فرانک لمپارد و اخراج زودهنگام؛ چه کسانی رویاهای او را دزدیدند؟
تاریخ انتشار: ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۸۴۰۱۹۷
دبلیو اچ آرنِ شاعر مینویسد: شیطان یک موجود عجیب نیست و در واقع شاید گاهی همان انسان است. کسی که هم اتاقی ماست و کسی که با ما سر یک میز غذا میخورد
اختصاصی طرفداری / چرا چلسی با لمپارد در فصل دوم نتیجه نگرفت؟ آیا سوپر فرانکی از نظر تاکتیکی مشکلاتی داشت؟
بیایید از زوایای دیگری به موضوع نگاه کنیم. سایمون جانسون برای the Athletic مقاله مفصلی نوشته و جوانب اخراج لمپارد را بررسی کرده.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به نظر شما اگر این سوال را از مائوریتسیو ساری و آنتونیو کونته بپرسید به آن چه پاسخی خواهند داد؟ ماجرای باند برزیلی و اهانت به تصویر سرمربی وقت توسط ویلیان در زمان سرمربیگری کونته و ماجرای تمرد کپا آریزابالاگا از تعویض شدن در زمان ساری را به یاد بیاورید. کونته بعد از یک فصل درخشان و با کسب قهرمانی همراه با رکورد با تیم بحران زده چلسی، در میانههای فصل دوم ناگهان به مشکل خورد و تیم او وارد بحران شد. ساری بعد از تنها یک فصل اخراج شد. لمپارد هم در شرایطی مشابه با کونته، در میانهی فصل دچار مشکل شد، با این تفاوت که کار او حتی به پایان فصل هم نکشید. آیا همهی این رخدادها اتفاقی است؟ ماجرای کونته با شخصیت ناسازگار وی توجیه شد و ماجرای ساری با نداشتن کاریزمای کافی او، اما مدیران چلسی چه توجیهی برای اتفاقات حاشیهای زمان لمپارد خواهند داشت؟ همه اینها وقتی جالب میشود که میدانیم لمپارد دارای چگونه شخصیتی است. کسی که به قدری جنتلمن و متشخص است که مورد احترام همهی اهالی فوتبال قرار دارد و آیا چنین شخصی میتواند خود مقصر این حاشیهها باشد؟ سیرک یا بنگاه معاملاتی
سایمون جانسون حتی نام بازیکنهای حاشیهساز را قید کرده است. بازیکنانی مانند آنتونیو رودیگر، جورجینیو، مارکوس آلونسو، کپا و سزار آزپلیکوئتا. دقیقا همان بازیکنانی که لمپارد سعی داشت رفته رفته آنها را از تیم خارج کند و بازیکنانی با کیفیتِ بهتر را جایگزین آنها کند. باشگاه چلسی در چنین زمانهایی هیچ وقت پشت سرمربی خود در نیامده است. در چنین شرایطی بازیکنان در عوض تلاش مضاعف برای برگرداندن تیم به شرایط آرمانی، تلاش خواهند کرد همه تقصیرها و کمکاریهایشان را گردن سرمربی تیم بیندازند و این مسئله با رفتاری که باشگاه چلسی همیشه اتخاذ کرده کاملا طبیعی است. مبرهن است که در ورای این ماجرا، یک فکر اقتصادی نهفته که نمیخواهد قیمت بازیکنان افت کند. یعنی درست مثل یک بنگاه معاملاتی یا یک سایت شرطبندی، در باشگاهی مثل چلسی، سرمربی تیم همیشه قربانی مواضع اقتصادی است. همانطور که رسانههای مختلف بارها اشاره کردهاند که اصلیترین دلیل مدیران چلسی برای برکناری لمپارد، بازدهی پایین او نسبت به هزینهی نقل و انتقالات وی بوده است. اما سوال مهم اینجاست که چرا دستآوردهای لمپارد در زمانی که تیم با پنجره بسته روبرو بود بر این هزینههای تازه، رجحان داده نشد؟ چرا حفظ سرمایهای که لمپارد با ورود بازیکنان آکادمی به تیم اصلی انجام داد زیر ذرهبین مدیران باشگاه چلسی قرار نگرفت؟ شاید برخی هواداران فوتبال این رفتارها را برتری و اهمیت منافع باشگاه در برابر نامها بدانند، اما نمیتوانیم منکر شویم که این یک رفتار ماکیاولیستی است. این سیاستهای باشگاه، هواداران ناراضی و به ستوه آمدهی چلسی را مجاب کرد با نصب بنر بزرگی در ورودی بریج، اتفاقات درون باشگاهشان را با «سیرک» مقایسه کنند!
درخشش با دستان خالی فراموش نمی شود بدون تردید آنها از برکناری سرمربی محبوبشان بسیار خشمگین هستند. آنها در گذشته بارها با اخراج سرمربیانی مانند مورینیو (دوره اول)، آنجلوتی و کونته شوکه شدهاند. اما به نظر میرسد اخراج لمپارد دیگر کارد را به استخوان آنها رسانده باشد. آن هم در شرایطی که حمایت آنها از لمپارد منوط به چیزهایی فراتر اسطوره بودن اوست. دلایلی مانند عملکرد این سرمربی جوان در فصل نخستِ خود که تقریبا همه با عنوان «درخشش با دستان خالی» از آن یاد میکنند.
ماریا گرانوفسکایا به عنوان مدیر ارشد چلسی و جانشین بیبدیل آبراموویچ در زمان غیبت او، چه نقشی در این «سیرک» دارد؟ کسی که مادام از او به عنوان قدرتمندترین زن در حوزه فوتبال یاد میشود بدون شک همه کارهی این چلسیِ بدون آبراموویچ است. اشتباهات او همیشه زیر پوشش موفقیت وی در کارهای اقتصادی باشگاه پنهان شده است. موفقیتهای او در زمینههای حفظ طراز مالی باشگاه و نقل و انتقالات، دست او را برای برکناری مربیان باز گذاشته است. و حفظ منافع باشگاه برایش توجیه خوبی شده تا اردوگاه آشیوتس را در کوبهام پیاده کند.
هیچکس از فرانک لمپارد به عنوان یک سرمربی جوان انتظار نداشت که از حیث تاکتیکی روی دست کلوپ و گواردیولا بلند شود. حتی خود مدیران چلسی نیز او را به عنوان گزینهای مناسب برای خروج از بحران فعلی، به تیم آوردند. او هم از اهداف بلندمدت و برنامهی تدریجیاش برای برگرداندن تیم به روزهای اوج سخن گفته بود. ولی در کمال ناباوری او بعد از یک فصل و نیم و دقیقا در میانهی قراردادش و در بحبوحهی رویاهای شیرینی که با باشگاه محبوبش داشت، برکنار شد تا حیرت طرفداران متعصب چلسی را به دنبال داشته باشد. همانطور که گفته شد، هیچکس از همان ابتدا از لمپارد انتظارات تاکتیکی بالایی نداشت و دستآوردهای او در زمینههای استفادهی حداکثری از پتانسیل آکادمی (آن هم برای نخستین بار در تاریخ باشگاه)، بهبود کیفیت عمق ترکیب چلسی (به وسیلهی خارج کردن و فروش بازیکنان بیکیفیت از تیم و جایگزین کردن آنها با خریدهای با کیفیت) و در مجموع ایجاد یک میراث بزرگ حتی برای سرمربی بعدی، قرار بود به یاد آورده شود. هرچند از لحاظ تاکتیکی نیز لمپارد نباید فقط با بحران فعلی سنجیده می شد. او فصل پیش حداقل یک بار سرمربیان تیمهای بزرگ را شکست داد و در فصل جاری نیز دو ماه تیمش بدون باخت بود. همان تیم وولزی که تیم لمپارد را به بحران سوق داد، فصل گذشته دو بار از سوی لمپارد شکست خورد. همین تیم وولز، بدون اینکه در فصل جاری تغییر محسوسی کرده باشد.
اما در کمال حیرت و ناباوری، مدیران چلسی و به طور مشخص خانم ماریا گرانوفسکایا، لمپارد را به صلیب بستند و تازیانه را به آشوبگران سپردند. این رفتارها نشان داد که ظاهراً زمانی که آنها خرشان از پل گذشته لمپارد را کنار گذاشتهاند، نه اینکه سرمربی تیم را در جهت بهبود وضعیت تیم برکنار کرده باشند. چون حتی زمزمههایی بود مبنی بر اینکه تماسها با توماس توخل و سایر گزینههای جانشین مدتها پیش از بحران فعلی این تیم شروع شده بود.
آنها با اخراج لمپارد در میانهی فصل باز هم تیم را از مسیر ثبات خارج کردند. سرمربی جدید مسلماً باز هم با ایدههای تازه خواهد آمد و باز هم روز از نو، روزی از نو. مثلاً از کجا معلوم سرمربی جدید یا سرمربیان بعد از او، با پر کردن تیم از بازیکنان بیکیفیت، باز هم تیم را به قهقرا نخواهند برد؟ اما کاری که لمپارد قصد داشت انجام بدهد دقیقاً همین نوسازی ترکیب چلسی بود. ساخت تیمی باکیفیت برای رقابت با بزرگان. با رفتن لمپارد هواداران چلسی نگرانیهایی دارند. مثلاً از کجا معلوم سرمربی بعدی همانند لمپارد، ریس جیمز را به جای آزپلیکوئتای همیشه متوسط بازی خواهد داد؟ آیا سرمایههای چلسی با رفتن لمپارد نابود نخواهند شد؟
شاید خود لمپارد به خاطر علاقه به باشگاه محبوبش هرگز چیزی از ناملایمت ها بر زبان نیاورد ولی چهرهی غمگین او در روزهای سخت و تنهاییاش در زمانی که نیاز به حمایت داشت، تا ابد مثل عکسی ماندگار در آلبوم استفمفوردبریج نقش خواهد بست. این دومین بار بود که او در خانهای که عاشقش بود، دلش شکست. یکبار با وداع زودهنگام به عنوان بازیکن و یک بار دیگر با اخراج از نیمکت سرمربیگری تیم. شاید با اندکی بردباری و حمایت، سوپرفرانکی دوباره اوج میگرفت. شاید انتظارات نسبت به او خیلی زیاد بود. به قول زندهیاد ابراهیم جعفری:
«جای خنده است
وقتی که یک قفس
در انتظار معجزهی یک پرنده است...»
اخبار داغ
مهدی مهدوی کیا: واکسن بین المللی حق مردم ماست، واکسن بخرید مهدی طارمی در ترکیب منتخب ماه ژانویه لیگ پرتغال / عکس ناگفته ها از علت فوت مهرداد میناوند / پزشک او چه گفت؟ + فیلم تتلو تصویر بدون لباس خواهر و مادرش را تتو کرد + عکس با مصدومیت جوئل ماتیپ، لیورپول احتمالا یک مدافع میانی به خدمت می گیرد در صورت معاوضه ژکو و سانچز، اینتر احتمالا ادر مارتینز را باز می گرداندمنبع: طرفداری
کلیدواژه: مدیران چلسی ی باشگاه باز هم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tarafdari.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «طرفداری» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۸۴۰۱۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی: