«رمانتیسم عماد و طوبا»؛ یک قطعه رنگی در پازل سینمای ایران
تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۸۷۱۴۵۷
«رمانتیسم عماد و طوبا» فارغ از این که چقدر میتواند در گیشه موفق باشد برای سینمای ایران که نام خیل عظیمی از فیلمهای اجتماعی و تلخ برپیشانیاش حک شده یک اتفاق خوب است.
به گزارش گروه فرهنگ و هنر قدس آنلاین، اگر شما هم از طرفداران کتابهای روانشناسی و شیوههای زندگی بهتر باشید حتماً آلن دوباتن را میشناسید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یکی از پرفروشترین کتابهای او دستمایه ساخت تازهترین اثر کاوه صباغ زاده شده است. «رمانتیسم عماد و طوبا» اقتباسی از این کتاب است و داستان زندگی یک زوج را روایت میکند و مخاطب را با سفر پرفراز و نشیب آنها از دیدار و عاشقی تا کنار آمدن با مشکلات زندگی همراه میکند؛ البته که ردپای کتاب «سیر عشق» چیزی بیش از یک اقتباس آزاد در فیلم به چشم میآید.
اگرچه میتوان «رمانتیسم عماد و طوبا» را فیلمی شاد و البته به قول کارگردانش موزیکال قلمداد کرد اما ماهیت فیلم قرابتی با فضای کمدی ندارد. اتفاقاً فیلم یک موضوع جدی را مطرح میکند و فیلمساز با توسل به فضایی عاشقانه و لطیف خارج از تلخیهای مرسوم، مهارتهای زندگی را پیش چشم مخاطب میآورد.
سارا بهرامی راوی فیلم است که فصلهای مختلف زندگی عماد و طوبی را که البته بیشباهت به فصلبندی کتاب نیست برای مخاطب شرح میدهد و از شیدایی و عاشقی تا ازدواج، قهر و آشتی و بلوغ و همدلی کنار یکدیگر را به تصویر درمیآورد. بهرامی تجربه خوش همکاریاش با صباغزاده در فیلم «ایتالیا ایتالیا» که منجر به نامزدی در چندین جشنواره و کسب جایزه شد را این بار با روایت داستان این فیلمساز ادامه داده و به حضور در پشت دوربین اکتفا کرده است.
عماد و طوبا محور این رمانتیسم هستند که به خوبی هم از پس آن برآمدند. در واقع یکی دیگر از موفقیتهای صباغزاده در این فیلم بهرهگیری از حضور بازیگرانی است که مخاطب پیشنیه ذهنی زیادی از آنها ندارد و طبیعتاً بهتر میتواند با آنها در این مسیر پرفراز و نشیب عاشقی همراهی کند. الناز حبیبی در نقش طوبا یکی از بهترین بازیهایش را ارائه داده و به خوبی در مسیر فیلم همگام شده است.
اما شاید آنچه تا حدودی مخاطب را در طول فیلم خسته میکند روایت خطی و بدون هیجان آن است، اگرچه در طول داستان اتفاقهای مهمی رخ میدهد اما ظاهراً قرار نیست در هیچ جای فیلم، چه بسا سکانسهایی که این زوج به اختلافات جدی برمیخورند شاهد هیچ چالش جدی باشیم و گویی از همان ابتدا، پایان خوش مدنظر فیلمساز قابل رؤیت است.
«رمانتیسم عماد و طوبا» اگرچه عنوان موزیکال را با خود به یدک میکشد اما با تعاریف استاندارد این ژانر فاصله دارد. ضمن اینکه استفاده از جلوههای ویژه در فیلم به نسبت آنچه فیلم را فانتزی و غیررئال میکند چندان زیاد و قابل توجه نیست و بیش از آن که بتوان این اثر را موزیکال قلمداد کرد میتوان به آن عنوان فانتزی داد. با این حال اما راهیابی چنین فیلمهایی که مؤلفههای سینمایی را در خود تعریف کردهاند به فضای سینمای ایران اتفاقی ضروری و خوشایند است.
اینکه شاید این جنس از سینمای لطیف و در عین حال آموزنده به مذاق طرفداران داستانهای ملتهب و هیجانانگیز خوش نیاید، دلیلی بر آن نیست تا از اهمیت حضور چنین ژانری در سینما غافل شد. مخاطب ایرانی اساساً به این فضای داستانی عادت ندارد، چرا که تقریباً هرآنچه در یکی دو دهه گذشته از خانواده و عشق پیش رویش گذاشتند با کجرویهای اخلاقی، بیاعتمادی، عدم همدلی و ... همراه بوده است. اما «رمانتسیم عماد و طوبی» این فضا را شکسته و در یک قالب فانتزی دنیایی را پیش چشم مخاطبش قرار میدهد که حتی در غمانگیزترین لحظات هم از فضای تلطیف شده اثر چیزی کم نشده و در واقع نشاط حاکم بر فیلم مغلوب لحظههای سخت نمیشود. صد البته که طراحی صحنه و لباس، موسیقی، نور، قاب بندیها و لوکیشن همه در خدمت شاکله و هدف فیلم است و بار مهمی را بر دوش میکشد.
در سینمای جهان تماشای فیلمهای موزیکال به اندازه فیلمهای اکشن، ماجراجویانه و دیگر گونهها طرفدار دارد؛ ژانری که در سینمای ایران مهجور و بیاقبال است اما ساخت فیلمی همچون «رمانتیسم عماد و طوبا» فارغ از این که چقدر میتواند در گیشه موفق باشد برای سینمای ایران که نام خیل عظیمی از فیلمهای اجتماعی و تلخ برپیشانیاش حک شده یک اتفاق خوب است. فراموش نکنیم مخاطب امروز به دلیل فشارهای روانی حاکم بر جامعه و فاصله گرفتن از زندگی عادی برای بازگشت به سینما به چنین فیلمهایی نیاز دارد که میتواند ساعاتی او را به دنیایی میان واقعیت و خیال و تماشای یک داستان شیرین ببرد. «رمانتیسم عماد و طوبی» یک فیلم خانوادگی سلامت برای کنار خانواده دیدن است.
انتهای پیام/
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: رمانتیسم عماد و طوبا آلن دو باتن کاوه صباغ زاده رمانتیسم عماد و طوبا سینمای ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۸۷۱۴۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۷ فیلم که مثل «بیبدن» بر اساس پروندهای واقعی ساخته شدهاند
همشهری آنلاین: پروندههای جنایی یکی از متداولترین منابع اقتباس سینمایی در جهان مخصوصا در هالیوود هستند. فقط در دو دهه اخیر پروندههای جنایی مختلفی دستمایه ساخت فیلم سینمایی قرار گرفتهاند، از «زودیاک» گرفته تا «جانی بوستون». در سینمای ایران پرداختن به پروندههای جنایی به اندازه هالیوود رواج ندارد، چراکه موانعی زیادی در مسیر به تصویر کشیدن آنها وجود دارد. با این حال، در سالهای اخیر برخی کارگردانان و فیلمنامهنویسان با رایزنیهایی که با مسئولان انجام دادهاند، امکان به فیلم درآوردن تعدادی از پروندههای جنایی را در چارچوبهای توافقشده به دست آوردهاند. جدیدترین نمونهای که در سینمای ایران یک پرونده جنایی را مبنای اقتباس قرار داده، «بیبدن» ساخته مرتضی علیزاده است که خط داستانی آن با پرونده مشهور «غزاله و آرمان» بسیار مشابهت دارد، هرچند کارگردان فیلم بارها چنین مشابهتی را رد کرده و فیلمش را حاصل چند پرونده جنایی و نه یک پرونده خاص دانسته است. جز این فیلم، کدام فیلمها در سینمای ایران بر اساس یک پرونده جنایی واقعی بودهاند؟
ماهی و گربه (۱۳۹۲)
«ماهی و گربه» ساخته شهرام مکری فیلمی است با بیش از دو ساعت زمان و تکپلان درباره گروهی جوان که دور دریاچهای کمپ زدهاند و در نزدیکی دریاچه سه مرد میانسالِ عجیبوغریب کلبهرستورانی را میچرخانند. نمیشود گفت این فیلم مستقیما از روی پرونده جنایی خاصی اقتباس شده. جملهای در ابتدای فیلم میآید که میگوید این فیلم بر اساس ماجرای واقعی رستورانی بینراهی که از گوشت چرخکرده انسان استفاده میکرده ساخته شده است. این خبر، حتی در صورت موثق بودن هم، در خود فیلم چندان مهم نیست. «ماهی و گربه» فیلم فرم است تا مضمون.
خشم و هیاهو (۱۳۹۴)
پرونده قتل لاله سحرخیزان، همسر ناصر محمدخانی، بازیکن سالهای دور تیم فوتبال پرسپولیس و تیم ملی، تا مدتها تیتر اول رسانهها بود و مردم هم با کنجکاوی اخبار این پرونده را دنبال میکردند. زنی به نام شهلا جاهد، همسر صیغهای محمدخانی، به عنوان متهم به قتل دستگیر شد و با اینکه پس از گفتوگویی با محمدخانی حاضر به پذیرش اتهامش شد، اما تقریبا در ۸ سالی که تا روز اجرای حکم اعدام در زندان بود، هیچگاه قتل لاله را گردن نگرفت. «خشم و هیاهو» ساخته هومن سیدی به این پرونده پرداخت و اتفاقا محمدخانی به استفاده بیاجازه دستاندرکاران فیلم از این ماجرا معترض شد. مطابق معمول هم سیدی ارتباط فیلمش با این پرونده را تکذیب کرد.
لانتوری (۱۳۹۵)
تنها قسمتی از فیلم «لانتوری» ساخته رضا درمیشیان است که یک پرونده جنایی را تداعی میکند. پاشا که بارها علاقهاش را به مریم ابراز کرده و از سوی او پس زده شده، در نهایت با پاشیدن اسید روی مریم از او انتقام میگیرد. پاشا دستگیر میشود و مریم در قصاص او مصر است. صحنه قصاص پاشا یادآور پرونده آمنه بهرامی و اسیدپاشاش است. آمنه تا مدتها حاضر به رضایت دادن نبود و بر اجرای حکم قصاص پافشاری میکرد، اما دست آخر از اجرای حکم قصاص که منجر به نابینایی اسیدپاش میشد گذشت کرد.
طلاخون (۱۳۹۶)
مهین قدیری قاتل سریالی بود که پس از قتل ۵ زن و یک مرد در اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۸ دستگیر و در ۲۹ آذرماه سال ۱۳۸۹ در زندان چوبیندر قزوین اعدام شد. بخشهایی از داستان مهین در فیلم «طلاخون» ساخته ابراهیم شیبانی با بازی شهاب حسینی آمده است. فیلم در اکران موفق نبود و شباهتش با پرونده مهین هم خیلی مورد توجه قرار نگرفت. مهین در اعترافاتش گفته بود به دلیل مشکلات مالی و بدهی دست به قتل زده بود. محمدحسین حیدری نیز مستندی به نام «داستان مهین» بر اساس این پرونده ساخته بود.
هزارتو (۱۳۹۷)
سال ۱۳۹۳ محمدامین ۵ ساله در شهرستان جوین ربوده میشود و ربایندگان در تماس با خانواده این کودک درخواست ۵۰۰ سکه طلا میکنند. پلیس پس از مطلع شدن از ماجرا دست به کار میشود و افرادی را که مظنون به همکاری با ربایندگان هستند بازداشت میکند. با مرگ یکی از این افراد، سایر دستگیرشدگان از همکاری با پلیس خودداری میکنند و سرنوشت بچه مبهم باقی میماند. این پرونده موضوع فیلم «هزارتو/ لابیرنت» ساخته حسین ترابی بود که شهاب حسینی و پژمان جمشیدی در آن بازی داشتند. فیلم خیلی دیده نشد و نتوانست توجهی جلب کند.
عنکبوت (۱۳۹۸)
سعید حنایی مردی چهل ساله بود که از مرداد ۱۳۷۹ تا مرداد ۱۳۸۰ در مشهد ۱۶ زن خیابانی را کشت. آخرین زنی که حنایی قصد کشتن او را داشت توانست از دستش بگریزد و ماجرا را به اطلاع پلیس برساند. حنایی پس از دستگیری عنوان کرده بود که انگیزهاش از این قتلها خیرخواهانه بوده و هدفی متعالی را دنبال میکرده است. مستند «و عنکبوت آمد» که مصاحبههای نابی با حنایی داشت از این ماجرا ساخته شد. بعدها این مستند و خود پرونده سوژه فیلم «عنکبوت» ساخته ابراهیم ایرجزاد شد که تقریبا دو سالی طول کشید تا توانست با جلب رضایت مسئولان به روی پرده برود. محسن تنابنده نقش حنایی را بازی میکرد.
علفزار (۱۴۰۰)
این فیلم الهامگرفته از ماجرایی واقعی در سال ۱۳۹۰ در اصفهان الهام گرفته است. در این پرونده ۶ مرد به صورت غیرقانونی وارد یک مراسم خانوادگی در باغی میشوند و پس از حبس کردن مردان، به زنان تجاوز میکنند. کاظم دانشی، کارگردان فیلم، در اولین تجربه ساخت فیلم بلندش موضوعی ملتهب و سخت را برای کار برگزید که اتفاقا به لطف حضور پژمان جمشیدی اکرانی نسبتا موفق داشت. او فیلمنامه «بیبدن» را هم نوشته که باز بر اساس پروندهای جنایی مشهوری است. اخیرا خبرهایی درباره ساخت سریالی بر اساس یک پرونده جنایی به دست او شنیده شده است. گویا دانشی علاقه خاصی به پروندههای جنایی دارد.
کد خبر 847038 منبع: همشهری آنلاین برچسبها کارگردانان سینمای ایران بازیگران سینما و تلویزیون ایران سینمای ایران مجله سینمای ایران قتل - قاتل