روایت تسنیم از مادری که ۳۲ سال دنبال فرزند مفقودالاثرش بود / مادر شهید مردای به آرزویش میرسد + فیلم
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۷۱۵۱۷۱
گروه استانها ـ مادر شهید جاویدالاثر کامبیز مردای نسب،که به دنبال پیکر فرزندش در مراسم استقبال از شهدای گمنام همیشه قاب عکس پسرش همراه اوست. - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از دزفول، گاهی وقتی همه درگیر روزمرگیها هستند، برایشان باور بعضی زیباییها سخت میشود. برایشان قابل باور نیست که میتوان مادری 32سال با خاطرات جگرگوشهاش زندگی کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سخت میتوان باور کرد 32 سال انتظار لحظه به لحظه داشته باشی تا خبری از پیدا شدن استخوانی از جگرگوشهات عزیز دوردانهات را برایت نیاورند تا دلت آرام بگیرد که جسم بیجانش دیگر در بیابان رها شده نیست.
گاهی فکر میکنیم اینها افسانه است. غافل از اینکه عاشقانهترین مثنویهای این زندگی را جوانانی با کمترین بهای مادی ساختند و از آن غیرقابل باورتر فدا کردن این زندگی عاشقانه برای آرمانی بزرگتر و هدفی والاتر است. جوانانی که در دهه شصت و در اوج روزهای جذابیت و شادابی روحی خود پا روی تمام خوشیهای زودگذرشان گذاشتند.
برای گفتوگو و دیدار با «صدیقه آسترکی مادر شهید جاویدالاثرکامبیزمرادی نسب» همراه فرمانده حوزه بسیج حمزه سیدالشهداء ناحیه دزفول میشویم؛ در ادامه گفتوگو خبرنگار تسنیم را از این دیدار ملاحظه میکنید.
مادر شهید کامبیزمرادینسبت سخن خویش را این گونه آغاز میکند و میگوید: شش پسر و یک دختر دارم؛ کامبیز دومین فرزند من است.کامبیز فعالیتهای انقلابی زیادی داشت عضو بسیج مسجد مسلم بود، در تظاهراتها شرکت میکرد؛ و همچنین در حین تحصیل کارگری میکرد و درآمد خود را خرج خانوادههای نیازمند میکرد.
پایان فراق 36 ساله خانواده شهید بهروان / اعلام خبر بازگشت پیکر "محمد" به مادرش + فیلمچشمان مادر شهید بهروان پس از 36سال فراق به دیدار فرزندش روشن شد+تصاویرگزارش دیدنی تسنیم از یک مادر شهید / این مادر فداکار هر روز غبار از تمثال فرزندنش برمیدارد + فیلممادر شهیدمرادینسب از دلیل رفتن فرزندش به جبهه، گفت: چند بار سعی کردم کامبیز را قانع کنم که بماند و به جبهه نرود، او گفت: «اسلام و ناموس ما در خطر است». زمانی که او این جمله را به ما گفت من و پدرش دیگر مانع رفتنش نشدیم. و به او گفتم: « مادر کامبیز به امام رضا(ع) سپردمت، خدا پشت پناهت».
مادر شهیدمرادینسب به آخرین دیدار مادر و فرزندیشان اشاره کرد، گفت: مراسم تشییع شهید پرویزکارصدیقی بود، به او گفتم: «دیگر به جبهه نرو» او گفت: «من باید بروم،».کامبیز در جبهه خمپاران انداخت بود بعد به دلیل اینکه قد او بلند بود او را برای دیده بانی انتخاب میکنند.
مادر از 32سال انتظار برای رسیدن یک نشانه یا پلاک از فرزندش میگوید و آرام با همان مهربانی ادامه میدهد: کامبیز برای آخرین بار که خواست به جبهه برود گفت: «خواب دیدهام که مفقودالاثر میشوم و دوست ندارم پیکرم برگردد.» خدا میداند که پیکر فرزندم برمیگردد یا نه ولی من هنوز امیدوارم این انتظار سخت است.
مادرانی که با عشق به فرزندانشان آنها را رهسپار میدان جهاد کردند و امروز نه در نگاهشان و نه در کلامشان رنگی از توقع وجود ندارد بلکه همگی میگویند فرزندانمان را در راه خدا دادیم؛ مادر شهیدکامبیزمرادی نسب در ادامه بیان کرد: کامبیز در عملیات زبید عراق شهید میشود اما چند سالی به ما گفته بودند که او اسیر شده است؛ همرزمهای کامبیز گفتند بعد از اینکه اسیر شدیم چند نفری از همان جمع حالشان بد میشود که کامبیز هم جزء آنها بوده است. زمانی که آنها را سوار آمپولانس کردند دیگر از آنها هیچکس اطلاعی نداشت؛ چندین سال خبری از کامبیز نبود تا اینکه خبر شهادت او را به ما گفتند. مزار یادبودی او در گلزار شهدای بهشت علی است.
اینها فقط بخش کوچکی از رنجهای مادرشهید مفقودالاثری بود که 32سال به انتظار یک نشانه دل خوش دارد. مادری که بیشتر از آنکه سخن از داشتههایش به میان آورد سکوت میکند و همین کم حرفی نشانی از متانت اوست هر چند این امید به آمدن نشانههای فرزند نیست که او را سرپا نگه داشته است چرا که مادر با دست خود او را راهی جبهه کرد و امروز میداند او هم نشین اولیای خداست.
هنگامی که از مادرشهیدمرادی نسب میپرسم اگر یک روز خبر آمدن کامبیزت را به شما بدهند اولین جملهای که به کامبیز میگوید؟ مادر شهید، گفت: به کامبیز میگویم: مادر خوش آمدی، قدمت بر روی چشم، راحتم کردی، افتخار میکنم، تاج سر فرزندانم هستی، شکر خدا؛ امانت خدا را تحویل خدا دادم.
اگر خدانخواسته اتفاقی بیفتد پنج پسرم را هم فدای انقلاب و مقام معظم رهبری میکنم.
وقتی از مادرشهیدمرادی نسب سئوال میکنم چه چیزی مادران شهدای جاویدالاثر را آرام میکند؟ مادرشهید میگوید: با یاد سردارسلیمانی، با صبحت کردن با عکس پسرم آرام میشوم؛ با یاد همه شهدایی که در راه انقلاب دادهایم آرام میشوم؛ خون فرزند من رنگینتر از دیگر فرزندان مردم نیست.
وقتی از مادرشهید میخواهی از فرزند شهیدش بگوید با آهی از سوز دلی؛ مادر است دیگر با وجود سپری شدن سالهای زیاد از شهادت فرزندش اما نام پسرش را که میبری انگار تازه خبر شهادت او را میشنود مادر شهید میگوید: کمتر میتوانستی کامبیز را در خانه ببینی بیشتر اوقات یا در مسجد مسلم بود یا کارگری میکرد درآمدش را به خانوادههای نیازمند میداد.
دوست دارد در این روزها که نزدیک به روز مادر است فرزندش کنارش باشد مادر است دیگر دوست دارد روز مادر فرزند خود را بوسه باران کند، دوست دارد قد کشیدن فرزندش را نظاره کند؛ اما باز با چشمانی پر از اشک سخنان پایانی را به فرزندشهید میگوید: تنها آرزویم این است کامبیز فردا روز قیامت شفاعتم کند و من را به عنوان مادر شهید قبول کنند.
در ادامه کلیپ اختصاصی خبرگزاری تسنیم، از مادر شهید جاویدالاثر کامبیز مرادی نسب با تن خسته اما روحی استوار و مقاوم برای بدرقعه پیکرهای شهدای گمنام در سال 96 آمده بود؛ مادری چشم انتظار با در آغوش گرفتن قاب عکس پسرش و همچنین گزیده گفتوگوی خبرنگار تسنیم با مادرشهیدکامبیزمرادی نسب، را مشاهده کنید.
گزارش از فاطمه دقاق نژاد و صادق عنایت زارع
انتهای پیام/337/ش
منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۷۱۵۱۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رکوردار بالاترین پرواز با بالگرد در جهان به روایت آسمان غرب
هشتم اردیبهشت، سالروز شهادت قهرمانی است که رکوردار بالاترین پرواز با بالگرد در جهان است و محمد عسگری در فیلم سینمایی« آسمان غرب» که این روزها روی پرده سینما در حال اکران بوده، به روایت مقطع کوتاهی از زندگی او میپردازد؛ این کارگردان در گفتوگو با ایمنا از عشق به وطن شهید علیاکبر شیرودی میگوید.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از مازندران، این برای چندمین بار است که دیالوگهای طلایی میلاد کیمرام در نقش شهید شیرودی، تماشاگران را سر وجد آورده است «چه جوری وایسم و ببینم، خاکم رو دارند میگیرند، زن و بچه مردم رو میکشند، به ناموسمون دارند، تجاوز میکنند، نمی تونم، الان باید وایسیم و دفاع کنیم.»
جادوی سینما در روایت قهرمانان این بار هم مؤثر افتاده است و همه مجذوب فیلمی شدهاند که به بازخوانی تحولات روزهای ابتدایی آغاز جنگ تحمیلی و نقش آفرینی خلبانان هوانیروز در دفاع از میهن تمرکز دارد.
در دو سه روز ابتدایی پس از حمله نیروهای بعث عراق به خاک ایران، علیاکبر شیرودی به همراه جمع اندکی از همراهانش در نیروی هوایی تن به دستورات بالا نمیدهد و ترجیح میدهد نسبت به آن تمرد کنند! همین تمرد از یک دستور نظامی اما تأثیری شگرف بر ادامه تحولات جنگ میگذارد.
«آسمان غرب» تلاش کرده است تا این چند روز ملتهب را به تصویر در آورد و روایتی از قهرمانی را به تصویر بکشد که جانش را در راه وطن و مردمش فدا کرد و امروز کلمه شهید کنار اسمش نصب شده است.
محمد عسگری، کارگردان این فیلم به دنبال روایت بزرگمردی است که ستاره درخشان جنگهای کردستان نام گرفته بود و به گفته شهید «ولی الله فلاحی» رئیس وقت ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی: «ناجی غرب و فاتح گردنهها و ارتفاعات آریا، بازی دراز، میمک، دشت ذهاب و پادگان ابوذر بود. او غیرممکنها را ممکن ساخت».
شهید شیرودی همچون آهنربایی است که آدمها را به خود جذب میکندعسگری در گفتوگو با خبرنگار ایمنا از مازندران درباره انتخاب موضوع فیلمنامهاش که درباره یک مقطع کوتاه از زندگی شهید شیرودی است، میگوید: در یک بخش به لحاظ فنی برای هر کارگردانی جذاب است که در آسمان کارگردانی کند، حالا به واسطه هر چیزی که ممکن است یک هواپیما یا یک بالگرد باشد اما در بخش شخصیت، شیرودی یک شخصیت آهنربا گونهای است که آدم را جذب خودش میکند.
وی میافزاید: بهویژه در این دوره زمانه ما، اینکه یک نفری بهخاطر غیرتی که به وطنش، خاکش، مردمش، ناموسش، خانوادهاش و نظامش و هر آنچه فکر میکنید دارد، در یک موضوعاتی گنجانده میشود که یک آدمی دادخواه و عدالتخواه باشد تا پشت مردمش باشد و این روحیه برای من روحیه جذابی است؛ اینکه وجوه اصلی یک قهرمان را در خود دارد.
کارگردان آسمان غرب با بیان اینکه این دلایل موجب انتخاب این شخصیت شد، ادامه میدهد: زمانی که دیدم سوژه مناسبی است، آن را انتخاب کردم، ضمن اینکه برهه زمانی را که به آن در فیلمنامه پرداختم، به مانند خورشیدی دیدم که به واسطه عمل آنها میدرخشید اما گذر زمان روی آن سایه انداخته بود.
عسگری اضافه میکند: رخداد دراماتیک و حماسه گونهای که در روزهای ابتدای جنگ انجام میدهند و ارتش سازمان درستی نداشت و سپاه تازه داشت، شکل و قوت میگرفت و این ماجرا باعث میشود تا شرایط ویژهای پیدا کند و اینها باعث میشود تا مرا بتواند برای ساخت موضوعی جذب کند که انجام هم شد.
آسمان غرب، نمونهای از تمام آسمان ایران استکارگردان نامی چهلودومین جشنواره فیلم فجر با اشاره به شناختش از شهید شیرودی قبل از آغاز ساخت فیلم میگوید: اطلاعاتم در این مورد شهید، اطلاعات محدودی بود که دیگران هم دارند، اما آنچه در ساخت این فیلم کمک کرد، گفتوگوهای میدانی با همرزمان شهید بود، ضمن اینکه مطالعات و اتفاقاتی که در آن برهه از زمان رخ داد، بخشی از ساخت فیلمنامه بوده است.
وی میافزاید: حضور میدانی در سرپل ذهاب، پادگان ابوذر و اتفاقات آنجا و همچنین گفتوگو با روستاییانی که در آن دوران از زمان و اینکه چرا آن کارها را در آنجا انجام داد، موجب شد تا فیلمنامه نوشته شود و به این شهید مجذوب شوم.
کارگردان اولین فیلم حوزه مقاومت به نام «اتاقک گلی» درباره انتخاب فیلم دومش به نام آسمان غرب میگوید: دلیل این نام به این خاطر بود که این موضوع در غرب کشور اتفاق افتاد و در آسمان، البته آسمان غرب نمونهای از تمام آسمان ایران است و معطوف به غرب کشور نیست، قطعاً در جنوب کشور هم همینطور بوده است، بههرحال ما قهرمانانی را داریم که به عنوان خلبان هستند و قهرمانی آنها در آسمان بوده است، حالا چه خلبان هواپیمای جنگی، بالگرد یا سایر که در روزهای جنگ مأموریتهای و پروازهای خاص و خطیر خودشان را داشتند.
عسگری با اشاره به استقبال مردم از اکران این فیلم روی پردههای سینما ادامه میدهد: یک اشتباهی در فیلمهای ما اتفاق افتاده است و آن این است که عنوانی روی فیلمی گذاشته میشود، مثلاً عنوان شیرودی یا قهرمان یک شخصیت کشوری یعنی زندگی آن، در صورتی که در این فیلم اینطور نیست، این فیلم رخدادی از روزهای نخست جنگ است که بر حسب اتفاق علیاکبر شیرودی قهرمان آن روزها بودند، بهخاطر همین برخی میآیند و میگویند که چرا معنویات شیرودی را نشان ندادید، در واقع اشتباه محض است که بخواهیم در ۱۰۰ دقیقه تمام آنچه را که شهید شیرودی بوده است، به نمایش درآوریم.
وی اضافه میکند: در این فیلم جنگندگی یا همان غیرت به وطن و جوهر انسانیت و اخلاق شهید شیرودی به نمایش در آمده است، شخصیتی که قهرمان ما در برههای از زمان بوده است و بزرگان از او به عنوان «مالک اشتر» زمانه اسم میبرند و آن بهخاطر سلحشوری و جنگندگی بوده است.
علاقه شهید شیرودی به حضرت امام راحلکارگردان آسمان غرب ادامه میدهد: نکته اول درباره روایت این فیلم بهخاطر سلحشوری، جنگندگی و قصه این سلحشوریها در آن دوره زمانه بوده است و نکته دیگر در مورد معنویات و خانواده شیرودی است که شما به عنوان یک فیلمنامهنویس به یک زاویهای نگاه میکنید و آن شخصیت و جوهره شیرودی محسوب میشود و آن ویژگی در جوان و نوجوان امروزی ملاک است و این قهرمان شجاع را دوست دارند و شما میخواهید آن را به جوان امروز نشان دهید، بنابراین باید به زبان روز به جوان امروز رساند.
وی تاکید میکند: هر چیزی باید زبان سینما باشد به عنوان مثال در این فیلم در یک جایی به امام و بنیانگذار جمهوری اسلامی شیرودی ایمان دارد و ابزار شیرودی و هر چیزی را که برجستگی شیرودی میبینید در بالگرد است؛ عکس امام را به آن میچسباند و به آن آهن بیخاصیت به لحاظ مفهومی جان میدهد و این همان زبان سینماست، که نوجوان و جوان سینما را دوست دارد.
عسگری با بیان اینکه با حضور در برخی از اکران فیلم در سینماها میبینیم که نوجوان و جوان با صوت و سرافرازی شیفته شیرودی میشوند و این نشانه خوب از نوع ارتباط جوان امروز با این قهرمانان است، میگوید: برخی فیلمها مثل موقعیت مهدی که خانواده فرمانده جنگ را مورد بررسی قرار میدهد و هدف آن مشخص است و هدف فیلم شیرودی مقاومت، ایستادگی شیرودی و همرزمانش در آن روزهای نخست جنگ است و این تفاوت بین ساخت فیلمهاست و مطمئناً در یک فیلم ۱۰۰ دقیقهای نمیتوان تمام وجوهات یک شخصیت مهم را مطرح کنید، شخصیتی که زمان خبر شهادتش به حضرت امام (ره) رسید، ایشان یک ربع به فکر رفتند و با اینکه درباره همه شهدا میگفتند خدا آنها را بیامرزد، اما درباره شهید شیرودی گفتند که او آمرزیده است، یا مقام معظم رهبری درباره این بزرگمرد فرمودند که شیرودی، اولین نظامی بود که به او اقتدا کردم.
کد خبر 748225