Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری فارس، نشست رسانه‌ای فیلم سینمایی «بی همه چیز» امشب در برج میلاد برگزار شد. 

محسن قرایی کارگردان فیلم در ابتدای این نشست خبری گفت: ۱۰ سال بود که قصد ساخت «بی همه چیز» را داشتم اما چون فیلم دشواری بود و پروداکشن پیچیده‌ای داشت، پس از دو فیلم تصمیم گرفتم سراغ آن بروم. در حالی‌که نمایشنامه «بانوی سالخورده» را از زمان دانشجویی خوانده بودم و دوست داشتم فیلمی اقتباسی از آن بسازم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

البته آن زمان که این نمایشنامه را برای ساخت انتخاب کردم، هنوز نمایش آن را ندیده بودم. 

وی که در نوشتن فیلمنامه «قصر شیرین» با رضا میرکریمی همراه بوده است، گفت: من خودم را کارگردان می‌دانم اما در کار ما تفاوت زیادی بین کارگردانی و فیلمنامه‌نویسی نیست. اصراری هم ندارم فیلمنامه‌هایم را خودم بنویسم، کما اینکه دو کار قبلی‌ام چنین بود.

قرایی که پیش‌تر «سد معبر» را در فضای شخصی ساخته است، درباره بازی باران کوثری در نقش «نوری» گفت: این شخصیت در نمایشنامه وجود نداشت و چون همه تصمیم‌گیران روستا مرد بودند، احساس کردم باید یک زن در میان آن‌ها وجود داشته باشد تا این ترکیب را متعادل کند. به همین دلیل، شخصیت نوری را از مرد با زن در فیلمنامه تغییر دادم. 

وی گفت: فیلمساز نمی‌تواند مدعی شود فیلم او نسبتی با جامعه امروز ندارد اما من از چیزی که در اطرافم می‌بینم تأثیر می‌پذیرم. هر کسی نگاهی دارد و می‌توانند یک دیگر را نقض نکنند.

قرائی تصریح کرد: امیر قهرمان نیست و یک شخصیت خاکستری است، چون در گذشته خطاهایی داشته و باز هم می‌تواند خطا کند، اما وقتی زیر چهارپایه می‌زند که دیگر هیچ امیدی ندارد.

* ادای احترام به هنروران سینمای ایران

پرویز پرستویی هم درباره فیلم سینمایی «بی همه چیز» گفت: فیلمنامه و محسن قرائی را می‌شناختم و فکر می‌کردم این جزء شرح وظایف من است که نقش امیر را بازی کنم. 

وی درباره اینکه آیا شخصیت «امیر» مقصر است یا نه، توضیح داد: او خیلی هم بی‌گناه نیست اما باید دید که شرایط به او تحمیل شده است یا خیر؟

این بازیگر سینما درباره کم‌کاری خود طی سال‌های اخیر گفت: سیل و زلزله و کرونا و معضلات اجتماعی که از جانب مسئولان دیده نشد، به عنوان یک هنرمند وظایفی داشتم اما کم‌کاری من ربطی به این موضوع ندارد، بلکه انتخاب خودم بوده است. 

وی تصریح کرد: این پایان‌بندی برای فیلم را دوست دارم، چون خودم هم دچارش هستم، چون وقتی داد می‌زنیم و اتفاقی نمی‌افتد، هر روز و هر هفته می‌خواهم از این شهر بیرون بزنم و به داد کسانی برسم که آب و نان و شناسنامه ندارند. چرا هر روز که از خواب بیدار می‌شویم، ناهنجاری و بی‌عدالتی می‌بینیم؟ چقدر از دنیای مجازی ضربه خوردم و خودم را از آن جدا کردم، رفتم که کار خیر کنم، باز هم می‌گویند ریاکار هستی! من خودم امیر هستم. آدمی که همه عمرش را گذاشته که رفاه نسبی را برای مردم در شرایط سخت فراهم کند اما حیثیتش می‌رود. بنابراین وقتی بخشش پیش می‌آید من خودم آن بخشش را دوست ندارم. 

پرستویی اضافه کرد: بازی‌های درخشانی در فیلم وجود دارد از جمله خانم مرزبان. فیلم‌های ما گاهی از حضور هنروران آسیب می‌بیند اما به نمایندگی از جامعه بازیگری از هنروران (سیاهی لشکر) تشکر می‌کنم و دست یکایک آن‌ها را می‌بوسم، به ویژه هنروران فیلم «بی همه چیز» که ۴ ماه در این فیلم پوست انداختند. هنرورانی که وقتی شب از ما جدا می‌شدند، به این فکر می‌کردم که خانه و کاشانه آن‌ها کجاست. 

باران کوثری درباره نقش نسبتا متفاوتی را بازی کرده است، گفت که شاید برای هر بازیگری یک بار چنین نقشی پیش بیاید.

وی افزود: دو دفعه‌ای که سیمرغ گرفتم، جزء بهترین لحظات زندگی‌ام بوده است اما از مادرم یاد گرفتم به جایزه فکر نکنم. قطعا نامزد شدن در جشنواره فیلم فجر که یکی از مهمترین جشنواره‌های ایران است، برایم اهمیت دارد. 

جواد نوروزبیگی تهیه‌کننده فیلم هم درباره ساخت این فیلم سینمایی گفت که خوشحالم آقای بدرلو به عنوان یک تهیه‌کننده در کنارم داشتم.

وی درباره جدایی شهاب حسینی از این فیلم گفت: یک سایت خبری بی‌اخلاقی و سرقت خبری کرد و ترجیح می‌دهم صحبتی در این باره نکنم.

انتهای پیام/ 

منبع: فارس

کلیدواژه: پرویز پرستویی محسن قرایی جواد نوروزبیگی هدیه تهرانی بی همه چیز جشنواره فیلم فجر بی همه چیز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۸۶۵۰۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ابتذال در سینما برآیند تقاضا است/ از کیهان بچه‌ها شروع کردم

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه هخبرگزاری علم و فناوری آنا، در وضعیتی فقر مطالعه به نسل کودک و نوجوان آسیب می‌زند، که یکی از معلمان معتقد است بدون مطالعه حتی خود معلم حرفی برای گفتن نخواهد داشت.

شهنام سجودی زاده فرزند سبلان است. هم معلم کودکان استثنایی است. هم فیلم می‌سازد و هم نویسنده فیلمنامه است. ادبیات فاخر ایران و جهان را با شور و اشتیاق چشیده و امروز رمز موفقیت خود را تربیت صحیح در دوران کودکی می‌داند. موضوعی که دغدغۀ تربیت نسل کودک و نوجوان ما در فقر مطالعه توسط بزرگسالان است. پای صحبت‌های وی نشستیم تا با نگاهش آشنا شویم.

چطور به نویسندگی علاقه‌مند شدید؟

آگاهی موهبتی است که خداوند دانا به طرق مختلف به انسان‌ها هدیه می‌دهد، اینکه من مادری دارم که در دوران کودکی برایم مجله کیهان بچه‌ها میخرید، کتاب داستان و علمی میخرید عین آن می‌ماند که کسی در اتاقی تاریک و ناشناس و پرسؤال برای شما شعله‌ای روشن کند، دیگر ماهیت خوف و جهل و تاریکی آن اتاق پرسؤال از ذهن و روح شما شسته خواهد شد و خواهید دانست که از کجا به کجا آمده‌اید و بهر چه بود و بهر چه هستید، درکتان از بودنتان از زندگی و دنیا عیان خواهد شد و بسیاری از ابهامات دیگر برایتان روشن می‌شود چرا که یک نفر چشم شما را منور کرده است.

دوستان اهل مطالعه حتماً خاطرشان هست که در دهه شصت کتابفروشان محله اونچی میدان اردبیل در پیاده‌رو‌ها بساط کتاب کرده و کتاب کرایه می‌دادند من مشتری ثابت و دست به نقد آنان بودم و مادرم کرایه کتاب‌هایم را می‌پرداخت، و این یعنی ریشه در آب و غرق آب. یکبار از یکی از دوستانم که اکثر اهالی روستایشان باسواد و از بزرگان و افتخارآفرینان کشور هستند سؤال کردم علت چیست؟! این قدمت مدرسه در روستایتان و تحصیلات عالی اکثر اهالی و رشد و پیشرفت و ثروت و تفاوت زمین تا آسمان مردان و زنان روستای شما با دیگر روستا‌ها چیست؟! جواب دوستم قابل تأمل بود؛ گویا در سالیان گذشته یک از اهالی یک قالی به اردبیل برده و خریدار قالی در انبارش ۱۰‌ها جلد کتاب انبار کرده بوده. از مرد قالی فروش میخواهد تا کتاب‌ها را باخود ببرد تا انبارش بازشود مرد قالیفروش کتاب‌ها را با خود به منزل آورده و به اتفاق همسرش همه کتاب‌های کهنه را به زیبایی صحافی کرده و دکور طاقچه خانه‌شان میکنند. کودکان از پشت پنجره به تماشای کتاب‌ها می‌آمده و اجازه می‌داشتند آنها را تورقی کنند، تورق کتاب‌ها معجزه میکند! شور و اشتیاق درس و مدرسه در دل بچه‌های روستا جوانه می‌زند و دیگر آن بچه‌ها با بچه‌های روز‌های بدون رؤیت کتاب فرق داشتند و‌چنین می‌شود و چنان‌ها که امروزه اکثر اهالی روستا، وزیر و وکیل و استاد و دکتر و تاجر و معلمند!

حتی تماشای کتاب معجزه میکند! فرق است خانۀ بی‌کتابخانه با خانۀ با کتابخانه هرچند دو سه جلد. چه رسد که کسی مثل مادر مکرم بنده که شما را به اقیانوس کتاب هل دهد، شناگر قابل باشید اولاً غرق نخواهید شد دوماً جهان درونتان عیان خواهد شد، در اندرونتان عالم جای خواهد گرفت و از چشمانتان عشق خواهد بارید و تمام سرزمین‌ها با مردمان و آداب و سنن و افکارشان برای تو آشنا و هموطن تو خواهند شد. من وقتی رمانی را از مارکز میخوانم حس میکنم از کلمبیا برگشته‌ام یا از مصر یا از چین و لهستان و روس ..

بنده امروزه اگر به اغراق نگویم یک از بزرگترین کتابخانه‌های شخصی شهرمان را درخانه دارم با کتاب‌های نایاب که در مقابلشان به‌خود اجازه سیگار کشیدن نمی‌دهم، چون در آن همه بزرگان جهان را میهمان خانه‌ام دارم

مگر میشود نویسنده‌ای بدون مطالعه کتاب‌های بزرگ و درخشان و پایه ادبیات کشور خود و جهان دست به قلم شده و آثارش دارای تفکر غنی باشد و بر اقشار جامعه از عوام تا خواص تأثیرگزار باشد، حرف نو و جهانشمول و مقبول و بینش متعالی شخصی و جهانبینی عمیق و شگرف داشته باشد؟! به‌نظر من نویسنده‌ای که رمان‌های هدایت و دولت آبادی و چوبک و ساعدی و کامو و چخوف و داستایفسکی و تورگینف و فاکنر و کافکا و‌هاینریش بل، مارسل پروست و میلان کوندرا و جیمز جویس و پائیلو کوئیلو و مارکز و ... نخوانده باشد حرفی برای گفتن در نوشته‌هایش ندارد.

در مورد نوشته‌های خود توضیح دهید که در چه زمینه‌هایی است؟ داستان بلند، داستان کوتاه، فیلنامه؟

بنده فیلمنامه نویسم. دو فیلمنامه بلند سینمایی به اسم‌های «دوگانه» و «غربتی» واگذار کردم، غربتی با مضمون دفاع از حقوق زنان بزودی توسط دوست و استاد عزیزم جناب افشین علیزاده ساخته میشود.

چندین فیلمنامه سیال نوشتم و سریال‌های «سرقت گنجینه» با مضمون غارت آثار تاریخی و ضدصهیونی و فیلمنامه «جنون» با مضمون سرقت بانک و گیر افتادن جنایتکار در امن‌ترین لحظه زندگی خود، مصوب شده و در ردیف تولید هستند.

بیش از ۳۰ فیلمنامه کوتاه نوشته و دو مورد آن را واگذار کردم: «سربازان عاشق می‌شوند» با مضمون پناهندگان جنگی سوری و داعش را دوست عزیزم رحیم طوفان ساخته و جوایز مختلف بین المللی کسب شد و فیلمنامه «کسوف» با مضمون صلح ادیان و گفتگوی تمدن‌ها را به آقای مهدی ایل بیگی واگذار کردم که به‌زودی کلید خواهد خورد.

کدام نوشته‌تان به فیلم تبدیل شده و آیا وضعیت فیلمنامه نویسی در کشور را موفق می‌دانید؟

فیلم کوتاه «دیوسار» درخصوص تصلیب مسیح. فیلم کوتاه «رها» درخصوص خدمت به خلق الله عبادتست. فیلم مستند «آیا فرشتگان را دیده‌اید» در خصوص کودکان ناشنوا و نابینا. فیلم کوتاه «دریا آرام است» درخصوص بیماران سرطانی. فیلم کوتاه «اجکت» درخصوص قضاوت و جنایاتی که با یک قضاوت ساده میتوانیم مرتکب شویم. فیلم کوتاه «پرنسس آزاده» درخصوص پناهندگان افغانستانی که امسال آماده نمایش و ارائه به جشنواره‌ها شده است.
بنده اکثر جوایز ملی و بین‌المللی سینمایی خود را از بابت فیلمنامه‌هایم کسب کرده‌ام. جان کلام اینکه سنتی فکر کردن و جهانی سخن گفتن راز موفقیت هر نویسنده است.

متأسفانه امروزه به دلایل مختلف وقت گذاشتن مردم و خاصه نویسندگان برای مطالعه کاهش یافته و در نتیجه سطح آثار پایین و مبتذل و کاسبکارانه و تاریخ مصرف‌دار شده است.

دغدغه‌ای دارید که آرزوی تبدیل شدن آن به داستان یا فیلم را داشته باشید؟

من هنوز فیلمنامه‌های بکر و طلایی و فرامرزی و فرازمانی‌ام را نساخته‌ام. امیدوارم شایستگی و عمری برای ساختن‌شان داشته باشم

به اعتقاد شما فیلم‌های تولیدی ما چقدر در راستای نیاز و اقتضای جامعه است؟

اتفاقاً فیلم‌های تولیدی امروزی دقیقاً همان‌هایی هستند که جامعه امروزی میطلبند. اگر غنایی ندارند که ندارند مسبب تقاضاست. انشالله که این سبب انحطاط فیلمسازی از دل و ذهن و بدسلیقگی مردم حل شود والا از کوزه همان طراود که در اوست

زیباترین فیلمی که دیدید؟

دونده امیر نادری

استاکر تارکوفسکی

حرامزاده‌های لعنتی تارانتینو

راننده تاکسی اسکورسیزی

سه گانه‌های کیشلوفسکی آبی. سفید. قرمز

معلم خوب از نظر شما؟

محترم باشد و با احترام موفق به تعلیم خواهد شد حتی به شلوغ‌ترین. تنبل‌ترین و کم‌هوشترین دانش‌آموز.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • ادای احترام رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت به شهدای گمنام ایلام
  • ادای احترام زیبای طرفداران پاری سن ژرمن به لیدر فقید هواداران دورتموند / عکس
  • میراث «پل آستر» در سینما
  • عکاسی فیلم هیچ‌گاه نمی‌میرد/ سینما و تئاتر هنر فردی نیست
  • کدام فیلم‌های سینما به جامعه کارگری ادای دین کردند؟
  • کتاب بنیه فیلمساز را قوی می‌کند/ حتما به نمایشگاه کتاب تهران می‌روم
  • ماندن در سینما اهمیت دارد/ عکاسی فیلم هیچ‌گاه نمی‌میرد
  • ابتذال در سینما برآیند تقاضا است/ از کیهان بچه‌ها شروع کردم
  • ادای احترام وینیسیوس به کروس پس از پاس گل محشر ستاره رئال مادرید / عکس
  • ادای احترام معلمان و دانش آموزان قم به شهید آیت‌الله مطهری