Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-04-29@11:47:02 GMT

حال و هوای فاطمی در عملیات «کربلای 5»

تاریخ انتشار: ۲۰ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۶۱۷۱۵۲

حال و هوای فاطمی در عملیات «کربلای 5»

چون به ایام فاطمیه نزدیک می‌شدیم فضای معنوی هم پررنگ می‌شد. صبح‌ها زیارت عاشورا و شب‌های توی چادرها مجلس توسل به اهل بیت علیهم السلام رو داشتیم. شهید سید محمد زینال حسینی فرمانده ما اصرار داشت که باید از فرصت باقی مانده برای عملیات جدید استفاده کرد و روحیه بچه‌ها که به خاطر عملیات «کربلای ۴ » یه مقدار به هم ریخته بود بازسازی بشود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گزارش ایسنا، جعفر طهماسبی از تخریب چیان لشکر۱۰ سیدالشهدا(ع) درباره یک مأموریت نانوشته پیرامون عملیات «کربلای۵» روایت کرد: شاید سخت‌ترین روزهای حضورم در جبهه روزهای بین عملیات  کربلای۴_و ۵ بود هم روزهای سختی بود و هم روزهای سرد. از روز پنجم دی ماه ۶۵ برنامه آموزش بچه‌ها آغاز شد. عده‌ای از بچه‌ها پشت اردوگاه کوثر و کنار کانال شهید چمران چادر زدند و مشغول آموزش غواصی شدند. عده‌ای هم در مقر تخریب «لشکر ۴۰ صاحب الزمان(عج)» در تیم‌های انفجارات سازماندهی شدند و برای زدن دژ شلمچه و خاکریز تمرین می‌کردند. ی تعداد دیگیر از بچه‌ها هم در اردوگاه کوثر لشکر۱۰ مأمور به گردان‌ها بودند و درمانور گردان‌ها شرکت می‌کردند.

با شهید حاج سید محمد زینال حسینی دنبال جایابی برای مقری رفتیم که نزدیک منطقه عملیاتی باشد. چند جا را سرزدیم تا رسیدیم به یک محوطه بزرگی که با چند تا جاده مرتفع محصور شده بود. سید گفت: «همین جا خیلی خوبه. هم به جاده نزدیکه و هم می‌تونیم چادرها را روی این جاده‌های متروکه برپا کنیم و اگر هم بارون بیاد مشکلی پیش نمیاد.و هم جون میده برای میدون مین آموزشی و رزم شبانه.»


برگشتیم اردوگاه کوثر و حدود ۲۰ نفر با چند تا چادر و یک منبع آب پشت ماشین گذاشتیم و آمدیم. اینجا بود که مقر شهید پیام پور رازقی سرپا شد. در این ۱۵ روز مسئولیت نانوشته‌ای داشتم و آن هم جابجایی در مقرهایی که بچه‌ها مشغول آموزش بودند. چون به ایام فاطمیه نزدیک می‌شدیم فضای معنوی هم پررنگ می‌شد. صبح‌ها زیارت عاشورا و شب‌های توی چادرها مجلس توسل به اهل بیت علیهم السلام رو داشتیم. شهید سید محمد زینال حسینی فرمانده ما اصرار داشت که باید از فرصت باقی مانده برای عملیات جدید استفاده کرد و روحیه بچه‌ها که به خاطر عملیات «کربلای ۴ » یه مقدار به هم ریخته بود بازسازی بشود.


کار به جایی رسیده بود که در روضه‌ها وسینه زنی‌ها خودش هم دست به کار می‌شد. دم می‌داد و روضه می‌خواند. بچه‌ها سعی می‌کردند در معنویات کمک کار همدیگر باشند. یک شب زیر پل «هفتی هشتی» در جاده اهواز خرمشهر بودیم که بین نماز مغرب و عشاء دقایقی شهیدسیدمحمد رو به بچه‌ها کرد و گفت: «بسم الله الرحمن الرحیم و ایاک نعبد و ایاک نستعین. برادرها ما برای انجام تکلیف پا در این میدون گذاشتیم و مأمور به وظیفه هستیم. به قول قرآن چه بکشیم وچه کشته بشیم پیروزیم. مقدر شده در منطقه‌ای به زودی زود عملیاتی داشته باشیم که امام فرموده‌اند این منطقه از مظلوم‌ترین مناطق جنگ است.بچه های اطلاعات و تخریب مشغول شناسایی هستند ودعا کنید که کار زودتر نتیجه بده.»

شهید سید محمد در انتهای صحبت‌هایش به تلاش بچه‌های تخریب در کسب معنویت تأکید کرد و اشاره داشت که شما بچه‌های تخریب امید ‌عملیات هستید و در انتها هم خودش توسلی به مادر سادات، حضرت زهرا سلام الله علیها داشت.

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: عملیات کربلای 5 شهدا سید محمد بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۶۱۷۱۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شهید شفیع زاده، مبتکر توپخانه نیروی زمینی سپاه

به گزارش خبرگزاری صداوسیما؛ مرکز آذربایجان شرقی ۳۷ سال پیش در چنین روزی سرلشکر پاسدار حسن شفیع زاده در منطقه ماووت آسمانی شد.
حسن در مرداد ماه سال ۱۳۳۶ شمسی در خانواده مذهبی در شهرستان تبریز متولد شد و تحت تربیت پدر و مادری مؤمن و مقلد امام پرورش یافت.
از همان کودکی در مجالس دینی از جمله برنامه‌های سوگواری امام حسین(علیه السلام) حضور داشت و عشق خدمتگزاری به آستان اباعبدالله(ع) در عمق وجودش ریشه دوانید.

او با شور وصف ناپذیری در روز‌های سرنوشت ساز ۲۱ و ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ تلاش می‌کرد و هنگامی که در اوج پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی درب پادگان‌ها بر روی مردم باز شد به همراه تعدادی از جوانان و دانشجویان حزب اللهی تبریز برای جلوگیری از افتادن سلاح‌های بیت المال به دست ضد انقلاب، بخشی از سلاح‌ها را جمع آوری و گروه مسلحی را برای دستگیری ضد انقلاب و ساواکی‌ها تشکیل داد.

وی بعد‌ها مسئول حفاظت از بیت شهید محراب آیت الله سید اسدالله مدنی شد و در مبارزه با گروهک‌های التقاطی در تبریز جان فشانی کرد.
هنگامی که به همراه شهید باکری در سپاه ارومیه خدمت می‌کرد به عنوان مسئول عملیات برای ایجاد امنیت آن منطقه و سرکوبی گروه‌های فاسد ماموریت‌های مهمی را انجام داد و توانست در تشکیلات حزب منحله دموکرات نفوذ کند و باعث متلاشی شدن آن شود.

شفیع زاده به دنبال تشکیل سپاه، نخستین هسته‌های مسلح این نهاد انقلابی را پی ریزی کرد و در سمت مسئول عملیات سپاه تبریز فعالیت کرد. با شروع جنگ تحمیلی و محاصره آبادان، با یک دسته خمپاره انداز که تحت مسئولیت شهید باکری اداره می‌شد به جبهه‌های جنوب شتافت.

وی در عملیات پیروزمندانه فتح المبین معاون تیپ المهدی (عج) بود و خاطره رشادت‌ها و جانفشانی‌های او در اذهان همرزمانش هرگز از یاد نمی‌رود.
بعد از عملیات فتح المبین در فروردین ۱۳۶۱ غنایم زیادی به دست سپاه و ارتش افتاد. با هماهنگی سپاه و فرماندهی نیروی زمینی ارتش قرار شد که توپخانه لشکر ۷۷ آموزش تعدادی از پاسداران را به عهده بگیرد. شفیع زاده تعدادی از نیرو‌ها را به آموزش آورد و کلاس‌های آموزش در تپه شوش تشکیل شد. پس از تشکیل یگان توپخانه سپاه، شفیع زاده دستور داد تا پوکه گلوله‌های توپ را دور نریزند.

این رزمنده آذربایجانی همزمان با مسئولیت سازماندهی و ادغام نیرو‌های جنگ‌های نامنظم، سازماندهی توپخانه سپاه را پیشنهاد کرد.
او در پاسخ به سئوال یکی از دوستانش که چه شد به فکر تشکیل توپخانه افتادی، گفته بود: «ما وقتی به جنوب اعزام شدیم روز‌های اول جنگ بود. در آبادان ساختمانی دو طبقه بود و به عنوان دیده بان به داخل ساختمان رفتم وقتی وسعت و شدت آتش دشمن را دیدم با خود فکر کردم که بین چهار خمپاره و امکانات عظیم دشمن توازن وجود ندارد. آن موقع احساس کردم به سلاح دیگری نیاز داریم.»

در سال ۱۳۶۲ در عملیات خیبر در جزیره مجنون با تدبیر حسن شفیع زاده چند قبضه توپ با هاورکرافت به جزیره انتقال داده شد.
وی با همفکری تنی چند از فرماندهان، ضمن پی ریزی و سازماندهی اولین آتشبار‌های توپخانه، مسئولیت هماهنگی پشتیبانی آتش در قرارگاه فتح در عملیات بیت المقدس را به عهده گرفت و به خوبی از عهده این وظیفه بزرگ برآمد.

اقدامات مبتکرانه وی در طراحی و به کارگیری توپخانه در طول سال‌های دفاع مقدس ضربات جبران ناپذیری را به پیکر رژیم صدام وارد کرد.
این فرمانده مجاهد سرانجام در هشتم اردیبهشت سال ۶۶ در منطقه عملیاتی کربلای ۱۰ در شمال غرب (منطقه عمومی ماووت) در حالی که عازم خط مقدم جبهه بود، مورد اصابت ترکش گلوله توپ دشمن قرا گرفت و به آرزوی دیرینه خود شهادت نایل شد.

 

اما هنوز منطق باروت گفتنی است

خون شهید و محشر ماووت گفتنی است

 

 

دیگر خبرها

  • کافی است انسان باشد!
  • اندیشه‌های استاد شهید مطهری ماندگار و جاودانه است
  • شهادت ۳۷ فلسطینی در حملات رژیم صهیونیستی به غزه
  • شهید شفیع زاده، مبتکر توپخانه نیروی زمینی سپاه
  • روسیه به ۴ نیروگاه حرارتی اوکراین حمله کرد
  • ثبت نام طولانی‌ترین پیاده‌روی اربعین آغاز شد
  • شوراها، از مهمترین مظاهر مردمی سازی حکمرانی در نظام مردم سالاری دینی
  • ۲ شهید گمنام در مسجد مقدس جمکران خاکسپاری می شوند
  • دو شهید گمنام در مسجد مقدس جمکران خاکسپاری می شوند
  • کار بزرگ شهید شفیع زاده در توپخانه سپاه