سیلی «هادی ساعی» به خودش!
تاریخ انتشار: ۲۸ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۷۰۸۳۳۵
به گزارش ایسنا، تنها مدال، قهرمانی جهان و المپیک نیست که در ذهن مردم، هویت ماندگاری را برای ورزشکاران رقم میزند، بلکه برای جاودانه شدن باید فراتر از ایستادن روی سکو عمل کرد؛ اینکه بتوانی در قلب مردم بنشینی. در این بین اما شرایط برای آن هایی که به مدال های رنگین تری رسیده اند هم آسان تر و هم سخت تر است؛ آنها به همان سرعت که می توانند به دلیل تلاش های بی وقفه و کسب افتخار برای کشور، محبت مردمی را به دست آورند، در یک چشم به هم زدن نیز می توانند با کوچکترین رفتار ناشایست از دیدگان مردم دور شوند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زمان زیادی از سالروز درگذشت غلامرضا تختی نمی گذرد، او یک مدال طلا، دو نقره و یک مقام چهارمی المپیک، یک طلا و دو نقره قهرمانی جهان به همراه طلای بازیهای آسیایی را در کارنامه خود دارد، اما این ویترین اغواگر، کمترین نقش را در ماندگاری نامش پس از نیم قرن ایفا می کند و آنچه تختی را بر دل ها حک کرده چیزی جز سادگی، صداقت، مردمداری، مهربانی، مروت و دستگیری نیست.
همانند تختی قهرمانان بسیاری آمدند، مدالهای رنگارنگی را نیز یکی پس از دیگری به گردن آویختند و از سکوهای جهانی و المپیک بالا رفتند، اما هیچکدام نتوانستند همچون او تا ابد در ذهن و قلب مردم جاودانه شوند.
پهلوان شدن چه مشکل!
به تازگی هادی ساعی، قهرمان سابق تکواندو که با کسب دو مدال طلا و یک برنز المپیک، پرافتخارترین ورزشکار المپیکی ایران به شمار می آید، دقایقی بعد از حضور در سالن مسابقات لیگ برتر تکواندو به سمت دبیر سازمان لیگ حمله کرد.
وی در رابطه با اتفاقات به وجود آمده در سالن مسابقات لیگ برتر عنوان کرده است: از سال قبل چند باری به دوستان اعلام کردم که نام مرا پشت میکروفون اعلام نکنند. من عادت ندارم به جایگاه ویژه بروم و معمولا کنار بچه ها روی سکوها می نشینم. هفته گذشته هم من از صبح در سالن بودم، اما نزدیک ظهر بود که رییس فدراسیون وارد سالن شد و من وقتی کنار او رفتم، تازه گوینده اعلام کرد که هادی ساعی هم در سالن است و به او خوشامد می گوییم. من هم به آقای پولادگر گفتم این عین بی احترامی است که بعد از چند ساعت نام مرا اعلام می کنند. امروز نیز دقیقا همین اتفاق افتاد. من در سالن بودم که تمجید رییس سازمان لیگ آمد و گفت که به جایگاه ویژه بروید، اما من از او تشکر کردم و گفتم که روی سکوها راحت هستم. شاید ۱۰ بار به او تاکید کردم که نام مرا پشت بلندگو اعلام نکنند، اما بازهم دیدم بعد از نیم ساعت دبیر سازمان لیگ نام مرا گفت. به همین خاطر دیگر از کوره در رفتم.
وی افزود: با این کارها می خواهند مرا اذیت کنند. برخی در فدراسیون تکواندو ناراحت هستند که من آنجا هستم. حتی نحوه اعلام کردن نام من هم عجیب است. می گویند قهرمان تکواندوی جهان آمده، اما من پرافتخارترین ورزشکار المپیک و مدیرفنی تیم ملی هستم. به این آقا گفتم که یا مرا نمی شناسی یا از روی عمد این کار را می کنی.
در مورد رفتار ساعی چند مسئله قابل تامل وجود دارد، به طور حتم هر قهرمانانی همچون هادی ساعی به دلیل شهرت زیاد، باید در قبال هر رفتاری سعه صدر داشته باشند و بدانند که چه جایگاهی در بین مردم دارند، هویتی که برای ساخت آن سال ها تلاش کرده اند و مردم نه تنها چهره یک قهرمان بلکه چهره یک پهلوان را از چنین ورزشکارانی در ذهن خود ساخته اند.
گذر زمان به خوبی نشان داده برای مردم، اخلاق فرای ورزش است و اگر یک ورزشکار صاحب عنوان طلای المپیک و جهان هم باشد اما اخلاق را زیر پا بگذارد، چه بسا به راحتی هرچه تمام تر به تمامی زحمات چندین و چند ساله خود پشت کرده و گویی تمامی مدال ها را زیر پا گذاشته است. به همین دلیل نیز همواره مرز مشخصی بین قهرمانی و پهلوانی در ورزش ایران وجود داشته و دارد و هرگز یک ورزشکار صرفا با کسب مدال نمی تواند در قامت پهلوان ظاهر شود.
آنچه به عنوان ایراد به هادی ساعی وارد می شود، رفتار خشونت آمیز وی و اظهاراتش پس از این اتفاق است. ساعی که عضو هیات اجرایی کمیته و رییس کمیسیون ورزشکاران کمیته ملی المپیک نیز هست به عنوان یک الگو، باید به خوبی از جایگاهش محافظت کند و اجازه ندهد که هر فردی با عصبانی کردن وی به آنچه در ذهن مردم و سایر ورزشکاران ساخته و سال ها برایش تلاش کرده، خدشه وارد کند.
حال اما این سوال مطرح می شود که آیا فردی همچون او، گزینه مناسبی برای عنوان ریاست کمیسیون ورزشکاران کمیته ملی المپیک است؟
ساعی در اظهاراتش عنوان کرده: من را قهرمان تکواندوی جهان خطاب کردند، اما من پرافتخارترین ورزشکار المپیک و مدیرفنی تیم ملی هستم!
سوال مهم اینجاست که ساعی اساسا چه نیازی به نام بردن از این عناوین دارد؟ جز این است که مردم و تاریخ ورزش ایران او را پرافتخارترین ورزشکار المپیک می دانند؟ شاید حق با ساعی باشد و برخی با شیطنت سعی در آزرده خاطر کردن او داشته اند، اما آیا واکنش او به عنوان پرافتخارترین ورزشکار المپیک به این اتفاق قابل قبول است؟
وی همچنین با اشاره به درگیریاش با دبیر سازمان لیگ تکواندو، گفته است: آن آقا که اسمش را نمیآورم، چون گُنده میشود، عنوان کرد ساعی من را زده است، من او را نزدم چون در حد و اندازه من نیست.
آیا چنین ادبیاتی در حد و اندازه هادی ساعی است؟ قطعا به کار بردن چنین عباراتی از زبان هادی ساعی طرف مقابل را کوچک نمی کند، بلکه بیشترین تبعات را برای پرافتخارترین ورزشکار المپیکی ایران به دنبال دارد و ترکش چنین کلماتی اعتبار و هویت ساعی را نشانه می رود.
در پایان باید تاکید کرد آنچه از یک قهرمان، پهلوان می سازد، اخلاق است. چه بسیار ورزشکاران ایرانی که به مدال طلا در مسابقات المپیک و جهان دست یافته اند اما هرگز نتوانسته اند به جایگاه ویژه غلامرضا تختیها در دل و یاد مردم برسند.
کاش ساعی و ورزشکارانی از این دست به خوبی بدانند که به چه کسی سیلی می زنند؟ به صورت دیگران یا به اعتبار، جایگاه و وجهه خودشان در میان مردم.
منبع: الف
کلیدواژه: پرافتخارترین ورزشکار المپیک سازمان لیگ هادی ساعی نام مرا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۷۰۸۳۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کابوس بیبی
در آستانه هفت ماهگی جنگ غزه، سُستی رژیم صهیونیستی و درماندگی آن در مواجهه با ملت و مقاومت فلسطین، بیش از هر زمان دیگری آشکار شده است. دولت نتانیاهو علی رغم لفاظیهای دور و دراز مقامهای ارشد این دولت، هنوز نتوانسته دو هدف اصلی خود از حمله به غزه یعنی نابودسازی حماس و آزادسازی اسرای صهیونیست را محقق کند.
در عین حال، ساکنان صهیونیستِ فلسطین اشغالی نیز بر شدت فشارهای خود علیه دولت نتانیاهو جهت پایان دادن به جنگ غزه افزوده و آنگونه که نتایج نظرسنجیهای مختلف در اراضی اشغالی مورد اشاره قرار میدهند، بسیاری از صهیونیستها بر این باورند که جنگ غزه به یک مساله شخصی برای نتانیاهو و طیف افراطیون متحد وی تبدیل شده است. عملیات تنبیهی موشکی-پهپادی اخیر ایران علیه اراضی اشغالی نیز تا حد زیادی اعتبار و آبرویی که نتانیاهو برای خود به عنوان ناجی امنیتِ صهیونیستها قائل بود، بر باد داده و عملا او را با سیلی از فشارها و تحقیرها مواجه کرده است.
بگذریم که اکنون رژیم اشغالگر قدس تحت نخست وزیری نتانیاهو، منفورتر از هر زمان دیگری پیش چشم افکار عمومی منطقه و محیط بینالمللی قرار دارد. موضوعی که تا حد زیادی تحت تاثیر توحش عجیب و غریب صهیونیستها در جریان جنگ غزه و کشتار بیش از ۳۰ هزار انسان بیگناه و مجروح کردن دهها هزار تن دیگر در بحبوحه جنگ مذکور است. حال در این وضعیت، جالب است که نتانیاهو و اعضای ارشد دولت وی، همچنان با قلدری از حمله قریب الوقوع به رفح سختن میگویند. موضوعی که با واکنش اعتراضی و گسترده دانشجویان و اساتید دانشگاههای آمریکایی در اقصی نقاط این کشور همراه شده و سیلی از توجهات رسانهای و افکار عمومی جهان را به سمت خود جلب کرده است.
این اقشار به طور خاص خواستار پایان یافتن جنگ غزه و همچنین خاتمه دادن به همدستی دولت آمریکا با جنایات رژیم اشغالگر قدس علیه ملت فلسطین هستند. اعتراضاتی که به دیگر دانشگاههای جهان در به ویژه کشورهای غربی سرایت کرده و اکنون در استرالیا، فرانسه و ایتالیا نیز شاهد برگزاری رویدادهای اعتراضی مشابهی هستیم.
بدتر از همه اینکه بر طبق گمانه زنیهای مختلف، دیوان بینالمللی دادگستری به زودی حکم بازداشت بنیامین نتانیاهو را به دلیل ارتکاب وی و دولتش به جنایات جنگی در نوار غزه صادر خواهد کرد. معادلاتی که همه و همه، از نتانیاهو یک مُهره سوخته ساختهاند. فردی که اگر به رفح حمله نکند، افراطیون حاضر در دولتش موجب سقوط وی و دولت ائتلافی او خواهند شد و این مساله موجب خروج نتانیاهو از قدرت و مواجهه وی با سیلی از پیگردهای قضایی و تسویه حسابهای سیاسی خواهد شد.
اگر هم حمله بکند، این موضوع میتواند شدت و حجم فشارها علیه نتانیاهو و دولتش را چندین برابر افزایش دهد و تا حد زیادی ماهیت نامشروع اشغالگران اسرائیلی را در عرصه بینالمللی بیش از هر زمان دیگری برجستهسازی کند. موضوعی که نه به نفع صهیونیستها و نه متحدان غربی آنها به ویژه در آمریکا است. از این رو، نتانیاهو بیش از آنکه برای نوار غزه و شهر رفح شاخ و شانه بکشد، این روزها آنها را در هیبت کابوسهای ترسناکی میبیند که دیر یا زود، سناریوهای ناامیدکننده و خطرناکی را برای وی رقم خواهند زد.
منبع: الف
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی