یک «بیهمهچیز» تمام عیار!
تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۸۶۶۸۴۳
ناکجاآبادی در ناکجای تاریخ با مردمانی سراسر نقاب. خیانت، ریا و دروغ و تباهی و ترک خانه دختر، سرنوشت محتوم این دیار است. یک دیار تمام عیار بیهمهچیز!
گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو- سیدمهدی حاجیآبادی؛ پس ظاهر غلطانداز فیلم، باطن سیاه و مسموم فیلمفارسی است؛ دوربین قوی و ریتم تند فیلم برای دیدن نیست؛ توهم آن است و برای کور شدن.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ناکجاآبادی در ناکجای تاریخ با مردمانی سراسر نقاب. خیانت، ریا و دروغ و تباهی و ترک خانه دختر، سرنوشت محتوم این دیار است، جمله دهدار و رئیس روستا (حجازی) شعار و پیام اصلی فیلم است: «شما چرا اینجوری هستید؟ به روی لیلی میخندید و برای امیر گریه میکنید؟». آیا «روستا» استعاره وطن نیست و اهالیاش، مردم وطن؟
فیلم حول محور امیر (پرویز پرستویی) میگردد و همه چیز درام در خدمت آن است؛ قهرمان-ضدقهرمان فیلم هم نقابی است از پس سالها دروغ و خیانت و تجاوز که حتی حاضر است دختر خودش را وجه المعامله فرار خودش از روستا برای نجات جانش قرار دهد.
زن امیر (مهتاب نصیرپور) به شدت تیپیکال است و در پس ظاهر دلسوز و نگران برای جان شوهرش، بیشتر نگران از دست رفتن دنیایی است که او هم با دروغ و دور کردن لیلی (هدیه تهرانی) به دست آورد است و حتی در قبال مبلغی او را میفروشد عملا دکوری برای پر کردن کاراکترهای فیلم است و بود و نبود او تاثیری در فیلم ندارد.
و دو شخصیت ظاهرا مثبت فیلم که به ظاهر وجدان بیدار فیلم است – که نیست- دختر امیر (لاله مرزبان) ظاهرا مقاومتی در باور اتهام پدر دارد، اما از همان ابتدای فیلم به دنبال بهانهای است که از پدر ببرد. در هیچ کجای فیلم علیرغم ادعای انتهایی دختر که پدرش را پشت و پناه و باور خود میخواند چنین حسی به مخاطب القا نمیشود، چنانچه دختر با شنیدن کوچکترین اتهام به پدرش توسط زن معلومالحالی (در فیلم) سریعا به او شک برده و این شک تا انتهای فیلم همراه اوست و وجدان بیدار و درستکار منزل امیر هم منفعل و تسلیم است که نهایت ترک را بر حفظ جان عزیزان ترجیح میدهد.
عاشق دلباخته او هم با آن ظاهر به نوستالوژیک معلمان روستایی قدیم، که از میانه فیلم با جنگ و دعوا و شروشور ظاهر میشود عملا هیچ نیست. آنهمه سروصدا و شلوغکاری، قلدربازی و شاخوشونهکشی اقامعلم در مقابل لیلی و برگشتن به مدرسه و انتظار برای سرنوشت امیر، نمایشی است همهاش به تسلیم و سکوت میانجامد.
دهدار روستا (هادی حجازی فر) با بازی تکراری او عملا نماد انفعال، دورویی و دروغگویی است که در پس گریهها و فریادهای او جز سیاهی و تباهی که حاضر است نماد عدالت (امیر) را برای حفظ دستگاهش زیر پا بگذارد به همراه دیگر کاراکترهای فیلم از امنیهچی تا پزشک دروغگو و زن دیوانه (باران کوثری) ترجمان دیگری از روستایی است که همه کس در آن بی همهچیزند. این فیلم حتی نماد عدلش هم دودوزهباز و دروغگوست، که فقط کمی از دیگران در تباهی اش سفیدتر است.
کودکان در ادبیات و سینما نماد صداقت و راستی هستند، اما کودکان «بیهمهچیز» جز کودک معلول همسایه امیر هم همه، چون بزرگسالان، وقتی معلمشان آنها را جدا میکند هم به والدینشان خبر دروغ میدهند؛ گویی دروغ و خیانت سلسلهوار از نسلی به نسلی دیگر منتقل میشود چنانکه نسل قبل دروغ امیر را پوشاند و نسل جدید هم در همان مسیر است و این سیکل باطل جز تولدی تباهی و دروغ هیچ ندارد.
کارگردان در صحنهای اهالی روستا را با انگشتهای جوهری نشان میدهد که کار زشتشان را گردن میگیرند و در پاسخ دهدار، تنها کودک همسایه (تنها وجدان بیدار) مخالفت میکند؛ نماد جامعه با تولید سیکلی دروغ و خیانت!
لیلی (هدیه تهرانی) با تقلید از مالنای جوزپه تورناتوره، زنی اغواگر و صاحب نفوذ و پولدار که سالها قبل طی حادثهای توسط اهالی از روستا با اتهام و خفت رانده شده حالا با رسیدن به ثروت و شهرت فراوان، در چشم روستاییان به عنوان ناجی از فقر و گرسنگی دیده میشود. لیلی گویای خاطرات گمشدهای است که از پس سالها در ظاهر برای امیر، اما به کمین انتقام از جامعهای است که سالها قبل با سطحینگری و تعصب او را راندند.
فیلم با گرو گرفتن حس نوستالوژی مخاطب نسبت به عناصر روستایی و قدیمی، در ابتدا نوید ساخت جغرافیا و فضایی اقتباسی را میدهد امری که دیری نمیپاید با حضور دیالوگهای خشن و حالت عصبی پس فیلم نشان میدهد کارگردان هنوز در حال و هوای سینمای اجتماعی و سد معبر است.
موسیقی فیلم به انتقال حس فروپاشی همهچیز در اجتماع کوچک روستایی و امیر به عنوان قهرمان قصه کمک شایانی کرده است. قاببندیهای دوربین در صحنههای متعددی جذاب و خوب است، فارغ از کاتهای بیخودی که تا حدی نیاز به تدوین جدیدی را بیننده حس میکند، در این فیلم با سینما طرفیم.
بازی بازیگران اغلب تکراری و متوسط است و شخصیتها شکل نمیگیرد و در حد تیپ باقی میمانند؛ پرویز پرستویی امتداد فیلمهای اخیرش است، هادی حجازیفر کپی ناقص روستایی کمال ماجرای نیمروز با وجدانی خفته همراه رفتارهای هیستریکی که بعضا از قاب بیرون میزند.
هدیه تهرانی پس از مدتها انتخاب فیلمی جدید، با وام گرفتن از ویژگیهای رفتاری و شخصیتی خودش از معدود بازیگرانی است که تا حدی کار را درآورده است؛ از برخی بامزگیها و گریم باران کوثری که بگذریم عملا در بازی همه چیز متوسط است.
حرف در مورد فیلم بسیار است، اما این درام لقمه چرب و نرمی است برای جشنوارههای فرنگی با آن تصویر از مردم و حکومت و تباهی محتومش. یک بیهمهچیز تمامعیار!
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: جشنواره فجر جشنواره فیلم فجر فیلم فجر فیلم بی همه چیز محسن قرایی هدیه تهرانی پرویز پرستویی باران کوثری بی همه چیز سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۸۶۶۸۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آغاز بلیتفروشی «آنها دروغ میگویند» از ظهر امروز
به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، پیشفروش بلیتهای نمایش «آنها دروغ میگویند» به نویسندگی و کارگردانی سهراب حسینی از ساعت ۱۲ ظهر امروز ۹ اردیبهشت ماه در سایت تیوال به نشانی tiwall.com/p/doroughmigouyand آغاز میشود.
هومن برقنورد، سارا رسولزاده و سهیل مستجابیان بازیگران این نمایش هستند.
حسن مصطفوی تهیهکنندگی این اثر را بر عهده دارد و مریم نراقی مجری طرح پروژه است.
طراحی گریم این پروژه بر عهده بهنام معیریان است و ارکستر موسیقی ۱۵ نفره به آهنگسازی بهزاد عبدی بازیگران را همراهی میکنند.
«آنها دروغ میگویند» روایت زن و مردی جوان است که پس از آشنایی با هم دست به طراحی یک سرقت میزنند و در مسیر این کار فجایعی پیش میآید.
این نمایش از ۲۷ اردیبهشت در دو سانس ۱۸:۱۵ و ۲۰:۱۵ در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه میرود.
انتهای پیام/