فاصلهگذاری سیاسی با مردم / دانشجویان آزادیخواه تا جریان دوم خرداد
تاریخ انتشار: ۸ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۸۱۶۰۴۵
جریان دوم خرداد را میتوان مهمترین نقطه افول دانشجویان اصلاحطلب در تاریخ جنبش دانشجویی به شمار آورد. رئیس دولت اصلاحات با ابراز نظرات غوغا سالارانه در زمینه آزادی و دموکراسی و بسط گفتمان غربگرایی موفق شد تا توده جریان دانشجویی در دهه هفتاد را با خود همراه سازد.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، مهدی خطیب دماوندی؛ جریان دوم خرداد را میتوان مهمترین نقطه افول دانشجویان اصلاح طلب در تاریخ جنبش دانشجویی به شمار آورد.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به نوعی جریان دوم خرداد موفق شد در یک بازی برد برد، با تلاش برای پی ریزی الگوی لیبرال دموکراسی و فعالیت در نقش اپوزیسیون نظام و برهم زدن مرزهای انقلاب و ضدانقلاب پیوند محکمی میان طیفهای مختلف دانشجویی برقرار کند؛ به طوری که جریان دانشجویی هویت از دست رفته خویش را در استقرار دولت اصلاحات جستجو میکرد. اما رفته رفته این دانشجویان دریافتند که بسیاری از توقعات آنان بر روی زمین باقی مانده و دولت با موج سواری روی احساسات دانشجویان و استفاده ابزاری از ظرفیت تشکلهای دانشجویی و خواستههای این قشر صرفا به دنبال دستیابی به منافع سیاسی خود بوده است.
البته ناگفته نماند گرچه اقدامات جریان دوم خرداد پاسخگوی انتظارات دانشجویان اصلاح طلب نبود، اما این جریان توانست با محدود کردن و در تنگنا قرار دادن فعالیت گروههای دانشجویی و ارزشی، ترور شخصیتی دانشجویان مذهبی و بستن تریبون جریان انقلابی و قبضه کردن فضای سیاسی کشور به نفع جریانی خاص مسیر جنبش دانشجویی را از مطالبهگری و عدالتخواهی به سمت منفعت خواهی و انحصارطلبی منحرف سازد.
دومین ضربه بر پیکره جریان دانشجویی اصلاح طلب در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ وارد شد. در اصل حوادث بین سال ۸۸ تا دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری باعث شد همان اندک روحیه مطالبهگری و آرمان خواهی دانشجویان اصلاح طلب به فراموشی سپرده شود و تنها به دست گیری افسار قدرت هدف این جریان دانشجویی قرار گیرد. دانشجویان اصلاح طلب در این برهه زمانی با افت شدید گفتمانی مواجه شدند و پیگیری مسئله رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی تنها دریچه ارتباط آنان با مردم و حکومت بود. جریان دانشجویی با برگزاری برنامههایی همچون جلسهی شعرخوانی، دورهمیهای همراه با موسیقی، اکران فیلمها و مستندهای خارجی و در نهایت اجرای نمایش و تاتر سعی در افزایش بدنه تشکیلاتی خود داشت؛ اما غافل از آن که این مسکنهای زودبازده خلا گفتمانی انها پر نخواهد کرد؛ بنابراین این بهترین فرصتی بود که جریان دوم خرداد میتوانست بار دیگر با پرچم رسیدگی به مطالبات دانشجویان اصلاح طلب و سردادن شعارهای رادیکال، بسترهای ادغام، همبستگی و اختلاط احزاب و تشکلهای دانشجویی را فراهم سازد. این بار هم مشابه آن چه که در دوم خرداد سال ۷۶ اتفاق افتاد، با رای آوردن روحانی بسیاری از توقعات و انتظارات دانشجویان مغفول ماند و اصلاح طلبان بار دیگر با استفاده ابزاری از بدنه دانشجویی خود موجب سرخوردگی دانشجویان اصلاح طلب شدند.
حمایت بدنه دانشجویی اصلاح طلبان چه در جریان دوم خرداد ۷۶ و چه در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ موجب شد تا آنان بیش از گذشته خود را بدهکار جنبش دانشجویی بدانند، چون نتیجه هزینههایی که در این راه صرف شد بسیار بیشتر از امتیازات آن بود. از طرفی ناکامی دولت روحانی در سیاست خارجی و شکست همه جانبه برجام، عدم پیگیری وعده توخالی رفع حصر، مواجه شدن کشور با معزل تورم، بیکاری و اشتغال و درنهایتعدم توجه کافی به تشکلهای دولت ساخته موجب شد تا زبان پاسخگویی تشکلهای اصلاح طلب در دانشگاه بیش از گذشته بسته باقی بماند. جنبش دانشجویی از همان اوایل انقلاب، کانون توجه سیاستمداران و بسیاری از اشخاص و گروههای سیاسی به شمار میرفت. در طول سالهای پس از بهمن ۵۷، مطالبات سیاسی اجتماعی و اقتصادی ابتدا در دانشگاهها شکل میگرفت و پس از آن به بقیه جامعه تسری پیدا میکرد. ریشه اصلی این کنشگری را نیز میتوان در روحیه آرمان خواهی و مطالبهگری دانشجویان جستجو کرد. مادامی که جنبش دانشجویی با استقلال در فکر و آزادی در عمل و اندیشه به دنبال انجام مهمترین وظیفه خود یعنی آزادی اندیشی، مطالبهگری و آرمان خواهی باشد میتواند نقش موثری در بهبود سلامت سیاسی یک نظام دموکراتیک ایفا کند. اما به محض اینکه روحیه استقلال طلبی دانشجویان دست مایه بازیهای سیاسی احزاب شد، از مسیر اصلی کنشگری خود نیز منحرف میشود. در مسئله ترور سردار شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی توسط نظامیان رژیم آمریکا این موضوع اثبات شد که هنوز بسیاری از دانشجویان وام دار چهرههای سرشناس جریان دوم خرداد هستند.
بلافاصله یک روز پس از به شهادت رسیدن سردار سلیمانی، درحالی که همه ملت ایران داغ دار از اتفاق پیش آمده بودند و یک صدا فریاد انتقام و خونخواهی فرمانده سپاه قدس را مطالبه میکردند، تعدادی از اصلاح طلبان که برخی از آنان را امضاکنندگان نامه جام زهر مجلس ششم تشکیل میدادند؛ ضمن صدور بیانیهای تلویحاً از مسئولان درخواست کردند تا با خویشتن داری مانع وقوع جنگ در کشور و منطقه خاورمیانه شوند.
بلاشک هر ایرانی وطن دوستی بر روی اصول و مبانی همچون آزادی، استقلال، وحدت، تمامیت ارضی و امنیت ملی اتفاق نظر دارد و مسئله امنیت را جدای از اختلافات سیاسی میداند. این سند نانوشته چه در دانشگاه و چه در خارج از دانشگاه اعتبار و مشروعیت دارد. حداقل انتظار جریان دانشجویی کشور این بود که بدنه دانشجویی جریان اصلاحات در قضیه شهادت سردار سلیمانی در برابر خواسته سران جبهه دوم خرداد واکنش نشان میداد و راه خود را از آنان جدا میساخت؛ اما مشخص شد این جریان دانشجویی هنوز درصدد ترمیم هزینههای سنگین جریان دوم خرداد بر نیامده است. سکوت تشکلهای اصلاح طلب در قبال موضع سطحی سردمداران جریان دوم خرداد و همچنین تجربه موفق سپاه پاسداران در پاسخ به عملیات تروریستی آمریکا و هدف قرار دادن پایگاه نظامی عین الاسد موجب شد بار دیگر این جریان دانشجویی سرخورده و شرمنده ازعدم تصمیم گیری درست خود شود. شاید الان وقت آن باشد که دانشجویان اصلاح طلب از خود بپرسند؛ تا کجا قرار است به این سیکل معیوب ادامه دهند و حیات و بقای خویش را معطوف و وابسته به حیات احزاب و چهرههای سیاسی نماید؟! با مطالعه سرگذشت جریان اصلاح طلبی در دانشگاه، به نظر میرسد این بار خود دانشجویان اصلاح طلب هستند که در حال ضربه زدن به پیکره تشکیلاتی و گفتمانی خود هستند واگرنه ناکامی آنان در حمایت از گروههای سیاسی خارج از دانشگاه حقیقتی است که حتی خود آنان متوجه شده اند.
مادامی که عدهای بیرون از دانشگاه به صورت قیم مآبانه بدنه جریان دانشجویی اصلاح طلب را هدایت و رهبری کنند، بلاشک اهرم مطالبهگری انان را مهار کردهاند و قادر خواهند بود با ایجاد بازیهای سیاسی و پیشنهاد امتیازات، جریان دانشجویی را وام دار خود کنند. تشکل دانشجویی که وام دار شد، حق مطالبهگری و مشی انتقادی را نخواهد داشت و این یعنی موت یک جریان دانشجویی. به نظر میرسد زمانی دانشجویان اصلاح طلب واجد تفکر گفتمانی میشوند که مرزبندی دقیق و روشنی با احزاب و چهرههای خارج از دانشگاه داشته باشند. نشریه هفت تیر، دانشگاه شهید بهشتی، شماره ۱۶
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: نشریات دانشجویی تازه های نشریات اصلاح طلب جنبش دانشجویی دانشجویان اصلاح طلب جریان دوم خرداد جریان دانشجویی جنبش دانشجویی دولت اصلاحات اصلاح طلب مطالبه گری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۸۱۶۰۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا کشوری مثل مصر سریال «حشاشین» را ساخت؟
نشست نقد و بررسی سریال حشاسین با حضور حجتالاسلام مهدی فرمانیان استاد تمام دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی، حجتالاسلام سید علی بطحایی مدیر کل پژوهش دانشگاه ادیان و مذاهب، فرقهشناس و پژوهشگر جریانهای اسلامی و مهدی علمی دانشور استادیار ادیان شرق دانشکده ادیان و مذاهب برگزار شد.
بطحایی بحث خود را با موضوع جریانهای فکری مصر آغاز کرد و گفت: سریال حشاشین نسل جدید را درگیر کرده است. نسل جدید بر خلاف ممانعتها این سریال را دیدند. نظر کلی بنده از سریال همان ضرب المثل معروف است که گفت «بعضیها کج گفتند، اما رج گفتند.» کج گفتنش با آقای دکتر فرمانیان و دانشور است و رج گفتنش با من. رج گفته یعنی برنامه و هدف دارد و کار او روی حساب است. روی جریانهای فکری، این سریال را ارائه داده است. این سریال را در قد و قواره سریال تاریخی نبینیم بلکه این فیلم، یک نبرد جریانی است که صحنۀ آیندۀ جهان اسلام را تشکیل میدهد. نبرد جریانهای فکری در این اتفاق رخ میدهد. به چه معنا؟ جریان شناسی جهان اسلام حوزه مغفولی است. آینده پژوهیِ آن، مغفولتر است و از همه مغفول تر، نبرد بین جریانهاست که صحنه آینده جهان اسلام را شکل میدهد. در مصر و تونس و مغرب و ترکیه همین گونه است. تلاقی جریانها صحنه آینده جهان اسلام را میسنجد.
وی افزود: اسلام سنتی خیلی در تلاقی با جریانات وارد نمیشود و حاشیه امنی برای خود دارد. روشنفکری هم بدنهی مردمی ندارد و حضور اجتماعی هم نمیتواند داشته باشد؛ منتها سه جریانِ اسلام سلفی با قرائت جامعی که دارد و نیز اسلام سیاسی و اسلام سکولار صحنهی آینده جهان اسلام را میسازند که باید در حوزه آیندهپژوهی به آن توجه کنیم تا به مشکلی برنخوریم.
سریال حشاشین به نزاریان شام ارتباط داردبطحایی گفت: باید به نکتهای توجه شود؛ اگر توجه نکنیم، بقیه تحلیلها فایده نخواهد داشت. چون بعضی میگفتند این سریال آمده تا ولایت فقیه یا مهدویت را بزند، اما سرحلقه این سریال این است که چرا مصر این دغدغه را داشت؟ چون نزاریان ارتباطی به مصر ندارد. نزار پس از اینکه از خلیفه نهم عزل میشود، مدت کوتاهی به اسکندریه مصر میرود و مدتی در آنجا میماند. برای اینکه نشان دهد من حکومت دارم، سکهای ضرب میکند که ظاهراً در موزه آقاخان تورنتو نگهداری میشود. مدت کوتاهی حکومت میکند و بعد لشکری میآید و او را میکشند؛ بنابراین این سریال به مصر مربوط نیست به لوئانته یا نزاریان شام ارتباط دارد و عمدۀ آن به ایران مرتبط است. مصر به خاطر مصرف داخلی و مخالفت با اسلام سیاسی و آمادگی جهان اسلام به این سریال پرداخت. بعید هم نیست در آینده به دیگر جریانها و فرقهها بپردازند و ما با اسلام سیاسیهراسی مواجه شویم. پنج قسمت اولش است که به اسلام سیاسی برخورده است.
مصر لیدر جریان فکری جهان اسلام استوی با طرح این سؤال که در مصر چه اتفاقاتی افتاد، گفت: باید موجهای تاریخی مصر را یک مرور کنیم و بعد ببینیم اسلام سنتی و سایر جریانهای فکری چه واکنشی نسبت به این موجها داشتند. از ۲۲۶ سال قبل در ۱۲۱۳ قمری یا ۱۷۹۸ میلادی که ناپلئون حمله میکند و میگویند توپهای ناپلئون مسلمانان را بیدار کرد، تقریباً ۶ موج مصر را فرا گرفت. مصر با بقیه کشورهای عربی تفاوت دارد. کشورهای عربی پول دارند، اما مصر پول ندارد.
بحطایی ادامه داد: کتابی با نام «مصر از زاویهای دیگر» از خانم جمیله کدیور منتشر شده است. سفرنامه ۳۰۰ صفحهای جریانات فکری را در آن بازه زمانی خوب ریشهکاوی کرده است. مصر مهم است. شناخت مصر مهم است. این سرزمین، لیدر جریان فکری جهان اسلام است. از ۲۲۶ سال قبل تا الان جریان اول که تاکنون ادامه دارد، محمدعلی پاشا و طهطاوی بود. کتابی با عنوان «تخلیص الابریز فی تلخیص باریز» نوشته شد. یعنی پاکسازیِ آب را بیاور تا چهره مشعشع پاریس را نشان دهیم. در این کتاب اولین واکنشهایی که اسلام نسبت به مدرنیته و حمله ناپلئون دارد و علت عقب ماندگی اسلام را خوب تحلیل کرده است. اینها نسل اول هستند که با سختافزارهای غرب مواجه میشوند که چرا غرب از جهتهای مختلف جلوتر از ما است. این جریان شکست میخورد.
این پژوهشگر فرقهها گفت: نسل دوم امثال سید جمال است که بیداری اسلامی را مشخص میکند و عبدُه که اسلام انقلابی و بیداری را مطرح میکنند. نسل سوم، با جنگ جهانی اول مواجه میشود که سعد زغلول است. در این دوران بریتانیا جدا میشود.
روح فرهنگیِ حاکم بر مصر را تفکرات سکولار شکل میدهدوی با اشاره به اینکه از کنار نسل چهارم و پنجم سه جریان شکل میگیرد، افزود: یکی پان عربیسم است به سردمداری جمال عبدالناصر. او ناسیولانیست دیکتهای و دیکتاتوری است. دوم، حسن البناء است که در همین دوران، شکلگیری اسرائیل را شاهدیم. پانعربیسم در مصر خودش را خوب نشان میدهد. در کنارش طه حسین است که نباید آن را متعلق به گذشته بدانیم. دقیقترین بستهای که درباره سکولاریزم و لیبرالیسم در مصر ارائه میشود، متعلق به اوست. در کتابهای «فی الأدب الجاهلی»، «فی التاریخ الجاهلی» و «مستقبل الثقافة فی مصر» اندیشه خود را میگوید. تکلیف خودش را مدرنیته مشخص میکند. به جهان اسلام نسخه میدهد که چه قسمتهایی از فرهنگ غرب را بگیریم. وزیر امروزین مصر میگوید روح فرهنگیِ حاکم بر مصر، طه حسین است.
بطحایی گفت: الان در مصر دوئلی بین اسلام سیاسی و اسلام سکولار است. تقریباً اسلام سنتی جمع شده است. تنها یکی از مشاوران احمد الطیب گفته بود سریال حشاشین به فرقهگرایی منتج میشود. اسلام سنتی در مصر اسلام کاملاً کنترل شده است. در هر صورت الأزهر واکنش مطلوبی ندارد. اما میداندار در تمام این صحنهها، خالد منتصر و عکاشه است. اینها افراد تأثیرگذاری هستند. پزشک خالد در خیلی از حوزهها وارد شده و سکولاریزم است. او دو سفر به آلمان و هلند میرود. میگوید واکنشها را نسبت به حشاشین میدانم. با مسلمانان هلند که صحبت کردم، از لحاظ لهجه انتقاد کردند،، اما از نظر جریانی میگویند، به نظر ما بهترین فیلمی است که توانسته اسلام سیاسی و تکفیریها را منکوب کند.
وی با تصریح بر اینکه خوراک این فیلم کاملاً جریانشناسانه است و تاریخی نبینیم، در بیان راهکار گفت:، اما چکار کنیم؟ به ذهنم میآید اسلام سنتی و مراجع تقلید باید سکوت کنند، همچنان که خود اسماعیلیها سکوت کردند. صحبت درباره نزاریان باید متولی داشته باشد. ایران جزو تاریخش است، اما درباره حشاشین که مقداری مسئله دارد، نمیتواند صحبت کند. باید امثال آقاخان صحبت کنند. ما انتظار داریم وارد صحنه شود. البته آقای داریوش محمدپور از مؤسسه اسماعیلیه واکنشی داشت.
منبع: تسنیم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی