شباهت رفتار اصلاح طلبان در فتنه ۸۸ با رفتار دار و دسته ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰
تاریخ انتشار: ۲۳ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۶۵۴۲۶۵
وطن امروز: نمایش انتخاباتی آمریکا در حالی به آخرین پرده خود و انتقال قدرت از ترامپ به بایدن نزدیک میشود که به گفته بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان، این انتخابات را میتوان شاهدمثالی بر فروپاشی اعتبار سیاسی آمریکا دانست. مناظرههای انتخاباتی عجیب میان ۲ کاندیدای جمهوریخواه و دموکرات و موج فحاشیها پیش از انتخابات و عدم پذیرش نتایج انتخابات از سوی کاندیدای شکستخورده پس از برگزاری آن باعث شد عملا پرده از چهره مناسبات سیاسی آمریکا و دموکراسی لیبرال برداشته شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در چنین فضایی حوادث واشنگتن در چهارشنبه هفته گذشته و حمله حامیان ترامپ به ساختمان کنگره و اشغال آن باعث شد علاوه بر ترک برداشتن روایتهای غربگرایان از سلامت سیاسی دموکراسی آمریکایی، جهانیان و از جمله مردم ایران شاهد صحنهای کمسابقه در فضای سیاسی آمریکا باشند. لگد حامیان ترامپ به نتیجه نهایی انتخابات آمریکا و تشکیکی که نسبت به اعتبار نهادهای این کشور وارد کردند، واشنگتن را تبدیل به صحنه صفآرایی شورشیان حامی رئیسجمهور مستقر علیه سیستمی کرد که وی را ۴ سال قبل به عرصه قدرت کشانده بود.
تاثیر حوادث سیاسی آمریکا بر مناسبات رسانهای و اجتماعی کشورمان، اما به اندازه اصل حوادث پیچیده و دشوار به نظر میآمد. اصلاحطلبانی که در تمام دوره ۴ ساله ریاستجمهوری ترامپ و حتی پس از خروج دولت آمریکا از برجام منادی عقبنشینی مقابل زیادهخواهیهای رئیسجمهور جمهوریخواه شده بودند و از لزوم آغاز مذاکرات جدید سخن میگفتند، در ماههای منتهی به انتخابات آبانماه به یکباره خود را بدیل داخلی دموکراتها معرفی کردند تا در صورت پیروزی بایدن برای آینده سیاسیشان اقبالی حداقلی بخرند. در چنین فضایی هر قدر پیروزی جو بایدن روزنههای امیدی را برای غربگرایان و اصلاحطلبان ایجاد کرد، رفتارهای پساانتخاباتی ترامپ و یادآوری کتمانناپذیر رفتار سیاسی اصلاحطلبان و مواجههشان با شکست انتخاباتی سال ۸۸ بیش از پیش عیان شد. آنها از سویی باید خود را در نقش نیروهایی همسو با دموکراتها تعریف میکردند و از سوی دیگر رفتاری را که از ترامپ مشاهده میشد به دور از شباهت با گذشته سیاسیشان تفسیر میکردند!
عدم پذیرش نتایج انتخابات، توسل به اردوکشی خیابانی برای اعتبارزدایی از نتایج اعلام شده و... به عنوان وجه شبه رفتار انتخاباتی اصلاحطلبان و ترامپ تلقی میشد که در نهایت یکی از چهرههای فعال این جریان در گفتگو با یکی از رسانههای اصلاحطلب پرده از رویکرد اصلاحات درباره ترامپ برداشت و از مطلوبیت فشارهای وی به کشورمان برای نقشههای اصلاحطلبان گفت. فائزه هاشمی، عضو حزب کارگزاران سازندگی و فرزند رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام که همواره حضوری فعال در رسانهها و مجامع اصلاحطلبان داشته است، درباره چرایی تمایلش به پیروزی ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا گفت: «به خاطر همین فشارهایی که میآورد، بالاخره شاید یک تغییر سیاستی اتفاق بیفتد. مردم هر چه تلاش میکنند اصلاحات انجام بگیرد «مرغ یک پا دارد» و هیچ خبری نمیشود و برعکس مردم سرکوب میشوند، شاید اگر فشارهای آقای ترامپ ادامه پیدا میکرد، بالاخره ما مجبور میشدیم یک تغییر سیاستهایی را داشته باشیم. این تغییر سیاستها حتما به نفع مردم میتوانست اتفاق بیفتد. دموکراتها کمی شل و ول هستند. یعنی با آمدن دموکراتها این موضع خطای ما بیشتر تقویت میشود، امیدوارم نشود، ولی چنین چشماندازی دارد». اظهارات فائزه هاشمی و حمایت بسیاری از چهرههای شناختهشده اصلاحطلب به مثابه یک اعتراف رذیلانه نشاندهنده هدف مشترک میان آمریکا و اصلاحطلبانی بود که با وعده رفع تحریمهای آمریکا به قدرت رسیده بودند.
* ترامپیسم؛ از استراتژی تا عمل
در کنار پردهای که با سخنان فائزه هاشمی از چهره اصلاحطلبان در منفعت سیاسیشان با امتداد تحریمها برداشته شد، دومینوی حوادث ماههای اخیر آمریکا و شباهت تطبیقی آنها با رفتار سیاسی اصلاحطلبان در سال ۸۸ باعث شد فرضیه قرابت سیاسی اصلاحات و ترامپ بیش از پیش تقویت شده و در اذهان عمومی ثبت شود. به عبارت دیگر هر قدر مصاحبه فائزه هاشمی نشان استراتژی مشترک میان بخش بزرگی از اصلاحطلبان و دولت آمریکا برای مهار قدرت جمهوری اسلامی و وادار کردن آن به تغییر سیاستهایش در سایه تحریمهای اقتصادی بود، اقدامات ترامپ نیز از رفتار سیاسی مشابه میان وی و اصلاحطلبان پردهبرداری کرد.
اصلاحطلبان در شرایطی رقبای سیاسی خود را «ترامپیست» میخواندند که هم در استراتژی سیاسی و هم در عمل سیاسی بیشترین قرابت را با او داشتند. عدم پذیرش نتایج انتخاباتی از سوی ترامپ بیش از هر چیز یادآور رفتار کاندیدای اصلاحطلب در انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ و اعلام پیروزی قبل از اعلام نتایج نهایی بود. ایده اردوکشی خیابانی برای وادار کردن سیستم به پذیرش نتیجه مطلوب کاندیدای شکستخورده تجربه آشنای دیگری بود که در حافظه جمعی ایرانیان و با مشاهده فتنه ۸۸ شکل گرفته بود، تا جایی که عبارت «اگر تقلب کردن بریزید تو خیابونها» که سرآغاز آشوبهای خیابانی پس از انتخابات ۸۸ بود از دهان مادر فائزه هاشمی خارج شده بود. پس از آن نیز در جریان آشوبهای خیابانی که از ۲۵ خرداد همان سال جرقه خورد همواره استراتژی ثابتی را پیگیری کردند. آنها از هرگونه فشاری که باعث تضعیف نظام و در نهایت دست کشیدن از سیاستهایش میشد حمایت میکردند و در این مسیر با تمام گروههای ضدانقلاب به ائتلاف رسیدند. حمایت دولتهای متخاصم از سیاستها و اقدامات اصلاحطلبان در شرایطی بود که آنها عملا تبدیل به مهرههای شطرنج آمریکا در داخل کشور شده بودند و هدفگذاری خود را معطوف به آسیبپذیر کردن کشور در برابر فشار خارجی و خالی کردن دستان نظام از اهرمهای قدرت و ابزارهای بازدارندگی کرده بودند.
شباهت حداکثری رفتار سیاسی اصلاحطلبان ۸۸ با ترامپ ۹۹، اما نباید موجب شود که شدت اقدامات این ۲ جریان به یک اندازه برآورد شود. برای مثال هر چند ترامپ در سخنرانی خود برای هوادارانش در واشنگتن اقدام به تحریک آنها برای یورش به کنگره کرده بود، با این حال پس از رقم خوردن این فضاحت چه به اختیار و چه به اجبار با پذیرش نتایج انتخابات مانع ادامه یافتن این بحران شد، اما اصلاحطلبان حتی پس از فضاحت روز قدس، ۱۳ آبان، ۱۶ آذر و عاشورای ۸۸ نیز گامی در جهت منافع ملی کشور برنداشته و به مشی ضدملی خود که عملا کاتالیزور تحریمهای خارجی نیز به شمار میآمد ادامه دادند.
* ترامپیستها و منافع ملی؛ رابطه معکوس!
وقایع آمریکا در ماههای اخیر و به موازات آن اعلام همدلی و همصدایی برخی اصلاحطلبان داخلی با این حوادث، آن هم در شرایطی که واکنش قاطع ساختار سیاسی آمریکا به هرگونه اقدام علیه امنیت و مصالح ملی این کشور خط بطلانی بر ادعاهای اصلاحطلبان در زمینه آزادی نامحدود سیاسی در قلب دموکراسی لیبرال بود، گواهی از یک مسیر مشترک میان غربگرایان با قبله آمال آنها به شمار میآمد.
جریانی که ۷ سال پیش با شعار رفع تحریمها و متهم کردن منتقدان به کاسبی تحریم توانست آرای مردم را کسب کند، این روزها دقیقا در زمانی که آینهای از رفتار گذشته خود را در حادثه حمله به کنگره آمریکا مشاهده میکرد، به هدف مشترکش با ترامپ برای فشار حداکثری به مردم کشورش اعتراف میکند. در چنین موقعیتی بدون هیچگونه، اما و اگری میتوان میان منافع ملی و اهداف «ترامپیستهای داخلی» رابطهای معکوس برقرار کرد.
منبع: فردا
کلیدواژه: دار و دسته ترامپ انتخابات 2020 فتنه 88 اصلاح طلبان فائزه هاشمی پذیرش نتایج انتخابات اصلاح طلبان سیاسی آمریکا تغییر سیاست فائزه هاشمی رفتار سیاسی سیاسی اصلاح دموکرات ها سیاست ها تحریم ها باعث شد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۶۵۴۲۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ترامپ سر به سر ایران خواهد گذاشت؟ /هشدار رسانه اصلاح طلب به دولت رئیسی درباره ۲ خطر در کمین ایران
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، روزنامه اصلاح طلب هم میهن در گزارشی نوشت؛
مجلۀ آمریکایی تایم در گفتوگویی اختصاصی با دونالد ترامپ، رئیسجمهوری پیشین و شاید آیندۀ آمریکا از او دربارۀ برنامههای دورۀ دوم در صورت پیروزی پرسیده است. از این مصاحبه چنین برمیآید که از آنچه در دورۀ اول انجام نداده نهتنها پشیمان نیست که قصد دارد با قاطعیت ادامه دهد و این بار بیملاحظات قبلی و حتی سخن از تلافی هم به میان آورده است.
بازگشت ترامپ بهعنوان یکی از جدیترین خطرات برای اروپا هم مطرح شده و از این رو تنها ایران در معرض تهدید او قرار ندارد و اگرچه هنوز با قاطعیت نمیتوان گفت بازگشت او قطعی است اما باید برای بازگشت او سناریوهایی تدارک دید و باور به اینکه همهشان مثل هم هستند در دوران بلوغ جمهوری اسلامی پذیرفتنی نیست.
مهمترین خطر بازگشت ترامپ برای ایران برخلاف تصور این نیست که امکان احیای برجام را منتفی میسازد چون همین حالا هم بخت احیای برجام بالا نیست. اگر ترامپ بازگردد دو خطر اصلی متوجه ایران خواهد بود و جا دارد به این دو بیاندیشند:
نخست اینکه به احتمال زیاد تکلیف اوکراین را یکسره میکند و بعید است بگذارد جنگ اوکراین بیش از این ادامه یابد. حال با تسلیح و تجهیز بیشتر یا توافق با روسیه اما این وضع بعید است ادامه یابد. در این حالت ایران نمیتواند مانند حالا نفت صادر کند. اگر صادرات نفت خام ایران از ۲۰۰ هزار بشکه در اواخر دولت روحانی به یک میلیون بشکه در روز رسیده (و آمار رشد اقتصادیای که دولت به آن میبالد نیز ناشی از همین است) به خاطر این نیست که جو بایدن چشم خود را به روی فروش نفت به چین بسته بلکه ناشی از جنگ اوکراین است که نمیتوانند همزمان خریداران و مشتریان را از چند نقطه در تنگنا بگذارند و محدودیتهای بندر درگیر جنگ را جای دیگر باید جبران کنند. پس مهمترین آسیب ایران میتواند کاهش فروش نفت باشد آن هم نه به خاطر منتفی شدن برجام که به سبب تعیین تکلیف جنگ اوکراین.
نکته دوم اینکه ایران از سه تحول بازگشت طالبان در افغانستان، جنگ اوکراین و غزه سود برده و در اصطلاح فوتبالی سه بر صفر جلوست و ترامپ اگر بخواهد سر به سر ایران بگذارد این برتری سه بر صفر را باید از بین ببرد. چگونه؟ اول: ناامن کردن مرزهای شرقی و تضعیف بازار هرات. دوم: تغییر وضعیت غزه بهگونهای که ایران از آن سود نبرد و سوم: همان که در بالا اشاره شد: اوکراین.
به یاد آوریم که در سال ۱۳۵۹ و در همان مجلس اول دو نماینده با دو دیدگاه کاملاً مخالف در غالب امور داخلی در مورد مشترکی هشدار دادند و آن هم این بود که بعد از مرگ شاه ادامه گروگانگیری آمریکاییهای شاغل در سفارت سالبه به انتفاء موضوع است و موجب روی کار آمدن رقیب جیمی کارتر خواهد شد.
دکتر ابراهیم یزدی و شیخ محمد منتظری نمایندگان تهران و نجفآباد تأکید داشتند استمرار ریاستجمهوری جیمی کارتر به سود ماست نه روی کار آمدن رونالد ریگان ولی تفکری که باور داشت تفاوتی با هم ندارند رفتاری وارونه داشت و کاری کردند که نهتنها ازاین برگ به سود ایران و کارتر استفاده و او وامدار جمهوری اسلامی در دوره دوم نشود بلکه به عکس درست روزی گروگانها در فرانکفورت تحویل فرستادگان واشنگتن شدند که پیروزی ریگان مسجل شده بود و در پی آن سه دورۀ پیاپی کاخ سفید در اختیار جمهوریخواهان بود (دو دوره ریگان و یک دوره بوش پدر).
در حال حاضر ایران نمیتواند برای ماندن بایدن کار خاصی انجام دهد مگر آنکه نقش ویژهای در غزه یا اوکراین ایفا کند اما باید برای فردای احتمالی ترامپ سناریو داشت؛ فردایی که ترامپ درصدد جبران آن برتری در سه حوزه برخواهد آمد و اگر نه برتری که انتفاع. از تحول افغانستان نفع امنیتی و اقتصادی (بازار هرات و اضافه شدن به بازار سلیمانیه)، از تحول اوکراین نفع سیاسی و اطمینان از وتوی قطعنامهها در شورای امنیت سازمان ملل و از غزه نفع سیاسی چراکه اکنون به جای پیمان ابراهیم و نزدیک شدن اسرائیل به مرزهای ایران دانشگاههای آمریکا و حتی کانادا شاهد اعتراضات سراسری است و تکاپوی تشبیه حماس به داعش به شکست انجامیده و موج حمایت از فلسطینیها همه جا برخاسته است.
مهمترین مراقبت و هوشیاری وزارت خارجه باید حفظ همین سه موقعیت باشد تا ترامپ آنها را منتفی نکند و به هدر ندهد. در اصطلاح فوتبالی مراقب سه گل خودمان باشیم! در غزه البته با فاجعه انسانی روبهروییم و در اوکراین در اندازهای کمتر. مراد از سه گل در اینجا برتری در سیاست خارجی و تغییر موازنه قدرت است.
۲۷۲۱۸
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902918