محمدرضا باهنر که زمانی از حامیان سرسخت محمود احمدینژاد بود و گفته بود رأیهای سونامی پشت سر احمدینژاد (طبیعتا در تقابل با هاشمی) باعث رأیآوری او شد، حالا گفته که «یکی از مسئولیتهای اساسی احمدینژاد تخریب آقای هاشمی بود، ولی در نهایت آقای هاشمی در آخرین انتخاباتی که شرکت کرد و بعد از آن مرحوم شد، در تهران رأی اول را آورد».
باهنر که این روزها از جایگاه اصولگرای سنتی و نیمهمحافظهکار سعی دارد تحلیلهای منصفانهتری نسبت به اصولگرایان متأخر در سیاست ارائه دهد در ادامه، رأی بالای مردم به هاشمی در انتخابات آخر خبرگان را در شرایطی دانسته که عدهای از اصولگرایان از هاشمی حمایت نکردند و به گفته او فقط عدهای حمایت کردند. بااینحال باهنر نگفته که مسئولیت تخریب هاشمی چگونه به احمدینژاد محول شد؟ آیا این ناشی از اتاق فکر بخشی از اصولگرایان در فاصله دور نخست تا دور دوم انتخابات سال ۸۴ نبود؟ آیا این ایده بکر خود احمدینژاد بود؟ مرور تاریخچه این تقابل حاکی از این نیست که احمدینژاد بدون همدستی با اصولگرایان به تنهایی تقابل با هاشمی را آغاز کرد و پیش برد.
حمایتهای همهجانبه از او در فاصله یکهفتهای تا دور دوم، سخنرانیها و گفتههای اصولگرایان بعد از مناظرهها، همچنین حمایتهایی که در تمامی دوران چهارساله اول و حتی دو سال نخست دوره دومش از او و سکوت در برابر همه حملات و هجمههای او به هاشمی و حتی همراهشدن با این موج حاکی از این نیست که مبتکر و پیشبرنده طرح تقابل با هاشمی صرفا خود احمدینژاد بوده باشد. اصولگرایان در دورانی که اصلاحطلبان با هاشمی زاویه داشتند، حامی او بودند. اما از همان انتخابات ۸۴ که اصلاحطلبان بهویژه در دور دوم به سمت هاشمی کوچیدند و از او حمایت کردند، اصولگرایان هم پشت احمدینژاد و در برابر هاشمی قرار گرفتند.
رأیآوردن احمدینژاد در سال ۸۴ اصلا محتمل نبود. نه نظرسنجیها و نه تحلیل سیاسیون چنین پیشبینیای نداشت. اما همان مسئولیتی که باهنر به آن اشاره کرد یعنی تقابل با هاشمی برایش سونامی رأی آورد و اصولگرایان هم از نتیجه خشنود بودند. نظرسنجیها، اما هاشمی را بالاتر از احمدینژاد نشان میدادند. تصور مردم هم همین بود که هاشمی میآید و رأی میآورد. تصور میکردند که قدرت پشت هاشمی است نه احمدینژاد. ۲۴ خرداد ۸۴ یعنی چند روز باقیمانده به انتخابات دور نخست، نظرسنجیها همچنان نشان میداد که هاشمی با ۲۶ درصد آرا در رتبه اول اقبال عمومی قرار دارد. این نظرسنجی که در جامعهای آماری با بیش از ۵۰ هزار نفر در تمام مراکز استانی کشور انجام شده بود، وضعیت سایر کاندیداها را به شرح زیر توضیح میداد: قالیباف ۱۵.۸، معین ۱۰، لاریجانی ۷.۶، احمدینژاد ۶.۷، کروبی ۵.۳، مهرعلیزاده ۲.۳ و محسن رضایی ۱.۸. حتی پیشبینی میشد که اگر انتخابات به دور دوم کشیده شود، هاشمی و معین باید مجددا به رقابت بپردازند. اگرچه همان زمان گفته میشد که در مناطق شمالی تهران، مصطفی معین موفق به کسب آرای بیشتری شده است. برخلاف اصولگرایانی که بعد از مرحله نخست، در برابر گزینه هاشمی- احمدینژاد به سمت دومی رفتند، بعضی اصولگرایان بودند که از همان ابتدا از احمدینژاد حمایت کردند.
آیتالله مصباح یزدی و شاگردانش از همان ابتدا و پیش از مرحله نخست بیانیهای حمایتی دادند که امضاکنندگان آن به «علماء مصباحی» مشهور شدند. در آن بیانیه آمده بود: امضاکنندگان بر این باورند که مقبولیت احمدینژاد نزد نیروهای بدنه جبهه اصولگرایان و عامه مردم کوچه و بازار از دیگر نامزدهای اصولگرا رشد بالاتری داشته است. در این بیانیه با اشاره به فرازهایی از رهنمودهای امام خمینی (ره) مبنی بر ضرورت تحقیق برای رأیدادن، نوشته شده: «اگر در صلاحیت شخصی یا اشخاصی، تمامی افراد و گروهها نظر موافق داشتند، ولی رأیدهنده تشخیصش برخلاف همه آنها بود، تبعیت از آنها صحیح نیست و نزد خداوند مسئولیت دارد و اگر گروه یا اشخاصی، صلاحیت فرد یا افرادی را تشخیص دادند و از این تأیید، برای رأیدهنده اطمینان حاصل شد، میتواند به آنها رأی دهد». ۳۱ خرداد و بعد از مشخصشدن نتیجه انتخابات مرحله نخست بود که معلوم شد هاشمی باید با احمدینژاد رقابت کند. دوگانه از همان زمان ساخته شد؛ اما زمینههایش از پیش تعیین شده بود. هاشمیرفسنجانی به نظر نماد وضع موجود بود، به حکم آنکه هشت سال رئیسجمهوری بوده و احمدینژادی که دو سال سابقه شهرداری تهران و در گذشته استانداری استان اردبیل را داشت، بهواسطه شعارهای عدالتمحورانهاش، نماد تغییر وضع بود. این تصویری بود که اصولگرایان و رسانههایشان بهویژه صداوسیما از احمدینژاد برای مردم ساخته بودند. یکهتازی احمدینژاد در برابر هاشمی فقط به اعتماد توانایی شخصی خودش نبود.
سایت آفتابنیوز، ۲۹ خرداد از جلسهای خبر داده بود که به نماینده قالیباف گفته شده بود ترجیح اصولگرایان از امروز احمدینژاد است نه قالیباف و بعد از آنهم قالیباف با قهر سیاسی از آنان، تصمیم گرفت مستقل پا به عرصه رقابت بگذارد. آفتابنیوز نوشته بود پس از این معامله سیاسی، به همه ستادها دستور داده شد در سراسر کشور ضمن برقراری ارتباط با سرحلقههای «ستادها» و مجموعههای تحت امر، آرای سیستماتیک به نفع احمدینژاد داده شود. در ظاهر هم اگرچه شورای هماهنگی نیروهای انقلاب به علت تعدد نامزد، آتش به اختیاری اعلام کرده بود؛ اما صداوسیما خط خود را میرفت و از یک نفر حمایت میکرد. تبلیغات گسترده برای احمدینژاد، از او تصویری در شمایل یاران رجایی ارائه میکرد و وجهه عدالتخواه او را در نظر مردم با پخش تصاویری از دیدار مردمی احمدینژاد و مصاحبه و خبر، با اغراق در آن قوت میبخشید.
۳۱ خرداد و درحالیکه شورای هماهنگی نیروهای انقلاب در مواجهه هاشمی و احمدینژاد، در آستانه دور دوم انتخابات ظاهرا اعلام بیطرفی و آتش به اختیاری کرده بود؛ اما احمدینژاد با قدرت اخطار میداد که تمام تشکلهای ریزودرشت شورای هماهنگی و جبهه پیروان خط امام و رهبری باید از آن مجموعهها خارج شده و به جریان آبادگران که خود وی در رأس آن است بپیوندند والا نباید هیچگونه انتظاری از دولت او داشته باشند. این تهدید باعث شد که بسیاری از اصولگرایان مردد سراسیمه به همکاری با احمدینژاد پرداختند. در همه سالهای بعد بهویژه در بزنگاه ۸۸ هم که این تقابلها تشدید شد، اصولگرایان باز کنار احمدینژاد ماندند نه هاشمی. تا جایی که در آن تقابل، وقتی هاشمی فرصت پاسخگویی به هجمهها و حملات احمدینژاد به خودش را از صداوسیما خواست، این فرصت را هم به او ندادند تا بازی به نفع احمدینژاد تمام شود.
اصولگرایان برای این تقابل دلیل میآوردند و میگفتند هاشمی تغییر کرده است. مثلا وزیر کشور سابق کابینه احمدینژاد یعنی صادق محصولی در برنامه شناسنامه شبکه ۳ صداوسیما گفته بود: «اینطور نیست که مواضع افراد ثابت باشد و اگر مدتی در موضع حق بودند تا آخر عمر هم در این موضع باقی بمانند. بین دورهای که آقای احمدینژاد استاندار آقای هاشمی بود با دورهای که این دو با یکدیگر رقابت انتخاباتی داشتند، هشت سال فاصله بود. هشت سال زمان کمی نبود. آقای هاشمی در انتخابات ۷۶ مواضع خاص خودشان را داشتند و طبیعتا بین آقای هاشمی با حزباللهیها اختلافاتی به وجود آمد که این اختلافات در انتخابات ۸۴ بروز پیدا کرد». در واقع صادق محصولی برخلاف باهنر معتقد بوده است که زاویه نه بین احمدینژاد و هاشمی که بین حزباللهیها با هاشمی بود و آن زمان البته احمدینژاد نماد و نمود جریان حزباللهی.
احمد خورشیدیآزاد، پدر داماد احمدینژاد، هم پیش از این گفته بود که: «آقای احمدینژاد وظیفهاش بود با خاندانهایی که داشتند انقلاب اسلامی را به قبل برمیگردانند، منازعه و برخورد داشته باشد». او هم البته نگفته که این وظیفه چطور و تحت چه فرایند همکاری و همدستی به احمدینژاد محول شد! تعبیر خود هاشمی از این همدستی این بود: «آن هشت سال کافی است برای اینکه مدتها مثل هاری در بدن جامعه ما دائما تزریق سم بکند. مثل مرض هاری این حالت را دارد به جامعه ما میدهد و همش هم شعار بود... هنوز هم برخی روحانیون دست از حمایت از احمدینژاد برنداشتهاند». کریمیقدوسی در مصاحبهای روایت جلسهای را در حضور مقام معظم رهبری مطرح میکند و میگوید: «آقا خطاب به احمدینژاد میفرمایند؛ چقدر به شما گفتم قهرمانشدن راه دارد. راه آن این نبود که شما رفتید. روزی که من با معاوناولی آن بنده خدا مخالفت کردم (مشایی) منتظر چنین روزی بودم. اگر به من خبر میدهند که آقای هاشمیرفسنجانی با اقبال مواجه شده است، برای این است که نماد اعتراض به شما شده است...».
هاشمیرفسنجانی در یکی از آخرین اظهارنظرهایش درباره احمدینژاد گفته است: «در دوره احمدینژاد بهویژه پس از سال ۸۸ انقلاب داشت منحرف میشد و به سمت اختناق میرفت، من موفق شدم در بدترین شرایط تا حدودی این وضع را عوض کنم و مردم با همان مردانگی که انقلاب کردند سال ۹۲ هم پیروز شدند. در سال ۹۴ هم بزرگان را نگذاشتند وارد میدان شوند و چند چهره رده سوم و چهارم توانستند ژنرالهای رقیب را کنار بزنند. اکنون دیگر میتوانم راحت بمیرم، زیرا مردم تصمیماتشان را خودشان میگیرند و در این نزدیکی پایان عمر که راه انقلاب را مسدود کرده بودند، آن را باز کردم».
منبع: فرارو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت « فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه در مورد انتشار این خبر انتقاد یا پیشنهادی دارید لطفاٌ کد ۳۰۶۴۳۲۵۷ را به همراه موضوع به آدرس ایمیل [KHABARBAN] ارسال فرمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
پاسخ تند قالیباف به روحانی: تهمت ناروا به مجلس نزنید؛ آنقدر نادان و ناشی نیستیم
ترامپ، دشمن سرسخت برجام رفت؛ ترامپیستهای ایرانی نگران شدند
بیتوجهی به امر به معروف آسیبهای بسیاری برای جامعه به دنبال دارد
خبر بعدی:
گفتگو با بهمن هاشمی: آنها که از ایران رفتند پشیمانند
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از تسنیم، بهمن هاشمی در جریان این گفتوگو درباره رقابت شبکههای تلویزیونی، پشیمانی هنرمندانی که به خارج از کشور رفتند و نتوانستند برگردند، هنرِ دوبله و اجرا، دستمزدهای نجومی، بازیگری و خیلی از مباحث دیگر حرفهای گفتنی و خواندنی داشت که در ادامه خواهید خواند:
خودتان مصاحبه را آغاز کنید.من بهمن هاشمی هستم، اینجا جایی است که اخبار سریع به سمع و نظرتان میرسد، خوشحالم که اخبارشان سیاه و زرد نیست و سعی میکنند اخبار خوب به مردم ارائه دهند.
آرزوی پساکروناییتان چیست؟تشنه دیدارهای غیرمجازیام، استرس و اتفاقات ناراحتکننده از ما دور شود و شادی را بهمعنای واقعی احساس کنیم.
این انرژی و صمیمیت و محبت را از کجا آوردهاید که با تمام موقعیتهای سخت، ناراحتی و دلخوری که مثلِ انسانهای دیگر در جامعه با آن مواجهید بهمحضِ روشن شدن دوربین، همه آنها را فراموش میکنید؛ اینهمه صمیمیتِ رفتار از کجا میآید؟به نکته خوبی اشاره کردید و آن محبت و صمیمیت بود، در دوران کودکی همیشه ضربالمثلی میشنیدم که زندگی را ۱۰ قسمت کنیم، ۹ قسمت آن گذشت است و یک قسمت محبت، این ضربالمثل را سعی کردم در خودم نهادینه کنم، حمل بر خودستایی نباشد اما هیچوقت به خودم اجازه نمیدهم یک نفر از من ناراحت شود.
بعید نیست حرف زدنهای تندتندِ بااسترس و عجلهام طرف مقابلم را ناراحت کند اما کسی که با من آشنا میشود آرام آرام درمییابد که این نوع رفتار به انرژی وجودیام برمیگردد. همیشه در برنامههایم میگویم "با هم مهربان باشید"، هر موقع این مهربانی را تجربه کنید انرژی میآید، مهربانی از گذشت میآید. یعنی شما وقتی گذشت داشته باشید آدم مهربانی خواهید بود.
در همه این سالها که اجرا کردید دلخوری و ناراحتی از خودتان بروز ندادید، همیشه خودتان را فرزند تلویزیون دانستید و نخواستید مثلِ برخی، علیه تلویزیون جریانسازی کنید تا به آنتنِ موردعلاقهتان دست پیدا کنید؛ چرا؟هرکس بهنوعی دنبال خودنمایی است و نمیتوانم بگویم من هم نمیخواهم دیده شوم، چون ذات بشریت اقتضا میکند؛ دلخورم و ناراحتم چون میبینم مردم مشکلات دارند. بعضاً مخاطب فکر میکند ما جلوی دوربین با نشاط و با انرژی اجرا میکنیم مشکل نداریم، کسانی که مرا میشناسند و در حاشیه زندگیام قرار دارند از دردهایی که تحمل میکنم باخبرند.
من میگویم این درد ربطی به همسرم هم ندارد، حتی به او هم نخواهم گفت که ناراحت شود. در طول ۳۰ سال زندگی هیچوقت نه او و نه من دنبال ناراحت کردن همدیگر نبودهایم، ما اهل این نیستیم که ناراحتیمان را ابراز کنیم که باعث ناراحتی دیگران شود، خیلی سخت است که ناراحتی دیگران را تحمل کنم اگر توانایی داشته باشیم دنبال برطرف کردن آن مشکل یا مشکلات میروم.
تلویزیون مسئولیت و وظیفه خودش را دارد، ما نمیتوانیم سیاستگذاری تلویزیون را تغییر دهیم. ما در رودخانهای هستیم بهسمت اقیانوس؛ اگر بخواهیم خلاف رودخانه شنا کنیم به هیچجا نمیرسیم و اگر در گوشهای متوقف باشیم باز هم به جایی نمیرسیم، باید حرکت کنیم و به صلابت این راه بیفزاییم، ما مطیع سیاستهایی هستیم که برنامهریزی شده است و مشکلی نمیبینم.
شاید بگویم سراغ ۳۰ سال گوینده دوبلاژ نرفتند که حقوق و بیمهشان ساماندهی شود، نگاه کنید هنوز امثالِ ما روزمزدیم! همه با افتخار کارگریم و من خودم فرزند کارگرم؛ کارگر به این معنا که کاری را به انجام میرساند و در قبالش حقوق دریافت میکند، اگر کار نکنیم احیاناً پول نداریم.
در همین حال که بسیاری از مجریان و گویندگان قدیمی به موضوع دستمزدها انتقاد دارند و بهقولی روزمزدند، برخی از تهیهکنندگان و اسپانسرها بهسراغ مجریان کارنابلدی میروند که صرفاً چهره دارند یا بازیگرند، چرا این شرایط اتفاق افتاده است؟انتخاب مجریان و گویندگان سلیقهای است؛ امروز هاشمی را میپسندند و فردا بهسراغِ شخص دیگری میروند. فقط اعتقاد دارم که پیشکسوتان این عرصهها را فراموش نکنند.
من اعتقادم بر این است که میتوانیم کنار گویندهها و مجریهای قدیمی مثل دوبله آنقدر بایستیم کار را به حرفه خودمان دربیاوریم، این اعتقاد دوبلاژ است و اعتقاد و سیاست درستی هم دارد. مجری جدید ایرادی ندارد کنار مجری قدیمی باشد، دیده شود و آموزش ببیند.
بهنظر من بخش عمدهای از مشکلات کشورمان به دشمنیهای آمریکا برمیگردد؛ چون نخواستیم باج بدهیم و خواستیم روی پای خودمان بایستیم، تورم و تحریم داشتیم و همهچیز دست به دست هم داده است که سهولت امروز در هیچ کدام از عرصههای کاریمان نباشد. کسی دوست ندارد برنامهاش بد شود و مجری جدید باید باشد و به او فرصت بدهیم استعدادهایش را نشان دهد.
این را باید از دستاندرکاران پرسید که چرا از مجری قدیمی و مجری جدید کنار هم استفاده نمیکنند، وقتی از تجارب ارزشمند پیشکسوتان برای تعالی جوانان استفاده شود اجرایشان هم بینقصتر و بهتر خواهد شد.
یکی از نکاتی که بسیاری درباره آن صحبت میکنند غرور ملی بهمن هاشمی است، این غرور ملی از کجا میآید؟من همهجا با صدای بلند گفتهام من ایرانیام و هر موقع به کشورهای خارجی رفتهام بعد از چند ساعت دلم برای کشورم تنگ شده است، چون اینجا محبت و مهر و مهربانی را از مردم دیدهام و میبینم، شاید بسیاری با حرف من مخالف باشند اما همیشه گفتهام آنقدر باید زبانهای مختلف را خوب یاد گرفت که به دنیا بفهمانیم ما چهکسی هستیم و چه ایدههایی داریم، در سفرهای خارجی این مهر و صمیمیت ایرانیها را پیدا نکردهام.
پس چرا برخی از دوبلورها به شبکه جم رفتند و برخی از هنرمندان دیگر هم از ایران رفتند؛ به این نکته فکر کردند میروند و برایشان اتفاقات بهتری خواهد افتاد؟باورش این است که به جای بهتری میرود، شاید برود و بعداً پشیمان هم بشود؛ شاید همه پشیمان هم باشند اما آن زمان برگشتن کار سختی شده است، چرا انسان کند کاری که بازآرد پشیمانی!
کجا افتخار کردید که ایرانی هستید؟همه لحظات زندگیام، هیچ جای دنیا بهاندازه ایران به من خوش نمیگذرد.
شما چنگیز جلیلوند را طور دیگری دوست داشتید...بله واقعاً، شخصیتی که هنوز باور نمیشود کنار ما نیستند؛ خیلی متأسف شدم. حسّ ایرانی بودن چنگیز جلیلوند را همیشه دوست داشتم و سرمشق قرار میدادم، وقتی که از ایران رفت و میتوانست بماند اما برگشت به ایران را انتخاب کرد، عاشق ایران و ایرانی بود و حتی میتوان این عشق و علاقه به وطن را در کارنامه کاریاش هم پیدا کرد.
شما هم مثلِ بسیاری از پیشکسوتان این حوزه اعتقاد دارید نسل طلایی دوبله تکرار نمیشود؟واقعاً نسل طلایی دوبله تکرار نمیشود؛ بهدلیل اینکه سرعت کار بالا رفته است و تولیدات سینمایی زیادتر شدهاند. علاقهمندان به دوبله میخواهند فیلمهای بیشتری را با صدای دوبلورهای خوبمان بشنوند. دیجیتال آمده و کارهای فنی بهسرعت بیشتری جلو میرود، در نتیجه این شتابزدگیها و عجلهها، آن تأمل، تعمق و صبر در دوبله را از بین میبرد.
ظرافتها و دقتهای آن نسل را طلایی کرد و الآن بچهها بهخاطر سرعت و پیشرفت موضوعات دیجیتالی، خیلی با سرعت کارها را دوبله میکنند، کرونا هم باعث شده دیگر کنار هم ننشینیم و به دیالوگهای همدیگر پاسخ ندهیم، در صورتی که یکی از آموزشهای دوبله این است "بشنوی و جواب بدهی!"، البته تلویزیون صدای گوینده قبلی را در گوش گویندهای که میخواهد دیالوگ بگوید میگذارد تا پاسخها بهتر دربیاید. اگر فیلم خوبی بگذارند و گویندههای دهه ۱۳۴۰ را کنار هم قرار دهند شاید از این کارهای خوب باز هم ببینیم.
مردم شما را به دوبله کدام آنونس یا فیلم بیشتر میشناسند؟من را به هشدار برای کبرا۱۱ میشناسند؛ این آنونس را گفتم در گوشه ذهنشان باقی ماند. کمتر در دوبله صبر داشتم، در صورتی که اساس موفق شدن یک جوان در دوبله صبر و شکیبایی است.
چرا وایرالشدن برای برخی از مجریان و تهیهکنندگان بیشتر از بقیه اتفاقات برنامهسازی اهمیت دارد؟چون میخواهند دیده شوند و همیشه باشند، انگیزه وایرالشدن همین است که ما هستیم، میخواهیم باشیم و احساس غرق شدن به ما دست ندهد، البته من برای وایرال شدن خودم از طریق فضای مجازی هیچ تلاشی نکردم و خودشان گاهی از اتفاقات غیرمترقبه و بداههگوییها استفاده کردند، جالب است بدانید سال ۱۳۷۹ من خودم دابسمش را آوردم و چندین سال بعد تازه این موضوع باب شد.
آن موقع در حیاط شبکه دو برنامه اجرا میکردم، صدای مجید اخشابی پخش میشد و خودم گفتم دوربین روی صورت من باشد؛ آن ترانه را لب میزدم، همیشه تفکرم این بوده است بین من و مردم هیچ فاصلهای نباشد و این اتفاق در کوچه و خیابان هم میافتد.
من همیشه سعی کردم در چارچوب برنامهسازی و سیاستهای تلویزیون اجراکنم؛ شیرجه زدن و برخی از حرکاتی که در فضای مجازی پخش شد و گفتند "حرکات عجیب بهمن هاشمی، واقعاً عجیب نبود". من مجری برنامه رسمی نیستم؛ یا مسابقه بوده است و یا گفتوگوی سرگرمکننده، اگر قرار باشد مجری برنامهای باشم که موضوع علمی، پزشکی و سیاسی دارد حتماً این شوخیها و اتفاقات را نخواهیم داشت، اما برنامههای سرگرمکننده و مفرح این اجازه را به مجری برنامه میدهد.
چند بار تذکر گرفتید؟به من تذکر ندادند اما خیلی اتفاق جالبی است که رضا پورحسین از مدیران تلویزیون و رئیس کمیته مجریان، به من تلفنی گفتند "خیلی خوب و شاد است اما برخی این حرکتها را نمیپسندند."، من هم گفتم "امیدوارم در این تراز قرار بگیرد"؛ علاقهمندان به نوع اجرای ما و آنهایی که از نوع اجرای من ناراحت میشوند، البته هیچگاه خارج از عرف و چارچوب تلویزیون کاری نکردم و نمیکنم.
چرا آنقدر در موقع مناسبتهایی مثل یلدا، نوروز و حتی رمضان، بهیکباره همه شبکههای تلویزیونی برنامه مناسبتی روی آنتن میبرند و مخاطب سردرگم میشود کدام برنامه را ببیند؟رقابتی در شبکهها وجود دارد که رد میکنم، دوست داشتم آنموقع به آقای ضرغامی بگویم که نمیفهمم چرا شبکهها با هم رقابت دارند، اینکه هرکدام سعی کنند برنامه و سریال و اتفاق بهتری را برای آنتن تلویزیون فراهم کنند اتفاق خوبی است اما برنامههای شبیه به هم، سوژهها و حتی مهمان تکراری داشته باشند، آن اتفاق خوب ایجاد نمیشود.
واقعاً برنامهها شبیه به هم شدهاند؛ هرکدام فقط به بودجه عظیم و دکوری که میزنند توجه میکنند؛ شاید مجریانشان را فقط تغییر میدهند، در صورتی که باید کاری کنیم مخاطب را از این شبکه به شبکه دیگری پاس بدهیم نه اینکه بهطور همزمان همه برنامه مناسبتی روی آنتن ببریم.
نگاه میکنید در آنِ واحد همه شبکهها، ویژه یلدا، نوروز و حتی ویژه افطار ماه رمضان روی آنتن میبرند، این شکلِ برنامهسازی و مدیریت کنداکتور را نمیپسندم و اعتقادم بر این است که چند شبکه و برنامه و تهیهکننده را برای چنین برنامههایی انتخاب کنیم تا بیننده برای تماشای برنامه، تمرکز خودش را از دست ندهد.
چطور شد این خلاقیت و نوآوری از برنامهسازی ما دور شد؟ چرا دیگر برنامهها و سریالهای ما خیابان خلوت نمیکند؟زمانی مردم هم رادیو گوش میکردند و هم چند شبکه تلویزیون، اما امروز با شبکههای مختلف رسانهای خصوصاً صفحات مجازی و شبکههای اجتماعی مواجهند. قدرتِ انتخاب مردم برای تماشای فیلم، سریال و برنامه بالاتر رفته است و حتی برنامه خوب را هم کمتر میتوانند ببینند چون این فضای مجازی نمیگذارد. برنامهای که بتواند تمام تمرکزِ بیننده را بهسمت خودش ببرد، کار خارقالعادهای کرده است.
با تیزر فیلم سینمایی "تولد شوم" بیشتر شناخته شدید یا فریادهای معروف «دو، دو، دو» جشنواره فیلمهای سینمایی شبکه دو؟جالب است بدانید گاهی برای ساخت آنونس فیلمها و تیزرها، بهشکل آن کاراکترها و یا قهرمانان آن آثار درمیآمدم، مثلاً لباس اسپایدرمن میپوشیدم تا آنونس مربوط به آن فیلم را بخوانم، همذاتپنداری و باورپذیری تیزرها و آنونسهایی که برای مردم تولید میکردم خیلی برایم اهمیت داشت، الآن هم آنونسهای مربوط به شبکه سه و پنج را میخوانم.
در پایان درباره بهترشدن دوبله، گویندگی و اجرا در رادیو و تلویزیون نکتهای دارید بفرمایید.یادم میآید چند دهه قبل میگفتم "فیلمهای روز را دوبله کنید با ویراستاری و منطق خودمان و در آرشیو بماند روزی بهکار میآید."، به من خندیدند و امروز همه فیلمها دوبله میشود در فضای مجازی اما بدون ویراستاری و کیفیت درست.
کد خبر 581203 برچسبها تلویزیون مجری