وقتی صبح وارد اتاق لاله شدم، دیوانه شدم / مرد شیطان صفت فرار کرده بود
تاریخ انتشار: ۱۹ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۶۰۹۷۶۲
ساعت 24-چند دقیقه از ظهر گذشته بود که مردی با موهای سفید وارد شعبه 264 دادگاه خانواده شد و مقابل قـــــــاضی «غلامحسین گل آور» ایستاد. لباس آراسته ای بر تن داشت اما تن خمیدهاش حسابی جلب نظر میکرد. مدارکی در دست داشت که مشخص میکرد به دنبال مهریه دخترش -لاله- آمده است. دختر جوانش حدود یک سال پیش به قتل رسیده و دامادش به عنوان مظنون اصلی، فراری بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قاضی که مشغول بررسی پرونده طلاق زوج جوانی بود، آن را بست و پرونده مطالبه مهریه «لاله» را باز کرد.چند دقیقه بعد هم رو به مرد سالخورده گفت:«به خاطر دخترتان تسلیت میگویم. سن و سالی هم که نداشته!»
مرد سالخورده که خودش را «رحمت» معرفی میکرد، گفت:« دخترم فقط 15 سال داشت که ازدواج کرد. از قدیم گفتهاند دختر باید با لباس سفید عروسی به خانه بخت برود و با کفن سفید برگردد. اما من اصلاً دلم نمیخواست دخترم چنین سرنوشتی پیدا کند... »
بعد هم دستش را جلوی چشم هایش گرفت تا قاضی Judge متوجه جاری شدن اشکهایش نشود. قاضی از بغض صدای پیرمرد متوجه حالش شد. چند لحظهای سکوت اتاق را فرا گرفت. قاضی لیوان آبی به او تعارف کرد و گفت:« خدا رحمتشان کند.انگار دخترتان را خیلی دوست داشتید....»
مرد سالخورده همانطورکه سعی میکرد به خودش مسلط باشد، ادامه داد:«دخترم دردانه ام بود. خیلی دوستش داشتم و دلم میخواست درسش را ادامه دهد و برای خودش صاحب اسم و رسمی شود. اما یک خواستگار سمج اعصاب و آسایش ما را گرفته بود. راستش من وضع مالی خیلی خوبی دارم. از جوانی سخت کار کردهام و حالا یک شرکت بزرگ خرید ضایعات فلزی دارم. به خاطر شغل و درآمد خوبم، دخترانم خواستگاران زیادی داشتند. یکی از این جوانها در محله قدیمی ما مغازه نجاری داشت و یک سال تمام هر ماه به خواستگاری دخترم میآمد. در حالی که دخترم فقط 15 سال داشت. هر چه میگفتیم لاله میخواهد درسش را ادامه دهد گوشش بدهکار نبود. میگفت خودم کمکش میکنم به دانشگاه برود.و...
خلاصه آنقدر گل و شیرینی و هدیه آورد و پس فرستادیم تا اینکه بالاخره همسرم به این وصلت راضی شد. من هم برای اینکه سنگی انداخته باشم که نتواند بردارد؛ اعلام کردم باید برای دخترم 1000 سکه و 50 مثقال طلا به علاوه سه دانگ از یک آپارتمان Apartment بزرگ مهریه در نظر بگیرد. اما این جوان با آنکه 12 سال از دخترم بزرگتر بود قبول کرد و زندگی آنها شروع شد.
اما چند ماه بعد از شروع زندگی مشترک، از دخترم شنیدم که شوهرش معمولاً دیر به خانه میرود و بعضی شبها هم اصلاً در خانه نیست. وقتی از دامادم دلیل رفتارهایش را پرسیدم و نصیحتش کردم؛ جواب داد برخی شبها در کارخانه برادرش کار میکند.
در حالی که من تحقیق کرده بودم و میدانستم شبها در یک خانه مجردی با دوستانش خوشگذرانی میکند. او آدم مسئولیت پذیری نبود وبه همین خاطر دخترم خیلی اذیت شد. حتی وقتی بچه دار شدند بازهم اخلاقش عوض نشد. با این حال سعی میکردم با نصیحت کردن،زندگی شان حفظ شود. در چند سال اخیر دامادم شغل و کارش را رها کرده بود و خرجی هم نمیداد.
برای اینکه دخترم به سختی نیفتد او را حسابدار شرکتم کرده بودم و ماهی 20 میلیون تومان حقوق میدادم. دلم میخواست دخترم کمبودی را حس نکند. اما دخترم پول هایش را پسانداز کرده بود تا در آینده بتواند زندگی خودش و نوهام را تأمین کند. تا چند ماه قبل از آنکه دخترم کشته شود یک میلیارد تومان در حساب بانکیاش پول داشت. دامادم این موضوع را فهمیده بود و از دخترم پول قرض خواسته بود، اما دخترم که میدانست شوهرش خیلی زود پولها را به باد خواهد داد مقاومت کرده بود. با این حال دخترم را به طلاق و گرفتن نوهام تهدید کرده بود.
یک روز دامادم را به کناری کشیدم و 50 میلیون تومان به او دادم تا کاری به زن و بچهاش نداشته باشد. پیشنهاد کردم کسب و کار آبرومندی راه بیندازد و دست از عیاشی بردارد. افسوس که پول را گرفت اما به قولش عمل نکرد. مدتی بعد دوباره از دخترم 100 میلیون تومان خواسته بود اما وقتی با جواب منفیاش روبهروشده بود او را تهدید به مرگ کرده بود. هیچکس باور نمیکرد این آدم به خاطر پول زنش را بکشد. درست یک سال قبل بود که یک روز جمعه، سر پول گرفتن با دخترم دعوا کرده بود. صبح زود به نوهام گفته بود به پارکینگ برود و ماشین را روشن کند. چند دقیقه بعد خودش پایین رفته بود و نوهام را تا مدرسه رسانده بود. نوهام بعد به ما گفت؛ پدرش در ماشین به او گفته باید مواظب خودش باشد. عادت داشتم هر روز صبح به دنبال دخترم میرفتم تا با هم به شرکت برویم. اما آن روز دخترم در را باز نکرد. هر چه به تلفنش زنگ زدم کسی جواب نداد.به مدرسه نوهام رفتم و کلیدهای خانه را از او گرفتم و وقتی بالا رفتم دخترم را غرق در خون توی رختخوابش دیدم...»
رحمت دوباره به گریه افتاد، دستمال سفیدی از جیب اش بیرون آورد و به چشمانش کشید. لحظهای درنگ کرد و ادامه داد:«از آن روز اگر شما دامادم را دیدید من هم دیده ام. انگار آب شده و رفته توی زمین. هنوز که هنوز است نتوانستهاند پیدایش کنند.»
قاضی مرد سالخورده را به صبوری دعوت کرد و گفت:«نگران نباشید. خون دخترتان دامن او را خواهد گرفت و به چنگ عدالت گرفتار خواهد شد.»
رحمت با تکان دادن سر حرف قاضی را تأیید کرد و ادامه داد:«از وقتی شنیدهام که میتوانم مهریه دخترم را از این مرد یا خانوادهاش بگیرم، آرام و قرار ندارم. میدانم که او شریک کارخانه برادرش بوده و سه دانگ از خانهای که دخترم در آن زندگی میکرد متعلق به همین مرد است. میخواهم مهریه سنگین دخترم را تا ریال آخر بگیرم... من وضع مالی خوبی دارم، اما میخواهم این مهریه را بگیرم و خرج امور خیریه کنم ولی به نام دخترم...»
در ادامه قاضی گل آور مطالبی را در پرونده نوشت و از مرد سالخورده خواست مدارکی را که نشان دهنده اموال و دارایی همسر دختر است به دادگاه ارائه کند تا رأی خود را صادر کند. سپس از رحمت خواست زیر برگهها را امضا کند. او برگهها را امضا کرد و به طرف در خروجی رفت. اما قبل از آن ایستاد و رو به قاضی گفت:«کاش طلاق دخترم را گرفته بودم. کاش اصرار نمیکردم مدارا کند. کاش به آن زودی شوهرش نمیدادم.»و...
رکنا
منبع: ساعت24
کلیدواژه: مرد سالخورده نوه ام
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۶۰۹۷۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دشمنان هر اقدامی که علیه انقلاب اسلامی کردند شکست خوردند
به گزارش خبرنگار مهر، سردار علی فدوی ظهر پنجشنبه در در اجلاسیه ۹۲ شهید شهرستان باشت افزود: هفت ماه جنگ نابرابر رژیم صهیونیستی، علیه مردم غزه ادامه دارد و در این هفت ماه جنگ در غزه اکثر کشورهای دنیا حرفهایی را زدند که امام راحل در سالهای انقلاب درباره این رژیم سفاک صهیونیستی زده بودند.
وی با بیان اینکه چه افتخاری بالاتر از اینکه ملتی به پا خیزند و با مستکبرین و جنایتکاران عالم مقابله کنند، گفت: باید خودمان وسط میدان باشیم و خودمان باید مؤثر واقع شویم.
جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران اظهار داشت: جنگ بین حق و باطل دائمی و همیشگی است و شیطان از خداوند مهلت گرفت تا بندگان خداوند را یکلحظه راحت نگذارد و انسانها را به دنبال خود بکشاند.
وی با بیان اینکه شیطان بزرگ دائم به شکستها اعتراف کرده است، گفت: مردم ما پایداری صبر و استقامت دارند و این را باید ادامه بدهیم تا همه مشکلات حل شود و اگر ما به تکالیفمان ادامه بدهیم، دست نصرت خداوند را خواهیم دید.
جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران با بیان اینکه ما امروز بهجایی رسیدیم که میتوانیم خبیثان عالم را تنبیه کنیم، گفت: از روز اول جنگ غزه آمریکاییها فرماندهی جنگ را پذیرفتند و امروز هم هستند و اگر برخی کشورها این رژیم کودک کش را همراهی نمیکردند امروز نبودند و این اقدامات در غزه توسط جبهه متحد شیطان بزرگ انجام شد.
سردار فدوی تصریح کرد: یکی از تبلورهای خاص باطل، همین درست کردن رژیم اشغالگر و کودک کش اسرائیل است برای اینکه تضمینکننده منافعشان باشد.
جانشین فرمانده کل سپاه با اشاره به عملیات بزرگ وعده صادق گفت: با وجود اینکه امپراتوری شیطان بزرگ و غرب تمام تلاشش را برای سانسور این عملیات انجام دادند، اما عالم متوجه شد و فیلمها و تصاویر زیادی از این تنبیه بیرون آمد و این عظمت بزرگ جمهوری اسلامی است و اگر غرب بازهم از این خباثتها بکند، دوباره اقدامی بزرگتر علیه آنها خواهیم داشت.
سردار فدوی با بیان اینکه شهدا به اعلیعلیین رسیدند و ذهن ما نمیتواند بهجایی که شهدا رسیدهاند هم خطور کند، گفت: امروز به نام شهدا جمع میشویم و درواقع برای خودمان جمع میشویم ما حتی ذهنمان به مقام شهدا نمیتواند خطور کند، ولی شهدا میتوانند دست ما را نیز بگیرند چرا که شهدا مقام شفاعت دارند.
وی تصریح کرد: در خصوص مقام شهدا هزاران حدیث وجود دارد و عالیترین حدیث هم در تفسیر مجمعالبیان آورده شده است که خداوند مقام شهیدان را یاد میکند و این حدیث از لحظهای که رزمنده برای حرکت درراه خدا، نیت میکند که جهاد کند تا زمانی که به بالاترین مقامی که غیر معصوم میتواند برسد را شرح میدهد.
سردار فدوی اظهار داشت: در این حدیث از شهید و خانواده شهید بسیار یادشده است و هر شهید میتواند ۷۰ هزار نفر از اهلبیت خود را شفاعت کند.
وی افزود: عزت و اقتدار انقلاب اسلامی وعده حق خداوند است و خدا را شاکر هستیم که به برکت حضرت امام راحل و انقلاب اسلامی که در سال ۴۲ پایهگذاری شد و در ۲۲ بهمن ۵۷ به پیروزی رسید، روندی وجود دارد که هرلحظه تحقق وعده خدا را میبینیم چراکه وعده خداوند حق است.
سردار فدوی بیان داشت: اکنون ما شاهد عزت و اقتدار و افتخار نظام اسلامی هستیم.
کد خبر 6095014