Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ساعت24»
2024-05-06@20:42:56 GMT

صلح قره باغ و فرصت دیپلماسی اقتصادی ایران

تاریخ انتشار: ۶ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۷۹۷۲۱۰

ساعت 24-در این صلح روسیه و ترکیه بیش از هر کشور دیگر حضور داشته اند که نه تنها برای آرامش در این منطقه بلکه برای برخی منافع استراتژیک آینده در منطقه نقش آفرینی می کنند. اما پس از آنکه این دو کشور به صلح دست یافته اند بی تردید قدم به قدم جای پای خود را در این منطقه محکم خواهند کرد و چه بسا بخواهند از تاثیرگذاری کشورهای قدرتمند منطقه مانند ایران کاسته و استراتژی های خود را پیش ببرند که یکی از مهمترین اهداف آنها نیز در بُعد اقتصادی و نفوذ به قفقاز است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به همین علت است که به نظر می رسد ایران باید از وضعیت کنونی ناشی از صلح قره باغ به مثابه فرصتی برای دیپلماسی و دیپلماسی اقتصادی و سپس افزایش روابط مختلف به خصوص بهبود مبادلات بازرگانی و ترانزیتی استفاده کند. بنابراین مساله این نوشتار آن است که چه عواملی وجود دارد که به افزایش نقش ایران در قره باغ کمک کند و تاثیر بگذارد؟

قره باغ منطقه مرزی بین آذربایجان و ارمنستان، سالهاست مورد تنش و اختلاف کشورهای مرزی قرار گرفته است اما امسال پس از یک دوره درگیری نظامی کوتاه مدت با میانجیگری و دخالت برخی کشورها به خصوص روسیه و ترکیه به صلح رسیده اند. اگرچه میزان ماندگاری این صلح هنوز مشخص نیست اما با عطف به نیات و تاثیرگذاری مهمترین عاملان صلح یعنی روسیه و ترکیه می توان به آن امیدوار بود. 

آنچه از درگیری های نظامی باقی مانده خسارات اقتصادی به این منطقه است در حالی که آذربایجان از وضعیت نسبتا مطلوبتری برای ترمیم مناطق ویران شده برخودار است اما ارمنستان در وضعیت مطلوبی به سر نمی برد. این اقدامات تنش زا و تحریکات مسلحانه در دوران قبل از صلح نگرانی های امنیتی ایجاد می کرد که از جذابیت اقتصادی منطقه، به ویژه در ارمنستان برای سرمایه گذاران می کاهد. برای ارمنستان این درگیری ها فرصت های توسعه روابط تجاری متقابل بین کشورهای منطقه را کاهش می دهد که می تواند به توسعه اقتصادی همه جانبه منطقه کمک کند. ادامه و از سرگیری این بحران های نظامی و عدم پایبندی به صلح، می تواند بیش از آذربایجان برای ارمنستان ضررهای اقتصادی را داشته باشد که آن را از پروژه های حمل و نقل اقتصادی انرژی دور نگه دارد همچنین مهاجرت و سطح بیکاری و بدهی دولت ارمنستان نیز بر این امر تاثیر دارد.  

ارمنستان با دوری گزینی از تنش و بدون رخ دادن دوباره درگیری می تواند از برخی پروژه های منطقه ای برای بهبود وضعیت خود استفاده کند. بنابراین هر دو کشور برای حل برخی مشکلات اقتصادی خود نیاز به اوضاع ارام در منطقه قره باغ و سپس ایجاد روابط اقتصادی با کشورهای مختلف دارند. کشورهای منطقه و اروپایی که از آذربایجان منابع انرژی وارد می کنند نیز در این روند تأثیر دارند ، زیرا آنها می خواهند امنیت خطوط لوله نفت و گاز را تضمین کنند.

در این صلح روسیه و ترکیه بیش از هر کشور دیگر حضور داشته اند که نه تنها برای آرامش در این منطقه بلکه برای برخی منافع استراتژیک آینده در منطقه نقش آفرینی می کنند. اما پس از آنکه این دو کشور به صلح دست یافته اند بی تردید قدم به قدم جای پای خود را در این منطقه محکم خواهند کرد و چه بسا بخواهند از تاثیرگذاری کشورهای قدرتمند منطقه مانند ایران کاسته و استراتژی های خود را پیش ببرند که یکی از مهمترین اهداف آنها نیز در بُعد اقتصادی و نفوذ به قفقاز است. به همین علت است که به نظر می رسد ایران باید از وضعیت کنونی ناشی از صلح قره باغ به مثابه فرصتی برای دیپلماسی و دیپلماسی اقتصادی و سپس افزایش روابط مختلف به خصوص بهبود مبادلات بازرگانی و ترانزیتی استفاده کند. بنابراین مساله این نوشتار آن است که چه عواملی وجود دارد که به افزایش نقش ایران در قره باغ کمک کند و تاثیر بگذارد؟ 

در پاسخ بر آنیم که مهمترین مزیت ایران نسبت به دیگر کشورهایی مانند روسیه و ترکیه، نزدیکی جغرافیایی و اشتراکات فرهنگی و تاریخی بسیار نزدیک این منطقه با شهرهای هم مرز در ایران است که اگر ایران بتواند از این فرصت به وجود آمده استفاده کند بی تردید به سمت و سویی مثبت در روابط ایران با دو کشور بالاخص آذربایجان منجر خواهد شد چرا که با توجه به برخی بی اعتمادی های میان دو کشور ایران و آذربایجان شاید قره باغ فرصتی برای شروع دوباره روابط بهتر طرفین و از بین بردن برخی ابهامات باشد. 

یکی دیگر از عوامل تاثیر گذار نیز شرایط کنونی طرفین بخصوص برای از سرگیری تجارت انرژی و ترمیم مناطق جنگی و تخریب شده با کمترین هزینه است.

قره باغ به دو دلیل اهمیت اقتصادی زیادی برای برخی از کشورهای جهان دارد که آن دو دلیل یکی وجود سرمایه گذاران و فرصت های اقتصادی است برای مثال بنا بر برخی اخبار و آمارها سرمایه گذاری 160 شرکت خارجی در این منطقه تایید شده است و دومین دلیل اهمیت مسیر جغرافیایی و ژئوپلیتیک آن و کشورهای اطراف آن است برای مثال مسیر ترانزیتی ایران برای دو کشور آذربایجان و ارمنستان برای دستیابی به خلیج فارس و دریای عمان نیز دارای اهمیت است که به نظر می رسد شاید تحت تاثیر این صلح قرار گرفته باشد. در این بین ایران به دلیل مرز مشترک و کوتاه از یکسو و از سوی دیگر ارائه برخی خدمات و تبادلات بازرگانی می تواند با کمترین هزینه در حمل و نقل، به ارائه و ارسال کالا و خدمات برای بازسازی شهرهای تخریب شده در جنگ نظامی اقدام کند و نیازهای آنان را تامین کند. 

همچنین می توان با برقراری ارتباطات بیشتر تاثیری در کاهش نفوذ اسرائیل به منطقه داشت چرا که شاهد برخی ارتباطات رقابتی و ناشی از شرایط موجود در بعد از درگیری میان آذربایجان و ارمنستان با اسرائیل هستیم.

ایران باید از این مورد به عنوان نقطه و عامل محرک روابط بهتر اقتصادی با آذربایجان و سپس ارمنستان استفاده کند و مناطق دارای مرز مشترک با قره باغ را به گذرگاه و گلوگاه های ترانزیتی و ارتباطی اقتصادی و تجاری تبدیل کند چرا که با توجه به ارتباطات و موقعیت آذربایجان در قفقاز این منطقه می تواند به عنوان عاملی برای ارتباطات تجاری و بازرگانی بیشتری با قفقاز بدل شود و همچنین آذربایجان از منابع نفتی و ثروت نفتی مناسبی برخودار است که می تواند سرمایه گذاران زیادی را جذب کند.

در یک جمعبندی با توجه به دارا بودن مرز مشترک ایران با طرفین درگیر در قره باغ یعنی آذربایجان و ارمنستان از یک سو و از سوی دیگر پیشینه های تاریخی سرزمینی ایران و قرار گرفتن این منطقه در گذشته جغرافیایی ایران نیز می تواند موثر افتد. همچنین ارتباط میان شهرهای تبریز و آذربایجان و قره باغ را می توان نماینده فرهنگی تمدنی ایران و آذربایجان دانست و به نظر این صلح در صورت پایداری می تواند نقش موثری را برای اقتصاد و پیشرفت آذربایجان داشته باشد چرا که طرف های معامله بسیار مشتاق به ارتباطات مختلف با قفقاز هستند. از طرفی هم ارمنستان در برخی موارد نیاز به آذربایجان برای تامین برخی منابع و یا راه های ارتباطی دارد که همین امور به مثابه یک گزینه طلایی پیش روی ایران است. 

دیپلماسی ایرانی

منبع: ساعت24

کلیدواژه: آذربایجان و ارمنستان روسیه و ترکیه دو کشور قره باغ

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۷۹۷۲۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حمله گازانبری طالبان به تعهدات آبی با ایران

روز یکشنبه ۹ اردیبهشت‌ماه در گزارشی با عنوان «تفاوتی بین استراتژی امارت با دوران غنی نیست» به موضوع عدم پرداخت و رهاسازی کامل حقابه سیستان توسط طالبان حتی در این روز‌های پربارش پرداختیم. این در حالی است که علی‌رغم تمام هشدار‌ها درباره وضعیت وخیم آبی در جنوب شرق ایران که ناشی از مسدود بودن راه‌های آبی به این قسمت است، همسایه شرقی همچنان در حال انجام پروژه‌های آبی روی رودخانه‌هاست.

به گزارش روزنامه فرهیختگان، به همین منظور عملیات تکمیل پروژه سد «پاشدان»، از سد‌های بزرگ افغانستان در مرز با ایران و در مسیر هریرود، با حضور ملا عبدالغنی برادر، معاون نخست‌وزیرو عبدالطیف منصور، سرپرست وزارت آب و انرژی طالبان در هرات آغاز شده است. کارشناسان حوزه هیدروپلیتیک معتقدند که با ساخت و بهره‌برداری از این سد در بالادست هریرود، تنش آبی در ایران و ترکمنستان تشدید خواهد شد. در همین رابطه با محمدنبی جلالی، پژوهشگر دکتری منابع آب دانشگاه تهران گفتگو کردیم که در ادامه می‌خوانید.

ردپای هندوستان در هریرود

با توجه به اینکه مناقشه رودخانه فرامرزی هریرود با تکمیل سد‌های و کانال‌ها در بالادست افغانستان وارد فاز جدیدی خواهد شد، این مناقشه و به‌خصوص سرمایه‌گذاری هندوستان در حوضه هریرود و پروژه‌های آتی شان مورد توجه خواهد بود.

محمدنبی جلالی، پژوهشگر دکتری منابع آب دانشگاه تهران و عضو هیات اندیشه‌ورز هیدروپلیتیک و دیپلماسی آب بنیاد نخبگان کشور درباره این مناقشه گفت: «به‌طور کلی شاید بشود سرمایه‌گذاری هند در پروژه‌های آبی و غیرآبی افغانستان را در میراث استعمار جست‌وجو کرد؛ وقتی تاریخ هند به‌خصوص یک قرن اخیر را مرور می‌کنید تا سال ۱۹۴۷ مستعمره بریتانیا بود و بعد با هند چندپاره مواجه شدیم که به کشور هند و پاکستان و بعد‌ها پاکستان شرقی (بنگلادش) تقسیم و سبب مناقشات متعددی همانند مناقشه حل‌نشده کشمیر می‌شود.

از همین رو با توجه به موقعیت جغرافیایی افغانستان که در مهار آب فرامرزش دارد باعث شد این کشور به‌جدیت سراغ سرمایه‌گذاری روی مهار این منبع برود و عملا بتواند از طریق افغانستان برای خودش اهرم‌های فشار ایجاد کند. به هر حال افغانستان بخشی از ظهور و تداوم دیپلماسی آبی و عوامل سیاسی-اجتماعی در این منطقه را در سیاست‌های هیدروپلتیکی که با توجه به موقعیت بالادستی که در چهار حوضه‌اش دارد می‌تواند پیش ببرد.

البته موضوع فقط مربوط به ایران نیست؛ رودخانه فرامرزی کابل که در نزدیکی آتوک در پاکستان به رود سند منتهی می‌شود، خودش پتانسیل مناقشه آبی عظیمی را دارد. جالب است که همین مناقشه هم شاید به تعیین مرز استعماری خط ریورند ۱۸۹۳ برگردد که بریتانیا برای در امان ماندن هند شرقی از نفوذ شوروی به قبایل پشتون خودمختاری داد، حتی ردپای بریتانیا در مناقشه هیرمند به‌وضوح قابل مشاهده است.

جایی که مرز سیستان درونی و بیرونی را گلداسمیت بریتانیایی تعیین می‌کند و خاوری‌ترین دلتای رودخانه هیرمند را به‌عنوان مرز بین دو کشور قرار می‌دهد. گذشته از ردپای ناخجسته استعمار؛ هند با تقریبا دو میلیارد دلار پنجمین کشوری است که بیشترین سرمایه‌گذاری را در پروژه‌های آبی و غیرآبی افغانستان انجام داده؛ از بورسیه تحصیلی بگیرید تا استخراج معادن و اما در زمینه پروژه‌های آتی، نمی‌خواهم به این موضوع ورود کنم که امارت اسلامی به‌جدیت دنبال این است که با مهندسی اجتماعی تحت پروژه‌هایی همچون «قوش‌تپه»، مهاجران اخراجی پاکستان را در «آمودریا» که منابع دست‌نخورده عظیم انرژی را دارد بارگذاری کند، فقط می‌خواهم از یک پروژه دیگر تحت عنوان TAPI بگویم که به دلایل ناامنی در افغانستان به تعویق افتاده بود.

درباره اهمیت این پروژه همین کافی است که بوش زمان حمله به افغانستان می‌گوید تکمیل استراتژی جنگ ما تکمیل پروژه تاپی است که قرار است گاز ترکمنستان را از طریق افغانستان به پاکستان و هند انتقال بدهد و هدفش تامین سالانه ۳۳ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی به جنوب آسیاست.

همین چندروز قبل آقای «آمانوف»، رئیس اجراییه شرکت خط گاز تاپی، در مجمع سرمایه‌گذاری انرژی ترکمنستان در پاریس اعلام کرد که ترکمنستان به تکمیل بخش خود از پروژه لوله گاز تاپی متعهد است. ضمنا این نگرانی هم وجود دارد که این لوله گاز جایگزین مسیر طرح خط لوله گاز صلح بین ایران و پاکستان و هند هم باشد، یعنی عملا علاوه‌بر اینکه منابع آب را مهار می‌کند به‌جد دنبال این است که وابستگی‌اش را به منبع انرژی ما کم کند. به نظرم پرواضح است که به سرانجام رساندن این پروژه‌ها موقعیت ویژه‌تری در مذاکرات به طرف افغانستانی می‌دهد.

ماجرای ابرپروژه سد سلما در بالادست رودخانه هریرود

این پژوهشگر درباره ابر پروژه سد سلما که کمی بعد از استقلال هند از بریتانیا پروژه سد سلما با حمایت‌های این دو کشور در زمان داوودخان شروع شد گفت: کمی بعد از استقلال هند از بریتانیا، پروژه سد سلما با حمایت‌های این دو کشور در زمان داوودخان شروع شد، ولی به دلیل ناآرامی‌های داخلی فراز و فرود‌هایی داشت تا نهایتا در دوران رئیس‌جمهور غنی در ۱۳۹۵ با ظرفیتی حدود ۶۵۰ میلیون مترمکعب و با حمایت مالی ۳۰۰ میلیونی هند به بهره‌برداری رسید. جالب است که نخست‌وزیر، آقای مودی قبل از افتتاحیه بند سلما به ایران می‌آید و توافقنامه چابهار را امضا می‌کند و هنوز بعد از سال‌ها خلف وعده کار واقعی انجام نشده است. همچنین در مراسم افتتاحیه سد سلما می‌گوید: «این پروژه راه صلح برای همگان را انتخاب کردم.»

شاید کسی با این نکته موافق نباشد و نگاهم به مناقشات بین کشور‌ها کمی رئالیستی است، اما به این روند باید دقت کرد. استعمار کهن روزگاری هند را با ابزار زور و حمله نظامی تسخیر کرد و امروز فقط شیوه استعمار متفاوت شده و با مصادره واژه صلح و استخدام مجریان، همان شیوه قبلی را در کشور‌های دیگر دنبال می‌کند. واقعیت این است که سایه استعمار همچنان هم بر سر مسائل و رفتار‌های دولت‌ها حاکم است و اصطلاحا «استعمار پوست انداخته» و حال «استعمار نوین» به شیوه‌ای دیگر به دنبال تسلط و نادیده‌گرفتن حق ملت‌هاست.

در عصر حاضر اگر کمی حواس‌مان جمع باشد متوجه می‌شویم که استعمار فرانو چطور بر باور و منش ملت‌ها و هویت‌شان به‌طور نامحسوس و بدون اینکه خود استعمارگران یا حتی مجریان بومی حضور مرئی داشته باشند چنگ می‌زند تا مناقشات آبی و غیرآبی را تشدید کند. شاید اهمیت دیپلماسی عمومی در مناقشه آبی مثل مناقشه هیرمند و هریرود در گذر زمان با تکمیل کانال و بند‌های انحرافی و وابسته کردن جامعه محلی بالادست به این منبع حیاتی روشن‌تر شود؛ در زمانی که عملا ماهیت مناقشه از دولت-دولت به دولت-مردم شیفت پیدا کرد.

واقعا نمی‌خواهم شرایط را اورژانسی نشان بدهم. چون اولین کاری که در این شرایط می‌کنیم تراشیدن پروژه اورژانسی با پول بیت‌المال است. در واقع می‌خواهم توجه کنیم که در آستانه حذف‌شدگی قرار داریم و مورد هجمه استعمار آبی هستیم و امروز هیچ چیزی مثل عنصر زمان مهم نیست.

حقابه تاریخی هیرمند تقلیل پیدا کرده است

مناقشه آبی میان دو کشور، قدمتی به تاریخ افغانستان دارد و در سال‌های اخیر به بحرانی جدی تبدیل شده. جلالی درباره رهیافت برون رفت از این شرایط تضاد منافع گفت: «نگرانی عمیق این است که کشور‌های دیگر در نتیجه پرداختن صحیح به شکست‌های دیپلماسی آبی شان در گذشته و بازتعریف نحوه همکاری در‌مورد مسائل آب‌های فرامرزی، راهی برای آینده دیپلماسی آبی شان ترسیم کرده اند و سوال این است که آیا ما به این درک رسیده‌ایم که اگر بگوییم «در دیپلماسی آب چندان موفق نبوده ایم» متهم به تحریف واقعیت نشویم؟ البته موافقم که فضا آنچنان هم تاریک نبوده و نیست؛ اما اگر بپذیریم حقابه تاریخی معاهده هیرمند در صد و اندی سال و در طول تاریخ روابط بین دو کشور ایران و افغانستان تقلیل پیدا کرد تا نهایتا به ۱۶ درصد رسید یا طی دوران تکمیل سد انحرافی کمال خان، که هرچند تلاش‌هایی شد و حتی اخیرا دکتر ظریف هم در مصاحبه شان اذعان داشتند که با علم به اینکه سد انحرافی کمال خان برای منحرف کردن سیلاب است و حقیقتا هم همین است، وارد گفتگو شدند، اما بلاخره باید بپذیریم که علی رغم تلاش‌های دستگاه دیپلماسی، نتوانستیم احداث این بند را به تعویق بیندازیم و سد انحرافی کمال‌خان تکمیل شد.

سوال اساسی این است که مصر چگونه در مناقشه رود نیل با اتیوپی و سودان توانست سال‌ها احداث سد رنسانس (النهضه) را به تعویق بیندازد؟ از چه ابزار‌هایی استفاده کرد؟ از سد کمال خان که گذشت، اما قرار است برای سد بخش آباد روی سرشاخه فراه رود در آینده چه اتفاقی بیفتد؟ چه ابزار‌هایی برای به تعویق افتادن احداث سد بخش آباد -که میخی است بر تابوت کما‌رفته سیستان- داریم؟ نکته اساسی این است که حتی افغانستان با اندوخته تجاربش فارغ از اینکه چه دولتی و حکومتی مستقر باشد مشخص کرده راهبرد هیدروپلیتیکی اش در مواجهه با مناقشات با همسایگانش چیست. اما ما با توجه به وضعیت هیدروپلیتیکی خاصی که داریم و در جایی بالادستی، در جایی میان‌دست و در جایی پایین‌دست هستیم و تک تک این رودخانه‌های فرامرزی چالش‌ها و بازیگران متعدد خودش را دارد، چه راهبرد هیدروپلیتیکی و ابزار قدرتی داریم؟ مثلا روی هم همین رودخانه هریرود در قسمت پایین دست با ترکمنستان چالش جدی بازسازی کانال «قره‌قوم» را داریم یا راندمان پایین آبیاری در بخش کشاورزی را داریم.

در قسمت بالادست با طرف افغانستانی با توسعه یک‌جانبه سد و کانال هایش بدون توجه به آب مورد نیاز پایین دست مواجهیم و حتی هیچ توافقنامه‌ای روی این رودخانه فرامرزی با افغانستان نداریم. ما هنوز مشخص نکرده ایم چه دکترین هیدروپلیتیکی خاصی برای این حوضه‌های فرامرزی داریم. همچنین اخیرا در لحظات آخر بعد از سال‌ها گزارش کمیسیون تلفیق برنامه هفتم توسعه با تصویب بند الحاقی ۱ ماده ۳۹ موافقت کرد که «نقشه راه دیپلماسی آب در چهارچوب دیپلماسی کلان کشور» تهیه شود؛ ضمن اینکه آیا این هم سندی است که قرار است به بایگانی برود یا سندی است که درنهایت قرار است یک دکترین برا حوضه‌هایی با چالش‌ها و بازیگران متعدد تجویز کنیم؟ در دکترین ما نسبت دیپلماسی انرژی ما با مناسبات و تعاملات هیدروپلیتیکی آب‌های فرامرزی قراره دیده می‌شود؟ فرهنگ چطور؟ ترانزیت چطور؟ چابهاری که کانون رقابت هند و چین است؟ آیا با هند ادامه بدهیم که ۸ سال بدعهدی مکرر کرده آن هم با ۸۵ میلیون دلار؛ در چنین پروژه راهبردی، نمی‌بایست چند میلیارد دلار قرارداد باشد؟ این‌ها فقط سوال است.

توقع دارید حس گل پیروزی ایران مقابل استرالیا را داشته باشیم؟

این پژوهشگر درباره میزان حقابه‌ای که این روز‌ها رهاسازی شده گفت: «اجازه بدهید این نکته را هم یادآوری کنم؛ ما هم حقیقتا خوشحالیم از اینکه اندک آبی از حقابه ایران را دریافت کردیم ولیکن اینکه در تریبون رسمی یک نهاد رسمی اعلام می‌کنیم تا این لحظه اینقدر از حقابه هیرمند رهاسازی شد، این ابزار قدرت است؟ این دیپلماسی عمومی است؟ واقعا هم شاید توقع داشتند ما حس گل پیروزی ایران مقابل استرالیا در جام جهانی ۱۹۹۸ را تجربه کنیم!

وقتی ابزار‌های قدرت مصر در تعویق احداث سد رنسانس را بررسی می‌کنید که چه کرد، یکی از ابزار‌های بسیار مهمش همین به‌کارگیری صحیح از دیپلماسی عمومی بوده است. ولی ما از این ظرفیت کم‌نظیر دیپلماسی عمومی به‌درستی استفاده نمی‌کنیم.

شاید زمانی سازش مبتنی‌بر مذاکره «برد-برد» حداقل در سطح فکری ایده جذابی بوده تا به یک نتیجه دوجانبه سودمند برسیم؛ اما واقعیت جهان امروز حقیقتا متفاوت شده است. کشور‌ها اصولا حاضر نیستند در مذاکرات‌شان سهم برابر یا کمتری از طرف مقابل برای ملت‌هایشان بگیرند. ما باید تجدید نظری در رویکردهایمان در مذاکرات داشته باشیم و باید به این بیندیشم که چطور در مذاکرات می‌توانیم یک پای بالاتر بگذاریم و موقعیتی عالی برای خودمان و خوب برای دیگری ایجاد کنیم.

من‌حیث‌المجموع فکر می‌کنم فیصله دادن به اثرات هیدروهژمونی در حوضه آبریز بین‌المللی هریرود که بین چند کشور مشترک است و علی‌الخصوص‌انگیزه کشور بالادستی مثل حکومت امارات اسلامی که حاکمیت مطلق سرزمینی و توسعه یکطرفه رودخانه‌ها را بدون توجه به پیامد‌های آن در کشور‌های پایین دست در پیش گرفته، حقیقتا مسیری صعب‌العبور است؛ به‌ویژه اینکه روشن است سیاست‌های دولت نوپای طالبان در راستای توسعه زیرساخت‌های آبی و ساخت سد و تکمیل کانال‌ها به درهم‌تنیدگی این مناقشه خواهد افزود.

از طرفی دیگر این را هم در نظر داشته باشید که تقریبا جهان در حال تجربه سومین انتقال قدرت است. هرچند ایران همیشه در چنین بزنگاه‌هایی در طول تاریخ تحت فشار بوده است؛ اما بخشی کوچکی از رهیافت را شاید در پاسخ به این سوال بشود جست‌وجو کرد که راهبرد کلان ما در این شرایط گذار نظام بین‌الملل که مشخصه اصلی آن بازتوزیع قدرت، ثروت و بازنویسی قواعد بین‌المللی است، آیا این است که باید در تنهایی استراتژیک به سر ببریم یا با توجه به اینکه انزواگرایی، انفعال و عدم تعامل نه با ژئوپلتیک ایران سازگار است، نه با فرهنگ سنتی ایران، از طریق چندجانبه‌گرایی و ائتلاف‌سازی مبتنی‌بر همکاری راهبردی به استقبال این جهان پسا‌قطبی برویم؟ و حالا در سطوح پایین‌تر، چطور این کلان راهبردمان، قرار است توسعه پایدار و امنیت آبی را برای ما به ارمغان بیاورد تا دچار خفگی هژمونی نشویم؟! و چطور می‌شود به یک بازتوزیع مجدد قدرت بین بازیگران درگیر این مناقشه آبی دست بزنیم تا در این حوضه آبریز فرامرزی فضا‌ها را دوباره پیکربندی و تفسیر کنیم. حقیقتا نمی‌دانم که آیا روزگاری می‌رسد که بتوانیم موقعیتی را با ابزار‌های قدرت‌مان ایجاد کنیم که در مذاکرات آبی مان یک پای بالاتر بگذاریم و موقعیتی عالی برای خود و خوب برای دیگری ایجاد کنیم یا خیر. امیدوارم.

دیگر خبرها

  • رونمایی «دیپلماسی اقتصادی و برندسازی ملی» در نمایشگاه کتاب
  • افتتاح سد قیز قلعه‌سی با حضور رؤسای جمهور ایران و آذربایجان
  • حمله گازانبری طالبان به تعهدات آبی با ایران
  • ایجاد بیش از یکهزار و 600 فرصت شغلی توسط بسیج سازندگی آذربایجان‌غربی
  • ایجاد ۱۶۰۶ فرصت شغلی توسط بسیج سازندگی سپاه آذربایجان‌غربی
  • صندوق سرمایه‌گذاری مشترک ایران و امارات تشکیل شود
  • ضرورت همکاری دستگاه‌ها در اجرای پروژه استراتژیک جاده جلفا-کلاله
  • برگزاری رویداد بین المللی ارائه فرصت های سرمایه گزاری و جلب مشارکت های عمومی در فرودگاه های ایران
  • تثبیت جایگاه ایران در منطقه پس از «وعده صادق»
  • گسترش همکاری‌ها با کشور همسایه کمکی به دیپلماسی فرهنگی است