حال بیحال «ان پی تی»
تاریخ انتشار: ۱۱ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۸۴۱۳۴۴
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از دنیای اقتصاد؛ گرچه طی سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۹۰ بسیاری از کشورهای جهان نسبت به ایده سلاح هستهای آگاه بودند؛ اما تعداد اندکی از آنان گامهای بعدی را برای توسعه و ساختن آن برداشتند. برخی چون یوگسلاوی بهدلیل فروپاشی، برخی چون برزیل بهدلیل مسائل سیاست داخلی، برخی چون کره جنوبی بهدلیل فشار متحدان و برخی چون عراق به زور اسلحه از این مسیر دور شدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گرچه وجود ۹کشور هستهای از کابوسی که جان اف کندی به تصویر کشیده بود، دور است؛ اما به نظر میرسد تمایل جهان برای حرکت به سوی تسلیحات هستهای و نقض پیمان منع گسترش هستهای، رو به فزونی است. هدف جهانی NPT آن است که اعضا را از ساخت و استفاده از سلاحهای هستهای منع کند. این پیمان همزمان که به کشورهای عاری از سلاح هستهای، دسترسی به تکنولوژی صلحآمیز هستهای اعطا میکرد، کشورهای دارای سلاح را نیز موظف میکرد که به مذاکره با یکدیگر بپردازند. گرچه بعد از پایان جنگ سرد، زرادخانههای هستهای آمریکا، روسیه، فرانسه و بریتانیا کوچکتر شدند؛ اما نه تنها پیشرفت چندانی برای پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای بهدست نیامد، بلکه عقبگردهایی نیز رخ داد. آمریکا در سال ۲۰۰۲ از پیمان منع موشکهای بالستیک و در سال ۲۰۱۹ از پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد که روسیه در حال نقض آن بود، خارج شد.
پیمان موسوم به استارت نو، تلاشی است که آمریکا به رهبری جو بایدن و روسیه به رهبری ولادیمیر پوتین در پی آنند تا به مدت ۱۰سال این دو کشور را از رقابت باز دارند. این توافق که در ۲۶ژانویه به امضای طرفین درآمد تنها توافق دوجانبه برای کنترل تسلیحاتی این دو قدرت هستهای است. در سالهای اخیر جهان شاهد آن بود که این دو کشور سلاحهای خود را همواره ارتقا دادند؛ از کلاهکهای کوچک هستهای در آمریکا تا پهپادهای زیردریایی روس. چین نیز از این گردونه دور نمانده و در حال ارتقا و توسعه نیروگاههای هستهای خود است. همچنان که قدرتهای بزرگ هستهای بر توسعه ظرفیتهای هستهای خود متمرکز هستند، برخی کشورهای با صرف هزینهای کم، در حال وارد شدن به رقابت هستهای هستند. موخاتزشوانا از اعضای مرکز خلع هستهای و منع گسترش سلاحهای هستهای در وین تاکید کرد که در اواخر دهه ۹۰میلادی، سیاستهای آمریکا چون تحریم و تنبیه، سبب ممانعت از رشد زرادخانههای هستهای نوپای هند و پاکستان میشد؛ اما بعد از آنکه آمریکا به هند به چشم سنگری در برابر قدرت چین، نگاه کرد، معادله تغییر کرد. در این مسیر، واشنگتن به تقویت و همکاری با هند در جهت هستهای شدن گام برداشت.
این احساس که کشورها میتوانند قوانین را تغییر دهند، در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ قوت گرفت و نتیجه آن، افزایش تمایل برای اشاعه هستهای شد. علاوه بر آن، گرچه تلاشها برای رسیدن به بمب هستهای آرام شد، اما هرگز متوقف نشد. برنامه هستهای کره شمالی بر کره جنوبی سایه انداخته و برنامههای هستهای در خاورمیانه تحت تاثیر یکدیگر قرار گرفتهاند. پیوستن چین در دهه ۶۰میلادی به باشگاه هستهای، سبب شده است که ژاپن بیش از پیش به فکر مراقبتهای هستهای از خود باشد. این درحالی است که ژاپن تنها کشور غیر مسلح هستهای است که از امکانات عمدهای برای غنیسازی اورانیوم و پردازش مجدد پلوتونیوم استفاده میکند که هر دو تکنولوژی، مسیری بالقوه برای رسیدن به بمب هستهای است. در سوی دیگر کره جنوبی قرار دارد که فاقد ظرفیتهای غنیسازی و پردازش مجدد است؛ اما نزدیکی این کشور به کره شمالی، بر نگرانیهای کره جنوبی دامن زده است. در همین راستا، دولت سئول تلاش کرده که زیردریاییهای مجهز به رآکتور هستهای را خریداری و در ۱۳ژانویه اعلام کرد که موشکهای زیردریایی بالستیک را آزمایش کرده است.
نظرسنجیها نشان میدهد اکثریت از توسعه سلاحهای هستهای پشتیبانی میکنند. این در حالی است که امروزه گسترش بازدارندگی آمریکا به مراتب دشوارتر از گذاشته شده است. استفاده از سلاحهای هستهای در شبه جزیره کره همواره برای ایالات متحده مهم بوده، اما امروزه که موشکهای کره شمالی توانایی رسیدن به آمریکای شمالی را دارند، حمله به پیونگیانگ به معنای در خطر قرار دادن نیویورک است. این امر بر پیچیدگی و حساسیت محاسبات استراتژیک افزوده و ژاپن و کره جنوبی نیز به آن آگاه هستند. تایوان نیز نگرانیهای مشابهی دارد، ارتقای توانایی چین برای هدف قرار دادن نیمی از مسیر جهان، سبب تمایل ایالات متحده برای کمک به این جزیره شده است.
گرچه جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده نگفته چه برنامههایی برای ممانعت از افزایش تواناییهای کره شمالی و پیامدهای احتمالی آن دارد، اما از هر اقدامی برای تشویق به منع اشاعه هستهای در هر مکانی استقبال خواهد کرد. بهرغم آنکه کره شمالی بنا ندارد که تسلیحات هستهای خود را کنار بگذارد، هرگونه توافق آمریکا با این کشور که سبب مشروعیت بخشیدن به فعالیتهای کره شمالی شود، سبب میشود که کره جنوبی همواره گزینه هستهای شدن را برای خود محفوظ بداند. ترس از زرادخانههای در حال رشد کره شمالی و این واقعیت که کره جنوبی، تایوان و ژاپن در مدت کوتاهی قادرند به سلاح هستهای دست یابند، سبب شده که آسیای شرقی به منطقهای پر التهاب بدل شود. اما این تنها منطقهای نیست که درباره تحولات هستهای آن نگرانی وجود دارد، خاورمیانه منطقه دیگری است که ظرفیت تولد بحران را دارد. صحبتهای رجب طیب اردوغان و رهبران عربستان و تمایل آنان به برنامههایی هستهای از جمله نگرانیها درباره خاورمیانه است. مخالفتهای عربستان و اسرائیل برای پیوستن مجدد ایالات متحده به برجام نیز نگرانی دیگری است. جهان امیدوار است که دیپلماسی ایالات متحده از خطرات بالقوهای که در این باب وجود دارد، ممانعت کند و از آنجا که جو بایدن همواره از طرفداران کنترل تسلیحات بوده، از ترس ناشی از اشاعه هستهای بکاهد.
پربیننده ترین امضای دو فرمان اجرایی جدید از سوی بایدن/ گامهای اجرایی بازگشت به پیمانهای آب و هوایی آماده بازگشت به تعهدات توافق هستهای ۲۰۱۵ هستیم/ این آغاز یک روز جدید است کدام کشور قدرت هستهای بعدی است؟ پنجره بایدن برای بازگشت به برجام در حال بسته شدن است آیا بایدن به توافق هستهای برمیگردد؟منبع: اقتصاد آنلاین
کلیدواژه: ان پی تی سلاح های هسته ای ایالات متحده کره شمالی سلاح هسته ای هسته ای پیمان منع کره جنوبی منع گسترش برخی چون
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۸۴۱۳۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
علیرضا عسگری؛ سوژهای سوخته برای فرار از شکست
داستان سردار علیرضا عسگری بازنشسته سپاه و اولین فرمانده رسمی سپاه لبنان و معاون بازرسی وزارت دفاع در دولت خاتمی از آنجا آغاز شد که این فرد در ۱۸ آذر ۱۳۸۵ در جریان سفری به ترکیه، ناپدید شد.
به گزارش مشرق، حسن رشوند طی یادداشتی به بررسی گزارش اینترنشنال درباره علیرضا عسگری پرداخت. این تحلیلگر سیاسی در این باره نوشت: بار دیگر پس از ۱۷ سال، یک سوژه سوخته امنیتی با گزارشی که «اینترنشنال» در پنجم اردیبهشت ماه منتشر کرد، محور خبری – تحلیلی برخی منابع و افراد قرار گرفت. اینترنشنال با ارائه گزارشی با عنوان «علیرضا عسگری؛ از سردار رضا چیفتن تا مستر جان دوو»، پس از ۱۷ سال تلاش کرده این سوژه را برجسته و در میان اخبار مهم این روزها که سراسر آمریکا را به جهت اعتراضات گسترده در دانشگاههای این کشور در حمایت از مردم غزه و نسل کشی صهیونیست ها فرا گرفته، کمرنگ کند.
در صدد بازخوانی آنچه در سال ۱۳۸۵ اتفاق افتاد و در صدر اخبار آن روزها قرار گرفت، نیستیم. اما بدنبال این پاسخ هستیم که چرا اینترنشنال - این رسانه اجاره ای در خدمت نظام سلطه - در این مقطع زمانی به این سوژه پرداخته است. داستان سردار علیرضا عسگری بازنشسته سپاه و اولین فرمانده رسمی سپاه لبنان و معاون بازرسی وزارت دفاع در دولت خاتمی از آنجا آغاز شد که این فرد در ۱۸ آذر ۱۳۸۵ در جریان سفری به ترکیه، ناپدید شد و در طول این ۱۷ سال، اطلاعات ضد و نقیض زیادی در باره او در فضای رسانه ای در داخل و خارج منتشر شده است. برخی سفر او به سوریه و پس از آن به ترکیه به بهانه تجارت زیتون و... را برنامه ای هدفمند از سوی وی برای پناهندگی و همکاری با سرویس های جاسوسی دانسته و برخی دیگر کشاندن او به سوریه و ترکیه را با هدف ربایش و نه از روی اختیار می دانند.
اینترنشنال در گزارش اخیر خود تلاش کرده او را همکار سازمان سیا معرفی کرده و این همکاری را خیلی بیشتر از زمانی اعلام کند که او به سوریه و ترکیه رفته و سپس ناپدید شده است و در این گزارش با استناد به سخنان همسر او و سفرش به تایلند در سال ۱۳۸۴ و احتمال ارتباط گیری او با عوامل سیا پیوند داده است. اینتر نشنال به نقل از سخنان سردار احمدی مقدم در تاریخ ۲۵ آذر ۹۱ در مراسم ششمین سالگرد مفقود شدن عسگری - در صورت درست بودن انتساب این سخنان به احمدی مقدم - مدعی است عسگری یک روز قبل از رفتنش به سفر تجاری سوریه و ترکیه به دفتر او رفته و گفته: «او گفت شاید دیگر همدیگر را نبینیم. من آمدهام اینجا تا حرفهایی را به شما بزنم که بعدا آن را پیگیری کنید.»این جمله یعنی عسگری میدانست که دیگر قرار نیست به کشور برگردد و با برنامه می خواست باقی زندگیاش را با یک هویت تازه بگذراند و آنچنان که در ادبیات سیاسی و حقوقی آمریکا رایج است او از این به بعد «مستر جان دوو» که نامی برای افراد با هویت ناشناس است، در آمریکا یا آلمان که می گویند یکی از این دو محل زندگی اوست، زندگی کند.
اما در رابطه با گزارش هدفمند اینترنشنال و زمان انتشار این گزارش در این مقطع زمانی چند نکته وجود دارد:
۱ - برجسته دیدن نقش علیرضا عسگری در داشتن اطلاعات فوق محرمانه در زمینه های هسته ای و نظامی و شناخت مقامات کلیدی درگیر در برنامه هسته ای و نظامی ایران و همکاری اطلاعاتی او با سرویس های جاسوسی شاید در مقطعی که عسگری اشتغال داشته، حائز اهمیت بوده باشد ولی نباید فراموش کرد که عملا برنامه هسته ای ایران از زمانی که آژانس روی آن سوار و برای ایران پرونده تشکیل داد به سالهای ۱۳۸۲-۱۳۸۳ برمی گردد و در آن مقطع برنامه هسته ای ایران از چنین گستردگی که امروز برخوردار است، برخوردار نبوده است. عسگری هم در آن مقطع نه به جرم جاسوسی، بلکه به جرم مسایل مالی و اخلاقی دستگیر و ۱۸ ماه در زندان بود. بعد از آزادی هم هیچ ارتباطی با بخش های نظامی یا هسته ای و... نداشته است.
حداکثر بهره برداران از عسگری در سرویس های جاسوسی می تواند به همان میزانی باشد که موساد در ایران عملیات انجام داده است. مثلا با توجه به مسئولیت او در معاونت بازرسی وزارت دفاع می توان عسگری را در لو دادن محل کانتینر های اسناد تاریخ گذشته و اعلام شده هسته ای ایران به آژانس بین المللی انرژی هسته ای آنهم نه زمانی که به شور آباد منتقل شد، دانست. برفرض که عسگری کسی بوده که شهید محسن فخریزاده را به عنوان شخصیت محوری برنامه نظامی هستهای جمهوریاسلامی به آمریکا معرفی کرده است، دیگر دانشمندان هسته ای شهید ما که هیچ ارتباط تشکیلاتی با مسئولیت سازمانی او نداشته اند و تازه در سالهای ابتدایی دهه ۹۰ این افراد به جرگه دانش هسته ای ما پیوسته اند، با کدام کانال اطلاعاتی دشمن به شهادت رسیده اند؟
۲ - این نوع پروژه تعریف کردن و نام بردن از عسگری بیش از آنکه حاوی اطلاعات و داشتن نقش های برجسته برای عسگری در لو دادن برنامه های نظامی و هسته ای ایران باشد، احتمال دیگری را در ذهن متبادر می کند و آن اینکه منبع یا منابع دیگری در اختیار دشمن است و برای نسوزاندن مهره خود از یک مهره سوخته استفاده می کنند تا بتوانند در شرایط مناسب برنامه ترور یا هر اقدام دیگر خود را عملیاتی کنند.
۳ - نباید فراموش کرد که دشمن زبون صهیونیستی و مهره گردان اصلی او یعنی آمریکا در عملیات غرور آفرین «وعده صادق» ضربه سنگینی را متحمل شده است و برای فرار از این شکست بزرگ، بدنبال انحراف افکار عمومی از این شکست است. رژیم صهیونیستی و دستگاه اطلاعاتی آن با عملیات «طوفان الاقصی» حماس غافلگیر و گیج و مبهوت شده بود و ۸ ماه است که با وجود شخم زدن غزه و کشتار جنون آمیز ۳۳ هزار زن و کودک در این باریکه، نتوانسته دستاوردی را به درست آورد و عملیات وعده صادق سپاه نیز تیر خلاص را بر دستگاههای امنیتی – اطلاعاتی این رژیم و دستگاه اطلاعاتی آمریکا که پشتیبانی کننده اصلی آمریکا از رژیم صهیونیستی است، وارد کرد. بنابراین، انتشار گزارش اینترنشنال و بازی با مهره سوخته ۱۷ سال پیش را باید عاملی برای توجیه شکست های اطلاعاتی آمریکا و صهیونیست ها دانست.
افتضاح این شکست تا آنجاست که تاکنون سه مقام نظامی اطلاعاتی و امنیتی رژیم استعفا داده اند و این ننگ بزرگی برای آمریکا، اسرائیل و دیگر حامیان غربی آنهاست که تلاش دارند این موجود رو به مرگ را احیا کنند.
۴ - با شکست اطلاعاتی و میدانی اسرائیل در طوفان الاقصی و عملیات وعده صادق ایران، به نظر می رسد غرب با محوریت آمریکا و فشار به آژانس بین المللی انرژی اتمی در صدد باز کردن پرونده جدید هسته ای و موشکی برای کشورمان است و ممکن است اقدام به برخی اطلاعات غلط در این زمینه در روزها و ماههای پیش رو در این دو زمینه داشته باشد و با انتشارگزارشی از علیرضا عسگری در پی اعتبار بخشی به اطلاعات غلط خود است تا بگوید با توجه به مسئولیت او در دوره ای، این اطلاعات داده شده و البته غلط قابل استناد است که این سناریوی طراحی شده از هم اکنون محکوم به شکست است.