Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-04-30@06:52:50 GMT

زندگی مهاجران جنگ تحمیلی نمایش شد

تاریخ انتشار: ۲۱ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۶۳۶۶۷۸

کتاب گویای «اتاق شماره ۲۴» در چهل و دو قسمت از شبکه رادیویی نمایش پخش می شود.

به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی رادیو نمایش، این اثر روایتی از زندگی مهاجران جنگ تحمیلی در خاطرات خود نگاشته صبریه فلاح حسینی است.

«اتاق شماره ۲۴» روایت زندگی صبریه فلاح حسینی است. دختری کرد که در قصر شیرین به دنیا می آید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او دنیا را جای خوبی برای زندگی می یابد و با طعم شیرین زندگی بر سالهای زندگی اش افزوده می شود. اما زندگی تقریباً مرفه او به یکباره با همین یک پاراگراف تغییر می کند: «همه چشمها نگران و بهت زده همدیگر را تماشا می کردند. خانواده ای هم در کنار ما روی زمین نشسته بودند که چند بچه قد و نیم قد داشتند. ناگهان چند نفر نزدیک ما شدند و آرام چیزی به علی و پدرش گفتند. من جلو رفتم تا حرف های آنها را بشنوم. متوجه خبر شومی شدم. خبری که از مُردن برایمان بدتر بود. خبری که دلم سوخت، برای سرزمین قشنگ و چندین ساله آبا و اجدادیمان و تمام خاطرات کودکی و نوجوانی را از من می گرفت. خبری که دلم را آتش زد و پر از بعض، نفرت و کینه کرد. حالا دیگر اسلحه نیاز نبود دوست داشتم با چنگم با دندانم دشمن متجاوز را از بین ببرم.»

«اتاق شماره ۲۴» به تهیه کنندگی اشرف السادات اشرف نژاد، گویندگی شهیندخت نجف زاده، نویسندگی صبریه فلاح حسینی و صدابرداری محمد نظام الاسلام هر روز ساعت ۱۵ از رادیو نمایش پخش می شود.

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: اتاق شماره ۲۴

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۶۳۶۶۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایت حیرت‌ انگیز یک نویسنده از خاطره‌بازی دو فرمانده ایرانی و عراقی سال‌ها پس از جنگ تحمیلی

 احمد دهقان (نویسنده) روایتی قابل توجه از دیدار سردار فتح‌الله جعفری فرمانده زرهی ایران در دفاع مقدس و فرمانده لشکر یکم عراق در عملیات فتح المبین گفت.

گفت‌وگوی رادیو مضمون با احمد دهقان را بخوانید:

-  فرمانده عراقی کاملاً با دیسیپلین نشست و شروع به حرف زدن کرد و گفت: «من در عملیات فتح‌المبین می‌‌دانستم ایران می‌خواهد حمله کند» و داشت برگ‌برنده‌هایش را برای فرمانده ایرانی رو می‌کرد.

- فرمانده عراقی ادامه داد: «آن شبی که می‌خواستید حمله کنید، سکوت بود و من به معاون عملیات خودم گفتم سکوت ایرانی‌‌ها خیلی خطرناک است و اینها امشب حمله می‌کنند. بعد به نیروهایی که در شوش داشتیم، آماده باش دادیم و گفتم آماده باشید که ایرانی‌ها می‌خواهند حمله کنند و کشتار راه بیندازید و خلاصه آن کشته‌هایی که شما دادید بخاطر پیش‌بینی من بود».

-  آقای جعفری هیچ چیزی نمی‌گفت و این حالت داشت مرا دیوانه می‌کرد! جنگی سر میز شام بود و این جنگ کاملا به سمت عراقی‌ها تمایل پیدا کرده بود.

-  آقای جعفری شامش را قشنگ خورد و بعد گفت: «تو حسن باقری را می‌شناسی»؟ فرمانده عراقی گفت: «بله؛ در عملیات فکه شهید شد و اگر او بود، احتمالاً جنگ شما متحول می‌شد».

-  آقای جعفری ادامه داد: «حسن باقری دهم اسفند مرا صدا زد و هنگامی که من به قرارگاه رفتم، عکس های تو را به من نشان داد» فرمانده عراقی جا خورده بود!

- آقای جعفری ادامه داد: «حسن باقری به من گفت روی تپه سبز برو (تپه سبز مقابل شوش است) و تمامی آتش منطقه را در دست بگیر؛ طوری که هیچ کس بدون اجازهٔ تو حق تیراندازی نداشته باشد.

 - حسن باقری گفت که فرمانده گردان مقابل شوش، دیروز با شلیک خمپاره کشته شده و امروز فرمانده لشکر یکم عراق خواهد آمد تا فرمانده گردان جدید را در خط معرفی کند. این فرمانده لشکر آدم ترسویی است و این باید زنده بماند تا ما عملیات خودمان را انجام بدهیم. این باید سالم برود و سالم برگردد؛ چون که معاون او یک بعثی است و اگر فرمانده فعلی کشته شود، او را فرمانده لشکر می‌کنند؛ پس این فرمانده لشگر باید زنده بماند.»

- آقای جعفری گفت: «من آمدم روی تپه؛ تو با دو تا ماشین به خط آمدی؛ فرمانده ها را جمع کردی. بعد فرمانده‌ جدید را معرفی کردی و دم غروب با همان ماشینی که آمده بودی، برگشتی من غروب آمدم به حسن باقری گفتم تو سالم آمدی و برگشتی»!

منبع: رادیو مضمون 

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • مقابله اتحادیه اروپا با بحران مهاجران با ابزار اخراج
  • یک میلیون مهاجر افغان از ترس اخراج پنهان شده اند
  • روایت حیرت‌ انگیز یک نویسنده از خاطره‌بازی دو فرمانده ایرانی و عراقی سال‌ها پس از جنگ تحمیلی
  • طالب‌زاده با وجود اهانت‌های گروه‌های مختلف، هیچگاه نه مردد شد و نه ترسید/زیست شهیدانه در زندگی نادر دیده می‌شد
  • حماسه‌سازی رزمندگان باعث ناکامی دشمن در جنگ تحمیلی شد
  • ایستادگی امروز مردم غزه برآمده از ایثارگری‌های شهدای انقلاب اسلامی است
  • قانون ضد مهاجرتی سوناک عامل هجوم مهاجران به ایرلند
  • شبکه نمایش خانگی مروج چه اندیشه‌ای است؟!
  • جدیدترین شماره مجله «خیمه» منتشر شد
  • هدف‌گذاری برای ۷.۵ میلیارد دلار صادرات از خوزستان