حمایت ۳ کشور عربی از پیشنهاد مغرب
تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۷۰۰۶۱۰
مغرب در کنفرانسی مجازی که به همت آمریکا برگزار شد، بار دیگر پیشنهاد اعطای حکومت خودگردان به منطقه مورد مناقشه صحرای غربی را مطرح کرد که سه کشور عربی از آن حمایت کردند.
به گزارش برنا، پیشنهاد مغرب برای اعطای حکومت خودگردان به منطقه مورد مناقشه صحرای غربی با حمایت سه کشور عربی حاشیه خلیج فارس مواجه شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مغرب در کنفرانس مجازی که به همت آمریکا برگزار شد، ضمن ارائه پیشنهادی در خصوص اعطای حکومت خودگردان به صحرای غربی، بر حمایت از حاکمیت مغرب بر تمامی اراضی خود از جمله صحرای غربی تأکید کرد.
این کنفرانس توسط آمریکا و با هدف حمایت از حاکمیت مغرب بر صحرای غربی برگزار شد و طی آن «سلطان بن سعید المریخی» وزیر مشاور در دولت قطر از پیشنهاد مغرب برای اعطای حکومت خودگردان به صحرای غربی حمایت کرد.
المریخی افزود که قطر امیدوار است پیشنهاد مغرب به برقراری صلح در این منطقه منجر شود.
روز پنجشنبه گذشته نیز «علیاء بنت احمد آل ثانی» نماینده دائم قطر در سازمان ملل بر حمایت کشورش از حاکمیت مغرب بر صحرای غربی و مناطق جنوبی آن تأکید کرده بود.
طبق گزارش وبگاه «الخلیج اونلاین»، «عبداللطیف الزیانی» وزیر خارجه بحرین نیز بر حمایت کشورش از پیشنهاد مغرب تأکید کرد و گفت که منامه حاکمیت مغرب بر منطقه مورد مناقشه بین رباط و جبهه پولیساریو را به رسمیت میشناسد.
همچنین «عبدالله بن زاید آل نهیان» وزیر خارجه امارات نیز در این کنفرانس بر حمایت کشورش از پیشنهاد مغرب تأکید و از تلاشهای رباط و واشنگتن برای برگزاری این کنفرانس قدردانی کرد.
«ناصر بوریطه» وزیر خارجه مغرب در این کنفرانس گفته بود که گزینه حکومت خودگردان در صحرای غربی زمینه را برای ادغام بزرگ اقتصادی در مغرب و شکوفایی فراگیر در قاره آفریقا میشود.
بوریطه افزود که مفهوم جداییطلبی علیه قانون بینالمللی و تهدیدی برای وحدت و ثبات منطقه است در حالیکه طرح حکومت خودگردان در صحرای غربی برای حمایت از وحدت و تمامیت ارضی مغرب است.
«دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا دسامبر گذشته در ازای سازش مغرب با رژیم صهیونیستی، حاکمیت مغرب بر صحرای غربی را به رسمیت شناخت.
جبهه پولیساریو یک سازمان سیاسی نظامی در صحرای غربی است. این گروه در سال ۱۹۷۳ به عنوان یک گروه مقاومت علیه تسلط استعمار اسپانیا بر صحرای غربی و با هدف استقلال این منطقه ایجاد شد. پولیساریو پس از خروج اسپانیا در سال ۱۹۷۶، جمهوری دموکراتیک عربی صحرا را در مستعمره پیشین اسپانیا ایجاد کرد و به مخالفت با اقدام اسپانیا در تقسیم صحرای غربی میان مغرب و موریتانی پرداخت.
موریتانی و پولیساریو در سال ۱۹۷۹ با یکدیگر صلح کردند و بدین ترتیب بخش جنوبی جمهوری صحرا (به نام وادی الذهب) به این جمهوری بازگشت اما پادشاهی مغرب تمام منطقه شمالی صحرای غربی را که «الساقیة الحمراء» نامیده میشود، در اشغال خود نگاه داشت و ضمیمه خاک خود کرد. از آن پس جبهه پولیساریو بر روی مقاومت علیه مغرب متمرکز شده است.
مغرب خواهان حکومت خودگردان وابسته به خود در صحرای غربی و وجود دولت و پارلمان محلی تحت حاکمیت خود در این منطقه است و در سال ۲۰۰۷ رسما پیشنهاد اعطای حکومت خودگردان به صحرای غربی را مطرح کرد.
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: پیشنهاد مغرب حاکمیت مغرب صحرای غربی صحرای غربی بر صحرای غربی بر حمایت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۷۰۰۶۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا صدای جنبشهای دانشجویی عربی در حمایت از فلسطین بلند نمیشود؟
قدس؛ با گذشت ۷ ماه از آغاز جنگ رژیم صهیونیستی علیه غزه، صدها هزار تظاهرکننده همچنان در خیابانهای لندن، پاریس، نیویورک و سایر کشورها تجمع میکنند. آنچه در سرتاسر جهان شاهد آن هستیم چیزی جز نبرد خیر در مقابل شر، و عدالت در برابر بی عدالتی نیست، زیرا دانشجویان، کارگران، وکلا، معلمان و کارمندان دولت، شیوه مشارکت سیاسی را برای خودشان دوباره ترجمه کرده اند. پس از چندین دهه که در آن دانشجویان به طور معمول به بیتفاوتی و غیرسیاسی بودن متهم میشدند، جنبش دانشجویی جهانی در حمایت از فلسطین کاری کرده است که عمیقاً به این نسل به عنوان رهبران فردای جامعه افتخار کنیم، زیرا آنها برای دفاع از حقوق و انسانیت کسانی که با نسل کشی، ظلم و بی عدالتی روبرو هستند، در خطر دستگیری، قرار گرفتن در لیست سیاه و اخراج از دانشگاه قرار دارند.
صدای اعتراضاتی که قتلعام و نسلکشی را که اسرائیل بیش از ۲۰۰ روز است در غزه مرتکب میشود، محکوم میکند، هر روز در دانشگاههای سراسر جهان افزایش مییابد و به سمت تشکیل یک بلوک جهانی از دانشگاهها حرکت میکند که نویدبخش تشکیل بزرگترین جنبش دانشجویی در جهان است؛ جنبشی جهانی که در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ که منجر به توقف جنگ در الجزایر و ویتنام شد.
۱۷ آوریل آغاز اعتراضات دانشجویی در آمریکا
آغاز این جنبش جدید دانشجویی در دانشگاه کلمبیا در ایالات متحده و توسط جنبش دانشجویان برای عدالت در فلسطین در حالی سازماندهی شد که اعضای آن در ۱۷ آوریل خیمههای خود را در حیاط دانشگاه برپا کردند. این امر منجر به اختلال در کلاسها در تمام بخشهای دانشگاه شد و رئیس دانشگاه را بر آن داشت تا با پلیس تماس بگیرد تا تظاهرکنندگان را دستگیر کند و باعث شد تا سایر دانشجویان و اعضای هیئت علمی به اردوگاه معترضان بپیوندند؛ شرایط به گونهای رقم خورد که محوطه دانشگاه به یک «هاید پارک» آمریکایی تبدیل شد که در آن سخنرانی برگزار می شد و سخنرانان به نوبت برای دانشجویان سخنرانی میکردند و فعالیتهای نظیر خواندن سرود و آوازهای فلسطینی گرمابخش این تجمعات بود و دانشآموزان و دانشجویان معترض آمریکایی اعلام کردند تا زمانی که خواستههایشان برآورده نشود، در آنجا خواهند ماند.
جنبش دانشجوی حمایت از فلسطین چه میخواهد؟
شتاب فزاینده این جنبش، پس از آن که در ابتدا با حضور تعدادی اندک از دانشجویان آغاز شد، دانشجویان دیگر دانشگاههای آمریکا را بر آن داشت تا در همبستگی با آنها به پا خیزند و همزمان سقف مطالبات جنبش دانشجویی بالا رفت و مطالبات آنها از درخواست آتش بس فوری در غزه و بازگشت همکاران بازداشتی خود فراتر رفت و به مطالبات پایان یافتن تمام قراردادهای بین دانشگاهها و شرکتهای نظامی که اسلحههای اسرائیل را تامین میکنند رسید؛ آنها از مدیران دانشگاهها خواستند که با توجه به ارزشهای اصلی این نهادهای علمی و دانشگاهی، یعنی عدالت، صلح و حقوق بشر، در تمام توافقهای انجام شده با صنایع نظامی و موسسات تحقیقاتی اسرائیل تجدیدنظر کنند.
سرایت اعتراضات دانشجویی به سایر دانشگاههای آمریکا و جهان
این اعتراض دانشجویی در مقابل تداوم جنگ، سکوت و تبانی بین المللی با جنایتکاران، به سایر دانشگاههای داخل آمریکا و جهان سرایت کرد؛ بسیاری از دانشجویان در سرتاسر جهان به "حصر همبستگی با غزه" در دانشگاه کلمبیا در واشنگتن به عنوان یک اقدام قهرمانانه نگاه کردهاند و آنها به دنبال الگوبرداری از آن هستند تا روی دانشگاههای خود فشار بیاورند، و از این طریق، دولتهای خود را وادار سازنند تا برای متوقف کردن جنایات در غزه اقدامی عاجل کنند.
یهودستیزی؛ کلیدواژه سرکوب اعتراضات دانشجویی
جنگ نسل کشی ارتش اشغالگر اسرائیل علیه فلسطینیان بی دفاع و بی گناه در غزه و کرانه باختری در حالی ادامه دارد که مقامات امنیتی ایالات متحده برای درهم شکستن و منحرف کردن جنبش دانشجویی، سلاح سنتی «یهود ستیزی» را مطرح کردند تا هر صدایی که از اسرائیل و اقدامات جنایتکارانه آن انتقاد میکند خاموش کنند، اما با توجه به آگاهی دانشجویان، به نظر میرسد این سلاح دیگر کارایی ندارد، چراکه دانشجویان تاکید کردند که تا شنیده شدن صدایشان به اعتراض خود ادامه خواهند داد؛ دانشجویان اعلام کردند که جنبش آنها صلح آمیز است و دنباله روی جنبشهای حقوق مدنی و ضد جنگ است که در طول تاریخ، آمریکا شاهد آن بوده است.
از دهه ۱۹۵۰، جنبشهای دانشجویی در کشورهای مختلف، از آمریکا گرفته تا اروپا تا شرق آسیا و در منطقه عربی در طول بهار عربی، درواقع موتور محرکه انقلابها به سوی آزادی و دموکراسی تلقی شدند. امروز اما جنبش دانشجویی به دلیل نیروی جوانی و استقلال سیاسی خود از احزاب و گروههای ذینفع و به دلیل جوانگرایی فراوان، تبدیل به یکی از جنبشهایی شده است که میتواند در جوامع خود تغییر ایجاد کند؛ ویژگی که میتواند جنبشهای دانشجویی را به خالق بلامنازع آینده تبدیل کند.
جای خالی صدای جنبشهای دانشجویی عرب در حمایت از فلسطین
باوجود شکلگیری جنبش جهانی دانشجویی در حمایت از فلسطین، در کشورهای عربی اما به سختی میتوانیم صدای دانشجویان یا دانشگاهها را بشنویم، یا دستکم صدای آنها به دلایل نامعلومی در خارج از کشورشان طنین انداز نشده است. در بسیاری از کشورهای عربی فضای ترس و ظلم بر دانشگاهها حاکم است و اساتید و کارکنان دانشگاه میترسند صدای خود را با صدای بلند در محوطه دانشگاه برای حمایت از آرمان فلسطین بلند کنند. از سوی دیگر، سرکوب سیستماتیک علیه جنبشهای دانشجویی مجالی به دانشگاهیان نمیدهد تا صدای خود را در محکومیت جنگ جنایتکارانه علیه غزه بلند کنند.
سایه ترس و سرکوب بر دانشگاههای عربی
به عنوان نمونه ماه گذشته، عبدالمالک اسعدی رییس یکی از دانشگاههای مراکش نیروهای امنیتی را احضار کرد تا محوطه دانشگاه را محاصره کنند و آن را به روی دانشجویان ببندند تا از برگزاری ششمین گردهمایی در مورد بیت المقدس که اتحادیه ملی دانشجویان مراکش در این دانشگاه برگزار میکرد، جلوگیری کند؛ این گردهمایی قرار بود با شعار "طوفان الاقصی: عزت و سربلندی ملت، نماد پیروزی و رهایی آن" برگزار شود، اما رئیس دانشگاه تصمیم گرفت کلاسها را به حالت تعلیق درآورد و کلیه امکانات را به مدت ۳ روز به حالت تعلیق درآورد. وضعیت در سایر دانشگاهها نیز به همین منوال است؛ در بیش از ۳۰ دانشگاه دیگر مراکش نیز، بدون احتساب کالجها و مؤسسات آموزش عالی، چه در میان ردههای دانشجویی و چه در میان اساتید و معلمان سکوتی آکنده از ترس حاکم است.
یکی از اساتید برجسته دانشگاه که در بسیاری از دانشگاههای کشورهای عربی به تدریس مشغول است و به درپیش گرفتن مواضع مترقی در حمایت از اهداف عادلانه، به ویژه مسئله فلسطین معروف است، گفته است که ترس چیزی است که مانع از اقدام دانشگاههای کشورهای عربی برای دفاع از آرمان فلسطین و حمایت از فلسطینی ها میشود.
وی گفتوگوی بین خود و رئیس یکی از دانشگاهها در عربستان را که دانشگاهی معتبر محسوب میشود، دلیلی بر این امر ذکر کرد؛ وی اذعان کرد وقتی که ایده برگزاری یک رویداد آموزشی با موضوع جنگ غزه را مطرح کرده است، رئیس دانشگاه ترس خود را به گونهای توجیه کرد و از برگزاری این رویداد جلوگیری کرده است. درواقع سازماندهی چنین رویدادی به ویژه با توجه به عادی سازی رسمی و غیر رسمی روابط بین برخی دولتهای عربی و رژیم صهیونیستی، کار دشواری به نظر میرسد.
دانشگاهها چراغ راه دانش و رهبران آینده جامعه
جنبشهای دانشجویی در جهان عرب از نظر تاریخی در تمام نقاط عطف تاریخ حضور داشتهاند، حتی در سیاهترین سالها، دانشجویان و اساتید دانشگاه در خط مقدم رهبری امور اجتماعی و اجتماعی بودند و رهبری جنبش های سیاسی که از آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی دفاع میکردند را برعهده داشتند؛ با این حال، در طول دو دهه اخیر، روسای دانشگاههای بزرگ عربی به کارکنانی تبدیل شدهاند که بیش از آنکه به دنبال شهرت و جایگاه علمی خود در جامعه باشند به فکر موقعیت و مزایای خود هستند! آنها منتظر سیگنالهایی از طرف مقامات دولتی و امنیتی هستند تا بتوانند با پیروی از دستورات آنها، تمام صداهای مزاحمی را که ممکن است باعث عصبانیت و نارضایتی مقامات شود سرکوب کنند.
جنبشهای دانشجویی عربی همواره در خط مقدم مبارزات مردمی بوده و جنبش مدنی کشورهایشان را رهبری و احزاب سیاسی را هدایت کردهاند و در طول تاریخ، مواضع قهرمانانه و فداکاریهای بزرگی را برای هدایت جامعه به سمت تغییر، پیشرفت و توسعه ارائه کرده اند. در طول دورههای جنبش مردمی از جمله بهار عربی که جهان عرب تجربه کرد، جوانان دانشگاهی کسانی بودند که تظاهراتهایی را رهبری و چارچوببندی کردند که هزاران جوان را از همه گرایشها و از همه گروههای آموزشی جذب کرد. آنچه امروز جنبش دانشجویی جهان عرب را از بیان بلند صدای خود باز می دارد، موج سرکوب سیستماتیکی است که ماشین سرکوب دولتی موفق به اجرای آن در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی شده است تا صداهای اعتراضی را در نطفه خفه کند.
در حالی که جهان منتظر بیدار شدن وجدان دانشگاههای کشورهای عربی و مسلمان منطقه است، جنگ جنایتکارانه غزه باعث شده است که بسیاری، حتی آنهایی که از منطقه و موضوع دور هستند، دچار بحران اخلاقی عمیقی شوند صدای خود را در حمایت از مردم مظلوم فلسطین و در واکنش به اقدامات جنایتکارانه رژیم صهیونیستی بلند کنند. جنبش دانشجویی در کشورهای عربی باید فورا به صداهایی که خواهان پایان دادن به این تراژدی وحشتناک در غزه بلند شده است، پاسخ دهد، چرا که این بحران عواقب اخلاقی وحشتناک و پیامدهای انسانی ویرانگری برای آینده همزیستی انسانی بر اساس ارزشهایی خواهد داشت که امروز در حالی شاهد شکسته شدن آن در مقابل چشمان خود هستیم که هیچ کس اقدامی برای پایان دادن به آن نمیکند.
انتهای پیام/
سیداحمد موسوی