انتخابات مهندسی شده و نتیجه آن تقریبا مشخص است.
- صداوسیما را اگر پیگیر باشید یک روز را پیدا نمیکنید که اخبار برخیها را منتشر نکند. حتی با رنگ و لعاب تعریف میکند این یعنی مهندسی انتخابات که بسیار خطرناک است. باید به گونهای عمل کنند که مردم احساس کنند میتوانند انتخاب کنند اما اگر اینگونه جلو نرویم یعنی رئیسجمهور و کابینه مشخص داریم و مردم کاری از دستشان نمیآید.
خبرنگار گروه دیگر رسانههای فارس: اظهارات مهاجری در خصوص صبور بودن و انتقادپذیر بودن هاشمی در حالی مطرح شده است که هاشمی رفسنجانی در سال 94 با توصیف منتقدان خود به کلاغ گفت: فشار اینها روی من هیچ تأثیری ندارد و مثل کلاغهایی هستند که از روی درختها میپرند. برای من اینگونه است و کاری با آنها ندارم. من همیشه فشار داشتم.
در خصوص همراهیهای رئیس فید مجمع تشخیص مصلحت نظام با رهبر کبیر انقلاب نیز امام خمینی (ره) نیز در بند پایانی وصیتنام سیاسی الهی خود اینگونه مینویسند: من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطهی سالوسی و اسلامنمایی بعضی افراد، ذکری از آنان کرده و تمجیدی نمودهام که بعد فهمیدم از دغلبازی آنان اغفال شدهام. آن تمجیدها در حالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار مینمایاندند و نباید از آن مسائل سوء استفاده شود؛ و میزان در هر کس حال فعلی او است.
انتهای پیام/
نتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: هاشمی رفسنجانی جمهوری اسلامی امام خمینی شناسنامه انقلاب آیت الله هاشمی اصلاح طلبان آقای هاشمی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۵۹۲۴۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سه نکته برای آموختن درباره صبر و عدم صبر از غزالی
فرارو-لیز بوکار؛ متخصصی برجسته در حوزه اخلاق دینی و استاد دین در دانشگاه نورث ایسترن در بوستون است. بوکار به دلیل آثارش برنده جایزه نیز شده است. آثار نوشتاری، تدریس و سخنرانیهای عمومی او طیف گستردهای از موضوعات را پوشش میدهند از جراحی تغییر جنسیت گرفته تا سیاست لباسهای مذهبی، اما عموما بر این تمرکز دارد که چگونه درک عمیقتر تفاوت مذهبی میتواند حس ما را از درست و خوب بودن تغییر دهد. تازهترین کتاب او تحت عنوان "دزدیدن دین من: نه فقط هر گونه تملک فرهنگی" است. او در آن کتاب معضلات اخلاقی شکل آشفته تصاحب فرهنگی را باز میکند: وام گرفتن از آموزههای مذهبی، مناسک، و لباس به دلایل سیاسی، اقتصادی و درمانی. او حجاب را یک علاقه فمینیستی و نمادی از اتحاد مسلمانان قلمداد میکند. او حجاب را گونهای از انواع لباسهای فرهنگی قلمداد کرده که حتی میتواند تبدیل به مُد شود.
به گزارش فرارو به نقل از کانورسیشن، از کودکی به ما گفته میشود که صبر یک فضیلت است و چیزهای خوبی نصیب افراد صبور خواهد شد. بنابراین، بسیاری از ما روی پرورش صبر کار میکنیم. این عمل اغلب با یادگیری منتظر ماندن برای نوبت با یک اسباب بازی مورد علاقه در دوران کودکی آغاز میشود. در بزرگسالی تلاش میکنیم با صفهای طولانی در بخش وسایل نقلیه موتوری یا در مورد سرعت کُند تغییرات سیاسی صبور باقی بمانیم.
در روایات دینی صبر بیش از حد انتظار و یا حتی بیش از تحمل سختی است. اما این بیشتر بودن صبر چیست و چگونه صبور بودن از ما انسانهای بهتری میسازد؟
نوشتههای "ابوحامد غزالی" متفکر ایرانی مسلمان دوره قرون وسطی میتواند به ما بینشی ارائه دهد یا به ما کمک کند تا بفهمیم چرا باید صبر و شکیبایی را تمرین کرده و هم چنین به ما در زمانی که نیازی نیست صبور باشیم خواهد گفت.
غزالی که بود؟غزالی که در سال ۱۰۵۸ میلادی در ایران متولد شد به عنوان یک فقیه، فیلسوف و متکلم مورد احترام بود. او برای دفاع از اسلام به نقاطی مانند بغداد و بیت المقدس سفر کرد و استدلال نمود که بین عقل و وحی تضادی وجود ندارد. به طور خاص او به دلیل تطبیق فلسفه ارسطو که احتمالا آن را با ترجمه عربی خوانده بود با الهیات اسلامی شهرت داشت. غزالی نویسندهای پرکار بود و یکی از مهمترین آثار او "احیاء علوم دینی" یا "احیاء العلوم الدین" راهنمای عملی برای داشتن زندگی اخلاقی مسلمان است. این اثر در مجموع از چهل جلد تشکیل شده که در چهار بخش هر کتاب تنظیم شده است. بخش اول به شعائر اسلامی میپردازد. بخش دوم به آداب و رسوم محلی بخش سوم به رذائلی که باید از آنها اجتناب ورزید و بخش چهارم به فضائلی میپردازد که باید برای آن تلاش کرد. بحث غزالی از صبر در جلد سی و دوم از بخش چهارم "درباره صبر و شُکر" یا گکتاب الصبر والشکر" آمده است.
او صبر را به عنوان یک ویژگی اساسی انسانی توصیف میکند که برای دستیابی به اهداف ارزش محور بسیار مهم است و البته هشداری را برای زمانی که نیاز به بی صبری وجود دارد ارائه میدهد.
صبر چیست؟به گفته غزالی انسانها دارای انگیزههای رقابتی هستند: انگیزه دین و انگیزه میل و هوی و هوس. زندگی عرصه مبارزه بین این دو انگیزه است که او آن را با استعاره نبرد توصیف میکند: "حمایت از انگیزه مذهبی از جانب فرشتگان است که سپاهیان خدا را تقویت میکنند در حالی که حمایت از انگیزه میل و هوی و هوس از جانب شیاطین است که دشمنان خداوند را تقویت میکنند. میزان صبر ما چیزی است که تعیین میکند چه کسی برنده نبرد است".
غزالی میگوید: "اگر فردی ثابت قدم بماند تا انگیزه دینی پیروز شود سپاهیان خدا پیروز میشوند و او به سپاه صابرین میپیوندد، اما اگر سست شود تا هوی و هوس بر او غلبه کند به پیروان شیاطین میپیوندد". به عبارت دیگر، برای غزالی صبر عامل تعیین کنندهای است که نشان میدهد آیا ما از تمامی ظرفیت بالقوه انسانی خود برای زندگی اخلاقی استفاده میکنیم یا خیر.
صبر، ارزشها و اهدافاز نظر غزالی برای مسلمان خوب بودن نیز صبر لازم است. اما درک او از چگونگی کارکرد صبر بر یک نظریه اخلاقی استوار است و میتواند خارج از جهان بینی صریحا اسلامی آن به کار رود.
همه چیز با تعهد به ارزشهای اصلی آغاز میشود. برای مسلمانی مانند غزالی این ارزشها برآمده از سنت و جامعه اسلامی یا "امت" آگاه است و شامل مواردی مانند عدالت و رحمت میشود. این ارزشهای خاص ممکن است به طور جهانی قابل اجرا باشند یا ممکن است مجموعه دیگری از ارزشها را نیز داشته باشید که برای شما مهم هستند برای مثال، تعهد به عدالت اجتماعی، یا دوست خوب بودن یا دروغ نگفتن.
زیستن به به گونهای که با این ارزشهای اصلی سازگار باشد چیزی است که زندگی اخلاقی به آن میپردازد. صبر به گفته غزالی این است که چگونه ما دائما مطمئن میشویم که اقدامات مان در خدمت این هدف است. این بدان معناست که صبر فقط تحمل درد ناشی از عصبانیت یک کودک نوپا نیست.
تحمل آن درد با هدفی صورت میگیرد. کاربرد موفقیت آمیز صبر نه با میزان رنجی که تحمل میکنیم، بلکه با پیشرفت ما به سمت یک هدف خاص مانند تربیت کودکی سالم و شاد که در نهایت میتواند احساسات خود را تنظیم کند سنجیده میشود. در درک غزالی از صبر همه ما به آن نیاز داریم تا زمانی که همه چیز بر وفق مراد ما نیست به اصول و ایدههای اصلی خود متعهد باقی بمانیم.
هنگامی که به بی صبری نیاز استیکی از انتقادات به ایده صبر آن است که میتواند منجر به انفعال شود یا برای خاموش کردن گلایه موجه بکار برده شود. برای مثال، "جولیوس فلمینگ" محقق مطالعات آفریقایی در کتاب خود با عنوان "صبر سیاه" به اهمیت "خودداری رادیکال از صبر کردن" در شرایط نژادپرستی سیستمیک میپردازد. مسلما انواعی از بی عدالتیها و رنجها در دنیا وجود دارند که نباید با آرامش آنها را تحمل کنیم. غزالی علیرغم تعهدش به اهمیت صبر در زندگی اخلاقی جایی نیز برای بی تابی و عدم صبر کردن در نظر میگیرد. او مینویسد:"در مواردی که صبر ضرر به همراه دارد صبر کردن حرام است مانند شاهد بودن بریدن دست یک پسر بدن و ساکت ماندن".
این موارد نمونههایی از آسیب به خود یا عزیزان است، اما آیا میتوان ضرورت صبر نکردن را به آسیبهای اجتماعی مانند نژادپرستی سیستماتیک یا فقر نیز تعمیم داد؟ همان گونه که برخی از دانشمندان علوم قرآنی استدلال کرده اند صبر واقعی گاهی نیاز به عمل دارد. غزالی مینویسد:"به خاطر این که صبر نیمی از ایمان است تصور نکنید که همه جا ستودنی است. آن چه مورد نظر است انواع خاصی از صبر است". به طور خلاصه همه نوع صبری خوب نیست تنها صبری که در خدمت اهداف درست باشد کلید زندگی اخلاقی است. این سوال که کدام اهداف درست هستند پرسشی است که همه ما باید برای خود به آن پاسخ دهیم.