دیپلمات آمریکایی: سیاست آمریکا در سوریه شکست خورده؛ اسد از نظر نظامی قدرتمندتر شده است
تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۸۵۹۲۷۲
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، «جفری فلتمن» مقام سابق آمریکا و سازمان ملل، در گفتوگو با یک روزنامه سعودی تصریح کرد که سیاست آمریکا در سوریه در دوره دو رئیسجمهور سابق، «دونالد ترامپ» و «باراک اوباما» در تحقق اهداف واشنگتن به استثنای شکست داعش (!) شکست خورد.
وی در مصاحبه با «الشرق الاوسط» خواستار آزمایش رویکرد جدید مبتنی بر اتخاذ «اقدامات ملموس، مشخص و شفاف غیرقابل بازگشت در مسئله اصلاحات سیاسی» از سوی «بشار اسد» رئیسجمهور سوریه در قبال اقدام واشنگتن در کاهش تحریمها شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ارزیابی از وضعیت کنونی سوریه؛ ثبات نظامی، بحران اقتصادی
فلتمن، که پیشتر دستیار دبیرکل سازمان ملل در امور سیاسی و دستیار وزیر خارجه سابق آمریکا در امور خاورمیانه بود، درباره وضعیت کلی کنونی سوریه گفت: به طور مشخص، میزان خشونت و درگیری که طی یک دهه گذشته، سوریها از آن رنج میبردند به دلایل مختلف از جمله توافقهاس روسی-ترکی و حضور نیروهای ترکیه در ادلب که بازدارندهای برای نیروهای نظام سوریه به شمار میرفت، در طول یک سال گذشته کاهش یافته است. در هر حال از نظر فعالیت نظامی، شاهد کاهش آن هستیم.
وی مدعی شد: از سوی دیگر اوضاع اقتصادی و انسانی به دلایل مختلف مانند فروپاشی اقتصاد لبنان، اثرات ویرانی و جنگ سایر عوامل اقتصادی و اجتماعی دیگر به سرعت رو به وخامت است. روسها و ایرانیها از نظر نظامی به تهدید علیه نظام سوریه پاسخ دادند و آمدند تا این نظام را نجات دهند و مسیر جنگ را به سوی مشخصی تغییر دهند. اکنون نزدیک ۶۵ درصد سوریه تحت کنترل دمشق است. اما آیا روسیه و ایران آماده حمایت از این نظام در بخش اقتصادی، آنچنان که در بخش نظامی انجام دادند، هستند؟
فلتمن در پاسخ به سوالی گفت: من در این امر تردید دارم. در حال حاضر، تهدیدی که برای بقای حکومت اسد وجود دارد نظامی یا انتفاضه مردم نیست بلکه به دلیل وخامت اوضاع اقتصادی است.
تحریمهای آمریکا علیه دمشق، بیفایده بود
وی که زمانی سفیر آمریکا در لبنان بود، در پاسخ به این سوال که آیا معتقد است، تحریمها، محاصره و بحران اقتصادی به فروپاشی نظام سوریه منجر خواهد شد، گفت: تحریمها اغلب به دو دلیل تحمیل میشوند. نخست؛ به دلیل گفتن اینکه یک رفتار مشخص، غیرقانونی و غیرقابل قبول است. بخشی از تفکر پشت تحریمهای آمریکا همین است که گفته شود، تا چه اندازه رفتار دمشق غیرقانونی است. «قانون سزار» آمریکایی که از نیمه سال گذشته برای تحمیل تحریمها اجرای شد، مثال خوبی در اینباره است. تا مردم [کشورها] بدانند که باید تا چه اندازه از سیاست دولت سوریه وحشت زده شوند.
فلتمن افزود: دوم تشویق رفتارهای خاص و تغییر سیاستها است. از این نظر، من فکر میکنم دولتهای [آمریکایی] شکست خورده بودند. زیرا ما با اعمال تحریمها تغییری در رفتار دمشق مشاهده نکردیم. این تحریمها یک پیام نمادین ضد کشتار از سوی دمشق بود، اما منجر به تغییر رفتار تاکتیکی یا استراتژیک نشد.
تبرئه واشنگتن از تحمیل رنج بر مردم سوریه با فرافکنی
وی در ادامه ادعا کرد، اینکه گفته شود دلیل رنج مردم سوریه، تحریمهای آمریکا یا سلطه واشنگتن بر بیش از هشتاد درصد از درآمدهای سوریه در شمال شرق این کشور است و برای این امر، آمریکا سرزنش شود، یک تفکر سطحی است. زیرا وی معتقد است که بخش زیادی از بحران اقتصادی سوریه به سوء مدیرت و بحران اقتصادی در لبنان باز میگردد. امری که موجب شده سوریها نتوانند از لبنان استفاده کنند. لذا نمیتوان با اطمینان گفت که تا چه اندازه تحریمهای آمریکا در بحران اقتصادی سوریه تاثیرگذار بوده است.
اسد از نظر نظامی قدرتمندتر شده است
مقام سابق دولت آمریکا در پاسخ به این سوال که آیا موضع کنونی واشنگتن تغییر رفتار اسد است یا تغییر نظام او، گفت: من در دولت نیستم و موضع دولت را بیان نمیکنم. این تحلیل من است. اگر به سیاست دولتهای باراک اوباما و دونالد ترامپ بنگرید، میبینید که اسد امروز از نظر نظامی از گذشته قدرتمندتر است. این واقعگرایانه نیست که سیاست آمریکا مبتنی بر تغییر نظام در کوتاه مدت باشد. بله سیاست آمریکا باید مبتنی بر تلاش برای ترغیب و تعامل با قضایایی بزرگتر از سیاستهای نظام سوریه و رفتار آن باشد. اما گمان نمیکنم که حکومت اسد برای مدتی طولانی تضمین شده باشد. چالشهای اجتماعی، اقتصادی و زیرساختی مشکلات زیادی را خلق خواهد کرد که نظام دمشق نمیتواند با آن تعامل کند. ایران، حزبالله و روسیه برای نجات این نظام آمدند. اما آیا برای نجات اقتصادی آن نیز وارد عمل خواهند شد؟ من که اینچنین تصور نمیکنم.
سیاست آمریکا در سوریه شکست خورده است
جفری فلتمن در ادامه در توضیح اینکه چرا میگوید سیاستهای آمریکا در سوریه شکست خورده و باید رویکردی مبتنی بر نزدیکی به دمشق اتخاذ کرد، گفت: سیاست آمریکا نتوانست تغییر ایجاد کند که نگرانیهای ما در خصوص رفتار نظامی سوریه برطرف شود. بلکه من تایید میکنم که سیاست واشنگتن در سوریه شکست خورده است. طبعا یکی از اهداف تحریمها، متوقف کردن و محدود کردن سیاستهای غیرقابل قبول اسد بود. اما به نسبت نتایج ملموس و قابل درک مورد انتظار، ما چیزی جز آنچه که مربوط به [شکست] داعش بود، ندیدیم.
ضرورت تغییر رویکرد واشنگتن در قبال سوریه
خبرنگار الشرق الاوسط در ادامه پرسید: با این حال شما بر نزدیک شدن جدید به نظام اسد اصرار میورزید؟ برخی میگویند که این کار موجب مشروعیت بخشی به نظام اسد میشود.
فلتمن ضمن موضعگیری علیه دمشق گفت: من میگویم که از استفاده از ابزارهای مختلف برای رفع نگرانیهایمان حمایت میکنم نه خواستار مشروعیت بخشی نظام هستم و نه از آن حمایت میکنم. من خواستار برداشتن گامهایی از سوی اسد هستم که برخی مسائل را حل کند و ما نیز در مقابل آن گامهای برخواهیم داشت. در صورتی که دمشق گامهای ملموسی در این مسیر بردارد، این فرآیند گام به گام به شیوهای غیرقابل بازگشت، پیش خواهد رفت. من این رویکرد را برای تحقق نتایجی که به منافع ما مربوط میشود، واقعگرایانه میدانم. امری که در یک دهه گذشته حاصل نشده است.
وی در پاسخ به این سوال که آیا دولت بایدن این رویکرد پیشنهادی او را امتحان خواهد کرد یا خیر، گفت: من از افکار خودم سخن میگویم. کارمند دولت نیستم. اما اگر دولت بایدن تصمیم بگیرد که از این رویکرد حمایت کند، ما دلیل دیگری در دست خواهیم داشت که ثابت کند مسئول ویرانی سوریه، اسد است. زیرا معتقدم که وی گامهای ملموسی چون آزادی زندانیان سیاسی، اصلاح امور سیاسی و اصلی و آتشبش را برنخواهد داشت. اما اگر اسد در این مسیر گام بردارد و از رنج مردم سوریه بکاهد، ما نیز باید به آن پاسخ مثبت دهیم.
معاون وزیر خارجه سابق آمریکا در امور خاورمیانه افزود: «اوضاع اقتصادی و اجتماعی به شدت دشوار است. مردم سوریه در مناطق تحت کنترل نظام یا معارضان یا نیروهای خارجی نظیر ترکیه، ایران، روسیه و آمریکا در رنجند. چه بسا که این امر حساب و کتابهای افراد نزدیک به رئیسجمهور اسد را تغییر دهد. به ویژه که روسیه از اقدام "گام به گام" حمایت میکند و مشاوران اسد نیز با آن موافقند. شاید این رویکرد نتایج متفاوتی را محقق کند.»
وی در ادامه بار دیگر در تحقق این امر ابراز تردید کرد اما گفت باید این راه را نیز امتحان کرد.
تایید وجود شایعه انتخاب فلتمن به عنوان فرستاده جدید آمریکا در پرونده سوریه
فلتمن، که زمانی دستیار دبیرکل سازمان ملل در امور سیاسی و دستیار وزیر خارجه سابق آمریکا در امور خاورمیانه بود، «شایعات» مربوط به انتخاب وی به عنوان فرستاده جدید در پرونده سوریه را تأیید کرد اما در عین حال گفت: «صادقانه میگویم، هیچکس در این مورد با من تماس نگرفتهاست. فکر میکنم که تعیین فرستاده به سوریه در اولویت دولت بایدن نیست. اما سوالات زیادی وجود دارد: تکلیف چیست؟ مقامات؟ حمایت سیاسی از فرستاده؟ اما هنوز کسی از دولت ایالات متحده با من تماس نگرفتهاست».
رابطه با چین و توافق هستهای با ایران در اولویت سیاست خارجی بایدن است
وی در پاسخ به این سوال که آیا سوریه در اولویتهای دولت بایدن است یا خیر ، بار دیگر گفت: من در دولت بایدن نیستم. معتقدم که اولویتهای دولت داخلی است. اما در امور خارجه، انتظار میرود که رابطه با چین، توافق هستهای با ایران، کره شمالی، روسیه و صیانت از ائتلافها و ناتو در اولویت باشد. سوریه در اولویت نیست اما با همه اولویتهای این دولت مرتبط است. من سوریه را در رأس اولویتهای دولت آمریکا قرار نخواهم داد اما بخشی از آنهاست که باید درباره آن تصمیماتی گرفته شود.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: جفری فلتمن سوریه باراک اوباما دولت آمریکا ایران روسیه ترکیه پاسخ به این سوال که آیا سوریه شکست خورده تحریم های آمریکا آمریکا در سوریه بحران اقتصادی سیاست آمریکا نظر نظامی سابق آمریکا نظام سوریه مردم سوریه دولت بایدن سیاست ها تحریم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۸۵۹۲۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
علیرضا عسگری؛ سوژهای سوخته برای فرار از شکست
داستان سردار علیرضا عسگری بازنشسته سپاه و اولین فرمانده رسمی سپاه لبنان و معاون بازرسی وزارت دفاع در دولت خاتمی از آنجا آغاز شد که این فرد در ۱۸ آذر ۱۳۸۵ در جریان سفری به ترکیه، ناپدید شد.
به گزارش مشرق، حسن رشوند طی یادداشتی به بررسی گزارش اینترنشنال درباره علیرضا عسگری پرداخت. این تحلیلگر سیاسی در این باره نوشت: بار دیگر پس از ۱۷ سال، یک سوژه سوخته امنیتی با گزارشی که «اینترنشنال» در پنجم اردیبهشت ماه منتشر کرد، محور خبری – تحلیلی برخی منابع و افراد قرار گرفت. اینترنشنال با ارائه گزارشی با عنوان «علیرضا عسگری؛ از سردار رضا چیفتن تا مستر جان دوو»، پس از ۱۷ سال تلاش کرده این سوژه را برجسته و در میان اخبار مهم این روزها که سراسر آمریکا را به جهت اعتراضات گسترده در دانشگاههای این کشور در حمایت از مردم غزه و نسل کشی صهیونیست ها فرا گرفته، کمرنگ کند.
در صدد بازخوانی آنچه در سال ۱۳۸۵ اتفاق افتاد و در صدر اخبار آن روزها قرار گرفت، نیستیم. اما بدنبال این پاسخ هستیم که چرا اینترنشنال - این رسانه اجاره ای در خدمت نظام سلطه - در این مقطع زمانی به این سوژه پرداخته است. داستان سردار علیرضا عسگری بازنشسته سپاه و اولین فرمانده رسمی سپاه لبنان و معاون بازرسی وزارت دفاع در دولت خاتمی از آنجا آغاز شد که این فرد در ۱۸ آذر ۱۳۸۵ در جریان سفری به ترکیه، ناپدید شد و در طول این ۱۷ سال، اطلاعات ضد و نقیض زیادی در باره او در فضای رسانه ای در داخل و خارج منتشر شده است. برخی سفر او به سوریه و پس از آن به ترکیه به بهانه تجارت زیتون و... را برنامه ای هدفمند از سوی وی برای پناهندگی و همکاری با سرویس های جاسوسی دانسته و برخی دیگر کشاندن او به سوریه و ترکیه را با هدف ربایش و نه از روی اختیار می دانند.
اینترنشنال در گزارش اخیر خود تلاش کرده او را همکار سازمان سیا معرفی کرده و این همکاری را خیلی بیشتر از زمانی اعلام کند که او به سوریه و ترکیه رفته و سپس ناپدید شده است و در این گزارش با استناد به سخنان همسر او و سفرش به تایلند در سال ۱۳۸۴ و احتمال ارتباط گیری او با عوامل سیا پیوند داده است. اینتر نشنال به نقل از سخنان سردار احمدی مقدم در تاریخ ۲۵ آذر ۹۱ در مراسم ششمین سالگرد مفقود شدن عسگری - در صورت درست بودن انتساب این سخنان به احمدی مقدم - مدعی است عسگری یک روز قبل از رفتنش به سفر تجاری سوریه و ترکیه به دفتر او رفته و گفته: «او گفت شاید دیگر همدیگر را نبینیم. من آمدهام اینجا تا حرفهایی را به شما بزنم که بعدا آن را پیگیری کنید.»این جمله یعنی عسگری میدانست که دیگر قرار نیست به کشور برگردد و با برنامه می خواست باقی زندگیاش را با یک هویت تازه بگذراند و آنچنان که در ادبیات سیاسی و حقوقی آمریکا رایج است او از این به بعد «مستر جان دوو» که نامی برای افراد با هویت ناشناس است، در آمریکا یا آلمان که می گویند یکی از این دو محل زندگی اوست، زندگی کند.
اما در رابطه با گزارش هدفمند اینترنشنال و زمان انتشار این گزارش در این مقطع زمانی چند نکته وجود دارد:
۱ - برجسته دیدن نقش علیرضا عسگری در داشتن اطلاعات فوق محرمانه در زمینه های هسته ای و نظامی و شناخت مقامات کلیدی درگیر در برنامه هسته ای و نظامی ایران و همکاری اطلاعاتی او با سرویس های جاسوسی شاید در مقطعی که عسگری اشتغال داشته، حائز اهمیت بوده باشد ولی نباید فراموش کرد که عملا برنامه هسته ای ایران از زمانی که آژانس روی آن سوار و برای ایران پرونده تشکیل داد به سالهای ۱۳۸۲-۱۳۸۳ برمی گردد و در آن مقطع برنامه هسته ای ایران از چنین گستردگی که امروز برخوردار است، برخوردار نبوده است. عسگری هم در آن مقطع نه به جرم جاسوسی، بلکه به جرم مسایل مالی و اخلاقی دستگیر و ۱۸ ماه در زندان بود. بعد از آزادی هم هیچ ارتباطی با بخش های نظامی یا هسته ای و... نداشته است.
حداکثر بهره برداران از عسگری در سرویس های جاسوسی می تواند به همان میزانی باشد که موساد در ایران عملیات انجام داده است. مثلا با توجه به مسئولیت او در معاونت بازرسی وزارت دفاع می توان عسگری را در لو دادن محل کانتینر های اسناد تاریخ گذشته و اعلام شده هسته ای ایران به آژانس بین المللی انرژی هسته ای آنهم نه زمانی که به شور آباد منتقل شد، دانست. برفرض که عسگری کسی بوده که شهید محسن فخریزاده را به عنوان شخصیت محوری برنامه نظامی هستهای جمهوریاسلامی به آمریکا معرفی کرده است، دیگر دانشمندان هسته ای شهید ما که هیچ ارتباط تشکیلاتی با مسئولیت سازمانی او نداشته اند و تازه در سالهای ابتدایی دهه ۹۰ این افراد به جرگه دانش هسته ای ما پیوسته اند، با کدام کانال اطلاعاتی دشمن به شهادت رسیده اند؟
۲ - این نوع پروژه تعریف کردن و نام بردن از عسگری بیش از آنکه حاوی اطلاعات و داشتن نقش های برجسته برای عسگری در لو دادن برنامه های نظامی و هسته ای ایران باشد، احتمال دیگری را در ذهن متبادر می کند و آن اینکه منبع یا منابع دیگری در اختیار دشمن است و برای نسوزاندن مهره خود از یک مهره سوخته استفاده می کنند تا بتوانند در شرایط مناسب برنامه ترور یا هر اقدام دیگر خود را عملیاتی کنند.
۳ - نباید فراموش کرد که دشمن زبون صهیونیستی و مهره گردان اصلی او یعنی آمریکا در عملیات غرور آفرین «وعده صادق» ضربه سنگینی را متحمل شده است و برای فرار از این شکست بزرگ، بدنبال انحراف افکار عمومی از این شکست است. رژیم صهیونیستی و دستگاه اطلاعاتی آن با عملیات «طوفان الاقصی» حماس غافلگیر و گیج و مبهوت شده بود و ۸ ماه است که با وجود شخم زدن غزه و کشتار جنون آمیز ۳۳ هزار زن و کودک در این باریکه، نتوانسته دستاوردی را به درست آورد و عملیات وعده صادق سپاه نیز تیر خلاص را بر دستگاههای امنیتی – اطلاعاتی این رژیم و دستگاه اطلاعاتی آمریکا که پشتیبانی کننده اصلی آمریکا از رژیم صهیونیستی است، وارد کرد. بنابراین، انتشار گزارش اینترنشنال و بازی با مهره سوخته ۱۷ سال پیش را باید عاملی برای توجیه شکست های اطلاعاتی آمریکا و صهیونیست ها دانست.
افتضاح این شکست تا آنجاست که تاکنون سه مقام نظامی اطلاعاتی و امنیتی رژیم استعفا داده اند و این ننگ بزرگی برای آمریکا، اسرائیل و دیگر حامیان غربی آنهاست که تلاش دارند این موجود رو به مرگ را احیا کنند.
۴ - با شکست اطلاعاتی و میدانی اسرائیل در طوفان الاقصی و عملیات وعده صادق ایران، به نظر می رسد غرب با محوریت آمریکا و فشار به آژانس بین المللی انرژی اتمی در صدد باز کردن پرونده جدید هسته ای و موشکی برای کشورمان است و ممکن است اقدام به برخی اطلاعات غلط در این زمینه در روزها و ماههای پیش رو در این دو زمینه داشته باشد و با انتشارگزارشی از علیرضا عسگری در پی اعتبار بخشی به اطلاعات غلط خود است تا بگوید با توجه به مسئولیت او در دوره ای، این اطلاعات داده شده و البته غلط قابل استناد است که این سناریوی طراحی شده از هم اکنون محکوم به شکست است.