زندگی سیاسی ترامپ تمام شده است؟
تاریخ انتشار: ۲۲ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۶۴۳۳۶۳
آفتابنیوز :
دکتر احمد فاطمینژاد با اشاره به تنشهای هفته گذشته ایالات متحده، ضمن بیسابقه خواندن این اتفاق، اظهار کرد: تنشهای هفته گذشته آمریکا یک ضربه بزرگ به اعتبار و تواناییهای ترامپ برای مجادله با دموکراتها وارد کرد. این اتفاق باعث شد جمهوریخواهان ترامپ را تنها بگذارند؛ چراکه آنها احساس کردند دموکراسی آمریکا در خطر افتاده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی این تنشها را بهترین اتفاق ممکن برای دموکراتها دانست و افزود: این اتفاقات باعث شد حتی بسیاری از سناتورهای جمهوریخواه نیز بحث تقلب در انتخابات را منتفی بدانند و این موفقیت بزرگی برای دموکراتها بود که بالاخره توانستند بدون دردسر از این مرحله عبور کنند. هر چند در گذشته هم همیشه تایید انتخابات توسط کنگره یک مسئله تشریفاتی بود و فقط در این دور انتخابات این مسئله به خاطر ادعاهای ترامپ بسیار داغ شده بود.
عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی ادامه داد: همین همراهی جمهوریخواهان با دموکراتها باعث شد تا دموکراتها به فکر برکناری ترامپ در این روزهای باقی مانده از عمر دولتش بیافتند. در این خصوص دو طرح مطرح شد، طرح اول این بود که طبق تبصره ۲۵ قانون اساسی آمریکا، خود کابینه به همراه معاون ترامپ خواستار برکناری او شوند و بعد هم به تایید کنگره برسد که مایک پنس علیرغم همراهی که با دموکراتها داشت، در این مورد با آنان مخالفت کرد.
بحث استیضاح ترامپ منتفی است
فاطمینژاد اضافه کرد: در طرح دوم، دموکراتها بحث استیضاح ترامپ در کنگره را مطرح کردند. هر چند در حال حاضر اکثریت هر دو مجلس سنا و نمایندگان متعلق به دموکراتها است، اما من فکر میکنم بحث استیضاح ترامپ نیز منتفی است و در این چند روز باقی مانده اتفاق خاصی نخواهد افتاد و ترامپ این دوره را به پایان خواهد رساند.
وی ضمن بعید دانستن احتمال پایان یافتن زندگی سیاسی ترامپ، خاطرنشان کرد: ترامپ کماکان فرد پرطرفداری است، در انتخابات اخیر آمریکا حدود ۷۵ میلیون رای داشت. هرچند این روزها به دلیل اتفاقات اخیر و اشغال کنگره توسط طرفدارانش تا حدی جایگاه او متزلزل شده است، اما به سرعت میتواند این جایگاه را دوباره احیا کند و اینکه مطرح کرده که در سال ۲۰۲۴ باز هم نامزد انتخابات ریاست جمهوری خواهد شد، من فکر میکنم اگر اتفاق خاصی رخ ندهد و ترامپ زنده باشد، این اتفاق خواهد افتاد؛ چراکه هیچ مانع اساسی برای این کار بر سر راه او نیست.
این استاد دانشگاه بیان کرد: طبیعتا به خاطر این اتفاقاتی که در کنگره رخ داد، ترامپ پس از دوران ریاست جمهوریاش با مشکلاتی مواجه خواهد شد اما در آن حدی که گفته میشود به زندان میافتد و محکومیتهای شدید برای او اعمال میشود، نخواهد بود. بالاخره هر رئیس جمهوری در دوران قدرتش تصمیمات مثبت و منفی زیادی میگیرد. ما باید این را هم در نظر داشته باشیم ترامپ از یک منظری اقدامات مثبت زیادی را در آمریکا انجام داده است و افکار عمومی مردم این کشور اقدامات او را فراموش نمیکنند.
زندگی سیاسی ترامپ چگونه احیا میشود؟
فاطمینژاد ادامه داد: ترامپ از معدود روسای جمهور آمریکا بود که در دوران ریاست جمهوریاش شروعکننده هیچ جنگی نبوده است، در حالیکه از پس از جنگ سرد، همه روسای جمهور آمریکا سابقه شروع جنگ و به خطر انداختن جان آمریکاییها را دارند. این یک امتیاز بزرگ برای ترامپ است و صلحطلبان حزب جمهوریخواه روی این امتیاز او دست میگذارند. اینها همه مواردی است که میتواند به احیای دوباره زندگی سیاسی ترامپ کمک کند.
این استاد دانشگاه در خصوص احتمال تشکیل دولت در سایه توسط ترامپ در آمریکا، عنوان کرد: این بستگی به حزب جمهوریخواه دارد که با ترامپ همراهی کند یا نه. در انتخابات اخیر آمریکا، جمهوریخواهان علاوه بر ریاست جمهوری، مجالس نمایندگان و سنا را هم به دموکراتها واگذار کردند، این اتفاقی بیسابقه در ۷-۸ دهه اخیر برای جمهوریخواهان بود و آنان این اتفاق را شکستی بزرگ میدانند.
وی افزود: بنابراین اینکه ترامپ پس از اتمام دوران ریاست جمهوریاش چه کند و چه تصمیمی بگیرد، بستگی به نحوه برخورد جمهوریخواهان با او دارد. باید دید که آیا جمهوریخواهان همچنان مانند این چند روز اخیر ترامپ را بایکوت میکنند یا تصمیم میگیرند با او همکاری کنند و برنامههای حزب را به پیش ببرند. اگر جمهوریخواهان همچنان ترامپ را بایکوت کنند، احتمالا او با مشکلی اساسی در مسیر فعالیتهای سیاسی خود مواجه شود.
دوقطبی شدن در جامعه آمریکا هر روز شدیدتر میشود
فاطمینژاد با بیان اینکه دوقطبی شدن جامعه آمریکا مسئلهای بیسابقه در این کشور نیست، عنوان کرد: کمابیش در چند دوره اخیر انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده، جامعه این کشور دوقطبی شده و یک شکاف بزرگ بین دموکراتها و جمهوریخواهان شکل گرفته است. خواستههای دموکراتها روز به روز به سمت خواستههای چپگرایانه نزدیکتر شده است و جمهوریخواهان نیز روز به روز رویکردهای محافظهکارانهتر و مذهبیتر پیدا کردهاند. این باعث شده که دوقطبی شدن در جامعه آمریکا هر روز شدیدتر شود.
وی خاطرنشان کرد: نمونه بارز این مسئله را ما در دوره قبل انتخابات آمریکا نیز داشتیم و عملا میتوان گفت که دموکراتها خیلی نمیتوانستند رویکرد جمهوریخواهان را بپذیرند و تا مدتها به پیروزی ترامپ اعتراض داشتند و حتی جنبش نمادین جدایی کالیفرنیا (calexit) رخ داد و کالیفرنیا به عنوان یک ایالت طرفدار دموکراتها، بحث جدایی این ایالت از آمریکا را مطرح کرد. اما با تمام اینها ترامپ توانست این مسائل را سر و سامان دهد. امروز هم میتوان گفت تقریبا همین مشکلات اینچنینی برای بایدن به وجود آمده و به محض اینکه آمریکا از این فضای انتخاباتی خارج شود، شرایط نرمالی را پیدا خواهد کرد و دموکراتها خواهند توانست گروههای معترض به خود را مدیریت کنند.
عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی با اشاره به برتری جمهوریخواهان در سنا در دوره قبل اینمجلس، گفت: به واسطه همین برتری، جمهوریخواهان تا حدی میتوانستند خواستههای خود را دنبال کنند اما در حال حاضر کل کنگره و کاخ سفید در اختیار دموکراتها قرار گرفته است و جمهوریخواهان فقط در دیوان عالی برتری دارند که این مسئله کار را برای آنان سخت میکند. هر چند این مسئله احتمالا پایدار نخواهد بود؛ چراکه دو سال دیگر دوباره انتخابات کنگره برگزار خواهد شد و احتمالا آن موقع این توازن نیروها تغییر کند. در مجموع من فکر میکنم بحث شکاف بین دموکراتها و جمهوریخواهان خیلی پایدار نباشد و پس از اتمام فضای انتخاباتی به حالتی نرمال برگردد.
بازسازی روابط آمریکا با متحدانش اولین اولویت سیاست خارجی بایدن
فاطمینژاد مهمترین اولویت بایدن در سیاست خارجی را بازسازی روابط آمریکا با متحدان نزدیکش دانست و اظهار کرد: این روابط در دوران ترامپ به مشکل برخورده بود. به عنوان مثال به طور سنتی آمریکا با اتحادیه اروپا مشکلی نداشت اما در دوران ترامپ ایالات متحده حتی با این اتحادیه نیز به مشکل برخورد. حال بایدن این روابط را بازسازی خواهد کرد و در این بازسازی هم مسائل اقتصادی میتواند موثر باشد و هم نگاههای سیاسی و نوع نگاه بایدن به نهادهای بینالمللی.
وی به بحث رابطه آمریکا با چین، به عنوان دومین اولویت بایدن در عرصه سیاست خارجه اشاره کرد و افزود: چین از بزرگترین شرکای تجاری آمریکا است و دوره ترامپ رابطه بین آمریکا و چین با چالشهای اساسی مواجه شد. همچنین نوع نگاه آمریکا به سازمانها و معاهدهنامههای بینالمللی و به خصوص شورای امنیت سازمان ملل، از دیگر مسائلی است که بایدن در اولویت خود قرار خواهد داد.
عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی ادامه داد: مسائل مربوط به خاور میانه و ایران، در ردههای بعدی میتواند برای بایدن اهمیت داشته باشد. یعنی اولویتهای اصلی سیاست خارجه آمریکا به صورت سنتی عبارت اند از قدرتهای بزرگ، نهاد های بینالمللی، رقبای بزرگ آمریکا مانند چین و سپس مسائل مربوط به خاور میانه که در این بین مسئله ایران هم میتواند اهمیت داشته باشد که در خصوص ایران مسائل مربوط به برجام و تحریمها ممکن است موضوعیت پیدا کند.
دو تفاوت اصلی جمهوریخواهان و دموکراتهای آمریکا در نگاه به ایران
فاطمینژاد با بیان اینکه به طور کلی در نوع نگاه جمهوریخواهان و دموکراتها به سیستم سیاسی ایران، یک تفاوت اصلی وجود دارد، تصریح کرد: جمهوریخواهان خصوصا در این دهههای اخیر به این سمت رفتهاند که اساسا سیستم سیاسی ایران، یک سیستم نامطلوب است و باید با آن برخورد کرد و هیچ تفاوتی هم بین گروههای مختلفی که در ایران دولت را به دست میگیرند وجود ندارد و تقسیمبندی اصلاحطلب و اصولگرا در ایران را خیلی قبول ندارند و برای آنان فرقی نمیکند که چه کسی در ایران سر کار باشد، ما نمونه این رفتار جمهوریخواهان را در دوره ترامپ دیدیم که چگونه با دولت میانهروی آقای روحانی رفتار کرد و عملا دولت او را پس زد.
وی ادامه داد: اما در این خصوص دموکراتها تفاوت قائل میشوند و معتقدند بین گروههای مختلف سیاسی در ایران تفاوت وجود دارد و تا جایی که بتوانند به نحوی رفتار میکنند که باعث تقویت موضع میانهروها در ایران شوند. اینکه مسائل تکنیکی احیای برجام و رفع تحریمها چهقدر طول میکشد و آیا تا پایان دوره ریاست جمهوری آقای روحانی به سرانجام میرسد یا نه، یک مسئله دیگری است. طبیعتا احیای برجام و رفع تحریمها یک فرایند بروکراتیک و تکنیکی دارد و زمانبر خواهد بود.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: همچنین از این طرف نوع رفتار ایران نیز یک عامل موثر خواهد بود. اگر رفتار ایران بیشتر حالت مانعافکنی داشته باشد، طبیعتا بر سیاستهای دولت بایدن در قبال ایران تاثیرگذار خواهد بود و میتواند در تصمیمات آنان نقش داشته باشد.
منبع: خبرگزاری ایسنامنبع: آفتاب
کلیدواژه: ترامپ آمریکا زندگی سیاسی ترامپ جمهوری خواهان ریاست جمهوری دموکرات ها فاطمی نژاد باعث شد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۶۴۳۳۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۱۰ شکاف بزرگ در روابط رژیمصهیونیستی با غرب طی جنگ طوفان الاقصی
رژیمصهیونیستی فرزند دور از وطن و دوستداشتنی غرب است. علیرغم فاصله زیاد و دشواریها، اروپا و آمریکا این فرزند را با وجود مشکلاتی که از بدو تولد داشته، با تنفس مصنوعی زنده نگه داشتهاند. این ولد چموش، اما امروز که از نفس افتاده بهدنبال قربانی کردن منافع اولاد و صاحبان خود است. نتانیاهو برای آنکه خود و همسرش مدت بیشتری از مواهب نخستوزیری بهره ببرند قصد دارد با اجرای برنامههایی هزاران سرباز غربی را در منطقه طعمه مرگ کرده و داراییهای این مجموعه را در سراسر جهان در معرض خطر قرار دهد.
آنچه نتانیاهو را برای اجرای این نقشهها و مانورهای سیاسی توانمند ساخته است، ارتباطات و قدرت گسترده لابی صهیونیستی در جهان است. با این وجود لابی صهیونیسم در جهان همانند سابق قدرتمند نیست. در درون این لابی منافع متعارضی بروز کردهاند بهگونهای که امروزه بخش قدرتمندی از این لابی سیاستهای نتانیاهو را برخلاف حیاتیترین عناصر زندگی و حیات خود میدانند. جنایتهای دولت رژیم در غزه باعث شده تا یهودیان در غرب از هر سو با تهدید مواجه شوند.
یهودیستیزی نهادینه در غرب، مسلمانان و گروههای لیبرال همه و همه به معضلی برای یهودیان غربنشین تبدیل شده و آنها را به اجرای مانورهایی برای رهایی از معضلات کشانده که شامل اعلام ضدیت علنی به اقدامات رژیم میشود. لابیصهیونیستی در مناطق دیگر جهان نیز از نفس افتاده است. دولت روسیه و چین طی ماههای اخیر روی خوشی به رژیم نشان نداده و در برهههایی ناخوشیهایی را به تلآویو تحمیل کردهاند. از داخل فلسطین اشغالی تا خارج، از شرق تا غرب و از دوست تا دشمن وضعیت برای رژیم درحال وخامت است.
در روزهای اخیر رسانههای مشهور جهان از احتمال تحت تعقیب قرار گرفتن رهبران سیاسی و نظامی رژیم توسط دادگاه لاهه بهدلیل جنایتهایشان خبر دادهاند. بهطور آشکاری این دادگاه تحت تاثیر محور مقاومت، چین، روسیه، مسلمانان و عربها نیست. این اتفاق اگر رخ دهد نشان میدهد بخش مهمی از غرب نهتنها قصد دارد ترمز نتانیاهو را بکشد بلکه او را بسزای برخی از اقدامات خودسرانهاش که برای غرب گران تمام شدهاند، برساند. در ادامه این گزارش به ۱۰ شکاف بزرگی که در روابط رژیم با غرب طی جنگ طوفان الاقصی شکل گرفته پرداخته شده است.
۱. اختلاف با نهادهای اصلی آمریکا
نهادهای اصیل و ساختارهای دولت عمیق آمریکا با صهیونیستها به مشکل خوردهاند. این موضوع شواهد متعددی دارد که به رسانهها راه یافتهاند. گزارش برخی از رسانههای آمریکایی درباره بروز مخالفتهایی در وزارت دفاع، ستاد ارتش و سازمانهای اطلاعاتی با سیاست حمایتی دولت بایدن در رابطه با رژیم در همین راستا قابل ارزیابی هستند. به نظر میرسد ورود و پررنگ شدن نقش ویلیام برنز رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا موسوم به سیا در روند تحولات فلسطین اشغالی و منطقه قابل تامل است.
او نیز همانند دیگر مقامات آمریکایی به رژیمصهیونیستی به چشم یک دارایی استراتژیک برای واشنگتن نگاه میکند، اما در فعالیتهایش کمتر بر اثر فعالیت لابیهای صهیونیستی منحرف میشود. شاید رژیم قسمتی از ضلع سیاست مهار ایران باشد که آمریکا پیگیری میکند و از این رو سیاستهای دولت عمیق واشنگتن ضد تهران تند باشد، اما درهرحال حذف عنصر منحرفسازی مثل رژیم میتواند به درک بهتر حقایق کمک کند. امروز ساختارهای آمریکایی بهتر با اقدامات انحرافساز رژیم آشنا شده و دریافتهاند تلآویو میتواند واشنگتن را به ناکجاآباد بکشاند. به زعم عدهای در واشنگتن روبهرو شدن آمریکا با واقعیتها میتواند منافع آمریکا را تامین کند حتی اگر به زیان رژیم تمام شود.
۲. اختلاف با احزاب لیبرال دموکرات
رهبران احزاب لیبرال دموکرات غرب مانند حزب دموکرات فقط برای رای آوردن نیستند بلکه قصد دارند با ایفای نقش در مدیریت جوامع، جایگاه و حضور خود در ساختار قدرت را حفظ کنند. حزب دموکرات آمریکا ایجاد شده و باقی مانده است؛ زیرا میتواند بخشی از مردم و افکار نخبگان را مدیریت کند. اگر عدهای بتوانند از زیر چتر حزب دموکرات خارج شوند، از اهمیت این حزب در ساختار آمریکا کاسته میشود. اگر حزب دموکرات بر علیه آزادیهای مدنی مانند حق اعتراض فعال شود، این مساله ضمن خروج برخی از چتر حزب، دموکراتها را برای مدتی در مناسبات درونحزبی نیز دچار مشکل خواهد کرد.
تعدادی از جناحها و افراد قابل اعتنا در داخل حزب دموکرات مدتهاست سیاستی انتقادی علیه رژیم و دولت نتانیاهو داشتهاند. این گروه امروزه نیز از فروافتادن حزب دموکرات به حمایت کامل از رژیم خودداری میکنند؛ آن هم درحالیکه حزب به شدت تحت تاثیر صهیونیستها قرار دارد. مجموعه این مسائل باعث شده تا جو بایدن نیز از جانبداری کامل از صهیونیستها در جریان خیزش نهاد دانشگاه در آمریکا علیه رژیم خودداری کند. دیگر دموکراتها نیز با ایده جمهوریخواهان برای استفاده از گارد ملی برای برخورد با جریان دانشجویی ضد نتانیاهو خودداری کردهاند. افرادی مانند فرماندار ایالت نیویورک و سناتور تیم کین از میان دموکراتها استفاده از گارد ملی را رد کردهاند.
۳. درگیری با یهودیان لیبرال غربنشین
به «آلبرت انیشتین» پیشنهاد شده بود پس از تاسیس رژیمصهیونیستی رئیس این رژیم شود. حضور او به دلیل تبار اشکنازی، آلمانی بودن و بیشتر از آن اعتباری که در آمریکا و جهان داشت میتوانست برای تلآویو بسیار سودمند باشد. او، اما استاد ماند و فعالیت دانشگاهی در آمریکا را ترجیح داد؛ زیرا آن را برای جایگاه و منافع خود بهتر میدانست. این رد کردن ریشه در یک روند داشت. پس از بروز بحران در اروپا علیه یهودیان، آنهایی که توانمندتر بودند راهی آمریکا و بخشهای فرومانده به فلسطین کوچانده شدند. میان یهودیان غربنشین و شهرکنشین برای مدتها شکاف بحرانسازی وجود نداشته است.
یهودیان لیبرال ارتباطات جمعیتی و اقتصادی مناسبی با ساکنان سرزمینهای اشغالی داشته و از مزایای رژیم بهره میبردند. امروز، اما آنها با تلآویو دچار مشکل شدهاند. جنایتهای رژیم به اسم «دولت یهود» باعث شده در غرب عدهای به این فکر فروروند که شاید برخورد دولتها و جوامع اروپایی با یهودیان در گذشته کار درستی بوده و باید تداوم یابد. نتیجه این تحول در غرب رشد مجدد «یهودیستیزی» است که میتواند زندگی و فعالیت یهودیان غربنشین را با مشکل مواجه سازد. از این رو خود آنان نیز در فاصلهگذاری با رژیم به صف اعتراضات ضد جنگی که علیه نتانیاهو برپا میشود پیوستهاند.
۴. فعال شدن راستگرایان علیه یهودیان غربی
راستگرایان و بیشتر از آن شاخه تندرو آنها میانه خوبی با یهودیان ندارند. آنها اگرچه روی خوشی به رژیم نشان میدهند، اما در داخل مجموعه غرب با یهودیان درگیرند. به همین دلیل یهودیانی که در اروپا و آمریکا زندگی میکنند بیشتر جذب جناحهای لیبرال و ترقیخواه میشوند. در آمریکا یهودیان اغلب طرفدار حزب دموکرات هستند و در انتخابات ریاستجمهوری در الگویی ثابت سه پنجم آنها به نامزد دموکرات رای میدهند.
در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۲، ۷۷ درصد آنها به بایدن رای دادند. راستگرایان که در آمریکا با حزب جمهوریخواه و در قالب تندتر خود به شکل راست افراطی در جریان ترامپیسم قابل مشاهده است در داخل جغرافیای غرب با یهودیان مشکل دارند، اما در خارج از جغرافیای غرب به ویژه داخل فلسطین با آنها همسو هستند. به طور ویژهای از نگاه راستگرایان افراطی اروپا که نظرات تندتری نسبت به همتایان آمریکایی درباره یهودیان دارند، یهودیان در غرب مشکلسازند و باید جایی برای مهاجرت و جذب یهودیان وجود داشته باشد که همان رژیم است. از این رو به شدت از موجودیت رژیم حمایت میکنند تا یهودیان ساکنشده در فلسطین اشغالی مجبور نشوند به آنجا بازگردند. این گروه از رهگذر جنگ غزه درحال احیای ضدیت با یهودیان است.
۵. زد و خورد با مهاجران در غرب
به دلیل وجود جریان دائمی از مهاجرت در جهان و زمانبر بودن فرآیند سلطه بر جغرافیای مقصد و یا ادغام در قوم حاکم بر مقصد، «مهاجران» اغلب بخش مهمی در هر منطقه هستند. غرب نیز به دلیل استعمارگری و تامین نیروی کار از این جوامع و برخی تحولات دیگر میزبان جمعیتهای بزرگی از مهاجران است. در غرب و به طور ویژه اروپا مهاجران در قالبهای عمدهای مانند آفریقاییها، هندیتباران و آسیاییها دستهبندی میشوند که مسلمانان در تمام آنها جایگاه ویژهای دارند. در جمعیتهای آفریقاییتبار و به طور خاص شمالیها مانند تونس و الجزایر جمعیت مسلمان زیادی در غرب وجود دارد. در میان بخش موسع هندیتباران که شامل کشورهای حوزه هندوستان مانند هند، پاکستان و بنگلادش میشود نیز مسلمانان فراوانند. در میان آسیاییتباران که بیشتر به شرق این قاره اطلاق میشود، اندونزیاییها و مالزیاییها مسلمان هستند. علاوه بر این اقوام، گروههای دیگری مانند ترکیهایها نیز حضور قابل توجهی در غرب و در کشوری مانند آلمان دارند. جنایتهای رژیم باعث شده تا این جمعیتهای مسلمان در غرب حول ضدیت با تلآویو و کشتارهایش فعال و همگرا شوند.
۶. بحران تسویهحساب
اقدامات رژیمصهیونیستی غرب را با بحران تسویهحساب روبهرو کرده است. با توجه به اینکه تحرکات رژیم علیه بسیاری از دولتها، ملتها و اقوام است، آنها هرکدام در هر نطقهای که حضور دارند از داراییهای خود برای ضربه به تلآویو استفاده میکنند. برای همین نه بحران بلکه بحرانهای تسویهحساب در سایه اقدامات دولت نتانیاهو غرب را فراگرفته است. تسویهحساب مسلمانان و عربها با رژیم در غرب، تسویهحساب یهودیان لیبرال با یهودیان راستگرای مستقر در تلآویو، تسویهحساب قدرتهای شرقی با رژیم و حتی احتمال تسویهحساب برخی از راستگرایان افراطی با یهودیان، جزئی از بحران کلی تسویهحسابی هستند که اقدامات نتانیاهو باعث بروز آنها در غرب شده است. هرکدام از این بحرانها خود شاخههای مختلفی دارند و در هر نقطه از غرب و با توجه به برهههای زمانی متفاوت، اشکالی از ظهور و بروز را نشان میدهند. استعفای مقامات عرب دولت بایدن مانند استعفای اخیر «هاله غریط» سخنگوی عربزبان وزارت خارجه آمریکا در همین راستا صورت گرفته است. پیش از او نیز «طارق حبش» یکی از مقامات ارشد وزارت آموزشو پرورش آمریکایی که فلسطینیتبار بود نیز از سمت خود استعفا داده بود؛ تسویهحسابهایی عربی در سطح دولت و حزب دموکرات با صهیونیستها.
۷. دفاع صاحب از نایب
تئودور هرتزل، یکی از بنیانگذاران صهیونیسم در کتاب «دولت یهود» خود استدلال کرده بود در صورت تشکیل دولت یهود در فلسطین این دولت قلعه اروپا در برابر آسیا خواهد بود. غرب قصد داشت به هرشکل که شده از شر یهودیان خلاص شود. آنها برای مدتی قصد داشتند یهودیان را به اوگاندا در جنوب آفریقا یا آرژانتین در جنوب آمریکای لاتین بفرستند. یهودیان با جایی مانند اوگاندا موافق نبودند، اما از آرژانتین خوششان میآمد. بسیاری از یهودیان پیش از تشکیل رژیم به آرژانتین رفته بودند و با آن آشنایی و علقه داشتند. اروپا، اما تصمیم داشت در مسیر خلاصی از حضور یهودیان در اروپا آنها را در جایی مستقر کند که به کار غرب بیاید؛ جایی مثل فلسطین که میتوانست پایگاه غرب در جهان اسلام باشد. با وجود تسلیم شدن قارههای آمریکا و آفریقا در برابر غرب، جهان اسلام در مجاورت اروپا همچنان به جوشوخروش ادامه میداد. بر این اساس غرب دولت یهود را در فلسطین ایجاد کرد تا در صورت بروز خیزش در جهان اسلام که میتوانست به زیان منافع غرب تلقی شود، یهودیان «گوشت دم توپ» مسلمانان باشند. حالا نتانیاهو درصدد است آمریکا را برای دفاع از رژیم یا به عبارتی بهتر برای حفظ صندلی خود و راستگرایان تندرو به منطقه بکشاند و به همراه منافع آمریکا، جان سربازان این کشور را به خطر بیندازد.
۸. فاصلهگذاری حیثیتی با تلآویو
غرب به لحاظ تمدنی و ایدئولوژی نسبت به شرق کاستیهای بزرگی دارد. آنچه نیز تحت عنوان دین یا ایدئولوژی در غرب شکل گرفته تا حد زیادی ریشه در شرق دارد. غرب به دلیل وجود چنین ضعفی، بسیار نسبت به داراییهای خود در این حوزهها حساس است. از سوی دیگر تثبیت برتری فیزیکی در میدان نیازمند پذیرش ذهنی آن توسط مغلوبشدگان است. اهمیت مسائل ایدئولوژیک و بینالاذهانی باعث شده غرب اهمیت بالایی برای داشتههای خود در این حوزهها قائل باشد. مسائل اخلاقی، دموکراسی و دفاع از حقوق بشر جزء داراییها، افتخارات و مایه مباهات غرب بر دیگران است. رژیمصهیونیستی، اما با کشتار ۳۴ هزار نفر، زخمی ساختن بیشتر از ۱۰۰ هزار نفر و محاصره میلیونها تن، یکی از بزرگترین داشتههای غرب را به تنهایی زیر سوال برده و به سخره گرفته است. هرچند غرب نیز در این مسیر همراه صهیونیستهاست، اما تلاش دارد برای حفظ داراییهای خود، با فاصلهگذاری نسبت به تلآویو گناه کشتارها را از گردن خود ساقط کند. تلاش برای محکومیت نتانیاهو، توقف صادرات تسلیحات یا درخواستهای موجود در این راستا و صحبت از تحریم شهرکنشینیان تندرو، اقداماتی در این راستا هستند.
۹. مخارج غیرقابل توجیه
کمک مالی آمریکا به اوکراین با کمکها به رژیم قابل مقایسه نیست بهویژه آنکه لابی صهیونیسم قدرت قابل توجهی در واشنگتن دارد. آمریکا اخیرا برای اوکراین ۶۱ میلیارد دلار و برای فلسطین اشغالی ۲۶ میلیارد دلار در نظر گرفته است که در حدود ۹ میلیارد دلار آن نیز مربوط به اقدامات بشردوستانه برای فلسطینیان در کرانه باختری و نوار غزه است. بودجه اختصاص یافته برای اوکراین تقریبا ۲.۵ برابر بودجه اختصاص یافته برای رژیم است، اما اگر نسبتهای دیگر نیز در نظر گرفته شوند، هزینههای رژیم بسیار بیشتر از اوکراین بودهاند. اوکراین با روسیه بهعنوان دومین ارتش بزرگ جهان و یک قدرت هستهای درگیر شده و نقشی بزرگ در تضعیف مسکو ایفا میکند. در مقابل، اما رژیم با چند گروه شبهنظامی در نوار غزه با مساحت ۳۶۰ کیلومترمربع درگیر شده و زد و خوردهایی نیز در نوار ۵ کیلومتری در مرزهای شمالی فلسطین اشغالی دارد. علاوهبر جنگ محدود، تلآویو هماکنون نهتنها نقشی در تضعیف رقبای آمریکا ایفا نمیکند بلکه به عامل قدرتگیری مشروع آنها تبدیل شده است. این مساله نشان میدهد میلیاردها دلار هزینه برای اوکراین دارای توجیه است، اما اختصاص بودجه کلان برای رژیم فاقد توجیهات مناسب است.
۱۰. تضعیف استقلال نسبی دولت یهود
ناتوانی صهیونیستها از مدیریت مسائل خود باعث شده تا ارزش رهبران و دستگاههای آنها در چشم غرب کاسته شود. این خود باعث شده تا غرب تصمیم بگیرد برخی از امور برونسپاریشده به صهیونیستها را بهطور مستقیم در دست بگیرد. ناتوانی مدیریتی صهیونیستها تبعاتی سنگین بر آینده رژیم و موضوع موجودیت آن خواهد گذاشت. این پیامدها از آنجا حائز اهمیت هستند که میتوانند استقلال نسبی رژیم را از بین ببرند.
درپی وقوع حمله ۷ اکتبر رهبران و دستگاههای غربی از رهگذر آشفتگی در رژیم خود برای مدیریت اوضاع به سرزمینهای اشغالی رفته و گروههایی را برای فعالیت در این منطقه مستقر کردند. تداوم حضور آنها و نقشی که در مدیریت امور کلان رژیم یا امور جزئی آن ایفا میکنند با به خطر انداختن استقلال نسبی رژیم میتواند به شورش راستگرایان افراطی منجر شود. آنها پیش از این نیز در واکنش به مواضع و اقدامات دولت آمریکا تاکید کرده بودند رژیم یکی از ایالتهای آمریکا نیست. این مساله با برداشتهای تاریخی یهودیان بیشتر آشکار میشود. یهودیان دولتهای تماما وابسته یهودی را جزء حکومت یهود حساب نکرده و دورههایی را که حکومتهای مستقل یهودی وابسته شدهاند را جزء ایام دولت یهود محاسبه نمیکنند.
منبع: روزنامه فرهیختگان
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی