اگر آمریکا میخواهد به برجام برگردد، شرطش برداشتن تحریمها است
تاریخ انتشار: ۲۲ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۶۴۸۰۸۵
به گزارش خبرگزاری مهر، رهبر انقلاب اسلامی در سخنرانی تلویزیونی در سالروز قیام ۱۹ دی (۹۹/۱۰/۱۹) درباره احتمال بازگشت آمریکا به برجام فرمودند: «بحث میکنند که آمریکا برگردد به برجام یا برنگردد. ما هیچ اصراری نداریم، هیچ عجلهای نداریم که آمریکا به برجام برگردد؛ اصلاً مسئلهی ما این نیست که آمریکا به برجام برگردد یا برنگردد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR برای بررسی ابعاد مختلف این مسئله، گفتوگویی با علیاکبر ولایتی، مشاور رهبر انقلاب در امور بینالملل و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام انجام داده است.
او در این گفتگو درباره احتمال بازگشست آمریکا به برجام، گفت: اگر آمریکا بخواهد به برجام برگردد، باید تحریمها را پایان دهد و البته ما اصراری نداریم به این برگشت، میخواهد برگردد، میخواهد برنگردد. اگر میخواهند برگردند باید شرایط مورد نظر که شرایط کاملاً معقولی است را انجام بدهند و کوتاهیهای گذشته را جبران کنند.
مشاور مقام معظم رهبری در امور بین الملل همچنین در پاسخ به این پرسش که پیامدهای عزم مجلس و دولت در لغو تدریجی تعهدات ایران در برجام چه بود؟، اظهار داشت: نکتهای که در این قانون جدید وجود دارد این است که ما به تأثیرات علمی و پزشکی هستهای نیاز داریم و برای این هم به اورانیوم غنیشده ۲۰ درصد احتیاج است.
ولایتی تاکید کرد: سالها پیش وقتی رآکتور تهران تأسیس شد، نیاز به غنیسازی ۲۰ درصد داشت و ما از آرژانتین میخریدیم که آرژانتین دیگر به ما نفروخت. لذا دانشمندان هستهای ما با درایت و کفایت توانستند ۲۰ درصد را تهیه کنند که مورد نیاز فعالیتهای تشخیصی و درمانی پزشکی است و این اقدام هم از موارد بسیار ارزشمند مجلس و دولت بود و کاملاً قانونی است.
متن کامل گفتگو با علی اکبر ولایتی بدین شرح است:
چرا غربیها موظفاند همهی تحریمها علیه ملت ایران را بردارند؟ و چرا برچیدهشدن تحریمها بر بازگشت آمریکا به برجام اولویت دارد؟ در صحبتهای رهبر انقلاب این نکته خیلی پررنگ بود و ایشان تأکید داشتند که تحریمها باید برچیده شود و این امر بر بازگشت آمریکا به برجام اولویت دارد.
مطّلع هستید که آمریکاییها در این مسئله پیشتاز بودند و به ما پیشنهاد دادند اگر فعالیتهای صلحآمیز هستهایتان را محدود کنید، ما هم تحریمها را برمیداریم. ما در همان مهلتی که مقرر بود و با ۱+۵ تعهد کرده بودیم، این کار را انجام دادیم و هیچ تأخیری هم نداشتیم؛ امّا در طرف مقابل آمریکاییها بهصورت مقطعی بعضی از تحریمها را برمیداشتند و در فاصلههای کوتاهی تمدید میکردند؛ یعنی از اوّل بنای این را داشتند که کار موقتی انجام بدهند که اگر یک مرتبه قطع کردند، موجب شگفتی و تعجب نشود.
دولت قبلی آمریکا که رفت و دولت بعدی آمد، اصلاً به این تعهد پایبند نبود. ببینید هر دولتی که در آمریکا روی کار باشد اگر تعهدی بکند، برای دولتهای بعدی الزامآور است. اینطور نیست که هر دولتی تعهد خاص خودش را داشته باشد. بنابراین ما تعهدات را انجام دادیم، ولی آنها بد عهدی کردند و طبیعی است که اگر میخواهند برگردند باید تحریمهایی که تعهد داشتند را بردارند.
نکتهی مهم و تأسفآور این است که سه کشور دیگر غربی؛ یعنی فرانسه، آلمان و انگلیس که نمایندگان اتحادیهی اروپا هستند هم در متابعت از آمریکا محدودیتهای زیادی را برای ما تحمیل کردند و بهنوعی تحریم غیرمستقیم هم داشتند؛ ولی از بین ۱+۵، روسیه و چین تا آنجایی که توانستند کمک کردند و به تعهدشان عمل نمودند. وقتی یک چنین سابقهی سوء از طرف آمریکایی در انجام تعهداتشان دارند، ما حق داریم که بدبین باشیم و اگر باز هم برگردند و مذاکرات را از سر بگیرند، در حالی که تعهدات قبلی را انجام ندادند، بههیچوجه، قابل قبول نیست.
بنابراین هرچه زودتر این تحریم باید برداشته شود، بهعلاوه این که ما از قبل هم خسارت دیدیم و باید خسارتهای ما را تأمین کنند چرا که بیجهت و بهصورت غیرقانونی تحریم کردند و ما خسارتهای زیادی را متحمل شدیم.
آیا بازگشت آمریکا به برجام فایدهای خواهد داشت؟ به نظر شما اگر برنگردد، ضرر بیشتری برای ملت ایران متصور است؟
ما هیچ اصرار و عجلهای نداریم که آمریکا برگردد؛ امّا اگر میخواهد برگردد شرایطی دارد که مهمترینش این است که تحریمها را بردارد و معلوم بشود که دولت جدید به تعهدات برجام پایبند است؛ یعنی اعلام کند و رئیسجمهور آمریکا هم متعهد شود. در نوبت اوّل مقرر بود که آقای اوباما رئیسجمهور وقت تعهد بدهد و شرط رهبر معظّم انقلاب هم این بود که رئیسجمهور آمریکا مکتوب بنویسد که بعداً نتواند کتمان کند. البته گفتند قول شفاهی ما کافی است و رهبر معظّم انقلاب هم به این راضی نبودند و متأسفانه قول شفاهی شد و بعد هم به قول شفاهیشان عمل نکردند.
لذا اگر آمریکا بخواهد به برجام برگردد، باید تحریمها را پایان دهد و البته ما اصراری نداریم به این برگشت، میخواهد برگردد، میخواهد برنگردد. اگر میخواهند برگردند باید شرایط مورد نظر که شرایط کاملاً معقولی است را انجام بدهند و کوتاهیهای گذشته را جبران کنند. کوتاهیهای گذشته هم این بود که نهتنها تحریمها را برنداشتند، بلکه تحریمها را اضافه کردند و این خلاف تعهدی است که انجام دادند. لذا به طرفهای مقابل حق بدهند که به تعهد آمریکاییها شک کنند و بعد هم کارهایی که رئیسجمهور یا دولت در آمریکا انجام میدهد یا در هر کشور دیگری، دولت بعدی ملزم است که تعهدات قبلی را انجام بدهد.
ارزیابی شما از پیامدهای عزم مجلس و دولت در لغو تدریجی تعهدات ایران در برجام چیست؟
مجلس و دولت به تکلیف خودشان عمل کردند. در مجلس بیش از چهار پنجم نمایندگان به این قانون رأی دادند و قانون بسیار معتبری است و دولت موظف است که به این قانون عمل کند. البته دولت ما هم نشان داد که از مجلس تبعیت میکند. کار دولت و مجلس ما کاملاً قانونی بود و درست نبود که بیش از این معطل کنند.
نکتهای که در این قانون جدید وجود دارد این است که ما به تأثیرات علمی و پزشکی هستهای نیاز داریم و برای این هم به اورانیوم غنیشده ۲۰ درصد احتیاج است. سالها پیش وقتی رآکتور تهران تأسیس شد، نیاز به غنیسازی ۲۰ درصد داشت و ما از آرژانتین میخریدیم که آرژانتین دیگر به ما نفروخت. لذا دانشمندان هستهای ما با درایت و کفایت توانستند ۲۰ درصد را تهیه کنند که مورد نیاز فعالیتهای تشخیصی و درمانی پزشکی است و این اقدام هم از موارد بسیار ارزشمند مجلس و دولت بود و کاملاً قانونی است.
ما تعهد ندادیم مواردی که مربوط به کاربرد صلحآمیز و پزشکی هستهای است را انجام ندهیم. لذا کار بسیار خوبی بود و نشاندهندهی این است که ایران هر زمانی تصمیم بگیرد غنیسازی بالاتری انجام بدهد، بهراحتی، میتواند اقدام نماید.
جنابعالی بهعنوان مشاور رهبر انقلاب در امور بینالملل، نقشهی راه جمهوری اسلامی در مورد ادامه برجام چگونه میبینید؟ ادامه این مسیر را چگونه باید طی کنیم؟
هر دولتی که عضو ان. پی. تی باشد، حق دارد از مزایای صلحآمیز هستهای استفاده کند. صنعت هستهای یک صنعت مادر است و حدوداً به پانصد رشتهی صنعتی و علمی مرتبط است. هیچ کشوری نمیتواند در عصر حاضر خودش را از استفاده صلحآمیز انرژی اتمی محروم کند. دیر یا زود سوختهای فسیلی تمام میشود و ما برای تولید برق و انرژی و برای پیشبرد کارهای صنعتی و علمیمان نیاز به استفاده از ظرفیتهای هستهای داریم. اگر قرار باشد جمهوری اسلامی ایران در این زمینه خودکفا نباشد، آنوقت تحت فشار دارندگان انرژی هستهای قرار میگیرد. البته ایران هم حتماً زیر بار این موضوع نمیرود و با استقلالش مغایرت دارد. دیگران نشان دادند که به تعهداتشان پایبند نیستند، لذا ما حتماً نیاز داریم که از مزایای صلحآمیز هستهای استفاده کنیم.
امّا با تعهدی که در برجام کردیم، مدت کوتاهی فعالیتهایمان محدود خواهد بود، ولی از سال ۲۰۲۵ به بعد این محدودیتها برداشته میشود و ما با تعهدی که داریم بهلحاظ شرعی و بینالمللی که رهبر معظّم انقلاب فرمودند سلاح هستهای حرام است، منهای آن هر نوع کاربردی از سلاح هستهای برای ما مباح است و لازم است و انشاءالله انجام خواهیم داد. ما هیچوقت از صنعت هستهای جدا نخواهیم شد و خودمان را محروم نخواهیم کرد.
رهبر انقلاب چند سال پیش در نامهی مربوط به تأیید مشروط برجام، شروط و الزاماتی را برای اجراییشدن مطرح کرده بودند که مواردی از این شروط تحقق پیدا نکرد. در حال حاضر هیئت نظارت بر اجرای برجام چه اقداماتی را برای عملیشدن این موارد میتواند در دستور کار داشته باشد؟
آنچه که رهبر معظّم انقلاب مشخص کردند، به برخی از آن عمل شد و به برخی از آن عمل نشد. به هر حال اگر آن شروط انجام شده بود، حتماً این سیر وقایع در رابطه با فعالیتهای هستهای بهگونه دیگری رقم میخورد. البته ایشان فرموده بودند که رئیسجمهور آمریکا امضاء کند و حتی رهبر معظّم انقلاب از اوّل به قضیهی مکانیسم ماشه راضی نبودند و خلافنظر ایشان انجام شد. حتماً در مذاکرات بعدی باید این مکانیسم بهعنوان یک اصل غیرمنطقی کنار گذاشته شود.
اگر نکته ناگفتهای باقی مانده بفرمایید.
ما یک کشور مستقل هستیم و بابت استقلالمان بهای سنگینی دادیم. کشور ما با سابقهی فرهنگی ده هزارساله و سابقهی سیاسی دو هزاروپانصدساله و سابقهی علمی فوقالعاده در شکلدهی تمدن اسلامی این حق را دارد که نیازمندیهای خودش را تأمین کند و با اقتدار کشورش را اداره نماید. ادارهکردن مقتدرانهی کشور مغایرت دارد با اینکه دیگران بدون اینکه حق داشته باشند در امور داخلی ما دخالت کنند و بگویند این کار را بکنید یا آن کار را نکنید.
بنابراین ما در رابطه با آیندهی کشورمان به هر شکلی که مصلحت ملت باشد و منافع کشور اقتضا بکند، در چهارچوب مقررات بینالمللی و نیازمندیهای ملی اقدامات لازم را انجام میدهیم و بدون تردید زیر بار تحمیلات آمریکا و غیر آمریکا نخواهیم رفت.
اصلاً مهمترین خاصیت و ویژگی انقلاب این بود که از وابستگی نجات پیدا کند؛ چون حدود دویست سال حکومت قاجار و حکومت پهلوی سند وابستگی این کشور را به بیگانگان داده بودند و این موجب عقبافتادگی کشور شد. با انقلاب اسلامی ایران عملاً ید سلطهگران قطع شد و ایران آزاد شد. اگر قرار باشد که ما بپذیریم دیگران منافع ما را تشخیص بدهند یا برای ما تعیینتکلیف بکنند، یعنی استقلال را که مردم ما در طی دهها سال از مشروطه و تحریم تنباکو گرفته تا مبارزات نفت و انقلاب اسلامی برایش زحمت کشیدند را از دست دادهایم و ما هر کاری که مغایرت با استقلال داشته باشد حتماً انجام نخواهیم داد.
کد خبر 5119562منبع: مهر
کلیدواژه: مقام معظم رهبری علی اکبر ولایتی برجام تحریم های ایران غنی سازی اورانیوم مجلس شورای اسلامی صحن مجلس ایالات متحده امریکا اسحاق جهانگیری محمد باقر قالیباف برجام وزارت امور خارجه ارتش جمهوری اسلامی ایران کمیسیون تلفیق لایحه بودجه ۱۴۰۰ محسن فخری زاده مجمع تشخیص مصلحت نظام ستاد ملی مقابله با کرونا واکسن کرونا بازگشت آمریکا به برجام رهبر معظ م انقلاب برجام برگردد رهبر انقلاب تحریم ها مجلس و دولت رئیس جمهور صلح آمیز هسته ای سابقه ی ۲۰ درصد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۶۴۸۰۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آینده برجام / توافقی صورت می گیرد؟
مهرداد حجتی -روزنامه اعتماد-این روزها در رادیو و تلویزیون تبلیغاتی پخش میشود با این مضمون که امسال در «فلان مکان» هر کالایی را میتوان به قیمت پارسال خریداری کرد! و این لابد بهترین تبلیغ برای آن مجموعه است که کالاهای خانگی را عرضه میکند. سالها دورانی که قیمتها برای مدتی طولانی ثابت و بدون افزایش میماند، گذشته است و مردم همچون خاطرهای محو از آن یاد میکنند. افزایش قیمتها مدتهاست که تبدیل به یک روال شده است و این آرزوی مردمی که انتظار یک دوره باثبات و آرام را سالهاست میکشند به انتظاری دور از دسترس تبدیل کرده است. آرزویی نزدیک به محال! شاید شما هم در تاکسی، مترو یا اتوبوس از دهان این و آن شنیده باشید که دوران باثباتی را به یاد میآورند که در آن سالها «خودکار بیک»، پنج ریال بود و یک ریال هم به تنهایی دارای ارزش بود و میشد با آن کالایی همچون پاککن، مدادتراش یا مداد خرید! بلیت اتوبوس شهری از میدان راهآهن تا سرپل تجریش، دو ریال بود در صورت استفاده از تاکسی، باقیمانده سکه ده ریالی به شما با سکه خردتر بازگردانده میشد! در آن روزگار کسی هرگز تصور نمیکرد که روزگاری خواهد آمد که به یک میلیارد تومان گفته شود؛ یک تومان! چون واقعا ۱۰ ریال یک تومان بود. همان ارزش واقعیاش که میشد با آن اقلامی خریداری کرد! آن روزها هیچ کس تصور نمیکرد، روزی بانک مرکزی، اسکناس صد هزار یا پانصد هزار تومانی هم عرضه کند! به همان اندازه که پیشبینی روزگاری، چون امروز در چند دهه بعد محال بود، حالا دستیابی به دورانی با ثبات، چون آن روز هم محال و دور از دسترس به نظر میرسد. آرزوی بازگشت به دوران ثبات! سعید حجاریان به وضعیتی، چون امروز، «وضعیت ابنُرمال» میگوید، وضعیتی در تقابل با «وضعیت نرمال». به تعبیری «وضعیت استثنا» در برابر «وضعیت عادی». او سال ۹۲، طی گفتاری، موضوع «نرمالسازی» را مطرح کرد و آن را پروژه مطلوب دولت تازه بر سر کار آمده «حسن روحانی» تلقی کرد. پروژهای که قرار بود دولت روحانی، به موازات تلاشهای داخلی، با تلاشهای دیپلماتیک به آن برسد. حجاریان «پروژه دموکراسیخواهی» را منوط به «نرمالسازی» کشور دانسته بود. اتفاقی که به دلیل کارشکنیهای مداوم و مانعتراشیهای مکرر در داخل و روی کار آمدن دولت «ترامپ» در امریکا رخ نداد تا اینچنین یک فرصت تاریخی برای بهبود وضعیت از دست برود. منظور از رسیدن به «وضعیت نرمال»، عادی شدن همه چیز در همه عرصهها از جمله «اقتصاد» بود. به عبارتی «رسیدن به یک ثبات» در «وضعیت اقتصادی». در چنین وضعیتی - وضعیت نرمال - هیچ شهروندی نگران فردای خود نیست. بیم از دست دادن «اندوخته مالی» یا کم ارزش شدن سرمایه، وضعیت روانی جامعه را در هم نمیریزد و آرامش جامعه را به هم نمیزند. در وضعیت نرمال، قیمت کالاها برای مدت طولانی - سالها - ثابت میماند و هیچ شهروندی نگران، افزایش قیمتها نیست، چون ریال یا تومانی که در جیب دارد، ارزشش ثابت میماند و مدام دچار افت یا نوسان نمیشود. در مقابل چنین وضعیتی، «وضعیت ابنرمال» یا «استثنا»، شرایط اقتصادی را در هم میریزد و دچار بیثباتی میکند. به همین خاطر هم، هر آینه بیم از دست رفتن «اندوخته مالی» یا کم ارزش شدن سرمایه وجود دارد و همین عرصه اقتصادی را آشفته و دچار بیثباتی میکند. در «وضعیت نرمال» امکان جذب سرمایه و سرمایهگذاری وجود دارد. اما در «وضعیت ابنرمال» نه تنها این امکان از دست میرود که حتی منجر به فرار سرمایه هم میشود. اتفاقی که بلافاصله پس از توقف «برجام» در پی خروج «ترامپ» از آن رخ داد. آن اتفاق، برنامههای حسن روحانی را در هم ریخت و او را در داخل با بحرانهایی روبهرو کرد. در چنین شرایطی مخالفان او که در حقیقت «مخالفان برجام» و «پروژه نرمالسازی» بودند، با حمایت بخشهایی در حاکمیت، دست بالا را پیدا کردند. این فرصت که بتوانند فشار خود را با در اختیارگیری تریبونهایی بیشتر کنند. همان گروه که بارها به «جواد ظریف» و تیم مذاکرهکننده، تاخته بود و پس از توافق ایران با ۱+۵، کمیسیونی ویژه برای بررسی آن دستاورد، یعنی «برجام» تشکیل داده بود! حالا، اما آن گروه با خروج یک طرفه ترامپ از برجام، گویا به خواسته قلبی خود رسیده بود، چون فردای آن شادمانه در صحن علنی، با هیاهوی فراوان «برجام» را آتش زده بود! هر چند اقدامی نمادین، اما از منظر دولت، اقدامی مخرب تلقی شده بود. به سخره گرفتن تلاش دستگاه دیپلماسی کشور که توانسته بود کشور را پس از سالها از زیر تحریمهای فلجکننده خارج کند و چشماندازی امیدوارکننده پدید آورد چندان سنجیده به نظر نرسیده بود. هر چه بود در عرصه اقتصادی، کشور به آرامش رسیده بود و کشورهای بزرگ، داوطلب سرمایهگذاری در ایران شده بودند، چون وضع به سرعت به سوی عادی شدن و ثبات پیش رفته بود. «عبدالله رمضانزاده» از دولتمردان دولت اصلاحات، سال ۹۲، از پروژه «آواربرداری» سخن به میان آورده بود. او گفته بود، پس از هشت سال، آنچه از دولت پیشین -احمدینژاد- برجا مانده است، «انبوهی ویرانی» است که باید توسط دولت بعد، ابتدا آواربرداری و سپس بازسازی صورت گیرد. پروژهای که بر عهده حسن روحانی و دولتش نهاده شده بود و او نه تنها باید به سرعت خرابیهای گذشته را جبران میکرد که ضمن آن باید به بازسازی هم توجه نشان میداد. آن هم با خزانهای که خالی شده بود و بدهی انبوهی که باقی مانده بود. روزی که احمدینژاد بر سر کار آمده بود، «خاتمی» خزانهای پر پول و صندوق ذخیره ارزی انباشتهای را برای او باقی گذاشته بود. اما «پولپخشی»های مداوم و بیحساب کتاب احمدینژاد که گاه با «گونی» پولها را در سفرهای استانی جابهجا میکرد، نه تنها آن اندوخته را بر باد داده بود که حتی درآمد هنگفت حاصل از فروش نفت - بالغ بر ۷۰۰ میلیارد دلار- را هم نابود کرده بود! رقمی که هیچگاه توسط هیچ نهادی بررسی نشد و رییس دولت وقت بابتش هیچگاه بازخواست نشد!
آنها که خواستار توقف برجام و حتی خروج از آن بودند، در حقیقت در صف نوبت دولت بعد ایستاده بودند. مرور اعضای کمیسیون بررسی «برجام» میتوانست تصویری از دولت، مجلس و فردای سیاسی کشور را پس از دولت روحانی به دست دهد:
نقویحسینی نماینده ورامین (اصولگرایان رهروان ولایت)، اسماعیل کوثری نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، محمدحسن ابوترابیفرد نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، کارخانهای نماینده همدان (اصولگرایان رهروان ولایت)، حسین نجابت، نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، زاهدی نماینده کرمان (اصولگرایان رهروان ولایت)، علیرضازاکانی نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، مهرداد بذرپاش نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، علاءالدین بروجردی نماینده بروجرد (اصولگرایان رهروان ولایت و رییس کمیسیون امنیت ملی)، سیدمحمود نبویان نماینده تهران (اصولگرایان جبهه پایداری)، حقیقتپور نماینده اردبیل (اصولگرایان رهروان ولایت)، منصوریآرانی نماینده آران و بیدگل (اصولگرایان رهروان ولایت)، وحید احمدی نماینده کنگاور (اصولگرایان رهروان ولایت)، مسعود پزشکیان نماینده تبریز (اصلاحطلب) و تاجگردون نماینده گچساران (اصلاحطلب). در میان آن همه اصولگرا فقط دو تن اصلاحطلب بودند. تقریبا تصویری بینقص از آنچه در پیش رو بود.
حجاریان درباره دوپارگی سیاسی در فردای «برجام» گفته بود؛ کشور به دو گروه، «برجامیها» و «نابرجامیها» تقسیم خواهد شد. «برجامیها» که خواهان گفتگو و عادیسازی روابط با جهانند و به خروج از انزوای کشور و عادی شدن اوضاع میاندیشند و «نابرجامیها» که اساسا از بیخ و بن با هر نوع گفتگو و تعامل با جهان، خصوصا غرب مشکل دارند و همواره از تحریمها استقبال میکنند. شاید به این دلیل که در «وضعیت ابنرمال»، آنها دست بالا را پیدا میکنند. «وضعیت ابنرمال» راه را برای هر نوع شفافسازی میبندد. مراودات اقتصادی - تجارت - امری سیاسی و امنیتی میشود که باید در لایههایی پنهان تصمیمگیری شود. دالانهایی پنهان برای افرادی خاص گشوده میشود و تجارتی نهان شکل میگیرد که از چشم ناظران پنهان میماند. امتیازهایی در همان لایهها تقسیم شده و پول و ارز به ابزاری برای معادلات سیاسی بدل میشود. در چنین وضعیتی است که مسائلی همچون «چای دبش» هم رخ میکند. در شرایطی که کشور از همه سو تحریم و ارتباط نظام بانکی کشور با نظام بانکی جهان - به دلیل نپیوستن به FATF - قطع است، افرادی خاص دست بالا را در اقتصاد کشور پیدا میکنند که توانایی دور زدن تحریمها و معامله در پشت درهای بسته را دارند. اتفاقی که قرار بود پس از دوران حسن روحانی رخ دهد و کشور به سرعت وارد دالانی از حوادث شود که تا پیش از آن هرگز تجربه نکرده بود. برگزاری دو انتخابات، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲ بدون حضور کاندیداهای شاخص اصلاحطلب، عرصه را یکدست در اختیار همان گروهی قرار داد که از همان ابتدا با «برجام» مساله داشت. دولتی بر سر کار آمده بود که هیچ برنامه اقتصادی مدوّنی در دست نداشت، برخلاف ادعای «برنامه هفت هزار صفحهای» که در دوران کاندیداتوری در تلویزیون گفته بود، دست رییسی از هر برنامهای کاملا خالی بود! انسداد مذاکرات پس از مدتی تلاش نافرجام در جهت احیای برجام، هر چشمانداز احتمالی را از بین برده بود. شعار «نگاه به داخل» که هیچ «پِلنی» در پیوست نداشت، وضع را پیچیدهتر و دولت «نوانقلابی» رییسی را وادار به پروپکانی کرده بود. اتفاقی که پیشتر احمدینژاد هم تجربه کرده بود. حالا با گذشت نزدیک به سه سال از روی کار آمدن دولت رییسی، نه تنها وضعیت به حالت عادی بازنگشته، بلکه وضع به مراتب غیرعادیتر هم شده است. به عبارتی «وضعیت ابنرمال» تعمیق و «وضعیت نرمال» کاملا از دسترس دور شده است. حالا صعود سرسامآور قیمتها، با جهش بیسابقه دلار، همان شعار «نگاه به داخل» را هم با ابهام مواجه کرده است. تا چند ماه دیگر، ابراهیم رییسی وارد سال پایانی دوره چهار سالهاش خواهد شد بیآنکه توانسته باشد دستاورد قابل ملاحظهای به دست آورده باشد. دولتی که با شعار تک رقمی کردن تورم بر سر کار آمده بود، حالا به تورمی افسارگسیخته رسیده است. بهرغم همه آمارهایی که ارایه میشود، سفره خالی مردم و ریزش طبقه متوسط به طبقه فرودست حاصل همان انزوای «نخبگان» یا «قشر الیت» به بهانه «جوانسازی» دولت است که با آزمون و خطا امور کشور را پیش میبرد!
تبلیغ از بلندگوی رسمی - صدا وسیما - برای خرید کالاهای خانگی به قیمت سال قبل، به نظر حالا یک دستاورد است! البته دستاوردی از جنس «استثنا» برای جماعتی «استثنا!» جماعتی برخوردار از حمایت که میتوانند از این «وضعیت استثنا» نهایت بهره را ببرند بیآنکه گروهی رقیب کسب و کارشان را تهدید کند! پدیداری چنین «استثناهایی» نه تنها موجب افتخار نیست، بلکه موجب تاسف هم هست. توزیع رانت، دستاورد نیست، بلکه نشانه نوعی معلولیت در نظام مدیریت است. معلولیتی برآمده از همان «وضعیت ابنرمال» که دولت چارهای برای آن در دست ندارد. شاید به این دلیل که خود برآمده از همان «وضعیت استثنا» است.