عجیبترین ابهام امنیتی_اقتصادی تاریخ در کابینه روحانی/ تقلا برای ناامید کردن مردم در قول و عمل کار که بود؟!
تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۸۶۱۶۳۹
رئیس دفتر رئیسجمهور در حالی تلویحا صداوسیما را متهم به ناامیدسازی مردم کرده است که رجال حاضر در ستاد مشترک دولت و اصلاحات سابقه بیشتری در این زمینه دارند.
سرویس سیاست مشرق – دولت آقای روحانی به ماههای پایانی خود نزدیک میشود و البته در این پایان دچار تضادهای فراوانی شده است.
مردم از دولت آقای روحانی و اصلاحطلبان تصویری در ذهن دارند که برای حل مشکلات؛ دائماً انگشت اشاره به سمت خارج از کشور دراز میکند و در مقولات داخلی نیز به سمت سیاهنمایی و ناامیدی گرایش دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به هر حال نمیتوان انتظار داشت گزارههایی مثل "مذاکره با کدخدا"، "خزانه خالیست" و یا "تحریمها استخوان مردم را خرد کرده است" به آسانی از ذهن مردم پاک شوند.
و البته این تمام ماجرا نیست...
دولت مشترک اصلاحطلبان و اعتدالیون اما در روزهای جاری و هنگام "پدیدار شدن دروازههای شهر وداع از دورست" مدعی شده که "القای ناامیدی" کار دیگران است!
محمود واعظی، رئیس دفتر رئیسجمهور و از مردان امنیتی نزدیک به آقای روحانی به تازگی در اظهاراتی که خبرگزاری دولتی ایرنا آنرا منتشر کرد، گفته است:
"در شرایطی که ما بیش از هر زمان دیگر نیاز به وحدت و انسجام داریم و باید بتوانیم با یک صدا در مقابل دشمنانمان در خارج بایستیم و با انسجام از جنگ تحمیلی اقتصادی عبور کنیم، صدا و سیمای ما با مستنداتی که ساخته میشود و با برنامههایی که میگذارد نباید مردم را ناامید کند و باید به گونهای عمل کند که آدرس انسجام و وحدت بدهد. "[۱]
صحبتهای واعظی در حالی است که علیرغم برخی اشتباهات! اما صداوسیما مرجع اصلی پمپاژ امید و ایجاد وحدت در جامعه نیست. اگرچه نقشی اساسی در آن دارد!
بلکه این دولت است که با در اختیار داشتن بیش از ۹۵ درصد از بودجه و اجرائیات کشور و با سیطره تامّی که بر قدرت دارد میتواند زمینه امیدواری در جامعه را فراهم کند.
و اکنون سؤال اینجاست که اگر دولت مشترک آقای روحانی و اصلاحطلبان عملکرد مطلوبی در بحث کارآمدی میداشت، اگر بر قیمتها نظارت میکرد و اگر به جای "انتظار برجام" به سمت ظرفیتهای داخلی برای حل مشکلات گام برمیداشت؛ آیا صدا و سیما (بر فرض محال) میتوانست مردم را ناامید کند!؟
پاسخ این سؤال حتما "خیر" است.
* تقلا برای ناامید کردن مردم در قول و عمل کار که بود!؟ / "آبان ۹۸" کلیدی برای حل چند سؤال بزرگ
این قصه غمانگیز اما یک اپیزود دیگر هم دارد و آن نمکی است که برخی اعضای ستاد مشترک دولت و اصلاحطلبان با "سیاهنمایی و ناامیدسازی" بر زخم مشکلات مردم میپاشند.
ما در ادامه سیاههای از اظهارات این افراد که طی ۷ سال گذشته بیان شدهاند را نقل و این قضاوت را به مردم واگذار میکنیم که غیر از کارهایی که دولت باید انجام بدهد اما نمیدهد؛ پمپاژ ناامیدی و نمک ریختن بر زخم مشکلات مردم در تمام طول ۷ سال گذشته کار چه کسانی و با چه انگیزهای بوده است!؟
۱_ اسحاق جهانگیری: کشوری که به ته درّه برده شده، حال چند پله بالاتر آمده و هنوز ته درّه است!
۲_ علی ربیعی: -مردم- امید به تحول و رسیدن به سطح زندگی مطلوبی را که حق خود میدانند، کمرنگ میبینند.
۳_ محسن صفاییفراهانی: اقتصاد ایران جهانسومی، غارتزده، حاوی افتراق، دارای اوضاع بد، دچار عدم پیوستگی در ارکان حکومت و دارای فساد است.
۴_ آذر منصوری در خبرگزاری دولت: جامعه امروز ما حس ناامیدی و یأس دارد.
۵_ محمدعلی ابطحی: کشور غرق در ناامیدی است.
۶_ حسین مرعشی: اقتصاد کشور آتش گرفته است.
۷_ مصطفی هاشمیطبا: تحریمها معیشت مردم را دچار مشکل میکند!
۸_ عباس عبدی: اکنون، جامعه ایران در مواجهه با وضعیتی غیرکارکردی است و چشماندازی هم برای خروج از آن وضعیت وجود ندارد.
دقت شود که تمام این افراد یا از مقامات دولت آقای روحانی و یا از "فدائیان روحانی" هستند و هیچ اصولگرا یا منتقدی بین آنها نیست.
در این بین البته ۲ سؤال بزرگ نیز خودنمایی میکند...
اول اینکه چه کسانی باید در مقابل این جریان سیاهنمایی و نامیدسازی ایستادگی میکردند و اکنون کارنامه آنها چیست!؟
جالب است که یک تفحص ساده نشان میدهد که غیر از مقام معظم رهبری و تعداد معدودی از افراد و رسانهها کسی در این جبهه مقابله حضور نداشته است.
چه اینکه این مقام معظم رهبری بودند که چند سال قبل در دیدار با نخبگان فرمودند:
"دشمن میخواهد تصویر غلط و زشتی از کشور ارائه بدهد؛ این درست عکس واقعیّت است. کشور از جهات مختلف، تصویر دلنشین و زیبایی دارد؛ از همه جهت؛ حالا چهار صباح قیمت ارز بالا میرود، پایین میآید، مشکلات معیشتی برای مردم پیش میآید، اینها هست، اینها را میدانیم، امّا آن تصویری که دشمن میخواهد القا کند و تحمیل کند، به کوری چشم او وجود ندارد، [بلکه] عکس آن تصویر وجود دارد. "[۲]
سوال دیگر نیز که برخی محافل تحلیلی با عنوان یکی از عجیبترین ابهامات امنیتی و اقتصادی بر آن تأکید میکنند اینست که اساساً چرا باید در کنار بیعملی، شنوای حرفهای سیاهنمایانه و ناامیدساز از جانب رجالی باشیم که دولت وابسته به آنهاست!؟ و مگر دولت پدیدآورنده و مدافع "وضع موجود" نیست؟ پس علت اینکه آقایان تندتر از هر منتقد و مخالف خارجنشینی مشغول پمپاژ ناامیدی بودهاند را باید در کجا جست!؟
چرا دکتر نادران، رئیس کمیسیون تلفیق بودجه در مجلس از این میگوید که لایحه دولت برای بودجه ۱۴۰۰ قصد فروپاشی دارد و به تلاطم عمدی میانجامد!؟ [۳]
برخی تحلیلگران معتقدند فرمول حل این زنجیره به هم پیوسته از سؤالات مرتبط با امنیت و اقتصاد را میتوان در "آبان ۹۸" هم جست...
***
1_www.irna.ir/news/84200824/
2_ http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=40725
3_mehrnews.com/xTvXY
منبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا اعتراضات آمریکا شهید سلیمانی حسن روحانی محمود واعظی ناامیدی سیاه نمایی دولت اعتدال مشرق نیوز اصلاح طلبان فتنه اقتصادی آبان 98 دفتر رئیس جمهور صدا و سیما محمدعلی ابطحی فدائیان روحانی محسن صفایی فراهانی القای ناامیدی خزانه خالیست خبرگزاری دولتی ایرنا اعتدالیون علی ربیعی کمیسیون تلفیق بودجه الیاس نادران اخبار داغ آقای روحانی اصلاح طلبان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۸۶۱۶۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فرونشاندن التهابات اجتماعی و تنشهای داخلی، ضرورتی امنیتی است
نصرالله تاجیک در یادداشتی گزارههای موثر در شکلگیری و قوام جمهوری اسلامی را بررسی کرد و در روزنامه اعتماد نوشت: از مهمترین عوامل پیروزی انقلاب اسلامی اعتماد بهنفس نسل جوانی بود که توانست برای واژگونی رژیم فاسد و پلیسی پهلوی، مبارزه را به میان مردم بیاورد، اعتماد به نفس عمومی را افزایش، ترس مردم را زایل و مشارکت آنان را نهادینه و زمینه را برای رهبری مبارزه آماده کند.
این روحیه خوداتکایی برکاتی هم برای مردم و کشور داشته است و وزن منطقهای و بینالمللی ایران را افزایش داده است اما نیاز به تمهیداتی دارد که این قدرت به نفع مردم و داشتن یک زندگی شرافتمندانه تثبیت شود. لذا در چهل و پنجمین سال این پیروزی و پایهگذاری یک نظام جدید و با نگاهی به گذشته میتوان یک کالبدشکافی نیز از مشکلات، چالشها و بحرانها داشت تا مردم بتوانند پیروز از این دوران سرنوشتساز خارج شوند. برای بررسی نقاط ضعف و قوت آنچه بر ما گذشته است طی دوازده یادداشت موضوعات مورد نظرم را میشکافم.
برای بحث علمی یک مدل مثلثی انتخاب میکنم که در سه گوشه آن سه عنصر اساسی اداره جوامع بشری یعنی جامعه (مردم و نهادها و موسسات اجتماعی)، سیاست (نخبگان، متون و تجربیات) و حکومت (نظام سیاسی و نهادها و سازمانهای حاکمیتی) قرار دارند که باید در توازن و تعامل با یکدیگر یک تعامل سازنده و پیش برنده بسازند وعدم توازن بین آنها باعث درجا زدن و عقبگرد میگردد.
در این یاداشت به علتالعللعدم توازن میپردازم که باعث بد قوارگی جامعه ایران امروز شده است! در این ۱۲ یادداشت قصد ارزیابی انقلابی بزرگ و مردمی نیست که نه عملی است که محتاج انصاف، بیطرفی و کار مطالعاتی بزرگ است و نه تک نفره ممکن! برای اطلاع نسل جوان نوشته میشود و ماندن در تاریخ. ولی این ظرفیت را دارد که یک تصویر کلی ارایه دهد تا خود خوانندگان عزیز از آن قضاوتی داشته باشند.
ایجاد توازن برای ایجاد همبستگی بیشترقاعده اصلی در اداره جوامع مدرن و از زمانیکه دولت- ملتها تاسیس شده و دولتها نماینده و حقوقبگیر مردم گردیدهاند، آنچه در عرف مشاهده میشود و در دروس علم سیاست و حکومت یا سیاست عمومی در دانشگاهها تدریس میشود این است که کشورها در شرایط خطیر داخلی یا بینالمللی به سمت توازن بیشتر سیاسی- اجتماعی برای ایجاد و تقویت همبستگی بیشتر اجتماعی و اخذ حمایت بیشتر سیاسی از مردم و گروههای سیاسی حرکت میکنند.
اگر موضوع بحران داخلی باشد افکار عمومی را از طریق مناسب قانع، جذب، بسیج و یارگیری میکنند و اگر خارجی باشد با فعالیت دیپلماتیک در جهت یارگیری و اجماعسازی اقدام میکنند.
در این دروس گفته میشود در شرایط جنگی در صورت ضرورت میتوان حتی «دولت وحدت ملی» تشکیل داد تا بتوان از حداکثر پشتیبانی مردم برخوردار بود. اما متاسفانه در ایران کمتر از تحقیقات دانشگاهی استفاده میکنیم و باور نداریم فرونشاندن التهابات اجتماعی و تنشهای سیاسی داخلی و پاسخگویی و جلوگیری از اثرات دومینویی بحرانها و چالشها یک «ضرورت امنیت ملی» است و یک بحث لوکس و وارداتی نیست.
و این در حالی است که طی ۱۵ سال اخیر در کشور چند بحران اساسی اجتماعی با تبعات سیاسی و خدشهدار شدن امنیت ملی داشتیم و چند بحران خاموش فقر منابع، آب، محیط زیست، تغییرات اقلیمی، اقتصاد سیاسی، سختی معیشت مردم، تنشهای روانی، ناهنجاریهای اجتماعی، کاهش شاخصهای توسعه انسانی، مهاجرت نخبگان، ناکارآمدی نظام اداری کشور و از همه مهمتر به هم خوردن توازن قدرت بین نهادهای مدنی و دولت نه به عنوان قوه مجریه بلکه سه قوه یا حاکمیت در داخل کشور و عمیقتر شدن تنهایی استراتژیک ایران در خارج به دلیلعدم وجود توازن در سیاست خارجی را داریم که سبب ایجاد اختلاف فاحش بین خواستهای مردم و اهداف حکومت و نتیجتا کاهش انسجام ملی، فعال شدن گسلهای فراوان سیاسی- اجتماعی، کاهش اعتماد عمومی به نظام سیاسی و اداری کشور و زیر سوال رفتن کارایی نظام شده و همه از هم میپرسند به کجا میرویم؟!
این وضعیت به خوبی خود را در «موج چهارم پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان» که توسط دفتر طرحهای ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مستقر در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات تهیه شده نشان میدهد. این دادهها به شیوه پیمایشی و بر اساس مصاحبه حضوری در آبانماه ۱۴۰۲ و با ۱۵۸۷۸ نفر ۱۵ سال بالاتر در ۳۱ استان کشور که بهطور تصادفی انتخاب شدهاند به دست آمده است. دادههایی که هم فقط موج چهارم آن قابل استفاده است و هم تغییراتی که نسبت به دادههای سه پیمایش پیشین و مقایسه آنها میتواند تصویر مناسبی برای ما ترسیم کند.
شکلگیری اراده ملی برای حل بحرانهادر صورتعدم استفاده از این دادهها و برنامهریزی و سیاستگذاری بر اساس نتایج آنها، این مسائل و روند میتواند به کاهش بیشتر اعتماد به نفس حکومت و از دست رفتن تصویر بزرگ وضعیت کشور منجر شود!
اما دریغ از یک ابتکار اساسی و اقدام زیرساختی برای نشان دادن وجود اراده برای حل اساسی و نهایی این بحرانها! به دلیل سرگرم شدن حکومت و نهادهای حاکمیتی به مسائل جزیی و غیر ضروری و رها شدن مردم به حال خود و در دهان اختاپوس نظام اداری، بخش عمدهای از مردم دایم روی خط وادادگی، تنش و التهاب زندگی میکنند و از حداقلهای یک زندگی شرافتمندانه و رعایت کرامت انسانیشان محرومند!
لذا لازم است که ما با یک تصمیم حکومتی که نشان دهد اراده حل این بحرانها وجود دارد در خارج از چهارچوب دولت، نقشه راهی برای ساماندهی مسائل داخلی و خارجی خود تهیه و دستگاههای اجرایی ملزم به اجرای آن شوند تا نشاط به جامعه برگردد و مردم آرامش و زندگی راحتی داشته باشند و انسجام داخلی برای شکلگیری اراده ملی به منظور حل بحرانها، چالشها و مشکلات حداکثری شود.
متاسفانه انسجام داخلی به دلیل اعمال بعضی سیاستها که بیشتر هم جناحی و گروهی بوده است و متاسفانه در شکلدهی و ایجاد توازن بین سه عنصر اصلی اداره جوامع یعنی سیاست، حکومت و جامعه، وزن نهادهای مدنی را به کمترین حد رساندهایم!
این امر برخلاف مصالح ملی است که جامعهای غیر متوازن داشته باشیم و بین این سه عنصر سری کوچک و دست و پایی دراز و بیقواره داشته باشیم! اما در یک کلام و بهطور خلاصه منافع ملی ما زمانی محقق میشود که جوامع مدنی، سازمانهای مردمنهاد، رسانه، نخبگان و افراد مورد اعتماد و وثوق مردم و احزاب با شادابی در صحنه سیاست، حکومت و جامعه حضور حداکثری و نه تشریفاتی و اسمی پیدا کنند.
ما اشتباه میکنیم که میخواهیم بسیاری از مسائل جامعه را از طریق نهادهای دولتی حل و فصل کنیم. نهادهای دولتی مشکلات خاص خودشان را دارند و حتی به امور روزانه خود نیز نمیرسند! دولت با نظام اداری پوسیده، فاسد، ضد انگیزه، غیرکارا، که مانند خوره به جان جامعه، سیاست و حکومت افتاده و زمینه بسیاری از مفاسد اقتصادی و اجتماعی را فراهم کرده است.
اینها تبعات سیاسی و امنیتی برای جامعه و دلزدگی مردم و کاهش اعتماد عمومی به حکومت هم دارند و بخشی از مردم حتی در ضدیت با حکومت تا آنجا پیش میروند که به عنوان ستون پنجم عمل میکنند! که تبعات خدشه به امنیت ملی دارند و در شرایط کنونی، این نتیجهعدم توازن قدرت بین حاکمیت و جامعه مدنی متشکل از سازمانهای مدنی، نخبگان، سرمایههای اجتماعی است که باعث شده یا زمینه مشترک برای گفتوگو ندارند یا هر یک به زبانی متفاوت با هم صحبت کنند و حرف همدیگر را نفهمند!
و این سبب شده گسلهای اجتماعی فعال شده که تبعات سیاسی و امنیتی خواهد داشت، هر کسی به راه خود رفته، دیالوگ و گفتوگوی مشترک و غالب در جامعه وجود نداشته باشد و بدتر از همه مردم به راه خود بروند و حکومت به راه خود! همانگونه که در این انتخابات اسفند ماه خود را نشان داد! اما اگر جامعه مدنی قوی با اراده حکومت و حتی با تحمیل از سوی مردم و همراهی حکومت شکل بگیرد، قدرتمند شود، در توازن با سایر قوای سیاسی- اجتماعی قرار گیرد و گفتمان مشترکی ایجاد شود، جامعه، سیاست و حکومت با یکدیگر مانند چرخ دنده در ماشین درگیر سیستماتیک میشوند و انسجام سیستماتیک پیدا میکنند.
گفتوگوهای ملی برای حل تعارضاتگفتوگو دو و چند طرفه و ملی شروع و گفتمان غالب شکل خواهد گرفت و همه نیروها در یک سمت و سو قرار میگیرند و ریلگذاری توسعه به معنای واقعی آن با حضور مردم و سازمانهای مدنی و مردمنهاد آغاز میشود. بار حکومت کم و سبک، وزن و جایگاه نهادهای انتخابی بر انتصابی خواهد چربید، مردم خود در تعیین سرنوشت خویش دخیل و جامعه، سیاست و حکومت متوازن و خوش قواره میشوند و عنصر نایاب مسوولیتپذیری و پاسخگویی حکومت به جامعه به صحنه بازمیگردد.
آمار پایین مشارکت در انتخابات اسفند ۱۴۰۲ که به دنبال التهابات اجتماعی سال گذشته و دو نقار ملی ۱۳۹۶ و ۹۸ صورت گرفت با کاهش وزن این نهاد انتخابی، انسجام ملی را کاهش داده وعدم توازن را بیشتر میکند!
در نتیجه پیشنهاد میشود حکومت به منظور ایجاد قوارهبندی مناسب و توازن بین جامعه، سیاست و حکومت به سمت نقشدهی بیشتر به سازمانهای مدنی پیش برود. نهادهای مدنی از جمله خانواده که متاسفانه نقشش تضعیف شده باید کنترلکننده جامعه باشند و نه دولت. برای این کار حکومت با سبک کردن بار خود از طریق نقش دادن به دو عنصر دیگر سیاست و جامعه نقش تعیینکننده پیدا کند. یعنی در سیاست قدرت گرفتن احزاب برای اداره جامعه و در جامعه، تقویت نقش رسانه برای کنترل و نظارت و در اقتصاد بخش خصوصی تعیینکننده باشد و ریلگذاری توسعه را با سازمانهای مدنی و مردمنهاد انجام دهد.
این سازمانها نقش مردم در جامعه و سیاست و حکومت را واقعی و نهادینه میکنند و در راس آن در اقتصاد به بخش خصوصی نقش بیشتری بدهد تا کشور با مالیات ناشی از فعالیتهای سالم اقتصادی اداره شود نه آنکه دست دولت بهطور رقتانگیز و غیر منصفانه و ناعادلانه در جیب ملت باشد و سر و صدای کاسب و زارع و صنعتگر دربیاید! و یا به فروش نفت متکی باشد، آن هم با این وضعیتی که نه میتوانیم نفت را در کانالهای رسمی بفروشیم و پول آن را به درستی دریافت کنیم که خود همین دو مورد زنجیرهای از فساد را به دنبال دارد که در بخش سیاست خارجی باید آن را نیز علاج نمود.
اقتصاد سیاسی ضعیف وصل کردن سفره مردم به فروش نفت که عقلایی نیست را باید با روشهای معقول و علمی کنار بگذاریم. کشوری میتواند رضایت مردمش را جلب و حرفی برای گفتن در منطقه و جهان داشته باشد که اقتصادی قوی و تولیدکننده ثروت داشته باشد. برای تولید ثروت فضای مناسب داخلی و خارجی و نشاط اجتماعی لازم است.
جمع شدن مشکلات کشور روی هم، نشان از آن دارد که نظام اداری کشور با موسسات و سازمانهای متعدد اجرایی و پژوهشی، کمیتههای متعدد، همچون کلافی سر درگم خروجی عملیاتی به جز رتق و فتق امور روزانه مردم با بهرهدهی نازل نداشته و ظرفیتی بیش از این ندارد که بتواند یک اقدام اورژانسی انجام دهد.
امید آفرینی از طریق رشد نهادهای مدنییعنی همه سازمانها در قوای سهگانه مجریه، قضاییه و مقننه در کنار نهادهای حاکمیتی هر آنچه از مردی و زور داشتند به میدان آوردهاند و حاصل وضعیت موجود است!
لذا پیشنهاد میشود سال ۱۴۰۳ سال امیدآفرینی از طریق انتقال قدرت اداره کشور از نهادهای حاکمیتی به نهادهای مدنی باشد و با تشکیل یک «کمیته ملی» متشکل از شخصیتهای مستقل و ملی از درون جامعه مدنی کشور همچون احزاب، رسانهها، سازمانهای مردمنهاد، دانشگاهها و مراکز مطالعاتی با هدف تهیه نقشه راهی برای برونرفت از این ساختار متصلب و متمرکز قدرت اداری و تصمیمگیری، تهیه و خون جدیدی به نظام سیاسی کشور تزریق شود. قدرتی که باعث بیخاصیت شدن نهادهای مدنی و کاهش حضور و مشارکت مردم در روند سرنوشت خود شده است.
این سند ملی میتواند دستور کار حکومت و قوای سهگانه قرار گرفته و توسعه کشور بر بستر آن ریلگذاری شود و مردم و نیروهای سیاسی- اجتماعی حول آن جمع شوند، نشاط سیاسی به جامعه بازگردد و انسجام ملی حداکثری شود و مردم حکومت را از آن خود دانسته و نه مقابل خود. انشاالله!