فرهیختگان نوشت: «آمریکا زمانی به برجام برمیگردد که ایران اجرای تعهداتش را از سر گرفته باشد.» این جمله کلیدی آنتونی بلینکن در اولین کنفرانس خبری خود بهعنوان وزیر خارجه آمریکا بود؛ اظهارنظری مهم که هرقدر برای ما و دیگر منتقدان واقعبین آمریکا عجیب نبود، برای حامیان دوآتشه برجامِ دموکراتها سخت و تعجبانگیز بود و حکم آب سردی را داشت که شاید هرگز انتظار آن را نداشتند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وزیر امور خارجه آمریکا در توضیحات بیشتر این بخش اضافه کرد: «ایران در زمینههای مختلف از تعهداتش دست کشیده و اگر تصمیم به اجرای دوباره تعهداتش بگیرد، این فرآیند زمان خواهد برد و ما هم برای ارزیابی اینکه آیا ایران به مسئولیتهایش عمل کرده یا نه وقت میخواهیم. روشن است که ما هنوز به آن نقطه نرسیدهایم، بایدن خیلی روشن گفته که اگر ایران بهطور کامل تعهداتش براساس برجام را اجرا کند، ایالاتمتحده هم همین کار را خواهد کرد.»
و البته و برای بار چندم این را هم گفت که اگر ایران به توافق برگردد، واشنگتن بهدنبال «توافقی بلندمدتتر و مستحکمتر» خواهد بود که به سایر مسائل دردسرآفرین برای آمریکا میپردازد. البته این حرفهای بلینکن ساعاتی پس از اظهارنظر یک مقام کاخ الیزه بیان شد و بهنوعی تکرار آنها بود. این مقام فرانسوی یک روز قبلتر گفته بود ایالاتمتحده مادامی که ایران به تعهدات خود بازنگردد، به توافق هستهای بازنخواهد گشت.
این حرف باعث شد اعضای دولت واکنشهای سریعی داشته باشند، بهگونهایکه محمود واعظی، رئیس دفتر رئیسجمهور گفت: «ما از برجام خارج نشدیم که بخواهیم به آن برگردیم و زمانی به تعهدات برجامی خود عمل میکنیم که مطمئن شویم اروپا و آمریکا به تعهدات خود عمل میکنند.» محمدجواد ظریف هم از یکسو در توئیترش نوشت: «آمریکا برجام را نقض و از ورود دارو و غذا برای ایرانیها ممانعت کرد. ایران به برجام پایبند ماند و تنها اقدامات اصلاحی پیشبینی شده در بند ۳۶ برجام را اتخاذ کرد. حالا چه کسی باید اولین گام را بردارد؟ هرگز شکست حداکثری ترامپ را فراموش نکنید.»
و همچنین در نشست خبری خود در آنکارا توضیح داد: «تهران درخواستهای آمریکا برای بازگشت کامل به تعهداتش در برجام را تا زمانی که آمریکا تحریمها را لغو نکند، قبول نخواهد کرد.» و گفت: «چنین درخواستی عملی نیست و چنین اتفاقی نخواهد افتاد.»نهایتا اینکه دیروز جن ساکی، سخنگوی کاخسفید حرف آخر را زد و گفت قبل از هرگونه دیدار و مذاکره در مورد برجام، باید ایران به محدودیتهای قبلی بازگردد و آنها را رعایت کند. درباره این وضعیت چند نکته مهم وجود دارد.
سادهدلی یا توهم؟
قبل از هر چیزی باید گفت در ایران برخی تصور میکردند با حضور بایدن در کاخسفید همهچیز درست میشود، آمریکا به برجام بازمیگردد، پولهای بلوکهشده یکشبه آزاد خواهد شد، دلار و سکه سقوط آزاد میکنند و حتی بهوسیله بهبود وضعیت اقتصادی و فروش نفت بازسازی اعتماد عمومی به دولت و جریان اصلاحات صورت گرفته و همین هم میتواند زمینهساز یک پیروزی بزرگ برای انتخابات ریاستجمهوری در خرداد ۱۴۰۰ باشد.
البته اظهارات برخی از اعضای دولت در شکلگیری چنین فضایی هم موثر بود و باعث شد گردانندگان ستاد تبلیغاتی بایدن در تهران محکمتر از گذشته فعالیت خود را دنبال کنند و امیدوار باشند که از 20 ژانویه همهچیز روی غلتک بیفتد.
برای مثال حسن روحانی آنچنان به سادهسازی مساله میپرداخت که کارشناسان حامی دولت هم انگشت به دهان میماندند که چطور رئیسجمهور میگوید خروج ترامپ از برجام خطخطی کردن یک کاغذ بود و بازگشت به این توافق هم با آوردن یک کاغذ سالم و تمیز، شدنی است.
البته ما همان موقع هم گفتیم چنین اظهارنظرهایی نشانه بزرگی از نشناختن فضای جهانی بهویژه میدان سیاست و بازیگران آن درون ایالاتمتحده است. در این روزها هرچند که شایع شده مدتی است باواسطه یا بیواسطه عدهای درحال مذاکره هستند، اما اظهارنظرهای بایدن و تیم سیاست خارجی وی این را بهخوبی نشان میدهد که حتی اگر مذاکراتی هم شکل گرفته باشد، یا اساسا ثمری نداشته یا برخی در داخل اطلاعات غلط گرفتهاند و براساس همان اطلاعات غلط سخن میگویند.
البته این جنس سخن گفتن افرادی چون حسن روحانی سابقه تاریخی هم دارد و صرفا مربوط به مواجهه با دموکراتها نیست؛ چراکه در یک نمونه او در روزهایی که گمان مذاکره با ترامپ بهواسطه فرانسویها جدی بود، ناگهان پالس مذاکره فرستاد و تنها چندساعت بعد با واکنش 180 درجهای ترامپ مواجه شد و درنتیجه مجبور شد بهسرعت از اظهارات خود عقبنشینی کند و همان جمله معروف دیدار فتوشاپی را بگوید.
از اینرو باید گفت همین حرفهای آنتونی بلینکن کافی است تا دست از رویاپردازی و خوشخیالی درقبال دموکراتها برداشته شود و با منطق دیگری به کنشگری سیاسی و بینالمللی بپردازیم، نه اینکه از یکسو به سادهسازی ماجرا بپردازیم و ازسوی دیگر با غرق شدن در فانتزی دموکراتهای خوب، جمهوریخواهان بد حتی بودجه سالانه کشور را نیز مبتنیبر سراب بسته و کشور را بهسمت پرتگاه هدایت کنیم.
آمریکا زمان میخواهد، چرا؟
یک نکته مهم در این روزها این است که برخی تصور میکنند ایران اولویت اصلی و مهمی برای دولت بایدن است؛ فرضی که با واقعیتهای میدانی کیلومترها فاصله دارد. درواقع باید گفت ماجرای ایران بهواسطه نسبتی که با برخی کشورهای حاشیهای و امپراتوری رسانهای صهیونیستها دارد، از یک وجه رسانهای بزرگ و یک وجه حقیقی کوچکتر در سیاست خارجی آمریکا برخوردار است و اینکه اساسا تصور شود همهچیز در سیاست خارجی آمریکا میتواند به ماجرای ایران مربوط باشد، یک خطای راهبردی است.
برای آمریکا چالشی چون چین بسیار بزرگتر از هر مساله دیگری در جهان است؛ آنقدر که میتواند سرنوشت دولت بایدن و دموکراتها را تعیین کند. ارتباط با اروپا، مسائل آبوهوایی و... همگی از موضوعات اولویتدار در سیاست خارجی آمریکا هستند و زمانی که با مسائلی داخلی دولت بایدن مخلوط میشوند، حجمی از مسائل را میسازند که شاید به این سادگیها نوبت به ایران نرسد.
در این میان آمریکاییها بیشترین تلاش خود را خواهند کرد تا مسائل مربوط به غرب و جنوب غرب آسیا را بهگونهای مدیریت کنند که هم هزینه و انرژی زیادی نگیرد و هم فرصت کافی را برای مدیریت دیگر مسائل به آنها بدهد، از اینرو شاید خریدن زمان و به تعویق انداختن همهچیز بهترین گزینه کاخسفید باشد، هم برجام را در تعلیق نگه دارد (از یک طرف وعده بازگشت بدهد و از یک طرف آن را مشروط کند) و هم با این تعلیق فشار بیامان تلآویو و ریاض را قدری به کنترل درآورد تا سر فرصت بهترین تصمیم را اتخاذ کند.
نگاهی به گفتوگوی تلفنی رئیس پنتاگون و وزیر جنگ رژیم صهیونیستی درباره ایران هم نشان از تلاش در همین مسیر دارد. لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا درمقابل اظهارات بنی گانتز درباره ایران و برجام و... ابراز میکند که آمریکا متعهد به «حفظ برتری نظامی» رژیمصهیونیستی در منطقه است.
ناگفته نماند تعیینتکلیف مساله فروش نفت ایران میتواند یکی از پارامترهای مواجهه با پکن هم باشد و از آن بهعنوان یک اهرم درمقابل این رقیب بزرگ که حالا مثل یک غول بیشاخودم برای کاخسفید شده استفاده کند و این هم دلیل دیگری است برای تمایل تعلیق ماجرا تا یک فرصت مناسبتر.
طبیعتا در چنین شرایطی اگرچه زمان میتواند به نفع آمریکا باشد، اما در عینحال به ضرر ماست و تداوم تحریمها هر روز بیشتر به اقتصاد ایران ضربه وارد میکند و این خود یک مساله مهم است که باید به آن پاسخ مقتضی داده شود.
مطلوب ما کجا و مطلوب آمریکا کجا!
گوترش، دبیرکل سازمان ملل یا بهتر بگوییم یکی از نمایندگان کاخسفید در سازمان ملل گفته است انتظار یک راهکار فوری برای برجام را نداشته باشید. این حرف میتواند حرف دقیقی باشد و نشان دهد که آمریکا بنا ندارد بهسادگی برجام را به حالت قبلی برگرداند. البته هر عقل منفعتجوی آمریکایی هم توجیهکننده چنین مسالهای هست که نباید دستاوردهایی را که فردی ولو ترامپ برای آمریکا و پس از2.5 سال تلاش بهدست آورده یکشبه از دست داد. این نکته را بایدن در یادداشت چندی پیش خود در سیانان هم اشاره کرده و با تایید کلیت هدف ترامپ درقبال ایران صرفا روش او را پرهزینه دانسته بود.
مطلوب ایالاتمتحده درخصوص برجام باتوجه به جمیع اظهارنظرهایی که مطرح میکنند، همان چیزی است که گلدبرگ حدودا 6 ماه پیش گفت، سپس بایدن آن را توضیح داد و نهایتا بلینکن هم عینا تکرار کرد: «اگر ایران تعهدات برجامیاش را انجام دهد، کمیتهای در آمریکا تشکیل خواهد شد تا بازگشت به برجام بهعنوان زمینهای برای توافقات فراتر را بررسی کند.» توافقی که دربردارنده مطالبات حداکثری آمریکا و متحدانش در منطقه باشد، مساله هستهای بهاضافه موضوع فناوری موشکی، مسائل منطقهای و نهایتا و البته شاید از همه مهمتر ادامه ممنوعیت فروش نفت برای تداوم فشار به چین.
به این مساله باید این را هم اضافه کرد که برای خرید زمان بیشتر و تداوم تعلیقی که در سطور بالا ذکر شد، بهاحتمال فراوان آمریکا حاضر خواهد شد بخشی از داراییهای بلوکهشده ایران را درقبال توقف بخشی از صنعت توسعهیافته هستهای ایران آزاد کند؛ چیزی که بهعنوان یک ایده ازسوی دنیس راس از نزدیکان جو بایدن به دقت تشریح شده است.
منطقتان را عوض کنید
دربرابر این مطالبه حداکثری که فعلا آمریکا بهدنبال خریدن زمان برای آن است، ایران برای رسیدن به اهدافش که همانا رفع تحریم برای فروش نفت 2.5 میلیون بشکهای است الزاما باید چند مسیر موازی را طی کند؛ مسیرهایی که همگی یک نتیجه درپی خواهند داشت و آن برهم زدن محاسبات دشمن و درهمریختگی آنها دربرابر ایران است.
اولا باید به طرف غربی این پیام ارسال شود که ایران تا موعد مدنظر بایدن و تیمش منتظر نخواهد ماند و هرگز فرصتی بینهایت برای آنها نیست. مقدمات این کار همان فرصت دوماهه مطرح در مصوبه مجلس است که باید به دقت اجرا شود.
ثانیا ایران باید ثابت کند بر اراده خود مصر است. راهاندازی فردو و حرکت پرسرعت آن یک نمونه است و تداوم این راه الزامی. در این مسیر اظهارات روز پنجشنبه رئیس مجلس در بازدید از فردو دقیق بهنظر میرسد. قالیباف گفت: «در غنیسازی 20 درصد اورانیوم که قرار بود سالانه 120 کیلوگرم اورانیوم غنی شود، از جهت زمانبندی جلوتر هستیم و در عرض حدود یک ماه 17 کیلوگرم اورانیوم غنیسازی شده است.»
ثالثا ایران باید تمام تلاش خود را برای بازگشت فروش نفت خود به سطوح قبلی از مسیر دور زدن تحریم یا استفاده از مسیرهای فروش خاص نفت پیش بگیرد. در ماه سپتامبر ۲۰۲۰ و پیش از آنکه حتی انتخابات آمریکا برگزار شود، خبرگزاری رویترز گفت که فروش نفت و میعانات ایران از مرز یک میلیون بشکه گذشته است.
این راه اگر ادامه یابد و برای مثال خط لوله نفت گوره –جاسک بهعنوان یک طرح استراتژیک طبق برنامه تا پایان امسال به اتمام برسد، آنگاه بینیازی ایران به رفع تحریم در میدان عمل بیشتر اثبات خواهد شد و دیگر ماجرا متفاوت خواهد بود. در این مسیر استفاده از فرصت رقابت سنگین پکن-واشنگتن ضروری است.
منبع: الف
کلیدواژه: ایالات متحده سیاست خارجی دموکرات ها فروش نفت خواهد شد کاخ سفید همه چیز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۸۴۳۰۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درخواست آمریکا از چین برای مهار ایران
به گزارش تابناک به نقل از خبرآنلاین، نشریه فارن پالیسی در مقاله ای با عنوان "چین واقعاً چقدر بر ایران اهرم دارد؟" نوشت: حتی قبل از اینکه ایران صدها هواپیما بدون سرنشین و موشک را به سمت اسرائیل پرتاب کند، مقامات آمریکایی از چین خواسته بودند تا از نفوذ خود برای متقاعد کردن تهران برای مهار اقدامات تحریکآمیز خود و گروههای مقاومت در سراسر خاورمیانه استفاده کند.
حمله انتقام جویانه ایران که اولین حمله مستقیم این کشور به خاک اسرائیل بود، ایالات متحده را به استفاده بیشتر از اهرم بالقوه پکن در خاورمیانه ترغیب کرده است. چین مدتهاست که بزرگترین شریک تجاری ایران است و مقامات ارشد ایالات متحده از جمله رئیس جمهور جو بایدن، به طور علنی از پکن خواستهاند تا به کنترل تهران کمک کند، به ویژه در حالی که ماهها حملات گروه انصارالله در دریای سرخ که توسط ایران تشویق میشوند، حمل و نقل جهانی را مختل کرده است. جان آلترمن، مدیر برنامه خاورمیانه در مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی گفت: « حدود یک سوم از کل تجارت ایران با چین شکل میگیرد و این کشور به یک محافظ مهم برای منافع ایران در شورای امنیت تبدیل شده است. به نظر من چین تنها کشوری است که بیشترین توانایی را برای نفوذ بر ایران دارد، اگر بخواهد.»
با افزایش تنش بین اسرائیل و ایران، قانونگذاران آمریکا فشار را بیشتر میکنند. در تازهترین اقدام، مجلس نمایندگان آمریکا با اکثریت قریب به اتفاق قانون تحریمهای انرژی ایران و چین را تصویب کرد. این قانون برای هدف قرار دادن شرکتهای چینی که نفت خام ایران را خریداری میکنند و در نتیجه پول را به اقتصاد ایران پمپاژ میکنند، طراحی شده است. این لایحه برای تصویب نهایی به سنا منتقل شده است.
جاش گوتهایمر، نماینده دموکرات کنگره گفت: «در حالی که ما اینجا هستیم، ایران از تجارت نفتی خود با چین برای آوردن درآمد ۱۵۰ میلیون دلاری در روز استفاده میکند. چین با واردات میلیونها بشکه نفت در روز، ایران را در تجارت نگه میدارد و بودجههای مهمی را برای برنامه هایی چون توسعه موشکی و تسلیحات هستهای فراهم میکند.
اگرچه ایالات متحده به طور فزاینده ای به دنبال چین برای تحت تأثیر قرار دادن ایران است، برخی کارشناسان هشدار می دهند که این موضوع به این سادگی ها نیست.
کمتر کشوری به اندازه چین با ایران روابط اقتصادی قابل توجهی دارد. چین برای بیش از یک دهه بزرگترین شریک تجاری ایران بوده است، یک رابطه طولانی مدت که عمدتا حول محور تجارت نفت بوده است. بین سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۳، شرکتهای چینی واردات نفت ایران را بیش از سه برابر کردند و فروش را به بالاترین حد در ۱۰ سال اخیر رساندند.
اما روابط اقتصادی آنها به لحاظ نفوذ نابرابر است. به عنوان مثال، سال گذشته بیش از ۹۰ درصد صادرات نفت خام ایران به چین بوده است. با این حال، چین تامینکنندگان بسیار دیگری فراتر از ایران دارد و عرضه تهران تنها ۱۰ درصد از کل واردات چین را تشکیل میدهد.
پاتریشیا کیم، یکی از همکاران موسسه بروکینگز، به فارین پالیسی گفت: پکن بهعنوان بزرگترین شریک تجاری و حامی قدرت بزرگ ایران، از کانالهای ارتباطی ممتاز با تهران برخوردار است و بدون شک نفوذ بیشتری بر این کشور نسبت به ایالات متحده یا متحدانش دارد.
او افزود: «اگر رهبران چین تصمیم بگیرند رویکرد مداخله جویانه تری اتخاذ کنند، سخت است بگوییم که پکن چقدر می تواند تهران را مهار کند.»
ویلیام فیگوروآ، کارشناس روابط چین و ایران در دانشگاه گرونینگن هلند، گفت: در حالی که چین از نظر فروش و تجارت نفت دارای اهرمی است، استفاده از این اهرم هم از نظر سیاسی و هم از نظر لجستیکی چالش برانگیز است.
به عنوان مثال، پالایشگاه های خصوصی چین که در بازار سیاه فعالیت می کنند، به طور غیرقانونی بیشتر نفت ایران را خریداری می کنند، نه پالایشگاه های دولتی. او گفت که این پالایشگاههای خصوصی «بهشدت دشوار است که کنترل شوند» و کنترل مستقیم واردات نفت ایران از چین را برای پکن چالشبرانگیز میکند.
مقیاس سرمایه گذاری چینی ها در ایران که عمدتاً توسط شرکت های خصوصی هدایت می شود، همچنان یک موضوع آزاردهنده در روابط بین دو کشور است. فیگوئروا گفت که چین به طور مزمن در ایران سرمایه گذاری ناکافی کرده است، که شکایت هایی را از سوی تهران برانگیخته و بر تمایل آنها برای تن دادن به فشار چین تأثیر می گذارد.
*ترجمه: ابوالفضل خدائی