تدابیر امنیتی در مسکو پیش از تظاهرات حامیان الکسی ناوالنی
تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۸۶۰۱۶۶
مقامهای روسیه برای مقابله با تظاهرات حامیان آلکسی ناوالنی، معترض روسی در زندان، ایستگاههای مترو در مسکو پایتخت را بستهاند و رفتوآمد در شهر را زیر نظر دارند.
هفته گذشته یکشنبه هزاران نفر در سراسر روسیه در اعتراض به دستگیری ناوالنی، از رهبران مخالفان و منتقد ولادیمیر پوتین، تظاهرات کردند و قرار است امروز هم تجمعاتی انجام شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بسیاری از رستورانها و مغازهها در مرکز مسکو بسته شده و رفتوآمد در این منطقه هم ممنوع است.
در جریان تظاهرات یکشنبه گذشته بیش از ۴۰۰۰ نفر بازداشت شدند و تا شب گذشته هم بازداشتها برای جلوگیری از شکلگیری تظاهرات امروز ادامه داشته است.
انتظار میرود با وجود هشدارهای پلیس امروز یکشنبه، ۳۱ ژانویه، هم معترضان تجمع کنند. دمای هوا در مسکو زیر صفر است اما هفته گذشته هم با وجود سرمای هوا معترضان به خیابان آمده بودند.
در تظاهرات امروز که به ترتیب زمانی از شرق دور روسیه آغاز شده تاکنون در این مناطق و سیبری ۲۵۰ تن بازداشت شدهاند.
بسیاری از فعالان نزدیک به ناوالنی بازداشت شدهاند و بعضی دیگر هم از جمله برادرش و ماریا آلیوخینا، فعال شناخته شده، در بازداشت خانگی هستند.
ناوالنی که با سم اعصاب مسموم شده و در آلمان تحت درمان بود، ۱۷ ژانویه بعد از بازگشت به روسیه بازداشت شد.
اتهام ناوالنی این است که در زمان تعلیق حکمی که دادگاه برای او به اتهام فساد صادر کرده، به طور مرتب موقعیت خود را به پلیس گزارش نداده است.
آلکسی ناوالنی بازداشتش را غیرقانونی میداند و میگوید مقامها در جریان بودهاند که او به خاطر مسمومیت با سم اعصاب نوویچوک از ماه اوت در آلمان تحت درمان بوده است.
با بازداشت هزاران نفر در مسکو از هفته گذشته، گزارش شده که زندانها جای کافی ندارند.
دیشب سرگئی اسمیرنوف، سردبیر یکی از وبسایتهای حقوق بشری در روسیه هم بازداشت شد. فیلمی از او پخش شده که نشان میدهد او هنگام خروج از خانه برای پیادهروی با پسرش توسط پلیس بازداشت میشود. اتهام او شرکت در تظاهرات هفته پیش است. روزنامهنگاران بازداشت او را محکوم کردهاند.
خبرگزاری فرانسه گزارش داده که امروز هفت ایستگاه در مرکز شهر مسکو بسته است و ماموران مانع رفت و آمد رهگذران در مرکز شهر میشوند.
چرا این تظاهرات متفاوت است؟
تجمعات ضد دولتی ۲۳ ژانویه در روسیه، بزرگترین تظاهرات سالهای اخیر بود و علاوه بر ابعادش، نه تنها در مراکز کلان شهرهای مسکو و سن پترزبورگ -که معمولا محل برگزاری این گونه تظاهرات است-صورت گرفت بلکه سراسر روسیه شاهد چنین تظاهراتی بود.
طبق محاسبه بخش روسی بیبیسی در بیش از ۱۲۰ شهر روسیه مردم در این تجمعات شرکت داشتند.
ماهیت و خصوصیات این تظاهرات هم مهم است: محور تظاهرات یک هدف کاملا شناخته شده است- آلکسی ناوالنی- شخصی که مستقیما ولادیمیر پوتین را به چالش کشیده و از این که او و متحدان نزدیکش را به سوء استفاده از قدرت متهم کند، بیم ندارد.
در طول چند سال اخیر او در سراسر روسیه شبکهای از طرفدارانش به وجود آورده که در انتخابات محلی شرکت میکنند، در باره مسائل محلی کمپین کرده و ترتیب برگزاری تظاهرات را میدهند. این چیزی است که سبب شده کرملین او را یک تهدید ویژه بداند./ ایسنا
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۸۶۰۱۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پایان پوتین؟!
برخی معتقدند مانند اتحاد جماهیر شوروی، رئیسجمهور فعلی روسیه هم شکننده است. اما آنها خیلی چیزها را نادیده میانگارند.
به گزارش خبرآنلاین، پیتر روتلند در تحلیلی برای ریسپانسیبل استیت کرفت وابسته به «اندیشکده کوئینسی» نوشت: ماکسیم ساموروکوف از مرکز کارنگی اخیرا مقالهای را باعنوان «رژیم شکننده پوتین» در فارن افرز منتشر کرده است. او نوشته مانند آنچه در گذشته برای شوروی اتفاق افتاد، سیستم پوتین هم همیشه درحال فروپاشی است.
این استدلال بر اساس یک قیاس تاریخی شکل گرفته است. طبق این قیاس نظام شوروی، قوی و تغییرناپذیر به نظر میرسید و عملاً هیچکس فروپاشی آن را پیشبینی نمیکرد. اما در نهایت شوروی فروپاشید. به همینترتیب، سیستم پوتین در حالحاضر قدرتمند و مقاوم به نظر میرسد و کمتر کسی میتواند فروپاشی آن را تصور کند. اما در نهایت این سیستم هم مانند شوروی، دچار فروپاشی خواهد شد.
مشخص است که چرا این استدلال برای فارنافرز دارای جذابیت است. پندار آرزومندانه همیشه مخاطب را جذب میکند. مردم دوست دارند آنچه را که میخواهند بشنوند را به آنها بگویند. بدون هیچ چشماندازی برای یک ضدحمله موفق در اوکراین، محتملترین سناریویی که باعث میشود کییف در جنگ پیروز شود، فروپاشی رژیم پوتین در روسیه است.
قیاسهای تاریخی میتوانند جذاب؛ اما گمراه کننده باشند. چرا که ممکن است توجه ما را بر شباهتهای سطحی متمرکز کنند، در حالی که تفاوتهای ساختاری را نادیده میگیرند. چندین دلیل مهم وجود دارد که مشخص میکند نظام پوتین در مکان بسیار متفاوتی با اتحاد جماهیر شوروی در دوره پرسترویکا قرار دارد.
اول اینکه میخائیل گورباچف تنها شش سال در روسیه قدرت را به دست داشت و هرگز نتوانست کنترل موثری بر حلقه داخلی رهبران شوروی داشته یا تغییری در بروکراسی ایجاد کند. در نتیجه او نتوانست ابتکارات سیاسی خود را اجرایی کند و ناچار شد تصمیمات رادیکالتری را اتخاذ کند که کل سیستم را بیثبات میکرد.
در مقابل پوتین پس از به قدرت رسیدن در سال دو هزار خیلی سریع بر نخبگان رقیب کنترل پیدا کرده و مکانیسم قدرت عمودی را احیا کرد. او ۲۴ سال است که در قدرت بوده و اکثر تحلیلگران موافقند که پایههای اصلی رژیم او آنقدر قوی است که احتمالا حتی از مرگ بنیانگذار خود هم جان سالم بهدر میبرد.
مسائل دوم این است: یکی از عوامل مهم در فروپاشی اتحادجماهیرشوروی این واقعیت بود که این کشور در یک جنگ در افغانستان بود و قابلیت پیروز بیرون آمدن از آن را نداشت. بنابراین اتحادجماهیر شوروی مجبور شد که با غرب وارد مذاکره شود. روسیه در حال جنگ در اوکراین است که هنوز اطمینان دارد که میتواند در آن پیروز شود.
مورد سوم اینکه اتحادجماهیر شوروی ورشکسته شده بود، کسری تجاری داشت و از خارج پول قرض میگرفت. در مقابل با وجود تحریمهای غرب، روسیه در سال گذشته ۵۰ میلیارد دلار مازاد تجاری داشته است. اقتصاد برنامهریزی شده شوروی سفت و سخت و ویرانکننده بود و دولت در گودالی از یارانههای دولتی فرو رفته بود. روسیه کنونی دارای یک اقتصاد سرمایهداری پویا است که بهخوبی در اقتصاد جهانی در اقتصاد جهانی ادغام شده و کارآفرینان مهارت خوبی در دور زدن تحریمهای غرب دارند.
نکته چهارم این است که اتحاد جماهیر شوروی، فدراسیونی بود که تنها ۵۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدادند. اما روسیه پوتین یک کشور متمرکزتر است که ۸۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدهند. مسلما برای روسیه احتمال شورش اسلامگرایان در قفقاز شمالی یک چالش امنیتی بالقوه است. اما منطقی که رمضان قدیروف رهبر چچن را تبدیل به یک رعیت وفادار برای مسکو کرده، در موارد دیگر هم صدق میکند. بر اساس این منطق بهتر است از جریان یارانهای که از مسکو میرسد لذت ببرید و لامبورگینی سوار شوید تا اینکه گروزنی یکبار دیگر به تلی از آوار تبدیل شود. چچنیها از جنگهای اول و دوم درس گرفتهاند که استقلالطلبی ارزش تلاش را ندارد. هیچیک از جمهوریهای دیگر در فدراسیون روسیه هم علاقهای به آغاز جنگ با مسکو ندارند.
حمله ۲۲ مارس ۲۰۲۴ به تالار شهر کراوکس، نه تنها یادآور این موضوع بود که اسلامگرایی افراطی همچنان یک تهدید امنیتی برای روسیه است بلکه نشاندهنده شکست اطلاعاتی گسترده سرویسهای اطلاعاتی این کشور بود. ایالاتمتحده از قبل به آنها هشدار داده بود که چنین حملهای در راه است. آنها باید نگهبانان مسلح را در تمام سالنهای کنسرت در مسکو مستقر میکردند. بااینحال، حملاتی مانند کراوکس باعث تغییر رژیم در روسیه نمیشود. تروریستها نه از قفقاز شمالی، بلکه از تاجیکستان آمده بودند. این نشان میدهد که هشت میلیون کارگر مهاجر از آسیای مرکزی یک خطر امنیتی بالقوه برای روسیه است. اما ارزش آنها در اقتصاد روسیه که با مشکل نیروی کار کم مواجه است، حداقل در حالحاضر از چالشهای امنیتی که ایجاد میکنند بیشتر است.
شورش واگنر در ژوئن ۲۰۲۳ یک تحول خارقالعاده بود و جدیترین تهدید برای ثبات رژیم پوتین از زمان تأسیس آن در سال دو هزار به حساب میآمد. ما هرگز نمیدانیم اگر یوگنی پریگوژین به عقب نرفته بود، چه رخ میداد. او به نیروهای خود دستور داده بود تا به سمت مسکو پیشروی کنند. اما آنچه میدانیم این است که قیام یا شورش واگنر در نهایت شکست خورد. پریگوژین مرده و به خاک سپرده شده و ثبات رژیم به سرعت برقرار شده است.
اجازه دادن به گروه واگنر برای توسعه و قدرت پیدا کردن تا جایی که بتواند آن شورش را به راه بیندازد، یک اشتباه جدی از سوی پوتین، پس از تصمیم او برای آغاز تهاجم تمام عیار به اوکراین بود. اما این یک اتفاق دور از ذهن باقی میماند و نمیتواند به عنوان پایهای برای سیاست ایالات متحده عمل کند.
برای پیروز شدن در دیپلماسی و جنگ نیاز به ارزیابی واقعبینانه از نقاط قوت و ضعف دشمن است. فروپاشی ناگهانی اتحاد جماهیر شوروی به ما یادآوری میکند که انتظار چیزهای غیرمنتظره را داشته باشیم. اما پوتین و رئیس جمهور چین شی جین پینگ از اشتباهات گورباچف درس خود را گرفتهاند. واشنگتن نباید سیاست روسیه خود را با این فرض بسازد که صاعقه دو بار به یک مکان برخورد میکند.