چهره نظامی نباید متکی به سازمان یا نهاد نظامی خاص کاندیدای ریاست جمهوری شود
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۹۱۷۹۳۳
خرداد: حجت الاسلام و المسلمین سید هادی خامنه ای، دبیرکل مجمع نیروهای خط امام، می گوید: اگر انتخابات آزاد باشد و همه سلایق سیاسی حضور داشته باشند و از امکان و شرایط مساوی و قانونی برخوردار باشند، حضور چهرهای با سابقه نظامی، شاخص یا غیرشاخص به گونهای که ناقض قانون اساسی هم نباشد، بلامانع است.
به گزارش خرداد به نقل از خبرگزاری خبرآنلاین، «هدف کلان و دراز مدت انقلاب اسلامی، تقویت زندگی و زیست مؤمنانه یا به تعبیر درستتر اداره جامعه مبتنی بر تعالیم اسلام است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این ها بخشی از اظهارات حجت الاسلام و المسلمین سیدهادی خامنه ای، دبیرکل مجمع نیروهای خط امام است که در آستانه چهل و دومین سالگرد پیروزی انقلاب در گفتگو با خبرگزاری خبرآنلاین مطرح میکند. او که تاکید دارد باید منافع ملی اساس دوستی و دشمنی با دیگر کشورها باشد، معتقد است«دشمنی امریکا با ما تمام نشده حتی کاهش هم نیافته؛ اما وضعیت ما فرق کرده است. ما اکنون آنقدر توان و قدرت داریم که بتوانیم در برابر امریکا مقاومت کنیم و سیاستهای خود را پیش ببریم.»
سیدهادی خامنه ای اما گریزی به انتخابات ۱۴۰۰ هم می زند و با تاکید براینکه باید فضا برای مشارکت مردم و انتخاب آزاده آنها فراهم شود به خبرآنلاین می گوید« شاید الان وقت آن باشد که مدافعان نظارت استصوابی بدون نگاههای جناحی و سلیقهای بررسی کنند این نوع نظارت که در زمان امام جاری نبود، تا چه اندازه در بهبود روند انتخابات و مشارکت مردم تأثیر داشته است؟»
او هشدار می دهد« وقتی جمهوریت نظام کم رمق میشود طبیعی است که آزادیها هم محدود میشود.» کاندیدای نظامی از دیگر محورهای گفتگو با دبیرکل مجمع نیروهای خط امام است. او تاکید دارد «تاریخ ثابت کرده که دولت نظامی، تجربه موفقی در هیچ کجای دنیا نبوده است.» هادی خامنه ای در این گفتگو از برجام هم حرف زد، از نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان و ...
مشروح گفتگوی خبرگزاری خبرآنلاین با حجت الاسلام و الملسمین سیدهادی خامنه ای را در ادامه بخوانید؛
****
بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد، آیا امروز می توانیم بگوییم انقلاب به اهدافش رسیده است؟
ابتدا باید ببینیم هدف از انقلاب اسلامی چه بود، یعنی انقلاب برای تحقق چه اهدافی به وقوع پیوست. برای روشن شدن موضوع به دو نکته توجه کنیم. اول اینکه هر انقلابی متکی بر آرمانهای کلان، دراز مدت و افقنگر است. دوم اهداف کوتاه مدتِ واقعی و ملموس است که مبتنی بر جزئیات زندگی مردم است.
هدف کلان و دراز مدت انقلاب اسلامی، تقویت زندگی و زیست مؤمنانه یا به تعبیر درستتر اداره جامعه مبتنی بر تعالیم اسلام است. نباید انتظار داشت چنین هدفی در چهار یا چند دهه به طور کامل تحقق یابد. مهم این است که ببینیم در این مسیر قرار داریم یا نه. پاسخ به این سوال فرصت بیشتر و مناسبتری میطلبد. اما درباره نکته دوم که ملموستر و عینیتر است، میتوان داوری بهتری کرد. ببینیم اهداف انقلاب اسلامی در کوتاه مدت و در جریان زندگی روزمره مردم تا چه اندازه محقق شده است؟
به نظر من اهداف انقلاب در هر دو جنبه کوتاه مدت و درازمدت، ذیل یک شعار راهبردی خلاصه میشد که همان شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی بود. شاید نسلهای بعد از انقلاب اطلاع چندانی از وضع جامعه در رژیم شاه نداشته باشند. واقعیت این است که خفقان سیاسی، تبعیض، بیعدالتی و فقدان نقش مردم در اداره جامعه از علل رویگردانی مردم از رژیم پهلوی بود که تحقق همه این آمال در مفهوم آزادی امکانپذیر است.
جامعه ای که استقلال و آزادی نداشته باشد دچار استبداد و فساد می شودآزادی یعنی برخورداری از حق انتخاب در همۀ عرصههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، دینی و سلوک و رفتار فردی و عمومی. استقلال هم پیوند عمیقی با همین مفهوم دارد؛ این دو مکمل و مرتبط با هم هستند. استقلال هم به معنای داشتن حق زندگی بدون مداخله بیگانگان است. چیزی که در رژیم گذشته و زمان پهلوی نبود و موجب شده بود مردم احساس حقارت کنند، این وضعیت از زمان اشغال ایران در سال ۱۳۲۰ و پس از آن، شکست نهضت ملی به بعد، روز به روز در جامعه بیشتر شد.
جامعهای که آزادی و استقلال نداشته باشد دچار دو بلای بزرگ میشود، یکی استبداد و دیگری فساد؛ و این دو از اصلیترین موانع رشد و توسعه است. شاید به نظر بعضی چنین برسد که در اسلام، بیش از هر چیز بر مسئله عدالت تکیه و تأکید شده است و آزادی به عنوان یک حق اساسی و عمومی در شرایطی تأمین میشود که عدالت پذیرفته شده باشد و عدالت یعنی اعطای حقوق مردم بدون تبعیض!
این مطلب درستی است؛ ولی قرآن، درباره عدالت گفته است: لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَالمیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ ... ما رسولان خود را مبعوث کردیم تا مردم، عدالت را برقرار سازند. و مردم زمانی قادر به انجام این مسئولیت هستند که بتوانند فکر کنند و تفکر نیازمند آزادی است و تنها با تحقق اصل آزادی است که مردم در همه عرصههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حق انتخاب پیدا میکنند.
به گمان من یکی از دلایل اقبال مردم به «جمهوری» مبتنی بر «اسلام» هم تضمین آزادی و استقلال بود که فکر میکردند بیش از سایر مدلهای حکومتی میتواند این دو اصل را محقق کند. اتفاقاً امام (ره) هم بر قدرت و جایگاه مردم بویژه در تشکیل و حمایت از نظام چه در وجه اسلامیت آن و چه در وجه جمهوریت تأکید زیادی داشتند. اساساً اصرار زیاد ایشان به برگزاری انتخابات و میزان بودن رأی مردم از همین منظر است.
امام (ره)، اسلام را مرجع الهام بخش نظام سیاسی معرفی کردچرا تاکید امام روی جمهوری صرف نبود، بلکه تاکید بر جمهوری اسلامی داشت؟
هر نظام سیاسی برآمده از آرای مردم، نیازمند یک مرجع الهام بخش است. همۀ نظامهای سیاسی اینگونهاند. یعنی یک مرجع الهام بخش دارند. در غرب این مرجع قراردادهای اجتماعی و ایدئولوژیهای سیاسی مثل لیبرالیسم، سوسیالیسم یا ناسیونالیسم است. در ایران به دلیل مسلمان بودن اکثریت جامعه و تجربیات ناموفق تاریخی و بدبینی عمیقی که نسبت به این نوع ایدئولوژیها وجود داشت، امام به عنوان یک مرجع تقلید و مفسر دین، راه جدیدی را پیش روی مردم گذاشت و اسلام را مرجع الهام بخش نظام سیاسی مورد نظر خود معرفی کرد که با استقبال آحاد مردم مواجه شد. چرا که اسلام به عنوان یک دین الهی، با آزادی، استقلال و جمهوریت که همان رأی و خواست و نظر مردم است سازش کامل دارد.
استقلال به معنای نزاع با دیگران و حصر خودخواسته نیستبا توجه به واقعیاتی که امروز در جامعه ملموس است، آیا به نظر شما اهدافی مثل استقلال تحقق یافته است؟
در این زمینه باید واقع بین باشیم. روشن است که امروز هیچ مستشار امریکایی و انگلیسی در ایران نیست و کشورهای بیگانه مانند گذشته در جزئیات امور دخالت ندارند. امروز میتوانیم بگوییم از نظر سیاسی کشور و دولتی مستقل و متکی به خود هستیم؛ اما از این استقلال باید به گونهای بهره ببریم که مبتنی بر عقلانیت، حسابگرانه و هوشمندانه باشد تا منجر به انزوا و حصر خود خواسته ما در جهان نشود، مفهوم استقلال نزاع با دیگران نیست، البته باید همیشه آماده دفاع از منافع و امنیت ملی بود، لکن نباید به گونهای عمل کرد که انگار ما توان تعامل با دیگران را نداریم. امروز استقلال معنایش با گذشته فرق کرده است. امروز استقلال باید مبنایی برای همکاری و همیاری حسابگرانه با همۀ کشورها بدون دخالت دیگران باشد.
نیاز به گفتگوی ملی برای شناخت دوست و دشمن واقعی داریمدر گذشته گاهی دشمنیها و نزاعها میان کشورها بر مبنای ایدئولوژی بود و به همین دلیل ثابت و دائمی فرض میشد. مثلاً کشورهای بلوک شرق مبتنی بر ایدئولوژی مارکسیسم یا کمونیسم همیشه با کشورهای غربی دشمن بودند؛ اما امروز نزاع بر مبنای منافع است، این منافع ملی کشورهاست که اساس دوستی یا دشمنی است. استقلال در این چارچوب معنا می یابد. به نظر میرسد ما باید درباره این موضوع بیشتر صحبت کنیم. یک گفتگوی ملی و عمومی با مشارکت مردم لازم است تا ببینیم در چارچوب منافع ملی دوست و دشمن ما کیست و چه رفتاری باید با آن داشته باشیم.
یعنی شما میگویید رویکرد سیاست خارجی باید مبتنی بر منافع ملی باشد. در آن صورت تعارضی بین این رویکرد با شعارهای امریکا ستیزی که جزئی از شعارهای اولیه انقلاب بود، بوجود نمیآید؟
امریکا از اول انقلاب تا امروز برای ما نماد استکبار و دشمنی است. اگر این دشمنی استمرار داشته باشد منافع ملی ایجاب میکند که همچنان در تقابل با آن باشیم. بر این اساس باید توجه کنیم که دشمنی امریکا با ما تمام نشده حتی کاهش هم نیافته؛ اما وضعیت ما فرق کرده است. ما اکنون آنقدر توان و قدرت داریم که بتوانیم در برابر امریکا مقاومت کنیم و سیاستهای خود را پیش ببریم. همانگونه که در بسیاری از امور این کار را کردهایم.
دیپلماسی با منافع ملی بهتر حفظ می شود تا با روش های تبلیغاتیگاهی ایجاب میکند شما منافع ملی را در قالب سیاستهای تهاجمی پیش ببرید، گاهی هم پیشبرد منافع با هوشیاری و برنامهریزی دراز مدت ممکن است. ما در حال حاضر نیاز به اصلاح بعضی روشها داریم. توانایی ما به حدی رسیده است که خود را محدود به روشهای شعاری و تبلیغاتی صرف نکنیم. باید با متانت و برنامهریزی و هوشمندی بیشتر پیش برویم، اکنون جهان در وضعیتی است که این نوع سیاستها بهتر نتیجه میدهد. امروز با توجه به صفبندیهای جدیدی که در دنیا شکل گرفته با دیپلماسی، منافع ملی بهتر حفظ میشود تا با روشهای تبلیغاتی.
یکی از اهداف مهم انقلاب و خواسته مورد تأکید امام، انتخابات و تحکیم قدرت مردم و جلوگیری از انحصار و تمرکز قدرت بود. در انتخابات اخیر مجلس، مشارکت مردم کاهش چشمگیری داشت، به نظر میرسد آن روند همچنان ادامه دارد، علت آن چیست و چگونه میتوان این مسیر را اصلاح کرد.
ببینید، یکی از ثمرات آزادی این است که مردم بتوانند آزادانه در سرنوشت خود و جامعه موثر باشند. تأکید امام بر نظر مردم و برگزاری انتخابات هم به همین علت بود. اگر مشارکت مردم کاهش پیدا میکند باید علت آن را درست بشناسیم، چه چیزی آنها را از شرکت در انتخابات منصرف نموده است؟ آیا همچنان مسیر انتخابات را در اصلاح امور و تعیین سرنوشت مؤثر میدانند؟ آیا گزینههای مطلوب خود را در انتخابات دیدهاند؟
مدافعان نظارت استصوابی بررسی کنند که این نظارت چه اندازه در مشارکت مردم تاثیر داشته استشاید الان وقت آن باشد که مدافعان نظارت استصوابی بدون نگاههای جناحی و سلیقهای بررسی کنند این نوع نظارت که در زمان امام جاری نبود، تا چه اندازه در بهبود روند انتخابات و مشارکت مردم تأثیر داشته است؟ برای این کار میتوان از همۀ نخبگان و احزاب و دلسوزان کشور نظر خواهی کرد و در یک ارزیابی کارشناسی دید که آیا به این نوع نظارت خدشهای وارد نیست؟ آیا تنگ کردن دایره منتخبان، مشارکت سوز است یا مشارکت ساز؟
هر اقدامی در مسیر تضعیف جمهوریت نظام باشد، با اهداف انقلاب سازگاری نداردبه نظر من هر اقدامی که در مسیر تضعیف جمهوریت و تکثرگرایی قرار گیرد، با اهداف انقلاب و مشارکت مردم همخوانی نخواهد داشت. حتی به امنیت ملی هم آسیب میزند، به همین مجلس فعلی نگاه کنید، یکدستی حاکم بر آن پویایی را از آن گرفته است. وضعیت فعلی مانند این است که ماشینی هشت یا دوازده سیلندر دارد اما شما فقط از یک یا دو سیلندر آن استفاده میکنید. طبیعی است این ماشین با دو سیلندر خوب کار نمیکند و فرسوده و ناتوان میشود. اکنون ما به چنین وضعیتی دچار شدهایم.
اعتراض و حرف های متفاوت، ابزار پیشرفت نظام استوقتی جمهوریت نظام کم رمق میشود طبیعی است که آزادیها هم محدود میشود. چون فکر میکنیم هر کس اعتراض کند، یا حرف متفاوتی بزند، یا انتقاد کند، یا خواستهای متفاوت داشته باشد، همراه دشمن است. در حالی که اینطور نیست انتقاد، اعتراض، خواستهها و حرفهای متفاوت ابزار پیشرفت است. رهبری هم بارها بر این موضع تأکید کردهاند. وقتی قوانین درونی برای مدیریت این خواستهها و اعتراضها نباشد و در چارچوب قانون به این مطالبات پاسخ داده نشود، انباشت آن موجب ترس و دلهره کسانی میشود که جامعه را مدیریت میکنند و آنها هم فکر میکنند با بگیر و ببند و محاکمه میشود این مسائل را مدیریت کرد که البته تجربه نشان داده اشتباه میکنند. بهترین راهکار همان احترام به اصل آزادی و جمهوریت و نهادینه کردن آن و تبدیل آن به قوانین و قراردادهای اجتماعی است.
باید شرایط حضور همه سلیقه ها در انتخابات ریاست جمهوری فراهم شودچهل و دومین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی مصادف با چند موضوع مهم از جمله انتخابات ریاست جمهوری و مباحثی است که پیرامون سیاست خارجی از جمله آینده روابط با امریکا و اروپا و برجام است، در این زمینه چه ارزیابی دارید؟
انتخابات ریاست جمهوری بسیار مهم است، هنوز روزنهای مهم برای تأثیرگذاری بر روند امور به شمار میآید و میتواند مردم را به صحنه آورد؛ اما انتخابات زمانی مؤثر است که مردم انگیزه مشارکت داشته باشند و برای اینکه مردم انگیزه داشته باشند، باید شرایطی فراهم شود که احساس کنند حق انتخاب دارند و شرایط برای حضور همه سلیقهها در چارچوب قانون فراهم است و همچنین انتخاب آنها مؤثر است.
چهره نظامی نباید متکی به سازمان یا نهاد نظامی خاص کاندیدای ریاست جمهوری شودبحث حضور نظامیان در انتخابات بسیار پررنگ است شما چه ارزیابی درباره این موضوع دارید؟
در این رابطه دو موضوع را باید از هم تفکیک کرد. موضوع اول حضور یک یا چند چهره با سابقه نظامی در میان نامزدهای ریاست جمهوری است، دوم تشکیل یک دولت نظامی.
اگر انتخابات آزاد باشد و همه سلایق سیاسی حضور داشته باشند و از امکان و شرایط مساوی و قانونی برخوردار باشند، حضور چهرهای با سابقه نظامی، شاخص یا غیرشاخص به گونهای که ناقض قانون اساسی هم نباشد، بلامانع است. به هر حال فردی با سابقه نظامی هم از این حق برخوردار است؛ به شرطی که متکی به خود و برنامههایش باشد نه متکی به سازمان یا نهاد نظامی خاص به عنوان پشتیبان.
کاندیداتوری فردی با سابقه نظامی ناقض قانون نیست اما...چون اگر این چنین باشد هم نقض قانون اساسی است و هم نقض آزادی و جمهوریت. امام (ره) با مداخله نظامیان در سیاست مخالف بودند و دلیل آن هم همین موضوع است. پس نامزد شدن فردی با سابقه نظامی به تنهایی مشکلساز و ناقض آزادی و قانون نیست؛ اما اگر قرار باشد یک نظامی به اتکای سازمان و نهاد وابسته به آن وارد عرصه شود و بخواهد قدرت اجرایی را با نظامیان مرتبط سازد، این معنایش تشکیل یک دولت نظامی است و ناقض قانون اساسی است و تاریخ هم ثابت کرده که دولت نظامی تجربه موفقی در هیچ کجای دنیا نبوده است.
برجام، تصمیم عاقلانه و هوشمندانه مجموعه نظام بودبرگردیم به موضوع سیاست خارجی و برجام که با روی کار آمدن دولت بایدن زمزمه احیای برجام به گوش می رسد.
برجام تصمیم عاقلانه و هوشمندانه مجموعه نظام بود که با بدعهدی امریکا در دوره ترامپ ناکام ماند. اگر دولت بایدن بخواهد به این بدعهدی پایان دهد، طبیعی است که منافع ملی ایجاب میکند ما هم به آن خوشبین باشیم.
دست هایی در کار است تا برجام تحقق پیدا نکندمتأسفانه به نظر میرسد دستهایی در کار است که نمیخواهند این خوشبینی منطقی جلوه کند، هم در امریکا و بعضی کشورهای منطقه و هم در ایران گروهی اساس کارشان جلوگیری از تحقق برجام است. برای این کار هم برنامه دارند و هم منافع. مهم این است که ببینیم در ایران چه کسانی و با چه هدفهایی میخواهند در نتیجۀ کار تأثیرگذار باشند؟ به نظر میرسد تاکنون رهبری در چارچوب منافع ملی پیشبرد برجام را مدیریت کردهاند و من خوش بین هستم این مدیریت هوشیارانه استمرار خواهد یافت؛ شاید رهبری با توجه به تجربیات قبلی به دنبال شرایطی هستند که طرف مقابل را با اراده قویتر و مصممتر در این عرصه ببینند که البته سیاست درستی است؛ لذا پیش بینی من این است که احیای برجام امکان پذیر است؛ اما نه به سرعتی که عدهای تصور میکنند.
مخالف شکل گیری نهاد اجماع ساز هستم زیرا...اخیراً فعالیتهایی در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات برای تشکیل یک نهاد جدید شکل گرفته که مدعی اجماع است، آیا شما در روند آن هستید؟
تمایلی ندارم درباره این موضوع صحبت کنم.
به هر حال این مسئله از مسائل مورد بحث در محافل اصلاحطلبی است. در صورت امکان نظر اجمالی خودتان را بگویید.
من وارد جزئیات نمیشوم، مواضع مجمع نیروهای خط امام از طریق نماینده آن در جلسات شورای هماهنگی بیان شده و عمدتاً مخالف روندی است که دوستان در پیش گرفتهاند؛ این مواضع را قبلاً هم در جریان تشکیل و فعالیت شورای موسوم به سیاستگذاری گفته بودیم.
به نظر من هر سازوکاری که به تضعیف تحزب بیانجامد، دارای اشکال است. دوستانی که مدافع توسعه سیاسی بودهاند، نباید با روندهای شبه دموکراتیک احزاب را تضعیف کنند و برای افراد و محافل خاص، هژمونی بسازند و از احزاب هم صرفاً به عنوان سازمان رأی استفاده کنند.
برچسب ها: هادی خامنهایمنبع: خرداد
کلیدواژه: هادی خامنه ای مجمع نیروهای خط امام سابقه نظامی انقلاب اسلامی نظر می رسد اهداف انقلاب ریاست جمهوری قانون اساسی مشارکت مردم داشته باشند دولت نظامی ناقض قانون گونه ای حق انتخاب چه اندازه منافع ملی خامنه ای سیاست ها دراز مدت روش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۹۱۷۹۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قدم تازه خالصسازها؛ قالیباف و صندلیاش هدف فعلی است | پشت چه کسی را گرفتهاند؟
جریان خالصسازی توسط دولت و حامیانش در طول چند سال گذشته، دامن محمدباقر قالیباف را بیشتر از هر فرد دیگری گرفته و رئیس مجلس یازدهم از این موضوع خشمگین است. برنامه یکدست کردن به اختلاف سیاسی میان نیروهای جریان اصولگرا برای خالصسازی بیشتر منجر شد.
روزنامه سازندگی در گزارشی نوشت:
قالیباف پس از چهار سال، سکوت همیشگیاش بر تمام کاستیهای دولت سیزدهم را شکسته و هم خودش به دولت انتقاد میکند و هم دست مجلسیها را باز گذاشته است. آن هم قالیبافی که با پایداریها و طرفداران دولت که برای ریاستجمهوری سیدابراهیم رئیسی تلاش بسیار کردند برای پیروز شدن در انتخابات مجلس دوازدهم ائتلاف کرد. اما حتی در آخرین نشستی که هفته گذشته با اقتصاددانهای دولتی داشت، آخرین اولتیماتومها را به دولت سیدابراهیم رئیسی و کابینهاش داد تا هرچه سریعتر برای مشکلات ارزی و اقتصادی چارهای بیندیشند.
در عین حال نمیشود به این موضوع تنها اکتفا کرد زیرا قالیباف کسی نیست که برای دولت رئیسی و طرفدارانش خطونشان بکشد چون بارها ثابت کرده که خیلی راحت میتواند چشم بر ضعفها و حتی فسادهای موجود در قوه مجریه سیزدهم ببندد بنابراین، این سوال پیش میآید که چرا قالیباف به ناگه به دولت انتقاد میکند؟ و چرا دولت رئیسی برای رئیس کنونی پارلمان دیگر آن دولت قبل نیست؟ شاید آنطور به نظر برسد که سیدابراهیم رئیسی هم دیگر برای قالیباف همپیمان قدیمی نیست و دور از ذهن نیست که او حتی برای اینکه مجدداً صاحب ریاست شد به عنوان یکی از منتقدان شرایط موجود، انتقاداتش را از دولت افزایش دهد. فردی که اگر دوباره کرسی قدرت را به دست بگیرد احتمالاً رقیب جدیتری برای سیدابراهیم رئیسی در ریاستجمهوری ۱۴۰۴ خواهد شد.
موضوعی که عباس سلیمینمین که نزدیکی سیاسی نیز با رئیس مجلس دار، سال گذشته آن را رد کرد. او در گفتوگو با سایت قرن نو گفته بود که رئیسی برای بار دوم کاندیدا خواهد شد و قالیباف خود را وارد رقابت با او نخواهد کرد. سلیمینمین تاکید کرده بود: «قرابت فکری بین جبهه پایداری و رئیسی وجود ندارد» موضوعی که البته مسکوت ماند و در شرایط کنونی طور دیگری به نظر میرسد.
درست است که محمدباقر قالیباف با ائتلاف پایداریها به مجلس راه یافت اما گویا در جنگ قدرتی که میان اصولگرایان اکنون باقی است، قالیباف ترجیح میدهد، طرف جریان وابسته به دولت سیزدهم قرار نگیرد. گویا بدهبستانهای سیاسی چهار سال اخیر به مذاق رئیس مجلس خوش نیامده است. او چشمهایش را روی ضعفهای دولت بست اما از آن طرف آنها تمام تلاششان برای وارد کردن بیشترین هجمهها به قالیباف انجام دادند. به طوری که همچنان نیز بر سر ریاست مجلس افرادی مانند مجتبی ذوالنوری و نبویان و حتی حمید رسایی که با جریان شریان شناخته میشود به عملکرد قالیباف نقد میکنند.
در نظرسنجیای که عصر ایران منتشر کرده و کمتر از ۲۴ ساعت روی سایت فعال بود ۸۳۵۵ نفر در آن شرکت کردند. نتیجه بسیار جالب توجه و تاملبرانگیز بود؛ حدود ۸۲ درصد شرکتکنندگان اعلام کردند که اگر نماینده بودند به منوچهر متکی رای میدادند و تنها ۱۸ درصد قالیباف را ترجیح دادند. این نشان میدهد که دستکم بخشی مهمی از افکار عمومی دیگر تمایلی به ریاست قالیباف بر قوه مقننه ندارند و ترجیح میدهند یک چهره معقولتر در مجلس آینده که احتمالاً بسیار هم پرتلاطم خواهد بود، مدیریت پارلمان را بر عهده بگیرد.
بر همین اساس و با توجه به کارنامهای که دوستان دولت در این سالها انجام دادند، جریان قالیباف هم اگر در نهایت نتواند نظر اکثریت را معطوف او کند، فردی مثل متکی را بر پایداریچیها ترجیح میدهد. قالیباف راه سختی را برای ریاست دوباره پارلمان در پیش دارد. حال که پایداریها توانستند، نماینده بیشتری به مجلس بفرستند و در شرایطی که رقیبان اصلی او ممکن است نبویان و ذوالنوری از چهرههای شناخته شده پایداری باشند، قالیباف باید تلاش بیشتری کند. طرفداران رئیسی همواره سعی دارند تا تنها جریان رقیبشان را از زمین بیرون کنند. از بیمحلی به همایش انتخاباتی قالیباف در آبان امسال تا به حاشیه راندن مجلس توسط افرادی همچون الیاس نادران که از شناختهشدهترین افراد اصولگرایی و نزدیک به طیف رئیسی است.
فراموش نکنیم که حتی در آستانه دومین اجلاسیه مجلس و انتخابات هیاترئیسه در بهار ۱۴۰۰ و مهمتر از آن انتخابات ریاستجمهوری، یکی از اعضای جبهه پایداری در مجلس مدعی دستکاری بودجه پس از تصویب از سوی قالیباف و نزدیکانش شد. یکی دیگر از مواردی که سروصدای زیادی کرد ماجرای سفر خانواده قالیباف به ترکیه برای خرید سیسمونی نوه در راهشان بود. چندی بعد از این ماجرا مهدی طائب، رئیس قرارگاه عمار و از چهرههای اصولگرایان در یک فایل صوتی که از او درز پیدا کرد، مدعی شد که در پس افشای سفر خانواده قالیباف به استانبول، برادر داماد سیدابراهیم رئیسی قرار داشته است. درست است که موضوع سیسمونی نوه رئیس مجلس الان دیگر صدر اخبار نیست اما از آنجایی که جبهه پایداری و رئیس قوه مجریه چندان علاقهای به دخالتهای او ندارند بنابراین میتوان حدس زد که محمدباقر قالیباف تنها مرد بازمانده از طیف خودش است و شانس باخت بالایی دارد.
به هر حال گویا جریان خالصسازی توسط دولت و حامیانش در طول چند سال گذشته، دامن محمدباقر قالیباف را بیشتر از هر فرد دیگری گرفته و رئیس مجلس یازدهم از این موضوع خشمگین است. برنامه یکدست کردن به اختلاف سیاسی میان نیروهای جریان اصولگرا برای خالصسازی بیشتر منجر شد. ضمن آنکه از زمان قرار گرفتن ابراهیم رئیسی در جایگاه ریاستجمهوری، قالیباف بارها هدف هجمه حامیان او قرار گرفته است.
در این میان مطرح شدن نام منوچهر متکی، وزیر امور خارجه دولت احمدینژاد که به چهره معتدلتری نسبت به باقی نفرات شناخته میشود به مذاق قالیباف خوشتر است زیرا امکان رایزنی موفق برای حضور گزینههای جریان حامی قالیباف در هیاترئیسه را افزایش دهد. البته آنچه نباید از نظر دور داشت، تنش میان دولت و مجلس درخصوص سیاستهای اقتصادی است که دیگر دو طرف از آشکار شدن آن ابایی ندارند. زیرا از سویی به نظر میرسد که حامیان رئیسی به این باور رسیدهاند که حضور مجدد قالیباف بر ریاست مجلس فرصتی مناسب برای او خواهد بود تا خود را برای رقابت مستقیم یا نیابتی با رئیسی در انتخابات ریاستجمهوری پیشرو مهیا کند.
منوچهر متکی در افکار عمومی جزو اصولگرایان معتدل شناخته میشود و شاید سابقه دیپلماتیک وی در شرایط بینالمللی کنونی کشور در تقویت تمایل به او موثر بوده باشد. او قبلاً سفیر ایران در ژاپن و ترکیه سپس وزیر خارجه کشورمان بود که به دنبال مخالفت با سیاستهای نسنجیده محمود احمدینژاد در عرصه روابط خارجی و درحالی که در ماموریت دیپلماتیک سنگال به سر میبرد، برکنار شد. با این حال وارد فاز تقابل و هیاهو نشد و همین خویشتنداری او تحسین اصولگرایان را بیشازپیش برانگیخت و از همینروست که در محافل سیاسی اصولگرایان از وی به عنوان گزینه جدی و مورد وفاق برای ریاست مجلس یاد میشود. به گزارش عصر ایران، خبرها حاکی از این است قالیباف که بسیاری از یارانش در انتخابات اخیر از راهیابی به مجلس باز ماندند و موقعیت خود برای ریاست مجلس را در خطر میبیند، رایزنیهایش را آغاز کرده است تا بلکه بتواند با جلب نظر نمایندگان جدید، همراهی آنها را برای ریاست مجدد خود کسب کند.
البته این بدان معنا نیست که رقابت نهایی الزاماً بین قالیباف و متکی خواهد بود. جبهه پایداری ترجیح میدهد که یکی از اعضای خود مانند سیدمحمود نبویان را به ریاست مجلس برساند. با این حال اگر پایداریچیها نتوانند یکی از خودشان را به کرسی ریاست بنشانند، ترجیح میدهند برای جلوگیری از پیروزی قالیباف به متکی رای بدهند. معدود میانهروهای مجلس نیز فارغ از توافقهای پشت پرده- که دور از ذهن نیست- اصولگرای معتدلی چون متکی را بر تندروهای پایداری و فرد پرحاشیهای مانند قالیباف ترجیح میدهند.